احسان چنگیزی
چکیده
در زبان اوستایی، گاه حالت ازی برای رمزگذاری کارکردهای حالت بایی و گاه حالت بایی برای رمزگذاری کارکردهای حالت ازی به کار رفته است. این دو حالت در شمار حالتهایی هستند که نقشهای معنایی را رمزگذاری میکنند. حالت ازی در شمار حالتهای مکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم خاستگاه، جایگاه و مسیر است. حالت بایی در شمار حالتهای ...
بیشتر
در زبان اوستایی، گاه حالت ازی برای رمزگذاری کارکردهای حالت بایی و گاه حالت بایی برای رمزگذاری کارکردهای حالت ازی به کار رفته است. این دو حالت در شمار حالتهایی هستند که نقشهای معنایی را رمزگذاری میکنند. حالت ازی در شمار حالتهای مکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم خاستگاه، جایگاه و مسیر است. حالت بایی در شمار حالتهای غیرمکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم ابزار، همراهی، روش، سبب و عامل در ساخت مجهول است. ازی و بایی در سلسله مراتب حالت در آخرین جایگاه قرار گرفتهاند و از یکدیگر متمایز نیستند. در این مقاله، با بررسی شواهدی از زبان اوستایی مشخص شده است که این دو حالت چندمعنا هستند و از نظر کارکرد معنایی با یکدیگر همپوشانی دارند؛ به بیانی دیگر، میتوانند نقش یکدیگر را بر عهده گیرند و همانند یکدیگر رفتار کنند؛ به همین سبب، در زبان اوستایی جایگزین یکدیگر شدهاند. حالت ازی علاوه بر نقش معنایی خاستگاه، جایگاه و مسیر، نقشهای معنایی روش و سبب را رمزگذاری کرده است و حالت بایی نیز علاوه بر نقشهای معنایی همراهی، ابزار، سبب و عامل ساخت مجهول، نقشهای معنایی خاستگاه، مسیر و جایگاه را نشان داده است. برای شناخت گسترة معنایی و چندمعنایی این دو حالت، انگارة معنایی آنها ترسیم شده است.
راحله حمیدزی
چکیده
سدۀ چهارم هجری مصادف با دورۀ فرمانروایی خانوادة بلخیالاصل سامانی در خراسان و ماورأالنهر است. زبان فارسی دری در سدۀ چهارم و پنجم بر اثرآمیزش بیشتر با زبان عربی و قبول تعدادی از اصطلاحات جدید علمی، ادبی، دینی، سیاسی و به کار بردن آنها برای مضامین و مفاهیم مختلف شعری، نسبت به سدۀ سوم، تکامل و توسعۀ بیشتری یافت. اگر زبان شاعران و نویسندگان ...
بیشتر
سدۀ چهارم هجری مصادف با دورۀ فرمانروایی خانوادة بلخیالاصل سامانی در خراسان و ماورأالنهر است. زبان فارسی دری در سدۀ چهارم و پنجم بر اثرآمیزش بیشتر با زبان عربی و قبول تعدادی از اصطلاحات جدید علمی، ادبی، دینی، سیاسی و به کار بردن آنها برای مضامین و مفاهیم مختلف شعری، نسبت به سدۀ سوم، تکامل و توسعۀ بیشتری یافت. اگر زبان شاعران و نویسندگان این عهد را با ادوار ادبی بعد بسنجیم، تعداد واژگان عربی را کمتر و واژگان اصیل فارسی دری و حتی نفوذ زبان پهلوی را در آن بیشتر میبینیم و شاعران و نویسندگان این عهد، قواعد زبان فارسی را بیشتر رعایت میکردند. سامانیان به نثر و نظم فارسی شایق بودند و به ایجاد منظومههایی مثل شاهنامه یا ترجمۀ کتابها، فرمانهایی مستقیم صادر میکردند یا همچون ابوالفضل بلعمی، مشوّق شاعران در نظم داستانها و کتابها میشدند یا وزیرانی چون ابوعلی بلعمی خود به تألیف کتاب به زبان فارسی همت میگماشتند. بسیاری از دانشمندان کوشیدند که آثار خود را به زبان فارسی نوشته و یا برای واژههای عربی معادلهایی فارسی به کار برند. از آن جمله ابوریحان البیرونی و ابن سینای بلخیاند که به آوردن واژههای فارسی دری در آثار خود روی آوردند.
ابراهیم رضاپور؛ شیوا احمدی
چکیده
هلیدی سه نوع استعارة دستوری را معرفی میکند. اسمسازی یکی از انواع استعارههای دستوری است که در فرانقش اندیشگانی مطرح است. در این پژوهش، سعی داریم که نقش استعارة دستوری اسمسازی را در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی از منظر تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به رویکرد وندایک بررسی کنیم و به این پرسشها پاسخ دهیم: 1. آیا استعارة اسمسازی ...
بیشتر
هلیدی سه نوع استعارة دستوری را معرفی میکند. اسمسازی یکی از انواع استعارههای دستوری است که در فرانقش اندیشگانی مطرح است. در این پژوهش، سعی داریم که نقش استعارة دستوری اسمسازی را در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی از منظر تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به رویکرد وندایک بررسی کنیم و به این پرسشها پاسخ دهیم: 1. آیا استعارة اسمسازی در ایجاد پیوستگی و انسجام در متن و نیز حاشیهرانی و برجستهسازی نقشی را ایفا میکند؟ 2. نقش ایدئولوژیک اسمسازی در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی چیست؟ 3. تعداد استعارههای دستوری اسمسازی در متون سیاسی فارسی بیشتر است یا در متون سیاسی انگلیسی؟ شیوة جمعآوری دادهها به صورت کتابخانهای است و با بررسی 5/22 صفحه روزنامة انگلیسی (گاردین، یو اِس اِی تودی، تلگراف و نیویورک تایمز) و 5/22 صفحه روزنامة فارسی (کیهان، قدس و شرق) با موضوع مذاکرات هستهای ایران دریافتیم که استعارة اسمسازی با تغییر ساخت اطلاعی جمله (مبتدا و خبر [Theme and Rheme] و مبتداسازی [Topicalization])، ارجاع به پیشفرضها، استلزام معنایی [Entailment]، حذف عامل/ کنشگر و تغییر مدلهای ذهنی خواننده میتواند باعث حاشیهرانی و برجستهسازی شود. با استفاده از استعارة اسمسازی، بخشی از اطلاعات بیان نمیشوند و با تغییر ساختار مبتدا و خبر میتواند بار تأکیدی جمله را تغییر دهد. اسمسازی باعث میشود که نویسنده بدون اینکه نیاز باشد اطلاعات تکراری را مرور کند، به دانش پیشزمینهای خواننده ارجاع دهد (انسجام) و نیز از اسمهایی استفاده شود که معنای مفهومی مشابهی دارند (پیوستگی). همچنین، مشخص شد که بسامد این نوع استعاره در روزنامههای فارسی بیشتر از تعداد آن در روزنامههای انگلیسی است.
وحیده ابوالحسنی زاده؛ انیس معصومی
چکیده
هدف از این مقاله، مطالعة کاهش واکهای در واکههای لهجة کرمانی است. کاهش واکهای فرایندی است که در هجای بیتکیه رخ میدهد و طی آن واکهها به سوی واکههایی دیگر گرایش مییابند. برای بررسی کاهش واکهای در این لهجه، از 10 گویشور لهجة کرمانی (5 زن و 5 مرد) خواسته شد که 24 واژه (که در 12 واژه، واکهها در هجای تکیهبر و در 12 واژة دیگر همان واکهها ...
بیشتر
هدف از این مقاله، مطالعة کاهش واکهای در واکههای لهجة کرمانی است. کاهش واکهای فرایندی است که در هجای بیتکیه رخ میدهد و طی آن واکهها به سوی واکههایی دیگر گرایش مییابند. برای بررسی کاهش واکهای در این لهجه، از 10 گویشور لهجة کرمانی (5 زن و 5 مرد) خواسته شد که 24 واژه (که در 12 واژه، واکهها در هجای تکیهبر و در 12 واژة دیگر همان واکهها در هجای بیتکیه قراردارند) را سه مرتبه تکرار کنند. صدای این افراد توسط میکروفون شور ضبط شده و بهوسیلة نرمافزار پرت مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. برای هر واژه یک شبکة متنی ساخته شد. سپس، مقادیر دیرش، بسامد سازههای اوّل، بسامد سازههای دوم و بسامد پایة واکهها در هجاهای تکیهبر و بیتکیه اندازهگیری شد و تأثیر تکیه بر این متغیرها مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج نشان داد که بسامد پایه و دیرش واکهها در هجای بیتکیه کاهش مییابد. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که بسامد سازة اوّل تمامی واکهها و بسامد سازة دوم واکههای [ɑ, e, o, u] در هجای بیتکیه به سوی بسامد سازة اوّل و بسامد سازة دوم واکة شوا گرایش دارند. همچنین نتایج گویای آن است که کاهش واکهای در لهجة کرمانی مرکزگرا است.
مریم رضاآسا
چکیده
در بسیاری از منابع آواشناسی زبان فارسی، بر سر شیوۀ تولید همخوان ملازی /G/ در فارسی معیار اتفاق نظر وجود ندارد. در این مقاله، به بررسی صوتشناختی شیوة تولید این همخوان در زبان فارسی محاورهای معیار، در بافتهای آوایی میانواکهای، آغازی، پایانی و در خوشة همخوانی پرداخته شد و نمونههای گفتاری ده گویشور بومی فارسی معیار (پنج ...
بیشتر
در بسیاری از منابع آواشناسی زبان فارسی، بر سر شیوۀ تولید همخوان ملازی /G/ در فارسی معیار اتفاق نظر وجود ندارد. در این مقاله، به بررسی صوتشناختی شیوة تولید این همخوان در زبان فارسی محاورهای معیار، در بافتهای آوایی میانواکهای، آغازی، پایانی و در خوشة همخوانی پرداخته شد و نمونههای گفتاری ده گویشور بومی فارسی معیار (پنج زن و پنج مرد) از طبقهْ تحصیلکرده، بدون آشنایی با زبانشناسی و در محدودهْ سنی 20-30 سال، از طریق نرمافزار پرت ضبط و تحلیل شد. طبق نتایج تحلیلها، سه گونۀ انسدادی واکدار [G]، ناسوده [ʁ] و سایشی واکدار [γ] به عنوان واجگونههای اصلی شیوۀ تولید این واج شناسایی شدند که این واجگونهها در اکثر بافتها در تناوب آزاد با یکدیگر قرار میگیرند. از طرفی، آوای سایشی بیواک [x] نیز در گفتار محاورهای برخی گویشوران، در واژههای خاصی، به صورت گونهای از این واج در تناوب آزاد با گونههای دیگر قرار میگیرد. شواهد آماری نشان میدهد که گونۀ انسدادی واکدار [G] در بافتهای مذکور دارای تظاهر آوایی و تنوع بافتی بیشتری در مقایسه با سایر واجگونههای این همخوان بوده و لذا گونۀ غالب واجی و نمایندۀ این همخوان در فارسی معیار، گونۀ انسدادی واکدار /G/ میباشد.
الهه حسینی ماتک
چکیده
موادی برای بررسی گویش بختیاری ترجمة جلد سوم از پژوهش ژوکوفسکی است با عنوان موادی برای بررسی گویشهای ایرانی. ژوکوفسکی از سال 1883 تا 1886 م. در ایران اقامت داشته و نمونههایی از گویشهای ایرانی از جمله بختیاری را در این مجموعه گرد آورده است. در این کتاب، 42 شعر به گویش بختیاری واجنویسی و ترجمه شده است. این جلد از کار ژوکوفسکی، اساس کار ...
بیشتر
موادی برای بررسی گویش بختیاری ترجمة جلد سوم از پژوهش ژوکوفسکی است با عنوان موادی برای بررسی گویشهای ایرانی. ژوکوفسکی از سال 1883 تا 1886 م. در ایران اقامت داشته و نمونههایی از گویشهای ایرانی از جمله بختیاری را در این مجموعه گرد آورده است. در این کتاب، 42 شعر به گویش بختیاری واجنویسی و ترجمه شده است. این جلد از کار ژوکوفسکی، اساس کار مریم شفقی و سیدمهدی دادرس قرار گرفته و آنان خود را در بخشی از کتاب مؤلف نامیدهاند. یکی از این دو محقق، خود گویشور بختیاری است و بر اساس اطلاعات خود از گویش بختیاری امروز، واجنویسی و تکیهگذاری اشعار بختیاری را تصحیح کرده و اشعار را بدون توجه به ترجمة ژوکوفسکی به فارسی برگردانده است. در این مقاله، شیوة کار شفقی و دادرس در واجنویسی، تکیهگذاری و ترجمة این اشعار بررسی و نقد شده است. مطالعة گویش بختیاری در 131 سال پیش و مقایسة آن با بختیاری امروز، بررسی درزمانی محسوب میشود و نمیتوان واجنویسی و تکیهگذاری اشعار را بر اساس اطلاعات امروزی تغییر داد. ناآشنایی محققان با مسائل زبانشناختی و تحولات زبان موجب شده است که این کتاب «موادی برای بررسی گویش بختیاری» فراهم نکند.
وحیده ابوالحسنی زاده؛ انیس معصومی
چکیده
هدف از این مقاله، مطالعۀ کاهش واکهای در واکههای لهجۀ کرمانی است. کاهش واکهای فرایندی است که در هجای بیتکیه رخ میدهد و طی آن واکهها به سوی واکههایی دیگر گرایشمییابند. برای بررسی کاهش واکهای در این لهجه، از 10 گویشور لهجۀ کرمانی (5 زن و 5 مرد) خواسته شد که 24 واژه (که در 12 واژه، واکهها در هجای تکیهبر و در 12 واژۀ دیگر ...
بیشتر
هدف از این مقاله، مطالعۀ کاهش واکهای در واکههای لهجۀ کرمانی است. کاهش واکهای فرایندی است که در هجای بیتکیه رخ میدهد و طی آن واکهها به سوی واکههایی دیگر گرایشمییابند. برای بررسی کاهش واکهای در این لهجه، از 10 گویشور لهجۀ کرمانی (5 زن و 5 مرد) خواسته شد که 24 واژه (که در 12 واژه، واکهها در هجای تکیهبر و در 12 واژۀ دیگر همان واکهها در هجای بیتکیه قراردارند) را سه مرتبه تکرارکنند. صدای این افراد توسط میکروفون شور ضبط شده و بهوسیلۀ نرمافزار پرت مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتهاست. برای هر واژه یک شبکۀ متنی ساخته شد. سپس، مقادیر دیرش، بسامد سازههای اوّل، بسامد سازههای دوم و بسامد پایۀ واکهها در هجاهای تکیهبر و بیتکیه اندازهگیری شد و تأثیر تکیه بر این متغیرها مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج نشان داد که بسامد پایه و دیرش واکهها در هجای بیتکیه کاهش مییابد. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که بسامد سازۀ اوّل تمامی واکهها و بسامد سازۀ دوم واکههای [ɑ, e, o, u] در هجای بیتکیه به سوی بسامد سازۀ اوّل و بسامد سازۀ دوم واکۀ شوا گرایش دارند. همچنین نتایج گویای آن است که کاهش واکهای در لهجۀ کرمانی مرکزگرا است.