امیر زندمقدم
چکیده
با توجه به اهمیت فراگیری ابعاد منظورشناختی زبان دوم و لزوم ارتقاء توانش منظورشناختی در میان فارسیآموزان و با درنظرگرفتن این مهم که تاکنون پژوهش منسجم و اصیلی در خصوص تأثیر بازخورد تصحیحی بر تولید کنشهای گفتاری توسط فارسیآموزان انجام نگرفته است، هدف این پژوهش، مطالعه تأثیر دو نوع بازخورد تصحیحی (بازگویی و فرازبانی) بر تولید ...
بیشتر
با توجه به اهمیت فراگیری ابعاد منظورشناختی زبان دوم و لزوم ارتقاء توانش منظورشناختی در میان فارسیآموزان و با درنظرگرفتن این مهم که تاکنون پژوهش منسجم و اصیلی در خصوص تأثیر بازخورد تصحیحی بر تولید کنشهای گفتاری توسط فارسیآموزان انجام نگرفته است، هدف این پژوهش، مطالعه تأثیر دو نوع بازخورد تصحیحی (بازگویی و فرازبانی) بر تولید کنشهای گفتاری درخواستکردن و امتناعکردن توسط فارسیآموزان سطح متوسط است. به این منظور، 76 فارسیآموز از چهار کشور و با سطح زبانی متوسط به صورت تصادفی انتخاب شدهان در چهار گروه، به مدت شش ماه آموزش دیدند: گروه تکلیفـمحور همراه با بازخورد بازگویی، گروه تکلیف- محور همراه با بازخورد فرازبانی، گروه سنتی همراه با بازخورد بازگویی و گروه سنتی همراه با بازخورد فرازبانی. ابزار مورد استفاده در این پژوهش نسخه فارسیشدة آزمون تکمیل گفتمان نوشتاری (WDTC) برگرفته از تاجالدین، کشاورز و زندمقدم (2012) است که پایایی و روایی آن مجددا بررسی شده و سپس، بهصورت پیشآزمون و پسآزمون استفاده شده است. تدریس به هر گروه به مدت 6 هفته (هفتهای 2 ساعت، جمعاً 12 ساعت) به طول انجامیده است. نتایج نشان داد که اولاً رویکرد تکلیف- محور نسبت به روش سنتی در ارتقاء توانش منظورشناختی فارسی آموزان مؤثرتر است و میتواند رشد بسیار بالایی را منجر شود؛ ثانیا، بازخورد فرازبانی در قالب رویکرد تکلیف- محور نسبت به بازخورد بازگویی نتایج مؤثرتری درمیان فارسی آموزان داشته است..