محمد دبیرمقدم؛ ویدا شقاقی؛ مجتبی منشی زاده؛ سید حسین پیری
چکیده
زبان فارسی جزو زبان های فعل پایانی است. بند در فارسی، مانند زبان های دیگر، علاوه بر عناصر اصلی دارای عناصر غیر اصلی نیز می باشد که نبود آنها بند را غیر دستوری نمی کند؛ اما گوینده یا نویسنده برای بیان مقاصد خود از آنها بهره می برد. در پژوهش حاضر سعی شده است تا وضعیت جایگاه پسا فعلی عناصر غیر اصلی بند در سیاق محاوره ای مورد مطالعه قرار گیرد ...
بیشتر
زبان فارسی جزو زبان های فعل پایانی است. بند در فارسی، مانند زبان های دیگر، علاوه بر عناصر اصلی دارای عناصر غیر اصلی نیز می باشد که نبود آنها بند را غیر دستوری نمی کند؛ اما گوینده یا نویسنده برای بیان مقاصد خود از آنها بهره می برد. در پژوهش حاضر سعی شده است تا وضعیت جایگاه پسا فعلی عناصر غیر اصلی بند در سیاق محاوره ای مورد مطالعه قرار گیرد و به عوامل ناظر بر قرارگیری این عناصر در جایگاه قبل و بعد از فعل پرداخته شود. برای این منظور تعداد 893 بند مقلوب به چپ در پیکره مورد بررسی قرارگرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در این سیاق تنها افزوده های مکانی و مقصد درجایگاه پسا فعلی قرارمی گیرند و این جایگاه به طور عمده جایگاه اطلاع مفروض و غیر تاکیدی است. همچنین قرار گرفتن این افزوده ها قبل و بعد از فعل اتفاقی نمی باشد و عواملی بر آن ناظر است. علاوه بر این، عناصر اصلی بند در جایگاه پسا فعلی قرار نمی گیرند.
محمود جعفری دهقی؛ مجتبی منشی زاده؛ فهیمه تسلی بخش
چکیده
در این پژوهش، کارکردهای وجهی فعل «رسیدن» در فارسی و روند دستوریشدگی آن بررسی شده است. به این منظور، نویسندگان پس از مروری بر پیشینۀ تحقیقات انجامشده در حوزۀ وجهیت، بهویژه دستوریشدگیِ وجهیت در زبان فارسی، به رویکردهای نظری موجود در دو حوزۀ وجهیت و دستوریشدگی پرداختهاند و سپس، با ارائۀ شواهد متعدد از دورههای مختلف ...
بیشتر
در این پژوهش، کارکردهای وجهی فعل «رسیدن» در فارسی و روند دستوریشدگی آن بررسی شده است. به این منظور، نویسندگان پس از مروری بر پیشینۀ تحقیقات انجامشده در حوزۀ وجهیت، بهویژه دستوریشدگیِ وجهیت در زبان فارسی، به رویکردهای نظری موجود در دو حوزۀ وجهیت و دستوریشدگی پرداختهاند و سپس، با ارائۀ شواهد متعدد از دورههای مختلف زبان فارسی، تحولات درزمانی رخداده را در گذر از فارسی باستان به فارسی میانه، فارسی دری و فارسی امروز تحلیل کردهاند. مطالعة شواهد نشان میدهد که در فارسی دری، «رسیدن» در بافتهایی خاص، پس از بسط استعاری و با پیشرفت در مسیر دستوریشدگی، در صیغۀ سوم شخص مفرد مضارع، بهعنوان ابزاری برای بازنمایی وجهیتهای پویا، سزاواری یا اجازهای مورد استفاده قرار میگیرد. از طرف دیگر، اگرچه در فارسیِ امروز این کاربرد بهتدریج از میان رفته است، اما فعل «رسیدن»، از طریق دیگری، برای بازنمایی وجهیت پویا به کار میرود.