نوع مقاله : مروری
نویسندگان
1 کارشناس ارشد زبانشناسی همگانی دانشگاه علامه طباطبائی
2 دانشیار گروه زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده
گویش ولاتی (ولایتی)، در گذشته، در کل منطقۀ ورنوسفادران شهرستان خمینیشهر، واقع در استان اصفهان، تکلم میشده است؛ ولی متأسفانه، همچون بسیاری از گویشها، بر اثر عوامل مختلف، تا حد قابلتوجهی رو به زوال و فراموشی نهاده و امروزه، تنها به باولگان، یکی از پنج منطقة ورنوسفادران، محدود است. در تحقیق اسماعیلی (1379)، به دستهبندی درونی گویشهای ایران مرکزی و گروهبندی مشترک گویش ولاتی با گویش کلیمیان اصفهان اشاره شده است. ازآنجاکه هیچگونه سند مکتوبی دال بر مقایسة زبانشناختی این دو گویش یافت نشده، در تحقیق حاضر، ساختار افعال زمان گذشتة دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان بهمنظور یافتن وجوه اشتراک و تمایز آنها مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجة این تحقیق بیانگر شباهت بسیار زیاد دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان در سطوح مختلف آوایی، واجی و صرفی است. همچنین، ساخت افعال لازم و متعدی در دو گویش، تابع قواعد خاص و متفاوتی است که میتواند گواه بر وجود ساخت کنایی در این گویشها باشد. درمجموع، شباهت قابلملاحظۀ ساخت افعال در زمان گذشته در دو گویش به حدی است که فرضیة ریشة تاریخی مشترک آنها را مورد تأیید قرار میدهد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Structure of the Past Tense Verbs in "Velati" and "Isfahan Jewish" Dialects: A Comparison
نویسندگان [English]
- Simin Sedehi 1
- Shahla Raghibdoust 2
1 M.A. in General Linguistics, Allameh Tabataba’i University, Tehran (Corresponding Author);
2 Associate Professor in Linguistics, Allameh Tabataba’i University
چکیده [English]
Velati (Velayati) is a dialect used to be spoken all over Varnosfaderan, a region located in Khomeini Shahr, Isfahan Province in Iran. Unfortunately, like many other dialects, affected by miscellaneous factors, this dialect has been considerably wiped out and its usage is currently restricted to Bavalgan, one of the five regions of Varnosfaderan. In a research by Esmaeili (1379), the internal classification of the central Iranian dialects and common grouping of Velati and Isfahan Jewish dialects were mentioned. As no documented evidence regarding the linguistic comparison of the two dialects was available, the present study aimed at examining the structure of the past tense verbs in the two dialects in order to shed light on their similarities and differences. The results of the study indicated striking resemblances between Velati and Isfahan Jewish dialects at the phonetic, phonologic and morphologic levels. Moreover, it was found that transitive and intransitive past tense verbs involve distinct structures in both dialects which may point to the existence of the ergative structure. In sum, the similarities of the past-tense verb structures in the two dialects were so remarkable that they confirmed the hypothesis that they are of a common historical origin.
کلیدواژهها [English]
- Velati dialect
- Isfahan Jewish dialect
- Past tense verbs
- Transitive verb
- Intransitive verb
. مقدمه
توصیف و گردآوری گویشها و زبانهای ایرانی نهفقط از دیدگاه زبانشناختی، بلکه از بُعد جامعهشناختی و مردمشناختی نیز درخور توجه است، چراکه هر یک از این گویشها و زبانها گنجینههایی هستند که فرهنگ، هویت و اصالت یک قوم را در خود جای دادهاند.
استان اصفهان ازجمله مناطقی است که در آن، لهجهها و گویشهای گوناگون بهوفور یافت میشوند. کاشان و نطنز، اردستان و کوهپایه، خور و بیابانک، نجفآباد و دیگر شهرستانهای این استان و همچنین مرکز استان دارای لهجهها و گویشهای خاص خود هستند. در این میان، خمینیشهر، نزدیکترین شهرستان به مرکز استان، دارای لهجهها و گویشهای متعددی است که کمابیش مردم به آنها تکلم میکنند. شهرستان خمینیشهر با مساحتی برابر 302/175 کیلومترمربع در منطقۀ بلوک ماربین و در 12 کیلومتری شمالغربی اصفهان واقع شده است و از شمال، به شهرستان برخوار و میمه، از شرق، به شهرستان اصفهان، از غرب، به شهرستان نجفآباد، و از جنوب و جنوب غربی، به شهرستان فلاورجان و رودخانة زایندهرود محدود میشود (صرامی فروشانی، 1382: 7). طبق آمار سرشماری سال 1390 (1390: 20)، این شهرستان جمعیتی بالغ بر 311629 نفر را در خود جای داده است. نام این شهرستان در زمان قدیم «سده» بوده که ابتدا در سال 1338 به «همایونشهر» و سپس مجدداً در سال 1359 به «خمینیشهر» تغییر یافت. این شهرستان از سه بخش اصلی با نامهای «ورنوسفادران»، «خوزان» و «فروشان»1تشکیلشده است و به همین دلیل، سده (سهده) نامیده میشده است.
گویش ولاتی (ولایتی) ازجمله گویشهای ایرانی است که درمنطقة باولگان، یکی از پنج منطقهای که در بخش ورنوسفادران قرار دارد، تکلم میشود. این گویش به دستۀ گویشهای ایران مرکزی و شمالغربی تعلق دارد (اورانسکی، 1386: 145). ولاتی در مناطق دیگر استان، ازجمله کوهپایه، جرقویه، گز و خورزوق نیز تکلم میشود که بنا بر گفتة اسماعیلی (1379: 8)، «تفاوت میان گویشهای مذکور بسیار کم بوده و اکثراً منحصر به تفاوتهای آوایی میباشد». فرهوشی (1342: 311) کل ناحیة ورنوسفادران را محدودة تکلم گویش ولاتی دانسته است؛ ولی این گویش نیز، همچون سایر گویشها، از گزند عواملی همچون هجوم فناوریهای نوین و مهاجرت در امان نمانده و بهتدریج گویشوران خود را در مناطق مختلف ورنوسفادران ازدستداده و تنها به منطقة باولگان محدود شده است.
در زمینة تحقیق درباره گویش ولاتی، منابع معدودی در دست است. فرهوشی (1342) در مقالهای با عنوان «تحلیل سیستم فعل در لهجة سدهای» به بیان برخی صورتها و ساختهای فعلی این گویش پرداخته است. اسماعیلی (1379) در پایاننامة دکتری خود با عنوان «گویش سدهی»، بهصورت کامل و جامع، به توصیف این گویش در حوزههای آواشناسی، واجشناسی، صرف و نحو پرداخته و در پایان، فهرستی از افعال و واژهها ارائه کرده است. همچنین، اشرفی ورنوسفادرانی (1379) در پایاننامهای با عنوان «پژوهشی در واژههای گویش سدهی»، فهرستی از واژهها و معنای آنها (در گویش ولاتی و دیگر لهجههای سده) را به زبان فارسی ارائه کرده است. شایانذکر است که فرهوشی (1342) اصطلاح لهجه را برای این گونۀ زبانی به کار برده، اما مبنای پژوهش حاضر بر دیدگاه مدرسی (1387: 133) استوار است که اصطلاح گویش را در مورد تفاوتهای تلفظی، دستوری و واژگانیِ گونههای زبانی و اصطلاح لهجه را در مورد تفاوتهای تلفظی آنها به کار میبرد،؛ ازاینرو، کاربرد واژۀ گویش برای ولاتی مناسب تشخیص داده شده است. افزون بر این، اسماعیلی (1379)، کلباسی (1367) و صرامی فروشانی (1382) در معرفی گویش ولاتی، از عبارت گویش سدهی استفاده کردهاند. شایان توجه است که در حال حاضر، این گویش تنها در بخش باولگان منطقة ورنوسفادران در شهرستان خمینیشهر تکلم میشود و مردم ساکن در این منطقه نیز آن را به نام ولاتی میشناسند. از طرفی، سدهی به دلیل تفاوتهای عمدتاً آوایی با فارسی معیار، در بین مردم استان اصفهان بهعنوان لهجه شناخته میشود؛ بنابراین، محققان این پژوهش بر آن شدند تا از لفظ گویش ولاتی بهجای گویش سدهی استفاده کنند.
نگارندگان در حین جستوجو برای یافتن پیشینة تاریخی گویش ولاتی، به دستهبندی درونی گویشهای ایران مرکزی که توسط ویندفور (Windfuhr؛ به نقل از اسماعیلی، 1379: 9) انجام شده و گروهبندی مشترک گویش ولاتی با گویش کلیمیان اصفهان برخورد کردند. در این دستهبندی، گویشهای ولاتی و کلیمیان اصفهان به همراه گویشهای گزی، زفرهای، اردستانی، کوهپایهای و جرقویهای در گروه جنوبی گویشهای ایران مرکزی قرار گرفتهاند. همچنین، تفضلی (1350: 87) در مقالهای با عنوان «اطلاعاتی دربارة لهجة پیشین اصفهان»، به ارتباط نزدیک گویش ولاتی با گویش یهودی اینچنین اشاره میکند:
«از بررسی آثار اندکی که از لهجة قدیم اصفهان بر جای مانده و مقایسة این آثار با لهجة یهودیان اصفهان، میتوان استنباط کرد که این لهجه دنبالة همان لهجة قدیم اصفهان است، یا بههرحال با آن ارتباطی بسیار نزدیک دارد، که اقلیت یهودی آن را در میان خویش حفظ کرده است. همچنین میان لهجة قدیم اصفهان و لهجههای گزی، سدهی و میمهای و لهجههای دیگر اطراف اصفهان ارتباط نزدیک مییابیم».
در باب تحقیق و تفحص درباره گویش کلیمیان اصفهان، کلباسی (1373) بهتفصیل به بررسی آواشناختی، واجشناختی، صرفی و نحوی این گویش پرداخته است.
نگارندة اول در حین جمعآوری دادهها، از طریق مصاحبه با یکی از گویشوران سالمند گویش ولاتی، دریافت که این فرد بهراحتی میتوانسته با برخی کلیمیان ساکن اصفهان، که به گفتة وی در قدیم جهت تجارت به سده آمدوشد داشتهاند، ارتباط زبانی برقرار کند.2 نظراتی نیز دال بر سکونت کلیمیان اصفهان در گذشتههای دور در این بخش از استان اصفهان، از ساکنین شنیده شده که البته تا جایی که محققان جستوجو کردند، به این نکته فقط در وبگاه انجمن کلیمیان تهران3 اشاره شده است.
بررسی و جستوجوهای لازم نشان داد که هیچگونه سند مکتوبی دال بر مقایسة زبانشناختی دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان وجود ندارد. از طرفی، مطالعات اجمالی بهعملآمده درخصوص این دو گویش نشان از شباهت جالبتوجهِ آنها بهلحاظ جنبههای مختلف زبانی داشت و همین نکته انگیزۀ لازم را فراهم آورد تا مطالعه و مقایسة زبانشناختی این دو گویش، در پژوهش حاضر، کانون توجه قرار گیرد؛ بنابراین، بهعنوان اولین گام پژوهش، مقولة فعل انتخاب شد و بهدلیل گستردگی موضوع، ساختار افعال زمان گذشته (شامل صورتهای گذشتة ساده، استمراری، نقلی، دور، نقلی دور و التزامی) مورد بررسی قرار گرفت. بدیهی است که با نیل به هدف پژوهش حاضر، که بررسی و مقایسة ساختار این دسته از افعال در دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان بهمنظور یافتن وجوه اشتراک و تفاوتهای آنهاست، میتوان گواه مستدلی در تأیید یا رد فرضیۀ اشتراک تاریخی این دو گویش به دست آورد. تحقیق حاضر حاصل تلفیق دو روش میدانی و کتابخانهای است. پس، از جمعآوری دادههای زبانی مرتبط با گویش ولاتی از دو گویشور زن 41 و 70 ساله و یک گویشور مرد 72 ساله و ضبط پاسخها بهصورت صوتی، بهمنظور افزایش ضریب اطمینان، نخست، دادههای نهایی با بخش افعال پایاننامۀ اسماعیلی (1379) مطابقت داده شد؛ سپس، این دادهها با پرسش از سعید بیابانکی (43 ساله)، که از شاعران بنام گویش ولاتی است، تکمیل و سرانجام آوانگاری و ثبت نهایی شد. در مورد افعال در گویش کلیمیان اصفهان، الگوی ارائهشده توسط کلباسی (1373) مبنای پژوهش قرار گرفت. درنهایت، با بررسی دادههای حاصل از هر دو گویش، مقایسه و بحث دربارۀ شباهتها و تفاوتهای ساختار زمان گذشتة فعل انجام شد.
2. توصیف ساختار فعل
پیش از پرداختن به مقولة فعل و ساختار آن، معرفی کوتاه ضمایر شخصی پیوسته، شناسههای فعلی، وند وجه و نمود و شیوة ساخت اسم مفعول در هر دو گویش ضروری به نظر میرسد. پس از آن، تمامی صیغگان افعال هر دو گویش در کنار هم آورده میشوند. همچنین، از این پس، در این مقاله «گویش کلیمیان اصفهان» بهاختصار «گویش کلیمی» نامیده خواهد شد.
2-1. ضمایر شخصی پیوسته و شناسههای فعلی
ضمایر شخصی پیوسته در هر دو گویش در جدول شمارة 1 آمده است.
جدول شمارۀ 1: ضمایر شخصی پیوسته در دو گویش ولاتی و کلیمی |
|||||
گویش |
ولاتی |
کلیمی |
|
||
شخص/ شمار |
مفرد |
جمع |
مفرد |
جمع |
|
اول |
-(o)m |
-(o)mun |
-(o)m |
-(o)mun |
|
دوم |
-(o)d |
-(o)dun |
-(o)d |
-(o)dun |
|
سوم |
-(o)y |
-(o)yun |
-(o)š |
-(o)šun |
|
این ضمایر هنگامیکه پس از کلمات مختوم به همخوان بیایند، با واکة /o/ همراهاند. بهمنظور تبیین بهتر موضوع، نمونههایی از کاربرد اینگونه ضمایر ارائه میشود:
ـ مثال از گویش ولاتی: xoxom (خواهرم)، xoxod (خواهرت)، xoxoy (خواهرش)، xoxomun (خواهرمان)، xoxodun (خواهرتان)، xoxoyun (خواهرشان).
ـ مثال از گویش کلیمی: xoxom (خواهرم)، xoxod (خواهرت)، xoxoš (خواهرش)، xoxomun (خواهرمان)، xoxodun (خواهرتان)، xoxošun (خواهرشان).
بهجز صیغههای سومشخص (مفرد و جمع)، این دسته از ضمایر در هر دو گویش دارای صورتهای مشابه هستند. شناسههای فعلی دو گویش ولاتی و کلیمی در جدول زیر آوردهشدهاست.
جدول شمارۀ 2: شناسههای فعلی در دو گویش ولاتی و کلیمی |
|
||||
|
ولاتی |
کلیمی |
|||
شخص/ شمار |
مفرد |
جمع |
مفرد |
جمع |
|
اول |
-ân/-âm/-m |
-im/ -ym |
-un |
-im/-ym |
|
دوم |
-i /-y/-e |
-id/ -yd |
-i /-y/-e |
-id/-yd |
|
سوم |
u/∅/(â) |
-end |
u/∅ |
-end |
|
گفتنی است که در هر دو گویش، تکواژگونههای[ [–i، [-im]، [-id] پس از ستاکهای مختوم به همخوان و در مقابل، تکواژگونههای [-y]، [-ym]، [-yd] پس از ستاکهای مختوم به واکه میآیند. همچنین، بنا به گفتة اسماعیلی (1379: 120)، در ولاتی، تکواژگونة سومشخص مفرد [â] بهصورت اختیاری فقط در پنج ستاک گذشتة sot (سوخت)، mat (مُرد)، kaft (افتاد)، ništ (نشست) و vašt (گذاشت) رخ میدهد، مانند: نشست: iništ(â).
2ـ2. وند وجه، نمود و نفی
در هر دو گویش، تکواژ be- بهعنوان وند وجه امری، التزامی و اخباری به کار میرود. این وند در هر دو گویش دارای تکواژگونههای متعددی است که در جدول شمارة 3 آمده است4.
جدول شمارۀ 3: وند وجه در دو گویش ولاتی و کلیمی |
|
||||
ولاتی |
کلیمی |
|
|||
تکواژگونه |
مثال |
تکواژگونه |
مثال |
||
be- |
be-mferât (فروختم) |
be- |
be-šmâr (بشمار) |
||
bi- |
bi-m-diyâ (دیدم) |
bi- |
bi-riǰ (بریز) |
||
bu- |
bu-xun-e (بخوان) |
bu- |
bu-vâun (بگویم) |
||
bo- |
bo-xo (بخور) |
bo- |
bo-xor (بخور) |
||
b- |
b-âr-e (بیاور) |
b- |
b-âr (بیاور) |
||
ʔe- |
(بده)ʔe-t-e |
ʔe- |
ʔe-de (بده) |
||
ʔi- |
(بنشین)ʔi-nike |
ʔi- |
ʔi-gir (بگیر) |
||
ve- |
(فرستادم)×ve-m-fresnâ |
ve- |
ve-darð (بدوز) |
||
ba- |
(آرد کردم) + ba- m-at |
ba- |
ba-xrun (بخورم) |
||
bey- |
(بیاموز) + bey-mos-e |
|
|
||
bü- |
(بسای) +bü-sün-e |
|
|
||
va- |
va-dašt (دوخت)× |
|
|
||
ver- |
ver-ašn-e (بشنو)× |
|
|
||
da- |
da-bend-e (ببند)× |
|
|
||
de- |
de-m-puča (پیچاندم)× |
|
|
||
واضح است که هر یک از این تکواژگونهها در بافت آوایی خاصی به کار میروند که پرداختن به آنها در این مقوله نمیگنجد؛ ولی با نگاهی اجمالی به جدول فوق، میتوان دریافت که وند وجه در گویش ولاتی، در مقایسه با گویش کلیمی، دستخوش تغییرات آوایی بیشتری شده است و درنتیجه تکواژگونههای بیشتری از آن منشعب شدهاند.
در هر دو گویش ولاتی و کلیمی، پسوند –e نشاندهندة نمود ناقص و یا به عبارت دیگر، نمود استمراری است و پیشوند be- نمود کامل را نشان میدهد:
جدول شمارۀ 4: وند نمود در دو گویش ولاتی و کلیمی |
|
|||
ولاتی |
کلیمی |
|||
نوع نمود |
مثال |
نوع نمود |
مثال |
|
ناقص (-e) |
gata-m-e (میگشتم) |
ناقص (-e) |
gartâ-un-e (میگشتم) |
|
کامل (be-) |
be-gatâ-m (گشتم) |
کامل (be-) |
be-gartâ-un (گشتم) |
|
وند نفی در گویش ولاتی تکواژ na- و در گویش کلیمی تکواژ ne- است که وند اول بههمراه تمام افعال منفی و وند دوم با تمام افعال بهجز فعل امری میآید. این وند نیز در هر دو گویش، دارای تکواژگونههای مختلفی است؛ در اینجا تنها لازم است به تکواژگونة [-na] در گویش کلیمی اشاره کرد که پیش از خوشة دوهمخوانی میآید و به نمونههای آن در جای خود اشاره خواهد شد. همچنین، فرهوشی (1342: 322) پیشوند n- را بهعنوان تکواژ نفی در گویش ولاتی درنظرگرفتهاست؛ ولی ازآنجاکه وند na- در بافت آوایی متنوعتری ظاهر گشته است، نگارندگان ترجیح دادند این وند بهعنوان تکواژ نفی در نظرگرفته شود.
2-3. اسم مفعول
اسم مفعول در دو گویش ولاتی و کلیمی از ترکیب ستاک گذشته و پسوند /–e/ به دست میآید. این پسوند، در هر دو گویش، دارای سه تکواژگونة [-a]، [-ye] و [-e]است که تکواژگونة نخست در ستاکهای مختوم به واکة/â/ (و نیز واکة /a/ در گویش کلیمی)، تکواژگونة دوم پس از ستاک گذشتة مختوم به واکۀ /i/ و تکواژگونة آخر در سایر موارد ظاهر میشود. این تکواژگونهها به همراه مثال در جدول شمارة 5 آمدهاند.
جدول شمارۀ 5: تکواژگونههای اسممفعولساز در دو گویش ولاتی و کلیمی |
|||
ولاتی |
کلیمی |
||
[-a]5 |
gatâ +a →gata: (گشته) |
[-a] |
pâ + a→ pa (پاییده) |
[-ye] |
di + ye→ diye(دیده)
|
[-ye] |
di + ye → diye (دیده) |
[-e] |
pušt+e → pušte(پوشیده) |
[-e] |
xort + e → xorte (خورده) |
2-4. ساختار افعال گذشته
در این بخش، صورتهای گوناگون افعال زمان گذشته در دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان بررسی و مقایسه میشوند. در هر دو گویش، شیوة ساخت افعال لازم زمان گذشته با شیوة ساخت افعال متعدی آن تفاوت ساختاری دارد، به این صورت که در ساخت افعال لازم، از شناسة فعلی و در ساخت افعال متعدی، از ضمیر شخصی پیوسته استفاده میشود که این امر میتواند گواهی بر وجود ساخت کنایی6 در این گویش باشد. لازم به ذکر است که به منظور انجام دقیقتر مقایسه، افعال مورد مطالعه دقیقاً همان دو فعل لازم و متعدی بهکاربردهشده توسط کلباسی (1373)، یعنی افعال مصدرهای «گشتن» و «پوشیدن»، هستند. هر دسته از افعالِ دو گویش در کنار یکدیگر آورده شده است.
2-4-1. گذشتة ساده
2-4-1-1. فعل لازم
قاعدة ساخت گذشتة ساده افعال لازم در هر دو گویش مشابه است:
پیشوند وجه + ستاک گذشته + شناسۀ فعلی ← گذشتۀ ساده
جدول شمارۀ 6: گذشتۀ ساده، فعل لازم |
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
گشتم |
be-gatâ-m |
be-gartâ-un |
گشتی |
be-gatâ-y |
be-gartâ-y |
گشت |
be-gatâ-∅ |
be-gartâ-∅ |
گشتیم |
be-gatâ-ym |
be-gartâ-ym |
گشتید |
be-gatâ-yd |
be-gartâ-yd |
گشتند |
*be-gatâ-end→ begatâynd |
*be-gartâ-end→ begartand |
در اینجا سه تفاوت ملاحظه میشود: تفاوت اول به تکواژهای شناسۀ اولشخص مفرد مربوط است. دومین تفاوت عبارت است از گوناگونی فرایندهای آوایی در سومشخص جمع؛ به این معنی که در صیغۀ سومشخص جمع گویش کلیمی، واکة پایانی ستاک گذشته (â) ابتدا موجب افتادگی7 واکة آغازین شناسة فعلی (e) و تبدیل آن به واکة /a/ شده و سپس، خود حذف شده است؛ درحالیکه در گویش ولاتی، فرایند آوایی ناهمگونی دیده میشود که نتیجة آن ایجاد خوشة سههمخوانی ynd است. این صورت از الگوی هجایی در گویش کلیمی دیده نمیشود. تفاوت سوم تفاوت واجی ستاک گذشتۀ افعال است. در ستاک گذشتة مصدر «گشتن» در گویش کلیمی، واج /r/ دیده میشود که در ستاک گذشتة گویش ولاتی وجود ندارد.
فعل منفی در هر دو گویش با قراردادن پیشوند نفی (ne-در کلیمی و –na در ولاتی) بهجای پیشوند وجه be- ساخته میشود. همان طور که جدول شماره 7 نشانمیدهد، در این مورد نیز تفاوت در تکواژهای شناسه و پیشوند نفی دو گویش دیده میشود.
جدول شمارۀ 7: گذشتۀ ساده، فعل لازم منفی |
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
نگشتم |
na-gatâ-m |
ne-gartâ-un |
2-4-1-2. فعل متعدی
الگوی ساخت افعال متعدی در هر دو گویش یکسان است. در تصریف افعال متعدی در هر دو گویش، از ضمایر شخصی پیوسته بهجای شناسههای فعلی استفاده میشود.
پیشوند وجه + ضمیر شخصی پیوسته + ستاک گذشته ←گذشتة ساده
جدول شمارة 8 تصریف افعال گذشتة سادة متعدی را نشان میدهد.
جدول شمارۀ 8: گذشته ساده، فعل متعدی |
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
پوشیدم |
be-m-pušt(â) |
be-m-pušd |
پوشیدی |
be-d-pušt(â) |
be-d-pušd |
پوشید |
be-y-pušt(â) |
be-š-pušd |
پوشیدیم |
be-mun-pušt(â) |
be-mun-pušd |
پوشیدید |
be-dun-pušt(â) |
be-dun-pušd |
پوشیدند |
be-yun-pušt(â) |
be-šun-pušd |
هنگام جمعآوری دادههای مرتبط با افعال گذشتۀ ساده در گویش ولاتی، مشاهده شد که برخی گویشوران واکة /â/ را در پایان فعل قرار میدهند. اسماعیلی (1379: 125) در این مورد قاعدهای درنظرگرفتهاست؛ به گفتة وی، واکة /â/ بهصورت اختیاری در پایان ستاکهای گذشتۀ مختوم به همخوان (و همینطور فعل «di» به معنای «دید») اضافه میشود. تا آنجا که محققان تحقیق حاضر جستوجو کردند، سند مکتوبی درخصوص اینکه آیا واکة پایانی/â/ که در ولاتی بهصورت اختیاری اضافه میشود، در کلیمی هم کاربرد دارد یا خیر، به دست نیامد. تفاوت واجی در واج پایانی ستاکهای دو گویش مشاهده میشود (/t/ در گویش ولاتی و /d/ در گویش کلیمی).
الگوی ساخت منفی نیز در هر دو گویش مشابه است:
جدول شمارۀ 9: گذشتۀ ساده، فعل متعدی منفی |
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
نپوشیدم |
na-m-pušt(â) |
na-m-pušd |
لازم به ذکر است، همانگونه که پیشتر اشاره شد (بخش 2.2)، در ساخت صورت منفی در گویش کلیمی، به دلیل وجود خوشۀ دوهمخوانی mp از تکواژگونة [na-] استفاده شده است.
2-4-2. گذشتة استمراری
ساختار افعال گذشتة استمراری در دو گویش ولاتی و کلیمی تفاوت بسیار زیادی دارد. یکی از نکات قابلتوجه در ساخت گذشتة استمراری در ولاتی آن است که از اسم مفعول برای ساخت آن استفاده میشود. دیگر آنکه در این گویش، ساختار فعل لازم و متعدی در اکثر افعال، تابع قاعدة واحدی است. فرهوشی (1342: 318) این نوع از فعل را به دلیل وجود اسم مفعول در ساختار آن، ماضی استمراری مرکب نامیده و اشاره کرده است که این گویش (بهتعبیر وی، «لهجه») گذشتة استمراری ساده ندارد. گذشتة استمراری در گویش ولاتی طبق قاعدة زیر ساخته میشود:
اسم مفعول + ضمیر شخصی پیوسته + پسوند استمرار ←گذشتة استمراری (لازم و متعدی)
در گویش کلیمی از ستاک گذشتة فعل برای ساخت گذشتۀ استمراری استفاده میشود. همچنین در این گویش، ساختار فعل لازم با فعل متعدی متفاوت است:
ستاک گذشته + شناسه فعلی + پسوند استمرار ←گذشتة استمراری (لازم)
ستاک گذشته + ضمیر شخصی پیوسته + پسوند استمرار ← گذشتة استمراری (متعدی)
جدول شمارة 10، تفاوت صرفی افعال لازم در این دو گویش را نشان میدهد:
جدول شمارۀ 10: گذشتۀ استمراری، فعل لازم |
|
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
|
میگشتم |
gata-m-e |
gartâ-un-e |
|
میگشتی |
gata-d-e |
gartâ-y-e |
|
میگشت |
gata-y-e/gata∅8 |
gartâ-∅-e → garta |
|
میگشتیم |
gata-mun-e |
gartâ-ym-e |
|
میگشتید |
gata-dun-e |
gartâ-yd-e |
|
میگشتند |
gata-yun-e |
*gartâ- end-e → gartande |
|
پپداست که در گویش کلیمی، همان فرایند آواییِ اعمالشده در صورت سومشخص جمع گذشتۀ ساده، که پیشتر(بخش 2.4ـ1ـ1) به آن اشاره شد، در صیغههای سومشخص مفرد و سومشخص جمع این صورت از فعل نیز دیده میشود.
افعال متعدی در هر دو گویش به شرح زیر صرف میشوند. تفاوت ساختاری در این صورت از افعال گذشتۀ دو گویش نیز به بروز دو ساختار صرفی کاملاً متمایز منجر شده است:
جدول شمارۀ 11: گذشتۀ استمراری، فعل متعدی |
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
میپوشیدم |
pušte-m-e |
pušd-om-e |
میپوشیدی |
pušte-d-e |
pušd-od-e |
میپوشید |
pušte-y-e |
pušd-oš-e |
میپوشیدیم |
pušte-mun-e |
pušd-omun-e |
میپوشیدید |
pušte-dun-e |
pušd-odun-e |
میپوشیدند |
pušte-yun-e |
pušd-ošun-e |
در ساخت صورت منفی گذشتة استمراری در گویش ولاتی نیز، همچون صورت مثبت آن، بیقاعدگیهایی مشاهده میشود. ازآنجاکه در تحقیق حاضر، تنها دو مصدر «گشتن» و «پوشیدن» برای مقایسه برگزیده شدهاند و با توجه به اینکه صورتهای استثنای گذشتة استمراری در گویش ولاتی تنها به موارد ذکرشده محدود نمیشود، لذا نگارندگان بر آن شدند که با اکتفا به ذکر همین مختصر، توضیح بیشتر درخصوص دیگر استثناهای این صورت از افعال گویش ولاتی را به تحقیق دیگری موکول کنند. گذشتة استمراری دو مصدر موردمطالعه در ولاتی طبق قاعدۀ زیر منفی میشوند:
پیشوند نفی + ضمیر شخصی پیوسته + اسم مفعول ← گذشتة استمراری متعدی/لازم (منفی)
در گویش کلیمی، فعل لازم با اضافه کردن پیشوند نفی به ابتدای فعل و فعل متعدی طبق قاعدة زیر منفی میشوند:
پیشوند نفی + ضمیر شخصی پیوسته + ستاک گذشته + پسوند استمرار ← گذشتة استمراری متعدی (منفی)
جدول شمارۀ 12: گذشتۀ استمراری منفی |
|
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
|
نمیپوشیدم |
na-m-pušte |
na-m-pušd-e |
|
نمیگشتم |
na-m-gata |
ne- gartâ-un-e |
|
قابلتوجه آنکه در شکل منفی ولاتی، پسوند نمود استمرار (-e) حذف شده است.
2-4-3. گذشتة نقلی
2-4-3-1. فعل لازم
الگوی ساخت این صورت از افعال گذشته در هر دو گویش مشابه است؛ اما این ساخت در گویش ولاتی تا حدودی پیچیدهتر به نظر میرسد:
پیشوند وجه + اسم مفعول + شناسة فعلی ← گذشتة نقلی
جدول شمارۀ 13: گذشتۀ نقلی، فعل لازم |
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
گشتهام |
be-gatâm |
be-garta-un |
گشتهای |
be-gata:-y |
be-garta-y |
گشته است |
be-gata:-∅ |
be-garta-∅ |
گشتهایم |
be-gata:-ym |
be-garta-ym |
گشتهاید |
be-gata:-yd |
be-gatra-yd |
گشتهاند |
*be-gata:-end →begata:ynd |
*be-garta-end → begartand |
در این نوع از ساختار فعل این دو گویش، تفاوتها در قالب سه فرایند آوایی دیده میشوند:
1) فرایند حذف در صیغة اولشخص مفرد ولاتی؛ در این صیغه، واکة پایانی اسم مفعول هنگام مجاورت با واکة آغازین شناسة فعلی اولشخص مفرد، حذف شده است:
*be-gata+âm→ be-gatâm
2) فرایند حذف در صیغة سومشخص جمع گویش کلیمی؛ در این صیغه از فعل، واکة آغازین شناسه (/e/) هنگام مجاورت با واکة پایانی اسم مفعول حذف شده است.
3) فرایند ناهمگونی در سومشخص جمع ولاتی بین واکة پایانی اسم مفعول و واکة آغازین شناسة فعلی که نتیجة آن تبدیل واکة /e/ به نیمواکة /y/ و ایجاد خوشة سههمخوانی -ynd است.
مشاهدة صورت سومشخص مفرد ولاتی نکتة دیگری را نشان میدهد. بر طبق یکی از قواعد ارائهشده توسط فرهوشی (1342: 319)، در اینگونه افعال، بهجای تکواژ سومشخص مفرد (u) از مصدر «هستن»، تکواژ صفر قرارگرفته است. این حالت در فارسی محاورهای نیز دیده میشود (مانند «گشته» بهجای «گشته است»). نگاهی به این صیغه از فعل در گویش کلیمی، شباهت آن را به گویش ولاتی نشان میدهد. منفی ساختن گذشتۀ نقلی در هر دو گویش با جایگزینی پیشوند نفی بهجای پیشوند وجه صورت میگیرد.
2-4-3-2. فعل متعدی
در این نوع فعل نیز الگوی ساخت در دو گویش تقریباً همسان است:
پیشوند وجه + ضمیر شخصی پیوسته + اسم مفعول← فعل گذشتة نقلی
تنها تفاوت در آن است که در ولاتی، به اسم مفعول مختوم به واکة /e/ پسوند /u/ نیز اضافه میشود:
پیشوند وجه + ضمیر شخصی پیوسته + اسم مفعول فعل (مختوم به /e/) + u← گذشتة نقلی
اسم مفعول مصدر «پوشیدن» عبارت است از: pušt+e → pušte. حال اگر بخواهیم آن را به زمان گذشتة نقلی تبدیل کنیم، باید آن را با فعل معین «هستن» صرف کنیم. به گفتۀ صرامی (1382: 134)، u بازماندة hu، سومشخص مفرد از فعل معین «هستن» است که به هنگام مجاورت با اسم مفعول مختوم به تکواژ -e بدل به ö شده است: pušte+u → pušteu → puštö. قاعدة ادغام e و u و تبدیل آنها به واکة ö در گویش کلیمی دیده نمیشود.
تصریف گذشتة نقلی افعال متعدی در دو گویش در جدول شمارة 14 مشهود است:
جدول شمارۀ 14: گذشتۀ نقلی، فعل متعدی |
|
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
|
پوشیدهام |
be-m- puštö |
be-m-pušde |
|
پوشیدهای |
be-d-puštö |
be-d-pušde |
|
پوشیده است |
be-y-puštö |
be-š-pušde |
|
پوشیدهایم |
be-mun-puštö |
be-mun-pušde |
|
پوشیدهاید |
be-dun-puštö |
be-dun-pušde |
|
پوشیدهاند |
be-yun-puštö |
be-šun-pušde |
|
اینکه تصور شود پسوند –u تنها به افعال متعدی اضافه میشود، جای تأمل دارد. فرهوشی (1342: 318) برای ساخت گذشتة نقلی گویش ولاتی، پنج قاعده ارائه کرده است. یکی از این قواعد در قالب مثال زیر بیان شده است:
آمدهام |
bume-hân>bume-ân |
آمدهای |
bume-hi>bume-i |
آمده است |
bume-hu>bume-u>bum-eu>bumö |
طبق دادههای فوق و با درنظرگرفتن اینکه از مصدر «آمدن»، افعال لازم ساخته میشود، میتوان چنین نتیجه گرفت که در ساخت گذشتة نقلی ولاتی، اسم مفعول، چه لازم باشد و چه متعدی، با فعل معین «هستن» صرف میشود، ولی ازآنجاکه هنگام صرف افعال متعدی، صورت کامل (participle) بهتنهایی و بدون شناسة فعلی ظاهر میشود، گونة مختوم به تکواژ –e پس از ادغام با تکواژ –u با صورت روبنایی مختوم به ö میآید.
صورت منفی فعل با جایگزین کردن پیشوند نفی بهجای پیشوند وجه حاصل میشود.
2-4-4. گذشتة دور
ساختار لازم و متعدی فعل گذشتة دور در هر دو گویش کاملاً مشابه است.
2-4-4-1. فعل لازم
پیشوند وجه (be-) + اسم مفعول فعل + گذشتۀ سادۀ «بودن»← گذشتة دور
این صورت از افعال لازم در دو گویش ولاتی و کلیمی به شرح جدول شمارة 15 صرف میشود:
جدول شمارۀ 15: گذشتۀ دور، فعل لازم |
|
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
|
گشته بودم |
be-gata:-bom |
be- garta- boun |
|
گشته بودی |
be-gata:-boy |
be-garta-boy |
|
گشته بود |
be-gata:-bo |
be-garta-bo |
|
گشته بودیم |
be- gata:-boym |
be- garta-boym |
|
گشته بودید |
be-gata:-boyd |
be- garta-boyd |
|
گشته بودند |
be-gata:-boynd |
be- garta- bend |
|
توالی خوشة سههمخوانی ynd در سومشخص جمع ولاتی قابلمشاهده است. افعال لازم زمان گذشتة دور در هر دو گویش، با جایگزین کردن پیشوند نفی بهجای پیشوند وجه، منفی میشوند.
2-4-4-2. فعل متعدی
ازآنجاکه در هر دو گویش، هنگام تصریف افعال متعدی، ضمیر شخصی پیوسته بهجای شناسههای فعلی به کار میرود، ستاک گذشتة “bo” (بود)، بهصورت همسان، در پایان تمام صیغههای افعال ظاهر میشود. بنابراین، در هر دو گویش، گذشتة دور افعال متعدی طبق قاعدة زیر ساخته میشود:
پیشوند وجه (be-) + ضمیر شخصی پیوسته + اسم مفعول فعل + bo (بود)← گذشتة دور
جدول شمارۀ 16: گذشتۀ دور، فعل متعدی |
|||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
|
پوشیده بودم |
be-m-pušte-bo |
be-m-pušde-bo |
|
پوشیده بودی |
be-d-pušte-bo |
be-d-pušde-bo |
|
پوشیده بود |
be-y-pušte-bo |
be-š- pušde-bo |
|
پوشیده بودیم |
be-mun-pušte-bo |
be-mun-pušde- bo |
|
پوشیده بودید |
be-dun-pušte-bo |
be-dun-pušde-bo |
|
پوشیده بودند |
be-yun-pušte-bo |
be-šun-pušde-bo |
|
ساختار صورت منفی گذشتة دور افعال متعدی نیز در دو گویش مشابه است و با جایگزین کردن پیشوند نفی بهجای پیشوند وجه حاصل میشود.
2-4-5. گذشتة نقلی دور
ساخت این صورت از فعل نیز در هر دو گویش، از الگوی واحدی تبعیت میکند و تنها تفاوتهای واژگانی و واجی در گذشتة نقلی مصدر «بودن» دیده میشود.
2-4-5-1 فعل لازم
پیشوند وجه (be-) + اسم مفعول فعل + گذشتۀ نقلی «بودن» ←گذشتة نقلی دور
جدول شمارۀ 17: گذشتۀ نقلی دور، فعل لازم |
|
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
|
گشته بودهام |
be-gata-bâ:m |
be-garta-beðoun |
|
گشته بودهای |
be-gata-bey |
be-garta-beðey |
|
گشته بوده است |
be-gata-bö |
be-garta-beðe |
|
گشته بودهایم |
be-gata-beym |
be-garta-beðeym |
|
گشته بودهاید |
be-gata-beyd |
be-garta-beðeyd |
|
گشته بودهاند |
be-gata-beynd |
be-garta-beðend |
|
وجود خوشة سههمخوانی در سومشخص جمع این صورت از فعل گذشتة ولاتی نیز قابلمشاهده است. تصریف این صورت از فعل، وجود واج /ð/ را در گویش کلیمی آشکار میسازد که در گویش ولاتی دیده نمیشود.
تشابه الگوی ساختاری بین دو گویش در افعال منفی نیز وجود دارد، زیرا در هر دو گویش، صورت منفی با جایگزین کردن پیشوند نفی بهجای پیشوند وجه حاصل میشود.
2-4-5-2 فعل متعدی
افعال متعدی گذشته نقلی دور بر طبق قاعدة زیر ساخته میشوند. لازم به ذکر است که ماضی نقلی سوم شخص مفرد فعل «بودن» در ولاتی bö و در کلیمی beðe است.
پیشوند وجه (be-) + ضمیر شخصی پیوسته + اسم مفعول + سومشخص مفرد ماضی نقلی «بودن» ← گذشتۀ نقلی دور
جدول شمارة 18 تصریف صورت متعدی گذشتة نقلی دور را نشان میدهد.
جدول شمارۀ 18: گذشتۀ نقلی دور، فعل متعدی |
|
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
|
پوشیده بودهام |
be-m-pušte-bö |
be-m-pušde-beðe |
|
پوشیده بودهای |
be-d-pušte-bö |
be-d-pušde-beðe |
|
پوشیده بوده است |
be-y-pušte-bö |
be-š-pušde-beðe |
|
پوشیده بودهایم |
be-mun-pušte-bö |
be-mun-pušde-beðe |
|
پوشیده بودهاید |
be-dun-pušte-bö |
be-dun-pušde-beðe |
|
پوشیده بودهاند |
be-yun-pušte-bö |
be-šun-pušde-beðe |
|
ملاحظه میشود که در این صورت از فرم متعدی افعال دو گویش نیز، بهدلیل استفاده از ضمایر شخصی پیوسته، تمامی صیغگان فعل مختوم به صورت کامل9 مصدر «بودن» هستند.
الگوی ساخت منفی در افعال متعدی نیز مشابه است و با جایگزین کردن پیشوند نفی بهجای پیشوند وجه حاصل میشود.
2-4-6. گذشتة التزامی
ساختار فعل گذشتة التزامی در هر دو گویش مشابه است.
2-4-6-1. فعل لازم
پیشوند وجه + اسم مفعول فعل + حال التزامی «بودن» ← گذشتة التزامی
جدول شمارۀ 19: گذشتۀ التزامی، فعل لازم |
||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
گشته باشم |
be-gata:-bâm |
be-garta-bun |
گشته باشی |
be-gata:-bi |
be-garta-be |
گشته باشد |
be-gata:-bu |
be-garta-bu |
گشته باشیم |
be-gata:-bim |
be-garta-bim |
گشته باشید |
be-gata:-bid |
be-garta-bid |
گشته باشند |
be-gata:-beynd |
be-garta-bend |
صرف فعل «بودن» بههمراه اسم مفعول باعث ساخت صورت التزامی و نیز دستوریشدن فعل «بودن» در این دو گویش شده است. توالی خوشة سههمخوانی در سومشخص جمع این صورت از افعال گذشتة ولاتی نیز دیده میشود. الگوی ساخت صورت منفی این افعال نیز شباهتهای بسیار چشمگیری دارد و با قرار دادن پیشوند نفی بهجای پیشوند وجه، حاصل میشود.
2-4-6-2. فعل متعدی
افعال گذشتة التزامی متعدی در هر دو گویش طبق قاعدة زیر صرف میشوند:
پیشوند وجه + ضمیر پیوسته + اسم مفعول فعل + bu (سومشخص مفرد حال التزامی «بودن») ← گذشتة التزامی
تصریف این صورت از فعل در جدول شمارة 20 نشان داده شده است:
جدول شمارۀ 20: گذشتۀ التزامی، فعل متعدی |
|||
فارسی |
ولاتی |
کلیمی |
|
پوشیده باشم |
be-m-pušte-bu |
be- m-pušde-bu |
|
پوشیده باشی |
be-d-pušte-bu |
be-d-pušde-bu |
|
پوشیده باشد |
be-y-pušte-bu |
be-š-pušde-bu |
|
پوشیده باشیم |
be-mun-pušte-bu |
be-mun-pušde-bu |
|
پوشیده باشید |
be-dun-pušte-bu |
be-dun-pušde-bu |
|
پوشیده باشند |
be-yun-pušte-bu |
be-šun-pušde-bu |
|
ملاحظه میشود که فعل حال التزامی از مصدر «بودن» بهصورت کاملاً یکسان در هر دو گویش تصریف شده است. ساخت افعال منفی نیز در هر دو گویش از الگوی یکسانی تبعیت میکند.
3. بحث
همانگونه که در بخشهای پیشین بهتفصیل شرح داده شد، مقایسة افعال در دو گویش ولاتی و کلیمی شباهتهایی کاملاً مشهود و تفاوتهایی جزئی را نشان میدهد. در هر دو گویش، صورت ضمایر شخصی پیوسته، بهجز ضمیر سومشخص مفرد و سومشخص جمع، کاملاً مشابه است. شناسههای فعلی نیز بهجز شناسۀ اولشخص مفرد (-ân -âm/-m/ در ولاتی و -un در کلیمی)، شباهت قابلملاحظهای نشان میدهند. پیشوند وجه (نمود کامل) در هر دو گویش be- است. این پیشوند در هر یک از گویشها تکواژگونههایی دارد که برخی مشابه و برخی متفاوتاند. همچنین، در هر دو گویش، پسوند -e نشاندهندة نمود استمراری است. وند نفی در گویش کلیمی ne- و در گویش ولاتی na- است و صورتهای دیگری نیز وجود دارند که تکواژگونۀ این وندها محسوب میشوند
در مقایسة صورتهای گوناگون زمان گذشته (بهجز صورت گذشتة استمراری) نیز مشخص شد که شباهتها قابلملاحظه و تفاوتها اندک و درعینحال قابلتأمل هستند. در هر دو گویش، ساخت افعال لازم و متعدی تابع قواعد خاص و متفاوتی است که میتواند گواه بر وجود ساخت کنایی در این دو گویش باشد. ستاکهای گذشتۀ دو مصدر انتخابشده جهت مقایسه، در کلیمی «gartâ» و «pušd» و در ولاتی «gatâ» و «pušt»، به معنای «گشتن» (لازم) و «پوشیدن» (متعدی) هستند که در اولی، تفاوت دو گویش در بود یا نبود واج /r/ و در دومی، تفاوت در واکداری همخوان پایانی است. این تفاوت واجی میتواند شواهدی جهت بررسی درزمانی این دو گویش به دست دهد. مقایسة صورت زمان گذشتة سادة این دو گویش نشانگر شباهت بسیار در تمام صیغگان آن است. تنها اختلافهای موجود یکی تفاوت تکواژی در شناسة اولشخص مفرد (فعل لازم) است که به آن اشاره شد (بخش 2.4ـ1ـ1)، و دیگری تفاوت در فرایندهای آوایی اعمالشده بر صیغة سومشخص جمع (فعل لازم) است که در کلیمی، به افتادگی واکة آغازین شناسه (e) و تبدیل آن به a، و بهدنبال آن، حذف واکة پایانی ستاک (â) منجر شده و در ولاتی به ایجاد خوشة سههمخوانی ynd انجامیده است (در ولاتی: →begatâynd *be-gatâ-end و در کلیمی: -gartâ-end →begartand *be به معنای «گشتند»). وجود خوشة سههمخوانی، خاص گویش ولاتی است و علاوه بر فعل گذشتة ساده، در صورت سومشخص جمع افعال لازم در زمانهای گذشتة نقلی، دور، نقلی دور و التزامی این گویش نیز دیده میشود. در ساخت صورتهای گوناگون گذشتۀ کامل از اسم مفعول ستاکها استفاده شده است. تکواژ -e در هر دو گویش، به ستاک فعل اضافه شده و اسم مفعول میسازد. این تکواژ نیز دارای سه تکواژگونه است که هر یک در بافت آوایی خاصی ظاهر میشوند. نکتة قابلتأمل شیوة ساخت گذشتة نقلی فعل متعدی در گویش ولاتی است؛ بهاینترتیب که ستاک pušt ابتدا با اضافه شدن پسوند –e به pušte تبدیل میشود و با اضافه شدن –u، صورت روبنایی puštö به دست میآید. این شیوة ساختی در گویش کلیمی دیده نمیشود (مانند be-m-puštö «پوشیدهام» در ولاتی و be-m-pušde در کلیمی). همچنین، در شناسۀ اولشخص مفرد گذشتۀ نقلی ولاتی، فرایند آوایی حذف صورت گرفته است (*be-gata+âm →be-gatâm)؛ درحالیکه این فرایند در گویش کلیمی دیده نمیشود. بهجز این تفاوت، سایر صورتهای فعلی افعال متعدی دو گویش بسیار به یکدیگر شبیهاند و تنها برخی تفاوتهای تکواژی در ستاکها و ضمایر پیوسته مشاهده میشود. در افعال لازم گذشتههای دور، التزامی و نقلی دور نیز شباهتها بسیار چشمگیر است و تفاوتهای صورت واژگانی بین ستاکها و صیغگان مختلف فعل از مصدر «بودن» دیده میشود.
شاید بتوان گفت گذشتة استمراری تنها صورتی از زمان گذشتة افعال در این دو گویش است که تفاوتهایی بسیار بارز را نشان میدهد. مهمترین تفاوت آن است که در ساخت گذشتة استمراری در ولاتی، از اسم مفعول و در کلیمی، از ستاک گذشتة فعل استفاده میشود. تفاوت دیگر آن است که در گویش ولاتی، ساختار فعل لازم گذشتة استمراری مانند ساختار فعل متعدی است؛ درحالیکه در کلیمی، شیوة ساخت این دو نوع فعل، مانند سایر افعال گذشتة این گویش، متفاوت و در واقع، مطابق قاعدة معمول است.
4. نتیجهگیری
بررسی صورت افعال گذشته در دو گویش ولاتی و کلیمی نشان میدهد که این دو گویش، از نظر ساختار دستوری و صورتهای واژگانی، شباهتهای بسیاری دارند. تفاوتهای بین ساختار افعال در دو گویش، بهصورت محدود، بیشتر به تکواژها مربوط میشود؛ بهعنوان مثال، این تفاوت در ستاکهای گذشته و حال دو مصدر «پوشیدن» و «گشتن» («pušt» و «gatâ» در ولاتی و «pušd» و «gartâ» در کلیمی)، شناسههای فعلی، ضمایر پیوسته، صورت اسم مفعول و فرایندهای آوایی در برخی از صیغهها دیده میشود. همچنین، تفاوتهایی نیز در الگوی ساخت فعل گذشتة استمراری و گذشتة نقلی به چشم میخورد.
اگرچه تفاوتهایی جزئی در ساختار افعال وجود دارد، ولی این دو گویش، بهلحاظ واژگانی و ساختار تصریفی، بسیار مشابهاند. در هر دو گویش، شباهت چشمگیری در افعال لازم و متعدی صورتهای مختلف زمان گذشته مشاهده میشود و در همۀ افعال (بهجز گذشتة استمراری)، شیوة ساخت فعل لازم با متعدی متفاوت است که میتواند نشاندهندة وجود ساخت کنایی در این دو گویش باشد.
هرچند تحقیق حاضر تنها به بررسی نظام فعل پرداخته است، اما با توجه به شباهت بسیار بارز ساختار افعال در این دو گویش، نمیتوان فرضیۀ اشتراک تاریخی این دو گویش را از نظر دور داشت و به نظر میرسد که این مطالعات زبانشناختی میتواند شواهدی قوی در تأیید اشتراک تاریخی آنها فراهم کند. ازآنجاکه پژوهش حاضر بهصورت همزمانی انجام شده، کاوشی پیرامون اینکه آیا یکی از این دو گویش از دیگری مشتق شده و یا هر دو در کنار هم و از یک گویش مادر برگرفته شدهاند، صورت نگرفته است و این موضوع میتواند در پژوهشهای آتی مورد توجه قرار گیرد.