نوع مقاله : مروری
نویسنده
دانشجوی دکتری فرهنگ و زبانهای باستانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران
چکیده
راهنمای کتیبههای ایرانی میانه (پهلویـپارتی) حاصل زحمات دکتر سعید عریان است که اخیراً در مجموعۀ کهننامههای انتشارات علمی تجدید چاپ شده است. این کتاب که پیشتر در سال 1382 از سوی معاونت معرفی و آموزشی سازمان میراث فرهنگی چاپ و نشر یافته، از معدود کتابهایی به زبان فارسی است که مشخصاً به بررسی کتیبههای ایرانی میانۀ غربی میپردازد و در میان همین کتابهای معدود، به روشی علمیتر و دقیقتر نگارش یافته است
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
A Critical Review and Introduction to the Guidebook of the Middle Iranian (Pahlavi-Parthian) Inscriptions
نویسنده [English]
- Ali Sabonchi
Doctoral level of ancient culture and ancient languages Research Institute of Science and Culture, Tehran
چکیده [English]
The Guide to Middle Iranian Inscriptions (Pahlavi-Parthi) is the result of the efforts of Dr. Saeed Arian, which has recently been reprinted in the collection of ancient scientific publications. This book, which was published earlier in 2012 by the Cultural Heritage Organization's Department of Introduction and Education, is one of the few books in Persian that specifically explores the Western Middle Iranian inscriptions, and among these few books, it is written in a more scientific and accurate way.
کلیدواژهها [English]
- Parthian Phalavi
- Middle Persian Inscriptions
- transcription
- transliteration
راهنمای کتیبههای ایرانی میانه (پهلویـپارتی) حاصل زحمات دکتر سعید عریان است که اخیراً در مجموعۀ کهننامههای انتشارات علمی تجدید چاپ شده است. این کتاب که پیشتر در سال 1382 از سوی معاونت معرفی و آموزشی سازمان میراث فرهنگی چاپ و نشر یافته، از معدود کتابهایی به زبان فارسی است که مشخصاً به بررسی کتیبههای ایرانی میانۀ غربی میپردازد و در میان همین کتابهای معدود، به روشی علمیتر و دقیقتر نگارش یافته است1.
1. معرفی کتاب
راهنمای کتیبههای ایرانی میانه (پهلویـپارتی) به لحاظ تاریخی به دو دورۀ اشکانی و ساسانی تقسیم شده است. علت این تقسیمبندی تاریخی این است که کتیبههای پهلوی اشکانی (پارتی) موجود، بازمانده از دو دورۀ تاریخی اشکانی و ساسانیاند، البته بیشترین کتیبههای موجود به زبان پهلوی اشکانی، به دورۀ ساسانی تعلق دارند.
از مهمترین کتیبههای پهلوی اشکانی (پارتی) از دورۀ اشکانی میتوان به سفالنوشتههای نسا، مرو، بنچاق اورامان، کتیبۀ بلاش چهارم بر مجسمۀ برنزی هرکول مکشوف در عراق، سنگنوشتۀ نیمتنۀ بلاش چهارم و سنگنوشتۀ مزار خواسگ شهربان شوش اشاره کرد (تفضلی، 1383: 75-79؛ رضایی باغبیدی، 1385: 16-20). از میان کتیبههای نامبرده، کتاب راهنمای کتیبههای ایرانی میانه (پهلویـپارتی) تنها به بررسی بنچاق اورامان بسنده کرده و جای بررسی کتیبۀ بلاش چهارم بر مجسمۀ برنزی هرکول مکشوف در عراق و سنگنوشتۀ مزار خواسگ شهربان شوش که ساختار زبانی آسیبنادیده و کاملتری دارند، در این راهنما خالی است.
در کتاب حاضر کتیبههای دورۀ ساسانی به سه بخش کتیبههای دولتی و خصوصی و سنگ مزار تقسیم شدهاند. در بخش کتیبههای دولتی ساسانی، تحریرهای پهلوی اشکانی (پارتی) هر کتیبه در کنار تحریرهای فارسی میانه آورده شده است. کتیبههای موجود از نخستین شاهان ساسانی عمدتاً سهزبانه (پهلوی اشکانی، فارسی میانه، یونانی) هستند. خوشبختانه تحریرهای سالم موجود از هر زبان به بازسازی بخشهای تخریبشدۀ تحریر دیگر کمک میکند، زیرا هر یک از این تحریرها از روی یک نسخۀ مشترک ترجمه و نوشته شده است، البته اینکه تحریر اصلی هر یک از کتیبهها به کدام زبان بوده، محل بحث و بررسی است.
کتیبههای این کتاب با علائم اختصاری نشانهگذاری شدهاند: نخستین نشانه حرف نخست نام بانی کتیبه است (مثلاً شاهپور: Š)؛ دومین و سومین نشانه، حرف نخست و پایان نام محل کشف و یا محل قرار گرفتن کتیبه است (مثلاً نقش رجب: NRb).
بررسی هر کتیبه با توضیحی دربارۀ محل قرارگرفتن یا محل کشف کتیبه آغاز شده و سپس منابع پیشینۀ تحقیق هر کتیبه به صورت نام مؤلف و سال پدید آمدن پیشینه، آورده شده است. برای تحریرهای هر یک از کتیبههای این کتاب «حرفنوشت» و «آوانوشتی» آورده شده، اما اگر کتیبهای دو تحریر به پهلوی اشکانی و فارسی میانه داشته، به یک ترجمه برای همۀ تحریرهای کتیبه بسنده شده است. در یک مورد تحریر یونانی کتیبۀ اردشیر در نقش رستم ترجمهای جداگانه دارد، اما برای هر سه تحریر (پهلوی اشکانی، فارسی میانه، یونانی) کتیبۀ شاپور اول در نقش رستم، یک ترجمه آمده است. در مواردی هم که تحریرهایی آسیب دیدهاند و نیاز به بررسی دقیقتر در مدتزمان طولانیتری داشتهاند، یک تحریر به جای تحریر یا تحریرهای آسیبدیده حرفنویسی، آوانویسی و ترجمه شده و تحریرهای دیگر کنار گذاشته شده است. چنانچه هر بخشی از حرفنوشت، آوانوشت و ترجمه توضیحی نیاز داشته، در انتهای هر یک از بخشهای حرفنوشت، آوانوشت و ترجمه، یادداشتی آورده شده است.
2. نقد و بررسی ساختار کتاب
عنوان این کتاب، یعنی «راهنمای کتیبههای ایرانی میانه (پهلویـپارتی)»، با به همراه داشتن لفظ «راهنما» باعث ایجاد توقعات خاصی در خواننده میشود؛ اصولاً و منطقاً، راهنما کتابی است آموزشی که با هدف آشنایی مقدماتی و آموزش ابتدایی برای زبانآموزان نوپا نوشته میشود. وجود مقدمهای کافی و وافی از مهمترین ویژگیهای یک کتاب راهنمای زبان باستانی است، در حالی که نویسندۀ کتاب حاضر به مقدمهای سهصفحهای اکتفا کرده که بیش از نیمی از آن هم به نکاتی دربارۀ سبب تألیف و توضیحاتی دربارۀ ساختار کلی کتاب و تشکرهای مألوف اختصاص دارد. با اینکه توضیحات جغرافیایی و صوری در آغاز هر کتیبه آمده است، جای جدولی از خطهای بهکاررفته در کتیبههای این کتاب، توضیحاتی دربارۀ نظام نوشتاری، شیوۀ آوانویسی و حرفنویسی و مقدماتی از ساختار زبانی (واجشناسی، نحو و صرف) کتیبهها خالی است. هرچند فرض را بر این نهیم که در منابع و آثار پیشین این کتاب، موارد یادشده موجود است، با این حال، نباید فراموش کرد که عنوان کتاب، یعنی «راهنمای کتیبههای ایرانی میانه (پهلویـپارتی)»، وجود هرگونه ارجاع به اثری دیگر را منتفی میسازد، زیرا راهنما با این فرض نوشته میشود که نوآموز فهم درست و دقیق متون متقدم و توانایی استفاده از آنها را ندارد یا منابع و آثار پیشین برایش قابلدسترسی نیست. علاوه بر این، راهنما کتابی است کلنگر و باید به گونهای دقیق و راهگشا نوشته شود تا پژوهشگران سایر رشتههای مرتبط نیز به هنگام نیاز بتوانند بهآسانی از آن استفاده کنند.
در اکثر کتابهای راهنمای زبانهای باستانی، به زبان فارسی و یا غیرفارسی، وجود واژهنامهای هرچند در حدّ ترجمۀ واژگان و بدون بسامد، مشهود و مألوف است؛ در کتاب حاضر نیز، گرچه ترجمهای کلی از هر کتیبه داده شده، اما وجود واژهنامه یا حداقل فهرستی از واژهها اجتنابناپذیر مینماید، چراکه کار زبانآموز را در یادگیری آسانتر میکند و سرعت میبخشد. از بهترین نمونههای راهنما که برای دانشجویان زبانهای باستانی ایران به فارسی نوشته شده است، میتوان به راهنمای زبانهای باستانی تألیف محسن ابوالقاسمی اشاره کرد. کتاب مذکور همۀ ویژگیهای یادهشدۀ یک کتاب راهنما را دارد.
نکتۀ دیگری که در کتاب کار را کمی دشوار میکند، شمارهگذاری نشدن سطرهای متن اصلی کتیبههاست. سهولت در تطبیق متن اصلی با حرفنوشت و آوانوشت و ترجمه، نخستین نکتهای است که در کتاب آموزشی نباید از قلم بیفتد.
3. نقد و بررسی ترجمه
3-1. یک ترجمه برای دو تحریر متفاوت
در کتاب حاضر برای کتیبهای که دو تحریر به پهلوی اشکانی و فارسی میانه داشته، تنها یک ترجمه برای هر دو تحریر آورده شده است. در یک مورد تحریر یونانی کتیبۀ اردشیر در نقش رستم ترجمهای جداگانه دارد، اما برای هر سه تحریر (پهلوی اشکانی، فارسی میانه، یونانی) کتیبۀ شاپور اول در نقش رستم، یک ترجمه آمده است. این امر سبب شده، در مواردی ترجمهای آزاد ارائه شود که اگرچه به مفهوم جملهها لطمهای وارد نکرده، ولی دقت موردنیاز در ترجمۀ کتاب راهنما بهشدت زیر پا گذاشته شده است.
تحریر پهلوی اشکانی و فارسی میانۀ کتیبۀ شاپور در حاجیآباد و تنگ براق، مگر در مواردی، واژهبهواژه از هم پیروی میکنند، اما ترجمۀ یکسان از جملۀ پایانی این دو کتیبه، این بخش کتاب را دچار خلل کرده است:
Prt. kE tiGr O hO cId ZAmEd hO-b dast nEw ahAD.
(عریان،1392: 37)
{پس}کسی که تیر را به آن چینه میراند، او نیکو دست است.
Mpr. pas kE tigr O An cIdAg abganEd Oy dast nEw.
(عریان،1392: 24)
پس کسی که تیر را به آن چینه پرتاب میکند، او نیکو دست {است}.
در کتاب حاضر برای این دو جمله یک ترجمۀ آزاد آورده شده است:
پس کسی که تیر به آن سنگچین افکند، او نیو دست است (عریان،1392: 38).
این در حالی است که Prt. ZAmEd مضارع اخباری سوم شخص مفرد از مادۀ مضارع ZAm- به معنی «راندن، روانه کردن» (ژینیو2، 1972)، از ریشۀ gam- به معنی «حرکت کردن» (ابوالقاسمی،1384: 198) است، ولی Mpr. abganEd مضارع اخباری سوم شخص مفرد از مادۀ مضارع abgan- به معنی «افگندن، پرتاب کردن» (ژینیو، 1972)، از ریشۀ kan- به معنی «نهادن، قرار دادن» (چونگ3، 2007: 230) که با پیشوند apa- به معنی «پرتاب کردن» (همان) است. در چند سطر بالاتر در همین کتیبه، معادل Mpr. abgand در پهلوی اشکانی، aBgand آمده که نشان میدهد بار معنایی Mpr. abgand با Prt. aBgand برابری میکند وPrt. ZAmEd معانی دیگری دارد. مکنزی نیز گرچه برای هر دو تحریر کتیبه یک ترجمه آورده است، اما دقیقاً به این تمایز اشاره کرده و Mpr. abgand را به «پرتاب کند» و Prt. ZAmEd را به «روانه کند» ترجمه کرده است (مکنزی4، 1978).
3-2. عدم تطابق میان صورت صرفشدۀ فعل و ترجمۀ آن
3-2-1. از کتیبۀ شاپور یکم در کعبۀ زردشت بند 17(عریان،1392: 67):
Prt. W pty y’ztn pwšt ZNH ’wnt hštr YB˂Hm W HHSNWm
ud pad yazdAn puSt im awand Sahr wxAzAm ud dArAm.
و (نیز) به پشتیبانی ایزدان این چند شهر را خواستیم و به دست آوردیم.
WxAzAm و dArAm به معنی «میخواهیم» و «نگاه میداریم» (ژینیو، 1972)، هر دو مضارع اخباری اول شخص جمعاند اما اینجا به ماضی سادۀ اول شخص جمع ترجمه شدهاند5.
3-2-2. از کتیبۀ شاپور یکم در کعبۀ زردشت بند 17(: 67):
Prt. W TNH-š pty npwšt YDRYKWm.
ud Edar-iZ pad nibiSt nibAyAm.
و نیز در اینجا بنابراین کتیبه بر پا کردیم.
nibAyAm به معنی «برپا میکنیم» (ژینیو، 1972)، مضارع اخباری اول شخص جمع است، اما اینجا به ماضی سادۀ اول شخص جمع ترجمه شده است6.
3-2-3. از کتیبۀ شاپور یکم در کعبۀ زردشت بند 19(عریان، 1392: 68):
Prt. W LHw MH ZNHn ’twrn YNTNm.
ud hO cE imIn AdurAn dahAm.
آنچه که (ما) به این آتشان (اختصاص) دادیم.
dahAm به معنی «میدهیم» (ژینیو، 1972)، مضارع اخباری اول شخص جمع است، اما اینجا به ماضی سادۀ اول شخص جمع ترجمه شده است7.
3-2-4. از کتیبۀ کرتیر در نقش رجب سطر 25 (عریان، 1392: 168):
Mpr. ˃Pm KBYR NPŠH ŠM gtw’kyhy QDM gty p’thštly W m’tgd’n YKTYBWN YK˂YMWNt ˃Yk …
u-m was xwES nAm gyAgIh abar gat pAtixSIr ud mAdayAn nibiSt EstAd kU…
و من نام خویش را در بسیار جایها بر سند و پیماننامه و گزارشها نوشتم که ...
ژینیو (1972) YK˂YMWNt را EstEd آوانویسی کرده و باک8(1978: 483) YKTYBWN YK˂YMWNt را «نوشتم» ترجمه کرده است. فرای9(1965) این جمله را ماضی نقلی مجهول ترجمه کرده است: «شکوه10نام من بسیار بر اسناد و عهود و مدارک نوشته شده است». t- در پایان YK˂YMWN- بیانگر شناسۀ مضارع اخباری سوم شخص مفرد است که در فارسی میانۀ زردشتی و پهلوی اشکانی کتیبهای نیز همین کاربرد را دارد؛ بنابراین، YK˂YMWNt، همانگونه که ژینیو تشخیص داده، باید EstEd آوانویسی شود. در اینجا EstEd فعل کمکی برای بیان ماضی نقلی است؛ YKTYBWN YK˂YMWNt باید «نوشتهام» ترجمه شود. دلیل دیگری که نشان میدهد YKTYBWN YK˂YMWNt را باید «نوشتهام» ترجمه کرد، بافت جمله است. نهاد جمله (کرتیر) عملی را بازگو میکند که در بازۀ زمانیای در گذشته انجام شده و اثر و نتیجۀ آن تا زمان حال و حتی آینده نیز که دیگران آن را بخوانند، پابرجاست. حرف ربط kU در آغاز جملۀ پیرو بیانگر همین نتیجه و اثر است:
u-m was xwES nAm gyAgIhA abar gat pAtixSIr ud mAdayAn nibiSt EstEd kU az frAstar zaman pAdixSIr, mAdayAn, ayAb gat ayAb any nAmag wEnEd An dAnAdkU…
من (کردیر) {بدان علت} نام خویش، بسی، در جایها بر سند و معاهده و فرمانها نوشتهام تا کسی که در آینده عهد، فرمانها یا اسناد یا هر نامۀ دیگر را میبیند بداند که ....
3-2-5. از کتیبۀ کرتیر در کعبۀ زردشت؛ بند 1 (عریان، 1392: 183):
Mpr. W ˃NH krtyr ZY mgwpt yzd’n W šhpwhr y MLK’n MLK˃hwplst’y W hwk’mky HWYNn.
ud az kirdIr I mOwbid, yazdAn ud SAbuhr I SAhAn SAh hupristAy ud hukAmag hAn.
پس من کرتیر موبد به ایزدان و شاپور شاهان شاه، خوب خدمتکننده و خوشنیت بودهام.
HWYNn در این جمله به hAn (مضارع التزامی) آوانویسی شده و بدون آنکه دلیلی ذکر شود، به ماضی نقلی اول شخص مفرد ترجمه شده است. باک (1978: 18) احتمال داده HWYN هزوارش nimUdan باشد و آن را «نشان دادن و به نمایش گذاشتن» معنی کرده و فرض کرده که به جای شناسۀ مضارع التزامی اول شخص مفرد –n ، صورت صحیح باید شناسۀ مضارع اخباری سوم شخص مفرد–t باشد. او جمله را اینگونه ترجمه کرده است: «و من کرتیر موبد به یزدان و شاهپور شاهانشاه جانسپار و خوشنیت توجه کردم» (همان: 1384)11. ژینیو (1991: 121) برای HWYNn، قرائت hAn مضارع التزامی اول شخص مفرد از مادۀ h- (بودن) را پسندیده و به «باشم، خواهم بود» ترجمه کرده است. مکنزی (1989) این واژه را HWYTNخوانده، به *istAn 12آوانویسی و به «امیدوارم پیوسته باشم» ترجمه کرده است.
4. نقد و بررسی«آوانوشت»
4-1. در کتاب حاضر، در موارد زیادی با تناقض در آوانویسی مواجهیم و از آنجا که بروز هر تناقضی بیش از یک یا دو مورد است، احتمال اشتباه نگارشی منتفی است. کتاب حاضر با عنوان راهنما و با هدف ارائۀ «آوانوشت» و «حرفنوشت» برای تساهل کار و آموزش زبانآموزان نوشته شده است؛ بنابراین، سبب تألیف کتاب وجود این دست تناقضات را توجیهناپذیرتر میکند. بسیاری از این تناقضات به واژههای پربسامد و بسیار سادۀ زبانهای ایرانی میانۀ غربی تعلّق دارد. چون مشتی بیان خروار میکند، چند نمونه ذکر میشود:
4-1-1. Prt.’wpdštn: فرمان دادن
updiSt: فرماندادیم (تحریر پهلوی اشکانی (پارتی) کتیبۀ شاپور یکم در حاجیآباد) (عریان،1392: 37).
OpdiSt: فرمان دادیم (تحریر پهلوی اشکانی (پارتی) کتیبۀ شاپور یکم در کعبۀ زردشت: بند16و بند 22) (همان: 67-68).
OpdEsEm فرمان میدهیم (تحریر پهلوی اشکانی (پارتی) کتیبۀ شاپور یکم در کعبۀ زردشت: بند 19) (همان: 68).
4-1-2. Prt. RMYtn: افگندن
aBgand بیفگندیم (تحریر پهلوی اشکانی (پارتی) کتیبۀ شاپور یکم در حاجیآباد) (همان: 37).
abgand افگندیم (تحریر پهلوی اشکانی (پارتی) کتیبۀ شاپور یکم در تنگ براق) (همان: 46).
4-1-3. Mpr. dwšhwy: دوزخ
duSux (کتیبۀ کرتیر در نقش رجب: سطر8 و 18) (همان:169).
duSox (کتیبۀ کرتیر در نقش رجب: سطر 5) (همان).
4-1-4. Mpr. mgwpt: موبد
mObed (کتیبۀ کردیر در نقش رجب: سطر 28) (همان: 169).
mObid (کتیبۀ کردیر در نقش رجب: سطر 29 و 30) (همان: 169).
mowbid (کتیبۀ کردیر در کعبۀ زردشت: بند 1 و بند 18) (همان: 187و 190).
mowbed (کتیبۀ کردیر در کعبۀ زردشت: بند 4 و بند 18) (همان).
4-1-5. ’yhlpt / Mpr. ’yhrpt: هیربد
hErbEd (کتیبۀ کردیر در نقش رجب: 69 سطر 28) (همان: 169).
hErbid (کتیبۀ کردیر در کعبۀ زردشت: بند 17) (همان).
4-1-6. Mpr. ptpwrsytn/ ptpwrs’tn: بازخواندن، فراخواندن
pahipursId بازخواند (کتیبۀ شاپور سگانشاه در پرسپولیس/2: سطر4) (همان: 159).
pahipursAd بازخوانَد (کتیبۀ کردیر در نقش رجب: سطر 14) (همان: 169).
paypursAd بازخواند (کتیبۀ کردیر در کعبۀ زردشت: بند 18) (همان: 190).
4-1-7. Mpr. ktkln / ktkl’n: اعمال، کردگان
kirdagAn (کتیبۀ کردیر در نقش رجب) (همان: 169).
kardagAn (کتیبۀ کردیر در کعبۀ زردشت) (همان: 183).
4-2. آوانویسی شناسههای فعلی
4-2-1. در پهلوی اشکانی(پارتی) شناسۀ مضارع اخباری اول شخص مفرد -’m = -Am، و شناسۀ مضارع اخباری اول شخص جمع -’m = -Am و –wm = -um است. در فارسی میانه، شناسۀ مضارع اخباری اول شخص مفرد و جمع -’ym = -Em است. در کتاب حاضر در آوانوشت متن پهلوی اشکانی، شناسۀ اول شخص فارسی میانه، -Em، به جای شناسۀ اول شخص پهلوی اشکانی، -Am، آمده است.
OpdEsEm به جایِ OpdEsAm فرمان میدهیم (تحریر پهلوی اشکانی (پارتی) کتیبۀ شاپور یکم در کعبۀ زردشت: بند19) (همان: 68).
4-2-2. در کتیبههای ایرانی میانۀ غربی، حرف –t در موارد مختلفی به کار میرود. این حرف برای نشان دادن مادۀ ماضی (bUd = YHWWNt (ژینیو، 1972)) یا بهعنوان شناسۀ مضارع اخباری سوم شخص مفرد (bawEd = YHWWN (همان)) یا بهندرت، برای نشان دادن شناسۀ مضارع التزامی سوم شخص مفرد، به انتهای پایۀ هزوارشی فعل افزوده میشود13؛ بنابراین، –t در انتهای پایۀ هزوارشی بنا به بافت جمله، به t و d پایانی مادۀ ماضی، -Ed شناسۀ اخباری سوم شخص مفرد و -Ad شناسۀ التزامی سوم شخص مفرد آوانویسی میشود. در کتاب حاضر، این حرف حتی در جملهای تکراری، گاهی به -Ed و گاهی به Ad- آوانویسی شده است. در این بخش برای به درازا نکشیدن سخن، به ذکر یک مورد اکتفا میشود:
1. کتیبۀ کردیر در نقش رجب: سطر 13 (عریان،1392 :167).
Mpr. W MNW ZNH n’mky HZYTNt W ptpwrs’t ZK PWN yzd’n W MR˂HYn NPŠH lwb’nl’ty W l’sty ’yw YHWWN.
ud kE En nAmag WEnEdud pahipursAd An pad yazdAn ud xwadAyAn ud xwES ruwAn rAd ud rAst Ew bawEd.
کسی که این نامه (=کتیبه) را بیند و (آن را) بازخواند، باشد که او نسبت به ایزدان و خدایان (=فرمانروایان) و روان خویش راد و راست شود.
2. کتیبۀ کردیر در کعبۀ زردشت: بند18 (همان: 186).
Mpr. W MNW ZNH n’mky HZYTNt W pt pwls’t ZK PWN yzd’n W MR˂HYn NPŠH lwb’n l’ty W l’sty ’yw YHWWN.
ud kE En nAmag WEnAdud paypursAd An pad yazdAn ud xwadAyAn ud xwES ruwAn rAd ud rAst Ew bawEd.
و هر که این نامه را به بیند و بخواند، او نسبت به ایزدان و فرمانروایان و روان خویش راد و راست باشد.
حرفنوشت هر دو جمله یکی است با بافت معنایی و ترجمهای تا حدودی یکسان؛ حالآنکه آوانوشت آن متفاوت است.
4-2-3. در ایرانی میانۀ غربی، فعل مضارع تمنایی با پیوستن شناسۀ خاص تمنایی Mpr.–Eh و Prt. –EndE(h) به مادۀ مضارع ساخته میشود. در روش دیگر،Mpr. E(w) و Prt. hEb پیش از فعل مضارع اخباری میآید و فعل مضارع تمنایی ساخته میشود (رضایی باغبیدی، 1385: 126). در کتاب حاضر فعلی که همراه hEb آمده با آنکه در حرفنوشت هیچ شناسهای ندارد، با شناسۀ EndEhـ آوانویسی شده است. این در حالی است که در تحریر فارسی میانۀ همین جمله، فعلِ همراه ِEw، مضارع اخباری و به صورت صحیح آوانویسی شده است:
1. تحریر پهلوی اشکانی (پارتی) کتیبۀ شاپور یکم در حاجیآباد و تنگ براق (عریان، 1392: 37 و 45).
Prt. W HTY˃˂LHw šyty hyp ŠDYW.
ud tiGr O hO cId hEb widEnEh14.
و او تیر به آن سنگچین پرتاب کند.
2. تحریر فارسی میانۀ کتیبۀ شاپور یکم در حاجیآباد و تنگ براق (همان: 33و 43).
Mpr. W HTY˃˂L ZK cyt’k ’yw ŠDYTN.
ud tigr O An cIdAg Ew wihEd.
5. قرائتهای نو بدون توجیه
در کتاب حاضر برای برخی واژههایی که قرائت آنها دشوار و یا اختلافبرانگیز است، آوانوشتی آمده که نه ارجاع به منبعی دارد و نه توجیهی ریشهشناختی برای قرائت جدید آورده شده است. باید یادآوری کرد که ژینیو و باک به علّت بحثبرانگیز بودن هرگونه قرائت، تنها این واژهها را از روی بافت جمله معنی کرده و آوانوشتی برای آنها ندادهاند.
5-1. Prt. prtšywd از تحریر پهلوی اشکانی (پارتی) کتیبۀ شاپور یکم در کعبۀ زردشت: بند 22 (همان: 67).
partSEd آوانویسی و به «باقی میماند» ترجمه شده است.
5-2. Mpr. phlsty از کتیبۀ کرتیر در نقش رجب: سطر 1 (همان: 168).
pahrist آوانویسی و به «خدمت کردم» ترجمه شده است.
Mpr. W ˃NH krtyr BYN štly PWn l’styhy phlsty HWHm.
ud az kardIr andar Sahr pad rAstIh pahrist hEm.
پس من کردیر در شهر با راستی خدمت کردهام.
5-3. Mpr. glsty از کتیبۀ کرتیر در کعبۀ زردشت: بند 10(همان: 185).
grist آوانویسی و به «لانه» ترجمه شده است.
در پایان باید افزود که کتاب حاضر بهعنوان پژوهش سعید عریان انتشار یافته است، اما با توجه به توضیحات و نکاتی که آورده شده، این موضوع به ذهن متبادر میشود که کتاب حاضر بیشتر حاصل گردآوری است تا پژوهش.