معصومه زارعی؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
رنگواژهها پرتویی از نظام مفهومی انساناند که بازتابی از ویژگیهای شناختی و زبانی او را بازنمایی میکنند. نظام مفهومی انسان اساساً ماهیتی استعاری دارد. استعاره سازوکاری شناختی و از جمله شگردهای زبانی است که میتواند در رنگواژهسازی و گسترش مقولهای رنگها نقشآفرینی کند. این پژوهش به بررسی استعاره در رنگواژههای فارسی ...
بیشتر
رنگواژهها پرتویی از نظام مفهومی انساناند که بازتابی از ویژگیهای شناختی و زبانی او را بازنمایی میکنند. نظام مفهومی انسان اساساً ماهیتی استعاری دارد. استعاره سازوکاری شناختی و از جمله شگردهای زبانی است که میتواند در رنگواژهسازی و گسترش مقولهای رنگها نقشآفرینی کند. این پژوهش به بررسی استعاره در رنگواژههای فارسی و ساخت استعاری مقولههای رنگ در زبان فارسی پرداخته است. در این پژوهش، بر پایۀ رویکرد معنیشناسی واژگانیِ شناختی و باورهای نظری لیکاف و جانسون (1980)، 910 رنگواژه در زبان فارسی مورد تحلیل قرار گرفته است. پس از توصیف حوزههای معنایی در شکلگیری استعاری رنگواژههای فارسی و تحلیل ساخت استعاری مقولههای رنگ در زبان فارسی، به توصیف بسامد کاربرد حوزههای معنایی در رنگواژههای فارسی و گرایش مقولههای رنگ برای مشارکت در ساخت استعاری رنگواژههای فارسی پرداخته شده است. استعاره از جمله سازوکارهای شناختی است که در شکلگیری مقولههای رنگ در زبان فارسی و گسترش مفهومی آنها نقشی اساسی دارد. حوزههایی که پدیدههای آنها در ساخت استعاری رنگواژهای زبان فارسی مشاهده شدهاند عبارتند از: حوزۀ گیاه، حوزۀ جانور، حوزۀ خوراک، حوزۀ بدن، حوزۀ کانی، حوزۀ هستار طبیعت، حوزۀ اشیاء. بسامد کاربرد و توزیع این حوزههای معنایی در مقولههای رنگ فارسی یکسان نیست. علاوهبر این، میزان مشارکت مقولههای رنگ در ساخت استعاری رنگواژههای فارسی و گرایش هر کدام از آنها به حوزههای معنایی مبدأ در نگاشت استعاری نیز متفاوت میباشد.
شهره صادقی؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
ساخت موصولی از جمله ساختهای پیچیده نحوی است که برحسب ردههای زبانی مختلف ساختارهای متنوعی دارد. تحقیقات در زبانهای مختلف نشان دادهاند که پردازش بندهای موصولی فاعلی نسبت به بندهای موصولی مفعولی آسانتر و سریعتر است. مک، وونک و شریفرز (2006) فرضیه مبتدابودگی را برای تبیین سهولت و سرعت بیشتر پردازش بندهای موصولی فاعلی مطرح کردند. ...
بیشتر
ساخت موصولی از جمله ساختهای پیچیده نحوی است که برحسب ردههای زبانی مختلف ساختارهای متنوعی دارد. تحقیقات در زبانهای مختلف نشان دادهاند که پردازش بندهای موصولی فاعلی نسبت به بندهای موصولی مفعولی آسانتر و سریعتر است. مک، وونک و شریفرز (2006) فرضیه مبتدابودگی را برای تبیین سهولت و سرعت بیشتر پردازش بندهای موصولی فاعلی مطرح کردند. بااینهمه، بر پایه این فرضیه اگر گروه اسمی درونی بند موصولی، ضمیر شخصی باشد، دشواری پردازش بندهای موصولی مفعولی کاهش یافته یا از بین میرود. در پژوهش حاضر با استفاده از آزمایش خواندن خودگام، که یکی از آزمایشهای برخط در حوزه روانشناسی زبان است، سرعت و صحت پردازش بندهای موصولی فاعلی و مفعولی دارای گروه اسمی کامل و گروه اسمی ضمیری در زبان فارسی در 40 آزمودنی 20-30 ساله سالم تکزبانه مورد مقایسه قرار گرفتهاند. روال اجرای آزمایش بهصورت نمایش غیرانباشته خطی، پنجره متحرک و خواندن بخش-به-بخش جمله بود. هر یک از 16 محرک جملهای این آزمایش 4 صورت نحوی داشتند و در مجموع، 640 داده زمان خواندن آزمودنیها 20 ثبت گردید. نتایج نشان دادند که سرعت پردازش بخشهای درونی بند موصولی، یعنی بخشهای گروه اسمی درونی و فعل بند موصولی، بهترتیب در بندهای موصولی مفعولی ضمیری، فاعلی ضمیری، فاعلی کامل و مفعولی کامل بیشتر بود، اما سرعت پردازش بخش فعل بند اصلی در انواع مختلف بندهای موصولی اندکی متفاوت بود. یافتهها همسو با نتایج برخی پژوهشهای انجامشده در دیگر زبانها بیانگر تأیید فرضیه مبتدابودگی در سرعت پردازش بندهای موصولی زبان فارسی بودند.
نیما مشتاقی؛ مسعود دهقان؛ شهلا رقیب دوست؛ کورش صابری
چکیده
پیوستگی یکی از ویژگیهای ساخت گفتمان است که فقدان آن در گفتمان سالمندان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر سبب عدم درک گفتمان این بیماران میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیوستگی در گفتمان سالمندان کٌردزبان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر انجام گرفته است. ماهیت روششناسی این پژوهشِ کمی، علّی-مقایسهای بوده که در یکی از خانه های سالمندان ...
بیشتر
پیوستگی یکی از ویژگیهای ساخت گفتمان است که فقدان آن در گفتمان سالمندان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر سبب عدم درک گفتمان این بیماران میشود. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیوستگی در گفتمان سالمندان کٌردزبان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر انجام گرفته است. ماهیت روششناسی این پژوهشِ کمی، علّی-مقایسهای بوده که در یکی از خانه های سالمندان کرمانشاه در سال 1398 انجام گرفته و جامعۀ آماری این پژوهش شامل 20 نفر (10 نفر بیمار زوال عقل نوع آلزایمر و 10 نفر سالمند سالم) که بر اساس سن (63 تا 75 ساله)، جنسیت (زن و مرد)، بیسوادبودن و گویشور زبان کٌردی (گویش کلهری) همتا شدهاند. آزمون تعیین سطح کارکرد حافظه (CDR) برای تعیین میزان زوال عقل برگزار و افراد با نمرات (2>نمره≥5/0) انتخاب شدند. سپس، به مدت 10 دقیقه به پرسشهای مربوط به خانواده، زندگی و فعالیتهای روزمره و نیز چگونگی مراسم عید نوروز پاسخ دادند. بررسی پیوستگی در پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه لین و همکاران انجام گرفته و نتایج آماری با استفاده از نرمافزار SPSS نسخۀ 16 آزمون تیمستقل بدست آمد. یافتهها حاکی از آن است که تفاوت معناداری در استفاده از پیوستگی فراگیر و پیوستگی موضعی در گفتمان بین دو گروه سالمندان کٌردزبان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر و سالمندان طبیعی به ترتیب (004/0=P) و (003/0=P) وجود دارد. همچنین، نتایج نشان داد که میزان استفاده از هر دو نوع پیوستگی فراگیر و پیوستگی موضعی در گفتمان سالمندان کٌردزبان مبتلابه زوال عقل نوع آلزایمر از فراوانی کمتری برخوردار است، اگرچه عدم حضور پیوستگی فراگیر مشهودتر است.
نیما نوری؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
پایداریهای نگارهایـ.واجی و واجیـنگارهای در خطهای گوناگون تفاوت دارند. مشخص گردیده است که این ویژگی بر فراگیری خواندن و املا در دورهی دبستان تأثیر میگذارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش مهارتهای شناختی گوناگون در خواندن و صحت املا در زبان فارسی است که خط الفبایی همخوانی بسیار ناپایداری دارد. 75 کودک فارسیزبان ...
بیشتر
پایداریهای نگارهایـ.واجی و واجیـنگارهای در خطهای گوناگون تفاوت دارند. مشخص گردیده است که این ویژگی بر فراگیری خواندن و املا در دورهی دبستان تأثیر میگذارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش مهارتهای شناختی گوناگون در خواندن و صحت املا در زبان فارسی است که خط الفبایی همخوانی بسیار ناپایداری دارد. 75 کودک فارسیزبان پایههای سوم، چهارم و پنجم از طریق سنجههای بهرهی هوشی کلامی و غیرکلامی، نامگذاری خودکار سریع، آگاهی واجشناختی، حافظهی فعال واجشناختی، صحت خواندن، سرعت خواندن و املا مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیلهای وایازشی نشان دادند که نامگذاری خودکار سریع، آگاهی واجشناختی و حافظهی فعال واجشناختی مقادیر معنیداری از وردایی منحصربفرد را هم در سرعت خواندن و هم در املا توضیح میدهند. علاوه بر این، نتایج آشکار ساختند که آگاهی واجشناختی و نامگذاری خودکار سریع مقادیر معنیداری از وردایی را در صحت خواندن تبیین میکنند، در حالی که حافظهی واجشناختی مشارکت معنیداری در تبیین وردایی صحت خواندن ندارد. میان پیشبینها و صحت خواندن، سرعت خواندن و املا رابطهای تمایزدهنده وجود دارد، به گونهای که آگاهی واجشناختی بهترین پیشبین شناختی صحت خواندن است، در حالی که نامگذاری خودکار سریع مقادیر بیشتری از وردایی منحصربفرد را هم در سرعت خواندن و هم در املا تبیین مینماید. در ارتباط با الگوهای پیشبین خواندن و املا در کودکان فارسیزبان میتوان گفت این الگوها تا حدود زیادی شبیه الگوهایی هستند که در خطهای الفبایی ناپایدار نظیر انگلیسی وجود دارند. یافتهها دلالت بر آن دارند که پیشبینهای شناختی خواندن و املا تا حدود قابل توجهی تحت تأثیر عامل شفافیت خط قرار میگیرند.
سیمین سدهی؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
گویش ولاتی (ولایتی)، در گذشته، در کل منطقۀ ورنوسفادران شهرستان خمینیشهر، واقع در استان اصفهان، تکلم میشده است؛ ولی متأسفانه، همچون بسیاری از گویشها، بر اثر عوامل مختلف، تا حد قابلتوجهی رو به زوال و فراموشی نهاده و امروزه، تنها به باولگان، یکی از پنج منطقة ورنوسفادران، محدود است. در تحقیق اسماعیلی (1379)، به دستهبندی ...
بیشتر
گویش ولاتی (ولایتی)، در گذشته، در کل منطقۀ ورنوسفادران شهرستان خمینیشهر، واقع در استان اصفهان، تکلم میشده است؛ ولی متأسفانه، همچون بسیاری از گویشها، بر اثر عوامل مختلف، تا حد قابلتوجهی رو به زوال و فراموشی نهاده و امروزه، تنها به باولگان، یکی از پنج منطقة ورنوسفادران، محدود است. در تحقیق اسماعیلی (1379)، به دستهبندی درونی گویشهای ایران مرکزی و گروهبندی مشترک گویش ولاتی با گویش کلیمیان اصفهان اشاره شده است. ازآنجاکه هیچگونه سند مکتوبی دال بر مقایسة زبانشناختی این دو گویش یافت نشده، در تحقیق حاضر، ساختار افعال زمان گذشتة دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان بهمنظور یافتن وجوه اشتراک و تمایز آنها مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجة این تحقیق بیانگر شباهت بسیار زیاد دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان در سطوح مختلف آوایی، واجی و صرفی است. همچنین، ساخت افعال لازم و متعدی در دو گویش، تابع قواعد خاص و متفاوتی است که میتواند گواه بر وجود ساخت کنایی در این گویشها باشد. درمجموع، شباهت قابلملاحظۀ ساخت افعال در زمان گذشته در دو گویش به حدی است که فرضیة ریشة تاریخی مشترک آنها را مورد تأیید قرار میدهد.
شهلا رقیبدوست؛ الهه کمری
چکیده
تحقیقات پیشین نشان دادهاند که افراد ناشنوا، در مقایسه با افراد شنوا، در پردازش نحوی ضعیفتر عمل میکنند؛ از این رو، انتظار میرود که آنان جهت جبران این نقص از دانش پیشین خود استفاده کنند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ناشنوایی بر مهارت آزمودنیها در درک جملات موصولی فاعلی و تعیین نوع راهبردهای مورد استفادۀ آنها در درک جملات موصولی ...
بیشتر
تحقیقات پیشین نشان دادهاند که افراد ناشنوا، در مقایسه با افراد شنوا، در پردازش نحوی ضعیفتر عمل میکنند؛ از این رو، انتظار میرود که آنان جهت جبران این نقص از دانش پیشین خود استفاده کنند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ناشنوایی بر مهارت آزمودنیها در درک جملات موصولی فاعلی و تعیین نوع راهبردهای مورد استفادۀ آنها در درک جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنایی در چارچوب نظری جبرانیـتعاملی استنویچ (1980) بود. عملکرد چهار دانشآموز ناشنوای عمیق پایۀ پنجم بهعنوان گروه آزمایش و چهار دانشآموز شنوای طبیعی پایۀ پنجم بهعنوان گروه کنترل در پژوهشی مقطعی با اجرای آزمون درک مطلب جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنایی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان داد که بین عملکرد آزمودنیهای شنوا و ناشنوا در درک جملات موصولی فاعلی محتمل معنایی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<p)، اما آزمودنیهای ناشنوا در مقایسه با آزمودنیهای شنوا در درک جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنایی بهطور معناداری ضعیفتر عمل کردند (05/0>p).با توجه به تحلیل دادهها، این نتیجه به دست آمد که مشکلات گروه آزمایش ناشنوا در پردازش جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنایی میتواند به استفادۀ آنان از راهبرد بالابهپایین در درک این ساختهای نحوی نسبت داده شود.