عبدالحسین حیدری
چکیده
در پژوهش حاضر، تمرینهای واژهآموزی کتابهای نگارش فارسی دورۀ دوم ابتدایی بر اساس طبقهبندی واژگانی مطالعه شدهاند. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام یافته است. ابتدا، تمرینهای واژهآموزی کتابها در زیرمقولههای مختلفِ طبقهبندی دانش واژگانی قرار داده شد تا فراوانی و میانگین درصد آنها مشخص گردد. ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، تمرینهای واژهآموزی کتابهای نگارش فارسی دورۀ دوم ابتدایی بر اساس طبقهبندی واژگانی مطالعه شدهاند. این پژوهش به روش توصیفی ـ تحلیلی انجام یافته است. ابتدا، تمرینهای واژهآموزی کتابها در زیرمقولههای مختلفِ طبقهبندی دانش واژگانی قرار داده شد تا فراوانی و میانگین درصد آنها مشخص گردد. سپس، برای تحلیل دادهها از نرم افزار اِس. پی. اِس. اِس استفاده شد. نتایج تحلیل آمار توصیفی نشان میدهد که در هر سه کتاب نگارش فارسی، تمرینهای مرتبط با بعد صورت نوشتاری از فراوانی حداکثری برخوردار هستند، درحالیکه ابعاد دیگر دانش واژگانی، نظیر همایی واژهها، دارای فراوانی حداقلی هستند. همچنین، اختصاص ۸۰ درصد از تمرینهای صریح واژهآموزی به فعالیتهای واژگانی دریافتی در مقایسه با تنها ۲۰ درصد تمرینهای تولیدی، نامتوازنبودن طراحی تمرینها در کتابهای نگارش فارسی را نشان میدهد؛ درصورتیکه این کتابها برای آموزش مهارت نوشتن تدوین شدهاند که یک مهارت تولیدی است. طبق نتایج آمار استنباطی، بین ابعاد مختلف دانش واژگانی تمرینهای واژهآموزی کتابهای نگارش فارسی در سه پایۀ تحصیلی دورۀ دوم ابتدایی تفاوت معناداری وجود ندارد؛ درصورتیکه تفاوت بین نوع تمرینهای این کتابها بهلحاظ آماری معنادار است. پیشنهاد میشود تمرینهای واژهآموزی کتابهای درسی پیکرهبنیاد باشند. همچنین، ابعاد مختلف دانش واژگانی در تمرینهای متنوع دریافتی و تولیدی کتابها نمود پیدا کنند تا دانشآموزان به دفعات متعدد در معرض یک واژه قرار گیرند، زیرا تکرار واژه، عامل مهمی در یادسپاری واژههای زبان است. یافتهها و نتایج پژوهش حاضر، افزون بر کارآمدبودن در طراحی و تدوین کتابهای درسی، در حوزۀ تدریس نیز میتوانند برای معلمان مفید باشند.