دوره 11، شماره 19 ، فروردین 1403
چکیده
انتشار نوزدهمین شمارة علم زبان مقارن است با نخستین سالروز درگذشت دردناک و نابهنگام دکتر کورش صفوی که افزون بر مقام استادی در گروه زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، در شمار بانیان و حامیان این مجله بود.«کورش صفوی» معنی را شناخت و تا زمانیکه قلم میزد، کوشید که معنی را بشناساند. او معلمی را در سادهسخنگفتن و سادهنوشتن ...
بیشتر
انتشار نوزدهمین شمارة علم زبان مقارن است با نخستین سالروز درگذشت دردناک و نابهنگام دکتر کورش صفوی که افزون بر مقام استادی در گروه زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، در شمار بانیان و حامیان این مجله بود.«کورش صفوی» معنی را شناخت و تا زمانیکه قلم میزد، کوشید که معنی را بشناساند. او معلمی را در سادهسخنگفتن و سادهنوشتن معنی میکرد. زندگی برای او در لبخند همیشگیاش بر چهره و نشاندن لبخند بر لب دیگران معنی میشد.اندیشیدن را برتر از هر چیزی میدانست و رسالت دانشجو را در پرسشگری خلاصه میکرد.او که همواره در پیشگفتار کتابهای ارزشمندش از آشفتگی ذهناش سخن میگفت، در آموزش، پژوهش و نگارش، بهغایت منظم و دقیق بود و نظاممند عمل میکرد؛ میدانست چه میخواهد و به دنبال پاسخ برای کدام پرسشهاست؛ از طرح موضوعات و مفاهیم بدیهی شروع میکرد و تکتک آنها را با طرح نمونههای فراوان از زبان فارسی به چالش میکشید و اینگونه خوانندگاناش را به تردید در باب همان بدیهیات سوق میداد تا پیش از پذیرفتن نظریهای، دیدگاهی یا مطلبی که ظاهراً علمی و پذیرفتنی است، تا پیش از اینکه مشعوف فکر دیگری شوند، خودشان بیاندیشند؛ شاید واقعیت چیز دیگری باشد، یا شاید شکل دیگری داشته باشد!مادامی که او بود، خیالمان از بابت همهچیز راحت بود؛ همهچیز همانگونه که باید پیش میرفت؛ این را همه اذعان دارند؛ خواه دانشجویان کنونیاش و خواه استادانی که دانشجویان دیروزش بودند و او به تکتک آنها افتخار میکرد؛ کورش صفوی به معنی واقعی، معنیشناسی صاحبنظر و انسانی بزرگ بود.روانش شاد و یادش گرامی
الهام خزاما؛ مژگان همایون فر
چکیده
در پژوهش حاضر، همپایگی در زبان فارسی در دو گونۀ فارسی نوشتاری رسمی و فارسی محاورهای غیررسمی بررسی شده تا بسامد وقوع و توزیع هریک از انواع همپایهسازهای زبان فارسی در این دو گونة زبانی تعیین شود. با بررسی آمار بهدستآمده و تفاوت کاربرد همپایهساز در زبان فارسی گفتاری/ محاورهای و نوشتاری/ رسمی میتوان گفت که گونۀ محاورهای، ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، همپایگی در زبان فارسی در دو گونۀ فارسی نوشتاری رسمی و فارسی محاورهای غیررسمی بررسی شده تا بسامد وقوع و توزیع هریک از انواع همپایهسازهای زبان فارسی در این دو گونة زبانی تعیین شود. با بررسی آمار بهدستآمده و تفاوت کاربرد همپایهساز در زبان فارسی گفتاری/ محاورهای و نوشتاری/ رسمی میتوان گفت که گونۀ محاورهای، تمایل بسیاری هم به ساخت همپایگی ناآشکار و هم به کاربرد ساخت وابستگی در مقابل ساخت پیوستگی یا همپایگی دارد. دستاورد دیگر پژوهش حاضر، قراردادن /bâ/ «با» در دستۀ همپایهسازهای عطفی زبان فارسی بوده است. نگارندگان آزمون جایگزینی را برای نظریۀ خود ارائه دادهاند؛ یعنی با جایگزینی بهجای /bâ/ «با» در ساختهای همپایه و باتوجهبه تغییرنکردن چشمگیر معنای ساخت نشان دادند که میتوان /bâ/ «با» را همپایهساز زبان فارسی در نظر گرفت. این نتیجهگیری زبان فارسی را در ردة زبانهای /bâ/ «با» قرار میدهد که در کنار زبانهای دو ردة زبانی جهانی از منظر همپایگی هستند.
ایرج ظفری؛ بهزاد رهبر؛ محمدرضا اروجی
چکیده
بر اساس دیدگاه شناختی لیکاف و جانسون، استعارۀ مفهومی یکی از مجاری اصلی درک انسان از مفاهیم عالم هستی است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر اسامی حیوانات بر گفتار گویشوران زبان ترکی و ارزیابی معانی ضمنی این واژهها بوده است. گویشوران زبان ترکی با تشبیه انسان و رفتارهای او، نیز رویدادهای پیرامونی به حیوانات، آنها را در معانی استعاری ...
بیشتر
بر اساس دیدگاه شناختی لیکاف و جانسون، استعارۀ مفهومی یکی از مجاری اصلی درک انسان از مفاهیم عالم هستی است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر اسامی حیوانات بر گفتار گویشوران زبان ترکی و ارزیابی معانی ضمنی این واژهها بوده است. گویشوران زبان ترکی با تشبیه انسان و رفتارهای او، نیز رویدادهای پیرامونی به حیوانات، آنها را در معانی استعاری بهکار میبرند. در پژوهش حاضر که بهصورت میدانی و انجام مصاحبه با 30 گویشور زبان ترکی گویش شهر زنجان انجام گرفت، تعداد 93 واژه گردآوری شده که 22 واژه و معانی استعاری آنها بین کاربران زبان ترکی مشترک بوده است. ابتدا، معانی ضمنی هرکدام از این 22 واژه که دیدگاه فرهنگی گویشوران زبان ترکی را نشان میدهند، استخراج و در جدولی مقابل هرکدام از اسامی حیوانات نوشته شده است. سپس، برای هر واژه با ذکر اشعار یا امثال و حکم از کتابها و منابع معتبر زبان ترکی توضیحاتی ارائه گردیده است. همچنین، موضوع جنسیت، فراوانی و درصد این واژهها بررسی شده است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که نامهای این حیوانات بر گفتار گویشوران زبان ترکی تأثیر میگذارد بهطوری که متناسب با موقعیتهای مختلف بافتی، از این نامها به صورت استعاری بهره میگیرند و در گفتار از آنها استفاده میکنند.
آرزو خانی؛ علی جمالی؛ طیبه خوشبخت
چکیده
درک تشبیه نیازمند دو مهارت کاربردشناختی مجزا است: درک شباهت موردنظر و استخراج تضمنِ مدرج (مانند «نینا مانند یه خرگوشه» که بهطور معمول متضمن «نینا یه خرگوش نیست» است). باوجوداین، مهارت دوم در پژوهشهای داخلی تاکنون مطالعه نشده است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی توانایی کودکان 3 الی 7 ساله و بزرگسالان تکزبانۀ فارسیزبان ...
بیشتر
درک تشبیه نیازمند دو مهارت کاربردشناختی مجزا است: درک شباهت موردنظر و استخراج تضمنِ مدرج (مانند «نینا مانند یه خرگوشه» که بهطور معمول متضمن «نینا یه خرگوش نیست» است). باوجوداین، مهارت دوم در پژوهشهای داخلی تاکنون مطالعه نشده است. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی توانایی کودکان 3 الی 7 ساله و بزرگسالان تکزبانۀ فارسیزبان در درک تضمنِ مدرج بود. بهاینمنظور، 50 کودک تکزبانۀ فارسیزبان 3، 4، 5، 6 و 7 ساله به روش نیمهتصادفی انتخاب و با 10 بزرگسال مقایسه شدند. درواقع، عملکرد آزمودنیهای پژوهش در آزمایش قضاوت شباهت و در آزمایش دوم که به شکل یک بازی صورت گرفت، بررسی و مقایسه شد. در آزمایش اول، آزمودنیها باید جملۀ «x مانند y است» را بهعنوان جملۀ بیانکنندۀ شباهت درک میکردند. در آزمایش دوم، آزمودنیها با دریافت سرنخهایی به شکل استعاره (نینا یه خرگوشه) و تشبیه (نینا مانند یه خرگوشه)، باید تصویر متناسب به آن سرنخ (یه خرگوش، یه دختر یا یه دختر خرگوشمانند) را انتخاب میکردند. یافتههای پژوهش نشان داد که کودکان 3 ساله قادر به درک تضمنِ مدرجِ «x یک y نیست» بودند، درحالیکه کودکان 5 الی 7 ساله، همانند بزرگسالان بیشتر پاسخهای منطقی را انتخاب میکردند. نتایج پژوهش نشان داد که کودکان از همان اوایل کودکی قادر به درک و استخراج تضمنِ مدرج هستند و با افزایش سن، انتخاب معنای تحتاللفظی تشبیه و استعاره کاهش مییابد.
سپیده عبدالکریمی
چکیده
پژوهش حاضر کوششی است برای تحلیل چندمعنایی فعل «بستن» با بهرهگیری از ابزار نظری مطرح در معنیشناسی شناختی. معانی فعل «بستن» به روش کتابخانهای از فرهنگهای سخن، دهخدا، فرهنگ فارسی صدری افشار، فرهنگ فارسی گفتاری و البته، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی گردآوری و با هم مقایسه شد. در پژوهش حاضر، از روش تحلیل ...
بیشتر
پژوهش حاضر کوششی است برای تحلیل چندمعنایی فعل «بستن» با بهرهگیری از ابزار نظری مطرح در معنیشناسی شناختی. معانی فعل «بستن» به روش کتابخانهای از فرهنگهای سخن، دهخدا، فرهنگ فارسی صدری افشار، فرهنگ فارسی گفتاری و البته، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی گردآوری و با هم مقایسه شد. در پژوهش حاضر، از روش تحلیل کیفی برای توصیف معانی و تعیین چگونگی ارتباط معانی یادشده استفاده شده است. بهاینمنظور، ابزار نظریِ طرحوارههای تصویری در چارچوب معنیشناسی شناختی و بهطور خاص، مدل پیشنهادی جانسون و شرح و بسط آن از سوی ایوانز و گرین و ایوانز به کار گرفته شده است. تحلیل معانی طرحوارهای فعل «بستن» نشان میدهد که از میان 24 معنی، 11 مورد طرحوارة نیرو داریم که بهطور خاص ایجاد مانع با ماهیتی فیزیکی یا انتزاعی را نشان میدهند و 18 مورد طرحوارة پیوند با ماهیت فیزیکی یا انتزاعی در تحقق معنایی فعل «بستن» داریم. در یک مورد نیز، افزونبر طرحوارة پیوند، امکان قائلشدن به طرحوارة انشعاب وجود داشت. این در حالی است که ملاحظات ریشهشناختی نشان میدهند فعل «بستن» از یک ریشۀ واحد مشتق شده و بهصورت کنونی خود درآمده است و آن، band در فارسی باستان و اوستایی و bandh در سنسکریت بوده است. این امر وجود طرحوارههای متفاوت غیرمرتبط را مجاز نمیدارد. علت آن است که باتوجهبه زمینهسازی طرحوارههای تصویری برای تشکیل معانی بهدلیل ماهیت پیشمفهومی آنها، در صورت نبود ارتباط بین عناصر پیشمفهومی، ارتباط میان معانی از دست میرود. در پژوهش حاضر استدلال میشود که طرحوارههای متداعی با معانی، ارتباط میان معانی فعل «بستن» را چگونه نشان میدهند.
امیررضا وکیلیفرد؛ شیرین دهقانی
چکیده
برقراری ارتباط مؤثر در دنیای امروز، چه مجازی و چه غیرمجازی، مستلزم داشتن چیرگی بر مهارتهای نوشتاری است. گسترش چنین مهارتهایی نیازمند آموزش مداوم و بازخورد سازنده است. پژوهشهای بسیاری تأثیر بازخورد مدرس بر زبانآموزان را بررسی کرده است. تاکنون، اثربخشی تکنیک همدرستصحیحی، بهعنوان شکلی از بازخورد اصلاحی، بر کاهش خطاهای نوشتاری ...
بیشتر
برقراری ارتباط مؤثر در دنیای امروز، چه مجازی و چه غیرمجازی، مستلزم داشتن چیرگی بر مهارتهای نوشتاری است. گسترش چنین مهارتهایی نیازمند آموزش مداوم و بازخورد سازنده است. پژوهشهای بسیاری تأثیر بازخورد مدرس بر زبانآموزان را بررسی کرده است. تاکنون، اثربخشی تکنیک همدرستصحیحی، بهعنوان شکلی از بازخورد اصلاحی، بر کاهش خطاهای نوشتاری فارسیآموزان غیرایرانی بهطور گسترده بررسی نشده است. برای رفع این کاستی، پژوهش حاضر اثربخشی این تکنیک را بر مهارتهای نوشتاری 47 فارسیآموز مرد و زن از ملیتهای مختلف بررسی کرده است. شرکتکنندگان با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند غیرتصادفی انتخاب و به دو گروه شامل چهار کلاس جداگانه تقسیم شدند. پیش از اجرای تکنیک همدرستصحیحی، برای هر دو گروه یک پیشآزمون اجرا شد. در گروه آزمایش، شش جلسۀ تکنیک همدرستصحیحی اجرا شد و پس از آن، پسآزمون انجام گرفت. با واکاوی خطاهای نوشتاری شرکتکنندگان مشاهده شد که علیرغم برخی محدودیتها، تکنیک همدرستصحیحی در تقویت مهارت نوشتاری فارسیآموزان غیرایرانی گروه آزمایش تأثیر مثبت داشته و خطاهای نوشتاری آنها را کاهش داده است. علاوهبراین، یافتههای پژوهش حاضر نشان دادند که همدرستصحیحی بر عملکرد نوشتاری فارسیآموزان غیرهمزبان و نیز زبانآموزان قویتر تأثیر بیشتری دارد.
فائزه ایرانپور؛ رضا محمدی؛ حسین بازوبندی
چکیده
مقالۀ پیشرو تلاشی است در راستای تحلیل آیات سورۀ مزّمّل بر اساس نظریۀ نقشگرای نظاممند هلیدی. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی سازوکارهای مربوط به بازنمایی مقولات وجهنمایی، یافتن انواع نقشهای گفتاری به کاررفته در متن این سوره، مشخصساختن انواع فرایندهای بهکاررفته و در پایان، یافتن انواع ساختهای آغازگری است. ...
بیشتر
مقالۀ پیشرو تلاشی است در راستای تحلیل آیات سورۀ مزّمّل بر اساس نظریۀ نقشگرای نظاممند هلیدی. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی سازوکارهای مربوط به بازنمایی مقولات وجهنمایی، یافتن انواع نقشهای گفتاری به کاررفته در متن این سوره، مشخصساختن انواع فرایندهای بهکاررفته و در پایان، یافتن انواع ساختهای آغازگری است. نتایج پژوهش حاکی از این است که بر اساس فرانقش بینافردی، وجه غالب در اکثر بندهای این سوره وجه خبری است و این نتیجه مبیّن این نکته است که بیشتر آیات جنبۀ واقعگرایانه و توصیف حقایق دارند و همچنین، خداوند میخواهد با استفادۀ بیشتر از این وجه، قطعیّت سخن خود را برساند و نوعی حسّ اطمینان در مخاطب ایجاد کند. همچنین، زمانِ حال، زمان غالب در متن سورۀ مزبور است و ازآنجاکه زمان حال زمانی است که دامنۀ آن وسیع و درواقع شامل همۀ زمانها نیز میتواند باشد، گوینده در متن این سوره بیشتر افعالی با زمان حال را به کار برده است. بررسی قطبیّت بندها حاکی از درصد بالای قطبیتِ مثبت نسبت به قطبیت منفی است و این غالببودن قطبیت مثبت درکنار غالببودن وجه خبری، قطعیت سخن گوینده را بیشتر میکند. بهعلاوه، بر اساس فرانقش بازنمودی، فرایند مادی بیشترین بسامد را در متن سوره دارد. فراوانی بالای فرایند مادی بهدلیل عینیبودن کلام در متن سوره است؛ هرچه سخن عینیتر باشد، متن تأثیرگذارتر است. بر اساس فرانقش متنی، ساخت آغازگر بیشتر بندها بینشان است و این غالببودن نشان میدهد که گوینده در تلاش است تا از همان سازوکار متداول در زبان روزمره، در ساخت اطلاعی بهره بگیرد.
کلاریس سرکیسیان؛ فاطمه بهرامی؛ مزدک انوشه
چکیده
پیرامون مصدر و ساخت نحویاش اتفاقنظر وجود ندارد؛ برخی آن را اسم و دیگران فعل میدانند. دستۀ سومی نیز بنابه رفتار اسم ـ فعلگونۀ آن، مصدر را ذیل مقولات مشکّک یا مقولهپذیر در بافت، تلقی میکنند. در پژوهش حاضر برآن بودیم تا بدون نیاز به نگرش سوم، پیشنهادی برای سلسلهمراتب فرافکنی مصدر در چارچوب صرف توزیعی ارائه کنیم؛ ...
بیشتر
پیرامون مصدر و ساخت نحویاش اتفاقنظر وجود ندارد؛ برخی آن را اسم و دیگران فعل میدانند. دستۀ سومی نیز بنابه رفتار اسم ـ فعلگونۀ آن، مصدر را ذیل مقولات مشکّک یا مقولهپذیر در بافت، تلقی میکنند. در پژوهش حاضر برآن بودیم تا بدون نیاز به نگرش سوم، پیشنهادی برای سلسلهمراتب فرافکنی مصدر در چارچوب صرف توزیعی ارائه کنیم؛ بهنحوی که نهتنها منطبق بر ویژگیهای دوگانۀ اسم ـ فعلگونهاش باشد، بلکه نشان دهد چگونه مصدر فارسی در مقام صفت نیز میتواند ایفای نقش کند. در نیل به این هدف، ساخت نحوی و ویژگیهای مصدر فارسی بررسی شدند که این ویژگیها، افزونبر موارد پیشگفته در سایر مطالعات، از این قرار بودند: مصدر فارسی با مصدر زبانهایی نظیر انگلیسی متفاوت است و از جنبههایی به اسممصدر میل میکند، گرچه رفتار آن مطلقاً بر اسممصدر نیز منطبق نیست. بنابراین، ماهیت مصدر فارسی با هر دو مقولۀ مصدر و اسممصدر انگلیسی تفاوت دارد و بهتبع، اشتقاقشان یکسان نخواهد بود؛ پرسشواژه در ساخت مصدری به کار میرود؛ مصدر (منفی) میتواند به هیچواژه مجوز حضور بدهد؛ همچنین، مصدر میتواند نه بهعنوان اسم و نه بهعنوان فعل، بلکه در مقام صفت به کار رود. بدینترتیب، پیشنهادی برای سلسلهمراتب فرافکنی مصدر ارائه شد و جایگاه ادغام وند مصدری نیز بررسی شد. شواهد نشان دادند که برخلاف فرضهای محتمل اولیه، هیچکدام از هستههای اسم کوچک، زمان و فعل کوچک محل درج وند مصدری فارسی نیستند. درنهایت، اتخاذ رویکرد صرف توزیعی اجازه داد رابطۀ میان فعل خودایستا و صورت متناظر مصدریاش در قالب فرایندهای نحوی مشترکی منعکس شود.
محمدرضا رضوی؛ مرضیه الهیاری
چکیده
ارتباط بین دو حوزۀ زبانی ساختواژه و نحو یکی از موضوعات مناقشهبرانگیز میان زبانشناسان بوده است. هدف از پژوهش حاضر نیز، واکاوی ارتباط و بازنمایی تعامل میان این دو حوزۀ ساختاری زبان است. بههمینمنظور، به بررسی دو فرایند زایا در واژهسازی زبان علم پرداختهایم که یکی از آنها محصول حوزۀ ساختواژه است، اما میتوان زیرساختی نحوی ...
بیشتر
ارتباط بین دو حوزۀ زبانی ساختواژه و نحو یکی از موضوعات مناقشهبرانگیز میان زبانشناسان بوده است. هدف از پژوهش حاضر نیز، واکاوی ارتباط و بازنمایی تعامل میان این دو حوزۀ ساختاری زبان است. بههمینمنظور، به بررسی دو فرایند زایا در واژهسازی زبان علم پرداختهایم که یکی از آنها محصول حوزۀ ساختواژه است، اما میتوان زیرساختی نحوی برای آن قائل بود. دیگری، موجودیتی نحوی دارد، اما رفتارهایی ساختواژی از خود نشان میدهد. این دو فرایند بهترتیب فرایند انضمام اسم و ساخت گروه نحوی هستند. در پژوهش حاضر، 500 واژه از دفتر اول فرهنگ واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب و 500 واژه از دفتر شانزدهم بهطور تصادفی انتخاب شده ودو فرایند یادشده در آنها بررسی شد. چارچوب نظری پژوهش حاضررویکرد تعاملی به مطالعۀ زبان بوده است. ولیکن، در بررسی دقیق دو فرایند اصطلاحسازی ذکرشده از برخی ابزارهای پژوهشی رویکردهای نظری دیگر، نظیر طرحوارههای ساختاری در رویکرد ساختواژۀ ساختاری نیز بهرهگرفتهایم. بررسیهای صورتگرفته نشان داد که تعریف نامهای مرکب انضمامی در دفتر واژههای مصوب فرهنگستان مؤید وجود زیرساختی نحوی در این نامها است. از سوی دیگر، ازدستدادن نشانههای نحوی در برخی گروههای نحوی نیز، بیانگر واژگانیشدگی آنها است. تنوع طرحوارههای ساختاری در فرایند انضمام اسم بیشتر از گروههای نحوی و درمقابل، زایایی گروههای نحوی از زایایی نامهای مرکب انضمامی بیشتر است. همچنین، بهطورکلی بهرهگیری از فرایند ساخت گروههای نحوی در بازۀ زمانی 10ساله، سیر افزایشی داشته است.
الناز راشد چیتگر؛ ریحانه محمدی؛ سکینه محمدزمانی؛ محمدحسن ترابی
چکیده
راهبرد اصلاح مکالمه یکی از مهمترین مهارتهای کاربردشناختی است که درخواست برای شفافسازی و پاسخ به درخواست شفافسازی را شامل میشود. در این مطالعۀ توصیفی ـ تحلیلی از نوع مقطعی، مهارت اصلاح مکالمه در 15 کودک دارای کاشت حلزون با 15 کودک شنوای همتاشده ازنظر سن زبانی (با استفاده از آزمون رشد زبان) مقایسه شد. مهارتهای درخواست شفافسازی ...
بیشتر
راهبرد اصلاح مکالمه یکی از مهمترین مهارتهای کاربردشناختی است که درخواست برای شفافسازی و پاسخ به درخواست شفافسازی را شامل میشود. در این مطالعۀ توصیفی ـ تحلیلی از نوع مقطعی، مهارت اصلاح مکالمه در 15 کودک دارای کاشت حلزون با 15 کودک شنوای همتاشده ازنظر سن زبانی (با استفاده از آزمون رشد زبان) مقایسه شد. مهارتهای درخواست شفافسازی و پاسخ به درخواست شفافسازیِ آزمودنیها در تعامل دوتایی کودکان دارای کاشت حلزون با کودکان شنوای ناآشنا ارزیابی شد. بهاینمنظور، مکالمههای کودکان پیادهسازی و کدگذاری شد و دادههای بهدستآمده بر اساس متغیرهای مطالعهشده با آزمون آماری یو من ویتنی تجزیهوتحلیل شدند. نتایج نشانگر تفاوت معنادار بین میانگین تعداد دفعات درخواست شفافسازی در گروه کودکان دارای کاشت حلزون و کودکان شنوای همتا از نظر سن زبانی بود (05/ 0 >p)، ولی میانگین تعداد راهبردهای پاسخ به درخواست شفافسازی کودکان دارای کاشت حلزون در مقایسه با کودکان شنوا تفاوت آماری معناداری نداشت. همچنین، کودکان دارای کاشت حلزون از مهارت درخواست شفافسازی، بیشتر از کودکان شنوای همتاشده با سن زبانی استفاده کردند و این نکته میتواند نشانگر آن باشد که رسش مهارت درخواست شفافسازی نیاز به زمان طولانیتری دارد و احتمالاً کودکان شنوا باتوجهبه سن تقویمیشان، هنوز در این مهارت به رشد کافی نرسیده بودند. امکان دیگر میتواند این باشد که کودکان شنوای طبیعی، بهرغم داشتن سن زبانی همسان با کودکان دارای کاشت حلزون، باز هم بهدلیل برخورداری از شنوایی طبیعی، دسترسی بیشتر و مطلوبتری به اطلاعات شنیداری داشته و به همین جهت، بهاندازۀ کودکان دارای کاشت حلزون نیازی به درخواست شفافسازی نداشتهاند.