مجید علائی؛ محمد راسخ مهند؛ مهدی تهرانی دوست
چکیده
حرکت نحوی که طی آن تغییراتی در ترتیب سازهها ایجادمیشود، با هدف اقناع اصول بهرهوری صورتمیگیرد. طول سازهها بهعنوان عاملی صوری نقش اثرگذاری در عملکرد قواعد حرکت دارد. آرایش ساختار نهایی با سهولت پردازشی همبستگی دارد. این پژوهش با بهرهگیری از الگوی ردیاب چشمی به بررسی رفتار چشم در واکنش به سطح پردازشی جملات با ساختارهای ...
بیشتر
حرکت نحوی که طی آن تغییراتی در ترتیب سازهها ایجادمیشود، با هدف اقناع اصول بهرهوری صورتمیگیرد. طول سازهها بهعنوان عاملی صوری نقش اثرگذاری در عملکرد قواعد حرکت دارد. آرایش ساختار نهایی با سهولت پردازشی همبستگی دارد. این پژوهش با بهرهگیری از الگوی ردیاب چشمی به بررسی رفتار چشم در واکنش به سطح پردازشی جملات با ساختارهای نحوی متفاوت میپردازد، و شواهدی رفتاری برای تأثیر طول در عملکرد حرکت دستوری در صورتهای متناظر در زبان فارسی ارائه میدهد. در چارچوب الگوی ردیاب چشمی، دو نوع حرکت (خروج بند موصولی و پسایندسازی) در دو مجموعهی چهل جملهای، در دو سطح طولی (کوتاه و بلند) بررسی شد. سپس، رفتارهای چشمی نظیر تعداد و دیرش تثبیت، واپسگرد ثبت و دادههای خروجی در نرمافزار SPSS مورد تحلیل قرارگرفت. در رابطه با الگوی تعداد و دیرش تثبیت، زمانی که طول سازة مورد مطالعه کوتاه بود، تفاوت چندانی میان قبل و بعد عملکرد قاعدهی حرکت دیده نشد و در حالتی که قاعدة حرکت عمل نکرده، میانگین تعداد و دیرش تثبیت کمتر بود. افزایش طول سازه منجر به وارونگی الگوی تثبیتها و تفاوتی معنادارشد. با افزایش طول سازه، تعداد واپسگردها پس از عملکرد حرکت کاهش یافت. از آنجا که مؤلفههای پیشگفته در تحلیل پایشگر چشمی، الگویی کارآمد در سنجش سطح پردازشی جملات است، میتوان نتیجهگرفت، عملکرد قواعد حرکت نحوی با طول سازهها مرتبط است و در راستای تسهیل پردازش انجام میشود. حرکت به جایگاه پسافعلی، با افزایش طول محتملتر است و با انگیزش افزایش بهرهوری پردازشی صورت میگیرد.
گلناز مدرسی قوامی؛ سهند الهامی خراسانی
چکیده
رویکرد شباهتگریزی پایۀ اصلی شکلگیری واجآرایی زبانهای بشری را ادراکپذیری میداند. در این رویکرد، همخوانهای انسدادی بهدلیل ضعف ذاتی در سرنخهای ادراکیشان، بخصوص درجایگاه پایانی، گزینههای اصلی برای حذف هستند. مقالۀ حاضر با این رویکرد و در قالب نظریۀ بهینگی به بررسی رابطۀ میان امکان حذف انسدادی پایانی در خوشههای ...
بیشتر
رویکرد شباهتگریزی پایۀ اصلی شکلگیری واجآرایی زبانهای بشری را ادراکپذیری میداند. در این رویکرد، همخوانهای انسدادی بهدلیل ضعف ذاتی در سرنخهای ادراکیشان، بخصوص درجایگاه پایانی، گزینههای اصلی برای حذف هستند. مقالۀ حاضر با این رویکرد و در قالب نظریۀ بهینگی به بررسی رابطۀ میان امکان حذف انسدادی پایانی در خوشههای همخوانی زبان فارسی، براساس میزان شباهت میان دو عضو خوشۀ همخوانی میپردازد. بدین منظور، کلیه خوشههای همخوانی پایانی در زبان فارسی که عضو دوم آنها یک همخوان انسدادی است، گردآوری و میزان شباهت اعضای خوشه بر اساس سه مشخصه واک، جایگاه و شیوه تولید بررسی شد. تحلیل دادهها نشان داد که در خوشههای همخوانی مختوم به همخوان انسدادی، هرچه میزان شباهت انسدادی پایانی به همخوان پیشین در خوشه بیشتر باشد، احتمال حذف آن بیشتر است و هر سه عامل واک، جایگاه و شیوه تولید در این زمینه دخالت دارند. الگوهای حذف همخوان انسدادی در خوشههای همخوانی براساس شباهتگریزی در قالب محدودیتهای نظریه بهینگی با پایه ادراکی صورتبندی شد. در این رویکرد، محدودیتهای نشانداری علیه بروندادی که به اندازۀ کافی ادراکپذیر نیستند، عمل میکنند و محدودیتهای وفاداری از اعمال تغییر بر دروندادی که به لحاظ ادراکی برجسته است، جلوگیری میکنند.
الهام ثباتی
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی فرایند کشش جبرانی واکه در گونههای کردی ایلامی با تکیه بر تحلیل مورایی میپردازد. در نظریة مورایی، این فرایند به دلیل حذف واحدی از لایة واجی و آزاد ماندن مورای آن در لایة مورایی صورت میگیرد. کشش جبرانی در این گونهها تنها به دلیل حذف همخوان رخ میدهد و همخوانهای /?/,/j/,/h/ همخوانهای ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به بررسی فرایند کشش جبرانی واکه در گونههای کردی ایلامی با تکیه بر تحلیل مورایی میپردازد. در نظریة مورایی، این فرایند به دلیل حذف واحدی از لایة واجی و آزاد ماندن مورای آن در لایة مورایی صورت میگیرد. کشش جبرانی در این گونهها تنها به دلیل حذف همخوان رخ میدهد و همخوانهای /?/,/j/,/h/ همخوانهای مورایی هستند که در پی حذف آنها کشش واکه اتفاق میافتد. بدین منظور، بیست گویشور انتخاب شده و از طریقِ پرسشنامه با آنها مصاحبه به عمل آمده است. بهعلاوه، نگارنده نیز خود گویشورِ گونۀ کردیِ فیلی و آشنا به سایر گونههاست. بر این اساس، پژوهش حاضر در مجموع ششصد داده را مورد بررسی قرار داده است که با توجه به محدودیت حجم مقاله دادههای بارز را به عنوان نمونه ارائه کرده است. دادههای مورد بررسی بر مبنای الفبای آوانگار بینالمللی آوانویسی شدهاند. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفیـ تحلیلی است. برخی از مهمترین دستاوردهای پژوهش عبارتند از: 1. انگیزه اصلی فرایند کششجبرانی حفظ وزن مورایی کلمه است که تحلیل خطی در نشان دادن آن ناتوان عملکرده و در تحلیل غیرخطی مورایی، این لایهها به خوبی نشان داده شدهاند. بنابراین، میتوان گفت نظریه مورایی از کارایی کافی برای توصیف فرایند کشش جبرانی در دادههای کردی ایلامی برخوردار است؛ 2. تنها سه همخوان /x/ ، /φ/ ، /h/حامل وزن هجایی هستند که حذف آنها منجر به کششجبرانی واکه میشود؛ 3. هجاهای گونههای کردی ایلامی حداکثر میتوانند سه مورایی باشند. 4. در گونههای کردی ایلامی، حذف همخوانهای مورایی بعد از واکههای کشیده سبب تغییر ماهیت واکه میشود.
محمد احمدی
چکیده
در این مقاله تاریخ تطور نظریة رتوریکی از حدود چهارصد قبل از میلاد تا نخستین قرن میلادی بررسی میشود. در این پانصد سال چهارچوبهای نظری رتوریک سنتی پیریزی شده و این اصول تا قرنها بدون تغییر یا با اندک تغییری استمرار یافته است. نخستین اندیشمندی که با رویکردی منطقی مباحث رتوریک را در کتابی مستقل مطرح کرده، ارسطو است، به همین دلیل ...
بیشتر
در این مقاله تاریخ تطور نظریة رتوریکی از حدود چهارصد قبل از میلاد تا نخستین قرن میلادی بررسی میشود. در این پانصد سال چهارچوبهای نظری رتوریک سنتی پیریزی شده و این اصول تا قرنها بدون تغییر یا با اندک تغییری استمرار یافته است. نخستین اندیشمندی که با رویکردی منطقی مباحث رتوریک را در کتابی مستقل مطرح کرده، ارسطو است، به همین دلیل در این سیر تاریخی نظریة رتوریکی ارسطو با دقت نظر بیشتری بررسی شده است. مباحثی که ارسطو در کتاب خطابه مطرح کرده است، بعدها با تفاوتهای فاحش و گاه با تفاوتهای اندکی بسط و تفصیل یافته است و مدرسان خطابه در روم از جمله سیسرون و کوئینتیلیان نظریة رتوریک سنتی را به نوبة خود گسترش دادهاند. پس از بررسی نظریة ارسطو، نظریة رتوریکی مدرسان خطابه در روم ارزیابی و تفاوتهای آن با نظریة ارسطو یادآوری شده است. مجموعة مباحثی که تحت عنوان نظریة رتوریکی ارسطو و نظریة رتوریکی مدرسان خطابه در روم، مطرح میشود، چهارچوبهای نظریة رتوریک سنتی به شمار میآید. در این مقاله شباهتها و تفاوتهایی نظریة رتوریکی ارسطو با نظریة رتوریکی معلمان خطابه در روم بررسی میشود و مشخص میگردد رومیان بر میراث ارسطو چه افزودهاند.
وحید صادقی؛ بنفشه مردان
چکیده
غلت نرمکامی [w] بر خلاف غلت سختکامی [j] در نظام آوایی زبان فارسی نقش تمایزدهندگی ندارد زیرا توزیع آن در مواضع واجی ناقص است؛ یعنی تنها در تعداد معدودی از کلمات فارسی آن هم فقط بعد از واکۀ [o] ظاهر میشود (مانند "شوق"، "حول"، "دور"). به همین دلیل، [w] در فارسی صرفاً به عنوان واجگونهای از واج /v/ در نظر گرفته شده است. همچنین، فرض شده است که غلت ...
بیشتر
غلت نرمکامی [w] بر خلاف غلت سختکامی [j] در نظام آوایی زبان فارسی نقش تمایزدهندگی ندارد زیرا توزیع آن در مواضع واجی ناقص است؛ یعنی تنها در تعداد معدودی از کلمات فارسی آن هم فقط بعد از واکۀ [o] ظاهر میشود (مانند "شوق"، "حول"، "دور"). به همین دلیل، [w] در فارسی صرفاً به عنوان واجگونهای از واج /v/ در نظر گرفته شده است. همچنین، فرض شده است که غلت نرمکامی [w] در روساخت آوایی کلمات مورد نظر، گاه بهکلی از زنجیرۀ آوایی حذف شده و به جبران آن واکۀ /o/ قبل از آن کشیده میشود که در این حالت توالی آوایی [ow] به صورت [où] تلفظ میشود. در تحقیق حاضر میزان اعتبار فرضیههای واجی مطرح شده در پیشینۀ مطالعات فارسی دربارهی صورت آوایی کلمات حاوی غلت نرمکامی [w] را در یک مطالعه آزمایشگاهی بررسی کردیم. نتایج تحلیلهای فرکانس، دامنۀ انرژی و دیرش زنجیرههای آوایی هدف نشان داد که [w] بعد از واکۀ [o] در کلمات مربوطه تظاهر آوایی دارد، ولی تظاهر آن به صورت یک گونۀ تضعیف شده است. با کاهش فعالیت [w] در توالی آوایی [ow]، شکل هندسی حفره دهان و الگوی واکسازی حنجره تغییر میکند که باعث میشود (1) دامنۀ انرژی برای فرکانسها تا حدود قابلِ توجهی تقویت میشود؛ (2) مقادیر فرکانس سازهها تا حدی افزایش یابد و (3) پهنای نوار سازهها تا حدی باریکتر شود. برایند تمامی این تغییراتِ صوتی، شباهت آوایی بیشتر غلت [w] به واکۀ [o] و در نتیجه دیرش بیشتر واکۀ [o] است.
بشارت فتحی
چکیده
جامعهشناسی اصطلاحات رویکردی گفتمان-محور است که اصطلاحات را در بافت واقعی آنها مورد ارزیابی قرار میدهد. در این رویکرد، به منظور سنجش درستی انتخاب معادلهای استانداردسازیشده، با در نظر گرفتن عوامل زمانی در جاافتادن اصطلاحات، یک یا چند معادل معیار با معادلهای دیگر موجود و اصطلاحات مرتبط بررسی و مقایسه میشوند. مقاله حاضر ...
بیشتر
جامعهشناسی اصطلاحات رویکردی گفتمان-محور است که اصطلاحات را در بافت واقعی آنها مورد ارزیابی قرار میدهد. در این رویکرد، به منظور سنجش درستی انتخاب معادلهای استانداردسازیشده، با در نظر گرفتن عوامل زمانی در جاافتادن اصطلاحات، یک یا چند معادل معیار با معادلهای دیگر موجود و اصطلاحات مرتبط بررسی و مقایسه میشوند. مقاله حاضر با این رویکرد و در چهارچوب مطالعات برنامهریزی زبان، به بررسی و مطالعه رابطه بین "اصطلاحشناسی" و "واژهگزینی"، با استناد بر متن اصول و ضوابط فرهنگستان زبان و ادب فارسی بهعنوان منبع تخصصی معیار میپردازد. در مرحله نخست، تمامی اصطلاحاتی که ترکیبی از "واژهگزینی" هستند و یا به طور مستقیم با این لفظ در ارتباط هستند استخراج شدهاند. در مرحله دوم، تعاریف و دامنه کاربردی الفاظ مورد مطالعه قرار گرفته و اشتراکات معنایی آنها با تعاریف "اصطلاحشناسی" مقایسه شدهاند. تحلیل دادهها نشان میدهد که لفظ واژهگزینی در دو مفهوم ساخت اصطلاح (term formation) و استانداردسازی به کار رفتهاست. به همین منظور تمایز آن از علم اصطلاحشناسی (terminology) امری ضروری به نظر میرسد. همچنین واژههای وابسته به واژهگزینی مانند "معادلیابی" و "شیوههای واژهگزینی" دشواریهایی را در دریافت مفهوم واژهگزینی ایجاد کردهاند که نیاز به بازبینی دارند. در این مقاله نمونهای پیشنهادی از هماهنگسازی اصطلاحات به کار رفته در متن اصول و ضوابط واژهگزینی همراه با اصطلاح انگلیسی متناظر با آنها ارائه شده است. روش بهکاررفته در این پژوهش میتواند دستیابی به معادلگذاری روشمند در زبان فارسی را تسهیل کرده و گسست مفهومی در ارتباطات تخصصی در حوزه اصطلاحشناسی را تا حد امکان کاهش دهد.