نوع مقاله : علمی تخصصی

نویسنده

استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ارومیه، آذربایجان غربی، ایران

چکیده

این نوشته، پاسخی است به نقد «الهه حسینی ماتک» بر کتاب مشترک این نگارنده با عنوان «موادی برای مطالعۀ گویش بختیاری» (ژوکوفسکی، 1396). نگارنده، به­عنوان یکی از محققان این اثر، در این یادداشت کوشیده است با نقل عبارات و مطالب این کتاب و نکات مدنظر منتقد، پاره­ای مسائل را توضیح دهد و دلایلِ اتخاذِ روش­ خود را برشمارد و برخی از اشکالاتی را که منتقد مطرح کرده است، توضیح دهد و شیوة کار خویش را روشن­تر بیان کند. 

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

A Response to a Critique of the Book ʺMaterials for the Study of Bakhtiari Dialectʺ

نویسنده [English]

  • Sayed Mehdi Dadres

Assistant Professor of Persian Language and Literature, Urmia University, West Azerbaijan, Iran

چکیده [English]

The present study is a response to E. Hosseini-Matakʼs critique of the book entitled “Materials for the Study of Bakhtiari Dialect” (Zhukovsky, 1396/2017). The author, as the co-editor of the above work, attempts to reveal the invalidity of a number of the critic’s claims, referring to the statements of the very book and explaining some linguistic points and the reasons to adopt certain methodological approaches. It seems that the aforementioned critic has totally avoided dealing with the strong points of the book.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Critique
  • Bakhtiari Dialect
  • V. A. Zhukovsky

در شمارة ششم مجلة علم زبان، بهار و تابستان 95، نقدی بر کتاب مشترک این نگارنده با عنوان موادی برای مطالعۀ گویش بختیاری (ژوکوفسکی، 1396)، به قلم یکی از دانش­آموختگان کارشناسی ارشد زبان­شناسی منتشر شده است. در یادداشت حاضر، برخی از نکات مطرح در آن نقد ذکر می­شود و برای روشن­­شدن مطلب و رفع ابهام از مطالب کتاب توضیحاتی ارائه می­گردد. اشکالاتِ وارده از سوی منتقد، با ذکر شمارۀ صفحه در مقالۀ وی، نقل می­گردد.

2. انتقادات و پاسخ­ها

منتقد، در اشاره به بخش «توضیحات ابیات» در کتاب ما، که درواقع نوعی تعلیقات است، نوشته است: «توضیحات ابیات که شامل معنی برخی واژه­هاست ...» (حسینی ماتک، 1395: 132). برخلاف فحوای عبارت فوق، این بخش در کتاب ما، علاوه بر توضیح معانیِ برخی لغات و اصطلاحات و جملات، شامل اطلاعات دیگری، از جمله: توضیحات راجع به اعلام متن، سوابق تاریخیِ برخی تعبیراتِ شعری، اختلافات ترجمۀ ژوکوفسکی، عقاید عامیانه در بختیاری، دلایل رجحان برخی ضبط­ها و غیره نیز هست.

منتقد در ادامه نوشته است (حسینی ماتک، 1395: 133):

در صفحۀ عنوان کتاب و نیز شناسنامۀ کتاب، قبل از نام محققان، عبارت «ترجمه و اضافات» آمده است و باز هم نامی از مؤلف اصلی کتاب نوشته نشده است  ... سبب نمی­شود تا آنان در بخشی از کتاب ... خود را مؤلف بنامند و از نام و عنوان ژوکوفسکی تنها به عکسی بر پس­زمینۀ جلد بسنده کنند.

برخلاف آنچه منتقد گفته است، اگرچه روی جلد کتاب، نام ژوکوفسکی دیده نمی­شود، اما در شناسنامۀ کتاب، در سطر اول، نام او به صورت «ژوکوفسکی، والنتین آلکسی­یویچ، 1858-1918 م» درج شده است. در سطر سوم هم ذیل «عنوان و نام پدیدآور»، مشخصات کامل کتاب آمده است: «موادی برای مطالعۀ گویش بختیاری/ والنتین الکسیویچ ژوکوفسکی؛ ترجمه و اضافات مریم شفقی، سیدمهدی دادرس». از سوی دیگر، در پشت جلد کتاب نیز چکیده­ای از میراث علمی ژوکوفسکی و محتوای کار ما دیده می­شود که منتقد به آن اشاره­ای نکرده است. تصویر بزرگ ژوکوفسکی نیز آنقدر آشکار است که راه بر هر خیال سرقت می­بندد. ضمن این که در صفحۀ عنوان نیز ـ همچنان که خودِ منتقد اذعان کرده- عبارت «ترجمه و اضافات: ...» مندرج است. در فهرست کتاب نیز نام ژوکوفسکی 3 بار ذکر شده (1. ژوکوفسکی و گویش بختیاری؛ 3. لزوم تصحیح اشعار گردآوردۀ ژوکوفسکی؛ 5-3. بررسی میزان نفوذ فارسی در بختیاریِ عصر ژوکوفسکی)، و در متن کتاب نیز، این نام ده­ها بار ذکر شده است. با همۀ این اوصاف، این نقد پذیرفتنی است، اما لازم است دلایل احتمالیِ چنین سهوی تبیین شود: کار ما، همچنان که در پیشگفتار نیز گفته شده است، صورتی بازنگری­شده از طرحی پژوهشی است با عنوان تصحیح، نقد و برگردان اشعار فولکلور بختیاری گردآوری­شده توسط والنتین الکسیویچ ژوکوفسکی (1390). با توجه به ماهیت پژوهشی کار، افزوده­های مؤلفان و نیز اساس قراردادنِ ابیات بختیاری در ترجمه (به جای برگرداندنِ ترجمۀ ژوکوفسکی)، احتمالاً ناشر (دانشگاه محل انجام این طرح پژوهشی) به صلاحدید ناظران طرح، نام مؤلفان را روی جلد برجسته کرده است. از دیگر تصرفات ناشر، افزودن «نمایه» است، غیر از «فهرست اعلام» که مؤلفان تنظیم کرده­اند. در این نمایه، واژۀ «آبادان» (در ترکیب «شهر آبادان»)
به­نادرست و بدون اطلاع مؤلفان، در ستون مکان­های جغرافیایی گنجانده شده است و این نشان می­دهد ناشر آن را با شهر آبادان یا عَبّادانِ قدیم خلط کرده است. علی­ای­حال، این خطاها در چاپ­های بعدی حتماً اصلاح خواهد شد.

منتقد نوشته است (حسینی ماتک، 1395: 134):

اگرچه به گفتۀ مترجمان، در صفحات آغازین این بخش از تحقیق ژوکوفسکی، سال گردآوری این اشعار نوشته شده است ...، اما مترجمان هیچ اشاره­ای به این سال نکرده­اند ... بدین­ترتیب، آنچه ژوکوفسکی در این کتاب از گویش بختیاری ثبت کرده است، تقریباً مربوط به 131 سال پیش است.

در صفحۀ بعد از تقدیم­نامۀ کتاب آمده است: «در دارالسلطنه اصفهان سنۀ هزار و سیصد و دو جمع­آوری شد» (یعنی 1302 قمری). همچنین در نخستین صفحۀ کتاب، نوشته شده است: «برای نگارش این رساله، ژوکوفسکی به مدت سه سال (1883-1886) در ایران اقامت گزید» (ژوکوفسکی، 1396: 1). به­علاوه، محاسبۀ منتقد نیز اشتباه است، چراکه سال 1302 قمری تقریبا با 1884ـ1885 میلادی برابر است، که چنانچه از سال انتشار کتاب ما (2017) کسر شود، 132ـ133 باقی می­ماند.

در بخش دیگری از نقد چنین آمده است (حسینی ماتک، 1395: 135):

شفقی و دادرس ... این جملات را از تفضلی ... نقل کرده­اند: «زبان این اشعار که حدود صد سال پیش گردآوری شده، با زبان رایج کنونی بختیاری­ها تفاوت چشمگیری دارد» ... این نقل­قول از تفضلی دربارۀ بخشی از اشعار بختیاری است که لریمر (1922) سال­ها بعد از ژوکوفسکی گرد آورد و به طریق اولی، دربارۀ اشعار گردآوردۀ ژوکوفسکی نیز که مدت­ها پیش از آن چاپ شده بود، صادق است، اما مترجمان ... برخلاف نظر تفضلی معتقدند: بختیاری ضبط­شده در کارهای لریمر و ژوکوفسکی تفاوت چشمگیری با بختیاری رایج در عشایر بختیاری امروز ندارد و بسیاری از موارد ناهمخوانی میان ضبط غربی­ها و بختیاری امروز، نتیجۀ ضبط و آوانگاری نادرست غربی­ها و عمدتاً ناشی از فقدان شمّ زبانی است.

پاسخ این‌که: اولّاً، جملۀ مرحوم تفضلی را خودِ ما با ذکر منبع نقل کرده­ایم و به ارتباطش با مواد گردآوردۀ لریمر وقوف داشته­ایم. ثانیاً، ادعای ما بر بررسی متون ژوکوفسکی و لریمر، و شیوۀ ضبط آنها و مقایسۀ زبان این متون با بختیاری امروز، شامل اشعار عامیانۀ متأخر (برای نمونه: حسینی، 1386؛ عبدالهی موگوئی، 1372)، مبتنی است. به عقیدۀ ما، از زمان گردآوری اشعار توسط لریمر، یعنی بیش از یک قرن پیش تا امروز، زبان/ گویش بختیاری اگرچه دچار دگرگونی­هایی شده (نک: ژوکوفسکی، 1396: 17ـ22)، اما تغییرات آن­، چنان­که تفضلی اشاره کرده است، «چشمگیر» نیست؛ مسأله­ای که در مورد موادّ گردآوردۀ ژوکوفسکی نیز صادق است. ثالثاً، درمقالۀ لریمر (Lorimer, 1954: 542) آمده است که تاریخ واقعی گردآوری اشعار توسط وی، 1914 است نه 1922. اگر 1885 را از این رقم کسر کنیم، حاصل 29 سال خواهد بود که تقریباً به میانگین اختلاف سنی دو نسل پیاپی، یعنی سی سال، می­رسد و این نکته، حتی بدون نیاز به مراجعه به موادّ گویشی مذکور و در مقام نظر، احتمال وجود چنان شکافی را میان بختیاریِ عصرِ ژوکوفسکی و عصر لریمر تضعیف می­کند.

در بخش دیگری از نقد این کتاب آمده است (حسینی ماتک، 1395: 136):

مترجمان این اثر، چگونه به «ضعف» و «اشتباهات فنی» کار ژوکوفسکی پی برده­اند و به «تصحیح» آن همت گمارده­اند؟ ... این که محققی به سبب این که گویشور زبانی است، حکم دهد که آن زبان از 131 سال پیش تا کنون تحول چشمگیری نداشته و آوانگاری آن زبان را بهتر از محققانی می­داند که در همان دوره، زبان را از گویشوران شنیده و ثبت و ضبط کرده­اند، ادعای گزافی به نظر می­رسد.

در این نقد، کراراً این پرسش مطرح شده است که چگونه مترجمان و محققان صلاحیت تصحیح این متن را داشته­اند و به نظر می­رسد این شبهه برای منتقد و شاید برخی خوانندگان ایجاد شده است که شاید چون یکی از آنها گویشور این زبان بوده­اند، خود را مجاز به تصحیح دانسته­اند. در هیچ کجای کتاب ادعا نشده که ما «به صرف» گویشوربودن به خود اجازۀ این کار را داده­ایم. بی­تردید آشنایی این نگارنده با گویش بختیاری، چه به­عنوان گویشور و چه به­صورت میدانی[1]، در شناختِ شمی وی از لهجاتِ بختیاری مفید بوده است، اما ضبط­های ما در عین حال کاملاً مستند به واژه­نامه­های امروزینِ گویش بختیاری است که در منابعِ کتاب فهرست شده­اند. 

در بخش دیگری از نقد، چنین آمده است (حسینی ماتک، 1395: 137): «با درنظرگرفتن زمانی که از کار ژوکوفسکی گذشته است و نیز تنوع گونه­های بختیاری، نمی­توان داده­های ژوکوفسکی را بر اساس بختیاری امروز تغییر داد».

پاسخ نقد فوق این است که ما هرگز متن ژوکوفسکی را «تغییر» نداده­ایم، بلکه «تصحیح» یا به تعبیر درست­تر، «ویرایش» کرده­ایم. تصحیح یا ویرایشِ ما نیز روشمند بوده و اصول آن تحت عنوان «روشِ ما» تشریح شده است.
علاوه­برآن، هر جا تغییری غیر از این روش اعمال شده، در توضیحات ابیات، صورت اساس نقل شده است. نیز تلفظ­ها یا خوانش­های احتمالیِ هر واژه را به واژه­نامۀ آتیِ کتاب، احاله کرده­ایم (نک: ژوکوفسکی، 1396: 10).

منتقد بخشی از کتاب ما را که در آن داده­های ژوکوفسکی با بختیاری امروز مقایسه شده­اند، نقل کرده است (ژوکوفسکی، 1396: 7): «در برخی واژه­ها حرف k اشتباهاً برای نشان دادنِ /g/ بختیاری به کار رفته است: bukuš بگشا» و سپس افزوده است (حسینی ماتک، 1395: 137): «مترجمان چگونه متوجه نادرستی کار ژوکوفسکی شده­اند؟».

باید توجه داشت که برای ویرایش متن اشعار گردآوردة ژوکوفسکی، می­توان از داده­های بختیاریِ امروز استفاده کرد. از قضا، مثالی هم که نقل شده است (بُکُش)، درستی روش ما را اثبات می­کند. در بختیاریِ امروز، فعل gošīδen به معنای «گشودن» به­کار می­رود که امرِ مفردِ آن bogoš است و بر این اساس، ضبط ژوکوفسکی بی­تردید غلط است (بسنجید با bokoš ʺبکُشʺ در بختیاری امروز).

منتقد این مطلب را از متن کتاب ما (ژوکوفسکی، 1396: 4) نقل کرده است: «دقت ضبط ژوکوفسکی تا آن پایه است که می­توان آن را با دقت دستگاه ضبط صوت مقایسه کرد» و سپس افزوده: «دقت ژوکوفسکی در تکیه­گذاری کلمات چه ربطی به دستگاه ضبط صوت دارد؟!» (حسینی ماتک، 1395: 138).

برای روشن­شدن مطلب لازم یادآوری شود که در زمان ژوکوفسکی ضبط­صوت -به عنوان یکی از ابزارهای لازم در پژوهش­های میدانی- وجود نداشته و منظور ما این بوده که گویی ژوکوفسکی ضبط­صوتی داشته و شنیده­ها را بارها بازپخش می­کرده که این­قدر دقیق عمل کرده است.

در بخشی از نقد آمده است (حسینی ماتک، 1395: 138ـ139):

مترجمان ... تحت عنوان «آوانگاری»، ایرادهایی را به کار ژوکوفسکی وارد دانسته­اند و گفته­اند «این ایرادات مربوط به تسامحی است که وی در
واج­نویسی به خرج داده است». ظاهراً مترجمان بین آوانگاری یا آوانویسی و واج­نگاری یا واج­نویسی فرقی ننهاده­اند.

اولین عبارتی که ذیل عنوان «آوانگاری» نوشته­ایم این است: «بخشی از ایرادهایی که به کار ژوکوفسکی وارد است، مربوط به تسامحی است که وی در
واج­نویسی به خرج داده است» (ژوکوفسکی، 1396: 5). ما خیلی ساده، «آوانگاری» را در معنای عامِ آن به­کار برده­ایم، و سپس در متن، به صورت دقیق به
«واج­نویسی» اشاره کرده­ایم. این معنای عام برای «آوانگاری»، در دیگر متون نیز سابقه دارد (برای نمونه، نک: باقری، 1380: 13 در عنوان «الفبای آوانگار»). در هر حال، این ایراد در چاپ­های بعدی اصلاح خواهد شد.

منتقد در بخشی از مطلب خود آورده است (حسینی ماتک، 1395: 139): «چگونه و بر اساس کدام شواهد تاریخی مترجمان دانسته­اند در بختیاری 131 سال پیش δ واجگونۀ d بوده و ژوکوفسکی d را برای دلالت بر δ هم به کار برده است؟ آیا او خود بدین نکته اشاره کرده است؟».

این که از لفظ واج­گونه استفاده­ایم، ابتکار خودمان نیست و مستند است به نظر علی­اشرف صادقی: «در قسمت واجگونه­ها باید از واجگونۀ δ یاد کرد که صورتی از تلفظd  مخصوص جایگاه بعد از مصوت است. این تلفظ همان ذ فارسی است که از میان گویش­های جنوب­غربی ایران تنها در لری بختیاری باقی مانده است» (صادقی، 1378: 143). البته، صادقی بعداً در مقدمه­ای که بر فرهنگ گویش دوانی (صادقی، 1381: 14) نوشته، وجود این واجگونه را در این گویش متذکر شده است: «این همان تلفظی است که در متون فارسی قدیم با «ذ» ضبط شده و امروزه در بعضی از گویش­ها از جمله بختیاری باقی است». منتقد پس از این مطالب، افزوده است (حسینی ماتک، 1395: 139): «پس مشخص است که او (ژوکوفسکی) واج­نویسی اشعار را ارائه کرده است نه آوانویسی آنها را. ضمن آن که واج­گونه را نباید در // قرار داد».

دربارة عدم استفاده از // منتقد برحق است، اما این که چرا ما این واجگونه را در واج­نویسیِ ابیات نشان داده­ایم، مبتنی بر سنت واج­نویسیِ متون پهلوی و فارسی دری[2] است. از سوی دیگر، استفاده از الفبای آوانگار، در تقابل با واج­نویسی، بعد از 1888 م به­تدریج متداول شده (نک: Fromkin, 2011: 193) و طرح این مسأله که آیا ژوکوفسکی آوانویسی کرده یا واج­نویسی، محملی ندارد. به نظر ما، ژوکوفسکی از واج­نویسیِ سنتیِ زبان­های ایرانیِ باستانی، البته با بخشیدن صبغۀ روسی به آن، پیروی کرده است.

نویسنده در نقد واج­نویسیِ مصحَّحِ ما نوشته است (حسینی ماتک، 1395: 140): «این قرینه­های ریشه­شناختی و تاریخی باید در هر مورد نوشته شود و دلایل انتخاب یک صورت بر آنچه ژوکوفسکی آورده است، تحلیل گردد».

در پاسخ به این مطلب، این عبارت از کتاب، نقل می­گردد (ژوکوفسکی، 1396: 10):

تا جای ممکن کوشیده­ایم به متن اساس ... وفادار بمانیم؛ مگر در مواردی که پیش­تر به عنوان نقاط ضعف کار ژوکوفسکی برشمردیم. در مواردی، ضبط ژوکوفسکی آشکارا با تلفظ لهجه­های گوناگون بختیاریِ امروز در تضاد بود که در برخورد با آن به دو شیوه عمل کرده­ایم: نخست، اگر هیچ قرینۀ ریشه­شناختی و تاریخی­ای ضبط ژوکوفسکی را به عنوان یک لهجۀ احتمالی تأیید نمی­کرد، تلفظ امروزی واژه را آورده­ایم. البته تلفظی را که با متن متناسب­تر است؛ دوم، در مواردی که با توجه به قراین تاریخی و گویشی، احتمال پذیرش ضبط ژوکوفسکی به عنوان یک تلفظ احتمالی وجود داشت، ضبط وی را در متن آورده­ایم و تلفظ امروزی را در واژه­نامه (جلد دوم کتاب) متذکر شده­ایم.

نویسنده این بخش از کتاب ما را نقل کرده است: (ژوکوفسکی، 1396: 11): «به جای مصوت­های مرکب ei/ai، eu/au و ou ما از ey/ay، aw و ow استفاده
کرده­ایم که امروزه پذیرفته­تر است» و سپس افزوده است: «این نشانه­ها در کجا و بر مبنای کدام روش پذیرفته­ترند؟» (حسینی ماتک، 1395: 140).

در بخش دیگری نوشته است (حسینی ماتک، 1395: 143):

... هیچ دلیلی ذکر نشده که چرا به جای āu و au از aw استفاده
کرده­اند ... شاید اختلاف واج­نویسی لریمر و ژوکوفسکی ناشی از همین مسأله باشد؛ به عبارتی دیگر، ژوکوفسکی a را کشیده ضبط کرده و لریمر کوتاه.

برای پرهیز از اطالۀ کلام، خواننده را به مقالۀ معصومه قریب (1351) -صرفاً به عنوان نمونه­ای از نقد بر وجود واکۀ مرکب در فارسی- ارجاع می­دهیم. درواقع، سخن ما این است که در بختیاری، مثل فارسی، واکۀ مرکب وجود ندارد[3]، به همین دلیل، به این صورتی که نقل شده، آنها را تغییر داده­ایم. تغییر در کشیدگی واکه­ها هم از این رو صورت گرفته که نه در ضبط لُریمر که نزدیک­تر به زمان ژوکوفسکی است، و نه در بختیاریِ امروز، این کشیدگی دیده نمی­شود، اما احتیاطاً در واژه­نامه، این تلفظ­های احتمالی ارائه خواهد شد. احتمالاً ژوکوفسکی، متأثر از واج­نویسیِ متونِ زبان­های ایرانیِ باستانی[4]، از جمله متون اوستایی، این کشیدگی را فرض کرده است؛ با این توضیح که در این زبان­ها واکه­های مرکبی مثل āi و āu وجود دارد. گفتنی است که در کار ژوکوفسکی خطاهایی بسیار فاحش­تر از این دیده می­شود که با چنین مواردی اصلاً قابل­قیاس نیست و بنابراین، ضبط وی بری از خطا نبوده است (برای آگاهی بیشتر، بنگرید به مقدمۀ کتاب ما).

منتقد این بخش از کتاب را نقل کرده است (ژوکوفسکی، 1396: 10): «در متن ما نشانۀ ā نمایندۀ واکۀ /ɑ/ است؛ اما ممکن است به صورت ā̊ (/ɔ/) نیز تلفظ شود. نشانۀ â نیز از واکۀ /ʌ/ نمایندگی می­کند» و سپس، نوشته است (حسینی ماتک: 1395: 141): «نشانه­های ā ، ā̊ و â در الفبای آوانگار آمریکایی و نویسه­های ɑ، ʌ و ɔ در الفبای آوانگار بین­الملل به کار رفته­اند. ā دلالت بر [a:] دارد و  âمعادل [ɑ] در زبان فارسی امروز است».

از عبارات فوق برمی­آید که این شبهه ایجاد شده است که ما آوانگاری را با
واج­نویسی اشتباه گرفته­ایم، ازاین­رو، در مطلب منتقد تفاوت نشانه­های آنها شرح شده است. در مطالب کتاب ما، مشخص است که ما آواهای معادل را در پرانتز یا بلافاصله پس از واجِ موردنظر آورده و درواقع، تلفظ واقعیِ آن را توضیح داده­ایم، و واضح است که بین واج و آوا فرق نهاده­ایم. درحقیقت ما این نشانه­ها را قرارداد کرده­ایم. ضمناً استفادۀ قراردادی از نشانۀ ā برای واج­نویسیِ [ɑ] در بختیاری و نه [a:]، در تحقیقات دیگر نیز شاهد دارد (برای نمونه: Lorimer, 1955 و MacKinnon, 2011 و نیز Anonby, 2018: 40).

منتقد ابتدا عبارت زیر را از مقدمۀ کتاب ما نقل کرده است (ژوکوفسکی، 1396: 10):

ژوکوفسکی در آوانگاری بختیاری، از واج­های ы ( i سخت)، ÿ  و ... استفاده کرده است که به نظر ما بیش از آن که مبنای واقعی داشته باشند، ناشی از سلیقه و درک ویژۀ ژوکوفسکی هستند. ما این واج­ها را به معادل امروزی­شان تغییر داده­ایم.

سپس، افزوده است (حسینی ماتک، 1395: 141):

مترجمان چگونه به درک ویژۀ ژوکوفسکی نائل آمده­اند و بر چه مبنایی آنها را تغییر داده­اند؟! به نظر می­رسد «واج» را به جای «نویسه» به کار برده­اند، زیرا واج در ذهن گویشوران بختیاری آن دوره بوده است؛ نه ژوکوفسکی می­تواند از واج خاصی استفاده کند و نه کسی می­تواند واج را تغییر دهد آن هم به معادل امروزی‏اش، که در این صورت ارزش کار ژوکوفسکی، یعنی ثبت و ضبط گویش بختیاری در 131 سال پیش، از میان رفته است.

دربارۀ نقل­قولِ اول باید اشاره کرد که اصل عبارت ما در کتاب این است: «ژوکوفسکی در آوانگاری بختیاری، از واج­های ы ( i سخت)، ÿ ، ҕ و Ϧ استفاده کرده است» (ژوکوفسکی، 1396: 10). در مورد خوانش و درک ژوکوفسکی نیز سخنِ ما این است که چون این واج­ها در بختیاریِ امروز وجود ندارند، و در آثار دیگر در زمینۀ گویش بختیاری نیز توصیف نشده­اند، و اختصاص برخی از آنها به زبان روسی (ы) که احتمال خطای شنیداریِ محققِ روس­زبان را بر اثر تداخل ذهنیتِ او تقویت می­کند[5]، دلیلی برای پایبندی به ضبط ژوکوفسکی وجود نداشت؛ با این حال در واژه­نامه­ای که وعده داده­ایم، ضبط­های ژوکوفسکی و تلفظ­های ممکنِ آنها نقل خواهد شد[6]. در این مورد، برخلاف مراد منتقد، التزام ما به ذکر هر نوع تغییرِ روشمند و منظم در مقدمه، گواه امانت­داری ماست و به خواننده سرنخی می­دهد تا از طریق مقایسۀ متن ژوکوفسکی با متن مصحَّحِ ما، شناخت بهتری از زبانِ این ابیات حاصل کند. اگر قرار بر نقلِ بی­کم­وکاستِ متن ژوکوفسکی بود که اصلاً امکانی برای ویرایش و بازنگری در آن فراهم نمی­شد. در مورد تفاوت واج و نویسه که منتقد متذکر شده، دقیقاً منظور ما واج است نه نویسه. یعنی آن واج (یا واجگونه) را که با آن نویسه نشان داده شده، با واج صحیح جایگزین کرده­ایم.

منتقد در بخشی دیگری از نقد، این عبارت از کتاب را نقل کرده است (ژوکوفسکی، 1396: 10): «به تبعیت از ژوکوفسکی، از آوردن واج /ʼ/ در آغاز واژه خودداری کرده­ایم». سپس، چنین آورده است: «اگر نشانۀ  ʼبر واج دلالت دارد،
نمی­توان از نوشتن آن در واج­نویسی خودداری کرد» (حسینی ماتک، 1395: 141).

شیوۀ فوق که نویسنده از آن انتقاد کرده، به پیروی از ژوکوفسکی و نیز سنت واج­نویسیِ فارسی دری اتخاذ شده است (برای نمونه­ای از این شیوه در واج­نویسیِ متون دری، نک: Lazard, 1963). علت اتخاذ این شیوه نیز پایبندیِ ضمنی به اصلِ اضافاتِ حداقلی بر واج­نویسیِ متن بوده، و جز این، نقد فوق وارد است.

منتقد نوشته است (حسینی ماتک، 1395: 141ـ142): «مترجمان که بسیار دغدغۀ صحت آوانگاری یا واج­نگاری را دارند، باید ابتدا واج­های بختیاری را، حتی
به­اختصار، معرفی کنند ... مترجمان می­توانستند از داده­های این کتاب [کتاب لریمر] در معرفی واج­های بختیاری در آن دوره، استفاده کنند».

نظر به مخاطب اهل فن، ضرورتی برای توضیح تلفظ نشانه­های آشنای
واج­نویسی که منتقد در عباراتِ فوق، آن را لازم دانسته است، وجود نداشت؛ لذا جز در موارد لازم که در مقدمۀ کتاب ذکر شده است (ژوکوفسکی، 1396: 5ـ8، 10ـ15)، از توضیح همۀ این نشانه­ها خودداری کردیم. کتاب ما به هیچ روی، توصیف عمومیِ گویش بختیاری نیست و شرح نظام آواییِ آن در کتاب، ضرورتی نداشت. خواننده می­تواند برای آگاهی بیشتر، به منابع کتاب مراجعه کند. در بخشی از کتاب نیز متنِ اشعار، جهت استفادۀ مخاطبِ بختیاری­زبان، به خط آشنایِ فارسی برگردانده شده است. خوانندگان عامِ غیربختیاری، علاوه بر این برگردان، می­توانند به ترجمۀ فارسیِ اشعار نیز مراجعه کنند.

منتقد این عبارت را از کتاب نقل کرده است (ژوکوفسکی، 1396: 5):

وی [ژوکوفسکی] از برخی حروف برای نشان دادن دو واج مختلف استفاده کرده است. این حروف عبارت­اند از: k ، g ، v ، ī و d، که در کار ژوکوفسکی علاوه بر واج­های /k/، /g/، /v/، /ī/ و /d/، به ترتیب نمایانگر
واج­های /q/، /γ/، /w/، /ē/ و واج­گونۀ /δ/ نیز هستند.

و سپس در نقد این مطلب نوشته است (حسینی ماتک، 1395: 142): «ابتدا باید مشخص شود واج­ها و واجگونه­های بختیاری چیست تا مشخص شود ژوکوفسکی از چه نشانه­هایی برای دلالت بر آنها استفاده کرده است. آیا در بختیاری هم q و v واج است هم γ و w؟».

در متن کتاب چنین نوشته­ایم (ژوکوفسکی، 1396: 17): «خودِ ژوکوفسکی در مقدمۀ کتاب توضیح داده که ᴋ نمایندۀ ک و ق و  г نمایندۀ گ و غ است. البته این پرسش مطرح است که شاید در زمان ژوکوفسکی واج­های ق و غ وارد بختیاری نشده بوده ...».

در نقد این مطالب، چنین آمده است (حسینی ماتک، 1395: 142ـ143):

مترجمان از نویسه­های فارسی ک، ق، گ و غ برای نشان دادن واج استفاده کرده­اند و افزون بر آن، هر یک را واج دانسته­اند. برای نشان دادن واج­هایی که با این نویسه­ها نشان داده می­شود، باید از الفبای آوانگار
بین­المللی استفاده کنند. گذشته از آن، اگر زبان فارسی مورد نظر است، که نویسه­های ق و غ بر واج دلالت ندارند، بلکه هر دو نویسه بر یک واج دلالت دارند که با G نشان داده می­شود؛ رابعاً مترجمان از یک­سو معتقدند بختیاری ضبط­شده در کارهای لریمر و ژوکوفسکی تفاوت چشمگیری با بختیاری رایج در عشایر امروز بختیاری ندارد و از سویی دیگر معتقدند در زمان ژوکوفسکی، واج­های ق و غ وارد بختیاری نشده بود. آیا در طول 131 سال، تحولات بختیاری به گونه­ای بوده که به فهرست واج­های آن واجی تازه افزوده شود؟ اگر چنین بوده تحولات بختیاری بسیار گسترده بوده است. اگر هم گونة بختیاری در 131 سال پیش با بختیاری امروز تفاوت چشمگیری نداشته، پس مترجمان نتوانسته­اند، واج­های آن را به درستی تشخیص دهند. بدین­ترتیب، به نظر می­رسد مترجمان نه به مفهوم واج توجه داشته­اند و نه به تحولات زبان.

در ارتباط با مطالب فوق، لازم به توضیح است که در بختیاری، برخلاف فارسی تهرانی و مثل بسیاری دیگر از گویش­های ایرانی، تلفظ ق و غ، یعنیq  و γ، که به ترتیب نشانگر آواهای [q] و [ɣ] هستند، با یکدیگر متفاوت است. از منظر تاریخی نیز، این دو اغلب منشأ متفاوت دارند. بنابراین، این فرض که این دو واجگونه­هایی از یک واجِ واحدند، چندان صحیح به نظر نمی­رسد (نک: صادقی، 1386). همچنین منتقد ادامۀ عبارت ما را نقل نکرده است: «البته این پرسش مطرح است که شاید در زمان ژوکوفسکی، واج­های ق و غ وارد بختیاری نشده بوده؛ اما نمونه­های لُریمر که در زمانی نزدیک به پژوهش ژوکوفسکی گردآوری شده است، خلاف این مطلب را نشان می­دهد» (ژوکوفسکی، 1396: 5). از این عبارت چنین برداشت شده است که ما معتقدیم در زمان ژوکوفسکی واج­های مذکور، در بختیاری وجود نداشته­اند؛ حال آنکه، در مطالب کتاب که منتقد نقل کرده است، هم خلاف این برداشت را به­روشنی می­توان دید. درحقیقت چنان­که به نظر می­رسد، باید فرض کنیم که ژوکوفسکی ک و ق را واجگونه­هایی از یک واج، و گ و غ را واجگونه­هایی از واجی دیگر دانسته است؛ یعنی برخلاف آنچه از مطالب کتاب برداشت شده، از نظر ژوکوفسکی، ق و غ در بختیاری، واجگونه­های یک واج نیستند.

منتقد دربارة ترجمه­ها، این عبارات را از کتاب نقل کرده است (ژوکوفسکی، 1396: 16): «نزدیکی بسیار میان نحو و واژگان بختیاری و فارسی، این امر را ممکن و بلکه ضروری می­سازد؛ چرا که ترتیب و همنشینی واژه­های بیت، در انتقال بار عاطفی آن نقش بسزایی دارد»؛ و در نقد این مطالب نوشته است (حسینی ماتک، 1395: 144ـ145):

به گفتۀ مترجمان این روش سبب «آرکائیک­شدن ترجمه» شده است و یادآوری کرده­اند که «ترجمۀ ما برای کسانی قابل­استفاده است که با متون قدیم فارسی کمی آشنایی داشته باشند» ... اگر ملاکِ ترجمه اشعار بختیاری است، بهتر است به ترجمۀ ژوکوفسکی هم اشاره شود و شیوۀ ترجمۀ او یا احیاناً ترجمۀ نادرست او ذکر گردد ... هدف از ترجمۀ این اشعار، آفریدن متن ادبی یا هنری نیست ... گاه اصرار بر هم­قافیه کردن دو مصرع از یک بیت، سبب نامفهوم شدن ترجمه شده است: «تفنگچی «لاگلال» دلم [هست] به هولش || علی­خان به شتاب رفت، [در حالی که] لاشه­ها[یِ شکار، بود] به کولش ... افزودن عبارات در داخل قلاب هم از روانی ترجمه کاسته است.

در توضیحات ابیات، با نشانۀ اختصاری «تژ» به ترجمه­های مغلوط ژوکوفسکی اشاره شده است. هدف ما از ترجمة اشعار، آفرینش ادبی نیست؛ چرا که همین آرکائیک شدن دقیقاً نتیجۀ پایبندی به الفاظ ابیات و پرهیز از ترجمۀ آزادِ آن است و درنتیجه، برای روان­شدن ترجمه، از کروشه استفاده شده است. همچنین اگر از لغت فارسیِ کهنی بهره گرفته­ایم، آن لغت را در توضیحاتِ ابیات، معنی کرده­ایم. این شیوه این حسن را دارد که امکان مقایسۀ جملات فارسی و بختیاری را به بهترین نحوِ ممکن فراهم می­سازد؛ امکانی که در زبان روسی، یعنی ترجمۀ ژوکوفسکی، وجود ندارد. مثالی که منتقد نقل کرده، در توضیحاتِ ابیات، معنی شده است: «دلم هست به هولش: از او می­ترسم» (ژوکوفسکی، 1396: 193).

استفادۀ ما از واژۀ «پیا» در ترجمه، که منتقد در عبارت زیر به آن اشاره کرده است (حسینی ماتک، 1395: 145): «واژۀ «پیا» ... در بخش توضیحات شفقی و دادرس هم معنی آن نیامده است»، به دلیل کاربرد آن در برخی نوشته­های معاصر، و نیز در واژه­نامه­های فارسیِ امروز است (برای نمونه، نک: انوری، 1383):

منتقد کاربرد «به فنجان» را در ترجمۀ ما، یعنی «ای حکیم، چقدر می­دهی دارو به فنجان» (ژوکوفسکی، 1396: 128)، مبهم دانسته و آن را با تردید «چقدر دارو در فنجان می­ریزی؟!» معنی کرده است (حسینی ماتک، 1395: 145). در این ترجمه، «به فنجان» به جای «با فنجان» به­کار رفته است.

در عبارت «خودم ملا، یارم خیاط، دو کسب شاهی» نیز، «شاهی» به معنی «شاهانه» است و در بخش توضیحات ابیات (ژوکوفسکی، 1396: 202)، به این نکته اشاره شده است. ضمن آنکه در نقد کتاب، به جای «ملا»، «ملأ» نوشته شده است (حسینی ماتک، 1395: 145).

در عبارت ذیل، منتقد، بخش «متن بختیاری اشعار به خط فارسی» را در کتاب ما (ژوکوفسکی، 1396: 214)، «نامناسب» دانسته است. در نقل­قولِ درون گیومه، اشتباهاً فعلِ به­کاررفته در متنِ ما «دانسته­اند» و حرف­اضافۀ «با»، «به» (در عبارت «به مسائل ...») نوشته شده است (حسینی ماتک، 1395: 146):

مترجمان از صفحۀ 214 تا 301 متن اشعار را با خط فارسی آورده­اند. این بخش از افزوده­های مترجمان است و در کتاب ژوکوفسکی نیامده است. مترجمان هدف از افزودن این بخش را «پاسخ به نیاز مخاطبان عامی بختیاری­زبان و خوانندگان غیرمتخصص دانسته­اند که عموماً به مسائل آوانگاری و زبان­شناختی ناآشنایند و با املای فارسی انس بیشتری دارند». به نظر می­رسد که افزودن چنین بخشی ... مناسب نباشد.

اصل عبارت ما این است: «پاسخ به نیاز مخاطبان عامیِ بختیاری­زبان و خوانندگانِ غیرمتخصص بوده است که عموماً با مسائل ...» (ژوکوفسکی، 1396: 214). این که چرا منتقد، این بخش را زائد می­داند، ناشی از سلیقۀ شخصی ایشان است. صرف­نظر از بازخوردهای مثبت و استقبال خوانندگان بختیاری­زبانی که نگارنده مستقیماً با آنها ارتباط دارد و همگی وجود این بخش را بسیار لازم دانسته­اند، علت اصلی در افزودنِ این بخش، علاوه بر دلایل مذکور در مقدمه، درخواست داورانِ این کتاب در دانشگاه علامه طباطبائی بوده است که کتباً و رسماً وجود آن را توصیه کرده­اند. همچنین، مسألۀ نگارش به زبان/گویش بختیاری همیشه از مسائل مطرح در میان نویسندگان و محققان بختیاری­زبان بوده است و نگارندگان نیز، به سهم خود، کوشیده­اند در کتاب، روش پیشنهادیِ خود را برای کتابت بختیاری به خط فارسی، ارائه کنند (برای آگاهی از مسائل املای بختیاری، نک: Anonby, 2018).



[1]. برای نمونه، در پایان­نامۀ کارشناسی ارشدِ نگارنده، با عنوان بررسی واژه­شناختی گویش بختیاری (1388)، ذیل
«واژه­نامه» و «نامنامه»؛ نیز در همکاری با مؤلف واژه­نامۀ زبان بختیاری (مددی، 1392).

[2]. برای نمونه، در: ارانسکی، 1386: 5، 79 و Lazard, 1963.

[3]. این نظر مخالفانی نیز دارد. برای نمونه: طاهری، 1389: 63ـ65.

[4]. اشاره است به واکه­های مرکب āi، āu و غیره، در زبان اوستایی (برای آگاهی بیشتر، نک: اشمیت، 1387: 82-83).

[5]. برای مثال، ژوکوفسکی «تهران/تهرون» را به صورت Teherūn ضبط کرده که متأثر از تلفظ روسی (Тегеран) است.

[6]. ما در مواردی که تردید داشتیم، ÿ (= ü) را در متن حفظ کرده­ایم (نک: ژوکوفسکی، 1396: 91، واژۀ düylāx).

ارانسکی، یوسیف میخائیلوویچ. (1386). زبان­های ایرانی. ترجمۀ علی­اشرف صادقی. تهران: سخن.
اشمیت، رودیگر. (1387). راهنمای زبان­های ایرانی. ج 1. ترجمۀ آرمان بختیاری و دیگران. زیر نظر حسن رضائی باغ­بیدی. تهران: ققنوس.
انوری، حسن. (1383). فرهنگ روز سخن. به سرپرستی حسن انوری. تهران: سخن.
باقری، مهری. (1380). واج­شناسی تاریخی زبان فارسی. تهران: نشر قطره.
حسینی، بیژن. (1386). اشعار و ترانه­های مردمی بختیاری. اصفهان: شهسواری.
حسینی ماتک، الهه. (1395). «نقدی بر موادی برای مطالعۀ گویش بختیاری». علم زبان. 4/ 6: 131-148.
دادرس، سیدمهدی. (1388). بررسی واژه­شناختی گویش بختیاری. پایان­نامۀ کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی. استاد راهنما: اورنگ ایزدی. استاد مشاور: مجتبی منشی­زاده. دانشگاه علامه طباطبائی.
ژوکوفسکی، والنتین آلکسی­یویچ. (1396). موادی برای مطالعۀ گویش بختیاری. ترجمه و اضافات: مریم شفقی و سیدمهدی دادرس. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی.
شفقی، مریم و دادرس، سیدمهدی. (1390). تصحیح، نقد و برگردان اشعار فولکلور بختیاری، گردآوری­شده توسط والنتین الکسیویچ ژوکوفسکی. دانشگاه علامه طباطبائی.
صادقی، علی­اشرف. (1378). «نقد و معرفی کتاب بررسی گویش بویراحمد و...». مجلۀ زبانشناسی. 14/1، 2: 142-144.
صادقی، علی­اشرف. (1381). «یادداشتی دربارة ساختمان واجی گویش دوانی». فرهنگ گویش دوانی. عبدالنبی سلامی. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی. 13ـ 20.
صادقی، علی­اشرف. (1386). تأثیر زبان عربی بر آواهای زبان فارسی (تحول صامت «ق» عربی در زبان فارسی). تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی، و بنیاد ایران­شناسی.
طاهری، اسفندیار. (1389). گویش بختیاری کوهرنگ. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
عبدالهی موگوئی، احمد. (1372). ترانه­ها و مثل­های بختیاری. اصفهان: مؤسسۀ فردا، مرکز پژوهش فرهنگ و هنر.
قریب، معصومه. (1351). «واکه­های ترکیبی یا دیفتونگ­های زبان فارسی». مجموعۀ سخنرانی‌های دومین کنگرۀ تحقیقات ایرانی. ج 1. مشهد: دانشگاه مشهد. 376ـ390.
مددی، ظهراب. (1392). واژه­نامۀ زبان بختیاری. اصفهان: ظهراب مددی.
Anonby, E. & Asadi, A. (2018). Bakhtiari Studies ΙΙ: Orthography (Acta Universitatis Upsaliensis). Uppsala: Studia Iranica Upsaliensia.
Fromkin, V.,  R. Rodman, & N. Hyams. (2011). An Introduction to Language (International Student Edition). 9th edition. Canada: Wadsworth, Cengage Learning.
Lazard, G. (1963). La Langue des Plus Anciens Monuments de la Prose Persane. Paris: Librairie C. Klincksieck.
Lorimer, D. L. R. (1954). “The Popular Verse of the Bakhtiāri of S. W. Persia – І”. BSOAS. 16 (3): 542-555.
Lorimer, D. L. R. (1955). “The Popular Verse of the Bakhtiāri of S. W. Persia – ІІ: Specimens of Bakhtiāri Verse”. BSOAS. 17(1): 92-110.
MacKinnon, C. (2011). ʺLori Dialectsʺ. Online adress: http://www.iranicaonline.org/articles/lori-dialects.