سعیده شجاع رضوی
چکیده
در مواجهة پژوهشگر با کودکان دوزبانة مهدکودکها مشاهده شد که این کودکان اگرچه تلاش بسیاری در کاربرد درست قواعد زبانی دارند، اما نمیتوانند مانند کودکان تکزبانة فارسیزبان در درک و کاربرد عبارات استعاری زبان فارسی موفق باشند. به همین سبب پژوهش حاضر سعی دارد در چارچوب زبانشناسی اجتماعی ـ شناختی، به بررسی عامل دوزبانگی ...
بیشتر
در مواجهة پژوهشگر با کودکان دوزبانة مهدکودکها مشاهده شد که این کودکان اگرچه تلاش بسیاری در کاربرد درست قواعد زبانی دارند، اما نمیتوانند مانند کودکان تکزبانة فارسیزبان در درک و کاربرد عبارات استعاری زبان فارسی موفق باشند. به همین سبب پژوهش حاضر سعی دارد در چارچوب زبانشناسی اجتماعی ـ شناختی، به بررسی عامل دوزبانگی در میزان درک و کاربرد عبارات استعاری این کودکان بپردازد. روش پژوهش حاضر توصیفی ـ آزمایشی است. شیوة پژوهش حاضر برگرفته ازشیوة بیالکاـپیکال (2003) میباشد. بنابر یافتهها، کودکان دوزبانه در پرسشنامة عبارات استعاریِ جاخالی معادلهای بیشتری نسبت به کودکان تکزبانه بیان کردند. در آزمون کارتهای دوتایی، کودکان دوزبانه در استعارة مزه با 50/3 بیشترین امتیاز و استعارة صدا با 10/1 کمترین امتیاز را داشتهاند، اما کودکان تکزبانه در استعارة لامسه با 16/2 کمترین امتیاز و استعارة مزه با 4 بیشترین امتیاز را کسب کردهاند. نتیجه این که کودکان دوزبانه درکاربرد عبارات استعاری ضعیفتر از کودکان تکزبانه عملکردند. کودکان دوزبانه در آزمون کارتهای دوتایی، امتیازاتِ سطح سوم کاربرد نسبی را کسب کردند و کودکان تکزبانه امتیازات سطح چهارم یا کاربرد کامل را به دست آوردند.
مریم افشین پور؛ عادل رفیعی؛ سید محمدرضا ابن الرسول
چکیده
پژوهش حاضر به توصیف خطاهای همنشینی واژگانیو بررسی عوامل دخیل در بروز این نوع خطاها در انشاءِ فارسیآموزان عربیزبان دانشگاه مجازی جاﻣﻌﺔالمصطفی قم[1] میپردازد. برای این منظور پیکرۀ زبانی متشکل از 260 برگة انشاءِ زبانآموزان سطح متوسط تشکیل شد و مورد بررسی قرارگرفت. ابتدا خطاهای همنشینی واژگانی زبانآموزان مشخص شد و ...
بیشتر
پژوهش حاضر به توصیف خطاهای همنشینی واژگانیو بررسی عوامل دخیل در بروز این نوع خطاها در انشاءِ فارسیآموزان عربیزبان دانشگاه مجازی جاﻣﻌﺔالمصطفی قم[1] میپردازد. برای این منظور پیکرۀ زبانی متشکل از 260 برگة انشاءِ زبانآموزان سطح متوسط تشکیل شد و مورد بررسی قرارگرفت. ابتدا خطاهای همنشینی واژگانی زبانآموزان مشخص شد و سپس صورت صحیح خطاها با درنظرگرفتن بافت زبانی تعیین گردید. آنگاه طبق نظر سلینکر (Selinker, 1992, 1972) عواملی که بهنظر میرسید در ایجاد خطاها مؤثر هستند، ارائه شد. با توجه به اینکه دسترسی مستقیم به زبانآموزان و محیط آموزشی آنها برای محققان امکانپذیر نبود، دو عامل «انتقال آموزشی» و «راهبردهای ارتباطی» در تحلیل دادهها درنظر گرفته نشدند. طبق نتایج تجزیه و تحلیل دادهها، از میان 56 مورد خطای مورد بررسی، عوامل مؤثر در بروز خطاهای همنشینی واژگانی بهترتیب فراوانی عبارتند از: بهکارگیری راهبردهای یادگیری زبان دوم (41%)، انتقال زبان مادری (36%) و تعمیم نابجا (23%) .
روح الله مفیدی
چکیده
بحث «اِعراب اسم» در نظریههای زبانشناسی تحت عنوان «حالت اسم» مطرح شده و انواع الگوهای حالتنمایی و نشانههای آن در زبانهای مختلف جهان معرفی شدهاست. مقالۀ حاضر با هدف بررسی این الگوهای منظم (و نظام دستوریِ حاکم بر آنها) در عربی قدیم و فصیح از منظر دستهبندیها و اصطلاحات زبانشناسی با تکیه بر رویکرد ردهشناسی ...
بیشتر
بحث «اِعراب اسم» در نظریههای زبانشناسی تحت عنوان «حالت اسم» مطرح شده و انواع الگوهای حالتنمایی و نشانههای آن در زبانهای مختلف جهان معرفی شدهاست. مقالۀ حاضر با هدف بررسی این الگوهای منظم (و نظام دستوریِ حاکم بر آنها) در عربی قدیم و فصیح از منظر دستهبندیها و اصطلاحات زبانشناسی با تکیه بر رویکرد ردهشناسی زبان تدوین گردیدهاست. با تکیه بر ملاکهای ساختاری و صوری (مبتنی بر صورت نهایی کلمه) دو الگوی کلی را میتوان در حالتنمایی اسم در عربی تشخیص داد: 1) اسمهای فاقد پسوندِ شمار (اسمهای مفرد و جمع مکسر) که یک نظام سهعضوی حالت را تشکیل میدهند (حالت فاعلی، مفعولی و مضافالیهی)؛ و 2) اسمهای دارای پسوندِ شمار (اسمهای مثنی، جمع مذکر سالم و جمع مؤنث) که از یک نظام دوعضوی تبعیت میکنند (حالت فاعلی و غیرفاعلی). پژوهش حاضر کوشیدهاست در هر بخش، رفتارهای غالب و نیز استثنائات را با نگاهی نظریهبنیاد توضیح دهد و در مواردی ضمن طرح انتقاداتی از صرفونحو عربی، سؤالاتی را برای پژوهشهای آتی مطرح کند.
محمود جعفری دهقی؛ مجتبی منشی زاده؛ فهیمه تسلی بخش
چکیده
در این پژوهش، کارکردهای وجهی فعل «رسیدن» در فارسی و روند دستوریشدگی آن بررسی شده است. به این منظور، نویسندگان پس از مروری بر پیشینۀ تحقیقات انجامشده در حوزۀ وجهیت، بهویژه دستوریشدگیِ وجهیت در زبان فارسی، به رویکردهای نظری موجود در دو حوزۀ وجهیت و دستوریشدگی پرداختهاند و سپس، با ارائۀ شواهد متعدد از دورههای مختلف ...
بیشتر
در این پژوهش، کارکردهای وجهی فعل «رسیدن» در فارسی و روند دستوریشدگی آن بررسی شده است. به این منظور، نویسندگان پس از مروری بر پیشینۀ تحقیقات انجامشده در حوزۀ وجهیت، بهویژه دستوریشدگیِ وجهیت در زبان فارسی، به رویکردهای نظری موجود در دو حوزۀ وجهیت و دستوریشدگی پرداختهاند و سپس، با ارائۀ شواهد متعدد از دورههای مختلف زبان فارسی، تحولات درزمانی رخداده را در گذر از فارسی باستان به فارسی میانه، فارسی دری و فارسی امروز تحلیل کردهاند. مطالعة شواهد نشان میدهد که در فارسی دری، «رسیدن» در بافتهایی خاص، پس از بسط استعاری و با پیشرفت در مسیر دستوریشدگی، در صیغۀ سوم شخص مفرد مضارع، بهعنوان ابزاری برای بازنمایی وجهیتهای پویا، سزاواری یا اجازهای مورد استفاده قرار میگیرد. از طرف دیگر، اگرچه در فارسیِ امروز این کاربرد بهتدریج از میان رفته است، اما فعل «رسیدن»، از طریق دیگری، برای بازنمایی وجهیت پویا به کار میرود.
حیدر یزدان شناس؛ محمد حسین شرف زاده؛ زهرا باباسالاری؛ سعید یزدانی
چکیده
یکی از مفاهیم اصلی در زبانشناسی شناختی این است که هر واحد زبانی دارای شبکهای معنایی است. در این رویکرد تکواژ، مقولات و ساختهای دستوری، همگی صورتی از واحدهای نمادین دارند. از این منظر، پیبستها نیز معانی خاص خود را دارند که آن معنا را به گروه میزبان میافزایند. پیبست همانند مقولات واژگانی، مقولهای را تشکیل ...
بیشتر
یکی از مفاهیم اصلی در زبانشناسی شناختی این است که هر واحد زبانی دارای شبکهای معنایی است. در این رویکرد تکواژ، مقولات و ساختهای دستوری، همگی صورتی از واحدهای نمادین دارند. از این منظر، پیبستها نیز معانی خاص خود را دارند که آن معنا را به گروه میزبان میافزایند. پیبست همانند مقولات واژگانی، مقولهای را تشکیل میدهد که همة معانی خود را که حول یک معنای مرکزی گرد آمدهاند، ردهبندی میکند. /ku/ یکی از پیبستهای پرکاربرد در گویش تنگستانی است که به پایههای مختلفی با مقولههای اسم، صفت و مصدر متصل میشود. این مقاله در چارچوب معنیشناسی شناختی، به بررسی مفاهیم گوناگون مقوله /=ku/ در نقش پیبست میپردازد. هدف اصلی این پژوهش، این است که نشان دهد، معانی گوناگون پیبست /ku/ تصادفی نیست و ارائة شبکة معنایی آن ممکن است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که پیبست /ku/ دارای شبکة منسجمی است که در آن، مفاهیم گوناگون این پیبست حول یک محور و یک معنای سرنمونی یعنی معرفگی است که در قالب ساختار شعاعی قرار گرفتهاند.
کورش صفوی
چکیده
در نوشتۀ حاضر بهدنبال طرح مسألهای هستم که سالهاست مرا درگیر خود کرده و هنوز در هیچ مقاله یا کتابی ندیدهام که کسی به آن پرداخته باشد. مسأله بر سر این است که اگر قرار باشد، مطالعۀ «معنی» پیچیدهترین بخش زبانشناسی را به خود اختصاص دهد، در هریک از شاخههای مطالعۀ زبان، کدام «معنی» باید مدّ نظر قرار گیرد. برای ...
بیشتر
در نوشتۀ حاضر بهدنبال طرح مسألهای هستم که سالهاست مرا درگیر خود کرده و هنوز در هیچ مقاله یا کتابی ندیدهام که کسی به آن پرداخته باشد. مسأله بر سر این است که اگر قرار باشد، مطالعۀ «معنی» پیچیدهترین بخش زبانشناسی را به خود اختصاص دهد، در هریک از شاخههای مطالعۀ زبان، کدام «معنی» باید مدّ نظر قرار گیرد. برای دستیابی به پاسخی مقبول برای این پرسش، ابتدا به معرفی عمدهترین نظریههایی خواهم پرداخت که ادعای مطالعۀ «معنی» را داشته و دارند. سپس نارساییهای هریک از این دیدگاهها را برخواهم شمرد، و در نهایت معلوم خواهم کرد که دستکم به باور من، در مطالعۀ بخشها و سطوح مطالعۀ زبان، ما نیازمند کدام «معنی» هستیم.
آزیتا عبّاسی
چکیده
در صرف تکواژبنیاد، تکواژ صفر به تکواژی گفته میشود که بار معنایی دارد، اما هیچگونه تظاهر صوری ندارد؛ یعنی نه صورت آوایی دارد و نه صورت نوشتاری؛ بهعنوان نمونه، کلمة «رفت» در زبان فارسی، فعل گذشتة سوم شخص مفرد است، اما در این کلمه هیچ نشانة صوریای برای نشان دادن مشخصههای شخص و شمار وجود ندارد. گروهی از زبانشناسان ...
بیشتر
در صرف تکواژبنیاد، تکواژ صفر به تکواژی گفته میشود که بار معنایی دارد، اما هیچگونه تظاهر صوری ندارد؛ یعنی نه صورت آوایی دارد و نه صورت نوشتاری؛ بهعنوان نمونه، کلمة «رفت» در زبان فارسی، فعل گذشتة سوم شخص مفرد است، اما در این کلمه هیچ نشانة صوریای برای نشان دادن مشخصههای شخص و شمار وجود ندارد. گروهی از زبانشناسان کلمة «رفت» را به صورت [رفت-Ø]فعل تحلیل میکنند و مشخصههای شخص و شمار را به تکواژ صفر نسبت میدهند، اما تکواژ صفر از سوی بسیاری از محققان از جمله آرونوف (1976 و 1983)، لیبر (1981)، بائر (1983و 1988)، اشتکاور (1992) و ملچوک (1996)، به دلایل متعددی از جمله تعدد مقولات دستوری و تعدد معانی، مورد اعتراض قرار گرفته است. در این مقاله، ماهیت تکواژ صفر مورد بررسی دقیقتر قرار گرفته و مصادیق این تکواژ و شرایطی که زبانشناسان برای وجود آن مطرح کردهاند، معرفی شده است. آنگاه، پس از ارائة دلایلی که برای تأیید و رد تکواژ صفر برشمردهاند، با ارائة شواهد زبانی مشخص شده است که آنچه در منابع با عنوان «تکواژ صفر» مینامند، خلأای است بافتی در محور همنشینی که گویشور با توجه به بافت زبانی و غیرزبانیای که در دسترس دارد، آن را پر میکند.
احسان چنگیزی
چکیده
در زبان اوستایی، گاه حالت ازی برای رمزگذاری کارکردهای حالت بایی و گاه حالت بایی برای رمزگذاری کارکردهای حالت ازی به کار رفته است. این دو حالت در شمار حالتهایی هستند که نقشهای معنایی را رمزگذاری میکنند. حالت ازی در شمار حالتهای مکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم خاستگاه، جایگاه و مسیر است. حالت بایی در شمار حالتهای ...
بیشتر
در زبان اوستایی، گاه حالت ازی برای رمزگذاری کارکردهای حالت بایی و گاه حالت بایی برای رمزگذاری کارکردهای حالت ازی به کار رفته است. این دو حالت در شمار حالتهایی هستند که نقشهای معنایی را رمزگذاری میکنند. حالت ازی در شمار حالتهای مکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم خاستگاه، جایگاه و مسیر است. حالت بایی در شمار حالتهای غیرمکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم ابزار، همراهی، روش، سبب و عامل در ساخت مجهول است. ازی و بایی در سلسله مراتب حالت در آخرین جایگاه قرار گرفتهاند و از یکدیگر متمایز نیستند. در این مقاله، با بررسی شواهدی از زبان اوستایی مشخص شده است که این دو حالت چندمعنا هستند و از نظر کارکرد معنایی با یکدیگر همپوشانی دارند؛ به بیانی دیگر، میتوانند نقش یکدیگر را بر عهده گیرند و همانند یکدیگر رفتار کنند؛ به همین سبب، در زبان اوستایی جایگزین یکدیگر شدهاند. حالت ازی علاوه بر نقش معنایی خاستگاه، جایگاه و مسیر، نقشهای معنایی روش و سبب را رمزگذاری کرده است و حالت بایی نیز علاوه بر نقشهای معنایی همراهی، ابزار، سبب و عامل ساخت مجهول، نقشهای معنایی خاستگاه، مسیر و جایگاه را نشان داده است. برای شناخت گسترة معنایی و چندمعنایی این دو حالت، انگارة معنایی آنها ترسیم شده است.
موسی غنچه پور
چکیده
بررسی ساختار موضوعی ترکیبهای فعلی نشان میدهد که در زبان فارسی، علاوه بر موضوع درونی، ترکیب فعلی نیز از طریق انضمام موضوع بیرونی و مفعول غیرصریح با ستاک برگرفتة فعلی ساخته میشود. در ساخت ترکیبهای فعلی، انضمام همزمان دو موضوع، افزوده، صفت، گروه اسمی، صفتی و حرف اضافهای نیز مشاهده میشود. ترکیبهای فعلی گروهی، ترکیبهای فعلی ...
بیشتر
بررسی ساختار موضوعی ترکیبهای فعلی نشان میدهد که در زبان فارسی، علاوه بر موضوع درونی، ترکیب فعلی نیز از طریق انضمام موضوع بیرونی و مفعول غیرصریح با ستاک برگرفتة فعلی ساخته میشود. در ساخت ترکیبهای فعلی، انضمام همزمان دو موضوع، افزوده، صفت، گروه اسمی، صفتی و حرف اضافهای نیز مشاهده میشود. ترکیبهای فعلی گروهی، ترکیبهای فعلی با کلمات ربط، ترکیبهای فعلی گسترشپذیر، وجود ساخت موضوعی و ارجاعی سازة غیرفعلی ترکیبهای فعلی، ترکیبهای فعلی ارجاعی و انضمام چندگانه، مؤید نادرستی دو فرضیة محدودیت بدون گروه و یکپارچگی واژگانی است و نشاندهندة تعامل دو حوزة زبانی صرف و نحو در واژهسازی میباشند. روابط یکسان بین سازههای جمله و ترکیب فعلی، از نظر ساختار موضوعی و غیرموضوعی، مؤید مشارکت نحو در واژهسازی و دسترسی قواعد نحوی به ساختار درونی واژهها میباشد. دادههای ترکیب فعلی نشان میدهند که نه تنها برونداد صرف، درونداد نحو در جملهسازی و گروه نحوی واقع میشود، بلکه برونداد نحو نیز درونداد واژهسازی در ترکیبهای فعلی واقع میگردد. بنابراین، صرف و نحو، نه به صورت ترتیبی، بلکه به صورت دوسویه با هم ارتباط دارند. تغییر ظرفیت فعل و ارجاعی بودن سازة غیرهسته ترکیبهای فعلی نیز مؤید تعامل صرف و معنیشناسی میباشد.
سیمین سدهی؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
گویش ولاتی (ولایتی)، در گذشته، در کل منطقۀ ورنوسفادران شهرستان خمینیشهر، واقع در استان اصفهان، تکلم میشده است؛ ولی متأسفانه، همچون بسیاری از گویشها، بر اثر عوامل مختلف، تا حد قابلتوجهی رو به زوال و فراموشی نهاده و امروزه، تنها به باولگان، یکی از پنج منطقة ورنوسفادران، محدود است. در تحقیق اسماعیلی (1379)، به دستهبندی ...
بیشتر
گویش ولاتی (ولایتی)، در گذشته، در کل منطقۀ ورنوسفادران شهرستان خمینیشهر، واقع در استان اصفهان، تکلم میشده است؛ ولی متأسفانه، همچون بسیاری از گویشها، بر اثر عوامل مختلف، تا حد قابلتوجهی رو به زوال و فراموشی نهاده و امروزه، تنها به باولگان، یکی از پنج منطقة ورنوسفادران، محدود است. در تحقیق اسماعیلی (1379)، به دستهبندی درونی گویشهای ایران مرکزی و گروهبندی مشترک گویش ولاتی با گویش کلیمیان اصفهان اشاره شده است. ازآنجاکه هیچگونه سند مکتوبی دال بر مقایسة زبانشناختی این دو گویش یافت نشده، در تحقیق حاضر، ساختار افعال زمان گذشتة دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان بهمنظور یافتن وجوه اشتراک و تمایز آنها مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجة این تحقیق بیانگر شباهت بسیار زیاد دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان در سطوح مختلف آوایی، واجی و صرفی است. همچنین، ساخت افعال لازم و متعدی در دو گویش، تابع قواعد خاص و متفاوتی است که میتواند گواه بر وجود ساخت کنایی در این گویشها باشد. درمجموع، شباهت قابلملاحظۀ ساخت افعال در زمان گذشته در دو گویش به حدی است که فرضیة ریشة تاریخی مشترک آنها را مورد تأیید قرار میدهد.
مجید علائی؛ محمد راسخ مهند؛ مهدی تهرانی دوست
چکیده
حرکت نحوی که طی آن تغییراتی در ترتیب سازهها ایجادمیشود، با هدف اقناع اصول بهرهوری صورتمیگیرد. طول سازهها بهعنوان عاملی صوری نقش اثرگذاری در عملکرد قواعد حرکت دارد. آرایش ساختار نهایی با سهولت پردازشی همبستگی دارد. این پژوهش با بهرهگیری از الگوی ردیاب چشمی به بررسی رفتار چشم در واکنش به سطح پردازشی جملات با ساختارهای ...
بیشتر
حرکت نحوی که طی آن تغییراتی در ترتیب سازهها ایجادمیشود، با هدف اقناع اصول بهرهوری صورتمیگیرد. طول سازهها بهعنوان عاملی صوری نقش اثرگذاری در عملکرد قواعد حرکت دارد. آرایش ساختار نهایی با سهولت پردازشی همبستگی دارد. این پژوهش با بهرهگیری از الگوی ردیاب چشمی به بررسی رفتار چشم در واکنش به سطح پردازشی جملات با ساختارهای نحوی متفاوت میپردازد، و شواهدی رفتاری برای تأثیر طول در عملکرد حرکت دستوری در صورتهای متناظر در زبان فارسی ارائه میدهد. در چارچوب الگوی ردیاب چشمی، دو نوع حرکت (خروج بند موصولی و پسایندسازی) در دو مجموعهی چهل جملهای، در دو سطح طولی (کوتاه و بلند) بررسی شد. سپس، رفتارهای چشمی نظیر تعداد و دیرش تثبیت، واپسگرد ثبت و دادههای خروجی در نرمافزار SPSS مورد تحلیل قرارگرفت. در رابطه با الگوی تعداد و دیرش تثبیت، زمانی که طول سازة مورد مطالعه کوتاه بود، تفاوت چندانی میان قبل و بعد عملکرد قاعدهی حرکت دیده نشد و در حالتی که قاعدة حرکت عمل نکرده، میانگین تعداد و دیرش تثبیت کمتر بود. افزایش طول سازه منجر به وارونگی الگوی تثبیتها و تفاوتی معنادارشد. با افزایش طول سازه، تعداد واپسگردها پس از عملکرد حرکت کاهش یافت. از آنجا که مؤلفههای پیشگفته در تحلیل پایشگر چشمی، الگویی کارآمد در سنجش سطح پردازشی جملات است، میتوان نتیجهگرفت، عملکرد قواعد حرکت نحوی با طول سازهها مرتبط است و در راستای تسهیل پردازش انجام میشود. حرکت به جایگاه پسافعلی، با افزایش طول محتملتر است و با انگیزش افزایش بهرهوری پردازشی صورت میگیرد.
شهناز یگانه؛ رضامراد صحرایی
چکیده
در سالهای اخیر، شاهد تغییر کتابهای درسی زبان انگلیسی در تمام مقاطع تحصیلی بهویژه در دوره دوم متوسطه بودهایم. بهنظر میرسد که مناسب نبودن منابع درسی پیشین، مؤلفان این کتابها را به اعمال تغییرات ساختاری و محتوایی در این کتابها واداشته است. بنابراین، انتظار میرود که در نگارش کتابهای تازهتألیف، دیدگاههای مختلف ...
بیشتر
در سالهای اخیر، شاهد تغییر کتابهای درسی زبان انگلیسی در تمام مقاطع تحصیلی بهویژه در دوره دوم متوسطه بودهایم. بهنظر میرسد که مناسب نبودن منابع درسی پیشین، مؤلفان این کتابها را به اعمال تغییرات ساختاری و محتوایی در این کتابها واداشته است. بنابراین، انتظار میرود که در نگارش کتابهای تازهتألیف، دیدگاههای مختلف علمی مورد توجه قرارگرفته باشد و با نظریههای علمی روز همسویی داشته باشند. دستور نقشگرای نظامبنیاد هلیدی (2004) ازجمله نظریههایی است که در کاربردی کردن نظریههای زبانشناسی در امر آموزش زبان توفیق بسیار داشته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی کتابهای درسی زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه در ایران از منظر فرانقش متنی دستور نقشگرای نظامبنیاد هلیدی و تعیین بسامد و نوع آغازگرهای متنی در متون خواندن این سه کتاب است. برای این کار، 301 بند در بخش خواندن این سه کتاب انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بهدستآمده نشان داد که مؤلفان این کتابها با این مفاهیم آشنایی داشته و در بسیاری از موارد در انتخاب متون خواندن، ازنظر نوع و تعداد آغازگر و تعداد بندهای ساده و مرکب، این مؤلفهها را مدنظر داشتهاند، اما در مواردی هم در نحوة توزیع مؤلفههای مذکور، بهخصوص در توزیع درس به درس با توجه به پایة تحصیلی، دقت لازم را نداشتهاند.
سجاد بدری
چکیده
ام
امروزه فروشندگان، مؤسسهها و ارائهدهندگان خدمات در رقابتی تنگاتنگ با همنوعان خود باید با تبلیغاتی موثر، مشتریان را به سمت محصول خود هدایت نمایند؛ چراکه یکی از مهمترین اهداف تبلیغات ترغیب و اقناع مشتری است. بنابراین، آگهیهای بازرگانی نقش مهمی در فروش و تأثیر بیشتر و جلب توجه مشتری ایفا میکنند. حال در این میان، ابزار ...
بیشتر
ام
امروزه فروشندگان، مؤسسهها و ارائهدهندگان خدمات در رقابتی تنگاتنگ با همنوعان خود باید با تبلیغاتی موثر، مشتریان را به سمت محصول خود هدایت نمایند؛ چراکه یکی از مهمترین اهداف تبلیغات ترغیب و اقناع مشتری است. بنابراین، آگهیهای بازرگانی نقش مهمی در فروش و تأثیر بیشتر و جلب توجه مشتری ایفا میکنند. حال در این میان، ابزار زبان کمک شایانی به ترغیب مشتریان برای خرید کالای مورد نظر میکند. یاکوبسن، زبانشناس و از بنیانگذاران مکتب پراگ، برای زبان شش نقش قائل است که یکی از این نقشها نقش ترغیبی است. با توجه به این دیدگاه میتوان سه گونه نقش ترغیبی برای زبان قائل شد؛ نقش ترغیبی ـ توصیفی، نقش ترغیبی ـ تشویقی و نقش ترغیبی ـ تهدیدی. در این مقاله، 100 نمونه از آگهیهای بازرگانی پربسامدی که بیشتر با آنها مواجه هستیم، بررسی شده است. باتوجه به جداول و نمودارها ارائهشده، این نتیجه حاصل آمد که نقش ترغیبی تشویقی با 47 درصد بیشترین بسامد را در انواع گونههای نقش ترغیبی زبان دارد و سهم گونة ترغیبی توصیفی در این میان 46 درصد و گونة تهدیدی 7 درصد است.
شهلا رقیبدوست؛ الهه کمری
چکیده
تحقیقات پیشین نشان دادهاند که افراد ناشنوا، در مقایسه با افراد شنوا، در پردازش نحوی ضعیفتر عمل میکنند؛ از این رو، انتظار میرود که آنان جهت جبران این نقص از دانش پیشین خود استفاده کنند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ناشنوایی بر مهارت آزمودنیها در درک جملات موصولی فاعلی و تعیین نوع راهبردهای مورد استفادۀ آنها در درک جملات موصولی ...
بیشتر
تحقیقات پیشین نشان دادهاند که افراد ناشنوا، در مقایسه با افراد شنوا، در پردازش نحوی ضعیفتر عمل میکنند؛ از این رو، انتظار میرود که آنان جهت جبران این نقص از دانش پیشین خود استفاده کنند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ناشنوایی بر مهارت آزمودنیها در درک جملات موصولی فاعلی و تعیین نوع راهبردهای مورد استفادۀ آنها در درک جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنایی در چارچوب نظری جبرانیـتعاملی استنویچ (1980) بود. عملکرد چهار دانشآموز ناشنوای عمیق پایۀ پنجم بهعنوان گروه آزمایش و چهار دانشآموز شنوای طبیعی پایۀ پنجم بهعنوان گروه کنترل در پژوهشی مقطعی با اجرای آزمون درک مطلب جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنایی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان داد که بین عملکرد آزمودنیهای شنوا و ناشنوا در درک جملات موصولی فاعلی محتمل معنایی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<p)، اما آزمودنیهای ناشنوا در مقایسه با آزمودنیهای شنوا در درک جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنایی بهطور معناداری ضعیفتر عمل کردند (05/0>p).با توجه به تحلیل دادهها، این نتیجه به دست آمد که مشکلات گروه آزمایش ناشنوا در پردازش جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنایی میتواند به استفادۀ آنان از راهبرد بالابهپایین در درک این ساختهای نحوی نسبت داده شود.
الهام اسماعیل پور اقدم؛ مسعود دهقان
چکیده
نظام مفهومی ذهن بشر که اندیشه و عمل انسان بر آن استوار است، ماهیتاً استعاری است و ریشه در نظام مفهومی زبان دارد. بنابراین، از استعاره بهعنوان مقولهای مهم در مطالعات زبانی یاد میشود. پژوهش حاضر به بررسی الگوی بدنمندی استعارههای مفهومی در نابینایان مطلق مادرزاد در مقایسه با همتایان بینایشان بر مبنای معنیشناسی شناختی ...
بیشتر
نظام مفهومی ذهن بشر که اندیشه و عمل انسان بر آن استوار است، ماهیتاً استعاری است و ریشه در نظام مفهومی زبان دارد. بنابراین، از استعاره بهعنوان مقولهای مهم در مطالعات زبانی یاد میشود. پژوهش حاضر به بررسی الگوی بدنمندی استعارههای مفهومی در نابینایان مطلق مادرزاد در مقایسه با همتایان بینایشان بر مبنای معنیشناسی شناختی در چارچوب استعارههای مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون (1980) پرداخته است. ماهیت انجام این پژوهش که از نوع کمی ـ کیفی (آمیخته) بوده بهصورت مقایسهای بین دو گروه از افراد نابینا و همتایان بینا انجام شده است؛ بدینترتیب که 48 آزمودنی بینا و نابینای زن و مرد با تحصیلات دیپلم و لیسانس در سنین 18ـ28 سال مورد ارزیابی قرار گرفتهاند و از آنها خواسته شده 30 واژۀ منتخب را بر مبنای راهکارهای ریسیبیتی و پگی (1991) توصیف کنند. بر این اساس، در ابتدا طرحوارههای ذهنی بهعنوان قلمرو مبدأ در نگاشتهای استعاری و سپس، استعارههای مفهومی استفادهشده توسط آنها مورد بررسی قرار گرفته است. بررسیهای صورتگرفته نشان میدهد که نابینایان باتوجه به فقدان حس بینایی بهعنوان مهمترین حس، از توصیفات واژگانی بیشتر و بهمراتب طرحوارههای ذهنی و استعارههای مفهومی بیشتری نسبت به همتایان بینایشان استفاده میکنند، بهطوری که آزمودنیهای نابینای زن لیسانس با بیشترین استفاده از طرحوارههای ذهنی و استعارههای مفهومی گزارش شدهاند.
گلناز مدرسی قوامی
چکیده
در برخی زبانها کیفیت واکه در هجای بیتکیه تغییر میکند. در آواشناسی فیزیکی، این ویژگی یعنی عدم حصول ویژگیهای کیفی ایدهآل واکه در شرایطی خاص و گرایش واکهها به سمت مرکز فضای واکهای را، کاهش واکهای مینامند. تحقیقات پیشین نشان دادهاند که فضای واکهای فارسی در هجای بیتکیه کوچکتر و مرکزیتر از هجای تکیهبر است و بر این ...
بیشتر
در برخی زبانها کیفیت واکه در هجای بیتکیه تغییر میکند. در آواشناسی فیزیکی، این ویژگی یعنی عدم حصول ویژگیهای کیفی ایدهآل واکه در شرایطی خاص و گرایش واکهها به سمت مرکز فضای واکهای را، کاهش واکهای مینامند. تحقیقات پیشین نشان دادهاند که فضای واکهای فارسی در هجای بیتکیه کوچکتر و مرکزیتر از هجای تکیهبر است و بر این اساس تغییر کیفیت واکه را یکی از همبستههای صوتشناختی تکیة واژگانی در زبان فارسی دانستهاند. در پژوهش حاضر، تأثیر تکیه بر دیرش و ویژگیهای کیفی واکههای سادة فارسی در هجای باز تکیهبر و بیتکیة واژههای دوهجایی در گفتار 14 زن و مرد فارسیزبان به لحاظ صوتشناختی بررسی شد. نتایج نشان داد که دیرش واکه در هجای باز بیتکیه کاهش مییابد، اما فضای واکهای نه تنها کوچکتر و مرکزیتر نمیشود، بلکه نسبت به حالت تکیهبر گستردهتر نیز هست.کیفیت واکهها در هجای باز بیتکیه تغییر میکند، اما این تغییر به لحاظ آماری برای همۀ واکهها معنیدار نیست. پژوهشهای پیشین نشان دادهاند که در شرایطی که دیرش کاهش مییابد، اندامهای گفتاری میتوانند سریعتر حرکت کنند تا ویژگیهای ایدهآل واکه حاصل شود و کاهش دیرش لزوماً با کاهش فضای واکهای همراه نیست. بر این اساس، نمیتوان در مورد تغییر کیفی واکهها و کاهش واکهای در هجای بیتکیه در زبان فارسی حکم کلی داد، چرا که عواملی چند از جمله میزان شمردگی گفتار، نوع هجا، طول و نوع واژه در کنار تکیه بر ویژگیهای کیفی واکه تأثیر میگذراند.
ام البنین خزایی؛ شجاع تفکری رضایی
چکیده
در پژوهش حاضر جایگاه قید در زبان فارسی از منظر دو رهیافت «شاخصبنیاد» چینکوئه (1999) و «افزودهبنیاد» سنتی توصیف و تبیین شده است. در این زمینه با پذیرش تقسیمبندی قید به دو نوع قید جمله و قید فعل، ملاحظه شد که قید در این زبان در جایگاههای آغاز جمله، بلافاصله پس از فاعل و بلافاصله قبل از فعل حضور دارد. بررسی دادهها ...
بیشتر
در پژوهش حاضر جایگاه قید در زبان فارسی از منظر دو رهیافت «شاخصبنیاد» چینکوئه (1999) و «افزودهبنیاد» سنتی توصیف و تبیین شده است. در این زمینه با پذیرش تقسیمبندی قید به دو نوع قید جمله و قید فعل، ملاحظه شد که قید در این زبان در جایگاههای آغاز جمله، بلافاصله پس از فاعل و بلافاصله قبل از فعل حضور دارد. بررسی دادهها همچنین نشان داد که قیدهای حالت در جایگاه بلافاصله پس از فاعل بهصورت قید فاعلمحور تعبیر میشوند و تنها هنگامیکه بلافاصله قبل از فعل باشند، خوانش قید حالت دارند. علاوه بر این، دادهها حاکی از آن بود که وقتی قید زبان فارسی مؤکد میشود، در ابتدای جمله تظاهر مییابد، گرچه بههمراه درنگ در پایان جمله نیز بهکار میرود. جایگاههای پایان جمله، قبل و بعد از فعل نیز محل حضور قید مکان تشخیص داده شد و همپایگی دو قید در درون جمله در زبان فارسی نیز ملاحظه گردید. نتیجۀ حاصل از تحلیل دادهها، گویای آن است که علیرغم تأییدنشدن ترتیب نسبی مورد تأکید چینکوئه بین فراقید و فروقید در زبان فارسی، رهیافت «شاخصبنیاد» وی نسبت به رهیافت «افزودهبنیاد» سنتی تبیین بهتری از جایگاه قید در زبان فارسی ارائه میدهد.
موسی غنچه پور
چکیده
در این نوشتار نمود دستوری و واژگانی و انواع آنها در ترکیبهای فعلی زبان فارسی معاصر بررسی شده است. دادههای این پژوهش برگرفتهاز رساله دکتری نگارنده (غنچهپور، 1392) و بالغ بر 8579 واژه مرکب فعلی است که از فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1386) استخراج شده است. بررسی پیکرۀ فوق نشان داد که دو نوع نمود دستوری و واژگانی که در فعل و جملات گزارش شده ...
بیشتر
در این نوشتار نمود دستوری و واژگانی و انواع آنها در ترکیبهای فعلی زبان فارسی معاصر بررسی شده است. دادههای این پژوهش برگرفتهاز رساله دکتری نگارنده (غنچهپور، 1392) و بالغ بر 8579 واژه مرکب فعلی است که از فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1386) استخراج شده است. بررسی پیکرۀ فوق نشان داد که دو نوع نمود دستوری و واژگانی که در فعل و جملات گزارش شده است، در ترکیبفعلی نیز وجود دارد و ساختار درونی ترکیبهای فعلی در زبان فارسی نشان دهندۀ گسترۀ زمانی و وجه انجام کنش یا حالت هستند. علاوهبراین، ترکیبهای فعلی بهلحاظ نمود دستوری، در دو طبقۀ کامل (تداومی، غیرتداومی، برآیندی و تجربهای) و ناقص (تکراری، عادتی و مستمر) دستهبندی شدهاند. همچنین، این واژههای مرکب بهلحاظ نمود واژگانی، باتوجهبه مؤلفههای معناییِ [±پویایی]، [±سنجهای]، [±غایی] و [±تداومی]، به دو طبقۀ کلی ایستا و غیرایستا متمایز شدهاند. ترکیبهای فعلی غیرایستا نیز به انواع غیرسنجهای (کنشی و تکرویدادی)، سنجهای بسته (دونقطهای و چندنقطهای) و سنجهای باز متمایز و مشخص گشتهاند.
مهرزاد منصوری
چکیده
پر شدن جایگاه فاعل به سبب نیازِ بند به پر شدن این جایگاه، چه به صورت بیآوا و چه به صورت آشکار، در زبانهای ضمیرانداز و غیرضمیرانداز از جمله مواردی است که بررسی دقیق آن لازم است. این پژوهش میکوشد تا ضمن بررسی پوچواژة بیآوا در زبان فارسی به عنوان زبانی ضمیرانداز بنا بر ادّعای ریتزی (1982م.) مبنی بر اینکه در چنین زبانی پوچواژة بیآوا ...
بیشتر
پر شدن جایگاه فاعل به سبب نیازِ بند به پر شدن این جایگاه، چه به صورت بیآوا و چه به صورت آشکار، در زبانهای ضمیرانداز و غیرضمیرانداز از جمله مواردی است که بررسی دقیق آن لازم است. این پژوهش میکوشد تا ضمن بررسی پوچواژة بیآوا در زبان فارسی به عنوان زبانی ضمیرانداز بنا بر ادّعای ریتزی (1982م.) مبنی بر اینکه در چنین زبانی پوچواژة بیآوا وجود دارد، نشان دهد که این سازه پیچیدگیها و ویژگیهای خاص خود را دارد. در این پژوهش، ویژگیهای رفتاری این مقولة بیآوا به چند دسته تقسیم شدهاست و ضمن تأیید نظر برخی از زبانشناسان در باب پوچواژة بیآوا در زبان فارسی، نشان میدهد که جایگزینی پوچواژة آشکار به جای پوچواژة بیآوا، برخلاف ضمیر محذوف و ضمیر آشکار، امری نسبی است. همچنین، با ارجاع به پیکرة زبانی نشان داده شده که تقریباً در هیچ موردی پوچواژة آشکار در پیکره، جایگزین پوچواژة بیآوا نشدهاست. این در حالی است که شمّ زبانی گویشور، امکان جایگزینی را امری مسلم و قابل انتظار میداند. افزون بر این، پژوهش حاضر با استناد به این واقعیت، تفاوت تحقق زبانی در توانش زبانی و بافت موقعیت را مورد نظر قراردادهاست و ادعا کرده که توصیف واقعی از زبان توصیفی خواهد بود که زبان ذهنی گویشور با زبان موجود در پیکره همخوانی داشته باشد؛ به عبارتی روشنتر، هر دو روی سکه، نقش و صورت، با هم دیده شود.
فهیمه خداوردی
چکیده
مقالة حاضر به بررسی گونههای همخوان انسدادی چاکنایی در جایگاههای مختلف واژه، در گونة گفتاری فارسی تهرانی، میپردازد. بررسی شواهد صوتشناختی نشان میدهد که تولید گونههای آوایی متنوع این همخوان، شامل انسداد چاکنایی، واک بازداشته یا جیرجیری و کشش واکه به جبران حذف یا تضعیف آن، در مجموع بافتهای مستعد وقوع همخوان انسدادی چاکنایی ...
بیشتر
مقالة حاضر به بررسی گونههای همخوان انسدادی چاکنایی در جایگاههای مختلف واژه، در گونة گفتاری فارسی تهرانی، میپردازد. بررسی شواهد صوتشناختی نشان میدهد که تولید گونههای آوایی متنوع این همخوان، شامل انسداد چاکنایی، واک بازداشته یا جیرجیری و کشش واکه به جبران حذف یا تضعیف آن، در مجموع بافتهای مستعد وقوع همخوان انسدادی چاکنایی در جایگاههای آغازی، میانی و پایانی واژه، منطبق بر پیوستار واکسازی در حنجره است. پردههای صوتی در حنجره، به هنگام عبور جریان هوای ششی، وضعیتهای مختلفی به خود میگیرند که این امر، به نوبة خود، باعث تغییر در میزان باز بودن فضای چاکنای میشود. این تغییر بهصورت پیوستاری است؛ بهطوریکه با تغییر وضعیت چاکنای، بهتدریج از حالت کاملاً بسته به نیمهباز و سپس به کاملاً باز، به ترتیب، جلوههای آوایی انسداد کامل (وضعیت بیواکی)، واک جیرجیری، واک اصلی و در مواردی نیز واک نفسی بروز میکنند که هر یک متناظر با یکی از واجگونههای همخوان انسدادی چاکنایی است.
راحله حمیدزی
چکیده
سدۀ چهارم هجری مصادف با دورۀ فرمانروایی خانوادة بلخیالاصل سامانی در خراسان و ماورأالنهر است. زبان فارسی دری در سدۀ چهارم و پنجم بر اثرآمیزش بیشتر با زبان عربی و قبول تعدادی از اصطلاحات جدید علمی، ادبی، دینی، سیاسی و به کار بردن آنها برای مضامین و مفاهیم مختلف شعری، نسبت به سدۀ سوم، تکامل و توسعۀ بیشتری یافت. اگر زبان شاعران و نویسندگان ...
بیشتر
سدۀ چهارم هجری مصادف با دورۀ فرمانروایی خانوادة بلخیالاصل سامانی در خراسان و ماورأالنهر است. زبان فارسی دری در سدۀ چهارم و پنجم بر اثرآمیزش بیشتر با زبان عربی و قبول تعدادی از اصطلاحات جدید علمی، ادبی، دینی، سیاسی و به کار بردن آنها برای مضامین و مفاهیم مختلف شعری، نسبت به سدۀ سوم، تکامل و توسعۀ بیشتری یافت. اگر زبان شاعران و نویسندگان این عهد را با ادوار ادبی بعد بسنجیم، تعداد واژگان عربی را کمتر و واژگان اصیل فارسی دری و حتی نفوذ زبان پهلوی را در آن بیشتر میبینیم و شاعران و نویسندگان این عهد، قواعد زبان فارسی را بیشتر رعایت میکردند. سامانیان به نثر و نظم فارسی شایق بودند و به ایجاد منظومههایی مثل شاهنامه یا ترجمۀ کتابها، فرمانهایی مستقیم صادر میکردند یا همچون ابوالفضل بلعمی، مشوّق شاعران در نظم داستانها و کتابها میشدند یا وزیرانی چون ابوعلی بلعمی خود به تألیف کتاب به زبان فارسی همت میگماشتند. بسیاری از دانشمندان کوشیدند که آثار خود را به زبان فارسی نوشته و یا برای واژههای عربی معادلهایی فارسی به کار برند. از آن جمله ابوریحان البیرونی و ابن سینای بلخیاند که به آوردن واژههای فارسی دری در آثار خود روی آوردند.
گلناز مدرسی قوامی؛ سهند الهامی خراسانی
چکیده
رویکرد شباهتگریزی پایۀ اصلی شکلگیری واجآرایی زبانهای بشری را ادراکپذیری میداند. در این رویکرد، همخوانهای انسدادی بهدلیل ضعف ذاتی در سرنخهای ادراکیشان، بخصوص درجایگاه پایانی، گزینههای اصلی برای حذف هستند. مقالۀ حاضر با این رویکرد و در قالب نظریۀ بهینگی به بررسی رابطۀ میان امکان حذف انسدادی پایانی در خوشههای ...
بیشتر
رویکرد شباهتگریزی پایۀ اصلی شکلگیری واجآرایی زبانهای بشری را ادراکپذیری میداند. در این رویکرد، همخوانهای انسدادی بهدلیل ضعف ذاتی در سرنخهای ادراکیشان، بخصوص درجایگاه پایانی، گزینههای اصلی برای حذف هستند. مقالۀ حاضر با این رویکرد و در قالب نظریۀ بهینگی به بررسی رابطۀ میان امکان حذف انسدادی پایانی در خوشههای همخوانی زبان فارسی، براساس میزان شباهت میان دو عضو خوشۀ همخوانی میپردازد. بدین منظور، کلیه خوشههای همخوانی پایانی در زبان فارسی که عضو دوم آنها یک همخوان انسدادی است، گردآوری و میزان شباهت اعضای خوشه بر اساس سه مشخصه واک، جایگاه و شیوه تولید بررسی شد. تحلیل دادهها نشان داد که در خوشههای همخوانی مختوم به همخوان انسدادی، هرچه میزان شباهت انسدادی پایانی به همخوان پیشین در خوشه بیشتر باشد، احتمال حذف آن بیشتر است و هر سه عامل واک، جایگاه و شیوه تولید در این زمینه دخالت دارند. الگوهای حذف همخوان انسدادی در خوشههای همخوانی براساس شباهتگریزی در قالب محدودیتهای نظریه بهینگی با پایه ادراکی صورتبندی شد. در این رویکرد، محدودیتهای نشانداری علیه بروندادی که به اندازۀ کافی ادراکپذیر نیستند، عمل میکنند و محدودیتهای وفاداری از اعمال تغییر بر دروندادی که به لحاظ ادراکی برجسته است، جلوگیری میکنند.
گلناز مدرسی قوامی
چکیده
در منابع زبانشناسی غربی، juncture اصطلاحی است تخصصی در حوزۀ واجشناسی که سابقۀ آن به ساختگرایی آمریکا بازمیگردد. مفهوم مورد اشارۀ این اصطلاح، علاوه بر واجشناسی، در حوزۀ ادراک گفتار، در روانشناسی زبان وتبدیل متن به گفتار، در بازشناسی گفتار و در زبانشناسی رایانشی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. در آثار آواشناسی و واجشناسی ...
بیشتر
در منابع زبانشناسی غربی، juncture اصطلاحی است تخصصی در حوزۀ واجشناسی که سابقۀ آن به ساختگرایی آمریکا بازمیگردد. مفهوم مورد اشارۀ این اصطلاح، علاوه بر واجشناسی، در حوزۀ ادراک گفتار، در روانشناسی زبان وتبدیل متن به گفتار، در بازشناسی گفتار و در زبانشناسی رایانشی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. در آثار آواشناسی و واجشناسی زبان فارسی، در برابر juncture، معادل «درنگ» به کار رفته است که از آن، مفهوم «مکث» استنباط میشود. مقالۀ پیشِ رو با مروری بر مهمترین منابع زبانشناسی غربی، مشخص میکند که این اصطلاح دقیقاً به چه معناست و به کدام ویژگیهای زبان اشاره میکند. این بررسی نشان میدهد که بهکارگیری معادل «درنگ» برای این اصطلاح مناسب نیست، زیرا درنگ مفهوم مکث را به ذهن متبادر میکند و منظور از juncture در منابع غربی مکث نیست. در این مقاله، ضمن برشمردن برخی از ویژگیهای آواییزبان فارسی که به بحث juncture ارتباط دارند، معادل «مرز» برای آن پیشنهاد میشود.
آزاده میرزائی
چکیده
در ردهشناسی ساختواژی، زبانها بر اساس نحوۀ انتقال رابطههای دستوری چون زمان، نمود، جنس و مانند آن به سه گروه زبانهای تصریفی، پیوندی و تحلیلی تقسیم شدهاند. بر این اساس در بحث فعل، ویژگیهای دستوری شخص و شمار، زمان، وجه، نمود، مفهوم سبب، گذرایی و مانند آن در زبانها یا بهوسیلۀ وندافزایی یا با تغییر در ریشه و یا با استفاده ...
بیشتر
در ردهشناسی ساختواژی، زبانها بر اساس نحوۀ انتقال رابطههای دستوری چون زمان، نمود، جنس و مانند آن به سه گروه زبانهای تصریفی، پیوندی و تحلیلی تقسیم شدهاند. بر این اساس در بحث فعل، ویژگیهای دستوری شخص و شمار، زمان، وجه، نمود، مفهوم سبب، گذرایی و مانند آن در زبانها یا بهوسیلۀ وندافزایی یا با تغییر در ریشه و یا با استفاده از واژهای مجزا بیان میشود. در زبان فارسی این مفاهیم عمدتاً با استفاده از واژهای مستقل و جدا از بخش گزارهای فعل بیان میشود و در بحث تصریف فعل، زبان فارسی را میتوان تحلیلی دانست. در این پژوهش، نحوۀ انتقال مفاهیم دستوری مرتبط با تصریف فعل در زبان فارسی در چارچوب نقش و ارجاع ونولین (2005) مورد بررسی قرار گرفته است. در رویکرد نقش و ارجاع، محمول بند در سطح هستۀ جمله، بهوسیلۀ یکی از روابط پیوند شامل همپایهسازی، ناهمپایهسازی و یا شبهناهمپایهسازی ساختاربندی میشود. بر همین اساس، در این پژوهش با فرض تحلیلی بودن زبان فارسی از جهت انتقالِ معناهای دستوریِ مرتبط با تصریفِ فعل، نحوۀ تشکیل فعل در سطح اتصالهای هستهای در دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار میگیرد.
سولماز محمودی
چکیده
در زبان فارسی بند موصولی هستهبرونی است، به طوری که بند موصولی همیشه بعد از هستة اسمی قرار میگیرد. بند موصولی خود شامل گروه اسمی هممرجع یا برابر با هستة اسمی است. هستة اسمی موصولی میتواند جاندار یا بیجان و انتزاعی باشد. در این پژوهش سعی بر آن است تا به کمک دادههای زبان فارسی نشان دهیم بند موصولی به هستة اسمی افزوده ...
بیشتر
در زبان فارسی بند موصولی هستهبرونی است، به طوری که بند موصولی همیشه بعد از هستة اسمی قرار میگیرد. بند موصولی خود شامل گروه اسمی هممرجع یا برابر با هستة اسمی است. هستة اسمی موصولی میتواند جاندار یا بیجان و انتزاعی باشد. در این پژوهش سعی بر آن است تا به کمک دادههای زبان فارسی نشان دهیم بند موصولی به هستة اسمی افزوده میشود و به جای داشتن عملگر، یک بازنمایی/ کپی از هستة اسمی در درون بند وجود دارد که در جایگاه موضوع در پایه اشتقاق مییابد و گاهی به دلیل بازیافتنیبودن حذف میشود، یعنی محتوایش از طریق هستة اسمی بیرونی بازیافتنی است. بنابراین، هستة اسمی و بازنمایی آن درون بند بخشی از زنجیرة حرکتی نیستند. بین هستة اسمی در ساخت موصولی و مقولة تهی/ ضمیر در بند موصولی ارتباط وجود دارد و آنها با هم همنمایهاند، یعنی مشخصههای مربوط به هستة اسمی (مقوله، شخص، شمار، حالت) در هستة تهی/ ضمیر وجود دارد.