آزیتا عبّاسی
چکیده
در صرف تکواژبنیاد، تکواژ صفر به تکواژی گفته میشود که بار معنایی دارد، اما هیچگونه تظاهر صوری ندارد؛ یعنی نه صورت آوایی دارد و نه صورت نوشتاری؛ بهعنوان نمونه، کلمة «رفت» در زبان فارسی، فعل گذشتة سوم شخص مفرد است، اما در این کلمه هیچ نشانة صوریای برای نشان دادن مشخصههای شخص و شمار وجود ندارد. گروهی از زبانشناسان ...
بیشتر
در صرف تکواژبنیاد، تکواژ صفر به تکواژی گفته میشود که بار معنایی دارد، اما هیچگونه تظاهر صوری ندارد؛ یعنی نه صورت آوایی دارد و نه صورت نوشتاری؛ بهعنوان نمونه، کلمة «رفت» در زبان فارسی، فعل گذشتة سوم شخص مفرد است، اما در این کلمه هیچ نشانة صوریای برای نشان دادن مشخصههای شخص و شمار وجود ندارد. گروهی از زبانشناسان کلمة «رفت» را به صورت [رفت-Ø]فعل تحلیل میکنند و مشخصههای شخص و شمار را به تکواژ صفر نسبت میدهند، اما تکواژ صفر از سوی بسیاری از محققان از جمله آرونوف (1976 و 1983)، لیبر (1981)، بائر (1983و 1988)، اشتکاور (1992) و ملچوک (1996)، به دلایل متعددی از جمله تعدد مقولات دستوری و تعدد معانی، مورد اعتراض قرار گرفته است. در این مقاله، ماهیت تکواژ صفر مورد بررسی دقیقتر قرار گرفته و مصادیق این تکواژ و شرایطی که زبانشناسان برای وجود آن مطرح کردهاند، معرفی شده است. آنگاه، پس از ارائة دلایلی که برای تأیید و رد تکواژ صفر برشمردهاند، با ارائة شواهد زبانی مشخص شده است که آنچه در منابع با عنوان «تکواژ صفر» مینامند، خلأای است بافتی در محور همنشینی که گویشور با توجه به بافت زبانی و غیرزبانیای که در دسترس دارد، آن را پر میکند.
شهلا رقیبدوست؛ الهه کمری
چکیده
تحقیقات پیشین نشان دادهاند که افراد ناشنوا، در مقایسه با افراد شنوا، در پردازش نحوی ضعیفتر عمل میکنند؛ از این رو، انتظار میرود که آنان جهت جبران این نقص از دانش پیشین خود استفاده کنند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ناشنوایی بر مهارت آزمودنیها در درک جملات موصولی فاعلی و تعیین نوع راهبردهای مورد استفادۀ آنها در درک جملات موصولی ...
بیشتر
تحقیقات پیشین نشان دادهاند که افراد ناشنوا، در مقایسه با افراد شنوا، در پردازش نحوی ضعیفتر عمل میکنند؛ از این رو، انتظار میرود که آنان جهت جبران این نقص از دانش پیشین خود استفاده کنند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ناشنوایی بر مهارت آزمودنیها در درک جملات موصولی فاعلی و تعیین نوع راهبردهای مورد استفادۀ آنها در درک جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنایی در چارچوب نظری جبرانیـتعاملی استنویچ (1980) بود. عملکرد چهار دانشآموز ناشنوای عمیق پایۀ پنجم بهعنوان گروه آزمایش و چهار دانشآموز شنوای طبیعی پایۀ پنجم بهعنوان گروه کنترل در پژوهشی مقطعی با اجرای آزمون درک مطلب جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنایی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان داد که بین عملکرد آزمودنیهای شنوا و ناشنوا در درک جملات موصولی فاعلی محتمل معنایی تفاوت معناداری وجود ندارد (0.05<p)، اما آزمودنیهای ناشنوا در مقایسه با آزمودنیهای شنوا در درک جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنایی بهطور معناداری ضعیفتر عمل کردند (0.05>p). با توجه به تحلیل دادهها، این نتیجه به دست آمد که مشکلات گروه آزمایش ناشنوا در پردازش جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنایی میتواند به استفادۀ آنان از راهبرد بالابهپایین در درک این ساختهای نحوی نسبت داده شود.
آزاده میرزائی
چکیده
در ردهشناسی ساختواژی، زبانها بر اساس نحوۀ انتقال رابطههای دستوری چون زمان، نمود، جنس و مانند آن به سه گروه زبانهای تصریفی، پیوندی و تحلیلی تقسیم شدهاند. بر این اساس در بحث فعل، ویژگیهای دستوری شخص و شمار، زمان، وجه، نمود، مفهوم سبب، گذرایی و مانند آن در زبانها یا بهوسیلۀ وندافزایی یا با تغییر در ریشه و یا با استفاده ...
بیشتر
در ردهشناسی ساختواژی، زبانها بر اساس نحوۀ انتقال رابطههای دستوری چون زمان، نمود، جنس و مانند آن به سه گروه زبانهای تصریفی، پیوندی و تحلیلی تقسیم شدهاند. بر این اساس در بحث فعل، ویژگیهای دستوری شخص و شمار، زمان، وجه، نمود، مفهوم سبب، گذرایی و مانند آن در زبانها یا بهوسیلۀ وندافزایی یا با تغییر در ریشه و یا با استفاده از واژهای مجزا بیان میشود. در زبان فارسی این مفاهیم عمدتاً با استفاده از واژهای مستقل و جدا از بخش گزارهای فعل بیان میشود و در بحث تصریف فعل، زبان فارسی را میتوان تحلیلی دانست. در این پژوهش، نحوۀ انتقال مفاهیم دستوری مرتبط با تصریف فعل در زبان فارسی در چارچوب نقش و ارجاع ونولین (2005) مورد بررسی قرار گرفته است. در رویکرد نقش و ارجاع، محمول بند در سطح هستۀ جمله، بهوسیلۀ یکی از روابط پیوند شامل همپایهسازی، ناهمپایهسازی و یا شبهناهمپایهسازی ساختاربندی میشود. بر همین اساس، در این پژوهش با فرض تحلیلی بودن زبان فارسی از جهت انتقالِ معناهای دستوریِ مرتبط با تصریفِ فعل، نحوۀ تشکیل فعل در سطح اتصالهای هستهای در دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار میگیرد.
شهناز یگانه
چکیده
آگاهی واجی عبارت است از مهارت کودک در تشخیص و تغییر اجزای گفتار که توسط سیستم نوشتاری بازنمایی میشود و عاملی مهم در یادگیری نوشتن به شمار میآید. شفافیت خط نیز به معنای میزان سهولت پیشبینی تلفظ از خط در نظر گرفته میشود. خطهایی که بازنمایی میان خط و تلفظ آن بسیار قابلپیشبینی است، خط شفاف (مانند ترکی، ایتالیایی و اسپانیایی) ...
بیشتر
آگاهی واجی عبارت است از مهارت کودک در تشخیص و تغییر اجزای گفتار که توسط سیستم نوشتاری بازنمایی میشود و عاملی مهم در یادگیری نوشتن به شمار میآید. شفافیت خط نیز به معنای میزان سهولت پیشبینی تلفظ از خط در نظر گرفته میشود. خطهایی که بازنمایی میان خط و تلفظ آن بسیار قابلپیشبینی است، خط شفاف (مانند ترکی، ایتالیایی و اسپانیایی) و خطهایی که بازنمایی میان خط و تلفظ در آنها غیرقابلپیشبینی است، خط تیره نامیده میشوند (مانند انگلیسی، فرانسه و عربی). هدف از انجام این پژوهش، درک بهتر عملکرد نوشتن کودکان طبیعی و خوانشپریش فارسیزبان از طریق آزمونهای آگاهی واجشناختی و املای واژهها با توجه به شفافیت و تیرگی خط فارسی است. به این منظور، تأثیر دو متغیر میزان آگاهی واجشناختی و شفافیت خط بر فرایند نوشتن کودکان طبیعی و خوانشپریش بررسی شد و نتایج بهدستآمده با یافتههای سایر مطالعات در این زمینه مورد مقایسه قرار گرفت. در این پژوهش، عملکرد 10 کودک فارسیزبان پسر (با میانگین سن 2/9 سال) که خوانشپریش رشدی معرفی شده و تحت آموزش بودند، با 20کودک طبیعی فارسیزبان پسر (با میانگین سنی 2/9 سال) که در مدارس عادی مشغول به تحصیل بودند، مقایسه شد. تحلیل دادههای حاصل نشان داد که کودکان خوانشپریش تقریباً در تمام آزمونها عملکرد ضعیفتری نسبت به کودکان طبیعی داشتند. نتایج مربوط به تأثیر شفافیت خط با فرضیۀ وابسته به خط همخوانی داشت؛ به این معنا که انجام آزمونهای آگاهی واجشناختی مربوط به واژههای تیره برای هر دو گروه دشوارتر از انجام آزمونهای مربوط به واژههای شفاف بود. تنها در آزمون تولید واژههای همقافیه، عملکرد دو گروه کاملاً عکس یکدیگر بود؛ یعنی کودکان طبیعی واژههای تیرۀ همقافیۀ بیشتری و کودکان خوانشپریش واژههای شفاف همقافیۀ بیشتری تولید کردند. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین درصد خطاهای کودکان طبیعی در آزمون املای واژهها مربوط به خطاهای آوایی، و بیشترین درصد خطاهای کودکان خوانشپریش در این آزمون مربوط به خطاهای غیرآوایی است که با فرضیۀ نقص واجشناختی همسویی دارد.
ابراهیم بدخشان؛ محمّد زمانی
چکیده
در این مقاله تلاش بر آن است تا با استفاده از نظریۀ بهینگی با رویکردی همزمانی به تحلیل و توصیف فرایند غلتسازی در زبان کردی (گویش کلهری) پرداخته شود. در این مقاله نشان داده میشود که محدودیت [REL-const] که در بسیاری از زبانهای دنیا (همانند زبانهای نیجرـکنگو) از رتبۀ بالایی در چینش محدودیتها برخوردار است، در گویش کلهری رتبۀ پایینی ...
بیشتر
در این مقاله تلاش بر آن است تا با استفاده از نظریۀ بهینگی با رویکردی همزمانی به تحلیل و توصیف فرایند غلتسازی در زبان کردی (گویش کلهری) پرداخته شود. در این مقاله نشان داده میشود که محدودیت [REL-const] که در بسیاری از زبانهای دنیا (همانند زبانهای نیجرـکنگو) از رتبۀ بالایی در چینش محدودیتها برخوردار است، در گویش کلهری رتبۀ پایینی را به خود اختصاص میدهد. در این مقاله همچنین، استدلال میشود که غلتسازی در زبان کردی علاوه بر واکههای افراشته، بر واکههای غیرافراشته مانند /e/ نیز اعمال میشود؛ بنابراین، افراشتگی V1برای غلتسازی در گویش کلهری، برخلاف بسیاری از زبانهای دنیا، شرط اساسی و تعیینکننده نیست. همچنین، نشان داده میشود که شرط افراشتگی خروجی دستگاه واجی تخطیناپذیر نیست؛ یعنی خروجی دستگاه واجی این گویش در شرایط و جایگاه خاص خود، هم میتواند افراشته باشد، مانند /y/ و هم میتواند غیرافراشته باشد، همانند /Y/.
راحله گندمکار
چکیده
معنیشناسی قالببنیاد نخستین بار از سوی چارلز فیلمور و پس از طرح مفهوم «قالب» از سوی او (1977الف، 1977ب، 1985، 1987) بهمثابۀ نگرشی در چهارچوب معنیشناسی شناختی مطرح شد. فیلمور در این رویکرد واژگانی، اصطلاح «قالب» را بهمثابۀ شیوهای برای تحلیلهای معنایی زبان طبیعی به کار میبرد. نگارندۀ نوشتۀ حاضر با استفاده از نمونههای ...
بیشتر
معنیشناسی قالببنیاد نخستین بار از سوی چارلز فیلمور و پس از طرح مفهوم «قالب» از سوی او (1977الف، 1977ب، 1985، 1987) بهمثابۀ نگرشی در چهارچوب معنیشناسی شناختی مطرح شد. فیلمور در این رویکرد واژگانی، اصطلاح «قالب» را بهمثابۀ شیوهای برای تحلیلهای معنایی زبان طبیعی به کار میبرد. نگارندۀ نوشتۀ حاضر با استفاده از نمونههای متعددی از زبان فارسی معیار به ارزیابی میزان کارایی این نظریه در زبان فارسی میپردازد تا جامعیت آن را به کمک زبانی معلوم کند که مورد بحث و بررسی فیلمور نبوده است. نتیجۀ این ارزیابی نشان میدهد که فیلمور در طرح این نظریهاش برخلاف ادعای اصلی معنیشناسان شناختی به دنبال صوریسازی رفته است؛ آن هم به گونهای که نهتنها در بسیاری از موارد، اغلب افعال زبان فارسی در قالبهای فیلمور پیشبینینشدهاند، بلکه در موارد متعددی قالبها در هم تلفیق میشوند. عدم کارایی مطلوب این نظریه، دستکم در مورد زبان فارسی، ناشی از نادیده گرفتن این واقعیت است که وقتی ما چیزی را در جهان خارج میبینیم، آن را با توجه به اینکه به چه شکل «درک»اش کردهایم، وارد زبان میکنیم. نوع درک ما از صحنههای پیرامونمان، تعیینکنندۀ نوع جملاتی است که به زبان میآوریم. اینکه ما صرفاً با توجه به چند عنصر موجود در یک صحنه بخواهیم به قالب مشخصی قائل شویم و به تبیین معنایی بپردازیم، چندان مطلوب و صحیح به نظر نمیرسد.
سپیده عبدالکریمی
چکیده
پژوهش حاضر تحقیقی معنیشناختی است که به منظور بررسیِ معناییِ فعلهای سادة زبان فارسی و متناظرهای مرکبِ معنایی آنها صورت گرفته است. در این بررسی، نخست، نگارنده طرز تلقی خود از فعل ساده و مرکب را ارائه میکند و پس از آن، به انواع تناظر میان فعلهای ساده و مرکب میپردازد. در ادامه، پس از بحثی مختصر دربارة هممعنایی و سه نوع از آن ...
بیشتر
پژوهش حاضر تحقیقی معنیشناختی است که به منظور بررسیِ معناییِ فعلهای سادة زبان فارسی و متناظرهای مرکبِ معنایی آنها صورت گرفته است. در این بررسی، نخست، نگارنده طرز تلقی خود از فعل ساده و مرکب را ارائه میکند و پس از آن، به انواع تناظر میان فعلهای ساده و مرکب میپردازد. در ادامه، پس از بحثی مختصر دربارة هممعنایی و سه نوع از آن که در این پژوهش مبنای تحلیلها قرار میگیرند، یعنی هممعنایی گزارهای، هممعنایی توصیفی و هممعنایی نسبی، نگارنده میکوشد به صورت مستدل و با ارائة مثال مشخص کند که از انواع سهگانة هممعنایی، کدام نوع یا انواع میان فعلهای سادة زبان فارسی و متناظرهای معناییِ مرکب آنها برقرار است. پیکرة مورد بررسی برای دستیابی به این هدف شامل گروهی از فعلهای سادة فارسی و دارای متناظرهای معناییِ مرکب است که از فرهنگ هشتجلدی سخن برگرفتهشدهاند. با بررسی این پیکره که در انتها، در بخش پیوست، آمده است، مشخص میشود که هممعنایی نسبی میان فعلهای مذکور به چشم نمیخورد، اما هممعنایی گزارهای و توصیفی میان آنها برقرار است. نتایج پژوهش حاضر میتواند برای آموزش بهینة معنیشناسی و آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان مفید باشد.
علی صابونچی
چکیده
راهنمای کتیبههای ایرانی میانه (پهلویـپارتی) حاصل زحمات دکتر سعید عریان است که اخیراً در مجموعۀ کهننامههای انتشارات علمی تجدید چاپ شده است. این کتاب که پیشتر در سال 1382 از سوی معاونت معرفی و آموزشی سازمان میراث فرهنگی چاپ و نشر یافته، از معدود کتابهایی به زبان فارسی است که مشخصاً به بررسی کتیبههای ایرانی میانۀ غربی میپردازد ...
بیشتر
راهنمای کتیبههای ایرانی میانه (پهلویـپارتی) حاصل زحمات دکتر سعید عریان است که اخیراً در مجموعۀ کهننامههای انتشارات علمی تجدید چاپ شده است. این کتاب که پیشتر در سال 1382 از سوی معاونت معرفی و آموزشی سازمان میراث فرهنگی چاپ و نشر یافته، از معدود کتابهایی به زبان فارسی است که مشخصاً به بررسی کتیبههای ایرانی میانۀ غربی میپردازد و در میان همین کتابهای معدود، به روشی علمیتر و دقیقتر نگارش یافته است