نیما نوری؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
از آنجا که بر پایة یافتههای پیشین، عمق خط بر رابطۀ بین سازوکارهای شناختی و خواندن تأثیر میگذارد، میتوان الگوهای متفاوتی را با توجه به میزان شفافیت یا تیرگی نظام خطی زبانها انتظار داشت. هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی رابطۀ آگاهی واجی، حافظۀ فعال واجی و نامگذاری خودکار سریع با سرعت خواندن و صحت خواندن در کودکان فارسیزبان ...
بیشتر
از آنجا که بر پایة یافتههای پیشین، عمق خط بر رابطۀ بین سازوکارهای شناختی و خواندن تأثیر میگذارد، میتوان الگوهای متفاوتی را با توجه به میزان شفافیت یا تیرگی نظام خطی زبانها انتظار داشت. هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی رابطۀ آگاهی واجی، حافظۀ فعال واجی و نامگذاری خودکار سریع با سرعت خواندن و صحت خواندن در کودکان فارسیزبان بود. آزمودنیها شامل 75 کودک فارسیزبان تکزبانۀ سالم و طبیعی (میانگین سنی 6/121 ماه) پایههای سوم، چهارم و پنجم از طبقههای اجتماعی متوسط و بالاتر شهر زاهدان بودند و از هر پایه، 25 کودک به شیوۀ نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. 9 خردهآزمون برای سنجش متغیرهای ضریب هوشی، سرعت خواندن، صحت خواندن، حافظۀ فعال واجی، آگاهی واجی و نامگذاری خودکار سریع اجرا گردید. یافتهها نشان دادند که رابطۀ قوی و معنیداری بین نامگذاری خودکار سریع و سرعت خواندن وجود دارد. رابطۀ بین این متغیر و صحت خواندن متوسط و معنیدار بود. آگاهی واجی، رابطۀ نسبتاً قوی و معنیداری با سرعت خواندن و صحت خواندن داشت. حافظۀ فعال واجی با سرعت خواندن رابطۀ معنیدار و متوسطی داشت. این متغیر رابطۀ معنیداری با صحت خواندن نداشت. پیرامون رابطۀ نامگذاری خودکار سریع، آگاهی واجی و حافظۀ فعال واجی با خواندن میتوان گفت این رابطه تا حدود زیادی شبیه رابطهای است که بین این متغیرها و خواندن درخطهای الفبایی ناپایدار نظیر انگلیسی و عبری گزارش شده است. یافتههای پژوهش دلالت بر آن دارند که پیشبینهای شناختی خواندن تا حدود قابلتوجهی تحت تأثیر عامل شفافیت خط قرار میگیرند.
انیس معصومی؛ مائده سادات میرطلایی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی همبستگی بین تکیۀ وزنی و مشخصههای صوتشناختی دیرش، شدت و زیروبمی واکهها در اشعار عامیانۀ زبان فارسی است. به این منظور، 51 مصراع از اشعار عامیانۀ زبان فارسی بررسی شدهاند. این اشعار متشکل از 139 هجا در جایگاههای دارای تکیۀ وزنی و 139 هجا در جایگاههای فاقد تکیۀ وزنی بودند. هر مصرع از این اشعار به هجاها، پایهها ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی همبستگی بین تکیۀ وزنی و مشخصههای صوتشناختی دیرش، شدت و زیروبمی واکهها در اشعار عامیانۀ زبان فارسی است. به این منظور، 51 مصراع از اشعار عامیانۀ زبان فارسی بررسی شدهاند. این اشعار متشکل از 139 هجا در جایگاههای دارای تکیۀ وزنی و 139 هجا در جایگاههای فاقد تکیۀ وزنی بودند. هر مصرع از این اشعار به هجاها، پایهها و شطرهای تشکیلدهنده تقطیع شد. در گام بعدی، مشخصههای صوتشناختی زیروبمی، شدت و دیرش واکهها در هجاهای دارای تکیۀ وزنی و هجاهای فاقد آن به صورت دستی اندازهگیری شد. به منظور مقایسۀ این مشخصهها آزمون تی دونمونۀ زوجی اجرا شده است. نتایج این پژوهش عبارتند از: الف) دیرش واکههای دارای تکیۀ وزنی بیشتر از مقادیر آن در واکههای فاقد تکیۀ وزنی است و تأثیر تکیۀ وزنی بر دیرش واکهها معنادار است؛ ب) شدت واکهها در هجای دارای تکیۀ وزنی کمتر از مقادیر آن در هجای فاقد تکیۀ وزنی است و تأثیر تکیۀ وزنی بر شدت واکهها نیز معنادار است؛ پ) زیروبمی واکهها در جایگاه دارای تکیۀ وزنی بیشتر از مقادیر آن در جایگاه فاقد تکیۀ وزنی است، امّا تفاوت بین زیروبمی واکهها در این دو جایگاه معنادار نیست.
مژگان همایون فر
چکیده
کسرۀ اضافه همواره از عناصر دستوری مورد توجّه دستوریان و زبانشناسان بوده است و نظرات گوناگونی در خصوص ماهیّت و توزیع آن در ساختار گروه اسمی زبان فارسی و برخی دیگر از شاخههای زبانهای ایرانی مطرح شده است. تحلیلهای نحوی و صرفی در مورد کسرۀ اضافه به دست داده شده است. پژوهش حاضر میکوشد ضمن گردآوری این نظرات و بررسی منتقدانه آنها نشان ...
بیشتر
کسرۀ اضافه همواره از عناصر دستوری مورد توجّه دستوریان و زبانشناسان بوده است و نظرات گوناگونی در خصوص ماهیّت و توزیع آن در ساختار گروه اسمی زبان فارسی و برخی دیگر از شاخههای زبانهای ایرانی مطرح شده است. تحلیلهای نحوی و صرفی در مورد کسرۀ اضافه به دست داده شده است. پژوهش حاضر میکوشد ضمن گردآوری این نظرات و بررسی منتقدانه آنها نشان دهد تلاش برای تعیین ماهیّت این عنصر تنها یکی از پرسشهای اساسی در خصوص این عنصر است که نیاز به پاسخ دارد و علت ظهور و نقش آن در ساخت نیز باید همزمان مدَنظر قرار گیرد. در این پژوهش، کسرۀ اضافه در فارسی دارای نقش هستهنمایی برای عنصر دارای مشخصة اسمی قلمداد شده است. گرایش پرقدرتی در میان زبانهای پیشاضافه برای هستهـآغازی بودن گروههای اسمی وجود دارد. میتوان بر اساس اصول مطرح در برنامه کمینهگرایی، کسرۀ اضافه را تظاهر ساختواژی نشاندارکردن هستة حرکتکرده به جایگاه آغازین در گروههای اسمی به شمار آورد.
فاطمه حبیبی؛ فتحیه فتاحی زاده
چکیده
مقالۀ حاضر، پژوهشی معناشناختی است که رویداد حرکتی رفتن را در قرآن کریم، از جهت ساختار شبکۀ معنایی حرف اضافۀ «إلی» بررسی می کند. هدف این پژوهش، تحلیل رویداد حرکتی رفتن و دستیابی به شبکۀ معنایی حروف اضافه بر اساس نظریة رویداد حرکت تالمی بوده است. به همین منظور، 88 فعل مشتمل بر ژرف ساخت «رفتن» در قرآن استخراج و تحلیل شده ...
بیشتر
مقالۀ حاضر، پژوهشی معناشناختی است که رویداد حرکتی رفتن را در قرآن کریم، از جهت ساختار شبکۀ معنایی حرف اضافۀ «إلی» بررسی می کند. هدف این پژوهش، تحلیل رویداد حرکتی رفتن و دستیابی به شبکۀ معنایی حروف اضافه بر اساس نظریة رویداد حرکت تالمی بوده است. به همین منظور، 88 فعل مشتمل بر ژرف ساخت «رفتن» در قرآن استخراج و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش نشان داده است که پرکاربردترین حرف اضافة به کاررفته با مفهوم رفتن، حرف «إلی» است؛ گرچه این حرف در معنای پیش نمون، مفهوم انتهاء، غایت و مقصد را بازنمود کرده است، اما کاربرد آن در آیات محدود به این معنا نبوده و مفاهیم جدیدی چون جهت (درون، بیرون، بالا) و حالات مختلف (روانی، جسمانی) به وسیلة این حرف اضافه، رمزگذاری شده است. از جمله نتایج این پژوهش، بازنمایی شبکۀ معنایی حرف اضافۀ «إلی» است که سبب شده است دانش موجود از این مفهوم در قرآن کریم ارتقاء یابد.
سیده خدیجه میرباذل؛ معصومه ارجمندی
چکیده
سؤالی که از دیرباز تا کنون مورّخان و عالمان دینی نتوانستند درباره مصداق آن به پاسخ قانعکنندهای برسند، ماجرای ذوالقرنین است که هم در تورات، انجیل، و هم در قرآن از آن سخن به میان آمده است. برخی او را پادشاه یمنی، بعضی اسکندر مقدونی و بسیاری معتقدند او کوروش، پادشاه ایرانی است. نام «ذوالقرنین» سه بار در هجدهمین سورة قرآن (کهف، ...
بیشتر
سؤالی که از دیرباز تا کنون مورّخان و عالمان دینی نتوانستند درباره مصداق آن به پاسخ قانعکنندهای برسند، ماجرای ذوالقرنین است که هم در تورات، انجیل، و هم در قرآن از آن سخن به میان آمده است. برخی او را پادشاه یمنی، بعضی اسکندر مقدونی و بسیاری معتقدند او کوروش، پادشاه ایرانی است. نام «ذوالقرنین» سه بار در هجدهمین سورة قرآن (کهف، آیات 83 تا 98) آورده شده است که همواره ماجرا و هویت ایشان محل سؤال است. این مقاله با هدف شناسایی «ذوالقرنین» کوشید با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد بر رویکرد سه سطحی انتقادی فرکلاف (توصیف، تفسیر و تبیین)، به تحلیل و تبیین سازههای گفتمانیِ آیات فوق الذکر (واژه ها و جملات) بپردازد. رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف بر لزوم توجه به حفظ و رعایت تمام جوانب زبانی، بافتی و گفتمانی تأکید دارد. پژوهش حاضر در فرایند تحلیل انتقادی گفتمان آیات مربوط به سرگذشت ذوالقرنین به این نتیجه دست یافت که ذوالقرنین پادشاه یمنی، اسکندر مقدونی و کوروش پادشاه ایرانی که همگی کشورگشا بودهاند، نیست. ذوالقرنین، پیامبری است از جانب خداوند متعال با رسالتی برای اصلاحگری و یاری رساندن به بندگان خدا که در عصر آهن قبل از تولد حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد (ص) می زیسته است.
ابراهیم رضاپور؛ ابوالفضل موچانی
چکیده
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر جنسیت نویسنده در ارائۀ جزئیات در نوشتار فارسیآموزان سطح پیشرفته، در چارچوب دستور نقشگرای نظاممند هلیدی است. ازآنجاکه بیان جزئیات در دستور نقشگرای نظاممند هلیدی و فرانقش اندیشگانی، در قالب افزودههای حاشیهای بازنمایی میشوند، در این پژوهش، افزودههای حاشیهای بهکاررفته در نوشتار فارسیآموزان ...
بیشتر
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر جنسیت نویسنده در ارائۀ جزئیات در نوشتار فارسیآموزان سطح پیشرفته، در چارچوب دستور نقشگرای نظاممند هلیدی است. ازآنجاکه بیان جزئیات در دستور نقشگرای نظاممند هلیدی و فرانقش اندیشگانی، در قالب افزودههای حاشیهای بازنمایی میشوند، در این پژوهش، افزودههای حاشیهای بهکاررفته در نوشتار فارسیآموزان سطح پیشرفتة زن و مرد در چارچوب دستور نقشگرای نظاممند، استخراج و بررسی گردیدند. نمونة آماری و پیکرة مورد استفاده در این پژوهش، نوشتار 248 نفر از فارسیآموزان خارجی سطح پیشرفتة زن و مردِ مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه فردوسی مشهد است. روش نمونهگیری این پژوهش از نوع نمونهگیری تصادفی ساده است. روش کار بدینصورت انجام شد که نوشتار 248 نفر از فارسیآموزان بر اساس جنسیت تفکیک شد (124 نفر زن و 124 نفر مرد). سپس، تمام افزودههای حاشیهای بهکاررفته در نوشتار فارسیآموزان مرد و زن براساس تقسیمبندی هلیدی تعیین شدند. سپس، تعداد و درصد توزیع انواع افزودههای حاشیهای محاسبه و نتایج با هم مقایسه شد. برای بررسی معنادار بودن تفاوتها میان زنان و مردان، از آزمون آماری خی دو استفاده شد. سرانجام، این نتایج حاصل شد که زنان بیش از مردان از افزودههای حاشیهای استفاده کردهاند. مردان، فقط از یک افزودة حاشیهای (سبب)، بیشتر از زنان استفاده کردهاند. همچنین، از میان افزودههای حاشیهای موقعیت و مکان پربسامدترین در نوشتار فارسیآموزان سطح پیشرفته بوده است.
رضا پیشقدم؛ آیدا فیروزیان پوراصفهانی؛ آیلین فیروزیان پوراصفهانی
چکیده
در گذشته، فرهنگهای لغت صرفاً به عنوان ابزارهایی تکنیکی در یافتن معانی واژگان به یاری خوانندگان و نویسندگان میشتافتند، اما امروزه علاوه بر اینکه حاوی حجم بیشتر و دقیقتری از اطلاعات واژگانی هستند، ضرورت دارد در زمینههای اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی نیز ایفای نقش نمایند. این فرهنگها به مثابۀ آینهای تمامنما، باید بتوانند ...
بیشتر
در گذشته، فرهنگهای لغت صرفاً به عنوان ابزارهایی تکنیکی در یافتن معانی واژگان به یاری خوانندگان و نویسندگان میشتافتند، اما امروزه علاوه بر اینکه حاوی حجم بیشتر و دقیقتری از اطلاعات واژگانی هستند، ضرورت دارد در زمینههای اجتماعی، روانشناختی و فرهنگی نیز ایفای نقش نمایند. این فرهنگها به مثابۀ آینهای تمامنما، باید بتوانند تمامی رفتارهای زبانی، اجتماعی و هیجانی گویشوران یک زبان را به تصویر کشند. به بیان دیگر، تا چندی پیش، مطالعات فرهنگنویسی بدون توجه به ماهیت اجتماعی زبان و بار احساسی واژگان صورت میگرفت، اما در سالهای اخیر، فرهنگنویسی در ایران جان تازهای یافته است. امروزه، تقریباً همۀ متخصصان معترفاند که تهیه و تدوین فرهنگهای لغت بدون توجه به ابعاد اجتماعی-فرهنگی واژگان غیرممکن به نظر میرسد. فرهنگنویسی به عنوان یک دانش میانرشتهای، ضرورت دارد علاوه بر دستاوردهای حوزۀ زبانشناسی، از دستاوردهای سایر حوزههای مرتبط چون جامعهشناسی و روانشناسی نیز بهره گیرد. بر این اساس، جستار کنونی بر آن بوده است تا در پرتوی الگوی هَیجامَد (هیجان+ بسامد حواس) و با بهرهگیری از مفهوم نوظهور وزن فرهنگی، پیشنهاداتی برای تألیف و تهیۀ فرهنگهای لغت فارسی ارائه دهد که به نظر میرسد تاکنون مورد کمتوجهی یا بیتوجهی مؤلفان این فرهنگها واقع شدهاند. به بیان دقیقتر، در این جستار سعی بر آن بود تا با تأکید بر ضرورت درج اطلاعات روانشناختی فرهنگیِ مداخل واژگانی در فرهنگهای لغت، لزوم ثبت مؤلفههایی نظیر «بسامد»، «هیجان»، «حس» و در نهایت «هَیجامَد» برای واحدهای واژگانی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
فاطمه نایب لوئی؛ سید مصطفی عاصی؛ آزیتا افراشی؛ مسعود قیومی
چکیده
تمایزات واژگانی میان زبانها، بیانگر تفاوت در فرهنگهای مرتبط با هر زبان است. واژههای چندمعنا در هر فرهنگ، میتواند نمودی از این قبیل تمایزات واژگانی در یک زبان باشد. در معناشناسی شناختی، رویکردهای مختلفی به پدیدۀ چندمعنایی در زبان وجود دارد؛ نظریۀ معناشناسی قالبی یکی از این رویکردها در معناشناسی شناختی است که به مسئلۀ چندمعنایی، ...
بیشتر
تمایزات واژگانی میان زبانها، بیانگر تفاوت در فرهنگهای مرتبط با هر زبان است. واژههای چندمعنا در هر فرهنگ، میتواند نمودی از این قبیل تمایزات واژگانی در یک زبان باشد. در معناشناسی شناختی، رویکردهای مختلفی به پدیدۀ چندمعنایی در زبان وجود دارد؛ نظریۀ معناشناسی قالبی یکی از این رویکردها در معناشناسی شناختی است که به مسئلۀ چندمعنایی، از منظر قالبهای معنایی نگریسته است. صورت تکاملیافتة این نظریه، در شبکۀ معنایی فریمنت، تحقق پیدا کرده است. قالبهای معنایی بستههایی معنایی هستند و هرکدام از قالبها از برخی مؤلفههای معنایی تشکیل شدهاند. روابط معنایی در این شبکه، بهصورت روابط میانقالبی ارائه شده است. در این مقاله، سعی بر آن است تا تحلیلی معنایی و پیکرهبنیاد از چندمعنایی افعال «شنیدن» و «گوشدادن» در زبان فارسی، بر مبنای اصول شبکۀ فریمنت در زبان انگلیسی، ارائه شود. برایناساس، دو کلیدواژۀ مذکور، در پیکرههای موجود در پایگاه دادۀ زبان فارسی، بررسی شدند و از میان مفاهیم موجود در جملات شاهد، هفت قالب معنایی «حس فعال»، «ادراک حسی»، «جستجو»، «آگاهی»، «فهمیدن»، «اطاعت» و «توجه» و سه رابطۀ میانقالبی «توارث» میان قالب والد «ادراک» و فرزند «حس فعال» و قالب والد «ادراک» و فرزند «ادراک حسی» و قالب والد «آگاهی» و فرزند «فهمیدن»، یک رابطۀ میانقالبی «کاربرد» میان قالب والد «توجه» و فرزند «حس فعال» و یک رابطۀ میانقالبی «بیشتر» میان قالبهای «حس فعال» و «ادراک حسی» استخراج شد. نتایج تحلیلهای انجامشده نشان میدهد که رویکرد حاضر به پدیدۀ چندمعنایی، رویکردی کارآمد برای بررسی چندمعنایی افعال «شنیدن» و «گوشدادن» در زبان فارسی است.
آمنه کریمی؛ غلامحسین کریمی دوستان
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اصطلاحهای استعاری کردی ملکشاهی بود که در آنها اندامواژۀ «dam» به کار رفته است. کردی ملکشاهی، یکی از گونههای کردی جنوبی واقع در استان ایلام است. دادههای پژوهش از گفتار سخنگویان گونۀ مذکور گردآوری شده است. در این پژوهش، بخشی از استعارههای رایج کردی ملکشاهی با تکیه بر مفهومپردازی دو اندامواژۀ ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اصطلاحهای استعاری کردی ملکشاهی بود که در آنها اندامواژۀ «dam» به کار رفته است. کردی ملکشاهی، یکی از گونههای کردی جنوبی واقع در استان ایلام است. دادههای پژوهش از گفتار سخنگویان گونۀ مذکور گردآوری شده است. در این پژوهش، بخشی از استعارههای رایج کردی ملکشاهی با تکیه بر مفهومپردازی دو اندامواژۀ «دهان» و «صورت» در پرتو رویکرد شناختی، مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافتههای پژوهش، بخش قابلملاحظهای از استعارههای مورد بررسی، ماهیتی ساختاری داشتهاند. «جویدن»، «جنگ»، «فوران آتش» و «اسارت» از حوزههای مبدأ و «مباحثه»، «آزادی»، «بیاعتنایی»، «کتمان» و «غم» از حوزههای مقصد چنین استعارههایی بودهاند. از نگاشتهای صورت گرفته برای واژۀ «dam» در ساختهای استعاری مورد بررسی، میتوان به «ظرف»، «آتشفشان»، «جاندار»، «قفس»، «احترام» و «ادعا» اشاره کرد. یافتهها همچنین نشان داده که «جنگ»، پربسامدترین حوزۀ مبدأ و «اعتنا»، پربسامدترین حوزۀ مقصد این استعارهها بودهاند. علت تفاوت در فراوانی وقوع حوزههای مبدأ و مقصد، برخاسته از نگاشتهای متفاوت و نو در حوزههای پربسامد بوده است.
سپهر صدیقی نژاد؛ عباسعلی آهنگر؛ بهروز برجسته دلفروز؛ شهلا شریفی
چکیده
با تحلیل شیوۀ بازنماییِ نظامهای حالتنمایی و مطابقه در بَشاگَردی (شمالی و جنوبی) براساس نظریۀ ردهشناسیِ کلاسیک کامری (1978) و سپس، ارزیابی دقیق یافتهها براساس نظریۀ ردهشناسیِ نوین زوارْت و لینْدِنبِرگ (2021)، جستار حاضر میکوشد به تبیینی نظاممند از عملکرد ردهشناختیِ آن نظامها، و نیز از الگوی کلی انطباق در این ...
بیشتر
با تحلیل شیوۀ بازنماییِ نظامهای حالتنمایی و مطابقه در بَشاگَردی (شمالی و جنوبی) براساس نظریۀ ردهشناسیِ کلاسیک کامری (1978) و سپس، ارزیابی دقیق یافتهها براساس نظریۀ ردهشناسیِ نوین زوارْت و لینْدِنبِرگ (2021)، جستار حاضر میکوشد به تبیینی نظاممند از عملکرد ردهشناختیِ آن نظامها، و نیز از الگوی کلی انطباق در این گونهها دست یابد. در این راستا، دادههای پژوهش با تکمیل پرسشنامه و گفتگو با ده گویشور بومی گردآوری و تحلیل گردیده است. براساس یافتههای پژوهش، حالتنمایی و مطابقۀ این گونهها در زمان غیرگذشته، بهطور یکسان پیرو الگوی غالب (کاملِ) مفعولی است و الگوی کلی انطباقِ «وارونۀ مستقیمـغیرمستقیم» را نشان میدهد. در برابر آن، حالتنمایی و مطابقۀ آنها در زمان گذشته، بهطور یکسان تابع الگوی غالب (کاملِ) کُنایی است و الگوی کلی انطباقِ «همسان» را نشان میدهد. همچنین، ناشی از خصوصیت گذرایی فعل، این دو گونۀ زبانی در زمان غیرگذشته، بهطور یکسان الگوی تناوبیِ (کاملِ) کُنایی را برای بازنمایی نظامهای حالتنمایی و مطابقه، و در زمان گذشته نیز بهطور یکسان الگوی تناوبیِ (کاملِ) سهبخشی را برای بازنمایی نظام حالتنمایی بهکار میگیرند. با وجود این، الگوی مطابقۀ بَشاگَردی در زمان گذشته، فاقد هرگونه الگوی تناوبی و الگویی یکدست است.
حسن بشیرنژاد؛ سمیه محمدی
چکیده
پژوهش حاضر، رشد واژگانی و نحوی دوقلوهای ناهمسان فارسیزبان به نامهای بهزاد و بهنام را در مدت ده ماه ( از آغاز 21 ماهگی تا آغاز 31 ماهگی) مورد بررسی قرار میدهد. این پژوهش در صدد است تا دریابد که با وجود رشد دو کودک در محیط زبانی یکسان، چه تفاوتها و شباهتهایی در سرعت و دامنه رشد نحوی و واژگانی این دوقلوها وجود دارد. دادههای ...
بیشتر
پژوهش حاضر، رشد واژگانی و نحوی دوقلوهای ناهمسان فارسیزبان به نامهای بهزاد و بهنام را در مدت ده ماه ( از آغاز 21 ماهگی تا آغاز 31 ماهگی) مورد بررسی قرار میدهد. این پژوهش در صدد است تا دریابد که با وجود رشد دو کودک در محیط زبانی یکسان، چه تفاوتها و شباهتهایی در سرعت و دامنه رشد نحوی و واژگانی این دوقلوها وجود دارد. دادههای این پژوهش از طریق مشاهده و ثبت سریع دادهها در دفترچه یادداشت، ضبط صدا و تصویر با استفاده از دوربین فیلمبرداری و دستگاه ضبط صدا و همچنین، دفتر یادداشتهای روزانه مادر دوقلوها که تولیدات زبانی کودکان در آن ثبت میشد، گردآوری شدهاند. بررسی دادههای گردآوری شده و تحلیل مقایسهای آنها در هر ماه، تفاوت چشمگیری را میان رشد واژگانی و نحوی دوقلوها نشان میدهد. اگرچه در ماههای اول پژوهش، بهزاد در مقایسه با برادر دوقلویش، بهنام، از توانایی زبانی بسیار بالاتری برخوردار بود، از ماه چهارم پژوهش افزایش قابل ملاحظهای در سرعت رشد واژگانی و نحوی بهنام مشاهده گردید. با توجه به این که محیط رشد زبانی این دوکودک، چه در خانواده و چه فضای مهد کودک، غالبا یکسان بوده است، وجود تفاوت در مراحل رشد واژگانی و نحوی این دو کودک را می توان به تفاوت در استعداد زبانی ذاتی و وراثتی این دو نسبت داد؛ زیرا دوقلوهای ناهمسان از ساختار کروموزومی کاملاً یکسان برخوردار نیستند. نتایج این پژوهش نشاندهندة فعالیتهای ذهنی خلاقانه در دو کودک است که وجود موارد متعددی از بسط و تعممیم افراطی گواهی بر این ادعاست.
سعیده شجاع رضوی
چکیده
امروزه، پژوهشهای بسیاری در زمینة چندمعنایی واژگانی صورت گرفته است. پژوهش حاضر نیز با رویکرد شناختی به بررسی چندمعنایی فعل «دینمه» (میبینم) در شعر «اچی مچی خواب» از شیون فومنی میپردازد که میتواند آغازگر بررسیهایی از این دست باشد که میتوان گویشها و لهجهها را نه تنها از بعد آواشناختی و نحوی که از بعد معناشناختی ...
بیشتر
امروزه، پژوهشهای بسیاری در زمینة چندمعنایی واژگانی صورت گرفته است. پژوهش حاضر نیز با رویکرد شناختی به بررسی چندمعنایی فعل «دینمه» (میبینم) در شعر «اچی مچی خواب» از شیون فومنی میپردازد که میتواند آغازگر بررسیهایی از این دست باشد که میتوان گویشها و لهجهها را نه تنها از بعد آواشناختی و نحوی که از بعد معناشناختی نیز مورد بررسی قرار دهیم. جامعة آماری پژوهش حاضر فعل پرکاربرد «دینمه» از حوزة دیداری، در شعر شیون فومنی است؛ زیرا در این شعر به خوبی انواع این فعل و تنوع معنایی آن آمده است . مسألة قابل طرح در این پژوهش آن است که چگونه برجستهسازی در مؤلفههای معنایی فعل میتواند چندمعنایی را به وجود آورد. در فعل «دید» سه مؤلفة معنایی وجود دارد: شخص، موضوع ودرک مشاهده. در ساخت سرنمونی هر سه عنصر به یک اندازه در ساختار معنایی فعل دخیلاند، اما هرچه از معنای سرنمونی فاصله میگیریم، عناصر پیشفعلی این فعل دچار تغییر شده و در یک یا دو عنصر برجستهسازی انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر توصیفیـ تحلیلی است. بررسی انجامشده نشانگر آن است که این فعل علاوه بر مفهوم دیدن، بیانگر مفاهیم: تصورکردن، خوابدیدن، خیالکردن، فرضکردن، از خاطر گذشتن، دعا و نفرین شنیدن، خوردن، بوییدن، فهمیدن، درککردن، متوجهشدن، دقتکردن، قسمتشدن، نصیبشدن، شاهدبودن، رو به روشدن، مواجهشدن، تجربهکردن و مجسمکردن است.