مژده پارساکیا؛ محمد دبیرمقدم
چکیده
ساختهای شرطی عبارتهای زبانی هستند که در آن وقوع پدیده یا وضعیتی مشروط به وقوع پدیده یا وضعیتی دیگر است. این نوع ساخت با توجه به ویژگیهای معنایی خود از الگویهای ساختاری متفاوتی برخوردار است. این پژوهش بهمنظور تبیین چگونگی بازنمایی دو مقولۀ فعلی نمود و وجه و ارتباط میان آنها در ساختار شرطیهای زبان فارسی صورت گرفت. در پژوهش ...
بیشتر
ساختهای شرطی عبارتهای زبانی هستند که در آن وقوع پدیده یا وضعیتی مشروط به وقوع پدیده یا وضعیتی دیگر است. این نوع ساخت با توجه به ویژگیهای معنایی خود از الگویهای ساختاری متفاوتی برخوردار است. این پژوهش بهمنظور تبیین چگونگی بازنمایی دو مقولۀ فعلی نمود و وجه و ارتباط میان آنها در ساختار شرطیهای زبان فارسی صورت گرفت. در پژوهش حاضر، مؤلفههای نمود و وجه به ترتیب بر اساس رویکردهای کامری (1976) و پالمر (2001) و دسته بندی معنایی شرطیها نیز بر اساس رویکرد ردهشناسی جهان ممکن دکلرک و رید (2001) مورد بررسی قرار گرفت. پیکرۀ پژوهش شامل 540 ساخت شرطی و مستخرج از مجموع 5 اثر از داستاننویسان معاصر بود. تحلیل ساختهای شرطی زبان فارسی نشان داد که نمود دستوری در چنین ساختهایی غالباً در نقش ثانویه و کارکرد وجهی ظاهر میشود. همچنین در اغلب ساختهای شرطی به منظور بیان غیرواقعی بودن بند شرط از وجه التزامی استفاده میشود.
عبداله عزت دوست سه ساری؛ مجتبی منشی زاده؛ حیات عامری
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی حالت کنایی درگویش تالشی میپردازد. این گویش در مناطقی از گیلان رایج است و به سه گونه عمده، یعنی مرکزی، شمالی و جنوبی تقسیم میشود. گونه مورد بررسی در این مقاله از نوع جنوبی است که در روستای سهسار رایج است. دادههای این پژوهش بهصورت میدانی و از طریق مصاحبه با سی گویشور جمعآوری شدهاند. موضوع حالت کنایی به تفاوت ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی حالت کنایی درگویش تالشی میپردازد. این گویش در مناطقی از گیلان رایج است و به سه گونه عمده، یعنی مرکزی، شمالی و جنوبی تقسیم میشود. گونه مورد بررسی در این مقاله از نوع جنوبی است که در روستای سهسار رایج است. دادههای این پژوهش بهصورت میدانی و از طریق مصاحبه با سی گویشور جمعآوری شدهاند. موضوع حالت کنایی به تفاوت و شباهت رفتاری فاعل بندهای لازم و متعدی و همچنین مفعول بند متعدی میپردازد. این گویش دارای حالت کنایی گسسته است. به این معنی که در بندهای زمان حال از الگوی فاعلی ـ مفعولی و در بندهای متعدی زمان گذشته (غیر استمراری) از الگوی کنایی ـ مطلق بهره میبرد. این پژوهش در پاسخ به این سؤالها انجام شده است: آیا تنها حالتنمای i- نشانگر حالت کنایی و ساخت کنایی در این گویش است؛ چه ساختهایی میتوانند در این گویش از نوع کنایی باشند و حالت کنایی در این گویش وابسته به چه عواملی است. پس از بررسی شواهد زبانی این نتایج به دست آمد: ساخت کنایی در این گویش تنها محدود به حالتنمای کنایی نیست، بلکه وجود ضمایر غیرفاعلی، صورتهای جمع مختوم به -unدر یک ساخت و زمان گذشته و نمود کامل جمله از نشانگرهای ساخت کنایی هستند. بهطور کلی میتوان چنین نتجهگیری کرد که حالت کنایی در این گویش وابسته به زمان گذشته و نمود کامل است.
موسی غنچه پور
چکیده
در این نوشتار نمود دستوری و واژگانی و انواع آنها در ترکیبهای فعلی زبان فارسی معاصر بررسی شده است. دادههای این پژوهش برگرفتهاز رساله دکتری نگارنده (غنچهپور، 1392) و بالغ بر 8579 واژه مرکب فعلی است که از فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1386) استخراج شده است. بررسی پیکرۀ فوق نشان داد که دو نوع نمود دستوری و واژگانی که در فعل و جملات گزارش شده ...
بیشتر
در این نوشتار نمود دستوری و واژگانی و انواع آنها در ترکیبهای فعلی زبان فارسی معاصر بررسی شده است. دادههای این پژوهش برگرفتهاز رساله دکتری نگارنده (غنچهپور، 1392) و بالغ بر 8579 واژه مرکب فعلی است که از فرهنگ بزرگ سخن (انوری، 1386) استخراج شده است. بررسی پیکرۀ فوق نشان داد که دو نوع نمود دستوری و واژگانی که در فعل و جملات گزارش شده است، در ترکیبفعلی نیز وجود دارد و ساختار درونی ترکیبهای فعلی در زبان فارسی نشان دهندۀ گسترۀ زمانی و وجه انجام کنش یا حالت هستند. علاوهبراین، ترکیبهای فعلی بهلحاظ نمود دستوری، در دو طبقۀ کامل (تداومی، غیرتداومی، برآیندی و تجربهای) و ناقص (تکراری، عادتی و مستمر) دستهبندی شدهاند. همچنین، این واژههای مرکب بهلحاظ نمود واژگانی، باتوجهبه مؤلفههای معناییِ [±پویایی]، [±سنجهای]، [±غایی] و [±تداومی]، به دو طبقۀ کلی ایستا و غیرایستا متمایز شدهاند. ترکیبهای فعلی غیرایستا نیز به انواع غیرسنجهای (کنشی و تکرویدادی)، سنجهای بسته (دونقطهای و چندنقطهای) و سنجهای باز متمایز و مشخص گشتهاند.
آزاده میرزائی
چکیده
در ردهشناسی ساختواژی، زبانها بر اساس نحوۀ انتقال رابطههای دستوری چون زمان، نمود، جنس و مانند آن به سه گروه زبانهای تصریفی، پیوندی و تحلیلی تقسیم شدهاند. بر این اساس در بحث فعل، ویژگیهای دستوری شخص و شمار، زمان، وجه، نمود، مفهوم سبب، گذرایی و مانند آن در زبانها یا بهوسیلۀ وندافزایی یا با تغییر در ریشه و یا با استفاده ...
بیشتر
در ردهشناسی ساختواژی، زبانها بر اساس نحوۀ انتقال رابطههای دستوری چون زمان، نمود، جنس و مانند آن به سه گروه زبانهای تصریفی، پیوندی و تحلیلی تقسیم شدهاند. بر این اساس در بحث فعل، ویژگیهای دستوری شخص و شمار، زمان، وجه، نمود، مفهوم سبب، گذرایی و مانند آن در زبانها یا بهوسیلۀ وندافزایی یا با تغییر در ریشه و یا با استفاده از واژهای مجزا بیان میشود. در زبان فارسی این مفاهیم عمدتاً با استفاده از واژهای مستقل و جدا از بخش گزارهای فعل بیان میشود و در بحث تصریف فعل، زبان فارسی را میتوان تحلیلی دانست. در این پژوهش، نحوۀ انتقال مفاهیم دستوری مرتبط با تصریف فعل در زبان فارسی در چارچوب نقش و ارجاع ونولین (2005) مورد بررسی قرار گرفته است. در رویکرد نقش و ارجاع، محمول بند در سطح هستۀ جمله، بهوسیلۀ یکی از روابط پیوند شامل همپایهسازی، ناهمپایهسازی و یا شبهناهمپایهسازی ساختاربندی میشود. بر همین اساس، در این پژوهش با فرض تحلیلی بودن زبان فارسی از جهت انتقالِ معناهای دستوریِ مرتبط با تصریفِ فعل، نحوۀ تشکیل فعل در سطح اتصالهای هستهای در دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار میگیرد.