معصومه زارعی
چکیده
رنگواژهها و نامگذاری رنگها مسئلهای است که همواره توجه زبانشناسان را به خود جلب کردهاست. چشم انسان قادر به تشخیص بیش از هفت میلیون رنگ است. زبانها در فرهنگهای گوناگون کوشیدهاند تا دامنهای از این رنگها را بهصورت واژگانی بازنمایی کنند. رنگواژهها و ردهشناسی آنها یکی از مطالعات محوری در دهههای اخیر بهشمار ...
بیشتر
رنگواژهها و نامگذاری رنگها مسئلهای است که همواره توجه زبانشناسان را به خود جلب کردهاست. چشم انسان قادر به تشخیص بیش از هفت میلیون رنگ است. زبانها در فرهنگهای گوناگون کوشیدهاند تا دامنهای از این رنگها را بهصورت واژگانی بازنمایی کنند. رنگواژهها و ردهشناسی آنها یکی از مطالعات محوری در دهههای اخیر بهشمار میآید. درحالیکه برای بیشتر رنگها واژههای بومی در زبان فارسی موجود است، بهدلیل دردسترسنبودن، هر سال تعداد بیشماری از رنگواژههای غیربومی وارد این زبان میشود. هدف این مقاله ارائه فهرستی از رنگواژهها در فارسی، بررسی ساخت صرفی آنها، بومیسازی و غنابخشیدن به فرهنگ و زبان فارسی است. نگارنده تاکنون بیش از هزاروششصد رنگواژه گردآوری کردهاست. این واژهها به دو دستۀ بسیط و غیربسیط تقسیم میشوند. تنها %2.74 از رنگواژههای فارسی بسیط هستند و %97.26 آنها ساختی غیربسیط دارند. فارسیزبانان به دو روش پسوندافزایی و ترکیب نحوی رنگواژهسازی میکنند. %50.50 از رنگواژههای غیربسیط ساختی اشتقاقی دارند و %46.76 باقیمانده ترکیبی هستند. اشتقاق و ترکیب زایاترین و پربسامدترین فرایندهای رنگواژهسازی در زبان فارسی میباشند.
عبداله عزت دوست سه ساری؛ مجتبی منشی زاده؛ حیات عامری
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی حالت کنایی درگویش تالشی میپردازد. این گویش در مناطقی از گیلان رایج است و به سه گونه عمده، یعنی مرکزی، شمالی و جنوبی تقسیم میشود. گونه مورد بررسی در این مقاله از نوع جنوبی است که در روستای سهسار رایج است. دادههای این پژوهش بهصورت میدانی و از طریق مصاحبه با سی گویشور جمعآوری شدهاند. موضوع حالت کنایی به تفاوت ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی حالت کنایی درگویش تالشی میپردازد. این گویش در مناطقی از گیلان رایج است و به سه گونه عمده، یعنی مرکزی، شمالی و جنوبی تقسیم میشود. گونه مورد بررسی در این مقاله از نوع جنوبی است که در روستای سهسار رایج است. دادههای این پژوهش بهصورت میدانی و از طریق مصاحبه با سی گویشور جمعآوری شدهاند. موضوع حالت کنایی به تفاوت و شباهت رفتاری فاعل بندهای لازم و متعدی و همچنین مفعول بند متعدی میپردازد. این گویش دارای حالت کنایی گسسته است. به این معنی که در بندهای زمان حال از الگوی فاعلی ـ مفعولی و در بندهای متعدی زمان گذشته (غیر استمراری) از الگوی کنایی ـ مطلق بهره میبرد. این پژوهش در پاسخ به این سؤالها انجام شده است: آیا تنها حالتنمای i- نشانگر حالت کنایی و ساخت کنایی در این گویش است؛ چه ساختهایی میتوانند در این گویش از نوع کنایی باشند و حالت کنایی در این گویش وابسته به چه عواملی است. پس از بررسی شواهد زبانی این نتایج به دست آمد: ساخت کنایی در این گویش تنها محدود به حالتنمای کنایی نیست، بلکه وجود ضمایر غیرفاعلی، صورتهای جمع مختوم به -unدر یک ساخت و زمان گذشته و نمود کامل جمله از نشانگرهای ساخت کنایی هستند. بهطور کلی میتوان چنین نتجهگیری کرد که حالت کنایی در این گویش وابسته به زمان گذشته و نمود کامل است.
پونه عابدین؛ محمد دبیرمقدم
چکیده
وجه در مفهوم کلی، شیوه و نقطهنظر گوینده در بیان مفهوم جمله بوده و مبین چگونگی بیان وقوع یا عدموقوع فعل و داشتن یا نداشتن حالتی از منظر وی است. در زبانهای دنیا ابزارهایی برای بیان وجه وجود دارند که شامل وجه فعلی، فعلهای وجهی، قیدها و صفتهای وجهی هستند. در میان ابزارهای بیان وجه، وجه فعلی از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا در ...
بیشتر
وجه در مفهوم کلی، شیوه و نقطهنظر گوینده در بیان مفهوم جمله بوده و مبین چگونگی بیان وقوع یا عدموقوع فعل و داشتن یا نداشتن حالتی از منظر وی است. در زبانهای دنیا ابزارهایی برای بیان وجه وجود دارند که شامل وجه فعلی، فعلهای وجهی، قیدها و صفتهای وجهی هستند. در میان ابزارهای بیان وجه، وجه فعلی از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا در بیان مفهوم گزاره بار عمده بر دوش فعل اصلی جمله است. در مقاله حاضر، چگونگی بازنمایی وجه فعلی در مقدمه شاهنامه ابومنصوری ذیل آرا و بخشبندی ناتل خانلری (1353) و مبانی نظری دستور نقشگرای هلیدی بررسی و مقایسه شد. این بررسی نشان داد که علیرغم تمایز در دو نگرش مذکور، وجه فعلی در هر دو رویکرد از طریق گروه فعلی (بن ماضی و مضارع و عناصر تصریفی منضم به فعل) بازنمایی میگردد. همچنین تفاوتهای این دو رویکرد در مقوله بازنمایی وجه در زبان فارسی، از جمله عدمتطابق در زیرمجموعه وجه غیراخباری بیان شد.
نیره جودی
چکیده
پژوهش حاضر کوشیده است به این پرسشها پاسخ دهد که کدام ساختها در زبان فارسی بر تعریف مرسوم جملات با اثر مسیر باغی منطبقاند و با توجه به انگارههای مربوط به پردازش جملات، چگونه میتوان دستهبندی مناسبی برای این ساختها در فارسی بهدست داد. نخست، اصطلاح جملات مسیر باغی در انگلیسی و همچنین مفاهیم نظری و الگوهای مربوط به پردازش ...
بیشتر
پژوهش حاضر کوشیده است به این پرسشها پاسخ دهد که کدام ساختها در زبان فارسی بر تعریف مرسوم جملات با اثر مسیر باغی منطبقاند و با توجه به انگارههای مربوط به پردازش جملات، چگونه میتوان دستهبندی مناسبی برای این ساختها در فارسی بهدست داد. نخست، اصطلاح جملات مسیر باغی در انگلیسی و همچنین مفاهیم نظری و الگوهای مربوط به پردازش جملات معرفی شدند. سپس، با بررسی نمونههای فارسی مطرح در پژوهشهای انجامشده بر روی ابهام و بهویژه ابهام ساختاری، مشخص شد زبان فارسی ساختهایی دارد که با تعریف جملات مسیر باغی در انگلیسی منطبق هستند. همچنین، مشخص شد که ابهام ساختاری را میتوان گونهای از جملات با اثر مسیر باغی دانست و این جملات را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: ساختهایی با یک خوانش دستوری و ساختهایی که بهدلایل نحوی و معنایی بیش از یک خوانش دارند. با توجه به انگارههای مطرح در زمینۀ پردازش جملات، به نظر میرسد عوامل مؤثر در بروز اثر مسیر باغی درجملات فارسی تقریباً شبیه عوامل بروز این اثر در ساختهای زبان انگلیسی باشند. در انتها، بر نقش نوای گفتار در حالت شنیداری و نکات سجاوندی در نوشتار، در رفع اثر جملات گمراهکننده تأکید شده است.
رضامراد صحرائی؛ شهره سادات سجادی؛ شیوا مجیدی؛ امیرحسین مجیری
چکیده
کرونا پدیدهای است که بشر زندۀ کنونی پیشتر آن را تجربه نکرده و آنقدر این اتفاق بهطور ناگهانی رخ داد که موجب تعطیلی بسیاری از کلاسهای آموزش زبان فارسی در جهان گشت. در مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان دانشگاه علامه طباطبائی، 14 دانشجوی لبنانی در حال تحصیل بودند که میبایست برای مهر سال 1399 آمادۀ حضور در کلاسهای تحصیلی ...
بیشتر
کرونا پدیدهای است که بشر زندۀ کنونی پیشتر آن را تجربه نکرده و آنقدر این اتفاق بهطور ناگهانی رخ داد که موجب تعطیلی بسیاری از کلاسهای آموزش زبان فارسی در جهان گشت. در مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان دانشگاه علامه طباطبائی، 14 دانشجوی لبنانی در حال تحصیل بودند که میبایست برای مهر سال 1399 آمادۀ حضور در کلاسهای تحصیلی اصلی خود میشدند. آنها نیمی از دورۀ فارسیآموزی خود را سپری کرده بودند که با مشکل کرونا مواجه شدند. دانشگاه علامه طباطبائی برای حل مشکل این زبانآموزان سریعاً به آموزش مجازی روی آورد. پژوهش حاضر نتیجۀ آموزش مجازی این مرکز را گزارش میکند. سؤال پژوهش این بود که آیا آموزش مجازی میتواند در شرایط اضطرار، جایگزین آموزش حضوری باشد. فرضیهای که برای آن در نظر گرفتیم این بود که احتمال اینکه آموزش مجازی بتواند جایگزینی برای آموزش حضوری باشد بسیار کم و تاحدی غیرممکن است. به منظور پاسخ به پرسش پژوهش از دو ابزار استفاده نمودیم. آزمون پیشرفت زبانآموزان و مقایسۀ نمرات کلاسهای حضوری با کلاسهای مجازی و تدوین پرسشنامهای برای سنجش میزان رضایتمندی زبانآموزان. نتایج نشان داد میزان پیشرفت زبانآموزان در شرایط کرونایی (آموزش مجازی) اختلاف معناداری با شرایط غیرکرونایی (آموزش حضوری) نداشته است. همچنین، زبانآموزان لبنانی تا حد زیادی از آموزش زبان فارسی بهصورت مجازی رضایت داشتند. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که در شرایط اضطرار میشود با اتخاذ رویکرد تکلیف محور در آموزش زبان از بستر وب برای انتقال دانش و یادگیری زبان استفاده کرد.
حبیب گوهری؛ فروغ اسدی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر معرفی، توصیف، تبیین و بررسی نقش عنصر زبانی بسیار پرکاربرد (-ow) در کردی جنوبی است. این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بوده و دادههای لازم بهصورت میدانی از گویشوران بومی بهوسیله مصاحبه و گفتگو جمعآوری شده است. بررسی دادهها نشان میدهد که پیبست (-ow) دارای توزیع و کاربردهای بسیار متنوعی است و عمدتاً با افعال متعدی ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر معرفی، توصیف، تبیین و بررسی نقش عنصر زبانی بسیار پرکاربرد (-ow) در کردی جنوبی است. این پژوهش توصیفی ـ تحلیلی بوده و دادههای لازم بهصورت میدانی از گویشوران بومی بهوسیله مصاحبه و گفتگو جمعآوری شده است. بررسی دادهها نشان میدهد که پیبست (-ow) دارای توزیع و کاربردهای بسیار متنوعی است و عمدتاً با افعال متعدی ساده و مرکب ظاهر میشود، ولی گاهی نیز با (مفعول حرفاضافه در) افعال لازم به کار میرود. از نظر جایگاه، گاهی بعد از پیبست مفعولی ظاهر میشود و گاهی نیز قبل از آن. همچنین، در مواردی بهصورت پیشبست تظاهر پیدا میکند. از لحاظ معنایی، این عنصر دارای معنای مشخص بوده و از لحاظ شمار و جنس با مفعول جمله مطابقه مینماید، ولی از نظر صوری همیشه دارای یک صورت واحد است. پیبست (-ow) میتواند با مفعول بسیاری از افعال همنشینی داشته باشد، در عین حال با دستهای دیگر از افعال همنشینی ندارد. هم میتواند به مفعول معرفه ارجاع دهد و هم به مفعول نکره. بنابراین، به عوامل کلامی حساس نیست. رویهمرفته، اگرچه این پیبست میتواند دارای نقشهای متنوعی باشد، لیکن بارزترین نقش آن مفعولنمایی و یا مضاعفسازی مفعول است.
عبدالحسین حیدری؛ مالک پناهی
چکیده
در پژوهش حاضر تأثیر واژگان زبان فارسی بر فرایند تولید گروه اسمی انگلیسی درگفتار دانشآموزان از منظر روانشناسی زبان مطالعه شده است. دادهها (خطاهای زبانی) از گفتار دانشآموزان دوم انسانی دورۀ متوسطه در کلاسهای درس انگلیسی جمعآوری شده است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است. نخست، 221 خطای زبانی ...
بیشتر
در پژوهش حاضر تأثیر واژگان زبان فارسی بر فرایند تولید گروه اسمی انگلیسی درگفتار دانشآموزان از منظر روانشناسی زبان مطالعه شده است. دادهها (خطاهای زبانی) از گفتار دانشآموزان دوم انسانی دورۀ متوسطه در کلاسهای درس انگلیسی جمعآوری شده است. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام شده است. نخست، 221 خطای زبانی مرتبط با گروه اسمی انگلیسی از میان دادهها استخراج گردید و در شش گروه دستهبندی شد. سپس، خطاهای زبانی طبق اصول و فرضیههای مطرح در سطوح انتزاعی تولید گفتار تحلیل شدند. وجود ویژگیهای نحوی ـ ساختواژی زبان فارسی در پارهگفتارهای انگلیسی دانشآموزان، نشاندهندۀ آن است که واژگان زبان فارسی در سطوح انتزاعی تولید پارهگفتارها فعال بوده و انتخاب شدهاند، زیرا پردازش ویژگیهای دستوری از پیامدهای انتخاب واژگانی است. همچنین طبق فرضیات انگارههای مرتبط با فعالسازی بازنمایی واحدهای واجی، مشخص گردید که جریان فعالسازی بهراهافتاده از سطح مفهومی با فعال کردن مدخلهای انتزاعی زبان فارسی به سطح واجی در تولیدات زبانی نیز گسترش یافته است. بنابراین، روساخت پارهگفتارهای تولیدی انگلیسی براساس نظام زبان فارسی شکل گرفته است. یافتهها حاکی از آن است که زبان فارسی تا آخرین مرحلۀ سطوح انتزاعی تولید پارهگفتارها (سطح واجی) حضور داشته است و معادل انگلیسی واژههای روساخت، قبل از تولید فیزیکی پارهگفتارها از واژگان زبان انگلیسی برگزیده شده و نمود آوایی پیدا کردهاند. نتایج پژوهش حاضر با پیشنهاد انگارۀ تداعی کلمات مطابقت دارد که بر اساس آن واژههای زبان دوم زبانآموزان در اوایل دورۀ یادگیری آن زبان، از طریق واژههای زبان اول به سطح مفهومی دسترسی دارند.
حاج بیبی نادران؛ مرتضی زارع برمی
چکیده
تحلیل معانی و ترجمه حرف جر «باء» در سورۀ آل عمران دو اصل بنیادی را دربارۀ زبانها مشخص ساخت: نخست اینکه، ترجمه میکنیم، اما زبانهای مبدأ و مقصد را کاملاً درک نمیکنیم (اصل ارتباطی) و دوم اینکه، زبانها در فرایند ترجمه با یکدیگر برخورد میکنند (اصل زبانی). به دو اصل ارتباطی و زبانی باید یک اصل سوم، یعنی ترجمههای ناهمگون، را ...
بیشتر
تحلیل معانی و ترجمه حرف جر «باء» در سورۀ آل عمران دو اصل بنیادی را دربارۀ زبانها مشخص ساخت: نخست اینکه، ترجمه میکنیم، اما زبانهای مبدأ و مقصد را کاملاً درک نمیکنیم (اصل ارتباطی) و دوم اینکه، زبانها در فرایند ترجمه با یکدیگر برخورد میکنند (اصل زبانی). به دو اصل ارتباطی و زبانی باید یک اصل سوم، یعنی ترجمههای ناهمگون، را افزود. برای مثال، زبان فارسی در برابر 16 معنای حرف جر «باء»، مگر تفدیه (و در این پژوهش، هشت معنای جدید بر آن 16 مورد افزوده شد)، 26 معنا را در حرفاضافۀ «به» تدارک دیده است، بنابراین ضرورت دارد که مترجمان قرآن (از جمله مترجمان مورد استناد در این پژوهش، یعنی آیتی، صفوی، مجتبوی و مکارم) در وهلۀ اول با زبان فارسی و در وهلۀ دوم با زبان عربی آشنا باشند. بدون تردید، شناخت زبان مادری بهمعنای شناخت بالقوۀ زبانهای دیگر است. نتایج پژوهش نشان داد که ترجمۀ درونزبانی حروف جر سورۀ آل عمران به اندازۀ ترجمۀ بین زبانی آنها اهمیت دارد، زیرا این حروف با قرار گرفتن در بافت ویژۀ قرآن، مستعد خلق معانی متنوع و عامل مؤثر در پدید آمدن ترجمههای ناهمگون هستند. این نکته در کنار همسطح نبودن دانش زبانی و فرازبانی مترجمان باعث شده تا ترجمههای قرآن با کیفیتهای متفاوت عرضه شوند. روش پژوهش حاضر توصیفی ـ تحلیلی و نیز آماری ـ تحلیلی است. انجام این پژوهش ضرورت دارد، زیرا معانی حروف جر/ اضافه تأثیر قابلملاحظهای بر کیفیت ترجمههای عربی به فارسی و بهعکس دارند.
سیده سحر جاوید؛ جلال رحیمیان؛ امیرسعید مولودی؛ علیرضا خرمایی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط احتمالی میان استعاره و بیادبی در بافت غیبت رسانهای بینافردی انجام گرفته است. بدینمنظور، دادههای مربوط به ده بازیگر زن و ده بازیگر مرد برگرفته از 60 موقعیت زبانی در بازۀ زمانی مرداد 97 تا اردیبهشت 99 از نرمافزار اینستاگرام جمعآوری شده است. مجموع واژههای مورد بررسی، 51449 واژه است. نتایج پژوهش ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط احتمالی میان استعاره و بیادبی در بافت غیبت رسانهای بینافردی انجام گرفته است. بدینمنظور، دادههای مربوط به ده بازیگر زن و ده بازیگر مرد برگرفته از 60 موقعیت زبانی در بازۀ زمانی مرداد 97 تا اردیبهشت 99 از نرمافزار اینستاگرام جمعآوری شده است. مجموع واژههای مورد بررسی، 51449 واژه است. نتایج پژوهش نشان داد که مفهومسازی انسان براساس یکی از حوزههای مبدأ مدفوع/ فضولات حیوانی، شیء دورریختنی، شخصیت کارتونی/ داستانی، پول بیارزش، مادۀ کثیف، موجودخیالی/ فراطبیعی، قارچ، نان، ایام هفته، چربی و بیماری/ بلا با بیادبی همراه بود. این یافته رابطۀ میان استعاره و بیادبی را اینگونه توجیه میکند که هرگاه انسان بهعنوان یکی از حوزههای فوق فرض شود، بیادبی صورت میگیرد. غیبت رسانهای بینافردی زمینه را برای استفاده از 345 مورد استعاره همراه با بیادبی فراهم آورده است که به نظر میرسد بهدلیل ویژگیهای منحصربهفرد این نوع غیبت بوده است. بالاترین بسامد از میان حوزههای مبدأ مربوط به حوزۀ مبدأ مدفوع/ فضولات حیوانی و از زیرراهبردهای بیادبی مربوط به نامگذاری از زیرراهبردهای بیادبی ایجابی بوده است. کاربران زبانی با بهکارگیری بیادبی ایجابی سعی در تخریب وجهۀ مثبت شخص از خود داشتهاند.
محمد هادی فلاحی؛ مرضیه یاری زاده
چکیده
این پژوهش به منظور بررسی عملکردهای زبانی منسوب به نیمکرهی راست مغز در بیماران آسیبدیده نیمکرهی چپ، انجام شد. در این پژوهش که از نوع توصیفی – تحلیلی بود، با نمونه گیری تصادفی، یک گروه از بیماران آسیب دیدهی نیمکرهی چپ مغز (20مرد و 10 زن) که به بخش مغز و اعصاب درمانگاه امام رضا (ع) شیراز مراجعه کرده بودند و 30 نفر افراد سالم (20مرد ...
بیشتر
این پژوهش به منظور بررسی عملکردهای زبانی منسوب به نیمکرهی راست مغز در بیماران آسیبدیده نیمکرهی چپ، انجام شد. در این پژوهش که از نوع توصیفی – تحلیلی بود، با نمونه گیری تصادفی، یک گروه از بیماران آسیب دیدهی نیمکرهی چپ مغز (20مرد و 10 زن) که به بخش مغز و اعصاب درمانگاه امام رضا (ع) شیراز مراجعه کرده بودند و 30 نفر افراد سالم (20مرد و 10 زن)، انتخاب شدند. سپس از آزمونهای مجموعهی زبان نیمکرهی راست (برایان، 1995) و آزمون کنشها و توانشهای کاربردی زبان (مهری، 1381) برای مقایسهی عملکردهای زبانی این بیماران با افراد سالم، استفاده گردید. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین زنان و مردان آسیب دیده در تمامی خرده آزمونها، تفاوت معنی دار وجود نداشت. یافتههای حاصل از این پژوهش نشان داد که بین افراد سالم و بیمار در آزمون های استعاره تصویری، استعاره نوشتاری، درک معنای تلویحی یا درک استنباط معنی، درک طنز (شوخی) یا درک جملات طنزآمیز، واژگانی-معنایی، بیان استعاره، ضرب المثل نوشتاری یا درک نوشتاری ضرب المثل، بیان ضرب المثل و درک کنشهای گفتاری غیرمستقیم، تفاوت معنی داری وجود داشت. نتایج نشان داد که تواناییهای گفته شده، خاص نیمکرهی راست نیست و نیمکره چپ نیز در تولید و درک این توانایی های زبانی، نقش دارد.
سیدمحمد صاحبی؛ نوید فیروزی
چکیده
خوافی یکی از گویشهای زبان فارسی است که در شهر خواف (واقع در استان خراسان رضوی) رایج است. این گویش از لحاظ آوایی، واجی، واژگانی و صرفی با فارسی معیار تفاوتهای بسیاری دارد. در مقالۀ پیشِ رو، واکههای سادۀ واجی گویش خوافی با ارائۀ جفتهای کمینه و براساس نظریۀ واجشناسی زایشی، توصیف و طبقهبندی شده است. برای بررسی و مقایسۀ دقیق ...
بیشتر
خوافی یکی از گویشهای زبان فارسی است که در شهر خواف (واقع در استان خراسان رضوی) رایج است. این گویش از لحاظ آوایی، واجی، واژگانی و صرفی با فارسی معیار تفاوتهای بسیاری دارد. در مقالۀ پیشِ رو، واکههای سادۀ واجی گویش خوافی با ارائۀ جفتهای کمینه و براساس نظریۀ واجشناسی زایشی، توصیف و طبقهبندی شده است. برای بررسی و مقایسۀ دقیق و کمّی این واکهها، آزمایشی صوتشناختی با حضور هشت گویشور مرد در شهر خواف برگزار شد و در چارچوب نظریۀ منبعـصافی، مشخصههای صوتی این واکهها در هجای باز بیتکیه بررسی و اندازهگیری گردید. در این جستار، ابتدا میانگینِ بسامدِ سازههایِ اول و دومِ (همبستههای صوتشناختی کیفیت) واکههایِ سادۀ خوافی و فارسی معیار در مقیاس هرتز و میانگین دیرش این واکهها برحسب هزارم ثانیه ارائه شده است؛ سپس میزانِ تفاوتِ مقادیرِ مشخصههایِ صوتیِ واکههایِ خوافی با واکههای فارسی معیار به درصد محاسبه شده و نتایج حاصل تحلیل گردیده است. در ادامه، فضای واکهای صوتشناختی گویش خوافی در مقایسه با فارسی معیار ترسیم شده است. برای بررسی این واکهها از منظر شنیداری، مقادیر سازههای اول و دوم از مقیاس هرتز به مقیاس شنیداری و غیرخطی بارک تبدیل و در جدولی ارائه شده و سپس براساس این ارقام و بهمنظور سنجش دقیقتر تفاوتها و شباهتها، فاصلۀ اقلیدسی واکههای خوافی با واکههای فارسی معیار محاسبه گردیده است.
فرزاد بالو
چکیده
سوسور واضع زبان شناسی جدید، باب تازه ای را در تاملات مربوط به زبان گشود و جریان های مختلف فکری و زبان شناختی قرن بیستم را تحت تاثیر خود قرار داد. از طرف دیگر، گادامر، مهمترین چهرة هرمنوتیک فلسفی است که با کانون قرار دادن زبان ، طرح تازه ای در باب واقعة فهم پی افکند . از آن جا که این دو متفکر، حول محوری مقولة زبان موضوعات مشترکی را مورد ...
بیشتر
سوسور واضع زبان شناسی جدید، باب تازه ای را در تاملات مربوط به زبان گشود و جریان های مختلف فکری و زبان شناختی قرن بیستم را تحت تاثیر خود قرار داد. از طرف دیگر، گادامر، مهمترین چهرة هرمنوتیک فلسفی است که با کانون قرار دادن زبان ، طرح تازه ای در باب واقعة فهم پی افکند . از آن جا که این دو متفکر، حول محوری مقولة زبان موضوعات مشترکی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند ما در این پژوهش برآن هستیم تا با طرح و مقایسه آرای زبانی سوسورو گادامر دربارة موضوعاتی چون : ماهیت زبان، نشانة زبانی، ابزاری بودن یا نبودن زبان ، اجتماع انسانی( سنت)و زبان ، لانگ و پارول ، تعریف و جایگاه نماد، گفتار و نوشتار ، مطالعات همزمانی یا درزمانی زبان ، و .... قرابت ها و تفاوت های دیدگاه هایشان را نشان دهیم و افق های جدیدی در تاملات زبانی با چشم اندازهای زبان شناختی و فلسفی بگشاییم.
الهام خدایی؛ ماندانا نوربخش
چکیده
مینجایی نام عمومی گویشهایی از زبان لری است که به صورت پراکنده با نامهای لری خرمآبادی، بالاگریوهای، سیلاخوری، بروجردی، ملایری و غیره شناخته میشوند. هدف این مقاله تعیین مقدار پارامترهای صوتشناختی همچون بسامد سازههای اول و دوم واکههای ساده، تاثیر جنسیت و نوع هجا بر این پارامترها و در نهایت ارائه نمودار فضای واکهای گویش ...
بیشتر
مینجایی نام عمومی گویشهایی از زبان لری است که به صورت پراکنده با نامهای لری خرمآبادی، بالاگریوهای، سیلاخوری، بروجردی، ملایری و غیره شناخته میشوند. هدف این مقاله تعیین مقدار پارامترهای صوتشناختی همچون بسامد سازههای اول و دوم واکههای ساده، تاثیر جنسیت و نوع هجا بر این پارامترها و در نهایت ارائه نمودار فضای واکهای گویش خرمآبادی و بالاگریوهای است. در کل 1217 نمونة آواییِ گردآوری شده از 18 گویشور زن و مرد حاوی واکههای ساده (i، ɪ، ʏ، e، ø، a، ə، u، o، ɑ)، با استفاده از نرمافزار PRAAT مورد بررسی قرار گرفت. سپس نتایج آن، با استفاده از نرمافزار SPSS در دو بخش آمار توصیفی و تحلیلی گزارش شد. با توجه به مقدار بهدستآمده از بسامد سازة اول، واکههای /a/ و /i/ به ترتیب بازترین و بستهترین واکهاند. واکه /i/ بیشترین بسامد سازة دوم را نشان داد و پیشینترین واکة سادة لری مینجایی است. این در حالی است که واکه /ɑ/ در گویشوران مرد و واکه /o/ در گویشوران زن پسینترین واکهاند. نوع هجا در میزان بسامد سازههای اول و دوم تاثیر دارد. بسامد سازههای اول و دوم در گویشوران مرد پایینتر از گویشوران زن است.
سید مهدی نوریان؛ سارا محمدی
چکیده
زبان معیار یکی از گونههای نوشتن در محافل علمی و دانشگاهی است که مهمترین هدفش انتقال صحیح و سریع و دقیقِ مفاهیم به مخاطب است. از دهۀ چهل به بعد در میان پژوهشگران مباحث دربارۀ تعریف زبان معیار و مصادیق آن مطرح شده که تا به امروز ادامه داشته است. اگرچه وحدتی دربارۀ چیستی و چگونگی زبان معیار وجود نداشته، اما میتوان گفت که این گونۀ ...
بیشتر
زبان معیار یکی از گونههای نوشتن در محافل علمی و دانشگاهی است که مهمترین هدفش انتقال صحیح و سریع و دقیقِ مفاهیم به مخاطب است. از دهۀ چهل به بعد در میان پژوهشگران مباحث دربارۀ تعریف زبان معیار و مصادیق آن مطرح شده که تا به امروز ادامه داشته است. اگرچه وحدتی دربارۀ چیستی و چگونگی زبان معیار وجود نداشته، اما میتوان گفت که این گونۀ زبانی بهواسطۀ آثار مکتوب علمی ادیبان برجستۀ معاصر در کتابها و نشریهها تثبیت یافته است. هدف از نگارش این مقاله آن است که تعریف مشخصی از زبان معیار و همچنین مصادیق آن ارائه شود و براساس آن، نوشتههای علمی یکی از نویسندگان مطرح و پرکار معاصر یعنی محمدعلی اسلامی ندوشن سنجیده شود. مرور نتایج پژوهش نشان میدهد که اسلامی ندوشن ضمن الگوپذیری از گویندگان سرآمد زبان فارسی همچون سعدی و فاصلهگیری از عناصر ادبی و دوریگزینی از خطاهای زبانی، به رعایت سادهنویسی و کوتاهنویسی در نوشتههای خود نظر داشته و در این چارچوب مشخص، توانمندیهای فردی و انعطافپذیریهای سبکی خود را نمایان ساخته است. وی در طی بیش از شصت سال نویسندگی خود، نثری مبتنی بر کارکرد طبیعی زبان به یادگار گذاشته است که عوام با آن ارتباط برقرار کرده و خواص آن را پسندیدهاند.
محمد باقر میرزایی حصاریان
چکیده
واکاوی دادههای زبانی از جنبههای گوناگون کمک بزرگی به علمیتر شدن فرایند آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان میکند. پژوهش حاضر با هدف برداشتن گامی کوچک بهمنظور آشنایی بیشتر با ویژگیهای دستوری نوشتار فارسیآموزان انجام شده است. پرسش اصلی، چگونگی ساختمان دستوری گروههای اسمی در نوشتار فارسیآموزان چینی سطح فرامیانی ...
بیشتر
واکاوی دادههای زبانی از جنبههای گوناگون کمک بزرگی به علمیتر شدن فرایند آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان میکند. پژوهش حاضر با هدف برداشتن گامی کوچک بهمنظور آشنایی بیشتر با ویژگیهای دستوری نوشتار فارسیآموزان انجام شده است. پرسش اصلی، چگونگی ساختمان دستوری گروههای اسمی در نوشتار فارسیآموزان چینی سطح فرامیانی است. تعیین پرکاربردترین و کمکاربردترین وابستههای گروه اسمی در نوشتار فارسیآموزان و نیز سنجش کارآمدی دستور توصیفی باطنی از مسائل فرعی پژوهش به شمار میآیند. پژوهش از نوع توصیفی ـ تحلیلی است و با استفاده از پیکرهای زبانی برگرفته از آزمون نگارش پایان دورۀ تکمیلی36 فارسیآموز چینی در مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) برپایۀ دستور توصیفی باطنی انجام گرفته است. براساس یافتههای پژوهش، بیشتر گروههای اسمی(84%) هیچ وابستهای نداشتند؛ در گروههای اسمی تکوابسته که 15% مجموع گروههای اسمی را به خود اختصاص دادند، وابستههای پیرو «اسم»، «صفت» و وابستۀ پیشرو «اشاری/سور» بیشترین فراوانی را داشتند. در گروههای اسمی دو وابسته که حدوداً 1% مجموع گروههای اسمی را داشتند و نیز در معدود گروههای اسمی سه و چهار وابستهای، وابستۀ پیرو «اسم» و «صفت» بیشترین فراوانی را داشتند. بهطورکلی، یافتهها نشان از توانایی یا تمایل اندک فارسیآموزان در گسترش ساخت درونی گروههای اسمی با وابستههای پیشرو و پیرو داشت. در سطح جزئیتر یافتهها توانایی یا تمایل بیشتر فارسیآموزان چینی به کاربرد وابستههای پیرو نسبت به وابستههای پیشرو را نشان داد. به نظر میرسد با آموزش ساختمان دستوری گروه اسمی به فارسیآموزان میتوان کیفیت نوشتار آنان را افزایش داد. پژوهش همچنین کارایی دستور توصیفی باطنی در توصیف دقیق نوشتار فارسیآموزان چینی را تأیید کرد.
زهرا خان علی زاده؛ فریبا قطره
چکیده
در پژوهش حاضر به بررسی فرایندهای ساخت واژه در 121 کودک 2 تا 6 سالۀ فارسیزبان تهرانی پرداخته شده است. دادههای پژوهش از طریق مشاهدۀ رفتار زبانی و مصاحبه با این کودکان و والدین آنها، و پرسشنامۀ کتبی جمعآوری شده، و سپس بر اساس چارچوب بوی (2007) دستهبندی و تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد که در میان فرایندهای واژهسازی، اشتقاق بیشترین ...
بیشتر
در پژوهش حاضر به بررسی فرایندهای ساخت واژه در 121 کودک 2 تا 6 سالۀ فارسیزبان تهرانی پرداخته شده است. دادههای پژوهش از طریق مشاهدۀ رفتار زبانی و مصاحبه با این کودکان و والدین آنها، و پرسشنامۀ کتبی جمعآوری شده، و سپس بر اساس چارچوب بوی (2007) دستهبندی و تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان داد که در میان فرایندهای واژهسازی، اشتقاق بیشترین میزان کاربرد، و دوگانسازی کمترین کاربرد را داشته است. از میان فرایندهای واژهآفرینی نیز کوتاهسازی کاربرد بیشتری نسبت به آمیزش داشته است. در میان کل فرایندها نیز ابداع با 26% بیشترین میزان کاربرد را داراست. همچنین به نظر میرسد نوع واژههای ساختهشده با سن کودک ارتباط مستقیم دارد. فرایند ابداع بیشترین میزان کاربرد را در میان کودکان دوساله دارد و با افزایش سن کودک فرایندهایی چون ابداع و کوتاهسازی جای خود را به فرایندهای صرفی نظیر ترکیب و اشتقاق میدهند، به طوری که در سنین 4 تا 6 سال میزان استفاده از فرایندهای ترکیب و اشتقاق برای ساخت واژههای جدید بیشتر میشود. یکی از مهمترین دلایل این امر را میتوان میزان شناخت و آگاهی کودک نسبت به فرایندهای صرفی واژهسازی دانست که با افزایش سن او ارتقاء مییابد.
علی پیرحیاتی
چکیده
نواب صفوی و همکاران (۱۳۹۹) در مقالهای که در شمارة یازدهم نشریة علم زبان (بهار و تابستان ۱۳۹۹) با عنوان "بررسی صوتشناختی رخداد انسدادی چاکنایی پیش از واکۀ آغازین در واژگان زبان فارسی" منتشر شده است، به گزارش پژوهش خود راجع به ویژگیهای آکوستیکِ بست چاکنایی پیش از واکههای آغازین در زبان فارسی پرداختهاند. این پژوهش برپایة بررسی ...
بیشتر
نواب صفوی و همکاران (۱۳۹۹) در مقالهای که در شمارة یازدهم نشریة علم زبان (بهار و تابستان ۱۳۹۹) با عنوان "بررسی صوتشناختی رخداد انسدادی چاکنایی پیش از واکۀ آغازین در واژگان زبان فارسی" منتشر شده است، به گزارش پژوهش خود راجع به ویژگیهای آکوستیکِ بست چاکنایی پیش از واکههای آغازین در زبان فارسی پرداختهاند. این پژوهش برپایة بررسی تلفظِ هجای اول و دومِ تعدادی ناواژه با ساخت هجایی CVCV و همچنین هجای اولِ سی واژة فارسی با استفاده از نرمافزار پرت انجام شده است. نتیجهگیری اصلی پژوهشگران آن است که همخوان انسدادی چاکنایی، با توجه به انسداد ناقص پیش از واکهها، بهعنوان واج مستقل در ابتدای واژههای فارسی وجود ندارد و بست چاکنایی در این واژهها، از ویژگیهای واکة آغازین به شمار میرود. به نظر میرسد مقالة مذکور از نظر پیشفرضها، نقدِ پژوهشهای پیشین، روش تحقیق، نتیجهگیری، و منابع و ارجاعات دچار اشکالاتی است و خصوصاً در آن، دو حوزة آواشناسی و واجشناسی، و جایگاه و ویژگیهای هر یک از این دو حوزه با یکدیگر خلط شده است. در یادداشت حاضر به بررسی نقاط ضعف مقالة مذکور میپردازیم.