گلناز مدرسی قوامی؛ سهند الهامی خراسانی
چکیده
رویکرد شباهتگریزی پایۀ اصلی شکلگیری واجآرایی زبانهای بشری را ادراکپذیری میداند. در این رویکرد، همخوانهای انسدادی بهدلیل ضعف ذاتی در سرنخهای ادراکیشان، بخصوص درجایگاه پایانی، گزینههای اصلی برای حذف هستند. مقالۀ حاضر با این رویکرد و در قالب نظریۀ بهینگی به بررسی رابطۀ میان امکان حذف انسدادی پایانی در خوشههای ...
بیشتر
رویکرد شباهتگریزی پایۀ اصلی شکلگیری واجآرایی زبانهای بشری را ادراکپذیری میداند. در این رویکرد، همخوانهای انسدادی بهدلیل ضعف ذاتی در سرنخهای ادراکیشان، بخصوص درجایگاه پایانی، گزینههای اصلی برای حذف هستند. مقالۀ حاضر با این رویکرد و در قالب نظریۀ بهینگی به بررسی رابطۀ میان امکان حذف انسدادی پایانی در خوشههای همخوانی زبان فارسی، براساس میزان شباهت میان دو عضو خوشۀ همخوانی میپردازد. بدین منظور، کلیه خوشههای همخوانی پایانی در زبان فارسی که عضو دوم آنها یک همخوان انسدادی است، گردآوری و میزان شباهت اعضای خوشه بر اساس سه مشخصه واک، جایگاه و شیوه تولید بررسی شد. تحلیل دادهها نشان داد که در خوشههای همخوانی مختوم به همخوان انسدادی، هرچه میزان شباهت انسدادی پایانی به همخوان پیشین در خوشه بیشتر باشد، احتمال حذف آن بیشتر است و هر سه عامل واک، جایگاه و شیوه تولید در این زمینه دخالت دارند. الگوهای حذف همخوان انسدادی در خوشههای همخوانی براساس شباهتگریزی در قالب محدودیتهای نظریه بهینگی با پایه ادراکی صورتبندی شد. در این رویکرد، محدودیتهای نشانداری علیه بروندادی که به اندازۀ کافی ادراکپذیر نیستند، عمل میکنند و محدودیتهای وفاداری از اعمال تغییر بر دروندادی که به لحاظ ادراکی برجسته است، جلوگیری میکنند.
گلناز مدرسی قوامی
چکیده
در منابع زبانشناسی غربی، juncture اصطلاحی است تخصصی در حوزۀ واجشناسی که سابقۀ آن به ساختگرایی آمریکا بازمیگردد. مفهوم مورد اشارۀ این اصطلاح، علاوه بر واجشناسی، در حوزۀ ادراک گفتار، در روانشناسی زبان وتبدیل متن به گفتار، در بازشناسی گفتار و در زبانشناسی رایانشی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. در آثار آواشناسی و واجشناسی ...
بیشتر
در منابع زبانشناسی غربی، juncture اصطلاحی است تخصصی در حوزۀ واجشناسی که سابقۀ آن به ساختگرایی آمریکا بازمیگردد. مفهوم مورد اشارۀ این اصطلاح، علاوه بر واجشناسی، در حوزۀ ادراک گفتار، در روانشناسی زبان وتبدیل متن به گفتار، در بازشناسی گفتار و در زبانشناسی رایانشی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. در آثار آواشناسی و واجشناسی زبان فارسی، در برابر juncture، معادل «درنگ» به کار رفته است که از آن، مفهوم «مکث» استنباط میشود. مقالۀ پیشِ رو با مروری بر مهمترین منابع زبانشناسی غربی، مشخص میکند که این اصطلاح دقیقاً به چه معناست و به کدام ویژگیهای زبان اشاره میکند. این بررسی نشان میدهد که بهکارگیری معادل «درنگ» برای این اصطلاح مناسب نیست، زیرا درنگ مفهوم مکث را به ذهن متبادر میکند و منظور از juncture در منابع غربی مکث نیست. در این مقاله، ضمن برشمردن برخی از ویژگیهای آواییزبان فارسی که به بحث juncture ارتباط دارند، معادل «مرز» برای آن پیشنهاد میشود.
گلناز مدرسی قوامی
چکیده
در برخی زبانها کیفیت واکه در هجای بیتکیه تغییر میکند. در آواشناسی فیزیکی، این ویژگی یعنی عدم حصول ویژگیهای کیفی ایدهآل واکه در شرایطی خاص و گرایش واکهها به سمت مرکز فضای واکهای را، کاهش واکهای مینامند. تحقیقات پیشین نشان دادهاند که فضای واکهای فارسی در هجای بیتکیه کوچکتر و مرکزیتر از هجای تکیهبر است و بر این ...
بیشتر
در برخی زبانها کیفیت واکه در هجای بیتکیه تغییر میکند. در آواشناسی فیزیکی، این ویژگی یعنی عدم حصول ویژگیهای کیفی ایدهآل واکه در شرایطی خاص و گرایش واکهها به سمت مرکز فضای واکهای را، کاهش واکهای مینامند. تحقیقات پیشین نشان دادهاند که فضای واکهای فارسی در هجای بیتکیه کوچکتر و مرکزیتر از هجای تکیهبر است و بر این اساس تغییر کیفیت واکه را یکی از همبستههای صوتشناختی تکیة واژگانی در زبان فارسی دانستهاند. در پژوهش حاضر، تأثیر تکیه بر دیرش و ویژگیهای کیفی واکههای سادة فارسی در هجای باز تکیهبر و بیتکیة واژههای دوهجایی در گفتار 14 زن و مرد فارسیزبان به لحاظ صوتشناختی بررسی شد. نتایج نشان داد که دیرش واکه در هجای باز بیتکیه کاهش مییابد، اما فضای واکهای نه تنها کوچکتر و مرکزیتر نمیشود، بلکه نسبت به حالت تکیهبر گستردهتر نیز هست.کیفیت واکهها در هجای باز بیتکیه تغییر میکند، اما این تغییر به لحاظ آماری برای همۀ واکهها معنیدار نیست. پژوهشهای پیشین نشان دادهاند که در شرایطی که دیرش کاهش مییابد، اندامهای گفتاری میتوانند سریعتر حرکت کنند تا ویژگیهای ایدهآل واکه حاصل شود و کاهش دیرش لزوماً با کاهش فضای واکهای همراه نیست. بر این اساس، نمیتوان در مورد تغییر کیفی واکهها و کاهش واکهای در هجای بیتکیه در زبان فارسی حکم کلی داد، چرا که عواملی چند از جمله میزان شمردگی گفتار، نوع هجا، طول و نوع واژه در کنار تکیه بر ویژگیهای کیفی واکه تأثیر میگذراند.