مژگان همایون فر
چکیده
پژوهشهای زبانی که در چارچوبهای نظری صورتگرا صورت میگیرند، بهلحاظ اتکای تحلیلهای دستوری این نظریهها بر مبانی ریاضیگونه و مشاهدات دقیق زبانی، غالباً از قدرت ابطالپذیری بالایی برخوردار هستند. اگر نتایج حاصل از تحلیلهای زبانی صورتگرایانه با توجه به اطلاعات زبانی حاصل از مطالعات ردهشناسی زبانِ ...
بیشتر
پژوهشهای زبانی که در چارچوبهای نظری صورتگرا صورت میگیرند، بهلحاظ اتکای تحلیلهای دستوری این نظریهها بر مبانی ریاضیگونه و مشاهدات دقیق زبانی، غالباً از قدرت ابطالپذیری بالایی برخوردار هستند. اگر نتایج حاصل از تحلیلهای زبانی صورتگرایانه با توجه به اطلاعات زبانی حاصل از مطالعات ردهشناسی زبانِ مورد نظر سنجیده شوند و همسو با ویژگیهای ردهشناختی آن زبان نظام یابند، این امر میتواند به غنای نظری پایههای مستحکم دادهبنیادی و واقعگرایی روانشناختی خود بیفزاید. این پژوهش با بررسی نمونههایی از مطالعات نحوی صورت گرفته در خصوص جایگاه هسته در فرافکنهای نقشی جمله و فرایند نحوی مبتداسازی بهعنوان دو نمونه از مطالعات نحوی در چارچوب صورتگرا (دستور زایشی به طور کلی و برنامه کمینهگرا بهطور اخص) نشان میدهد، توجه به ملاحظات ردهشناختی هر زبان (فارسی در اینجا) تا چه حد میتواند در رسیدن به نتیجه منطقی و کاربردی این دست از مطالعات، راهگشا باشد.
سهند الهامی خراسانی؛ کورش صفوی
چکیده
مقالة حاضر به بررسی تعبیرهای مکانی محورهای چپ ـ راست و جلو ـ پشت زبان فارسی در چارچوب لوینسون و دنزیگر میپردازد. در سطح افقی سه چارچوب ارجاع اصلی وجود دارند که از میان آنها چارچوب مطلق در فارسی کاربرد روزمره ندارد، اما دو مورد دیگر، یعنی چارچوبهای ارجاع نسبی و ذاتی، به صورت بالقوه میتوانند تعبیر هر دو محور اصلی سطح افقی ...
بیشتر
مقالة حاضر به بررسی تعبیرهای مکانی محورهای چپ ـ راست و جلو ـ پشت زبان فارسی در چارچوب لوینسون و دنزیگر میپردازد. در سطح افقی سه چارچوب ارجاع اصلی وجود دارند که از میان آنها چارچوب مطلق در فارسی کاربرد روزمره ندارد، اما دو مورد دیگر، یعنی چارچوبهای ارجاع نسبی و ذاتی، به صورت بالقوه میتوانند تعبیر هر دو محور اصلی سطح افقی باشند. برای اخذ دادههای واقعی از گویشوران بومی از بازی «توپ و صندلی» استفاده شده است. تحلیل دادهها نشان میدهد تمام مواردی که توصیف گوینده از یک عکس برای شنونده ایجاد سوءتفاهم کرده بود، مربوط به این امر بودهاند که منظور گوینده نسبی بوده، اما شنونده از توصیف برداشت ذاتی داشته است. در خصوص محور چپ ـ راست، وقتی گوینده «]از نگاه[ ما» را حشو دانسته و آن را از جمله کاهش داده، و از عباراتی چون «چپ/راست صندلی» استفاده کرده، احتمال ایجاد سوءتفاهم برای شنونده وجود داشته، اما هنگامی که از آن حتی در حالت کاهشیافتة «چپ/راست ما» استفاده کرده، شنونده به خوبی متوجه به کار رفتن چارچوب نسبی شده است. براساس دادههای پژوهش، در زبان فارسی کاربرد غالب «چپ» و «راست» نسبی است و تنها در شرایط خاص از این محور به صورت ذاتی استفاده میشود. در خصوص کاربرد «جلو» و «پشت» هم با اختلاف اندکی چارچوب نسبی بر ذاتی غلبه داشته است.
فرامرز مژدکانلو
چکیده
در این پژوهش، آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان (آزفا) را بهمثابۀ یک گفتمان در نظر گرفتهایم و سطح/بُعد اجتماعی ـ فرهنگیِ این گفتمان را با تمرکز بر فرهنگ و آموزههای فرهنگی، مورد تحلیل گفتمان انتقادی و تحلیل گفتمان انتقادی کلاسی قرار دادهایم. هدف این تحلیل، رفع چالشهای عمده درخصوص فرهنگ و آموزههای فرهنگی در گفتمان آزفا ...
بیشتر
در این پژوهش، آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان (آزفا) را بهمثابۀ یک گفتمان در نظر گرفتهایم و سطح/بُعد اجتماعی ـ فرهنگیِ این گفتمان را با تمرکز بر فرهنگ و آموزههای فرهنگی، مورد تحلیل گفتمان انتقادی و تحلیل گفتمان انتقادی کلاسی قرار دادهایم. هدف این تحلیل، رفع چالشهای عمده درخصوص فرهنگ و آموزههای فرهنگی در گفتمان آزفا بوده است. در این راستا، بسیاری از باورها و تلقیهای متداول و طبیعیشده دربارۀ موضوع بحث که مبتنی بر حقیقت امر نیستند، مورد بازبینی قرار گرفتهاند و مبتنی بر اهدافِ انتقادی پژوهش، طبیعیزدایی و افسانهزدایی شدهاند. اصل دادههای پژوهشِ حاضر با روش زمینهیابی و از طریق گفتگو با فاعلان و مشارکان گفتمان آزفا حاصل شده است. مبتنی بر 23 نمونه از دادههای عینی در متن مقاله، نشان دادهایم که شکافی عمیق و فاصلهای معنادار میان قضاوتها و گزارههای ذهنی و درونیشدۀ دستاندرکاران و کارگزاران گفتمان آزفا با حقیقت امر، درخصوص فرهنگ و آموزههای فرهنگی وجود دارد. بنابراین، برای مجهز شدن به نگاهی انتقادی در آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان و تشکیل چارچوبی گفتمانبنیاد دربارۀ فرهنگ و آموزههای فرهنگی، لازم است تغییری بنیادین در زیرساختهای فکری خود و تجدیدنظری اساسی در تلقی خود از مقولۀ فرهنگ ایجاد کنیم. این تغییر زمانی مؤثر است که از انصاف و منطق ما برخاسته باشد و به همان اندازه وابسته به و مبتنی بر دادههای واقعیِ برآمده از گفتمان آزفا باشد. بر اساس همین دادهها، در جایجای بحث برای رفع شکاف ژرف مزبور و آسیبهای ناشی از آن راهحلهایی در قالبِ چارچوبی قابلتعمیم ارائه شده است.
شهره صادقی؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
ساخت موصولی از جمله ساختهای پیچیدۀ نحوی است که برحسب ردههای زبانی مختلف ساختارهای متنوعی دارد. تحقیقات در زبانهای مختلف نشان دادهاند که پردازش بندهای موصولی فاعلی نسبت به بندهای موصولی مفعولی آسانتر و سریعتر است. در برخی از پژوهشهای پیشین، فرضیۀ مبتدابودگی برای تبیین سهولت و سرعت بیشتر پردازش بندهای موصولی فاعلی مطرح ...
بیشتر
ساخت موصولی از جمله ساختهای پیچیدۀ نحوی است که برحسب ردههای زبانی مختلف ساختارهای متنوعی دارد. تحقیقات در زبانهای مختلف نشان دادهاند که پردازش بندهای موصولی فاعلی نسبت به بندهای موصولی مفعولی آسانتر و سریعتر است. در برخی از پژوهشهای پیشین، فرضیۀ مبتدابودگی برای تبیین سهولت و سرعت بیشتر پردازش بندهای موصولی فاعلی مطرح شده است، اما بر پایۀ این فرضیه اگر ضمیر شخصی گروه اسمیِ درونیِ بند موصولی باشد، دشواری پردازش بندهای موصولیِ مفعولی کاهش مییابد. در پژوهش حاضر، با استفاده از آزمایش خواندن خودگام، که یکی از آزمایشهای برخط در حوزۀ روانشناسی زبان است، سرعت پردازش جملات موصولیِ فاعلی و مفعولیِ دارای گروه اسمیِ کامل و گروه اسمیِ ضمیری در زبان فارسی مورد مقایسه قرار گرفتهاند. روال اجرای آزمایش بهصورت نمایش غیرانباشتۀ خطی، پنجرۀ متحرک و خواندن بخشبهبخش جمله بود. هر یک از 16 محرکِ جملهای این آزمایش چهار صورت نحوی داشتند و در مجموع، 640 داده زمان خواندن از 40 آزمودنی 20 الی 30 سالۀ فارسیزبان ثبت شد. نتایج نشان دادند که سرعت پردازش بخشهای درونی بند موصولی، یعنی بخشهای گروه اسمیِ درونی و فعل بند موصولی، بهترتیب در بندهای موصولیِ مفعولیِ ضمیری، فاعلیِ ضمیری، فاعلیِ کامل و مفعولیِ کامل بیشتر بود، اما سرعت پردازش بخش فعل بند اصلی در انواع مختلف جملههای موصولی اندکی متفاوت بود. یافتهها همسو با نتایج برخی پژوهشهای انجامشده در دیگر زبانها بیانگر تأیید فرضیۀ مبتدابودگی در سرعت پردازش بندهای موصولی زبان فارسی بودند.
راحله گندمکار؛ مهرانه معارفوند
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی چگونگی تعبیر معنایی تکواژهای همنام در زبان فارسی در قالب رویکردی ادراکی پرداخته است. در طول تاریخِ مطالعۀ معنیِ واژهها همواره دو دیدگاه غالب تکواژبنیاد و واژهبنیاد مطرح بودهاند. این پژوهش، ابتدا به طرح برخی معایب هر یک از این دو دیدگاه پرداخته است و سپس، به کمک 30 تکواژ همنام برگرفته از فرهنگ فشردة ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به بررسی چگونگی تعبیر معنایی تکواژهای همنام در زبان فارسی در قالب رویکردی ادراکی پرداخته است. در طول تاریخِ مطالعۀ معنیِ واژهها همواره دو دیدگاه غالب تکواژبنیاد و واژهبنیاد مطرح بودهاند. این پژوهش، ابتدا به طرح برخی معایب هر یک از این دو دیدگاه پرداخته است و سپس، به کمک 30 تکواژ همنام برگرفته از فرهنگ فشردة سخن و از طریق مصاحبه با 50 آزمودنی با تحصیلات کارشناسی ارشد غیرزبانشناسی، در چارچوب رویکرد ادراکی معرفیشده از سوی صفوی، به این نتیجه رسیده است که سخنگویان، معنی تکواژها را از طریق تعبیر معنی کل واژه در مییابند. به این ترتیب، برخلاف آنچه در سنت مطالعة معنی، تحتعنوان «ترکیبپذیری» معنایی معرفی شده است (تعبیر معنی از جزء به کل)، بر مبنای رویکرد ادراکی، ما بر اساس «تجزیهپذیری» به تعبیر معنایی تکواژها دست مییابیم (از کل به جزء) و در این میان، مجموعهای از اطلاعات در قالب بافتهای ادراکی A (بافت زبانی)، B (موقعیت حاکم بر تولید بافت A) و بهویژه بافت C (مجموعه اطلاعات پیشین فرد) در تعبیر معنایی دخالت دارند. درواقع، تعبیر معنایی تکواژهای زبان فارسی وابسته به تعبیر معنی کل واژه از طریق اطلاعات بافتی مربوط به واژۀ مذکور است و به روش قیاسی (از کل به جزء) صورت میگیرد.
رضا قنبری عبدالملکی؛ آیلین فیروزیان پور اصفهانی
چکیده
این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر نگرش ساختارگرایانه، مفصلبندی دالهای شناور، حولِ دال مرکزیِ گفتمان رمان «سالهای ابری» را با استفاده از نظریههای ارنستو لاکلائو و تئون وندایک مورد سنجش قرار دهد. در این راستا، هدف اصلی مقاله آن است تا نشان دهد که چگونه نویسنده با جهتدهی به دالهای گفتمان و استفاده از راهبردهای ...
بیشتر
این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر نگرش ساختارگرایانه، مفصلبندی دالهای شناور، حولِ دال مرکزیِ گفتمان رمان «سالهای ابری» را با استفاده از نظریههای ارنستو لاکلائو و تئون وندایک مورد سنجش قرار دهد. در این راستا، هدف اصلی مقاله آن است تا نشان دهد که چگونه نویسنده با جهتدهی به دالهای گفتمان و استفاده از راهبردهای زبانی، تصویری گزینشی و انتخابشده از جامعۀ عصر پهلوی، بازنمایی کرده است. این رمان از علیاشرف درویشیان، مجموعهای معنادار از علائم و نشانههای زبانی و فرا زبانی است. با توجه به این موضوع، نگارندگان به منظور تبیین گفتمان اثر، به تشریح اجزای متشکلۀ آن و توضیح رابطۀ دالهای شناور با دال مرکزی پرداخته؛ سپس زمینههای تبدیل «نابرابری اجتماعی» به دال مرکزی و به تبع آن رشدِ گفتمان سوسیالیسم را مورد بررسی قرار دادهاند. پرسش اصلیِ پژوهش حاضر آن است که دالهای شناور گفتمان با هدف تثبیت و معنابخشی به دال مرکزی، به چه نحو پیرامون آن شکل گرفتهاند؟ نگارندگان با تکیه بر روش توصیفی ـ تحلیلی، رمان مورد بحث را در سه سطح مورد بررسی قرار دادهاند. در ابتدا مؤلفههای گفتمانمحور متن شناسایی شد. سپس با توجه به مؤلفههای یافتهشده، ارتباط دالهایِ شناور با دال مرکزی گفتمان مورد بررسی قرار گرفت. در مرحلۀ آخر، پس از انجام تحلیلهای کیفی، با استفاده از تحلیلِ کمّی، درصد فراوانی دالهای شناور و راهبردهای تحلیل ایدئولوژیکی، بهصورت جدول و نمودار ارائه گردید. یافتههای پژوهش نشان میدهد که در این اثر، نابرابری اجتماعی بهعنوان دال مرکزی در شکلبخشیِ عناصر گفتمانی آن مطرح است. همچنین، دالهای شناور که فضای گفتمان رمان، آکنده از آنهاست، در قالب مفاهیمی چون «مساوات اجتماعی»، «نفی استثمار»، «نفی استبداد»، و «آزادی» طوری مفصلبندی شدهاند که همگی در خدمت دال مرکزی قرار دارند. در پیوند با نظریۀ تئون وندایک، راهبرهای قطببندی، کنایه، دلالت ضمنی، استعاره، وجهیت، مقایسه، توصیف کنشگر، دراماتیزه کردن، توضیح، تکرار، و فاصلهگذاری، مهمترین مقولههای تحلیل ایدئولوژیکی در این گفتمان هستند.
حلیمه ابن عباسی؛ معصومه نجفی پازکی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی تعداد و نوع وابستههای گروه اسمی در متون مورد مطالعۀ دانشآموزان 10ـ12 سالۀ کلاسهای چهارم، پنجم و ششم ابتدایی منطقۀ 9 تهران است که این دانشآموزان با بهرهگیری از نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در این منطقه، 6 مدرسه به طور تصادفی خوشهای انتخاب شدند. سپس، پیکرۀ نوشتاری کودکان پایههای چهارم، پنجم ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی تعداد و نوع وابستههای گروه اسمی در متون مورد مطالعۀ دانشآموزان 10ـ12 سالۀ کلاسهای چهارم، پنجم و ششم ابتدایی منطقۀ 9 تهران است که این دانشآموزان با بهرهگیری از نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. در این منطقه، 6 مدرسه به طور تصادفی خوشهای انتخاب شدند. سپس، پیکرۀ نوشتاری کودکان پایههای چهارم، پنجم و ششم این مدارس گردآوری شد. در مجموع، 9 کلاس چهارم، 10 کلاس پنجم و 9 کلاس ششم در این پژوهش شرکت داشتند و مجموع دانشآموزان 889 نفر بود. از این مجموعه، براساس جدول مورگان ۳0۰ متن انتخاب شدند و 2203 گروه اسمی در چارچوب دستور وابستگی بررسی شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، دانشآموزان وابستههای پسین (62/6%) را بیشتر از وابستههای پیشین (45/2%) تولید کردهاند که این نشانگر آن است که تولید وابستههای پسین برای دانشآموزان این ردۀ سنی آسانتر است. به ترتیب، موقعیت هشتم (وابستۀ اضافی) (با درصد میانگین 03/%4)، موقعیت هفتم (صفت بیانی) (با درصد میانگین 39/1%) و موقعیت سوم (خصوصاً اعداد ترتیبی و اصلی، صفت عالی) (با درصد میانگین 22/1%) بیشتر از دیگر موقعیتها در نوشتار این دانشآموزان کاربرد داشتهاند. موقعیت ششم (شاخص) با درصد میانگین 01/0% پایینترین کاربرد را داشته است. همچنین، در تفکیک پایهها، پایۀ ششم بالاترین میانگین کل (44/12%) را داشته است که این وضعیت نشان میدهد با بالاتر رفتن سن، گروههای اسمی پیچیدهتر با وابستههای بیشتری تولید میشوند. یافتههای پژوهش حاضر با شناسایی میزان پیچیدگی نحوی گروه اسمی کودکان 10 تا 12 ساله، نمایی از رشد زبانی آنها را نشان میدهد.
مریم سلیمی؛ عادل دست گشاده؛ بهمن باینگانی
چکیده
زبانها نماد هویت هستند و برای نشان دادن هویت افراد به کار میروند. از این رو، زبانها نقش مهمی در برساخت هویت ایفا میکنند و مرگ آنها مرگ هویتهای معین است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطة بین هویتپذیری زبانی و مرگ زبانی در بین ساکنین استان کردستان است. این پژوهش به لحاظ روش کمّی از نوع پیمایشی و به لحاظ هدف، کاربردی است. ...
بیشتر
زبانها نماد هویت هستند و برای نشان دادن هویت افراد به کار میروند. از این رو، زبانها نقش مهمی در برساخت هویت ایفا میکنند و مرگ آنها مرگ هویتهای معین است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطة بین هویتپذیری زبانی و مرگ زبانی در بین ساکنین استان کردستان است. این پژوهش به لحاظ روش کمّی از نوع پیمایشی و به لحاظ هدف، کاربردی است. به این منظور، تعداد 407 پرسشنامه بین نمونههای آماری توزیع شد. نمونهگیری به روش طبقهبندی متناسب انجام گرفت. در این پژوهش، برای جمعآوری دادهها از پرسشنامۀ استاندارد هویت زبان دوم و مرگ زبانی یونسکو استفاده شد. برای بررسی فرضیههای پژوهش از آزمون همبستگی استفاده گردید. در پایان، تحلیل یافتهها نشان داد که بین هویتپذیری زبانی و ابعاد آن با مرگ زبانی رابطهای مثبت و معنیدار وجود دارد. از میان ابعاد مختلف هویتپذیری زبانی، بُعد انتظارات دیگران بیشترین نقش تبیینکنندگی را دارد. در پایان، میتوان چنین جمعبندی کرد که اگرچه ابعاد هویتپذیری زبانی با شدتی نسبتاً متوسط بر روی مرگ زبانی تأثیر می گذارند، اما از آنجا که این ابعاد متغیرهایی قابلمدیریت هستند، راه برای فعالان و سیاستگذاران بخش فرهنگی گشوده است تا در مسیر حفظ زبان ها گامهای موثری بردارند.
صادق افتخاری فر؛ سیدفرید خلیفهلو
چکیده
در سالهای اخیر چارچوب محدودیتبنیادی که از نظریة بهینگی اقتباس شده، جهت توصیف و تجزیه و تحلیل اختلالات گفتار و زبان به کار گرفته شده است. این مقاله شرحی از کاربرد نظریة بهینگی در توصیف و تحلیل ساختار نحوی دانشآموز «الف» ـ که یک دانشآموز پسرِ 16 سالة فارسیزبان کمشنوا است ـ را بر اساس نقض محدودیتهای هسته در برخی از ...
بیشتر
در سالهای اخیر چارچوب محدودیتبنیادی که از نظریة بهینگی اقتباس شده، جهت توصیف و تجزیه و تحلیل اختلالات گفتار و زبان به کار گرفته شده است. این مقاله شرحی از کاربرد نظریة بهینگی در توصیف و تحلیل ساختار نحوی دانشآموز «الف» ـ که یک دانشآموز پسرِ 16 سالة فارسیزبان کمشنوا است ـ را بر اساس نقض محدودیتهای هسته در برخی از گروههای نحوی ارائه و پیشنهاد میکند. در این مقاله تعدادی از جملاتی که در ارزیابی و سنجش گفتاردرمانگر از این دانشآموز به دست آمده، در چارچوب نظریة بهینگی تحلیل و تبیین شدهاند. نتیجة تحلیل نشان داد که نقض محدودیتهای مربوط به هسته در گروههای نحوی را میتوان بر اساس چارچوب نظریة بهینگی تحلیل و توصیف کرد. با این نگاه، تحلیل و تبیین جملات دانشآموز مزبور درک عمیقتری از ساختار نحوی وی به ما میدهد. نکتة دیگر اینکه در برنامة گفتاردرمانی این دانشآموز، فرونشانی محدودیتهای نشانداری به رتبة پایینتر توسط آموزش محدودیتهای پایایی ـ که اکثراً نقض محدودیتهای هستة گروهها هستند ـ ساختار نحوی نام برده را به فرد دارای گفتار طبیعی نزدیکتر میکند. پیشنهاد میشود که برای برآورده شدن این مهم، ابتدا هستههای هر گروه به دانشآموز آموزش داده شوند و در گام بعدی، بهتدریج متممها به هستهها افزوده شوند.
بشیر جم؛ مرضیه اسماعیلی دهکردی
چکیده
قرائت قرآن کریم دارای ویژگیهای واجشناختی خاص خود است که فراتر از چارچوب سنتیِ تجوید، قابلیت بررسی در چارچوب نظریههای نوین علم واجشناسی را نیز دارد. دو فرایند اخفاء و اقلاب دو گونه از فرایندهای همگونی جزئیِ همخوان /n/ با همخوان مجاور در جایگاه تولید به شمار میروند. فرایند اخفاء در بافتی رخ میدهد که همخوان /n/ پیش از پانزده ...
بیشتر
قرائت قرآن کریم دارای ویژگیهای واجشناختی خاص خود است که فراتر از چارچوب سنتیِ تجوید، قابلیت بررسی در چارچوب نظریههای نوین علم واجشناسی را نیز دارد. دو فرایند اخفاء و اقلاب دو گونه از فرایندهای همگونی جزئیِ همخوان /n/ با همخوان مجاور در جایگاه تولید به شمار میروند. فرایند اخفاء در بافتی رخ میدهد که همخوان /n/ پیش از پانزده همخوان گرفتۀ دهانی یعنی/z/ ، /ẓ/، /s/،/ṣ/ ، /t/،/ṭ/ ،/d/ ،/ḍ/ ،/q/ ،/f/ ، /k/،/ʤ/ ، /ʃ/، /ð/ و /θ/ قرار داشته باشد. فرایند اقلاب نیز شامل همگونی در جایگاه تولید لبی است که در بافتی رخ میدهد که همخوان /n/ پیش از همخوان دولبی /b/ قرار داشته باشد. اقلاب را میتوان یکی از گونههای فرایند اخفاء به شمار آورد، زیرا در هر دو فرایند «همگونی جزئی جایگاه تولید خیشومی» رخ داده است. ازاین رو، همخوان /b/ باید در فهرست همخوانهای ایجادکنندۀ اخفاء گنجانده شود و نباید اقلاب را فرایند جداگانهای دانست. پس، همخوانهای ایجادکنندۀ فرایند اخفاء را باید شانزده مورد برشمرد. هدف از این پژوهشِ توصیفی ـ تحلیلی در چارچوب نظریۀ بهینگی، پاسخ به این پرسش است که چه محدودیتهایی و در قالب چه رتبهبندی موجب رخداد این فرایندها میشوند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که محدودیت AGREE[place] عامل اصلی رخداد فرایند همگونی جایگاه تولید خیشومی در دو فرایند اخفاء و اقلاب است. همچنین، محدودیت *[-long N]Obs عامل کشش همخوان خیشومی پیش از همخوان گرفته است.
طیبه قاسمی؛ آمنه زارع؛ محمدحسین شرف زاده
چکیده
ردهشناسی زبان شاخهای از دانش زبانشناسی است که به مطالعة شباهتها و تفاوتهای نظاممند میان زبانهای نظاممند دنیا و مقایسة ساختارهای صرفی و نحوی آنها فارغ از پیشینه میپردازد. پژوهش حاضر در چارچوب مقالة درایر ترتیب واژهها را در زبان خُلُصی بررسی کرده است. شیوة گردآوری دادهها از طریق ضبط پاسخهای گویشوران به ...
بیشتر
ردهشناسی زبان شاخهای از دانش زبانشناسی است که به مطالعة شباهتها و تفاوتهای نظاممند میان زبانهای نظاممند دنیا و مقایسة ساختارهای صرفی و نحوی آنها فارغ از پیشینه میپردازد. پژوهش حاضر در چارچوب مقالة درایر ترتیب واژهها را در زبان خُلُصی بررسی کرده است. شیوة گردآوری دادهها از طریق ضبط پاسخهای گویشوران به پرسشنامه و همچنین مصاحبه با آنها بوده است. یافتهها نشان دادند که خُلُصی در مقایسه با زبانهای اروپا ـ آسیا، با برخورداری از 14 مؤلفة فعل پایانی قوی و 14 مؤلفة فعلمیانی قوی، میان مؤلفهها توازن دارد. در مقایسه با زبانهای جهان، این زبان با داشتن 15 مؤلفة فعلپایانی قوی و 17 مؤلفة فعلمیانی قوی، همانند زبان فارسی گرایش به سوی ردة فعلمیانی نشان میدهد. با توجه به تعداد مؤلفهها در هر دو گروه از زبانها، درمییابیم که خُلُصی در مقایسه با زبان فارسی، به لحاظ ترتیب واژه دستخوش تحولات کمتری شده است.
موسی غنچه پور
چکیده
در این مقاله نمودهای واژگانی ایستا، کنشی، غایتمند و تحققی برپایۀ برنامۀ کمینهگرا و باتوجهبه نمونههای زبان فارسی بررسی و ساختار درختی نمودی برای هرکدام از آنها ارائه میشود. تحلیل نمونهها نشان میدهد که رویدادها خوانشهای متغیر ایستاـ پویا دارند. موضوع درونی نقشی در رویدادهای نمودی ایستا ندارد و همآیی این رویدادها با ...
بیشتر
در این مقاله نمودهای واژگانی ایستا، کنشی، غایتمند و تحققی برپایۀ برنامۀ کمینهگرا و باتوجهبه نمونههای زبان فارسی بررسی و ساختار درختی نمودی برای هرکدام از آنها ارائه میشود. تحلیل نمونهها نشان میدهد که رویدادها خوانشهای متغیر ایستاـ پویا دارند. موضوع درونی نقشی در رویدادهای نمودی ایستا ندارد و همآیی این رویدادها با قیود تداومی بیانگر غیرغایی بودن آنها و نبودِ حوزة خوانش نمودی در آنهاست، حالآنکه موضوع درونی برخلاف موضوع بیرونی، در خوانش نمودی رویدادهای پویای کنشی، غایتمند و تحققی نقش دارد. [± کمی] بودن موضوع درونی برخلاف معرفه یا نکره بودن آن بر خوانش نمودی رویداد تأثیرگذار است. فرافکنی نمودی و [± غایی] رویداد در درون گروه اسناد رقم میخورد و موضوع بیرونی خارج از نمود و حوزۀ خوانش نمود، واقع است. رویدادهای کنشی تنها مشخصۀ نمودی <آغاز> دارند؛ حال آنکه رویدادهای تحققی و غایتمند برخلاف رویدادهای ایستا که فاقد مشخصه نمودیاند، هم مشخصۀ <آغاز> و هم مشخصۀ <پایان> دارند. مشخصههای <آغاز> و <پایان> رویدادهای غایتمند بر روی دو گره متفاوت که تسلط سازهای بر یکدیگر دارند، واقع هستند؛ حال آنکه مشخصههای <آغاز> و <پایان> در رویدادهای تحققی بر روی یک گره واقعاند و گرههای این دو مشخصه تسلط سازهای بر یکدیگر ندارند. تغییرپذیری نمود واژگانی میان رویدادهای ایستا و پویا و نیز خوانش نمودی مبهمِ رویدادهای کنشیـ تحققی و کنشیـ غایتمند تأییدی است بر اینکه معنای واژگانی افعال، نقشی در تعیین نمود واژگانی ندارد. افزون بر این، وجود دو ساختار رویدادی متفاوت برای یک معنای واژگانی یکسان تأییدی بر نحوی بودن نمود واژگانی است.
روح الله یعقوبی؛ فردوس آقاگلزاده؛ عالیه کردزعفرانلو کامبوزیا
چکیده
پژوهش حاضر به توصیف و تحلیل استعارههای دستوری بینافردی وجهنمایی (وجهیت) در بخش مهارت شنیداری کتابهای معیار آزمون بینالمللی تافل میپردازد. روش پژوهش توصیفی با رویکرد تحلیل محتوای کیفی است و دادهها به روش اَسنادی گردآوری شد. بدین منظور، سه کتاب شامل راهنمای رسمی آزمون تافل اینترنتی و جلدهای اول و دوم کتاب آزمونهای رسمی ...
بیشتر
پژوهش حاضر به توصیف و تحلیل استعارههای دستوری بینافردی وجهنمایی (وجهیت) در بخش مهارت شنیداری کتابهای معیار آزمون بینالمللی تافل میپردازد. روش پژوهش توصیفی با رویکرد تحلیل محتوای کیفی است و دادهها به روش اَسنادی گردآوری شد. بدین منظور، سه کتاب شامل راهنمای رسمی آزمون تافل اینترنتی و جلدهای اول و دوم کتاب آزمونهای رسمی تافل که در مجموع دارای چهارده آزمون معتبر هستند، در نظر گرفته شدند. بخش شنیداری هر آزمون از شش متن شامل مکالمه و سخنرانی تشکیل شده است. ابتدا، بندهای هر متن بهصورت جداگانه بررسی شدند. سپس، استعارههای وجهنمایی شناسایی شده و از نظر نوع و فراوانی مورد مقایسه و تحلیل قرار گرفتند. در تمامی بخشهای شنیداری سه کتاب، تعداد 31 متن مکالمه و 53 متن سخنرانی بررسی و تحلیل شدند. در نهایت، تعداد 264 استعارۀ دستوری وجهنمایی شناسایی گردید. نتایج نشان داد استعارۀ دستوری وجهنمایی، در متنهای سخنرانیِ بخش شنیداری فراوانی بیشتری نسبت به متنهای مکالمه دارند. علاوه بر این، فراوانی استعارههای دستوریِ وجهنماییِ تصریحیِ شخصی نسبت به استعارههای تصریحیِ غیرشخصی بیشتر است. بنابراین، وجود انواع استعارۀ دستوری وجهنمایی در متن کتابهای معیار آزمون تافل تأیید شد. توجه به این مفهوم و آموزش آن به زبانآموزان میتواند به آنها در درک و تولید بهتر متنهای علمی کمک نماید.
سعداله همایونی؛ مریم فولادی
چکیده
از چالشهای اصلی در آموزش زبان عربی، آموزش نظام آوایی با روشی نظاممند است، زیرا زبانآموزان برای برقراری ارتباطی هدفمند و تعامل صحیح با اهل زبان، نیازمند فهم سطوح مختلف آوایی، از طریق آموزشی کاربردی هستند. در این صورت است که آنها میتوانند علاوه بر تلفظ قابلقبول و قابلفهم، واکنشهای کلامی و غیرکلامی صحیحی در مقابل کلام ...
بیشتر
از چالشهای اصلی در آموزش زبان عربی، آموزش نظام آوایی با روشی نظاممند است، زیرا زبانآموزان برای برقراری ارتباطی هدفمند و تعامل صحیح با اهل زبان، نیازمند فهم سطوح مختلف آوایی، از طریق آموزشی کاربردی هستند. در این صورت است که آنها میتوانند علاوه بر تلفظ قابلقبول و قابلفهم، واکنشهای کلامی و غیرکلامی صحیحی در مقابل کلام مسموع ارائه دهند. لذا پژوهش حاضر درصدد است با روش توصیفی ـ تطبیقی، اصول رویکرد آموزشی فعالیت ـ محور در آموزش نظام آوایی زبان عربی را به مداقه بگذارد. نتایج حاکی از آن هستند که عمده تفاوت نظام آوایی زبانهای فارسی و عربی در سطح چهارم دشواری [θ /ħ /ð /sˤ /dˤ /tˤ /ðˤ /ʕ /ɣ] و پس از آن در سطح سوم دشواری [k/ q/ w/ dʒ/ z/ s/ ʃ] برای عربیآموزان است. رویکرد فعالیت ـ محور با مرحلۀ پیش از فعالیت، ابتدا زبانآموز را به لحاظ شناختی نسبت بدین تفاوتها وهمچنین سطح زبرزنجیری کلام آگاه و آمادگیهای لازم را ایجاد میکند. سپس، حین فعالیت با تأکید بر تمام جنبههای زبان در سطوح زنجیری و زبرزنجیری کلام به صورت معنادار، از طریق درگیر ساختن در فعالیتهای کاربردی بر اساس نیاز در موقعیتهای ارتباطی، تأکید بر تعامل محوری و... زبانآموز را به لحاظ رفتاری تقویت میکند. این امر بهگونهای است که با استفاده از فعالیتهای واقعی و در بافت متن شنیداری، زبانآموز را در موقعیت ارتباطی واقعی قرار میدهد. همچنین، چالش تغییر خصائص آواها در نتیجۀ همنشینی را مرتفع ساخته و با تثبیت بُعد شناختی و تکرار فعالیتها در موقعیتهای شبهواقعی در مرحلۀ پس از فعالیت، سبب افزایش توانش ارتباطی زبانآموزان میشود. بنابراین، میتوان گفت رویکرد فعالیت ـ محور کاملاً برای آموزش نظام آوایی زبان عربی مناسب است.
جواد نادری؛ توحید صیامی
چکیده
این پژوهش بر آن است تا با استفاده از مدل فراگفتمانی هایلند به مطالعۀ نشانگرهای فراگفتمانی تعاملی در سخنرانیهای تحلیف روسای جمهور ایالات متحده و روسیه (1991ـ2018) بپردازد. سپس، با تجزیه و تحلیل آمار به دستآمده نشان دهد که چرا و چگونه از این نشانگرها برای نیل به اهداف خود استفاده کردهاند. در این پژوهش، از دو روش کمی و کیفی برای محاسبات ...
بیشتر
این پژوهش بر آن است تا با استفاده از مدل فراگفتمانی هایلند به مطالعۀ نشانگرهای فراگفتمانی تعاملی در سخنرانیهای تحلیف روسای جمهور ایالات متحده و روسیه (1991ـ2018) بپردازد. سپس، با تجزیه و تحلیل آمار به دستآمده نشان دهد که چرا و چگونه از این نشانگرها برای نیل به اهداف خود استفاده کردهاند. در این پژوهش، از دو روش کمی و کیفی برای محاسبات آماری و تجزیه و تحلیل نتایج و برای تعیین معناداری تفاوتها از آزمون خی دو استفاده شده است. تفاوت معناداری در استفاده از نشانگرهای فراگفتمانی تعاملی در سخنرانیهای تحلیف روسای جمهور هر دو کشور وجود داشت. با بررسی دقیقتر این نکته نیز روشن شد که تفاوت معناداری در استفاده از نشانگرهای تأکیدی و احتیاطی بهصورت جداگانه وجود دارد. همچنین، محاسبۀ آماری بین روسای جمهور دو کشور به صورت مقایسهای نشان داد که استفاده از درگیرسازها بین سخنرانیهای تحلیف روسای جمهور دو کشور تفاوت معناداری دارد؛ این معناداری همچنین در استفاده از خوداظهارها نیز مشهود بود. محاسبات آماری نشان دادند که روسای جمهور کشورهای ایالاتمتحده و روسیه در سخنرانیهای تحلیف از نشانگرهای فراگفتمانی تعاملی درگیرساز بیشتر استفاده کردهاند.
لیلا قلی پور حسن کیاده؛ فروغ کاظمی
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی میزان وحدت شکلی نشانههای تصریفی فارسی و انگلیسی بر اساس نظریۀ صرف طبیعی پرداخته که نقشی اساسی در تعیین میزان طبیعی بودن زبان دارد. هدف از پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که وحدت شکلی نشانههای تصریفی اسم، فعل، صفت و قید در مقولات دستوری این دو زبان چگونه قابل تبیین هستند. روش تحقیق به صورت کیفی ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی میزان وحدت شکلی نشانههای تصریفی فارسی و انگلیسی بر اساس نظریۀ صرف طبیعی پرداخته که نقشی اساسی در تعیین میزان طبیعی بودن زبان دارد. هدف از پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که وحدت شکلی نشانههای تصریفی اسم، فعل، صفت و قید در مقولات دستوری این دو زبان چگونه قابل تبیین هستند. روش تحقیق به صورت کیفی ـ کمی و توصیفی ـ تحلیلی است. دادهها از دو پیکرۀ فارسی و انگلیسی به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شده و سپس، بر اساس ملاک وحدت شکلی مورد بررسی قرار گرفتهاند. نتایج پژوهش ضمن شناسایی انواع صورتهای دارای وحدت شکلی در هر دو زبان، به لحاظ بسامد نشان میدهند که در پیکرۀ فارسی نشانۀ تصریفی فعلی در 526 مورد و نشانههای صفتساز در 185 مورد وحدت شکلی دارند، اما همۀ نشانههای اسمساز فاقد آن هستند. این در حالی است که در پیکرۀ انگلیسی، نشانۀ تصریفی فعلی در 89 مورد دارای وحدت شکلی است. با وجود این، 172 نشانۀ اسمساز و 23 نشانۀ صفتساز فاقد آن هستند. به طور کلی، هرچه بسامد وحدت شکلی نشانههای تصریفی بیشتر باشد، آنها بینشانترند و هرچه نشانهای کمتر نشانهدار باشد، طبیعیتر است. لذا شناسهها، نشانۀ منفیساز و نشانۀ وجه التزامی در نظام تصریفی فارسی طبیعیتر از نشانههای وجه دعایی، /-ɑd/ گذشتهساز و نشانۀ تصریفی امریساز هستند. به همین ترتیب، نشانههای تصریفی شخص و شمار در زبان انگلیسی طبیعیتر از نشانۀ تصریفی نمود ناقص هستند. شایان توجه است که تمام صورتهای متراکم، صورتهای مکمل و همجوشیها (امتزاجها) نیز به واسطۀ آن که رابطۀ یکبهیک بین صورت و نقش در تصریف آنها رعایت نشده است، از میزان طبیعی بودن نظام تصریفی در هر دو زبان کاستهاند. دستاوردهای تحقیق حاضر میتوانند در حوزۀ ترجمه و مطالعات ترجمه سودمند و مؤثر باشند.
بابک شریف
چکیده
مبانی ردهشناسی زبان عنوان کتابی است به قلم والی رضایی و فاطمه بهرامی که بر اساس سرفصل درس ردهشناسی زبان در دورة کارشناسی ارشد زبانشناسی و با هدف ارائة مفاهیم اساسی این حوزه به دانشجویان و علاقهمندان تألیف گردیده است. کتاب در ده فصل سامان یافته است که با صرف نظر از فصولی که به پیشینه، روششناسی و کاربردهای ردهشناسی اختصاص دارد، ...
بیشتر
مبانی ردهشناسی زبان عنوان کتابی است به قلم والی رضایی و فاطمه بهرامی که بر اساس سرفصل درس ردهشناسی زبان در دورة کارشناسی ارشد زبانشناسی و با هدف ارائة مفاهیم اساسی این حوزه به دانشجویان و علاقهمندان تألیف گردیده است. کتاب در ده فصل سامان یافته است که با صرف نظر از فصولی که به پیشینه، روششناسی و کاربردهای ردهشناسی اختصاص دارد، سایر فصول آن دارای استقلال موضوعی بوده و تقریباً با هر ترتیبی قابل مطالعه است. نوشتار حاضر پس از معرفی مباحث مطرح شده در هر یک از فصول کتاب و ذکر محسنات آن، به بررسی برخی نکات و کاستیهای آن پرداخته است. این نکات در چند سرفصل مورد بحث قرار گرفتهاند که به ترتیب عبارتاند از نظم و ترتیب مطالب، سهو یا کمدقتی در بیان مفاهیم، کمدقتی در نقل قول یا ذکر منابع، بررسی مثالها، معادلگزینی، و عبارات و جملات نارسا یا نامأنوس. با وجود نکات یاد شده، کتاب مبانی ردهشناسی زبان برای ورود به این حوزه در مجموع اثری بسیار سودمند، پرمطلب و آموزنده است.