نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دکترای زبان‌شناسی، دانشکدۀ زبان و ادبیات، دانشگاه کابل، کابل، افغانستان

چکیده

جنس دستوری از جمله تمایزات دستوری است که در اسامی و صفات متبلور می‌شود. در زبان پشتو جنس دستوری (مؤنث و مذکر) وجود دارد، پرسش پژوهش حاضر این است که چگونه جنس دستوری در زبان پشتو حفظ شده و دیگر آنکه، آیا در این زبان جنس دستوری تنها به مقولۀ اسم محدود می‌شود و یا در دیگر مقولات زبان هم وجود دارد. هدف از مقالۀ حاضر ارائۀ تحلیلی از جنس دستوری و چگونگی کارکرد آن در زبان پشتو است. روش پژوهش کتابخانه‌ای است و در بخش تحلیل داده‌ها ویژگی‌های نحوی جملات این زبان بررسی شده است. نتایج نشانگر آن است که جنس دستوری در زبان پشتو حفظ شده و مطابقۀ جنس دستوری در مقوله‌های نحوی مختلف این زبان (اسم، صفت، عدد و ضمیر) مشاهده می‌شود. اسامی جان‌دار و بی‌جان هم بر اساس جنسیت تفکیک می‌گردند. همچنین، مطابقۀ موصوف با صفت در این زبان مشاهده شده است. به‌منظور شناسایی جنس مذکر از جنس مؤنث، قاعده‌هایی در زبان وجود دارد؛ جنس بیشتر اسم‌ها را می‌توان باتوجه‌به پسوندهای آنها از هم تفکیک کرد. علاوه‌براین، با افزودن پسوندی خاص می‌توان از اسم مذکر، اسم مؤنث ساخت.

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Grammatical Gender in Pashto Language

نویسنده [English]

  • Rahela Hamidzai

PhD in Linguistics, Faculty of Languages and Literature, Kabul University, Kabul, Afghanistan

چکیده [English]

Grammatical gender is a syntactic distinction that is manifested in nouns and adjectives. In Pashto, grammatical gender (feminine and masculine) exists. The specific research questions of the present study are as follows: “how is grammatical gender preserved in Pashto?”, and “is it limited solely to the noun category or it exists in other categories of the language as well?”. The aim of this paper is to provide an analysis of grammatical gender and the way it functions in Pashto. The research method is library-based, and in the data analysis section, the syntactic features of sentences in this language are examined. The results indicate that grammatical gender is preserved in Pashto, and gender agreement can be observed in various syntactic categories of the language, namely noun, adjective, number, and pronoun. Animate and inanimate nouns are also categorized based on gender. Furthermore, noun-adjective agreement is observed in this language. To distinguish masculine gender from feminine, there are specific rules in the language. The gender of most nouns can be differentiated based on their suffixes. Additionally, by adding a specific suffix, a masculine noun can be turned into a feminine noun.

کلیدواژه‌ها [English]

  • grammatical gender
  • Pashto language
  • masculine gender
  • feminine gender
  • grammatical rules
  1. مقدمه

در زبان‌هایی که جنس دستوری[1] دارند، تمامی اسم‌ها بر این اساس به دو یا چند طبقه تقسیم می‌شوند و اعضای هر طبقه رفتار دستوری متفاوتی نسبت به طبقۀ دیگر از خود نشان می‌دهند.

در بسیاری از زبان‌های دارندۀ جنس دستوری می‌بینیم که جنس دستوری ارتباطی با جنسیت زیستی نداشته و گاه با معنای واژه نیز ارتباط ندارد. در زبان فارسی جنس دستوری وجود ندارد و صورت فعل، صفت، عدد و ضمیر  بسته به جنس تفاوتی نمی‌کند.

   زبان پشتو از دیدگاه رده‌شناختی، از جمله زبان‌های کنایی[2] است. مطابقۀ[3] فعل در این زبان به این صورت است که فعل لازم[4] با فاعل خود و فعل متعدی[5] با مفعول صریح خود مطابقه دارد. یکی از ویژگی‌های برجستۀ زبان پشتو، وجود جنس دستوری است که تأثیر بسیاری بر تصریف فعل دارد؛ مطابقه در افعال، غیر از شمار (جمع و مفرد)، از منظر جنس دستوری نیز مطرح است. به این صورت که فعل بسته به جنس فاعل و مفعول تصریف متفاوتی دارد. جنس دستوری علاوه‌بر فعل، در مقوله‌های دیگر مانند صفت، ضمیر و عدد نیز موجود است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به پرسش‌های ذیل است:

  1. در زبان پشتو جنس دستوری در مقوله‌های مختلف چگونه بازنمایی می‌شود؟
  2. مطابقۀ بین مقوله‌های مختلف در زبان پشتو از منظر جنس دستوری چگونه است؟
  3. پیشینۀ پژوهش

در دستورهایی که تاکنون دربارۀ زبان پشتو نگاشته شده، به‌صورت جزئی به جنس دستوری اشاره شده است. در پژوهش حاضر هدف آن است که به‌تفصیل به این موضوع پرداخته شود.

 در تمامی مطالعات صورت‌گرفته دربارۀ دستور زبان پشتو به موضوع جنس دستوری اشاره شده است، چون در این زبان تمامی مقوله‌ها از منظر جنس صرف می‌شوند. در این بخش به پژوهش‌هایی اشاره می‌شود که به جنس دستوری در زبان پشتو پرداخته‌اند:

رشتین (1327) به زبان فارسی کتابی دارد به نام پشتو گرامر که در فصل سوم آن آورده است: «اقسام اسم به اعتبار کیفیت، تمام نام‌ها در پشتو به اعتبار چگونگی و تشخیص و تمیز اشیا بر دو گونه است: مذکر و مؤنث. مذکر در جاندار آن است که نام و یا صفت چیز نر باشد، چون /saɽay/ (مرد) و /ʁamʤən/ (غمگین) و مؤنث در جاندار آن است که نام و یا صفت چیز ماده باشد، چون /ȿəʣa/ (زن) و /ʁamʤəna/ (غمگین) و مذکر در غیر جاندار آنکه علامت تأنیث نداشته باشد، چون /or/ (آتش) و /lās/ (دست) و مؤنث در غیرجاندار آنکه دارای علامت تأنیث باشد، چون raɳā (روشنی) و xwaləy (کلاه). در پشتو، برخی از اسم‌ها دارای علامات تذکیر و تأنیث بوده از روی آن[ها] ، اسم‌های مذکر و مونث شناخته می‌شوند». به‌این‌ترتیب، وی در کتاب، نشانه‌های جنس را با ارائۀ مثال‌های بسیاری از زبان معیار نشان می‌دهد. این کتاب در سال 1372 توسط سید محی‌الدین هاشمی به زبان پشتو ترجمه شده و توضیحاتی نیز به آن اضافه شده است.

احمد زیار (1384) کتاب پشتو گرامر را به زبان پشتو نوشته است. در بخش صرف این کتاب به تشریح اسم‌های مذکر و مؤنث پرداخته شده و نشانه‌های جنس مذکر و مؤنث آورده شده است. وی  ضمایر را با درنظرگرفتن جنس مذکر و مؤنث شرح داده است.

پنزل[6] دانشمند امریکایی، کتابی با عنوان گرامر پشتو به زبان انگلیسی نوشته که الهام (1340) آن را به زبان پشتو برگردان کرده است. پنزل در فصل سوم و زیر عنوان اقسام اسم به شرح جنس در زبان پشتو پرداخته و چهار نوع اسم مذکر و پنج نوع اسم مؤنث را برمی‌شمارد. وی همچنین، اسم‌های بی‌قاعدۀ مذکر و اسم‌های بی‌قاعدۀ مؤنث را با ذکر مثال شرح داده است.

 خیشکی (1392) نگاهی مفصل به جنس دستوری در زبان پشتو دارد. وی نگاهی تفصیلی به کاربرد جنس دارد و تصریف فعل بر اساس جنس را شرح داده است.

ایازی (1393) کتاب قواعد پشتو را به زبان فارسی تألیف نموده است. فصل چهارم این کتاب در مورد جنس دستوری است و در آن جنس مذکر با نشانه‌های تذکیر، جنس مؤنث با نشانه‌های تأنیث و جنس خنثی[7] (که به هر دو جنس مؤنث و مذکر دلالت می‌کند) شرح داده شده است. در فصل پنجم، اقسام اسم مؤنث در پشتو و قاعدۀ ساختن آنها از اسم‌های مذکر بی‌جان آورده شده است. در فصل ششم، قواعد ساختن جمع مذکر و ساختن جمع مؤنث با ذکر نمونه آورده شده است.  ایازی در این کتاب تصریف صفت، عدد، ضمیر و فعل را بر اساس جنس مذکر و جنس مؤنث توضیح داده است.

گرامر کوتاه زبان پشتو نام اثری است که دانشمند روسی شافی‌یف[8] (1395) نوشته است. نخستین بخش این کتاب به حوزۀ صرف این زبان پرداخته که صورت‌های مختلف اسم‌های زبان را بر اساس جنس دستوری شرح داده است. بخش دوم این کتاب، اسم را از منظر جنس به مذکر و مؤنث تقسیم نموده؛ نشانه‌های جنس مؤنث و مذکر را با ذکر مثال شرح داده و نشان داده که اسم مؤنث چگونه از اسم مذکر ساخته می‌شود. وی تصریف اعداد را هم بر اساس جنس دستوری توضیح داده است. در  بخشی دیگر، قاعده‌های ساختن اسم مؤنث ذکر شده و شافی‌یف نشان داده است که ضمایر جنس مؤنث و جنس مذکر از هم متفاوت‌اند و تصریف فعل همچنان بر اساس جنس صورت می‌گیرد.

شهباز (1396) کتاب ضمیرها را به زبان پشتو نوشته است. وی در این کتاب کاربرد ضمیرهای مذکر و ضمیرهای مؤنث را با مقوله‌های مختلف به‌ویژه فعل شرح داده است.

طاهری (1399) در کتاب زبان‌شناسی تشریحی اسم، عدد، صفت و فعل را در زبان پشتو با‌توجه‌به جنس دستوری به‌صورت جداگانه شرح داده است.

شیرزاد (1399) کتاب مورفولوژی را به زبان پشتو نوشته است. در فصل چهارم این کتاب به دو جنس دستوری مذکر و مؤنث اشاره شده است و در بخش فعل، نقش جنس دستوری در تصریف فعل‌ها به‌صورت مفصل شرح داده شده است.

شکلی (1401) نیز در پژوهش خود جنس و جنسیت را در زبان پشتو بررسی نموده است.

  1. روش

روش پژوهش حاضر تحلیل نحوی است. به‌این‌منظور، جمله‌های زبان پشتو برمبنای جنس دستوری توصیف شده‌اند. در گام نخست، جنس دستوری برمبنای آنچه در منابع پیشین قید شده، تشریح و در گام بعدی، از زبان معیار مثال‌هایی برای شفافیت بیشتر موضوع ارائه می‌شود.

  1. یافته‌ها

در زبان‌های ایرانی باستان[9]، تصریف واژه سه مقولۀ حالت[10]، جنس و شمار[11] را نشان می‌دهد. این وضعیت خود بیانگر آن است که تصریف اسم بر اساس جنس و موضوع جنس دستوری در دوره‌های گذشتۀ زبان‌های ایرانی مشاهده می‌شده است. همانطور که پیشتر نیز اشاره شد، در زبان پشتو دو جنس مذکر و مؤنث وجود دارد (رشتین، 1395: 5).

 نکتۀ جالب آن است که اصل و منشأ اسم‌ها در زبان پشتو، همان اسم مذکر است و اسم مؤنث با اندکی تغییرات صرفی یا اضافه‌نمودن پسوند به اسم مذکر حاصل می‌گردد (شکلی، 1401). برای درک بهتر این نکته، در زیربخش بعدی به مطابقۀ مقوله‌های دستوری مختلف بر اساس جنس دستوری می‌پردازیم.

4ـ1. جنس اسم و نشانه‌های آن

در زبان پشتو اسم‌های مؤنث و مذکر هر یک نشانه‌های خاصی دارند که به‌صورت جزئی به آنها اشاره می‌کنیم:

ـ نشانه‌های جنس مذکر در زبان پشتو

  1. اسم‌های مختوم به واکۀ مرکب /ay/، مانند:

 /saɽay/(مرد)، /zmaray/ (شیر)، /mangay/ (کوزه) و...

۲. اسم‌های مختوم به واکۀ /u/، مانند:

/tālu/ (سقف دهان)، /sālu/ (روسری)، /ʧāqu/ (چاقو) و ...                             ‌       

  1. اسم‌های مختوم به واکۀ شوا (ǝ)، مانند:

/zɽə/  (قلب)، /meɽə/ (شوهر)، /psə/ (گوسفند) و ...       

 گاهی این واکه در انتهای اسم‌های مؤنث بی‌جان هم می‌آید، مانند:

/ʧāɽə/ (کارد)، /wiyālə/ (جوی آب)،/xolə/  (دهان) و ...

  1. اسم‌های مختوم به یای نسبت، مانند:

/muʧi/ (پینه‌دوز)، /xuni/ (خونی) و ...

  1. اسم‌های مختوم به همخوان، مانند:

/wraʣ/ (روز)، /lās/  (دست)، /oȿ/ (شتر)، /or/ (آتش)، /zangun/ (زانو) و ...    

  1. اسم‌های مختوم به /aw/، مانند:

/law/ (درو کردن)، /palaw/ (گوشۀ چادر/روسری) و ...

  1. اسم‌های مختوم به /āw/، مانند:

 /kaɽāw/ (رنج و زجر)،/paɽāw/  (مرحله)، /taɽaw/ (همبستگی) و ...

۸. اسم‌های مختوم به واکۀ مرکب /iw/، مانند: /triw/ (ترش) و ...

  1. اسم‌های مختوم به واکۀ مرکب /ew/، مانند: /dew/ (دیو)، /lew/ (گرگ) و...
  2. اسم‌های مختوم به واکۀ مرکب /ow/، مانند: /zoy/ (پسر)، /loy/ (بزرگ) و...
  3. اسم‌های مختوم به واکۀ مرکب /āy/، مانند: /ʣāy/ (جای)، /pāy/ (آخر) و...

ـ نشانه‌های جنس مؤنث در زبان پشتو

اسمی که به ماده دلالت کند، جنس مؤنث نامیده می‌شود (ایازی، 1393). هر اسم و صفتی که نشانه‌های زیر را داشته باشد، اسم مؤنث است:

  1. اسم‌های مختوم به واکۀ /a/، مانند:

/maɳa/ (سیب)، /ʁarma/ (ظهر)، /laȿta/ (شاخچه)، /ȿəʣa/ (زن) و ...      

  1. اسم‌های مختوم به واکۀ /ā/، مانند:

   /ʒaɽā/ (گریه)، /bedyā/ (دشت)، /naʦā/ (رقص)، /xandā/ (خنده) و...

البته این قاعده تنها برای اسم‌های بی‌جان کاربرد دارد و برای اسم‌های جاندار جنس مؤنث به کار نمی‌روند. بنابراین، اگر این واکه در انتهای اسم‌های جاندار بیاید، آن اسم مذکر است، مانند:

/buɖā/ (مرد سالخورده)، /sanɖā/ (مرد عقیم)، /kākā/ (عمو)، /bābā/ (پدربزرگ) و...

  1. اسم‌های مختوم به /əy/، مانند:

/ɖoɖəy/ (نان)، /xwaləy/ (کلاه)، /beɽəy/ (کشتی) و...

  1. اسم‌های مختوم به واکۀ /o/، مانند: /bizo/ (میمون)، /piʃo/ (گربه)، /zāngo/ (گهواره) و...
  2. اسم‌های مختوم به واکۀ /i/، مانند:

/ȿādi/ (خوشی)، /xpəlwi/ (خویشاوندی)، /masti/ (مستی) و...

در صفات نسبی، واکۀ /i/ در پایان اسم مذکر نیز می‌آ‌ید، مانند:

/baryāli/     (موفق)، /saɽi/ (مردها)، /kābəli/ (کابلی)، /dobi/ (لباس شوی/دوبی) و...

  1. اسم‌های مختوم به واکۀ /e/، مانند:

 /ade/ (مادر)، /maɳe/ (سیب)، /nāwe/ (عروس)، /ʃide/ (شیر) و ...

  1. اسم‌های مختوم به واکۀ مرکب /ǝw/، مانند:/kaʈǝw/ (دیگ گلی) و...

  در زبان پشتو برخی اسم‌های مختوم به همخوان نیز اسم مؤنث هستند، مانند: /lamən/ (دامن)، /ʦangəl/ (آرنج) و /wreʣ/ (ابر). در حقیقت این اسم‌ها مختوم به واکه‌ای بوده‌اند که در محاوره حذف شده است (رشتین، 1327).

ایازی (1393) علاوه‌بر دو جنس مؤنث و مذکر، از جنس خنثی نیز نام می‌برد و آن را این چنین تعریف می‌کند: اسم‌هایی که به جنس مذکر و مؤنث هر دو دلالت می‌کنند، مانند /spəʐa/ (شپش)، /məʧ/ (مگس) و ... جنس برخی از ضمایر همچون /zə/ (من)، /tə/ (تو)، /moʐ/ (ما)، /tāse/ (شما) و /day/ (او) نیز خنثی است.

در زبان پشتو اسم بی‌جان یا مذکر است یا مؤنث، مانند /largay/ (چوب) که بی‌جان مذکر است و /laȿta/ (شاخچه) که اسم بی‌جان مؤنث است (ایازی، 1393).

4ـ2. انواع اسم مؤنث در زبان پشتو

رشتین (1327) در مورد انواع جنس مؤنث در زبان پشتو چنین نوشته است: «در ابتدا، اسم مؤنث در زبان پشتو به دو بخش حقیقی و غیرحقیقی تقسیم شده بود که بعدها هر یک از آنها به دو بخش نشانه‌دار و بی‌نشانه تقسیم شدند». ازاین‌رو، در زبان پشتو چهار نوع جنس مؤنث وجود دارد:

الف) جنس مؤنث حقیقی نشانه‌دار: آن اسم‌هایی هستند که در مقابل خود جنس مذکر دارند و نشانه‌های تأنیث در آنها به کار رفته است، مانند:

/lmasəy/ (فرزندزادۀ مؤنث)، /wrera/ (برادرزاده)، /nʤləy/ (دختر)، /aspa/ (اسب ماده) و ...

ب) جنس مؤنث حقیقی بی‌نشانه: اسم جاندارانی است که در مقابل خود جنس مذکر داشته، اما نشانه‌های تأنیث در خود ندارند، مانند:  

/mor/ (مادر)، /lur/ (دختر)، /tror/ (عمه)، /wrendār/ (خانم برادر) و...

پ) جنس مؤنث غیرحقیقی نشانه‌دار: آن است که اسم جاندار بوده و در مقابل خود جنس مذکر ندارد، اما در این اسم‌ها نشانه‌های تأنیث وجود دارد، مانند:

/ʦawkəy/ (صندلی)، /raɳā/ (روشنی)، /maɳa/ (سیب)، /zāngo/ (گهواره) و...

ت) جنس مؤنث غیرحقیقی بی‌نشانه: اسم‌هایی هستند که نه در مقابل خود جنس مذکر دارند و نه نشانه‌های تأنیث در آنها موجود است، مانند:

/bɽastən/ (لحاف)، /meʧən/ (دستاس)، /ʦapeɽ/ (سیلی)، /ʐmənʣ/ (شانه)، /mangwəl/ (پنجه) و...

این اسم‌ها در اصل مختوم به واکه‌ای بوده‌اند که در محاوره حذف گردیده است. هرچند در بسیاری از موارد این اسم‌ها به صورت‌های /bɽastəna/، /meʧəna/، /ʦapeɽa/، /ʐmənʣa/ و /mangwəla/ نیز تلفظ می‌شوند، اما در بیشتر موارد با حذف واکۀ پایانی به کار می‌روند. ازاین‌رو، به آنها اسامی بی‌نشانه اطلاق می‌شود. از این اسامی با عنوان مؤنث سماعی نیز یاد می‌شود (رشتین، 1372).

این چهار نوع اسم مؤنث را شیرزاد (1399)، با عناوین ذیل تعریف کرده است: مؤنث جاندار بانشانه، مؤنث جاندار بی‌نشانه، مؤنث بی‌جان بانشانه و مؤنث بی‌جان بی‌نشانه.

ایازی (1393) جنس مؤنث را به همین چهار نوع تقسیم‌بندی می‌کند، ولی با نام‌هایی متفاوت به آنها اشاره کرده است:

مؤنثات حقیقی، مؤنثات معنوی، مؤنثات لفظی و مؤنثات سماعی.

4ـ3. قاعدۀ ساختن اسم مؤنث از اسم مذکر

  1. 1. اسم‌های مذکر مختوم به /ay/ اگر به /əy/ ختم شوند، جنس اسم به مؤنث تبدیل می‌شود، مانند:

/spay/ (سگ نر)=/spəy/ (سگ ماده)؛ /lewanay/ (دیوانه (مذکر))=/lewanəy/ (دیوانه (مؤنث))؛ /zmaray/ (شیر نر)=/zmarəy/ (شیر ماده) و... 

  1. در اسم‌هایی که به /n/ یا /ɳ/ ختم شده‌اند و قبل از این دو همخوان واکۀ /u/ آمده است، واکۀ /ā/ جانشین واکۀ /u/ گردیده و به انتهای آن واکۀ /a/ افزود می‌شود، مانند:

/ʃpun/=/ʃpāna/ (چوپان)، /paʃtun/=/paʃtāna/ (پشتون‌)، /stun/=/stāna/ (برگشتن).

  1. در پایان اسم مذکر مختوم به /a/، /-na/ افزوده می‌شود، مانند:

/melma/=/melmana/ (مهمان)، /korba/=/korbana/ (صاحبخانه)، /ʃpa/=/ʃpana/ (چوپان) و... (شافی‌یف، 1395).

  1. اگر به انتهای اسم‌های مذکرِ مختوم به همخوان /a/ افزود شود، به اسم مؤنث تبدیل می‌گردند:

  /ʧərg/(خروس)=/ʧərga/ (مرغ)؛ /xar/ (مَرکب نر)=/xra/ (مَرکب ماده)؛ /uȿ/ (شتر نر)=/uȿa/ (شتر ماده) و...

  1. با حذف واکۀ /u/ از انتهای اسم‌های مذکر و افزودن /wəra/ به انتهای آن‌ اسم مؤنث می‌شود، مانند:

/xeʈu/=/xeʈawəra/ (شکم‌بزرگ/پرخور)، /geɖu/=/geɖawəra/ (شکم‌بزرگ) و...   

در برخی موارد، تنها واکۀ /u/ به /əy/ تبدیل می‌شود، مانند: /dāɽu/=/dāɽəy/ (دندانی)، /kɽətu/=/kɽətəy/ (پرحرف) و...

  1. اگر واکۀ /ā/ در انتهای اسم مذکر به /əy/ تبدیل شود، اسم مؤنث به دست می‌آید، مانند:

   /buɖā/ (مرد سالخورده)=/buɖəy/ (زن سالخورده)؛ /māmā/ (دایی)=/māməy/ (خاله)؛ /kākā/ (عمو)=/kākəy/ (عمه) و...

4ـ3. جمع بستن اسامی مذکر در زبان پشتو

  1. 1. اسم‌های مختوم به همخوان و جاندار با پسوند /-ān/ جمع بسته می‌شوند، اما بعضی از اسم‌های بی‌جان هم با این پسوند جمع بسته می‌شوند، مانند:

    /halək/ (پسر)=/haləkān/ (پسران)، /pɽāng/ (پلنگ)=/pɽānān/ (پلنگ‌ها)، /gol/=/golān/ (گل‌ها)، /nuk/ (ناخن)=/nukān/ (ناخن‌ها) و...

  1. اسم‌های مختوم به واکه با پسوند /-ān/ جمع بسته می‌شوند، مانند:

  /lewə/ (گرگ)=/lewān/ (گرگ‌ها)، /mərʁə/ (پرنده)=/mərʁān/ (پرندگان)،  /karʁə/ (زاغ)=/karʁān/ (زاغ‌ها) و...

  1. برای جمع‌بستن اسم‌های مختوم به واکۀ مرکب /ay/، این واکه به /i/ تبدیل می‌شود، مانند:

   /storay/ (ستاره)=/stori/ (ستاره‌ها)، /ʁəɽay/ (عضو)=/ʁəɽi/ (اعضا)، /loȿay/ (ظرف)=/loȿi/ (ظرف‌ها)، /pəsarlay/ (بهار)=/pəsarli/ (بهاران) و...

۴. بعضی از اسم‌های مذکر با افزودن پسوند /-ān/ هم جمع بسته می‌شوند (خیشکی، 1392: 42)، مانند: /lewanay/ (دیوانه)=/lewanyān/ )دیوانه‌ها)، /zmaray/ (شیر)=/zmaryān/ (شیران) و...

۵. اسم‌های مختوم به همخوان و بی‌جان با افزودن پسوند /-una/ جمع بسته می‌شوند، مانند:

/qalam/ (قلم)=/qalamuna/ (قلم‌ها)،  /ketāb/ (کتاب)=/ketābuna/ (کتاب‌ها)، /lās/ (دست)=/lāsona/  (دست‌ها)، /sind/ (دریا)=/sinduna/ (دریاها) و...

  1. اسم‌های مختوم به واکۀ /ə/، با جایگزین‌شدن این واکه با پسوند /-una/ جمع بسته می‌شوند، مانند:

    /trə/ (عمو)=/truna/ (عموها)، /psə/ (گوسفند)=/psuna/ (گوسفندان)، /zɽə/ (قلب)=/zɽuna/ (قلب‌ها) و...

  1. برای جمع‌بستن اسم‌هایی که در میان آنها واکۀ /u/ قرار دارد، این واکه با /ā/ جایگزین شده و به انتهای واژه /ə/ افزود می‌شود، مانند:

 /ʃpun/ (چوپان)=/ʃpānə/ (چوپان‌ها)، /kuɳ/ (ناشنوا)=/kāɳə/ (ناشنوایان)، /zoɽ/ (سالخورده)=/zāɽə/ (سالخورده‌ها)، /ɽond/ (نابینا)=/ɽāndə/ (نابینایان) و ...

  1. اسم‌های مختوم به واکه‌های ,u/ ā /a, با افزودن پسوند /-gān/ جمع بسته می‌شوند، مانند:

   /bābā/ (پدربزرگ)=/bābāgān/ (پدربزرگ‌ها)، /sāda/ (ساده)=/sādagān/ (ساده‌ها)، /lāʈu/ (تنبل)=/laʈugān/ (تنبلان)، /tālu/ (سقف دهان/کام)=/tālugān/ (کام‌ها) و...

۹. اسم‌‌های جاندار مختوم به /i/ با افزودن پسوند /-ān/ جمع بسته می‌شوند، مانند:

  /moʧi/ (پینه‌دوز)=/moʧyān/ (پینه‌دوزها)، /ɖawli/ (زیبا)=/ɖawlyān/ (زیبایان) و...

4ـ4. جمع‌بستن اسم‌های مؤنث در زبان پشتو

  1. 1. اسم‌های مؤنث مختوم به /a/ با تبدیل این واکه به /e/ جمع بسته می‌شوند، مانند: /laȿta/ (شاخچه)=/laȿte/ (شاخچه‌ها)، /rama/ (رمه)=/rame/ (رمه‌ها)، /koʈa/ (اتاق)=/koʈe/ (اتاق‌ها)، /stərga/ (چشم)=/stərge/ (چشم‌ها) و...
  2. در اسم‌هایی که به واکه‌های /ə/ و /a/ ختم می‌شوند، با تبدیل این واکه‌ها به /e/ صورت جمع اسم ایجاد می‌شود، مانند:

     /stəna/ (سوزن)=/stəne/ (سوزن‌ها)، /meʧəna/ (دستاس)=/meʧəne/ (دستاس‌ها)، /wiyālə/ (جوی)=/wiyāle/ (جوی‌ها)، /ʧāɽə/ (کارد)=/ʧaɽe/ (کاردها) و...

۳. اسم‌های مختوم به /ā/ به دو طریق جمع بسته می‌شوند: با افزودن پسوند /-we/ یا /-gāne/، مانند:

/balā/ (بلا)=balāwe// یا /balāgāne/ (بلاها)، /naʦā/ (رقص)=/naʦāwe/ یا //naʦāgāne (رقص‌ها)، /ʁwā/ (گاو)=/ʁwawe/ یا /ʁwāgāne/ (گاوها) و...

  1. اسم‌های مختوم به واکۀ مرکب /əy/ با افزودن پسوند /-gāne/ جمع بسته می‌شوند، مانند:

    /anəy/ (مادربزرگ)=/anəygāne/ (مادربزرگ‌ها)، /buɖəy/ (زن سالخورده)=/buɖəygāne/ (زن‌های سالخورده)، /abəy/ (مادر)=/abəygāne/ (مادرها) و...

۵. اسم‌های مختوم به واکۀ /o/ نیز با افزودن پسوند /-gāne/ جمع می‌شوند، مانند:

/bizo/ (میمون)=/bizogāne/ (میمون‌ها)، /piʃo/ (گربه)=/piʃogāne/ (گربه‎ها)، /zāngo/ (گهواره)=/zāngogāne/ (گهواره‌ها) و...

۶. اسم‌های مختوم به واکۀ /i/ با جانشینی این واکه با توالی /əy/ جمع بسته می‌شوند، مانند:

/dosti/ (دوستی)=/dostəy/ (دوستی‌ها)، /xwāri/ (زحمت)=/xwārəy/ (زحمت‎ها)، /xuʃhāli/ (خوشحالی)=/xuʃhāləy/ (خوشحالی‌ها) و...

۷. در صفات نسبی و مشترک بین هر دو جنس، برای ایجاد صورت جمع مؤنث، واکۀ /e/ اضافه می‌شود، مانند:

/aʃnā/ (آشنا (مذکر))=/aʃnāyāne/ (آشنایان (مؤنث))، /xwārān/ (زحمت‌کشان (مذکر))=/xwārāne/ (زحمت‌کشان (مؤنث))، /kābəl/ (کابل)=/kābəlyāne/ (کابلی‌ها (مؤنث)) و...

۸. اسم‌های مؤنث سماعیِ (بدون نشانۀ تأنیث) مختوم به همخوان، با افزودن واکۀ /e/ جمع بسته می‌شوند، مانند:

/lār/ (راه)=/lāre/ (راه‌ها)، /ʦangəl/ (آرنج)=/ʦangəle/ (آرنج‌ها)، /wraʣ/ (روز)=/wraʣe/ (روزها)، /lamən/ (دامن)=/laməne/ (دامن‌ها) و...

  1. برای جمع‌بستن اسم‌های معنوی مؤنث که به آنها بی‌قاعده نیز اطلاق می‌شود، قاعده‌ای خاص وجود ندارد و شکل و حالتشان تغییر می‌کند )شیرزاد، 1399)، مانند:

/mor/ (مادر)=/maynde/ (مادرها)، /xor/ (خواهر)=/xwaynde/ (خواهرها)، /nȿor/ (عروس)=/nȿaynde/ (عروس‌ها)، /lor/ (دختر)=/loɳe/ (دخترها) و...

4ـ5. حالت‌های اسم در زبان پشتو

اسم‌ها در زبان پشتو در حالت‌های متفاوتی صرف می‌شوند. به‌منظور بررسی دقیق‌تر این مسئله، در این بخش ابتدا حالت‌های مختلف اسم را بیان می‌کنیم:

ـ حالت فاعلی[12]: حالت فاعلی حالت اسمی است که فاعل یا کنندۀ عمل در جمله است (لازم به ذکر است که در مثال‌های پژوهش حاضر، «ف» به حالت «فاعلی»، «غ‌ف» به حالت «غیرفاعلی»، «ش» به «شخص»، «م» به شمار «مفرد»، «ج» به شمار «جمع»، «مؤ» به جنس «مؤنث» و «مذ» به جنس «مذکر» اشاره دارد):

(1)

الف) زرغونه آمد.

rāʁl a

zarʁona

آمد ـ 3ش‌م مؤ

زرغونه ـ ف

 

ب) زرغونه نان را پخت.

kɽa

paxa-

ɖoɖəy

zarɽone

کرد ـ 3ش م مؤ

پخته

نان

زرغونه ـ غ‌ف

  ـ حالت مفعولی[13]: حالت مفعولی حالت اسمی است که مفعول جمله واقع می‌گردد.

(2)

الف) بریالی نان می‌خورد.

 

 

xori

ɖoɖəy

baryālay

می‌خورد ـ 3ش‌م، مذ

نان ـ مؤ

بریالی

ب) لیلا کتاب می‌خواند.

lw-al

ketāb

laylā

می‌خواند ـ 3ش‌م، مؤ

کتاب ـ مذ

لیلا

 

ـ حالت ندایی[14]: اگر اسم مذکر به همخوان و یا واکۀ /ay/ ختم شود، در حالت ندایی به انتهای این اسم‌ها واکۀ /a/ افزود می‌شود، مانند:

(3)

ای جوان!

ay ʣwāna!

ʣwan

ای وطن!

ay hewāda!

hewād

ای مرد!

ay saɽiya!

saɽay

ای پسر!

ay zoya!

zoy

در حالت ندایی اسم‌های مؤنث مختوم به واکۀ /a/، این واکه با واکۀ /e/ جایگزین می‌شود، مانند:

(4)

ای زن!

ay ȿəʣe!

ȿəʣa

ای زرمینه!

ay zarmine!

zarmina

4ـ6. اسم‌های غیرقابل‌تغییر

در زبان پشتو بعضی از اسم‌ها در تمام حالات صورتی یکسان دارند و تغییری صرفی در آنها مشاهده نمی‌شود. این اسم‌ها از این قرارند:

  1. اسم‌های مختوم به واکۀ /ā/، مانند:

(5)

ـ حالت اضافی[15]

این شرکت آریانا است.

day

ʃerkat

āryānā

dā

است

شرکت

آریانا

نشانۀ اضافه

صفت اشارۀ نزدیک

ـ حالت فاعلی

عمو مرا زد.

wəwahəl-əm

kākā

من ـ زد 1ش‌م

عمو

ـ حالت ندایی

ای عمو!

kākā

ay

عمو

ای

  1. اسم‌های مذکر مختوم به واکۀ /a/، مانند:

(6)

ـ حالت اضافی

مهمان نان می‌خورد.

xwaɽəla

ɖoɖəy

melma

 

می‌خورد ـ3ش‌م

 

نان

مهمان

         

ـ حالت فاعلی

ساعتی با مهمان بنشین.

kena

sāʔat

yaw

sara

məlma

بنشین

ساعت

یک

پس‌اضافه

مهمان

پیش‌اضافه

ـ حالت ندایی

مهمان ساده!

məlma

sāda

مهمان

ساده

  1. اسم‎های مختوم به واکۀ مرکب /əy/، مانند:

(7)

ـ حالت اضافی

دختر بر صندلی نشست.

kenasta

ʦawkəy

pər

nʤaləy

 

نشست ـ 3‌ش‌م‌مؤ

 

صندلی

بر

دختر

           

ـ حالت فاعلی

دختر کشتزار را خراب کرده است.

kəɽay

xarāb

fasəl

nʤaləy

کرده ـ 3‌ش‌م‌مؤ

خراب

کشتزار

دختر

ـ حالت ندایی

ای دختر!

nʤaləy

ay

دختر

ساده

  1. اسم‌های مختوم به واکۀ /e/، مانند:

(8)

ـ حالت اضافی

همراه مادر رفت.

lāɽa

sara

ade

 

رفت ـ 3‌ش‌م‌مؤ

 

پس‌اضافه

مادر

پیش‌اضافه

           

ـ حالت فاعلی

مادر مرا زد.

wəwahələm

ade

من ـ زد.

مادر

ـ حالت ندایی

ای مادر!

ade

ay

مادر

ای

  1. اسم‌های مؤنث مختوم به واکۀ /i/، مانند:

(9)

ـ حالت اضافی

ملالی با خاله رفت.

lāɽa

sara

māmi

malaləy

 

رفت ـ 3‌ش‌م‌مؤ

 

پس‌اضافه

خاله

پیش‌اضافه

ملالی

             

ـ حالت فاعلی

خاله مرا زد.

wəwahələm

māmi

من ـ زد.

خاله

ـ حالت ندایی

ای خاله!

māmi

ay

4ـ7. جنس صفت

در زبان پشتو صفت از منظر جنس، شمار و حالت با موصوف خود مطابقه دارد؛ اگر موصوف مذکر باشد، صفت نیز مذکر است و همراه با جنس مؤنث، صفت مؤنث می‌آید. شمار صفت نیز، تابع شمار موصوف خود است. حالت نیز به دو نوع فاعلی و غیرفاعلی تقسیم می‌شود.

مثال‌‌های ذکرشده در (10) نشانگر مطابقت صفت با موصوف از نظر جنس و شمار هستند:

(10)

جمع

مفرد

xwaʐə xaʈaki

xwaʐe maɳe

xwāʐə angor

xoʐ xaʈakay

خربزه‌های شیرین

سیب‌های شیرین

انگور شیرین

خربزۀ شیرین

 

این در حالی است که بعضی از صفت‌ها تابع موصوف نیستند؛ یعنی برای مفرد و جمع مذکر و مؤنث صورت یکسانی به کار می‌رود، مانند:

(11)

جمع

مفرد

ȿkara meθāluna

ȿkara xabaruna

ȿkara meθāl

ȿkara xabar

مثال‌های آشکار

خبرهای آشکار

مثال آشکار

خبر آشکار

 

در زبان پشتو، صفت با به‌کاربردن واژه‌ها یا اداتی، درجه و طبقۀ خود را آشکار می‌سازد (زیاری، ۱۳۸۴)، مانند:

(12)

خوب              

 ȿə    

خوب‌تر

ɖer ȿə

خوب‌ترین

lā ɖer ȿə

درواقع، با اضافه‌نمودن اداتی چون ɖer و  lā ɖerدرجۀ صفت را نشان می‌دهیم.

به‌طور کلی، در زبان پشتو از منظر مطابقۀ صفت با موصوف، سه مقوله وجود دارد:

  1. صفت‌هایی که در شمار با موصوف مذکر خود مطابقه ندارند، اما با موصوف مؤنث خود مطابقه دارند، مانند:

(13)

مذکر

مؤنث

مفرد

جمع

مفرد

جمع

tor qalam

(قلم سیاه)

tor qalamuna

(قلم‌های سیاه)

tora taxta

(تخته سیاه)

tore taxte

(تخته‌های سیاه)

bad halək

(پسر بد)

bad haləkān

(پسران بد)

bada nʤələy

(دختر بد)

bade nʤone

(دختران بد)

ȿə saɽay

(مرد خوب)

ȿə saɽi

(مردان خوب)

ȿa ȿəʣa

(زن خوب)

ȿe ȿəʣe

(زن‌های خوب)

xəɽ ās

(اسب خاکی )

āsuna xəɽ

(اسب‌های خاکی)

aaspa xəra

(اسب خاکی)

‌ aspe xəɽe

(ماده‌اسب‌های خاکی)

         

 

  1. صفت‌هایی که از منظر جنس و شمار تصریف یکسانی با موصوف خود دارند، مانند:

(14)                                                                                                                                                                    

مذکر

مؤنث

مفرد

جمع

مفرد

جمع

‌‌ʧaman ‌ ʃin

(چمن سبز)

ʃnə ʧamənuna

(چمن‌های سبز)

ʃna laməna

(دامن سبز)

ʃne laməne (دامن‌های سبز)

um nāk

(گلابی)

uma nākuna

(گلابی‌‌ها)

uma maɳa

(سیب خام)

ume maɳe (سیب‌های خام)

trix anār

(انار تلخ)

tərxə anār

(انارهای تلخ)

tərxa maɳa

(سیب تلخ)

tərxe maɳe (سیب‌های تلخ)

۳. صفت‌هایی که هم در جنس‌های مذکر و مؤنث و هم در مفرد و جمع صورت یکسانی دارند و با موصوف خود مطابقه نشان نمی‌دهند:

(15)

مذکر

مؤنث

مفرد

جمع

مفرد

جمع

sāda halək

(پسر ساده)

sāda haləkān (پسران ساده)

nʤələy sāda (دختر ساده)

nʤune sāda (دختران ساده)

piyāda

(مرد پیاده)

saɽi    ‌     piyāda  

 (مردان پیاده)

piyāda ȿəʣa

(زن پیاده)

piyāda ȿəʣe (زن‌های پیاده)

ȿāyesta baʁ

(باغ زیبا)

ȿāyesta baʁuna

(باغ‌های زیبا)

ȿāyesta baʁʧa

(باغچۀ زیبا)

ȿāyesta baʁʧe (باغچه‌های زیبا)

āʃnā ʣwān

(جوان آشنا)

āʃnā ʣwānān      (جوانان آشنا)

peʁla āʃnā

(دوشیزة آشنا)

āʃnā peʁle (دوشیزگان آشنا)

4ـ8. جنس عدد

در زبان پشتو عدد پیش از معدود می‌آید. از نظر جنس دستوری، عددهای یک و دو با معدود خود مطابقه دارند، اما در باقی اعداد این مطابقه برهم می‌خورد، مانند:

(16)

مذکر

مؤنث

(یک کتاب)

yaw ketāb

(یک کتابچه)

yawa ketābʧa

(دو کتاب)

dwa ketābuna

(دو کتابچه)

dwe ketābʧe

(سه قلم)

dre qalamuna

(سه کتابچه)

dre ketābʧe

(چهار قلم‌)

ʦalor qalamuna

(چهار کتابچه)

ʦalor ketābʧe

 

این در حالی است که عدد در شمار با معدود خود مطابقه می‌کند:

(17)

                         مذکر                                           مؤنث

حالت غیرفاعلی

yawə ʁlə   (یک دزد)

dro ʁlo

 (سه دزد)

حالت فاعلی

yaw ʁal   (یک دزد)

dre ʁlə  

(سه دزد)

حالت غیرفاعلی

yawe ʁle  

 (یک دزد)

dro ʁlo      

 (سه دزد)

حالت فاعلی

yawa ʁla   (یک دزد)

dre ʁle   

(سه دزد)

4ـ9. جنس ضمیر

ضمیر در زبان پشتو علاوه‌بر شمار، جنس و حالت هم دارد (خیشکی، 1392). همچنین، در ضمیر سوم شخص، تصریف برای جنس‌های مؤنث و مذکر متفاوت است.

در این بخش، به ضمایر شخصی، ملکی و اشاری می‌پردازیم.

ضمایر شخصی: ضمایر شخصی در زبان پشتو به ضمایر متصل و منفصل تقسیم می‌شوند.

ـ ضمیر شخصی منفصل: ضمیری است که به‌صورت مستقل به کار می‌رود و نیازی به اتصال به واژه‎‌های دیگر ندارد و می‌تواند یک معنا را بیان کند. ضمایر مفرد منفصل دو حالت فاعلی و غیرفاعلی دارند.

جدول (1). ضمایر شخصی منفصل در زبان پشتو

شخص

مفرد

جمع

اول

حالت فاعلی

حالت غیرفاعلی

حالت فاعلی

/zə/ (من)

/mā/ (من)

/moʐ/ (ما)

دوم

/tə/ (تو)

/tā/ (تو)

/tāso/ (شما)

سوم

مذکر

/day/ (او (اشاره به نزدیک))

/haʁa/ (او (اشاره به دور))

/də/ (او (اشاره به نزدیک))

/haʁa/ (او (اشاره به دور)) 

/doy/ (آنها)

مؤنث

/dā/ (او (اشاره به نزدیک))

/haʁa/ (او (اشاره به دور))

/de/ (او (اشاره به نزدیک))

/haʁe/ (او (اشاره به دور))   

/haʁoy/ (آنها)

 

مثال‌هایی از هر مورد در (18) ذکر شده است:

(18)

                                    مفرد                                                  جمع                         

اول شخص

zə       ʣəm

می‌روم         من

    من می‌روم.

                   

moʐ     ʣo     

می‌رویم          ما

    ما می‌رویم.

 

 

دوم شخص

tə        ʣe

می‌روی         تو

تو می‌روی.

 

 

tāso         ʣəy 

می‌روید             شما

   شما می‌روید.

 

سوم شخص مذکر           

day        ʣi    

می‌رود             او

او (مرد) می‌رود.

 

doy         ʣi   

می‌روند            آنها

آنها (مردان) می‌روند.

 

ضمیر شخصی متصل: این ضمیرها به‌تنهایی به کار نمی‌روند و لازم است به سازه‌ای دیگر متصل شوند‌:

جدول (2). ضمایر شخصی متصل در زبان پشتو

شخص

اول

دوم

سوم

مفرد

me  (ام)

de  (ات)

ye  (اش)

جمع

mo  (مان)

ye     (تان)

ye     (شان)

کاربرد این ضمایر در مثال‌های (19) نشان داده شده است:

(19)

کتابم

=me

kɪtɑb

 

واژه‌بست 1ش‌م‌ملکی

کتاب

کتابت

=de

kɪtɑb

 

واژه‌بست 2ش‌م‌ملکی

کتاب

کتابش

=ye

kɪtɑb

 

واژه‌بست 3ش‌م‌ملکی

کتاب

کتابمان

=mu

kɪtɑb

 

واژه‌بست 1ش‌ج‌ملکی

کتاب

کتابتان

=ye

kɪtɑb

 

واژه‌بست 2ش‌ج‌ملکی

کتاب

کتابشان

=ye

kɪtɑb

 

واژه‌بست 3ش‌ج‌ملکی

کتاب

                     

در جمله‌های زمان حال، ضمیرهای منفصل منطبق با فعل تصریف می‌گردند، اما در جمله‌های متعدی با زمان گذشته، ضمیرهای متصل به کار می‌روند و فعل با مفعول جمله مطابقه دارد. برای مثال در جملۀ zə likəm (من می‌نویسم) که فعل آن متعدی و زمان آن حال است، فعل با فاعل مطابقه دارد و ضمیر شخصی منفصل zə به کار رفته است. این در حالی است که در جملۀ mā ketāb wəlwast  (من کتاب خواندم) که فعل آن متعدی و زمان آن گذشته است، حالت غیرفاعلی ضمیر اول شخص (mā) به کار رفته است که به آن عامل اطلاق می‌شود. به‌این‌ترتیب، می‌توان چنین نتیجه‌گیری کرد که عامل چه اسم، چه ضمیر در حالت فاعلی است و در جمله‌هایی که فعل ماضی متعدی دارند، عامل حالت غیرفاعلی به خود می‌گیرد.

در مثال‌ (20)، اسم در حالت فاعلی ذکر شده است، این در حالی است که در مثال (21) که فعل متعدی و گذشته است، اسم در حالت غیرفاعلی قید شده است.

(20)

فریده نان می‌خورد.

xori

ɖoɖəy

farida

 

می‌خورد ـ 3‌ش‌م

نان

فریده ـ ف

(21)

فریده نان خورد.

wəxwaɽa

ɖoɖəy

farida

 

خورد ـ 3‌ش‌م

نان

فریده ـ غ‌ف

 

اگر ضمایر جایگزین این اسم‌ها شوند، همان حالت اسم را خواهند داشت؛ یعنی ضمیر فاعلی جایگزین اسم دارای حالت فاعلی شده و ضمیر غیرفاعلی جایگزین اسم دارای حالت غیرفاعلی می‌شود (شهباز، 1396).

ضمایر ملکی: ضمایر ملکی تنها در سوم شخص بسته به جنس دستوری صرف می‌شوند. در جدول (3) این ضمایر قید شده‌اند:

جدول (3). ضمایر ملکی در زبان پشتو

شخص

مفرد

جمع

اول

zma

از من

zmoʐ

از ما

دوم

Sta

از تو

stase

از شما

سوم

də də

از او (مذکر)

də doy

از آنها

də de

از او (مؤنث)

 

            در مثال‌های (22) کاربرد این ضمایر نشان داده شده است:

(22)

 

 

 

کتاب مرا بده.

rākɽa

ketāb

zma

بده

کتاب

ما ـ غ‌ف

کتاب تو کجاست؟

day

ʧere

ketāb

stā

است

کجا

کتاب

تو ـ غ‌ف

کتاب او (مرد) کجاست؟

day

ʧere

ketāb

است

کجا

کتاب

او ـ غ‌ف‌مذ

حرف‌اضافه

کتاب او (زن) کجاست؟

day

ʧere

ketāb

de

است

کجا

کتاب

او ـ غ‌ف‌مؤ

حرف‌اضافه

کتاب‌های ما را بدهید.

rakɽ̄y

una

ketāb

zmoʐ

بده ـ 3ش‌ج

پسوند جمع

کتاب‌ها

ما

ضمیرهای اشاره: ضمایر اشاره نیز مانند اسم، دارای مقولات دستوری جنس، شمار، حالت و شخص هستند:

جدول (4). ضمایر اشاره بر اساس فاصله

 

مفرد

جمع

شخص

فاصله

حالت فاعلی

حالت غیرفاعلی

حالت فاعلی

حالت غیرفاعلی

1

کوتاه

daʁa (این)

daʁa (این)

daʁa (این‌ها)

daʁo (این‌ها)

1

daʁa (این)

daʁa (این)

daʁa (این‌ها)

daʁo (این‌ها)

2

دور

haʁa (آن)

haʁa (ان)

haʁa (آنها)

haʁa (آنها)

2

haʁa (آن)

haʁa (ان)

haʁa (آنها)

haʁa (آنها)

3

دورتر

hoʁa (آنها)

hoʁa (آنها)

hoʁa (آنها)

haʁo (آنها)

3

hoʁa (آنها)

hoʁa (آنها)

hoʁa (آنها)

haʁo (آنها)

4ـ10. بازنمایی جنس در افعال

مطابقه در جنس در فعل مضارع آشکار می‌گردد، آن هم در صورت سوم شخص. به‌بیان‌دقیق‌تر، فعل‌های ماضی جمله از نظر جنس با فاعل مطابقه دارند؛ اگر جنس دستوری فاعل مؤنث باشد، فعل هم به‌صورت مؤنث می‌آید، اما اگر جنس فاعل مذکر باشد، فعل هم به‌صورت مذکر می‌آید. در افعال اول شخص و دوم شخص، مطابقه با فاعل از منظر شخص و شمار انجام می‌شود (خیشکی، 1392: 82). در مثال‌های (23) زمان جملات زمان حال است:

(23)

 

 

شخص

مفرد

جمع

اول

     zə       pāʦeeʐəm

بلند می‌شویم ـ 1ش‌م       من

من بلند می‌شوم.

 moʐ           pāʦeeʐu   

بلند می‌شویم ـ 1ش‌ج         ما   

ما بلند می‌شویم.

دوم

tə       pāʦeeʐe

بلند می‌شوی ـ 2ش‌م     تو

تو بلند می‌شوی.

tāse      pāʦeeʐəy

    بلند می‌شوید ـ 2ش‌ج               شما

شما بلند می‌شوید.

سوم

مذکر

    day        pāʦeeʐi

بلند می‌شود ـ 3ش‌م‌مذ  این (مرد)

 این (مرد) بلند می‌شود.

doy        pāʦeʐi

          بلند می‌شوند ـ 3ش‌ج‌مذ      اینها

  اینها (مرد) بلند می‌شوند.      

مؤنث

 

dā          pāʦeeʐi

بلند می‌شود ـ 3ش‌م‌مؤ    این (زن)

 این (مرد) بلند می‌شود.

doy        pāʦeeʐi

          بلند می‌شوند ـ 3ش‌ج‌مؤ      اینها

  اینها (زن) بلند می‌شوند.   

 

همانطور که در مثال‌های (23) می‌بینیم، در زمان حال، افعال اول شخص و دوم شخص از نظر شخص و شمار با فاعل مطابقه دارند، اما در سوم شخص، فعل تنها از نظر شخص با فاعل مطابقه دارد.

در مثال‌های (24) زمان فعل‌های لازم گذشته است:

 

 

 

 

شخص

مفرد

جمع

اول

من بلند شدم.

zə            pāʦeedəm

بلند شدم ـ 1ش‌م            من

ما بلند شدیم.

moʐ      pāʦeedu

 شدیم ـ 1ش‌ج          ما  

دوم

تو بلند شدی.

tə        pāʦeede

بلند شدی ـ 2ش‌م        تو

شما بلند شدید.

tāse      pāʦeedəy      

بلند شدید ـ 2ش‌ج         شما

سوم

این (مذکر) بلند شد.

day          pāʦeedə

بلند شد ـ 3ش‌م‌  این (مذکر)

اینها (مذکر) بلند شدند.

doy          pāʦeedəl

بلند شدند ـ 3ش‌ج           اینها (مذ)

این (مؤنث) بلند شد.

dā               pāʦeedəla

بلند شد ـ 3ش‌م‌           این (مؤ)

اینها (مؤنث) بلند شدند.

doy   pāʦeedəle

بلند شدند ـ 3ش‌ج      اینها (مؤ)

 

در زمان گذشتۀ افعال لازم، افعال اول شخص و دوم شخص از نظر شخص و شمار با فاعل مطابقه دارند، اما در سوم شخص علاوه‌بر شخص و شمار، فعل از نظر جنس نیز با فاعل خود مطابقه دارد. این در حالی است که فعل‌های متعدی تنها از نظر جنس با مفعول خود مطابقه دارند (رشتین زیور، 1382):

(25)

شخص

مفرد

جمع

اول

   mā         maɳa   wəxwaɽa

خورد ـ 1ش‌م      سیب    من ـ غ‌ف

من سیب خوردم.

moʐ        maɳ   ewəxwaɽe

خورد ـ 1ش‌ج      سیب        ما ـ غ‌ف

ما سیب‌ها خوردیم.

دوم

tā          maɳa        wəxwaɽa

خورد ـ 2ش‌م         سیب    تو  ـ غ‌ف

تو سیب خوردی.

tāse        maɳ       ewəxwaɽe

خورد ـ 1ش‌م      سیب    شما ـ غ‌ف

شما سیب‌ها خوردید.

سوم

də               maɳa   wəxwaɽa

خورد ـ 3ش‌م‌مذ      سیب    او (مرد) ـ غ‌ف

او (مرد) سیب خورد.

doy               maɳe      wəxwaɽe

خورد ـ 3ج‌م‌مذ      سیب    آنها (مرد) ـ غ‌ف

آنها (مردان) سیب‌ها خوردند.

de               maɳa    wəxwəɽa

خورد ـ 3ش‌م‌مؤ      سیب    او (زن) ـ غ‌ف

او (زن) سیب خورد.

doy               maɳe       wəxwaɽe

خورد ـ 3ج‌م‌مؤ      سیب    آنها (زن) ـ غ‌ف

آنها (زنان) سیب‌ها خوردند.

به‌طور کلی، در زمان حال افعال لازم و متعدی، فعل با فاعل خود مطابقه دارد، این در حالی است که فعل متعدی (معلوم و مجهول) در زمان گذشته با مفعول خود مطابقه دارد.

  1. نتیجه‌گیری

زبان‌های کهن ایرانی، دارای جنس دستوری بودند. زبان پشتو از جمله زبان‌هایی است که این ویژگی دستوری را از دست نداده و تا به امروز حفظ نموده است.

در بیشتر موارد، جنس دستوری در مقوله‌های دستوری مختلف این زبان با به‌کاربستن قواعدی خاص و افزودن برخی پسوندها نشانه‌گذاری می‌شود. در اکثر موارد، اسامی دارای جنس مذکر و جنس مؤنث هر یک به آواهایی ختم می‌شوند که جنس آنها را نشان می‌دهد. جنس دستوری می‌تواند به اسامی بی‌جان نیز اطلاق شود. علاوه‌براین، با استفاده از برخی قواعد، می‌توان جنس مذکر اسامی را به مؤنث تغییر داد. علاوه‌بر دو جنس مؤنث و مذکر، از جنس خنثی در این زبان نیز سخن رفته است.

در پژوهش حاضر مطابقه در تمامی مقوله‌های دستوری زبان پشتو بررسی شد. در مقولۀ اسم، نشانه‌های اسامی مؤنث و مذکر ذکر شد و به این نکته اشاره شد که اسم‌ها در زمان حال دارای حالت فاعلی و در زمان گذشته دارای حالت غیرفاعلی هستند. در این زبان جنس مذکر اصل پنداشته شده و جنس مؤنث از آن مشتق می‌شود.

صفت در زبان پشتو دارای مقولات شخص، شمار و جنس است؛ بسته به شخص (اول، دوم و سوم) صفت به‌صورت‌های مختلفی تصریف می‌شود. از منظر شمار، همراه با موصوف مفرد صفت مفرد به کار می‌رود، در مورد بسیاری از موصوف‌های جمع نیز صفت جمع به کار می‌رود. همچنین، صفت از نظر جنس با موصوف خود مطابقت می‌کند؛ موصوف مذکر، با صفت مذکر می‌آید و موصوف مؤنث با صفت مؤنث.

ضمیرها از نظر شمار، شخص و جنس با مرجع‌شان مطابقه می‌کنند. در جمله‌های زمان حال، ضمیرهای شخصی منفصل از نظر جنس با فعل مطابقه دارند. این در حالی است که در افعال متعدی زمان گذشته، ضمیرهای متصل با حالت غیرفاعلی به کار می‌روند و در این جمله‌ها فعل با مفعول خود مطابقه دارد. بنابراین، در جمله‌هایی که اسم حالت فاعلی دارد، ضمیر هم حالت فاعلی دارد و در جمله‌هایی که اسم حالت غیرفاعلی دارد، ضمیر جایگزین هم حالت غیرفاعلی دارد.

در مقولۀ فعل، مسئلۀ جنس دستوری تنها در صورت سوم شخص افعال ماضی مشاهده می‌شود. اگر جنس فاعل مؤنث باشد، فعل هم با نشانۀ مؤنث می‌آید، اما اگر فاعل مذکر باشد فعل با نشانۀ مذکر می‌آید. در صورت‌های اول شخص و دوم شخص، مطابقه با فاعل تنها بر اساس شخص و شمار است. این در حالی است که در زمان گذشتۀ افعال متعدی، مطابقه با مفعول انجام می‌شود و عامل در زمان گذشته و در حالت غیرفاعلی به کار می‌رود.

تعارض منافع

تعارض منافع نداریم.

 

[1]. grammatical gender

[2]. ergative

[3]. agreement

[4]. intransitive

[5]. transitive

[6]. Penzel, H.

  1. neutral

[8]. Shafiev, D. A.

[9]. Old Iranian (OI)

[10]. case

[11]. number

[12]. nominative

[13]. accusative

[14]. vocative

[15]. genetive

ایازی، محمد اعظم. (1393). قواعد پشتو (چاپ دوم). قندهار: صدیقی.
پنزل، هربرت. (1389). گرامر پشتو (ترجمه محمد رحیم الهام). کابل: دانش.
خیشکی، محمد صابر. (1392). فونولوژی و مورفولوژی زبان پشتو. ننگرهار: مومند.
رشتین، صدیق‌الله. (1327). گرامر پشتو. کابل: پشتو تولنه.
رشتین، صدیق‌الله. (1372). گرامر پشتو (ترجمه سید محی‌الدین هاشمی). پشاور: خیبر پشتونخواه
رشتین، صدیق‌الله. (1395). ژب شودنه (گرامر پشتو). ننگرهار: گودر.
رښتین زیور، زرغونه. (۱۳۸۲). پشتو نحو. پشاور: مرکز انکشاف تحقیقات پشتو.
زیار، مجاور احمد. (1384). گرامر پشتو (چاپ سوم). کابل: دانش.
شافی‌یف، د.ا. (1395). گرامر کوتاه زبان پشتو (ترجمه دولت لودین). ننگرهار: جریان ادبی شرق.
شکلی، اجمل. (1401). نظریه‌های زبان‌شناسی. کابل: پکتوس.
شهباز، آغا شرین. (1396). ضمایر. کابل: سمون.
شیرزاد، محمد آقا. (1399). گرامر پشتو (مورفولوژی) (چاپ سوم). کابل: نویسا.
طاهری، نصیر احمد. (1399). زبان‌شناسی تشریحی. کابل: سمون.
 
Ayazi, M. A. (2014). Pashto Grammar (2nd Ed.). Kandahar: Siddiqui. [In Persian]
Penzl, H. (2010). Pashto Grammar (Translated by M. R. Elham). Kabul: Danish. [In Pashto]
Kheshki, M. S. (2013). Phonology and Morphology of the Pashto Language. Nangarhar: Momand. [In Pashto]
Rashtin, S. (1948). Pashto Grammar. Kabul: Pashto Academy. [In Pashto]
Rashtin, S. (1993). Pashto Grammar (Translated by S. M. Hashemi). Peshawar: Khyber Pakhtunkhwa. [In Pashto]
Rashtin, S. (2016). Zhab Shudana (Pashto Grammar). Nangarhar: Godar. [In Pashto]
Rashtin, Zewar. Z. (2003). Pashto Syntax. Peshawar: Pashto Development Research Center. [In Pashto]
Zyar, M. A. (2005). Pashto Grammar (3rd Ed.). Kabul: Danish. [In Pashto]
Shafeyev, D. A. (2016). A Brief Grammar of the Pashto Language (Translated by D. Ludin). Nangarhar: Jiryan Adabi Sharq. [In Pashto]
Shakili, A. (2022). Linguistic Theories. Kabul: Paktos. [In Pashto]
Shahbaz, A. S. (2017). Pronouns. Kabul: Samoon. [In Pashto]
Shirzad, M. A. (2020). Pashto Grammar (Morphology) (3rd Ed.). Kabul: Nwisa. [In Pashto]
Tahaeri, N. A. (2020). Descriptive Linguistics. Kabul: Samoon. [In Pashto]