زبانشناسی
سعید لبافان؛ محمد دبیرمقدم
چکیده
هدف اصلی از نگارش این مقاله، به دست دادن توصیفی از نظام مطابقۀ زبان خانیکی بر پایۀ دادههای تجربی میباشد. این گونۀ زبانی متعلق به شاخۀ غربی جنوبی زبانهای ایرانی است. این زبان مانند بسیاری از دیگر زبانهای بومی ایران، در خطر نابودی است. این زبان در روستای «خانیک»، که گویشوران آن را «خونک» [xunek] تلفظ میکنند، گفتوگو ...
بیشتر
هدف اصلی از نگارش این مقاله، به دست دادن توصیفی از نظام مطابقۀ زبان خانیکی بر پایۀ دادههای تجربی میباشد. این گونۀ زبانی متعلق به شاخۀ غربی جنوبی زبانهای ایرانی است. این زبان مانند بسیاری از دیگر زبانهای بومی ایران، در خطر نابودی است. این زبان در روستای «خانیک»، که گویشوران آن را «خونک» [xunek] تلفظ میکنند، گفتوگو میشود. در این مقاله، توصیف الگوهای نظام مطابقه بر مبنای نظامهای پنجگانه کامری (1978) صورت میگیرد. در تحلیلهای ارائه شده بر روی دادههای این زبان، مشخص خواهد شد که به لحاظ مطابقه، نظام انطباق دوگانه در این زبان دستوری شده است که حساس به مؤلفههای «زمان»، «نمود»، «شخص»، و «ویژگی معنایی فاعل» است. بدین ترتیب که در جملات دارای افعال «+ حال»، چه افعال لازم و چه افعال متعدی، نظام مطابقه ’فاعلی-مفعولی‘ است و در جملات دارای افعال «+ گذشته»، «+کامل»، «+سوم شخص مفرد»، و «+روانشناختی»، چه افعال لازم و چه افعال متعدی، نظام مطابقه غیر’فاعلی-مفعولی‘ است. در نظام ’فاعلی-مفعولی‘، فاعل همواره به صورت پسوند تصریفی مطابقه در فعل صورتبندی میشود و در نظام غیر’فاعلی-مفعولی‘، که واژهبستهای غیرفاعلی، وظیفۀ مطابقه را به عهده دارند، شاهد ردۀ ’خنثی‘ هستیم.
زبانشناسی
فاطمه بهرامی
چکیده
افعال ملکی علیرغم دوظرفیتی بودن، در مراتب بالای گذرایی نیستند؛ زیرا غیرکنشی بودن فعل و به تبعِ آن، نقش معنایی موضوعها که نه بر کنشگر و کنشپذیر، که بر مالک و مملوک دلالت دارند، از میزان گذرایی چنین افعالی بهشدت میکاهد. بازتاب این وضعیت در رمزگذاری روابط دستوری مشهود است؛ جستار حاضر نشان میدهد که در فارسی دو فعل ملکی ...
بیشتر
افعال ملکی علیرغم دوظرفیتی بودن، در مراتب بالای گذرایی نیستند؛ زیرا غیرکنشی بودن فعل و به تبعِ آن، نقش معنایی موضوعها که نه بر کنشگر و کنشپذیر، که بر مالک و مملوک دلالت دارند، از میزان گذرایی چنین افعالی بهشدت میکاهد. بازتاب این وضعیت در رمزگذاری روابط دستوری مشهود است؛ جستار حاضر نشان میدهد که در فارسی دو فعل ملکی «داشتن» و «بودن» فاعل و مفعول خود را به عنوان موضوعهای غیرسرنمونی تلقی کرده و آنها را به گونهای متفاوت در نظام حالت و مطابقه وارد میکنند و به این ترتیب، نشانداریِ معناییِ موضوعها در آینه ساخت نحوی منعکس میگردد. با توجه به اینکه سازمانبندی روابط دستوری در دو جمله متناظر ملکی نظیر «لقمان سه پسر داشت.» و «لقمان را سه پسر بود.» متفاوت است، ضروری مینماید تفاوت رفتاری این دو فعلِ مترادف از نظر معنا و متناظر از نظر ساخت موضوعی، اما نامتناظر از نظر روابط دستوری تبیین شود. پاسخ را میتوان در نقشهای معنایی غیرسرنمون موضوعهای نحوی یافت که اجازه میدهد هر یک از دو موضوع به صورت بالقوه امکان قرارگرفتن در جایگاه فاعل نحوی را بیابند؛ همچنین تأثیر سلسلهمراتب نظامهای مطابقه و حالتنمایی که در جهت معکوس عمل میکنند، موجب میشود هر کدام از این افعال، یکی از ابزارهای مطابقه یا حالتنمایی را به عنوان راهکار ترجیحی برای رمزگذاری نشاندار ساخت برگزینند. رمزگذاری ناقص موضوعها نیز میتواند ابزار مکملی برای نشاندار کردن ساخت باشد.
محمدمهدی اسماعیلی
چکیده
جنس دستوری یکی از مقولههای دستوری اسم بـه شـمار مـیآیـد کـه در بسیاری از زبانهای ایرانی نو مشاهده میشود، گرچه نحـوة متجلـیشـدن آن در این زبـانهـا متفاوت است. ازآنجاکه جنس دستوری ابیانهای (از مجموعه گویشهای مرکزی ایران) ارتباط منسجمی با صورتِ واژهها ندارد و نشانگرهای صوری مشخصی (بهجز برخی اسمهای مختوم به واکه) برای ...
بیشتر
جنس دستوری یکی از مقولههای دستوری اسم بـه شـمار مـیآیـد کـه در بسیاری از زبانهای ایرانی نو مشاهده میشود، گرچه نحـوة متجلـیشـدن آن در این زبـانهـا متفاوت است. ازآنجاکه جنس دستوری ابیانهای (از مجموعه گویشهای مرکزی ایران) ارتباط منسجمی با صورتِ واژهها ندارد و نشانگرهای صوری مشخصی (بهجز برخی اسمهای مختوم به واکه) برای جنس مذکر و مؤنث موجود نیست، برایناساس برای تعیین وضعیت جنس در این گویش، طبق چارچوب نظری ارائهشده توسط کوربِت، از مطابقه بهعنوان مهمترین معیار تشخیص جنس استفاده شده است. مقالة حاضر با ارائة شواهد و نمونههایی از گویش ابیانهای که به روش میدانی و از طریق مصاحبه با چهار گویشور ابیانهای گردآوری شده، به دنبال آن است که گسترة مطابقة جنس دستوری را مشخص سازد. این بررسی نشانگر آن بوده است که مطابقه در دو سطح گروه اسمی و بند رخ میدهد. جنس دستوریِ اسم بهعنوان هستة گروه اسمی، صورت صرفی برخی از اصلیترین وابستههای خود، مانند عددِ «یک»، صفت بیانی، صفت اشاره، مسندِ مختومبه واکة /ɑ-/، عدد ترتیبی، نشانة معرفه، صفت تفضیلی و حتی کمینمایِ «بیشتر» را تعیین میکند و از طرفی، در سطحِ بند نیز بر ویژگی مطابقة فعل با فاعل (صورت سوم شخص مفردِ ماضی) و مفعول (فقط در ساختهای ماضی) تأثیر میگذارد. همچنین، چون تمایز دو جنس مذکر و مؤنث فقط در شمار مفرد دیده میشود و در شمار جمع این تمایز منتفی است، مطابقه در ابیانهای را باید از نوع همگرا محسوب کرد.
فاطمه آخوندی
چکیده
زبانها و گویشهای هر جامعه در شکلگیری هویت و جهانبینی افراد آن جامعه نقش بسزایی ایفا میکنند، اما اخیراً بهدلایلی همچون تسلط زبان معیار و بیتوجهی گویشوران بومی، زبانها و گویشهای بسیاری در انزوا و خطر فراموشی قرار گرفتهاند. ازاینرو، هدف از نگارش مقالۀ حاضر، ثبت و حفظ یکی از این گونههای محلی در معرض خطر است. در پژوهش ...
بیشتر
زبانها و گویشهای هر جامعه در شکلگیری هویت و جهانبینی افراد آن جامعه نقش بسزایی ایفا میکنند، اما اخیراً بهدلایلی همچون تسلط زبان معیار و بیتوجهی گویشوران بومی، زبانها و گویشهای بسیاری در انزوا و خطر فراموشی قرار گرفتهاند. ازاینرو، هدف از نگارش مقالۀ حاضر، ثبت و حفظ یکی از این گونههای محلی در معرض خطر است. در پژوهش پیشرو، مقولات مطابقه و حالت بهعنوان دو رکن اصلی ردهشناسی انطباق صرفی در زبان لری خرمآبادی بررسی شدند. روش انجام کار بهترتیب شاملِ تهیۀ پرسشنامۀ 340 جملهای، مصاحبه با 3 گویشور بومی، ثبت و ضبط، توصیف و تحلیل علمی دادهها و در آخر، استخراج الگوی دستوری مطابقه و حالت در زبان مذکور بود. یافتهها وجود الگوی «فاعلی ـ مفعولی» را برای هر دو مقولۀ دستوری مطابقه و حالت نشان دادند و در نهایت، نظام ردهشناسی یکدست «فاعلی ـ مفعولی» برای ساحت انطباق صرفی در زبان لری تعیین شد.
لاله مولائی
چکیده
مطابقه را میتوان رخدادی دانست که طی آن، کلمهای مشخصههای صرفیای میگیرد که از جای دیگر نشئت میگیرد، و این به معنای وضعیتی است که در آن، صورت هدف دارای نشانههای دستوریای است که توسط ناظر نظارت میشود. از سوی دیگر، ارجاع متقابل (در خصوص نشاندار شدن فعل) را غالباً میتوان، در مورد زبانهای ضمیرانداز، برای سازوکاری به کار ...
بیشتر
مطابقه را میتوان رخدادی دانست که طی آن، کلمهای مشخصههای صرفیای میگیرد که از جای دیگر نشئت میگیرد، و این به معنای وضعیتی است که در آن، صورت هدف دارای نشانههای دستوریای است که توسط ناظر نظارت میشود. از سوی دیگر، ارجاع متقابل (در خصوص نشاندار شدن فعل) را غالباً میتوان، در مورد زبانهای ضمیرانداز، برای سازوکاری به کار برد که از رهگذر آن، فعل با عناصری مقید نشاندار میشود تا موضوعهای خود را بیان کند. این فعل به تنهایی میتواند بیانگر موضوعهایش باشد، زیرا از لحاظ تصریف غنی است. ازآنجاکه فارسی نیز، بهعنوان زبانی ضمیرانداز، دارای ویژگیهای مذکور است، پس قاعدتاً این عنوان را میتوان برای نظام فعلی فارسی معیار به کار برد؛ اما ظاهراً ارجاع متقابل، در این کاربرد، در زبان فارسی، بهطور فنی و جامع بررسی نشده است و در عوض، معمولاً اصطلاح مطابقه در این مورد به کار میرود؛ بنابراین، این پژوهش بر آن شد تا با بررسی 43 فیلمنامۀ فارسی (معیار، گونۀ محاورهای) دریابد: آیا میتوان اصطلاح ارجاع متقابل را برای وضعیت ردهشناختی نظام مطابقۀ فعل فارسی نیز به کار برد؟ اجزای ارجاع متقابل و شروط حاکم بر آن چیست؟ آیا برای اصطلاح مزبور میتوان حوزهای مناسب معرفی کرد؟ در این راستا، مطالعۀ حاضر، در چارچوب ردهشناختی، بر مبنای آرای سیویرسکا و بیکر (2005) و کوربت (2006)، اجزای ارجاع متقابل فعل، شروط حاکم بر آن و حوزۀ فنی مربوط به آن را معرفی کرده و برای انتخاب از میان دو اصطلاح ارجاع متقابل و مطابقه، پیوستاری دوسویه ارائه داده است.