لاله مولائی
چکیده
مطابقه را میتوان رخدادی دانست که طی آن، کلمهای مشخصههای صرفیای میگیرد که از جای دیگر نشئت میگیرد، و این به معنای وضعیتی است که در آن، صورت هدف دارای نشانههای دستوریای است که توسط ناظر نظارت میشود. از سوی دیگر، ارجاع متقابل (در خصوص نشاندار شدن فعل) را غالباً میتوان، در مورد زبانهای ضمیرانداز، برای سازوکاری به کار ...
بیشتر
مطابقه را میتوان رخدادی دانست که طی آن، کلمهای مشخصههای صرفیای میگیرد که از جای دیگر نشئت میگیرد، و این به معنای وضعیتی است که در آن، صورت هدف دارای نشانههای دستوریای است که توسط ناظر نظارت میشود. از سوی دیگر، ارجاع متقابل (در خصوص نشاندار شدن فعل) را غالباً میتوان، در مورد زبانهای ضمیرانداز، برای سازوکاری به کار برد که از رهگذر آن، فعل با عناصری مقید نشاندار میشود تا موضوعهای خود را بیان کند. این فعل به تنهایی میتواند بیانگر موضوعهایش باشد، زیرا از لحاظ تصریف غنی است. ازآنجاکه فارسی نیز، بهعنوان زبانی ضمیرانداز، دارای ویژگیهای مذکور است، پس قاعدتاً این عنوان را میتوان برای نظام فعلی فارسی معیار به کار برد؛ اما ظاهراً ارجاع متقابل، در این کاربرد، در زبان فارسی، بهطور فنی و جامع بررسی نشده است و در عوض، معمولاً اصطلاح مطابقه در این مورد به کار میرود؛ بنابراین، این پژوهش بر آن شد تا با بررسی 43 فیلمنامۀ فارسی (معیار، گونۀ محاورهای) دریابد: آیا میتوان اصطلاح ارجاع متقابل را برای وضعیت ردهشناختی نظام مطابقۀ فعل فارسی نیز به کار برد؟ اجزای ارجاع متقابل و شروط حاکم بر آن چیست؟ آیا برای اصطلاح مزبور میتوان حوزهای مناسب معرفی کرد؟ در این راستا، مطالعۀ حاضر، در چارچوب ردهشناختی، بر مبنای آرای سیویرسکا و بیکر (2005) و کوربت (2006)، اجزای ارجاع متقابل فعل، شروط حاکم بر آن و حوزۀ فنی مربوط به آن را معرفی کرده و برای انتخاب از میان دو اصطلاح ارجاع متقابل و مطابقه، پیوستاری دوسویه ارائه داده است.
مریم رمضانخانی
چکیده
در پژوهش حاضر، تلاش بر آن بوده تا امکان صوریسازی رابطۀ مفهومی شمول معنایی در بین واژهها بررسی شود. به این منظور، ابزارهایی از نظریۀ مجموعهها، تابع ریاضی و برخی مفاهیم جبری به کار گرفته شده است. برای مطالعۀ امکان صوریسازی این رابطۀ مفهومی، ابتدا تعریفهایی که از شمول معنایی در فرهنگهای تخصصی زبانشناسی و درسنامههای معتبر ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، تلاش بر آن بوده تا امکان صوریسازی رابطۀ مفهومی شمول معنایی در بین واژهها بررسی شود. به این منظور، ابزارهایی از نظریۀ مجموعهها، تابع ریاضی و برخی مفاهیم جبری به کار گرفته شده است. برای مطالعۀ امکان صوریسازی این رابطۀ مفهومی، ابتدا تعریفهایی که از شمول معنایی در فرهنگهای تخصصی زبانشناسی و درسنامههای معتبر معنیشناسی به دست داده شده، معرفی و مطالعه شده است. با مطالعۀ این تعریفها، امکان تدقیق رابطۀ مفهومی شمول معنایی فراهم شده؛ بهاینترتیب که شمول معنایی برحسب زمان و نوع (و هر دو) برای صوریسازی در نظر گرفته شده است. در ادامه، با استفاده از ابزارهای ریاضی که عمدتاً برگرفته از نظریۀ مجموعهها هستند، برگردان صوری برای رابطۀ مفهومی موردبحث به دست داده شده است. در پایان، صحت و طرز کار رابطة صوری پیشنهادشده با مثالهایی از زبان فارسی مورد آزمون قرار گرفت و نشان داده شد که رابطۀ صوری متناظر با شمول معنایی در سطح واژه در چارچوب زبان فارسی کارآمد است.
ملهم الشاعر؛ محمد دبیرمقدم؛ رضامراد صحرایی
چکیده
در ردهشناسی، زبانها بر اساس مولفههای صرفی، نحوی، معنایی و حتی واجی خاص ردهبندی و طبقهبندی میشوند. مجموع این ردهبندی و طبقهبندیها به زبانشناسان کمک میکند تا جهانیهای زبانی را معرفی کنند. هدف این پژوهش تعیین وضعیت ردهشناختی ترتیب واژه زبان عربی معیار است. زبان عربی معیار، گونه ادبی و استاندارد شدهای است که در ...
بیشتر
در ردهشناسی، زبانها بر اساس مولفههای صرفی، نحوی، معنایی و حتی واجی خاص ردهبندی و طبقهبندی میشوند. مجموع این ردهبندی و طبقهبندیها به زبانشناسان کمک میکند تا جهانیهای زبانی را معرفی کنند. هدف این پژوهش تعیین وضعیت ردهشناختی ترتیب واژه زبان عربی معیار است. زبان عربی معیار، گونه ادبی و استاندارد شدهای است که در نوشتار رسمی و ادبی در بین عربزبانان، استفاده میشود. نتایج به دست آمده از این پژوهش میتواند در آموزش زبان فارسی به عربزبانان مفید باشد. در این مقاله، ترتیب واژه زبان عربی معیار بر اساس 25 مولفه ردهشناختی (درایر (1992)، دبیرمقدم (1392) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که زبان عربی معیار در مقایسه با زبانهای آفریقا، زبانهای آروپا-آسیا و زبانهای جهان به ترتیب از 20، 22 و 23 مولفه از مولفههای زبانهای فعل میانی قوی (VO) برخوردار است. بنابراین زبان عربی معیار گرایش به رده زبانهای فعل میانی (قوی) دارد.
علی محمدیارلو
چکیده
حروف اضافه نقش بسزایی در معنای جملات فارسی دارند و این بحث، در آموزش/ فراگیری این زبان، یکی از دشوارترین نکات است. در زبانآموزی زبان دوم، این حروف در آخرین رده از مقولههایی هستند که زبانآموزان آنها را فرامیگیرند. ازاینرو، ضرورت دارد تا کتابهای آموزش زبان فارسی اهتمام ویژهای به آموزش این حروف داشته باشند. هدف این پژوهش بررسی ...
بیشتر
حروف اضافه نقش بسزایی در معنای جملات فارسی دارند و این بحث، در آموزش/ فراگیری این زبان، یکی از دشوارترین نکات است. در زبانآموزی زبان دوم، این حروف در آخرین رده از مقولههایی هستند که زبانآموزان آنها را فرامیگیرند. ازاینرو، ضرورت دارد تا کتابهای آموزش زبان فارسی اهتمام ویژهای به آموزش این حروف داشته باشند. هدف این پژوهش بررسی مجموعۀ آموزش فارسی به فارسی از منظر آموزش این حروف است تا شیوههای آموزش، تعداد حروف اضافۀ آموزشدادهشده و بسامد رخداد آنها را بررسی کند. دلیل انتخاب این مجموعه پرکاربردبودن و دامنۀ وسیع استفادهکنندگان از آن است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که روش آموزش حروف اضافه سنتی، آموزشی و در برخی موارد استقرایی/ ضمنی است و باید زبانآموزان، از طریق مثالهای ارائهشده یا خواندن متون و به طریق اکتشافی، آنها را فراگیرند. از میان 89 حرفاضافة ساده و مرکب/ گروهی بهکاررفته، بیشترین بسامد رخداد ازآنِ حروف «به»، «را»، «در»، «از»، «با» و «برایِ» است. استفاده از تصاویر مناسب برای آموزش، عدم استفاده از زبان واسطه، استفاده از فن تقویت درونداد و اشاره به باهمآیی برخی افعال با حروف اضافۀ خاص از نقاط قوت این مجموعه به شمار میرود و عدم اشاره به گونۀ گفتاری حروف اضافه، استفادۀ صِرف از روش استقرایی و پاورقیهای آشفته و بینظم از نقاط ضعف این مجموعه است. نتایج پژوهش حاضر میتواند مورد استفادۀ مؤلفان چنین کتابهایی قرار گیرد.
رضا محمدی؛ حسین بازوبندی
چکیده
از جمله نظریههای نوینی که امروزه جایگاهی ویژه و کاربرد وسیعی در تحلیل متن و دیگر حوزههای زبانشناختی پیدا کرده نظریۀ نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسن (2014) است. بر اساس این رویکرد، ساختار زبان متأثر از نقشهایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده دارد و این تأثیر بهشکل سه فرانقش بازنمودی، متنی و بینافردی ...
بیشتر
از جمله نظریههای نوینی که امروزه جایگاهی ویژه و کاربرد وسیعی در تحلیل متن و دیگر حوزههای زبانشناختی پیدا کرده نظریۀ نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسن (2014) است. بر اساس این رویکرد، ساختار زبان متأثر از نقشهایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده دارد و این تأثیر بهشکل سه فرانقش بازنمودی، متنی و بینافردی تجلی مییابد. ازآنجاکه فرانقش بینافردی بر شیوۀ تبادل معنا بین گوینده و مخاطب استوار است، کاربست آن در تحلیل متون دینی، ضمن ایجاد درک بهتر از چنین متونی، میتواند سنگ محک مناسبی برای ارزیابی قابلیت تعمیم این نظریه نیز فراهم سازد. نگارندگان در پژوهش حاضر، با روشی توصیفیـتحلیلی، به بررسی خطبۀ شقشقیه با رویکرد نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسن (2014) در قالب فرانقش بینافردی میپردازند. نتایج عمدۀ پژوهش نشان میدهد که علیرغم بسامد غالب وجه خبری، امام (ع) در سرتاسر این خطبه به نحوی در تبادل و انتقال معنا عمل کرده است که گویی هر دو سوی تعامل، با هم، در ساخت متن شرکت دارند و از این طریق، راه هرگونه یکسویگی تعامل را بسته است. خطبۀ شقشقیه با انگیزه و هدف احقاق و اثبات حق خلافت از سوی امیرالمؤمنین (ع) ایراد شده است و درعینحال، امام در ایراد این خطبه، از لوازم انشا در جهت اقناع و استمالۀ مخاطب بهره نمیبرند؛ دلیل چنین امری را میتوان این دانست که ایشان آنچنان به حقانیت خود و جایگاه خود نسبت به خلافت یقین و باور داشتهاند که از آن صرفاً خبر دادهاند و اصلاً نیازی به استفاده از عبارات انشایی جهت اثبات چنین حقی احساس نکردهاند.
فاطمه آخوندی؛ مرضیه صناعتی
چکیده
چکیدهزبان لری خرمآبادی از زبانهای جنوب غربی ایران به شمار میرود و مانند دیگر زبانها دارای ویژگیهای دستوری و ردهشناختی خاص خود است. . امروزه تأثیر و نفوذ فارسی روی گونة لری موجب شده که به تدریج این زبان به عنوان زبانی در خطر به فراموشی سپرده شود و همین امر ضرورت مطالعۀ زبانشناختی این گونۀ محلی را با هدفِ ثبت و تدوینِ ...
بیشتر
چکیدهزبان لری خرمآبادی از زبانهای جنوب غربی ایران به شمار میرود و مانند دیگر زبانها دارای ویژگیهای دستوری و ردهشناختی خاص خود است. . امروزه تأثیر و نفوذ فارسی روی گونة لری موجب شده که به تدریج این زبان به عنوان زبانی در خطر به فراموشی سپرده شود و همین امر ضرورت مطالعۀ زبانشناختی این گونۀ محلی را با هدفِ ثبت و تدوینِ قواعد دستوری حاکم بر آن ایجاد میکند. از این رو در مقالۀ حاضر به مؤلفههای ترتیب واژه در این زبان پرداخته شده است. روش کار در این پژوهش بهترتیب شامل تهیۀ پرسشنامه، مصاحبه با گویشوران اصیل لر خرمآبادی، آوانویسی دادهها و تحلیل ردهشناختی این زبان است. به منظور تحلیل دادهها، ترتیب و توالی واژهها بر اساس مؤلفههای ترتیب واژۀ درایر با ارائۀ نمونههای گویشی محک زده شد. بررسیها نشان داد که در این زبان برای نمونه، حرف اضافه به صورت پیشاضافه و بند موصولی، مضافالیه، فعل اسنادی، فعل و فعل اصلی بهترتیب پس از هسته اسمی، مضاف، گزاره (مسند)، قید حالت و فعل کمکی میآیند. در نتیجه این زبان گرایش به سمت فعل میانی قوی دارد. همچنین، این زبان به لحاظ مؤلفه ترتیب واژه مانند فارسی عمل می کند.
زهره خوروش؛ احمدرضا لطفی
چکیده
پس از دستهبندی زبانهای دنیا به دو مقولۀ فعلبنیاد و تابعبنیاد توسط تالمی که بر اساس الگوی رمزگذاری وقایع حرکتی، زبانها را از یکدیگر متمایز میکند، در طول دهههای اخیر، تحقیقات زیادی دربارۀ الگوهای متفاوت واژگانیکردن وقایع حرکتی انجام شده است. پژوهش پیشِ رو چگونگی واژگانیشدن رویدادهای حرکتی توسط فارسیزبانان و الگوی ...
بیشتر
پس از دستهبندی زبانهای دنیا به دو مقولۀ فعلبنیاد و تابعبنیاد توسط تالمی که بر اساس الگوی رمزگذاری وقایع حرکتی، زبانها را از یکدیگر متمایز میکند، در طول دهههای اخیر، تحقیقات زیادی دربارۀ الگوهای متفاوت واژگانیکردن وقایع حرکتی انجام شده است. پژوهش پیشِ رو چگونگی واژگانیشدن رویدادهای حرکتی توسط فارسیزبانان و الگوی استفادهشده توسط آنها برای رمزگذاری حالات فضایی را مورد بررسی قرار میدهد. به همین منظور، از 25 فارسیزبان درخواست شد تا پس از تماشای 12 انیمیشن کوتاه، که بیانگر حرکات اختیاری انجامشده توسط انسان و حیوان در جهتهای افقی مرزگذر و عمودی بودند، مشاهدات خود را توصیف کنند. در پی ضبط و پیادهسازی جملات شرکتکنندگان، تحلیل پاسخهای این افراد نشان داد که فارسیزبانان، برای بیان اطلاعات مربوط به حالت حرکت، غالباً ابزارهای زبانی دیگر را به ریشۀ فعل ترجیح میدهند. آنها همچنین تمایل دارند که مسیر حرکت را در قالب توابع توصیف کنند. بر اساس این الگوی بهدستآمده از رمزگذاری حالات فضایی، فارسیزبانان، برای توصیف رویدادهای حرکتی، از یک الگوی دوگانه پیروی میکنند و میتوان زبان فارسی را در هر دو مقوله (فعلبنیاد) و (تابعبنیاد) قرار داد.
میترا حسینقلیان؛ محمد راسخمهند
چکیده
ضمایر تکراری در جایگاهی قرار میگیرند که سازهای از آنجا حرکت کرده باشد. در زبان فارسی، یکی از جایگاههای این ضمایر در درون بندهای موصولی است. با توجه به تبیین نقشی هاکینز (2004، 1999) برای حضور ضمایر تکراری، در بندهای موصولی، هرقدر فاصلۀ بین هستۀ بند موصولی و محل سازۀ هممرجع با آن در بند موصولی بیشتر باشد، عدم حضور ضمیر تکراری باعث ...
بیشتر
ضمایر تکراری در جایگاهی قرار میگیرند که سازهای از آنجا حرکت کرده باشد. در زبان فارسی، یکی از جایگاههای این ضمایر در درون بندهای موصولی است. با توجه به تبیین نقشی هاکینز (2004، 1999) برای حضور ضمایر تکراری، در بندهای موصولی، هرقدر فاصلۀ بین هستۀ بند موصولی و محل سازۀ هممرجع با آن در بند موصولی بیشتر باشد، عدم حضور ضمیر تکراری باعث میشود یافتن مرجع سختتر باشد. این پژوهش، با بهرهگیری از آزمایش سنجش سطح خوانش، قضاوت دستوری، آزمایش تولیدی عملکردمحور و آزمایش شنیداری، به بررسی رابطۀ بین وزن دستوری بند موصولی و حضور یا عدم حضور ضمایر تکراری در جایگاه مفعول پرداخته است. فرض بر این بود که با افزایش وزن دستوری بند موصولی، حضور ضمیر تکراری در جایگاه مفعول، که هدف بررسی این پژوهش است، کمککننده خواهد بود. در نهایت، دادههای هر آزمون جداگانه با نرمافزار SPSS تحلیل شدند. آزمایشهایی که نتایج آنها طبق فرضیۀ پژوهش بودهاند، در تحلیلهای آماری SPSS معنادار نبودهاند؛ یعنی حضور ضمیر تکراری و یا عدم حضور آن، در هر یک از سطوح وزنی، تغییر معناداری ایجاد نمیکند. بهعلاوه، رابطۀ بین وزن دستوری و حضور ضمیر تکراری نیز معنادار نبود؛ یعنی سخنگویان فارسیزبان فارغ از هر نوع وزن دستوری، به میزان زیادی ضمیر تکراری استفاده میکنند.
علی اصغر رجب زاده؛ مسعود اسدی؛ شعبان بریمانی
چکیده
ضمیر انتزاعی و ناملفوظ در زبانهای ضمیرانداز به عنصری اشاره میکند که دارای نقش نحوی است ولی نمود آوایی ندارد. این زبانها دارای تقسیمبندیهای گوناگونی هستند. در این مقاله، ابتدا، به ردهبندی زبان مازندرانی بر اساس اصول تقسیمبندی زبانهای ضمیرانداز بر اساس ریتزی (1982) و سپس، به ویژگیهای منحصربهفرد زبانهای ضمیرانداز پرداختهایم ...
بیشتر
ضمیر انتزاعی و ناملفوظ در زبانهای ضمیرانداز به عنصری اشاره میکند که دارای نقش نحوی است ولی نمود آوایی ندارد. این زبانها دارای تقسیمبندیهای گوناگونی هستند. در این مقاله، ابتدا، به ردهبندی زبان مازندرانی بر اساس اصول تقسیمبندی زبانهای ضمیرانداز بر اساس ریتزی (1982) و سپس، به ویژگیهای منحصربهفرد زبانهای ضمیرانداز پرداختهایم و با ارائۀ شواهد و دادههای زبانی، مشخص کردهایم که زبان مازندرانی میتواند در کدام یک از این زیرمجموعهها جای گیرد. در این جستار، به تعریف و ساختار انواع مختلف زبانهای ضمیرانداز اشاره و نشان داده شده است که اینگونه از زبانها، بهصورت کلی، به چهار زیرمجموعه تقسیمبندی میشوند: 1- زبانهای ضمیرانداز ثابت مانند ایتالیایی، یونانی، فارسی؛ 2- زبانهای ضمیرانداز پوچواژهای مانند آلمانی، گونههایی از هلندی و آفریقایی؛ 3- زبانهای ضمیرانداز نسبی مانند عبری، روسی، ماراتی و پرتغالی برزیلی؛ 4- زبانهای ضمیرانداز کلامی (گفتمانی) مانند چینی، ژاپنی و کرهای. با مقایسة زبان مازندرانی با تقسیمبندی ارائهشده، نشان دادهایم که زبان مازندرانی ویژگیهای زبانهای ضمیرانداز ثابت را دارد، ضمن اینکه این زبان را میتوان در حوزة زبانهای ضمیرانداز کلامی نیز قرار داد؛ چرا که همنمایهشدن ضمیر ناملفوظ و فاعل بند پایه بستگی به بافت کلامی دارد.
فرشته مؤمنی
چکیده
بااینکه ناواژهسازی پدیدهای مهم در جریان رشد زبانی کودک است و نخستین کوشش او در کاربرد ویژگی «آفرینندگی» زبان به شمار میآید، تاکنون در مطالعات نادیده گرفته شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی گونهای کمیاب از نوواژهسازی کودک، با تأکید بر انگیختگی زبانی است. شیوة مطالعه توصیفیـتحلیلی است و در آن، دادههای ناواژهها از ...
بیشتر
بااینکه ناواژهسازی پدیدهای مهم در جریان رشد زبانی کودک است و نخستین کوشش او در کاربرد ویژگی «آفرینندگی» زبان به شمار میآید، تاکنون در مطالعات نادیده گرفته شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی گونهای کمیاب از نوواژهسازی کودک، با تأکید بر انگیختگی زبانی است. شیوة مطالعه توصیفیـتحلیلی است و در آن، دادههای ناواژهها از گفتار خودانگیختة 8 کودک 20ماهه تا چهارساله، با همکاری مادران، در بیش از یک سال پیمایش گردآوری شده است. یافتهها نشان میدهند که نهتنها انگیختگی در ساخت نامآوا و ناواژههایی که نشانههای شمایلی تلقی میشوند میتواند نقش داشته باشد، بلکه قواعد واجی زبان مادری در ناواژهسازی کودک نیز میتواند تحتتأثیر انگیختگی زبانی نقض شود. افزون بر این، از جنبة شناختی، مفاهیم پیچیدهتر ساختار واجی پیچیدهتری پیدا میکنند. ازآنجاکه این نوع ناواژهسازی دارای ساختاری کاملاً نو و بدون زمینة زبانی از فرایند ابداع است، ناواژهها فاقد ریشه و تکواژهای اشتقاقی هستند؛ گرچه کودک برخی از آنها را در جایگاه پایة فعل قرار میدهد و با همکردی از واژگان زبان، با آنها فعل مرکب میسازد.
زینب اسدی سنگاچین؛ ناهید شیخی جولاندان
چکیده
ترجمۀ آثار ادبی، بهعنوان یکی از دشوارترین و بحثبرانگیزترین انواع ترجمه، همواره مورد بحثوبررسی زبانشناسان مطرح دنیا بوده است. بهطوری که در بیشتر کتابهای مربوط به نظریۀ ترجمه، بهطور جداگانه به ترجمۀ متون ادبی و ویژگیهای آن پرداخته شده است. به همین دلیل، در مقالۀ حاضر سعی شده است تا با بررسی اجمالی نظریات تعدادی از ...
بیشتر
ترجمۀ آثار ادبی، بهعنوان یکی از دشوارترین و بحثبرانگیزترین انواع ترجمه، همواره مورد بحثوبررسی زبانشناسان مطرح دنیا بوده است. بهطوری که در بیشتر کتابهای مربوط به نظریۀ ترجمه، بهطور جداگانه به ترجمۀ متون ادبی و ویژگیهای آن پرداخته شده است. به همین دلیل، در مقالۀ حاضر سعی شده است تا با بررسی اجمالی نظریات تعدادی از نظریهپردازان حوزۀ ترجمه، به بررسی راهکارهای موجود جهت صحت و بهبود ترجمۀ متون ادبی پرداخته شود. سپس، با استفاده از نظریات مطرحشده و شیوههای پیشنهادی ترجمهپژوهان، ترجمۀ نمایشنامۀ جزیرۀ سرخ از زبان روسی به فارسی مورد بررسی قرار گرفته تا بهصورت مشخص، نحوۀ استفاده از نظریههای ترجمه در ترجمۀ متون ادبی مشخص شود. با توجه به مطالعات صورتگرفته، مشخص میشود که بسیاری از کاستیهای موجود در ترجمۀ اثر نامبرده ناشی از عدم توجه مترجم به نظریات ترجمه بوده و درواقع، یادآور جایگاه فراموششدۀ این نظریات در فرایند آموزش ترجمه است.
گلناز غفوری صالح؛ فروغ کاظمی
چکیده
بهکارگیری استعاره به عنوان راهبردی زبانشناسی، دیری است که موردتوجه سیاستمداران در سراسر دنیا قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی کارکرد استعارۀ مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون (1980) در سخنرانیهای سه تن از اعضای دولت تدبیر و امید آقایان روحانی، جهانگیری و ظریف است. مسئلۀ اصلی پژوهش آن است که نشان دهد استعارههای مفهومی چگونه ...
بیشتر
بهکارگیری استعاره به عنوان راهبردی زبانشناسی، دیری است که موردتوجه سیاستمداران در سراسر دنیا قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی کارکرد استعارۀ مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون (1980) در سخنرانیهای سه تن از اعضای دولت تدبیر و امید آقایان روحانی، جهانگیری و ظریف است. مسئلۀ اصلی پژوهش آن است که نشان دهد استعارههای مفهومی چگونه در کلام این مقامات سیاسی نمود یافته و کارکرد آنها در جهت سازماندهی واقعیتهای سیاسی چگونه قابل تبیین است. بدین منظور دادهها را به شیوۀ کتابخانهای گردآوری و به روش تحلیلی مورد بررسی قرار دادهایم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که استعارههای سیاسی در حوزههای مبدأ متفاوت بهکاررفتهاند که عبارتند از سفر، جانبخشی (انسان، حیوان و گیاه)، جنگ، ورزش، ساختمان و پدیدههای طبیعی که در میان آنها، سفر بیشترین و پدیدههای طبیعی کمترین میزان استفاده را داشتهاند. نتایج به دست آمده مبین این واقعیت است که استعاره دارای کاربرد مهم فنّبیانی و متقاعدکنندگی در گفتمان سیاسی است و نقش بسزایی در انتقال پیامهای سیاسی اعضای دولت تدبیر و امید دارد. آنچه محرز است، آن است که استعاره علاوه بر تسهیل تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی برای مخاطبان، به این سیاستمداران فرصت داده که به شیوهای راحتتر مباحث مدنظر خود را تبیین کنند، تا احساسات مخاطب را برانگیزند. آنها میکوشند به کمک استعاره، برخی از جنبههای گفتمان سیاسی را پررنگ و یا پنهان کرده تا به مدد آن بتوانند در جهت اعمال باورهای خود، به اقناع مخاطبان بپردازند. باید گفت استعارههای مفهومی با جلوههای گوناگون در راستای مقاصد گفتمان دولت تدبیر و امید، موسوم به گفتمان اعتدال نمود یافتهاند. بنابراین استعارهها میتوانند به عنوان ابزاری کارآمد و قدرتمند در اختیار خبرنگاران، تحلیلگران سیاسی و محققان حوزۀ گفتمان سیاسی قرار گیرند تا از این رهگذر آنان به تحلیل پیامهای مقامات سیاسی، و تسهیل رمزگشایی آن بپردازند. لذا نتایج حاصل از این پژوهش میتواند برای این دسته از متخصصان و در نهایت برای سنجش نبض سیاسی کشور سودمند باشد.