نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار زبان‌شناسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

2 کارشناس ارشد زبان‌شناسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران

چکیده

در این پژوهش، تأثیر متغیرهای بافت وقوع گفتار، سن و جنسیت بر میزان رمزگردانی گویشوران دوزبانة ترکی‌ـ فارسی مطالعه و بررسی شده‌است. به این منظور، چهل (40) آزمودنی در دو گروه سنّی 20ـ40 و 40ـ70 سال و دو گروه جنسیتی زنان و مردان، طیّ روش نمونه‌گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. داده‌های پژوهش با استفاده از روش ضبط گفتار طبیعی آزمودنی‌ها، در دو بافت خانواده و محل کار گردآوری و بر اساس متغیرهای بافت وقوع گفتار، سن و جنسیت دسته‌بندی شدند. تحلیل داده‌های حاصل، با به کارگیری روش تلفیقی کیفی‌ـ کمّی صورت گرفت. تحلیل روش کیفی به صورت مقایسه و توصیف مجموع رمزگردانی آزمودنی‌های مربوط به هر متغیر و شیوة کمّی با استفاده از نرم‌افزار spss و روش‌های آماری آزمون مقایسة میانگین‌های دوگروهی (Paired T-test) و آزمون تحلیل رگرسیون(Regression testing) انجام گرفت. نتایج بررسی‌ها در این پژوهش، تفاوت میزان وقوع رمزگردانی افراد در بافت خانواده و بافت محل کار و نیز تأثیر عوامل سن و جنسیت را بر این میزان به نمایش گذاشت.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Investigating Bilingual Speakers" Code-switching Phenomenon from the Standpoints of Speech Context, Age and Gender Variants

نویسندگان [English]

  • Zari Saeedi 1
  • Mahsa Arianpouya 2

1 Assistant Professor in Linguistics, Allameh Tabataba’i University, Tehran, Iran;

2 M.A. in Linguistics, Allameh Tabataba’i University, Tehran, Iran

چکیده [English]

In the present paper, the influence of such variants as speech context, age and gender on code-switching of Turkish-Persian bilinguals were studied. To do so, 40 participants from two age groups of 20-40 and 40-70 years old, and two gender groups of males and females were randomly selected using the convenience sampling technique. The research data were gathered by recording the naturally-occurring daily conversations in the two contexts of home and workplace, and were categorized based on the research variants. The data analysis procedure was carried out both quantitatively (statistical analysis) and qualitatively (descriptive analysis). Eventually, the results showed that the participants" total code-switching differs in the two mentioned contexts, and the relationship between code-switching and speech context was significant (0.04) at the level of (p<0.05) with the effect size of 0.01. The relationship between the total code-switching and age was also significant (0.003), i.e. the age factor was an influencing variant with the effect size of 0.047. The next variable scrutinized in the study was the gender factor for which the findings of the total code-switching data did not display a significant relationship (0.7).

کلیدواژه‌ها [English]

  • code-switching
  • Bilingual
  • Speech Context
  • age
  • Gender

ارتباط بین زبان‌های بشری، به علت ماهیت اجتماعی آن، از آغاز پیدایش زبان به دلیل تعاملات بین افراد در مناطق مختلف جهان به لحاظ تجاری، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و غیره وجود داشته‌است. از آنجا که زبان فرآیندی پویا و تأثیرپذیر است، تقریباً همة زبان‌ها در گذر زمان و در اثر ارتباط با زبان‌های دیگر، دستخوش تغییراتی شده‌اند. گاهی نیز ممکن است دو زبان به همزیستی کنار هم ادامه دهند و عناصری از یکدیگر را به امانت بگیرند. علاوه بر وامگیری، در اثر این همزیستی، پدیده‌های گوناگون دیگری در سطح فردی و اجتماعی در جامعة زبانی ایجاد می‌شوند. دوزبانگی از جملة این پدیده‌های رایج است که توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده‌است. دوزبانگی به دانش و کاربرد دو زبان از سوی یک گویشور یا جمعی از گویشوران اطلاق می‌شود (Bhatia & Ritchi, 2013: 23).

رمزگردانی(Code-switching) و رمزآمیزی (Code-mixing) دو پدیدة رایج میان دوزبانه‌ها هستند که حاصل تعامل دو زبان در ذهن گویشور دوزبانه (Bilingual) می‌باشند و سبب کاربرد دو زبان در یک واحد گفتار یا نوشتار می‌شود؛ به بیان دیگر، رمزگردانی پدیده‌ای حاصل از دوزبانگی می‌باشد. وینریش اولین تعریف از رمزگردانی را این‌ گونه بیان می‌کند که افراد دوزبانه به ‌صورت فردی بر اساس تغییرات مناسب در شرایط گفتار، از زبانی به زبان دیگر رمزگردانی می‌کنند (Weinreich, 1953) و بنا به تعریف گامپرز، رمزگردانی، کاربرد دو یا چند زبان در گفتاری واحد می‌باشد (Gumperz, 1982).

کشور ما به دلیل وسعت زیادی که دارد، زبان‌های گوناگونی را در خود جای داده‌است. گویشوران این زبان‌ها به دلایل مختلف تجاری، جغرافیایی، مذهبی و غیره به تناوب با یکدیگر در ارتباط هستند و به تبع این امر، زبان‌های آنان نیز از هم تأثیر می‌پذیرند. در این میان، به دلیل اینکه زبان فارسی، زبان رسمی کشور است، گویشوران زبان‌ها و گویش‌های دیگر ایران به طور حتم با آن مواجه می‌شوند و در بیشتر موارد آن را با توجه به محل و شرایط زندگی و نیز از طریق آموزش و پرورش و رسانة ملی از کودکی در کنار زبان مادری خود فرامی‌گیرند. به همین دلیل است که دوزبانه‌ها و چندزبانه‌های بسیاری در کشور ما زندگی می‌کنند، در حالی ‌که به صورت رسمی و سیاسی کشور ایران یک کشور تک‌زبانه محسوب می‌شود.

از جملة زبان‌هایی که در کشور ما گویشوران بسیار دارد، زبان ترکی آذری است و دلیل آن، جمعیت بالایی از این افراد است که به مناطق مختلف ایران، به‌ویژه شهر تهران مهاجرت کرده‌اند، این افراد دارای زبان مادری ترکی هستند و هنگامی که در جامعة فارسی‌زبان شروع به زندگی می‌کنند، لازم است برای تطبیق خود با شرایط زندگی شهر غیرترک‌زبان، زبان رسمی کشور را فراگیرند. بدین ترتیب، بعد از مدتی زندگی در شهر مورد نظر، این افراد دو زبان ترکی و فارسی را همزمان در گفتار خود به‌کار می‌برند. همچنین، این امکان نیز وجود دارد که فرد در شهر فارسی‌زبان به دنیا آمده‌است و به دلیل داشتن والدین دوزبانة ترکی‌ـ فارسی، این دو زبان را همزمان در دورة حساس زبان‌آموزی(Critical period) فراگرفته باشد. از جمله پیامدهای این دوزبانگی، رمزگردانی است که با توجه به شرایط و موضوع گفتار، مخاطب و فرایندهای ذهنی فرد رخ می‌دهد.

محققان در بررسی‌های صورت گرفته بر گفتار دوزبانه‌ها به این نتیجه دست یافته‌اند که کاربرد هر یک از دو زبان از سوی دوزبانه‌ها، در بافت‌ها یا حوزه‌های مختلف وقوع گفتار می‌تواند متغیر باشد و از آنجا که این مسئله با در نظر گرفتن شرایط وقوع گفتار، مخاطب و میزان صمیمیت از سوی گویشور در ارتباط است، آن را عاملی اجتماعی در نظر می‌گیریم. این بافت می‌تواند شامل بافت خانواده، بافت گفتگو با دوستان نزدیک، بافت اداری، بافت آموزشی (مدرسه) یا بافت تجاری (بازار) و غیره باشد. داده‌های پیکره‌بنیاد (Corpus-based) به‌دست‌آمده در پژوهش حاضر، از بافت خانواده (غیررسمی) است و در کنار آن بافت بیرون از منزل، شامل بافت محل کار (رسمی و غیررسمی) مورد بررسی قرار گرفته‌است.

هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی پدیدة رمزگردانی در میان گویشوران دوزبانة ترکی ـ فارسی ساکن تهران است و عواملی که در راستای این هدف بررسی می‌شوند، شامل بررسی ارتباط بافت وقوع گفتار (Speech context) با میزان رمزگردانی گویشوران دوزبانة ترکی‌ـ فارسی و بررسی تأثیر عوامل سن و جنسیت بر میزان رمزگردانی گویشوران دوزبانة ترکی‌ـ فارسی می‌باشد. فرضیه‌های پژوهش به شرح زیر است:

1ـ میزان رمزگردانی افراد دوزبانة ترکی‌ـ فارسی در محیط خانواده بیشتر از محیط کار می‌باشد.

2ـ با کاهش سن افراد دوزبانة ترکی‌ـ فارسی میزان رمزگردانی آن‌ها نیز کاهش می‌یابد.

3ـ رمزگردانی در مردان دوزبانة ترکی ـ فارسی نسبت به زنان دوزبانة ترکی‌ـ فارسی بیشتر است.

2. پیشینة پژوهش

اصطلاح دوزبانگی ممکن است برای افراد مختلف معانی متفاوت داشته باشد؛ چراکه تعریف مطلق برای آن وجود ندارد. برای یک گویشور عادی، دوزبانگی با عنوان کاربرد دو زبان و یا تسلط نزدیک به زبان مادری نسبت به دو زبان تعریف می‌شود. در اولین تعریف، کاربرد صرف زبان به عنوان معیار اصلی در نظر گرفته می‌شود و یا حتی گویشورانی را شامل می‌شود که تنها می‌توانند اصطلاحات ابتدایی و سادة زبان دوم، مانند سلام و احوالپرسی به کار برند. در مقابل، تعریف دوم بر این مبناست که فرد دوزبانه ملزم به داشتن تسلط کامل نسبت به هر دو زبان می‌باشد. آشکار است که هر یک از این دو تعریف، جایگاهی متفاوت را در دو سوی پیوستار تسلط اتخاذ می‌کنند، گرچه به واقع، اکثر دوزبانه‌ها احتمالاً در نقطه‌ای میان این پیوستار قرار می‌گیرند. به‌علاوه، آنچه در متون پیرامون دوزبانگی موجود است، دیدگاه متخصصان می‌باشد که ممکن است بازتاب دیدگاه خود گویشور نباشد (B. Chin & Wigglesworth, 2007: 3). پیرو مطالعات انجام‌شده در زمینة دوزبانگی، رمزگردانی مورد توجه خاص پژوهشگران بوده‌است. اولین اشارة صریح به رمزگردانی در این عبارت از ووگت بوده‌است که می‌گوید: «رمزگردانی به‌خودی خود شاید یک پدیدة زبانشناختی نباشد، بلکه پدیده‌ای روانشناختی است و نتایج آن آشکارا فرازبانی می‌باشد» (Vogt, 1954: 368).

پژوهشگران طیّ بررسی‌های خود به انواعی از رمزگردانی دست یافتند. یکی از این انواع، رمزگردانی بین‌جمله‌ای (Intersetential code-switching) می‌باشد که در خارج از مرز یک جمله یا بند رخ می‌دهد. در مقابل، رمزگردانی بین‌جمله‌ای، رمزگردانی درون‌جمله‌ای (N- trasentential code-switching) قرار دارد که در محدودة درون جمله یا بند روی می‌دهد (Wei, 2000: 281).

رمزگردانی که در جوامع چندزبانه و چندفرهنگی به شکل گسترده‌ای کاربرد دارد، به واسطة تعدادی عوامل اجتماعی و زبانی تعیین می‌شود. فرد دوزبانه به دلایل متعددی در طول مکالمة خود تغییر رمز می‌دهد. رمزگردانی برای دستیابی به عواملی که براساس آن‌ها افراد مسلط به دو زبان، واژه‌ها یا عبارات را در شرایط خاصی رمزگردانی می‌کنند، مورد مطالعه قرار می‌گیرد (Bista, 2010: 1-19). عوامل فردی و اجتماعی تأثیرگذار بر رفتارهای زبانی و نیز رمزگردانی شامل سن، جنسیت، رتبة اجتماعی، سطح تحصیلات، شغل، بافت و سایر عوامل می‌باشد. در این میان، سه متغیر «سن»، «جنسیت» و «بافت» مورد توجه پژوهش حاضر قرار دارند.

آلفونزتی (Alfonzettil, 2014) به نقل از (Gal, 1979) چنین بیان می‌کند که متغیر وابسته به سن، به دو دلیل عمده، موضوعی مهم در پژوهش‌های کنونی پیرامون رمزگردانی محسوب می‌شود: اول از دیدگاه نظری که این موضوع به تعیین نقش نسبی عوامل جامعه‌شناختی زبان در مقابل عوامل نحوی که زیربنای الگوهای رمزگردانی می‌باشند، کمک می‌کند. دوم از دیدگاه جامعه‌شناختی زبان، این مسئله کلیدی برای درک تغییر مداوم زبان می‌باشد. در جوامع مهاجر، متغیر وابسته به سن در رمزگردانی، وابستگی جامعه‌شناختی زبانی بیشتری دارد. به این دلیل که تفاوت‌های چشمگیر بین‌نسلی در الگوهای نحوی و کاربردی رمزگردانی مشاهده می‌شود. سن با میزان مهارت دوزبانگی و نگرش نسبت به رمزگردانی در ارتباط است. گویشوران نسل اول معمولاً به زبان مادری خود مسلط‌تر هستند؛ به عبارت دیگر، زبان مادری در آن‌ها غالب است و آن‌ها رمزگردانی را به عنوان راهبردی جبرانی یا گزیری به‌کار می‌برند. رمزگردانی آن‌ها عمدتاً درون‌جمله‌ای یا محدود به نشانگرهای گفتمان (Discourse markers) یا واژه‌های تک می‌باشد (Francenchini, 1998؛ به نقل از؛ Alfonzetti, 2014).

رمزگردانی از فرایندهای اجتماعی زبان محسوب می‌شود و ارتباط بین زبان و جنسیت هم در حوزة اجتماع که متشکل از مردان و زنان با الگوهای متفاوت زبانی است، مفهوم می‌یابد. پژوهشگران حوزة زبانشناسی اجتماعی با در نظر گرفتن این مسائل، سعی در بررسی وجود ارتباط بین رمزگردانی و جنسیت داشته‌اند و تحقیقاتی را در این زمینه به انجام رسانده‌اند تا به این نتیجه دست یابند که آیا مردان و زنان در الگوهای رمزگردانی نیز مانند سایر الگوهای زبانی با هم تفاوت دارند یا خیر. البته معمولاً جنسیت همواره در کنار عوامل تأثیرگذار دیگر نظیر سن، رتبة اجتماعی، شغل و سایر عوامل مورد بررسی قرار گرفته‌است.

جاگرو و ادونگو با بررسی داده‌های به دست آمده از گفتار گویشوران مرد و زن، نتایجی را در این زمینه ارائه می‌دهند. گویشوران مرد و زن در طول گفتگوها در کنار یکدیگر بودند، اما در این میان، مکالمه‌هایی نیز صورت می‌گرفت که تنها گویشوران مرد در آنجا حضور داشتند. همچنین، مکالمه‌هایی بودند که تنها گویشوران زن در آنجا حضور داشتند(Jagero & Odongo, 2011: E. 40). این پژوهش در کشور کنیا و در بافت آفریقایی صورت گرفته است و زبان‌های مورد بررسی از نظر رمزگردانی انگلیسی، کیسواحیلی(Kiswahili)، شنگ (Sheng) (زبان عامیانه) و زبان‌های محلی بوده است. آن‌ها، با مقایسة داده‌های حاصل از پژوهش به این نتیجه رسیده‌اند که گویشوران مرد کنیایی در گروه‌های مختلط، نسبت به زنان رمزگردانی بیشتری داشته‌اند. از سه گروه مختلط، مردان در دو گروه رمزگردانی بیشتری داشته‌اند. اما در گروه‌های تک‌جنسیتی گروه زنان نسبت به مردان رمزگردانی بیشتری داشته‌اند.

در پژوهش‌های انجام‌شده در زمینة رمزگردانی، بافت و موقعیت وقوع گفتار همواره باید مورد توجه پژوهشگر قرار گیرد؛ چنان‌که بسیاری از پژوهش‌هایی که در کشور ما و سایر کشورها در حوزة رمزگردانی صورت‌گرفته، در بافت مدرسه بوده‌است و گویشوران مورد آزمون، دانش‌آموزان بوده‌اند. برخی پژوهش‌ها نیز در بافت‌های دیگر، از جمله بافت خانواده یا بافت محل کار (اداری) صورت گرفته‌است. در زمینة بافت و زبان، اصطلاح دوزبان‌گونگی (Diglossia) مطرح می‌شود و گامپرز  توصیف خود از مقایسة رمزگردانی و دوزبان‌گونگی را به این صورت ارائه می‌دهد:

«در دوزبان‌گونگی، تغییر رمز تا حد زیادی از نوع موقعیتی می‌باشد (Blom & Gumperz,1972 ) و گونه‌های مشخص در موقعیت‌های خاص (مانند منزل، مدرسه و محل کار) به‌کار گرفته می‌شوند. گویشوران در موقعیت‌های دوزبان‌گونگی بیشتر از یک نظام دستوری را می‌دانند، اما در هر موقعیت، تنها یک رمز را به کار می‌برند و این است تفاوت دوزبان‌گونگی با رمزگردانی؛ چراکه جوهرة رمزگردانی، حضور عناصری از دو یا چند نظام زبان متفاوت در یک گفتار واحد است» (Gumperz, 1982: 60).

پدیدة رمزگردانی در پژوهش‌های صورت‌گرفته از دو نر مورد بررسی قرار گرفته‌است: دستوری‌ـ نحوی و کاربردی‌ـ گفتمانی. در بررسی‌های کاربردی، توجه به سبک سخن بوده‌است و در بررسی‌های نحوی، چارچوب تحقیقات، قوانین نحوی را شامل می‌شد (Romaine, 1989). سَن‌کاف و پاپ‌لاک (Sankoff & Poplack, 1981 ) طی تحقیقات خود دریافتند که رمزگردانی، تابع دو قاعدة نحوی است: قاعدة تکواژ آزاد (Free morpheme) و قاعدة برابری (Equivalence). قاعدة مهم دیگری که در چارچوب دستور بر رمزگردانی حاکم است، و دی‌سیولو و سینگ در تحقیق خود بدان دست یافتند (Di Sciullo & Singh, 1986)، بیان می‌کند که رمزگردانی تابع اصل حاکمیت (Government) می‌باشد که از اصول دستور جهان‌شمول است. بر پایة این اصل، رمزگردانی میان عناصری در سخن رخ می‌دهد که اصل حاکمیت میان آن‌ها برقرار نباشد؛ به بیان دیگر، رمزگردانی در مکان‌هایی می‌تواند رخ دهد که عناصر مشمول این پدیده، تابع روابط همبستگی (Coherence) و وابستگی (Dependency) نحوی آن جمله نباشد (ر.ک؛ حسینی، 1378: 78ـ79).

تمایل به رویکردی نقش‌گرا (Functional) و تعاملی نسبت به رمزگردانی به وسیلة گامپرز (1971م.: 71) در پژوهش‌های وی پیرامون گویش‌شناسی اجتماعی در هندوستان آغاز شد و در کتاب زبان در گروه‌های اجتماعی (1971م.) جمع‌آوری گردید. با اینکه گامپرز ادعا می‌کند مفهوم رمزگردانی را به ‌عنوان یک پدیدة گفتمانی از یاکوبسن اتخاذ کرده‌است، احتمالاً اساس روانشناختی دیدگاه او نسبت به این پدیده از گذشته در آثار او با پایک (Pike) در میشیگان حضور داشته‌است. برای مثال، بررسی گامپرز روی تغییرات واجگونه و تکواژگونه در زبان هندی‌ـ اردو به این دیدگاه روانشناختی اشاره دارد. گامپرز و نعیم (1960م.) بر این باور بودند که همگرایی گویشی می‌تواند منجر به این شود که افراد، محتوای واجگونه‌ای را بدون دارا بودن محتوای واجی مشترک به اشتراک بگذارند.

طبق یافته‌های پژوهشگران (Gumperz, 1976; Paf, 1975 & Wentz, 1977)، رخداد رمزگردانی نه تنها با عوامل فرازبانی، بلکه با عوامل زبانی نیز نظارت می‌شود. برای دوزبانة هم‌تراز (Balanced bilingual)، رمزگردانی مشمول قاعدة برابری می‌شود؛ به بیان دیگر، رمزگردانی در محل‌هایی از گفتمان رخ می‌دهد که جایگزینی عناصر زبان اول با زبان دوم هیچ یک از قواعد نحوی هر دو زبان را نقض نکند. قاعدة برابری می‌تواند در سنجش میزان توانایی دوزبانگی به‌کار گرفته شود. فرض بر این است که برابری ممکن است با دوزبانه‌های غیرمسلط نقض شود و یا ممکن است محل‌های رمزگردانی که از لحاظ خوش‌ساختی نحوی بسیار خطیر هستند (برای مثال رمزگردانی درون‌جمله‌ای)، همگی فراموش شوند. برای بررسی این موضوع، پاپلاک (1980م.) در مقالة خود، گفتار 20 فرد پورتوریکویی از اجتماع دوزبانة پایدار را که درجات مختلفی از توانایی دوزبانگی داشتند، مورد مطالعه قرار داده‌است. فعالیت وی بخشی از پژوهش میان‌رشته‌ای با هدف بررسی جایگاه دو زبان انگلیسی و اسپانیایی در جامعة پورتوریکویی ساکن شرق هارلم (Harlem, N.Y.) نیویورک می‌باشد. نکته‌ای مهم که پاپلاک در این مقاله ذکر می‌کند، کاهش شدید کاربرد زبان اسپانیایی، به‌ویژه در بین نسل جوان‌تر می‌باشد، با وجود اینکه این زبان، زبان مادری آن‌ها محسوب می‌شود (Poplack, 1980: 221-256).

در کنار مطالعات نحوی، زبانشناسان اجتماعی نیز دست به تحقیقات گسترده پیرامون رمزگردانی و یافتن ارتباط آن با عوامل و پدیده‌های اجتماعی زدند و این موضوع را از جهات مختلف مورد بحث و بررسی قرار دادند. این جنبه از مطالعات به منظور پی ‌بردن به نقش‌های کاربردی و گفتمانی رمزگردانی انجام شده‌است. گامپرز (1982م.) معتقد است که رمزگردانی همان نقش‌های گفتمانی را ایفا می‌کند که گویشوران تک‌زبانه با گردش از گویشی به گویش دیگر در همان زبان آن نقش‌ها را نشان می‌دهند. نمونة بارز نقش کاربردی رمزگردانی در سخن مستقیم و نقل قول پدیدار می‌شود. به باور گامپرز، سخن شخص ثالث در مکالمة میان دو نفر، غالباً به یک زبان دیگر بازگو می‌شود (Gumperz, 1982). گامپرز شاهد دختری از اهالی گینة نو بود که داستانی را از روی تصاویر کارتونی که به تازگی از ویدیو دیده بود، به زبان بومی خود، توک‌پیسین (Tok-Pisin) تعریف می‌کرد، اما سخن یکی از بازیگران را به زبان انگلیسی بیان می‌کرد. در واقع، گفتگویی در نمایش کارتونی وجود نداشت. از این‌رو، بیان آن بازیگر را نقل نمی‌کرد، بلکه می‌خواست به این طریق نشان‌ دهد که سخن او به شخص ثالثی تعلق دارد و زبان انگلیسی را متناسب با موقعیت اجتماعی آن بازیگر انتخاب کرد؛ زیرا کارتون متعلق به جامعة گینة نو نبود و بازیگر سفیدپوست بود. لذا نباید زبان محلی توک‌پسین را می‌دانست. گامپرز معتقد است که نقل‌قول مستقیم همواره به زبان بیان‌کنندة آن زبان نقل نمی‌شود؛ به بیان دیگر، خود پدیدة رمزگردانی حائز اهمیت است، نه صورت زبان نقل قول مستقیم (ر.ک؛ حسینی، 1378: 78ـ83).

مطالعه‌ای قوم‌نگاری از رفتار زبانی جمعیتی یکی از روستاهای نروژ که نسبتاً یکپارچه و مجزا و بدین ترتیب، پایدار به ‌نظر می‌رسیدند، از سوی بلوم و گامپرز انجام شد (Gumperz, 1971). این بررسی نشان داد که تفاوت‌هایی اساسی در ارزش‌های اجتماعی بین تک‌تک ساکنان این منطقه که در محلی مشابه به‌دنیا آمده‌اند و رشد یافته‌اند، وجود دارد. تمام ساکنان به دو گویش محلی و گونه‌ای منطقه‌ای از بوکمال (Bokmål)، یکی از دو گونة معیار زبان نروژی، صحبت می‌کردند. با این حال، تمام گویشوران با در نظرگرفتن اینکه در کدام موقعیت و به‌ منظور کدام اهداف ارتباطی صحبت‌ می‌کردند، در انتخاب هر یک از این دو گونه (رمز) با هم تفاوت داشتند. برای مثال، هنگامی که این افراد وارد پُستخانه می‌شدند، ابتدا با گویش محلی احوال‌پرسی می‌کردند و از حال بستگان جویا می‌شدند، آنگاه با به‌کارگیری زبان معیار نروژی کار اداری خود را انجام می‌دادند. نتیجه اینکه این افراد با گردش از گویش محلی به گونة معیار هدف خود را در قالب پدیده‌ای گفتمانی نشان می‌دادند (Ibid, 1982: 27).

پژوهش‌های جامعه‌شناختی رمزگردانی بر اساس چارچوب‌های نظری مطرح در این زمینه انجام شده‌اند. از جملة این نظریات می‌توان به مدل نشانداری (Markedness Model) و نظریة تطابق ارتباط (Communication accommodation theory) اشاره کرد. این دو نظریه به عنوان چارچوب نظری رمزگردانی‌های صورت‌گرفته در پژوهش حاضر در نظر گرفته شده‌اند و در ادامة این فصل، توصیفی از هر یک ارائه گردیده‌است.

3. چارچوب نظری پژوهش

نظریة مطرح‌شده طبق مدل نشانداری (Myers-Scotton, 1993) بیان می‌کند که گویشوران نوعی احساس نشانداری پیرامون رمزهای زبانی در دسترس برای هر تعامل دارند، اما رمز خود را بر اساس شخصیت و یا ارتباط با سایرین انتخاب می‌کنند. این نشانداری اساسی، هنجاری درون اجتماع دارد و گویشوران نیز از نتایج انتخاب‌های نشاندار یا غیرمنتظره آگاه هستند. از آنجا که انتخاب بی‌نشان امن‌تر است، (چون هیچ ‌گونه شگفتی به همراه ندارد و رابطة بینافردی قابل انتظاری را نشان می‌دهد)، گویشوران عموماً انتخاب بی‌نشان را برمی‌گزینند. اما همیشه هم این‌ گونه نیست. گویشوران هزینه‌ها و پاداش‌های احتمالی تمام گزینه‌های ممکن را ارزیابی می‌کنند و آنگاه تصمیم خود را اتخاذ می‌نمایند که معمولاً ناخودآگاهانه می‌باشد (Ibid: 75).

نظریة تطابق ارتباط که از سوی هاوارد گیلز (1973م.) مطرح شده‌است، بر پایة دو عبارت «تلاش برای کسب جذابیت اجتماعی» و «تلاش برای کسب کارایی (Efficiency) ارتباطی» از سوی گویشور استوار است. در پی کسب قضاوت مطلوب از سوی مخاطب، انتظار می‌رود که فرد جهت گفتار خود را از برخی جنبه‌ها به سمت و سوی شنونده همگرا نماید. از سوی دیگر، واگرایی می‌تواند تمایل به کاهش صمیمیت را نشان دهد، تغییر نیافتن یا انحراف از مسیر ارتباطی و ثابت ماندن آن نیز عملکردی مانند واگرایی دارد (Coupland, 2007: 62).

گیلز و همکاران (1987م.) بیان می‌کنند که گویشوران در تعاملات اجتماعی، تمایل به دریافت تأیید اجتماعی از سوی شنوندگان خود دارند و گفتار خود را در راستای زبان شنونده و برای دریافت تأیید وی تغییر می‌دهند. این به معنای همگرایی (Convergence) یا تطابق می‌باشد. با این حال، در بعضی از شرایط، گوینده ممکن است مایل به ایجاد تمایز بین خود و شنونده باشد. او این کار را با تأکید بر تفاوت بین خود و شنونده از طریق انتخاب زبانی انجام می‌دهد و این عمل، واگرایی گفتار (Speech divergence) نام دارد (Bassiouney, 2006: 159).

در کشور ما نیز پژوهش‌هایی پیرامون دوزبانگی و رمزگردانی از دهة 60 به بعد انجام شده‌است و در دهه‌های اخیر، مطالعات پیرامون رمزگردانی، موضوع مقالات و پژوهش‌های متعددی بوده‌است. یحیی مدرسی که از پیشگامان مطالعات حوزة اجتماعی زبان در ایران محسوب می‌شود، کتابی با عنوان درآمدی بر جامعه شناسی زبان (1368) ارائه نموده‌است و در آن، تمام ابعاد مرتبط با زبان و اجتماع و نیز مطالعات انجام‌شده در جهان را به‌تفصیل بررسی کرده‌است. برخورد زبان‌ها و دوزبانگی نیز از جمله مسائلی بوده‌ که توجه وی را به خود جلب کرده‌است. حسینی (1378) در مقالة «رمزگردانی: نشانة برجسته‌سازی در دوزبانگی»، به بررسی رمزگردانی 18 نفر از ایرانیان بزرگسال دوزبانة فارسی و انگلیسی ساکن چند ایالت مختلف آمریکا پرداخته‌است. در این پژوهش، وی رابطة متغیرهایی از جمله سن، مدت اقامت، میزان تحصیلات و وضعیت شغلی با رمزگردانی را مورد بررسی قرار داده‌است. روش کار وی بدین صورت بود که آزمودنی‌ها اطلاعات خود را در پرسشنامه‌ها وارد می‌کردند و پس از اطمینان از محرمانه باقی‌ ماندن اطلاعات‌ آن‌ها اقدام به مکالمه می‌کردند تا روی نوار ضبط شود و اطلاعات آنان بر اساس مدت اقامت ایشان مورد مطالعه، تحلیل و طبقه‌بندی قرارمی‌گرفت.

سعادت، مهرپور و ویسی دوزبانگی و تک‌زبانگی را در بین گویشوران کُردی کلهری مورد مطالعه قرار داده‌اند؛ چنان‌که در این مقاله می‌خوانیم امروزه در بافت‌های چندزبانه، بسیاری از والدین ترجیح می‌دهند که فرزندان خود را بیشتر با زبان غالب پرورش دهند تا زبان مادری. این پدیده در میان گویشوران بومی گویش کلهری از زبان کُردی نیز در بافت چندزبانة ایران مشاهده می‌شود. هدف از تحقیق انجام‌شده از سوی این افراد، مقایسة بین گویشوران تک‌زبانة فارسی و گویشوران دوزبانة فارسی کلهری از نظر موفقیت در فراگیری انگلیسی بود. همچنین، نویسندگان این اثر رابطة بین موقعیت اجتماعی‌ـ اقتصادی و جنسیت را با دوزبانگی در مقابل تک‌زبانگی مورد پژوهش قرار داده‌اند. آزمودنی‌های این تحقیق، 200 دانش‌آموز تک‌زبانه در مقابل 200 دانش‌آموز دوزبانة ساکن کرمانشاه بوده‌اند. نتایج این تحقیق نشان داد که جنسیت رابطة چندانی با دوزبانگی در مقابل تک‌زبانگی ندارد. در عوض، بیشتر دانش‌آموزان از طبقة پایین اجتماعی‌ـ اقتصادی به ‌صورت دوزبانه پرورش یافته‌اند. به‌علاوه، دانش‌آموزان دوزبانه در یادگیری زبان انگلیسی از رقبای تک‌زبانه پیشی گرفتند (Saadat, Mehrpour & Weisi, 2008: 27-50).

جعفری پایان‌نامة کارشناسی‌ارشد خود را با عنوان «جنبه‌های اجتماعی رمزگردانی آذری‌ـ فارسی بین دانش‌آموزان دوزبانة دبیرستان‌های اهر» ارائه کرده‌است. در این پژوهش، به بررسی جنبه‌های اجتماعی رمزگردانی (در سطوح خرد و کلان) و تأثیر سه متغیر اجتماعی تحصیلات، سن و جنسیت دانش‌آموزان دوزبانة آذری‌ـ فارسی دبیرستان‌های اهر در میزان وقوع رمزگردانی پرداخته شده‌است. آزمودنی‌ها را 30 دختر و 30 پسر در سه کلاس دخترانه و سه کلاس پسرانه تشکیل می‌دهند که به صورت غیرتصادفی انتخاب شده‌اند. پژوهشگر از 60 نفر آزمودنی فوق مصاحبه کرده، رفتار زبانی آن‌ها را به طور مستقیم مشاهده نموده‌است و بر روی نوار کاسِت ضبط کرده‌است. در تحلیل پیکرة به‌دست آمده بر اساس معیارهای اسکاتن و آویر، وی دو نوع رمزگردانی درون‌جمله‌ای و بین‌جمله‌ای را تشخیص داده‌است. تحلیل کمّی و کیفی داده‌ها نشان می‌دهد که وقوع رمزگردانی‌های درون‌جمله‌ای با افزایش تحصیلات در دختران نسبت به پسران افزایش می‌یابد و این امر به نوبة خود نشانگر افزایش مهارت زبانی خانم‌ها می‌باشد (ر.ک؛ جعفری، 1387).

سلیمی وضعیت دوزبانگی زبان‌های فارسی و ترکی دانش‌آموزان دبیرستانی شهر بجنورد را مطالعه‌کرده‌است. زبان ترکی در گذشته، زبان اصلی این منطقه بود و گویشوران زیادی داشت. سلیمی بیان می‌دارد که گویا نوعی تغییر زبانی در این شهر در حال وقوع است، به‌ویژه نسل جوان تمایلی به کاربرد زبان ترکی ندارند. در پژوهش وی، گردآوری اطلاعات از طریق پرسشنامه انجام شده‌است. آزمودنی‌ها 200 دانش‌آموز با میانگین سنی 16 سال و در دو گروه دختران و پسران بودند و نتایج آزمون با کمک نرم‌افزار spss تجزیه‌وتحلیل شده‌است. نتیجة حاصل این بوده است که زبان غالب در دو حوزة خانواده و مدرسه، فارسی می‌باشد و کاربرد این زبان در محیط مدرسه در دختران و پسران یکسان است. در محیط خانه نیز رابطة معناداری بین جنسیت و کاربرد زبانی وجود ندارد و به ‌طور کلی، در بجنورد نیز نوعی تغییر زبانی در حال روی دادن است و زبان فارسی جایگزین زبان ترکی شده‌است (ر.ک؛ سلیمی، 1388).

عامریان پایان‌نامة کارشناسی ارشد خود را با عنوان «بررسی تأثیر سن و جنسیت بر کاربرد مازندرانی در میان مهاجران مازندرانی دوزبانة ساکن تهران» ارائه نموده‌است. بررسی وی در چارچوب نظریة «تحلیل حوزه‌ای» فیشمن در دو حوزة خانواده و محیط اداری انجام، و با استفاده از دو روش پرسشنامه و مشاهده، مشارکتی صورت‌گرفته‌است. پژوهشگر حدود 120 پرسشنامه در میان پاسخگویان، اعم از زن و مرد، از سه گروه سنّی زیر 25 سال، 26ـ35 سال و بالای 35 سال توزیع نموده‌است و در نهایت، 111 پرسشنامه جمع‌آوری شده‌است. وی در پژوهش خود به این نتایج دست یافته که در میان مهاجران دوزبانة مازندرانی‌ـ فارسی، زنان بیشتر از مردان از زبان فارسی استفاده می‌کنند و در گروه‌های سنّی پایین‌تر، میزان استفاده از زبان فارسی بیشتر از زبان مازندرانی است (ر.ک؛ عامریان، 1388).

احمدی پایان‌نامة کارشناسی ارشد خود را در حوزة رمزگردانی با عنوان «بررسی پدیدة رمزگردانی در کلاس‌های آموزش زبان انگلیسی در محیط‌های دوزبانه: مطالعة موردی شهر سنندج» ارائه کرده‌است. وی پژوهش خود را با هدف تعیین انواع و کارکردهای رمزگردانی به زبان‌های فارسی و کُردی از سوی معلمان زبان انگلیسی در مؤسسات زبان‌های خارجه در شهر سنندج در غرب ایران انجام داده‌است. طبق نتایج این پژوهش، میزان استفادة معلمان از رمزگردانی به طور کلی، نسبتاً چشمگیر بود. همچنین، مشخص گردید که متغیرهای جنسیت، سن، تجربة تدریس و مدرک تحصیلی، تأثیری بر رمزگردانی معلمان ندارند. با این حال، تأثیر سطح مهارت دانش‌آموزان بر رمزگردانی معلمان چشمگیر و معنادار بود. همچنین، میزان استفاده از رمزگردانی به کُردی بیشتر از فارسی بود. از نظر رمزگردانی، مردان بیشتر به کُردی گرایش داشتند تا فارسی، در حالی که این وضعیت در باب زنان، عکس بود (ر.ک؛ احمدی، 1392).

4. روش پژوهش

روش انجام این پژوهش، تلفیقی از روش‌های کمّی و کیفی می‌باشد؛ بدین صورت که داده‌های حاصل، طیّ روش‌های تحلیل کمّی و کیفی برای رسیدن به نتایج مورد نظر ارزیابی شده‌اند. شرکت‌کننده‌های مورد بررسی در پژوهش حاضر، 40 فرد دوزبانة ترکی‌ـ فارسی ساکن تهران هستند که از این تعداد، 20 زن و 20 مرد برای بررسی تأثیر عامل جنسیت بر رمزگردانی گزینش شده‌اند. انتخاب شرکت‌کننده‌ها از دو بازة سنّی 20ـ40 سال و 40ـ70 سال صورت گرفته‌است تا بدین ترتیب، تأثیر عامل سن بر رمزگردانی افراد مورد آزمون بررسی شده‌است. برای انتخاب شرکت‌کننده‌های پژوهش، روش نمونه‌گیری تصادفی دردسترس (Convenience sampling) به کار رفته‌است. برای گردآوری داده‌های مربوط به میزان رمزگردانی، از روش ضبط مکالمات طبیعی گویشوران استفاده شده‌است. همچنین، ضبط گفتار گویشوران از دو بافت مختلف خانواده و محل کار، گرد آورده شده‌است. داده‌های محل کار، به نوبة خود از دو بافت مختلف مغازة خواروبارفروشی و بافت اداری دفتر مدرسه گردآوری شده‌اند و مجموع رمزگردانی‌های این دو بافت، محل کار با میزان رمزگردانی صورت‌گرفته در بافت خانواده مقایسه شده‌است. داده‌های حاصل از ضبط گفتار گویشوران، پس از دسته‌بندی به گروه داده‌های معین، بر اساس متغیرهای بافت وقوع گفتار، سن، جنسیت، تحلیل و ارزیابی شده‌اند. روش کیفی تحلیل داده‌ها، شامل نتایج توصیفی و تفسیر داده‌ها بر اساس ارقام واقعی مربوط به میزان رمزگردانی شرکت‌کننده‌ها بود و در روش کمّی، داده‌های پژوهش با استفاده از نرم‌افزار spss تجزیه‌وتحلیل شده‌است. روش‌های آماری به‌کار رفته در تحلیل کمّی، شامل آزمون مقایسة میانگین‌های دوگروهی همبسته و آزمون رگرسیون بوده‌است. نتایج حاصل از هر دو روش کیفی و کمی، در قالب جدول‌ها، نمودارها و تفاسیر مورد نظر ارائه گردیده‌است. نتایج تحلیل‌های صورت‌گرفته، رابطة هر یک از متغیرهای مورد تحقیق با میزان رمزگردانی افراد را نشان می‌دهد. ابتدا نتایج کمّی به دست‌آمده بر مبنای چارچوب فرضیه‌های پژوهش ارائه شده‌است. بر این اساس، به توصیف داده‌های جمعیت‌شناختی پرداخته خواهد شد و آزمون فرضیه‌های پژوهش با استفاده از آزمون‌های آمار استنباطی ارائه می‌گردد. همچنین، آزمون فرضیه‌های پژوهشی با استفاده از سطح آلفا (05/0 =α) به عنوان مقدار خطای پذیرفتنی برای ردّ پرسش صفر (Ho) و تأیید پرسش پژوهش (HA) در نظر گرفته شده‌است؛ به عبارت دیگر، احتمال خطای کمتر از 05/0 برای سطح معناداری (05/0>P) و احتمال خطای بیشتر از 05/0 برای معنادار نبودن (05/0>P) در نظر گرفته شده‌است.

4ـ1) توصیف جمعیت‌شناسی

در جدول 1، شاخص‌های توصیفی جمعیت‌شناسی مربوط به سن آزمودنی‌ها برحسب جنسیت، طبق آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف استاندارد) ارائه می‌گردد.

جدول 1. شاخص‌های توصیفی مربوط به سن آزمودنی‌ها برحسب جنسیت (مرد و زن)

جنس

فراوانی

کمترین

بیشترین

میانگین

انحراف معیار

مرد

20

23

68

75/41

286/13

زن

20

21

67

70/40

034/14

کل

40

21

68

23/41

499/13

جدول 1 نشان می‌دهد که میانگین و انحراف معیار سنّ مردان به ترتیب، 75/41 و286/13 و میانگین و انحراف معیار سنّ زنان به ترتیب، 70/40 و 034/14 است. میانگین و انحراف معیار سنّ کل به ترتیب، 23/41 و 499/13 می‌باشد.

4ـ2) عامل بافت وقوع گفتار و رمزگردانی

برای بررسی کمّی ارتباط بافت وقوع گفتار با میزان رمزگردانی افراد دوزبانه، آزمون مقایسة میانگین‌های دوگروهی همبسته به کار رفته‌است و نتایج این آزمون آماری را در جدول 2 می‌توان مشاهده کرد.

جدول 2. نتایج تحلیل کمّی میزان رمزگردانی افراد شرکت‌کننده در دو بافت خانواده و محل کار

رمزگردانی

بافت وقوع گفتار

میانگین M

انحراف معیار SD

ارزش t

درجات آزادی d.f

سطح معناداری P

درصد تفاوت%

رمزگردانی

خانواده

25/57

695/34

869/2

 

38

007/0

83

درون‌جمله‌ای

محل کار

20/31

103/21

رمزگردانی

خانواده

80/74

371/37

389/0

38

699/0

06/0

بین‌جمله‌ای

محل کار

65/70

575/29

تعداد کل

خانواده

05/132

689/50

706/2

38

04/0

29

رمزگردانی

محل کار

85/101

793/40

چنان‌که در جدول فوق ‌مشاهده می‌شود، درصد تفاوت رمزگردانی درون‌جمله‌ای در دو بافت خانواده و محل کار 83 درصد است، در حالی که این میزان برای رمزگردانی بین‌جمله‌ای، 06/0 درصد و برای مجموع رمزگردانی، 29 درصد می‌باشد. سطح معناداری برای رمزگردانی درون‌جمله‌ای، بین‌جمله‌ای و مجموع رمزگردانی‌های صورت‌گرفته، به ترتیب برابر با 007/0، 699/0 و 04/0 می‌باشد (معناداری در سطح 005/0P<). برای بررسی رابطة بافت وقوع گفتار با میزان و الگوی رمزگردانی افراد دوزبانه، داده‌های پژوهش از دو بافت جداگانه خانواده و محل کار گردآوری شده‌اند و نتایج تحلیل توصیفی این داده‌ها در جدول (3) قابل مشاهده‌است.

جدول 3. فراوانی و درصد وقوع رمزگردانی در گفتار شرکت‌کننده‌ها در دو بافت خانواده و محل کار

بافت وقوع گفتار

تعداد

شرکت‌کننده‌ها

رمزگردانی درون‌جمله‌ای

رمزگردانی بین‌جمله‌ای

تعداد کل رمزگردانی

درصد وقوع رمزگردانی

خانواده

20

1145

1496

2641

5/56

محل کار

20

623

1414

2037

5/43

مجموع کل رمزگردانی

4678

100

 

                 

میزان رمزگردانی افراد در بافت خانواده برابر با 5/56 درصد و در محل کار برابر با 5/43 درصد است و نشان می‌دهد که این میزان در بافت خانواده بیشتر است.

4ـ3) عامل سن و رمزگردانی

ارزیابی آماری ارتباط عامل سن با میزان رمزگردانی شرکت‌کننده‌های پژوهش، با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون صورت گرفته‌است و نتایج آن در جدول 4 قابل‌مشاهده می‌باشد:

جدول 4. ارتباط کمّی عامل سن با میزان استفاده از رمزگردانی شرکت‌کننده‌ها

گام

متغیرهای واردشده

ضریب تعیین

R

ضریب

B

ضریب

Beta

ارزش

T

معناداری

P

 

رمزگردانی درون‌جمله‌ای

39%

387/1

599/0

677/4

001/0

1

رمزگردانی بین‌جمله‌ای

07%

247/0

10/0

634/0

530/0

 

تعداد کل رمزگردانی

22%

634/1

460/0

159/3

003/0

در جدول 4، سطوح معنادارای ارتباط عامل سن با میزان رمزگردانی قابل‌ مشاهده‌است. این میزان برای رمزگردانی درون‌جمله‌ای، بین‌جمله‌ای و مجموع رمزگردانی‌های صورت گرفته، به ترتیب برابر با 001/0، 530/0 و 003/0 می‌باشد. تحلیل توصیفی ارتباط عامل سن و رمزگردانی بر اساس داده‌های جدول 5 صورت گرفته‌است.

جدول 5. فراوانی و درصد وقوع رمزگردانی در شرکت‌کننده‌ها به تفکیک گروه سنّی

گروه سنی

تعداد

رمزگردانی درون‌جمله‌ای

رمزگردانی بین‌جمله‌ای

تعداد کل رمزگردانی

درصد وقوع رمزگردانی

20-40 سال

20

497

1397

1894

5/40

40-70 سال

20

1271

1513

2784

5/59

مجموع رمزگردانی‌ها

4678

100

با توجه به جدول 5، گروه سنّی 40ـ70 سال با اختصاص دادن 5/59 درصد از کلّ رمزگردانی‌ها به خود، از گروه سنّی 20-40 سال پیشی گرفته‌است.

4ـ4) عامل جنسیت و رمزگردانی

به منظور بررسی ارتباط عامل جنسیت با میزان رمزگردانی افراد شرکت‌کننده نیز آزمون تحلیل رگرسیون به‌کار رفته‌است و نتایج حاصل از این ارزیابی در جدول 6 ارائه می‌گردد.

جدول 6. ارتباط کمیّ عامل جنسیت با میزان استفاده از رمزگردانی در شرکت‌کننده‌ها

گام

متغیرهای واردشده

ضریب تعیین

R

ضریب

b

ضریب

Beta

ارزش

T

معناداری

P

 

رمزگردانی درون‌جمله‌ای

04%

107/13

212/0

657/1

106/0

1

رمزگردانی بین‌جمله‌ای

07%

091/17-

260/0-

645/1

108/0

 

تعداد کل رمزگردانی

004%

984/3-

042/0

289/0

774/0

در جدول 6، سطوح معنادارای ارتباط عامل جنسیت با میزان رمزگردانی قابل‌مشاهده است. این میزان برای رمزگردانی درون‌جمله‌ای، بین‌جمله‌ای و مجموع رمزگردانی‌های صورت‌گرفته، به ترتیب برابر با 106/0، 108/0 و 774/0 می‌باشد. جدول 7، نشان‌دهندة فراوانی و درصد وقوع رمزگردانی در شرکت‌کننده‌های آزمون به تفکیک جنسیت می‌باشد و تحلیل توصیفی ارتباط جنسیت و رمزگردانی بر اساس آن انجام شده‌است.

جدول 7. فراوانی و درصد وقوع رمزگردانی در شرکت‌کننده‌های آزمون به تفکیک جنسیت

درصد وقوع رمزگردانی

تعداد کل رمزگردانی

رمزگردانی بین‌جمله‌ای

رمزگردانی درون‌جمله‌ای

تعداد شرکت‌کننده‌ها

جنسیت

49

2282

1281

1001

20

زن

51

2396

1629

767

20

مرد

100

4678

2910

1768

مجموع رمزگردانی‌ها

با توجه به جدول 7، میزان رمزگردانی مردان شرکت‌کننده در پژوهش، با اختلاف 2 درصد از زنان بیشتر بوده‌است.

5. نتیجه‌گیری

با توجه به جدول 3 که فراوانی و درصد وقوع رمزگردانی در گفتار شرکت‌کننده‌ها را در دو بافت خانواده و محل کار نشان می‌دهد، به این نتیجه می‌رسیم که میزان رمزگردانی در بافت خانواده از محل کار بیشتر است؛ چراکه رمزگردانی صورت‌گرفته در بافت خانواده به میزان 2641 مورد و درصد وقوع، 5/56 بوده است، در حالی که میزان رمزگردانی بافت محل کار، 2037 مورد با درصد وقوع 5/43 می‌باشد. همچنین، با توجه به جدول 2 و مشاهدة نتایج تحلیل آماری، این نکته دریافت می‌شود که تفاوت میانگین خانواده با میانگین محل کار، به جز رمزگردانی بین‌جمله‌ای، از نظر آماری در سطح (05/0>P) معنادار است. شاخص معناداری ارتباط عامل بافت وقوع گفتار و مجموع رمزگردانی، برابر با 04/0 و ضریب تأثیر این عامل بر مجموع رمزگردانی، برابر با 01/0 می‌باشد؛ به عبارت دیگر، افراد در بافت خانواده نسبت به محل کار، بیشتر از رمزگردانی درون‌جمله‌ای استفاده می‌کنند، اما میزان استفادة آنان از رمزگردانی بین‌جمله‌ای در دو بافت خانواده و محل کار تقریباً مشابه است؛ به بیان دیگر، افراد به طور متوسط، 83 درصد بیشتر در بافت خانواده  نسبت به محل کار از رمزگردانی درون‌جمله‌ای استفاده می‌کنند. در مجموع، افراد به طور متوسط، 29 درصد بیشتر در بافت خانواده نسبت به بافت محل کار از رمزگردانی (درون‌جمله‌ای و بین‌جمله‌ای) استفاده می‌کنند. با توجه به نتایج کمّی و کیفی به‌دست‌آمده، فرضیة اول که بیان می‌کند «میزان رمزگردانی افراد دوزبانة ترکی ـ فارسی در محیط خانواده بیشتر از محیط کار می‌باشد»، تأیید می‌شود.

با توجه به جدول 5، گروه سنّی 40ـ70 سال با 2784 مورد رمزگردانی و درصد وقوع 5/59، در مقابل گروه سنّی 20ـ40 سال با 1894 مورد رمزگردانی با درصد وقوع 5/40 قرار می‌گیرد. بنابراین، میزان رمزگردانی گروه سنّی 40ـ70 سال از رمزگردانی گروه سنّی 20ـ40 سال بیشتر است. جدول 4 که تأثیر عامل سن بر میزان رمزگردانی شرکت‌کننده‌های پژوهش را به لحاظ آماری نشان می‌دهد، بیانگر این است که تأثیر عامل سن بر میزان استفاده از رمزگردانی (درون‌جمله‌ای وتعدادکلّ رمزگردانی) در سطح (05/0>P) به لحاظ آماری معنادار است. شاخص معناداری ارتباط سن با مجموع رمزگردانی برابر با 003/0 و ضریب تأثیر آن معادل 047/0 می‌باشد. در حالی که تأثیر عامل سن بر میزان استفاده از رمزگردانی بین‌جمله‌ای در سطح (05/0>P) از نظر آماری معنادار نیست؛ به بیان دیگر، افزایش سن بر میزان استفاده از رمزگردانی تأثیرگذار است. همچنین، عامل سن، حدود 39 درصد بر میزان استفاده از رمزگردانی درون‌جمله‌ای و 22 درصد بر میزان کل رمزگردانی‌های صورت‌گرفته تأثیر داشته است؛ به بیان دیگر، در کنار سایر عوامل که هر یک می‌توانند بر میزان استفاده از رمزگردانی مؤثر باشند، سهم سن 39 درصد در رمزگردانی درون‌جمله‌ای و 22 درصد در تعدادکل رمزگردانی‌ها (درون‌جمله‌ای و بین‌جمله‌ای) می‌باشد. با توجه به تحلیل‌های کیفی و کمّی ارائه‌شده پیرامون ارتباط عامل سن با میزان رمزگردانی افراد دوزبانة ترکی‌ـ فارسی، فرضیة دوم تأیید می‌شود مبنی بر اینکه «با کاهش سنّ افراد دوزبانة ترکی‌ـ فارسی، میزان رمزگردانی آن‌ها نیز کاهش می‌یابد».

با توجه به جدول 7، میزان وقوع رمزگردانی در مردان اندکی بیشتر از زنان است. مردان 51 درصد از کلّ رمزگردانی‌های صورت‌گرفته را به خود اختصاص داده‌اند، در حالی که زنان 49 درصد رمزگردانی در گفتار خود داشته‌اند. با توجه به جدول 7، الگوی رمزگردانی مردان و زنان با هم متفاوت است و میزان رمزگردانی درون‌جمله‌ای زنان با 1001 مورد رمزگردانی، از مردان که رمزگردانی درون‌جمله‌ای آن‌ها 767 مورد هستند، بیشتر است. درحالی که میزان رمزگردانی بین‌جمله‌ای مردان از زنان بیشتر است، مردان 1629 مورد رمزگردانی بین‌جمله‌ای داشتند، در حالی که زنان 1281 مورد رمزگردانی بین‌جمله‌ای در گفتار خود به‌کار برده‌اند. از آنجا که اختلاف در میزان رمزگردانی، تنها 2 درصد می‌باشد، باید مشاهده کرد که آیا این اختلاف در بررسی آماری نیز تأیید می‌شود یا خیر.

جدول 6 نشان‌دهندة تأثیر آماری عامل جنسیت بر میزان استفاده از رمزگردانی است. نتایج جدول مورد نظر نشان می‌دهد که تأثیر جنسیت بر میزان استفاده از رمزگردانی (درون‌جمله‌ای و بین‌جمله‌ای) شرکت‌کننده‌های پژوهش در سطح (05/0>P) به لحاظ آماری معنادار نیست؛ چراکه شاخص معناداری ارتباط عامل جنسیت با مجموع رمزگردانی، برابر با 7/0 می‌باشد؛ به بیان دیگر، جنسیت بر میزان استفاده از رمزگردانی اثر معناداری ندارد. در نتیجه، فرضیة دوم که بیان می‌کند «رمزگردانی در مردان دوزبانة ترکی‌ـ فارسی نسبت به زنان دوزبانة ترکی‌ـ فارسی بیشتر است»، تأیید نمی‌شود و تفاوت‌های رمزگردانی مردان و زنان شرکت‌کننده در پژوهش، معنادار نبوده‌است.

با وجود اینکه رمزگردانی، عاملی زبانی است، کاربرد آن تأثیر بسزایی بر رفتارهای اجتماعی افراد دارد که بررسی آن‌ها به علوم جامعه‌شناسی و روانشناسی مربوط می‌شود. این موضوع، به‌ویژه در رمزگردانی‌های موجود در گفتار گویشوران دوزبانة ترکی‌ـ فارسی آشکار است و در چارچوب نظریة تطابق ارتباط گیلز (1973م.) توصیف‌شدنی است. بر اساس این نظریه و مشاهدات پژوهش حاضر، افراد برای افزایش صمیمیت در گفتگو و ایجاد برداشت مثبت در مخاطب خود، به زبان ترکی رمزگردانی می‌کنند و به منظور برقراری ارتباط کارامد با گویشور دوزبانة ترکی‌ـ فارسی دیگر، جهت گفتار خود را از زبان فارسی به ترکی تغییر می‌دهند. در واقع، این رفتار زبانی‌ـ ارتباطی همگرایی گفتار است. در مقابل، واگرایی که می‌تواند تمایل گویشور به کاهش صمیمیت را نشان دهد، کمتر از همگرایی در گفتار دوزبانه‌های ترکی‌ـ فارسی مشاهده شده‌است. یکی دیگر از کاربردهای رمزگردانی در روابط اجتماعی، حفظ حریم خصوصی گفتگوی افراد می‌باشد. اگر گویشور هنگام گفتگو متوجه فرد دیگری در محل شود، به منظور حفظ حریم خصوصی گفتار خود، به زبانی رمزگردانی می‌نماید که حدس می‌زند فرد سوم آن را متوجه نخواهد شد و این کارکرد رمزگردانی بیشتر بر مبنای حدسیّات گویشور نسبت به دانش زبانی فرد سوم می‌باشد.

احمدی، شاهو. (1392). بررسی پدیدة رمزگردانی در کلاس‌های آموزش زبان انگلیسی در محیط‌های دوزبانه: مطالعة موردی شهر سنندج. پایان‌نامه کارشناسی ارشد. سنندج: دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ایلام.
جعفری، اکبر. (1387). جنبه‌های اجتماعی رمزگردانی آذری‌ـ فارسی بین دانش‌آموزان دوزبانة دبیرستان ‌اهر. پایان‌نامة کارشناسی ارشد. تهران: گروه زبانشناسی و زبان انگلیسی دانشکدة ادبیات و علوم انسانی دانشگاه پیام‌نور تهران.
حیدری، عبدالحسین. (1392). رمزگردانی دوزبانه‌های آذری‌ـ فارسی در کلاس درس از دیدگاه جامعه‌شناسی زبان و روانشناسی زبان. تهران: گروه زبانشناسی و زبان‌های خارجی مرکز تحصیلات تکمیلی دانشگاه پیام نور.
سلیمی، سپیده. (1388). بررسی دوزبانگی زبان‌های فارسی و ترکی در میان دانش‌آموزان دبیرستانی شهر بجنورد. پایان‌نامة کارشناسی ارشد. تهران: دانشکدة ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی دانشگاه علامه طباطبائی.
عامریان، فاطمه. (1388). بررسی تأثیر سن و جنسیت بر کاربرد مازندرانی در میان مهاجران مازندرانی دوزبانة ساکن تهران. پایان‌نامة کارشناسی ارشد. تهران: پژوهشکدة زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
مدرسی، یحیی. (1368). درآمدی بر جامعه‌شناسی زبان. تهران: مؤسسة مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
Alfonzetti, G. (2014). "Age-Related Variation in Code-Switching Between Italian and the Sicilian Dialect. Athens". ATINER"S Conference Paper Series. No. LIT 2014-0989.
Bassiouney, R. (2006). "Functions of Code Switching in Egypt: Evidence from Monologues". Studies in Semitic Languages And Linguistics. Vol. 46. Leiden: Brill Publishers.
B. Chain, Ng, & Wigglesworth, G. (2007). Bilingualism: An advanced resource book. Taylor & Francis.
Bhatia, T. K. & Ritchi, W. C. (Ed.). (2013). The Handbook of Bilingualism and Multilingualism. 2nd Edition. Oxford: Blackwell Publishing Ltd.
Bista, K. (2010). "Factors of Code-switching among Bilingual English Students in the University Classroom: A Survey".Online Submission. Vol. 9. No. 29. Pp. 1-19.
Coupland, N. (2007). Style: Language, Variation, and Identity: Key topics in sociolinguistics. Cambridge: Cambridge University Press.
Gumperz. J.J. (1971). "Language in Social Groups". Language and National Development. Vol. 3. Stanford, CA: Stanford University Press.
------------------ . (1982). Discourse Strategies. Cambridge: Cambridge University Press.
Jagero, N., & Odongo, E. K. (2011). "Patterns and Motivations of Code Switching among Male and Female in Different Ranks and Age Groups in Nairobi Kenya". International Journal of Linguistics. Vol. 3. No. 1. E 40.
Myers-Scotton, C. (1993). Social Motivations for Code-switching: Evidence from Africa. Oxford: Clarendon Press.
Poplack, S. (1980). "Sometimes I"ll start a sentence in Spanish y termino en espanol: Toward a typology of code-switching". The bilingualism reader. Vol. 18. No. 2. Pp. 221-256.
Saadat, M., Mehrpour, S. & H. Weisi. (2008). "Bilinguality vs. Monolingualismamong Kalhuri Kurdish Speakers: Gender, Social Class and English LanguageAchievement". The Journal of Teaching Language Skills (JTLS). Vol. 5. No. 3. Pp. 27-50.
Weinreich, U. (1953). Languages in Contact: Findings and problems. New York: Publications of the Linguistic Circle of New York.
Wei, L. (2000). The Bilingualism Reader. London: Routledge.