کورش صفوی
چکیده
در نوشتۀ حاضر بهدنبال طرح مسألهای هستم که سالهاست مرا درگیر خود کرده و هنوز در هیچ مقاله یا کتابی ندیدهام که کسی به آن پرداخته باشد. مسأله بر سر این است که اگر قرار باشد، مطالعۀ «معنی» پیچیدهترین بخش زبانشناسی را به خود اختصاص دهد، در هریک از شاخههای مطالعۀ زبان، کدام «معنی» باید مدّ نظر قرار گیرد. ...
بیشتر
در نوشتۀ حاضر بهدنبال طرح مسألهای هستم که سالهاست مرا درگیر خود کرده و هنوز در هیچ مقاله یا کتابی ندیدهام که کسی به آن پرداخته باشد. مسأله بر سر این است که اگر قرار باشد، مطالعۀ «معنی» پیچیدهترین بخش زبانشناسی را به خود اختصاص دهد، در هریک از شاخههای مطالعۀ زبان، کدام «معنی» باید مدّ نظر قرار گیرد. برای دستیابی به پاسخی مقبول برای این پرسش، ابتدا به معرفی عمدهترین نظریههایی خواهم پرداخت که ادعای مطالعۀ «معنی» را داشته و دارند. سپس نارساییهای هریک از این دیدگاهها را برخواهم شمرد، و در نهایت معلوم خواهم کرد که دستکم به باور من، در مطالعۀ بخشها و سطوح مطالعۀ زبان، ما نیازمند کدام «معنی» هستیم.
گلناز مدرسی قوامی
چکیده
در برخی زبانها کیفیت واکه در هجای بیتکیه تغییر میکند. در آواشناسی فیزیکی، این ویژگی یعنی عدم حصول ویژگیهای کیفی ایدهآل واکه در شرایطی خاص و گرایش واکهها به سمت مرکز فضای واکهای را، کاهش واکهای مینامند. تحقیقات پیشین نشان دادهاند که فضای واکهای فارسی در هجای بیتکیه کوچکتر و مرکزیتر از هجای تکیهبر است و بر این ...
بیشتر
در برخی زبانها کیفیت واکه در هجای بیتکیه تغییر میکند. در آواشناسی فیزیکی، این ویژگی یعنی عدم حصول ویژگیهای کیفی ایدهآل واکه در شرایطی خاص و گرایش واکهها به سمت مرکز فضای واکهای را، کاهش واکهای مینامند. تحقیقات پیشین نشان دادهاند که فضای واکهای فارسی در هجای بیتکیه کوچکتر و مرکزیتر از هجای تکیهبر است و بر این اساس تغییر کیفیت واکه را یکی از همبستههای صوتشناختی تکیة واژگانی در زبان فارسی دانستهاند. در پژوهش حاضر، تأثیر تکیه بر دیرش و ویژگیهای کیفی واکههای سادة فارسی در هجای باز تکیهبر و بیتکیة واژههای دوهجایی در گفتار 14 زن و مرد فارسیزبان به لحاظ صوتشناختی بررسی شد. نتایج نشان داد که دیرش واکه در هجای باز بیتکیه کاهش مییابد، اما فضای واکهای نه تنها کوچکتر و مرکزیتر نمیشود، بلکه نسبت به حالت تکیهبر گستردهتر نیز هست.کیفیت واکهها در هجای باز بیتکیه تغییر میکند، اما این تغییر به لحاظ آماری برای همۀ واکهها معنیدار نیست. پژوهشهای پیشین نشان دادهاند که در شرایطی که دیرش کاهش مییابد، اندامهای گفتاری میتوانند سریعتر حرکت کنند تا ویژگیهای ایدهآل واکه حاصل شود و کاهش دیرش لزوماً با کاهش فضای واکهای همراه نیست. بر این اساس، نمیتوان در مورد تغییر کیفی واکهها و کاهش واکهای در هجای بیتکیه در زبان فارسی حکم کلی داد، چرا که عواملی چند از جمله میزان شمردگی گفتار، نوع هجا، طول و نوع واژه در کنار تکیه بر ویژگیهای کیفی واکه تأثیر میگذراند.
رضا مراد صحرایی
چکیده
دربارة ماهیت دستور جهانشمول در بدو تولّد، دو دیدگاه کلی مطرح است که به دیدگاه واژگانگرا و دیدگاه درخت کامل معروفاند. طرفداران دیدگاه واژگانگرا، دستور جهانشمول را ناقص و بلوغ را عامل اصلی تکوین آن میدانند. اما پیروان دیدگاه درخت کامل، بر کامل بودن درخت زبانی کودک از بدو تولّد تأکید نموده و تعامل و درونداد را عامل فعالیت ...
بیشتر
دربارة ماهیت دستور جهانشمول در بدو تولّد، دو دیدگاه کلی مطرح است که به دیدگاه واژگانگرا و دیدگاه درخت کامل معروفاند. طرفداران دیدگاه واژگانگرا، دستور جهانشمول را ناقص و بلوغ را عامل اصلی تکوین آن میدانند. اما پیروان دیدگاه درخت کامل، بر کامل بودن درخت زبانی کودک از بدو تولّد تأکید نموده و تعامل و درونداد را عامل فعالیت و توسعة آن فرض میکنند. فرض قطعی هر دو دیدگاه این است که در فرایند رشد زبان، کودک مقولههای واژگانی را زودتر از مقولههای نقشی فرا میگیرد. پیامد طرح این ایدة مشترک، اعتقاد به عدم بازنماییِ گرههای نقشی مثل زمان/ تصریف، متممنما ، مبتدا و کانون در نحو اولیة کودک است. پژوهش حاضر، با بررسی طولی روند فارسیآموزی یک کودک فارسیزبان، به ارزیابی این ایدة مشترک پرداخته و با ارائة چندین شاهد قابلاعتنا نشان داده است که در فراگیری زبان فارسی، اولاً مقولههای نقشی همزمان با مقولههای واژگانی، و نه پس از آنها، فراگرفته میشوند و ثانیاً گرههای نقشی بهطور کامل در زبان کودک قابل مشاهده هستند و فعالیت مقولههای نقشی به حدی گسترده است که شواهدی از دسترسی کودک به ساخت اطلاع نیز قابل ارائه است.
ضیاءالدین تاج الدین؛ ملیحه عشقوی
چکیده
یادگیری زمان یکی از مشکلات فارسیآموزان خارجی است. برای پرداختن به این مشکل، پیشرفت در یادگیری زمانهای فارسی براساس روشهای متفاوت در آموزش آنها در کانون این پژوهش قرار گرفت. بدینمنظور، تأثیر دو روش ساختاری و ارتباطی برای آموزش زمان بررسی شد. آزمودنیها از بین فارسیآموزان سطح دوم میانی در مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی ...
بیشتر
یادگیری زمان یکی از مشکلات فارسیآموزان خارجی است. برای پرداختن به این مشکل، پیشرفت در یادگیری زمانهای فارسی براساس روشهای متفاوت در آموزش آنها در کانون این پژوهش قرار گرفت. بدینمنظور، تأثیر دو روش ساختاری و ارتباطی برای آموزش زمان بررسی شد. آزمودنیها از بین فارسیآموزان سطح دوم میانی در مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران (مؤسسه دهخدا) انتخاب شدند. تعداد هر گروه شامل 40 فارسیآموز غیرایرانی بود. هر دو گروه در دو پیشآزمون زمان شرکت کردند تا از منظر توانایی استفاده از زمان در زبان فارسی همگن شوند. سپس زمانها به آزمودنیها در گروه ساختاری براساس روش ساختاری آموزش زبان آموزش داده شد. گروه ارتباطی نیز با توجه به طرح درسهای ارتباطی که تهیه و تدوین شد، زمانهای فارسی را فراگرفتند. بر اساس عملکرد دو گروه در پسآزمون، پیشرفت هر گروه در مقایسه با پیشآزمون و نیز در مقایسه با یکدیگر با استفاده از آزمون تی مستقل مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج تحلیلها نشان میدهد که گروه ارتباطی پیشرفت معنیداری در درک و کاربرد درست زمان نسبت به گروه ساختاری بهدست آورد. در مقابل، تفاوت آماری معنیداری در پیشآزمون و پسآزمون گروه ساختاری ملاحظه نشد. افزون بر این، نتایج آزمون تی نشان میدهد عملکرد گروه ارتباطی در پسآزمون از نظر آماری بهطرز معنیداری بهتر از عملکرد گروه ساختاری بود. نتایج این تحقیق تجربی دال بر آن است که با توجه به تأثیرگذاری روش تدریس ارتباطی در آموزش زمان، در تهیه و تدوین مطالب درسی برای فارسیآموزان و در روش آموزش مفهوم دستوری زمان، روش تدریس ارتباطی روشی کارآمد است که توجه و بهکارگیری آن در مراکز آموزش زبان فارسی به ارتقای آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان یاری میرساند.
بهلول علائی
چکیده
نظریۀ ارجاع مستقیم در مورد برخی مسائل معنیشناختی، از جمله مسئلۀ ارجاع به لاوجود و مسئلۀ جایگزینی اسامی خاص هممرجع در جملههای نگرش گزارهای با مشکل مواجه میشود؛ زیرا تنها چیزی که در این نظریه معنی یک عبارت را تشکیل میدهد مصداقِ مرتبط با آن است. در این مقاله، سعی بر آن است که با تکیه بر آنچه «مصداق گفتمانی» نامیده میشود، ...
بیشتر
نظریۀ ارجاع مستقیم در مورد برخی مسائل معنیشناختی، از جمله مسئلۀ ارجاع به لاوجود و مسئلۀ جایگزینی اسامی خاص هممرجع در جملههای نگرش گزارهای با مشکل مواجه میشود؛ زیرا تنها چیزی که در این نظریه معنی یک عبارت را تشکیل میدهد مصداقِ مرتبط با آن است. در این مقاله، سعی بر آن است که با تکیه بر آنچه «مصداق گفتمانی» نامیده میشود، به دو پرسش اساسی در این زمینه پاسخ داده شود: الف) چرا جایگزینی دو عبارت هممرجع در یک جملۀ نگرش گزارهای ارزش صدق جمله را تغییر میدهد؟ ب) چگونه میتوان به ماهیتهایی در متن ارجاع داد که به مصداقی واقعی در جهان خارج ارتباط نمییابند؟ در پاسخ، گفته میشود که آنچه مرجعِ عبارات را تشکیل میدهد، مصداقهای گفتمانی مرتبط با یک یا چند مصداق واقعی متشکل یا یک مصداق انتزاعیِ غیرمتشکل است. در واقع، ارجاع پدیدهای پویا و چند سطحی است که زبان و جهان توأماً در آن دخیلاند.
منصوره شکرآمیز
چکیده
در این پژوهش، تولید شش واکه زبان فارسی در گفتار دو بیمار زبانپریش با ضایعۀ بخش پیشین نیمکرۀ چپ مغز (یک زن و یک مرد)، با تولید این واکهها در گفتار چهار فرد سالم (دو زن و دو مرد) مقایسه شد. طیفنگاشت واکههای آزمودنیها با استفاده از نرمافزار Praat به دست آمد. واکهها در گفتار زنان سالم کشیدهتر از واکههای ...
بیشتر
در این پژوهش، تولید شش واکه زبان فارسی در گفتار دو بیمار زبانپریش با ضایعۀ بخش پیشین نیمکرۀ چپ مغز (یک زن و یک مرد)، با تولید این واکهها در گفتار چهار فرد سالم (دو زن و دو مرد) مقایسه شد. طیفنگاشت واکههای آزمودنیها با استفاده از نرمافزار Praat به دست آمد. واکهها در گفتار زنان سالم کشیدهتر از واکههای تولیدشده توسط مردان سالم بودند. ازسوی دیگر، بیمار مرد همه واکهها را کوتاهتر و بیمار زن همه واکهها را کشیدهتر از هر چهار آزمودنی سالم تولیدکردند. اگرچه سازههای واکهها در گفتار بیماران در گستره طبیعی بسامد سازهای قرارداشتند، اما در اندک تفاوتهای مشاهدهشده نیز الگویی که بیماران در سازههای اول و دوم چهار واکه غیرگرد فارسی داشتند، با الگوی آنها برای دو واکه گرد متفاوت بود.
شهره صادقی
چکیده
در پژوهش حاضر، روند رشدی درک استعاره در کودکان فارسیزبان از سه گروه سنی 6، 7 و 8 سال مورد بررسی قرارگرفت. در زمینۀ درک استعاره در کودکان، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. بهمنظور ارزیابی توانش استعاری کودکان، آزمونی دوگزینهای در قالب دو زیرآزمون درک استعارههای ادراکی- گزارهای و روانشناختی-گزارهای طراحی و تدوینگردید. پس از ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، روند رشدی درک استعاره در کودکان فارسیزبان از سه گروه سنی 6، 7 و 8 سال مورد بررسی قرارگرفت. در زمینۀ درک استعاره در کودکان، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. بهمنظور ارزیابی توانش استعاری کودکان، آزمونی دوگزینهای در قالب دو زیرآزمون درک استعارههای ادراکی- گزارهای و روانشناختی-گزارهای طراحی و تدوینگردید. پس از اجرای آزمون، عملکرد آزمودنیها با روشهای آماری توصیفی مورد تحلیل قرارگرفت. یافتههای بهدستآمده نشانداد که درک استعاره در کودکان روند فزایندۀ رشدی دارد؛ یعنی با افزایش سن و رشد شناختی، قدرت درک و تفسیر کودکان از مفاهیم استعاری بهصورت منظم افزایشمییابد.