زبانشناسی
مسعود دهقان؛ نیما مشتاقی؛ شهلا رقیب دوست؛ کورش صابری
چکیده
پیوستگی یکی از ویژگیهای ساخت گفتمان است که فقدان آن در گفتمان سالمندان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر سبب عدم درک گفتمان این بیماران میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیوستگی در گفتمان سالمندان کٌردزبان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر انجام گرفته است. ماهیت روششناسی این پژوهشِ کمی، علّی-مقایسهای بوده که در یکی از خانه های سالمندان ...
بیشتر
پیوستگی یکی از ویژگیهای ساخت گفتمان است که فقدان آن در گفتمان سالمندان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر سبب عدم درک گفتمان این بیماران میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیوستگی در گفتمان سالمندان کٌردزبان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر انجام گرفته است. ماهیت روششناسی این پژوهشِ کمی، علّی-مقایسهای بوده که در یکی از خانه های سالمندان کرمانشاه در سال 1398 انجام گرفته و جامعۀ آماری این پژوهش شامل 20 نفر (10 نفر بیمار زوال عقل نوع آلزایمر و 10 نفر سالمند سالم) که بر اساس سن (63 تا 75 ساله)، جنسیت (زن و مرد)، بیسوادبودن و گویشور زبان کٌردی (گویش کلهری) همتا شدهاند. آزمون تعیین سطح کارکرد حافظه (CDR) برای تعیین میزان زوال عقل برگزار و افراد با نمرات (2>نمره≥5/0) انتخاب شدند. سپس، به مدت 10 دقیقه به پرسشهای مربوط به خانواده، زندگی و فعالیتهای روزمره و نیز چگونگی مراسم عید نوروز پاسخ دادند. بررسی پیوستگی در پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه لین و همکاران انجام گرفته و نتایج آماری با استفاده از نرمافزار SPSS نسخۀ 16 آزمون تیمستقل بدست آمد. یافتهها حاکی از آن است که تفاوت معناداری در استفاده از پیوستگی فراگیر و پیوستگی موضعی در گفتمان بین دو گروه سالمندان کٌردزبان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر و سالمندان طبیعی به ترتیب (004/0=P) و (003/0=P) وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که میزان استفاده از هر دو نوع پیوستگی فراگیر و پیوستگی موضعی در گفتمان سالمندان کٌردزبان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر از فراوانی کمتری برخوردار است، اگرچه عدم حضور پیوستگی فراگیر مشهودتر است.
معصومه زارعی؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
رنگواژهها پرتویی از نظام مفهومی انساناند که بازتابی از ویژگیهای شناختی و زبانی او را بازنمایی میکنند. نظام مفهومی انسان اساساً ماهیتی استعاری دارد. استعاره سازوکاری شناختی و از جمله شگردهای زبانی است که میتواند در رنگواژهسازی و گسترش مقولهای رنگها نقشآفرینی کند. این پژوهش به بررسی استعاره در رنگواژههای فارسی ...
بیشتر
رنگواژهها پرتویی از نظام مفهومی انساناند که بازتابی از ویژگیهای شناختی و زبانی او را بازنمایی میکنند. نظام مفهومی انسان اساساً ماهیتی استعاری دارد. استعاره سازوکاری شناختی و از جمله شگردهای زبانی است که میتواند در رنگواژهسازی و گسترش مقولهای رنگها نقشآفرینی کند. این پژوهش به بررسی استعاره در رنگواژههای فارسی و ساخت استعاری مقولههای رنگ در زبان فارسی پرداخته است. در این پژوهش، بر پایۀ رویکرد معنیشناسی واژگانیِ شناختی، 910 رنگواژه در زبان فارسی تحلیل شده است. پس از توصیف حوزههای معنایی مؤثر در کاربرد استعاری رنگواژههای فارسی و تحلیل ساخت استعاری مقولههای رنگ، به بسامد کاربرد حوزههای معنایی در رنگواژهها و گرایش مقولههای رنگ برای مشارکت در ساخت استعاری رنگواژههای فارسی پرداخته شده است. استعاره از جمله سازوکارهای شناختی است که در شکلگیری مقولههای رنگ در زبان فارسی و گسترش مفهومی آنها نقشی اساسی دارد. حوزههایی که پدیدههای آنها در ساخت استعاری رنگواژهای زبان فارسی مشاهده شدهاند عبارتاند از: حوزۀ گیاه، حوزۀ جانور، حوزۀ خوراک، حوزۀ بدن، حوزۀ کانی، حوزۀ پدیدۀ طبیعی و حوزۀ اشیاء. بسامد کاربرد و توزیع این حوزههای معنایی در مقولههای رنگ فارسی یکسان نیست. علاوهبراین، میزان مشارکت مقولههای رنگ در ساخت استعاری رنگواژههای فارسی و گرایش هر کدام از آنها به حوزههای معنایی مبدأ در نگاشت استعاری نیز متفاوت است.
شهره صادقی؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
ساخت موصولی از جمله ساختهای پیچیدۀ نحوی است که برحسب ردههای زبانی مختلف ساختارهای متنوعی دارد. تحقیقات در زبانهای مختلف نشان دادهاند که پردازش بندهای موصولی فاعلی نسبت به بندهای موصولی مفعولی آسانتر و سریعتر است. در برخی از پژوهشهای پیشین، فرضیۀ مبتدابودگی برای تبیین سهولت و سرعت بیشتر پردازش بندهای موصولی فاعلی مطرح ...
بیشتر
ساخت موصولی از جمله ساختهای پیچیدۀ نحوی است که برحسب ردههای زبانی مختلف ساختارهای متنوعی دارد. تحقیقات در زبانهای مختلف نشان دادهاند که پردازش بندهای موصولی فاعلی نسبت به بندهای موصولی مفعولی آسانتر و سریعتر است. در برخی از پژوهشهای پیشین، فرضیۀ مبتدابودگی برای تبیین سهولت و سرعت بیشتر پردازش بندهای موصولی فاعلی مطرح شده است، اما بر پایۀ این فرضیه اگر ضمیر شخصی گروه اسمیِ درونیِ بند موصولی باشد، دشواری پردازش بندهای موصولیِ مفعولی کاهش مییابد. در پژوهش حاضر، با استفاده از آزمایش خواندن خودگام، که یکی از آزمایشهای برخط در حوزۀ روانشناسی زبان است، سرعت پردازش جملات موصولیِ فاعلی و مفعولیِ دارای گروه اسمیِ کامل و گروه اسمیِ ضمیری در زبان فارسی مورد مقایسه قرار گرفتهاند. روال اجرای آزمایش بهصورت نمایش غیرانباشتۀ خطی، پنجرۀ متحرک و خواندن بخشبهبخش جمله بود. هر یک از 16 محرکِ جملهای این آزمایش چهار صورت نحوی داشتند و در مجموع، 640 داده زمان خواندن از 40 آزمودنی 20 الی 30 سالۀ فارسیزبان ثبت شد. نتایج نشان دادند که سرعت پردازش بخشهای درونی بند موصولی، یعنی بخشهای گروه اسمیِ درونی و فعل بند موصولی، بهترتیب در بندهای موصولیِ مفعولیِ ضمیری، فاعلیِ ضمیری، فاعلیِ کامل و مفعولیِ کامل بیشتر بود، اما سرعت پردازش بخش فعل بند اصلی در انواع مختلف جملههای موصولی اندکی متفاوت بود. یافتهها همسو با نتایج برخی پژوهشهای انجامشده در دیگر زبانها بیانگر تأیید فرضیۀ مبتدابودگی در سرعت پردازش بندهای موصولی زبان فارسی بودند.
نیما نوری؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
از آنجا که بر پایة یافتههای پیشین، عمق خط بر رابطۀ بین سازوکارهای شناختی و خواندن تأثیر میگذارد، میتوان الگوهای متفاوتی را با توجه به میزان شفافیت یا تیرگی نظام خطی زبانها انتظار داشت. هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی رابطۀ آگاهی واجی، حافظۀ فعال واجی و نامگذاری خودکار سریع با سرعت خواندن و صحت خواندن در کودکان فارسیزبان ...
بیشتر
از آنجا که بر پایة یافتههای پیشین، عمق خط بر رابطۀ بین سازوکارهای شناختی و خواندن تأثیر میگذارد، میتوان الگوهای متفاوتی را با توجه به میزان شفافیت یا تیرگی نظام خطی زبانها انتظار داشت. هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی رابطۀ آگاهی واجی، حافظۀ فعال واجی و نامگذاری خودکار سریع با سرعت خواندن و صحت خواندن در کودکان فارسیزبان بود. آزمودنیها شامل 75 کودک فارسیزبان تکزبانۀ سالم و طبیعی (میانگین سنی 6/121 ماه) پایههای سوم، چهارم و پنجم از طبقههای اجتماعی متوسط و بالاتر شهر زاهدان بودند و از هر پایه، 25 کودک به شیوۀ نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. 9 خردهآزمون برای سنجش متغیرهای ضریب هوشی، سرعت خواندن، صحت خواندن، حافظۀ فعال واجی، آگاهی واجی و نامگذاری خودکار سریع اجرا گردید. یافتهها نشان دادند که رابطۀ قوی و معنیداری بین نامگذاری خودکار سریع و سرعت خواندن وجود دارد. رابطۀ بین این متغیر و صحت خواندن متوسط و معنیدار بود. آگاهی واجی، رابطۀ نسبتاً قوی و معنیداری با سرعت خواندن و صحت خواندن داشت. حافظۀ فعال واجی با سرعت خواندن رابطۀ معنیدار و متوسطی داشت. این متغیر رابطۀ معنیداری با صحت خواندن نداشت. پیرامون رابطۀ نامگذاری خودکار سریع، آگاهی واجی و حافظۀ فعال واجی با خواندن میتوان گفت این رابطه تا حدود زیادی شبیه رابطهای است که بین این متغیرها و خواندن درخطهای الفبایی ناپایدار نظیر انگلیسی و عبری گزارش شده است. یافتههای پژوهش دلالت بر آن دارند که پیشبینهای شناختی خواندن تا حدود قابلتوجهی تحت تأثیر عامل شفافیت خط قرار میگیرند.
سیمین سدهی؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
گویش ولاتی (ولایتی)، در گذشته، در کل منطقۀ ورنوسفادران شهرستان خمینیشهر، واقع در استان اصفهان، تکلم میشده است؛ ولی متأسفانه، همچون بسیاری از گویشها، بر اثر عوامل مختلف، تا حد قابلتوجهی رو به زوال و فراموشی نهاده و امروزه، تنها به باولگان، یکی از پنج منطقة ورنوسفادران، محدود است. در تحقیق اسماعیلی (1379)، به دستهبندی ...
بیشتر
گویش ولاتی (ولایتی)، در گذشته، در کل منطقۀ ورنوسفادران شهرستان خمینیشهر، واقع در استان اصفهان، تکلم میشده است؛ ولی متأسفانه، همچون بسیاری از گویشها، بر اثر عوامل مختلف، تا حد قابلتوجهی رو به زوال و فراموشی نهاده و امروزه، تنها به باولگان، یکی از پنج منطقة ورنوسفادران، محدود است. در تحقیق اسماعیلی (1379)، به دستهبندی درونی گویشهای ایران مرکزی و گروهبندی مشترک گویش ولاتی با گویش کلیمیان اصفهان اشاره شده است. ازآنجاکه هیچگونه سند مکتوبی دال بر مقایسة زبانشناختی این دو گویش یافت نشده، در تحقیق حاضر، ساختار افعال زمان گذشتة دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان بهمنظور یافتن وجوه اشتراک و تمایز آنها مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجة این تحقیق بیانگر شباهت بسیار زیاد دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان در سطوح مختلف آوایی، واجی و صرفی است. همچنین، ساخت افعال لازم و متعدی در دو گویش، تابع قواعد خاص و متفاوتی است که میتواند گواه بر وجود ساخت کنایی در این گویشها باشد. درمجموع، شباهت قابلملاحظۀ ساخت افعال در زمان گذشته در دو گویش به حدی است که فرضیة ریشة تاریخی مشترک آنها را مورد تأیید قرار میدهد.
شهلا رقیبدوست؛ الهه کمری
چکیده
تحقیقات پیشین نشان دادهاند که افراد ناشنوا، در مقایسه با افراد شنوا، در پردازش نحوی ضعیفتر عمل میکنند؛ از این رو، انتظار میرود که آنان جهت جبران این نقص از دانش پیشین خود استفاده کنند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ناشنوایی بر مهارت آزمودنیها در درک جملات موصولی فاعلی و تعیین نوع راهبردهای مورد استفادۀ آنها در درک جملات موصولی ...
بیشتر
تحقیقات پیشین نشان دادهاند که افراد ناشنوا، در مقایسه با افراد شنوا، در پردازش نحوی ضعیفتر عمل میکنند؛ از این رو، انتظار میرود که آنان جهت جبران این نقص از دانش پیشین خود استفاده کنند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ناشنوایی بر مهارت آزمودنیها در درک جملات موصولی فاعلی و تعیین نوع راهبردهای مورد استفادۀ آنها در درک جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنایی در چارچوب نظری جبرانیـتعاملی استنویچ (1980) بود. عملکرد چهار دانشآموز ناشنوای عمیق پایۀ پنجم بهعنوان گروه آزمایش و چهار دانشآموز شنوای طبیعی پایۀ پنجم بهعنوان گروه کنترل در پژوهشی مقطعی با اجرای آزمون درک مطلب جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنایی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان داد که بین عملکرد آزمودنیهای شنوا و ناشنوا در درک جملات موصولی فاعلی محتمل معنایی تفاوت معناداری وجود ندارد (0.05<p)، اما آزمودنیهای ناشنوا در مقایسه با آزمودنیهای شنوا در درک جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنایی بهطور معناداری ضعیفتر عمل کردند (0.05>p). با توجه به تحلیل دادهها، این نتیجه به دست آمد که مشکلات گروه آزمایش ناشنوا در پردازش جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنایی میتواند به استفادۀ آنان از راهبرد بالابهپایین در درک این ساختهای نحوی نسبت داده شود.