نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان، گیلان، ایران

2 استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان، گیلان، ایران

3 دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گیلان، گیلان، ایران

چکیده

افراد دوزبانه به­دلیل ضعف در برقراری ارتباط به زبان دوم، ناخواسته عناصری را از زبان نخست به زبان دوم انتقال می­دهند تا ارتباط برقرار شود. این مسأله در زبان­شناسی اجتماعی و علم آموزش زبان تداخل زبانی نامیده می­شود. برای رسیدن به نتیجۀ مطلوب آموزشی در جامعۀ چندزبانه­ای مانند ایران که از زبان فارسی برای اهداف آموزشی استفاده می­کند، بررسی نتیجۀ برخورد زبان­ها، تداخل زبانی و دوزبانگی بسیاری از مسائل و موضوعات و تدوین منابع آموزشی را برای متصدیان آموزش کشور روشن و آن­ها را در برآوردن نیاز­های آموزشی کشور هدایت می­کند. در این پژوهش تداخل واژگانی دوزبانه­های تالشی ـ فارسی و فارسی ـ تالشی در میان جامعۀ تالشی‏زبان­های روستای عنبران و مهاجران این روستا به غرب تهران، به صورت مقایسه­ای بین دوگروه دوزبانه بررسی می­شود. داده­های پژوهش با پرسش­نامه و ترجمۀ تعدادی جمله­ به­وسیلۀ افراد دوزبانه به هر یک از زبان­ها به دست آمده ­است. افراد آزمون­شونده­ به شکلی تصادفی از میان ساکنین عنبران و مهاجران دوزبانۀ غرب تهران انتخاب شده­اند. به­نظر می­رسد تداخل بیشتر از زبان اول به زبان دوم صورت گرفته باشد و جنسیت گویشوران هم تأثیر کمی در تداخل زبانی داشته­ باشد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Lexical Interference in Taleshi-Farsi and Farsi-Taleshi Bilinguals

نویسندگان [English]

  • Kiumarth Khanbabazadeh 1
  • Moharram Rezayati Kishe Khale 2
  • Ali Taslimi 3

1 PhD Candidate of Persian Language and Literature, Gilan University, Gilan, Iran

2 Professor of Persian Language and Literature, Gilan University, Gilan, Iran;

3 Associate Professor of Persian Language and Literature, Gilan University, Gilan, Iran;

چکیده [English]

Bilinguals transfer elements from their first language to their second language unintentionally due to their weakness in communicating in second language. This process is called linguistic interference in sociolinguistics and science of language teaching. Exploring the consequences of linguistic contact, linguistic interference, and bilingualism sheds lights on many issues and subjects and on developing educational materials in a multilingual community such as Iran where Farsi language is used for educational purposes. Therefore, the present study sought to explore the lexical interference in Taleshi-Farsi and Farsi-Taleshi bilinguals among the Talehshi-speaking community of Anbaran village and immigrants of this village to the west of Tehran through comparison between the two bilingual groups. The research data were obtained through a questionnaire and a number of sentences translated by bilingual people into each language. The subjects were randomly selected from among the inhabitants of Anbaran and the bilingual immigrants in the west of Tehran. It was revealed that interference from the first language to a second language occurs more frequently and the gender of the speakers also has a slight effect on linguistic interference.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Taleshi language
  • Farsi language
  • Linguistic contact
  • Bilingualism
  • Language interference
  • Lexical interference

زبان تالشی از زبان­های ایرانی شمال غربی است که افزون بر بخش­هایی از استان گیلان  و اردبیل در خارج از مرزهای ایران در جمهوری آذربایجان هم گویشوران زیادی دارد. رضایتی (1386: 18) برای این زبان سه شاخۀ شمالی، مرکزی و جنوبی قائل است. این زبان بسیاری از ویژگی­های باستانی زبان­های ایرانی را در خود حفظ کرده­ است، لذا بررسی مقابله­ای این زبان بر بسیاری از مسائل زبانی و آموزشیِ فارسی در ایران اثر می­گذارد. از سوی دیگر، به سبب قرابتی که زبان تالشی با زبان فارسی دارد، بررسی مقابله­ای و برخورد زبانی میان این دو زبان در حل مشکلات آموزشی مناطق دوزبانه بسیار روشنگر است. برای حصول نتایج مطلوب در آموزش و پرورش مناطق دوزبانه باید انواع تداخل زبانی بررسی و تحلیل شود تا از نتایج این­­گونه بررسی­ها در جهت تهیه منابع آموزشی و بهینه‏سازی آموزش زبان فارسی در مناطق دوزبانه، به‌ویژه مناطق تالشی‏زبان استفاده شود. در این پژوهش، جامعۀ آماری از میان گویشوران شاخۀ شمالی گونۀ عنبرانی انتخاب شده­اند. حوزۀ جغرافیایی پژوهش، روستای تالشی‏زبان عنبران بالا در نوار مرزی جمهوری آذربایجان است. این روستا درحال‏حاضر حدود هزار و دویست نفر جمعیت دارد. مردم این روستا به زبان تالشی صحبت می­کنند و به واسطۀ سوادآموزی، رسانه­ها و ارتباط با تهران به زبان فارسی هم تسلط نسبی دارند. دیگر حوزۀ پژوهش شهرک آزاد شهر و شهر قدس در غرب استان تهران است که حدود ده هزار نفر از تالشی‏زبان­های عنبران به این دو شهر مهاجرت کرده و سکنی گزیده­اند. این افراد در خانواده و جمع آشنایان به زبان تالشی و در سطح جامعه برای برقراری ارتباط با دیگر جوامع زبانی به زبان فارسی صحبت می­کنند. این پژوهش به­صورت میدانی روی دو زبانه­های فارسی- تالشی و تالشی- فارسی هشت تا بیست ساله انجام شده­است. داده­های پژوهش با اخذ ترجمۀ تعدادی جمله از هر یک از دو زبانه­ها به­دست آمد. شرکت­کنندگان تعداد بیست نفر دوزبانۀ فارسی ـ تالشی از مهاجران عنبران در غرب استان تهران در منطقۀ شهر قدس و آزاد شهر و تعداد بیست نفر دوزبانۀ تالشی ـ فارسی، در محدودۀ سنی هشت ‌تا بیست سال، از هر دو جنس در روستای عنبران بالا انتخاب شده­اند. ابتدا تعداد هشتاد جمله که در مرکز گویش‏شناسی فرهنگستان زبان فارسی استفاده می­شود به دوزبانه­ها داده شد و از آن­ها خواسته شد که جمله­های فارسی را به تالشی و جمله­های تالشی را به فارسی ترجمه کنند و سپس جمله­های ترجمه­شده آوانویسی شدند و بعد از آوانویسی جمله­هایی که تداخل واژگانی داشتند، انتخاب و تجزیه و تحلیل شدند. در این پژوهش، تداخل واژگانی در جمله­های دوزبانه‌های تالشی ـ فارسی و فارسی ـ تالشی، از دو جنس دختر و پسر به صورت مقایسه­ای بررسی می­شود. در ادامه چند پژوهش نسبتأ مرتبط با موضوع پژوهش معرفی می­شوند.

یوسفی­نصیرمحله (1384) در «مسائل جامعه‌شناختی گویش تالشی» جامعة قومی تالش را از دریچۀ زبان بررسی کرده است، در فصلی از تحقیق خود اجمالاً به دلایل دوزبانگی تالش‌ها و همزیستی و یا جایگزینی زبان تالشی با زبان­های ترکی، گیلکی و فارسی پرداخته ­است.

رضایتی، فاضلی و یوسفی نصیرمحله (1387) در مقالۀ «نمودهای اجتماعی و مردم‏شناختی در گویش تالشی» به چگونگی دوزبانه شدن و انواع تنوع صوتی واژگانی و دستوری و ارتباط زبان با محیط و زبان و کنش­های متقابل اجتماعی پرداخته­اند در این پژوهش هم به تداخل زبانی توجهی نشده است.

میرزاپور (1390) در «بررسی پدیدۀ دوزبانگی در جغرافیای قومی تالش» با نظرسنجی از شماری دانش‌آموز دختر و پسر در مقطع دبیرستان کوشیده است برپایۀ آمار و ارقام، حوزه‌های کاربرد زبان تالشی و نگرش‌های زبانی آن‌ها را در قلمرو تالش شمالی، مرکزی و جنوبی تحقیق کند. رضایتی، میرزاپور و موسوی (1395) در «بررسی نگرش­های زبانی در گویش تالشی» به برخورد زبان تالشی با زبان­های مجاور و زبان رسمی و همچنین به بررسی نگرش­های مثبت و منفی نسبت به زبان تالشی در حوزه­های جغرافیایی مختلف و با توجه به سن و جنسیت پرداخته­اند.

منشی­زاده و خان‏بابازاده (1393) در مقالۀ«خطاهای نحوی تالشی­زبان­ها در کاربرد زبان فارسی» با اخذ انشاء از تعدادی دانش­آموز تالشی‏زبان در سطح ابتدایی روستای عنبران بالا و پایین، خطاهای نحوی دانش­آموزان را به سه دستۀ بین­زبانی، درون­زبانی و خطاهای آموزشی تقسیم کرده­اند.

خانبابازاده (1393) تأثیر حالت ارگتیو زبان تالشی شمالی گونۀ عنبرانی را بر فراگیری زبان فارسی بررسی کرده است. خان‏بابازاده (1395) در «خطاهای نحوی تالشی زبان‌ها در فارسی معیار» به نقش زبان مادری در کنار سایر عوامل درون‌زبانی و خطاهای آموزشی در یادگیری زبان فارسی نوشتاری پرداخته است. در پژوهش مذکور تنها بخش کوچکی به تأثیر زبان مادری اختصاص دارد. 

در این پژوهش به پرسش­های زیر پاسخ داده می‏شود:

1-    تداخل­ها بیشتر از کدام زبان به زبان دیگر صورت گرفته­است؟

2-    جنسیت در تداخل واژگانی چه تأثیری دارد؟

 

2. تعاریف و مبانی نظری پژوهش

دوزبانگی به حالتی گفته می­شود که فرد بتواند به دو زبان متفاوت ارتباط برقرار کند این حالت انواع و درجاتی دارد. در این پژوهش منظور از دوزبانگی این است که فرد دوزبانه بتواند نیازهای ارتباطی خود را در دو زبان برآورده کند و نیازی به استفاده از زبان میانجی نداشته باشد.

اهرن[1] (1396: 176) اصطلاح دوزبانگی و چندزبانگی را صحبت‏کردن به دو یا چند زبان می­داند که پدیده­ای رایج و گسترده در سراسر جهان ­است.

فابرو[2] (1392: 179-178) دوزبانگی و چندزبانگی را به توانایی فهم و صحبت‏کردن افراد به دو یا چند زبان تعبیر می­کند و آن را به انواع فشرده، همپایه یا متوالی و غیره تقسیم می­کند. بنابراین، دو زبانگی فهمیدن و صحبت‏کردن به دو زبان است که با توجه به شرایط به انواعی تقسیم می­شود.

تداخل زبانی که از آن به انتقال زبانی هم تعبیر می­شود بیانگر ورود عناصر یک زبان به زبان دیگر است که در میان افراد دوزبانه و یا در حین برخورد زبان­ها رخ می­دهد. گروسجین[3] (1982: 299) تأثیر ناخواستۀ زبانی بر زبان دیگر را تداخل می­نامد که به دلیل ضعف فرد دوزبانه در واژگان زبان بروز می­کند.

کالوه[4] (1379: 48-45) با نقل دیدگاه واینرایش[5]، تداخل را به سه دسته تداخل واجی، تداخل نحوی و تداخل واژگانی تقسیم کرده است و می­گوید زمانی که دو زبان تجربه­های خود را مانند هم بیان نمی­کنند، تداخل زبانی رخ می­دهد و ازنظر منطقی شاید به قرض­گیری ختم شود. او تفاوت تداخل و قرض­گیری را در فردی‏بودن تداخل و جمعی‏بودن قرض­گیری می­داند. بنابراین، تداخل زبانی کاربرد ناخواسته و فردی عناصر زبانی در زبان دیگر و قرض­گیری کاربرد گسترده و جمعی عناصر زبانی در زبان دیگر است. واینرایش (1953: 1) قرض­گیری را به دلیل نیازهای اجتماعی به­ویژه در سطح واژگانی می­داند و تداخل را امری فردی و روانی به­ویژه در سطح ساختاری می­داند که در سطح افراد دو زبانه اتفاق می­افتد.

یکی از عواملی که به­نظر می­رسد در به­کارگیری گونه­های متفاوت زبانی دخیل باشد، جنسیت است. پژوهشگران در این مورد نظریات متفاوتی ارائه کرده­اند. ساختارهای دستوری زبان فارسی و تالشی هیچ­گونه تفاوت  جنسیتی را در خود بروز نمی­دهند و از این لحاظ این دو زبان با هم تفاوتی ندارند و کاربرد فعل­ها، ضمیرها و و دیگر مقوله­های دستوری بین دو جنس مذکر و مؤنث، کاملاً عاری از مسائل جنسیتی­اند، ولی در سطح واژگانی در برخی موارد در این دو زبان واژه­هایی مانندِ «خانم و آقا» واژه­هایی جنسیت­گرا هستند. کامرون[6] (1988)  زنان و مردان را اعضای فرهنگ­هایی می­داند که درگیر گفتمان­های جنسیتی هستند و آن­ها شیوه­هایی مناسب جنس خود را یاد گرفته و در موقعیت­های گوناگون اجتماعی به­کار می­گیرند. به اعتقاد مدرسی (1391: 211)، زنان به رفتار زبانی خود حساسیت دارند و این امر باعث محافظه­کاری آنان در رفتار زبانی و بکارگیری گونه­های متفاوت زبانی نسبت به مردان شده ­است. 

3. بررسی داده­ها

در این بخش، داده­های اخذ شده از دوزبانه­ها با توجه به مثال­های هر گروه تجزیه و تحلیل می­شود. در ادامه نخست جمله­هایی که تداخل واژگانی دارند، از میان داده­های خام دو زبانه­های فارسی ـ تالشی مذکر و سپس به همین ترتیب
داده­های جنس مؤنث انتخاب شده و بررسی می­گردد. بدیهی است که در این پژوهش، تداخل­های آوایی، صرفی و نحوی مدنظر نیست و بررسی نمی­شوند.

3-1. دوزبانه­های فارسیـ تالشی

در این قسمت نخست داده­های اخذشده از پسران و بعد داده­های اخذشده از دخترانی که تداخل واژگانی دارند، بررسی و تحلیل می­شود.

جدول (1): جمله­های پسران دوزبانة فارسی ـ تالشی

جمله

1- آن باغ محصول خوبی دارد

تداخلی

­­­æv buq ʧukæ mæhsuleʃ* hest

درست

­­­æ buqə ʧukæ hoseləʃe hest

جمله

2- هوای اینجا آفتابی است            

تداخلی

ʧəmræ hævu aftabi*

درست

ʧəmræ hævu hæʃi

جمله

3- چراغ کنار دیوار است             

تداخلی

ʧeraq* divu kæno kuj

درست

ʧu  divu kæno kuj

جمله

4- هوای اینجا آفتابی است            

تداخلی

ʧəmræ hævu xurʃide*

درست

ʧəmræ hævu hæʃi

جمله

5- غوره فراوان نیست.

تداخلی

qure færavan* nist

درست

qü(r)æ vəyi ni

جمله

6- من او را در مزرعه دیدم              

تداخلی

az  av mæzræ* ændæ vindeʃe

درست

man av hi ændæ vinde

جمله

7- دو برادر و خواهر کوچک دارم.

تداخلی

de gəlæ kuʧekæ* bevæ væ hovæm heste

درست

dә gəlæ gædæ bevæ væ hovæm heste

جمله

8- از دو سال پیش او را ندیده­ام

تداخلی

æz* de sur piʃ* æve vindæm ni

درست

man dә sur bæ na ævәm vindæm ni

جمله

9- امیدواریم بتوانم به او کمک کنم.

تداخلی

omidvarim* bezunem bæve komæk karde

درست

omi m hest bәzünәm bævә komæk karde

جمله

10- این گلابی خوشمزه است.

تداخلی

em golabi* xuʃmæzæj                                                   

درست

әm ambü xuʃmæzæj

جمله           

11- من خودم او را در مزرعه دیدم.

تداخلی

az eʃtan ævem mæzræ* ændæ vinde

درست

man әʃtan ævәm hi j ændæ vinde

جمله

12-  سیب­ها را از درخت چیده­اند

تداخلی

sefun deræxte* ku  ʧenijæ

درست

sefün ʃün du ku  ʧәnijæ

جمله

13-  دیروز با خانواده به جنگل رفتیم               

تداخلی

diruz* xanævadæ ndæ be ʤængæl* ʃejmun

درست

zinæ  xanævadæ ndæ bæ viʃæ  ʃәjmün

جمله

14- داشتم خربزه می­بریدم که دستم را بریدم

تداخلی

xærbozæ* bərinæbim ki eʃtan dastəm bəri

درست

xæmzæbim bərinæ ki eʃtan dastəm bəri

جمله

15- تا به امروز ده بار به مشهد رفتم

تداخلی

dubæ emruz da bar* bæ mæʃæd ʃæm

درست

dubæ əmrüʒ da kæræ  bæ mæʃæd ʃæm

جمله

16- باید به حرف بزرگتر گوش بدهیم

تداخلی

bajæd bæ bozorgtærun* gæp güʃ ædæmun

درست

bape bæ julün gæpə güʃ ædæmün

جمله

17- اگر به جای تخمۀ بوداده کمی آش خورده بودی، حالا خوب شده بودی

تداخلی

ægær be ʤaje bu dadæ toxmæ*  kæmi aʃ hardæbi əsæ ʧuk bæbiʃ

درست

ægær bæʃtə simiʃkæ ʤuje tike aʃ hardæbi əsæ ʧuk  bæbiʃ

جمله

18- ای کاش  همان اول حقیقت را به او گفته بودم

تداخلی

ej kaʃ* ævæl ændæ duzi bæ və votæbi

درست

xæsæ ævæl ændæ-m düzi bævə votæbi

در جمله­های ذکرشده، دوزبانه­های فارسی ـ تالشی واژه­های محصول، آفتابی، چراغ، غوره، فراوان، مزرعه، درخت، کوچک، از، پیش، امیدوار، گلابی، جنگل، دیروز، خربزه، بار و بزرگ را به جای /hosel/، /hæʃi/، /ʧu/، /qü(r)æ/،/vəji/،/hi/ /du/،/gædæli/،/ku/، /na/، umi/ ،/ume، /ambü/، /viʃæ/، /zinæ/، /xamzæ/، /bu/،/jul/ را در جمله­های تولیدی خود به زبان دوم یعنی تالشی به­کار برده­اند. کالوه (48:1379) می‏گوید: «برخلاف تداخل که پدیده­ای فردی است، قرض­گیری پدیده­ای جمعی است». این واژه­های کاربردی به دلیل اینکه فردی هستند و نیز به دلیل اینکه خلأ واژگانی را پر نکرده­اند و دوزبانه­ها آن را به دلیل ضعف خود در زبان دوم در جای واژهای اصلی به­کار برده­اند، تداخل زبانی محسوب می­شوند و از دایرۀ قرض­گیری واژگانی خارج­اند. در ادامه، جمله­های کاربردی دختران دو زبانۀ فارسی ـ تالشی بررسی می­شود تا در مقایسه با گروه پسران مشخص شود که جنسیت در امر تداخل تا چه اندازه دخیل است.

جدول (2): جمله­های دختران دوزبانة فارسی ـ تالشی

جمله

1- آن باغ محصول خوبی دارد

تداخلی

­­­əm buq mæhsulate* ʧukeʃ hest

درست

­­­æ buqə ʧukæ hoseləʃe hest

جمله

2- هوای اینجا آفتابی است            

تداخلی

ʧəmræ hævu aftabi*

درست

ʧəmræ hævu hæʃi

جمله

3- چراغ کنار دیوار است             

تداخلی

ʧeraq* divu kæno kuj

درست

ʧu  divu kæno kuj

جمله

4- هوای اینجا آفتابی است            

تداخلی

ʧəmræ hævu xurʃide*

درست

ʧəmræ hævu hæʃi

جمله

5- من او را در مزرعه دیدم              

تداخلی

az æv keʃtzar* ændæ vinde

درست

man av hi ændæ vinde

جمله

6- دو برادر و خواهر کوچک دارم.

تداخلی

de gəlæ bæradær* væ hovæm gædæm heste

درست

dә gəlæ gædæ bəvæ væ hovæm heste

جمله

7- دیروز یک کیلو برنج خریدم

تداخلی

diruz jek kilu berenʤ* sæ

درست

diruz  i kilu bərz sæ

جمله

8- امیدواریم بتوانم به او کمک کنم.

تداخلی

omidvarim* bezunem bæve komæk karde

درست

omi-m hest bәzünәm bævә komæk karde

جمله

9- این گلابی خوشمزه است

تداخلی

em golabi* xuʃmæzæj                                                   

درست

әm ambü xuʃmæzæj

جمله

10- بالاخره چند گردو روی درخت است

تداخلی

belæxære ʧænd gerdu* du sæ heste

درست

belæxære ʧæn(d) gəlæ vəjiz du sæ heste

جمله           

11-  سیب­ها را از درخت چیده­اند

تداخلی

sefun du ku  ʧide ænd*

درست

sefün ʃün du ku  ʧәnijæ

جمله

12-  دیروز با خانواده به جنگل رفتیم.                

تداخلی

diruz* xanævadæ ndæ be ʤængæl* ʃejmun

درست

zinæ  xanævadæ ndæ bæ viʃæ  ʃәjimün

جمله

13- سینا فردا صبح می­رود

تداخلی

sina færda* sehb ʃinæ

درست

sina maʃki səhb ʃinæ

جمله

14- فردا شب خانه­ هستم

تداخلی

færda* ʃængu kændæm

درست

maʃki ʃængu kændæm

جمله

15- همۀ این گوسفندها و بزها مال من هستند

تداخلی

hæmeje in pæs-ha væ  boz-ha* ʧemanin

درست

hæmæ əm pæs-ə bə boz-ə ʧemanin

جمله

16- اگر به جای تخمۀ بو داده کمی آش خورده بودی، حالا خوب شده بودی

تداخلی

ægær be ʤaje bu dadæ toxmæ*  kæmi aʃ hardæbi əsæ ʧuk bæbiʃ

درست

ægær bæ bəʃtæ simiʃkæ ʤuje tike aʃ hardæbi əsæ ʧuk bæbiʃ

در این نمونه­ها دوزبانه­های دختر که زبان اول آن­ها فارسی و زبان دوم آن­ها  تالشی است، هنگام صحبت­کردن به زبان تالشی، تعدادی از واژه­ها را که در زبان دوم هم معادل رایج دارند، به زبان دوم یعنی تالشی تعمیم داده‏اند. این دوزبانه­ها واژه­ها را به این شکل به­کار برده­اند: محصولات به‏جای /hosel/  آفتابی و خورشید به‏جای /hæʃi/، کشتزار و مزرعه به‏جای /hi/، برادر به‏جای /bəvæ/، دیروز به‏جای /zinæ/، برنج به‏جای /bərz/، امیدوار به‏جای/omi/، فردا به‏جای /maʃki/، چیدن به‏جای /ʧəne/، جنگل به‏جای /viʃæ/، تخمۀ بوداده به‏جای /simiʃkæ/. این مثال­ها نشان می­دهند که اکثر دوزبانه­ها واژه­هایی را از زبان اول و چیرۀ خود به زبان دوم تعمیم داده‏اند. در مقایسه میان داده­های به‏دست‏آمده از دو جنس مشخص می­شود که جنس مؤنث اندکی کمتر از جنس مذکر تداخل زبانی داشته­اند. در نمودار ستونی زیر مقایسه­ای میان دو جنس مؤنث و مذکر در این گروه صورت گرفته و نتایج زیر به­دست آمده­ است.­ این نمودار نشان می­دهد که در مجموع تعداد 34 مورد تداخل در جمله­های دوزبانه­ها رخ داده است که از این تعداد 16 مورد تداخل، یعنی 05/47 درصد، متعلق به جنس مؤنث و تعداد 18 مورد تداخل، یعنی حدود 94/52 درصد متعلق به جنس مذکر است. این نتیجه بیانگر آن است که جنس مذکر حدود 89/5 درصد بیشتر از جنس مؤنث تداخل داشته ­است.

 

نمودار (1): مقایسة جملات دختران و پسران فارسی ـ تالشی‏زبان

در نمودار ستونی (1)، تعداد افراد گروه با تفکیک و نیز در مجموع و همچنین تعداد تداخل­ها در مجموع و نیز به تفکیک آمده است. این نمودار بیانگر آن است که تداخل در جمله­های جنس مؤنث، حدود 89/5 درصد از تداخل در جمله­های جنس مذکر کمتر است.

3-2. دوزبانه­های تالشی ـ فارسی

در این قسمت تعداد بیست نفر دختر و پسر هشت تا بیست ساله برگزیده شدند و ترجمۀ فارسی تعدادی جمله تالشی از آن­ها اخذ شد و سپس جمله­هایی که تداخل واژگانی داشتند، در این بررسی به­عنوان نمونه مورد استفاده قرار گرفتند. در ادامه، نخست تداخل زبانی پسران و بعد تداخل زبانی دختران تجزیه و تحلیل می­شود.

 

 

 

جدول (3): جدول پسران دو زبانة تالشی ـ فارسی

جمله

1- هر کس مرا دید به من سلام کرد.

تداخلی

hær kæs mæra did be mæn sælam dad*

درست

hær kæs mæra did be mæn sælam kærd

جمله

2- اگر به جای تخمۀ بوداده کمی آش خورده بودی، حالا خوب شده بودی.

تداخلی

ægær be ʤaje bəʃtæ simiʃkæ*  kæmi aʃ xurde budi hala xub ʃode budi

درست

ægær be ʤaje toxmeje* bu dade  kæmi aʃ xurde budi hala xub ʃode budi

جمله

3- بالاخره چند گردو روی درخت است؟

تداخلی

belæxære ʧænd vəjiz* ruje deræxt hæste

درست

belæxære ʧænd ta gerdu  ruje deræxt hæste

جمله

4- چراغ کنار دیوار است.

تداخلی

ʧu*  kænare divar  æst

درست

ʧeraq kenare divar  æst

جمله

5- این پیراهن قشنگ را از کجا خریدی؟

تداخلی

in ʃæjie* qæʃæng ra æz koʤa xæridi

درست

 in pirahæne qæʃæng ra æz koʤa xæridi

جمله

6- عبدالله فردا صبح می­رود.

تداخلی

æbdolla maʃki* sohb mirævæd

درست

æbdolla færda sobh mirævæd

جمله

7- این گلابی چقدر خوشمزه است.

تداخلی

in ambü* ʧeqæd xuʃmæzæ  æst

درست

in golabi ʧeqædr xuʃmæze æst                                                 

جمله

8- این گلابی چقدر خوشمزه است.

تداخلی

in ambü* ʧeqæd xæʃmæz* æst

درست

in golabi ʧeqædr xuʃmæze  æst

جمله

9- اینجا هوا همیشه آفتابی است.

تداخلی

inʤa hæva hæmiʃæ xurʃid* æst

درست

inʤa hæva hæmiʃe  aftabi  æst

جمله

10-   همه از رفتار او ناراضی هستند.

تداخلی

hæmæ æz ræftare an* narazi hæstænd

درست

hæme æz ræftare u narazi hæstænd

جمله

11- چرا او را نمی­شناسی؟    

تداخلی

ʧәra ura næmidani*

درست

ʧera  ura næmiʃenasi

جمله

12- من او را در مزرعه دیدم.

تداخلی

mæn u ra dær hi* didæm

درست

mæn  u ra dær mæzræ- e didæm

جمله

13- داشتم هندوانه می­بریدم دستم را بریدم.

تداخلی

zəmastüni* miboridæm ke dæstæm boridæm

درست

daʃtæm hendevane miboridæm ke dæstæm ra boridæm

جمله

14- این صندوق چوبی مال آن­هاست.                                          

تداخلی

in sænduxe ʧübi ʧævüne*

درست

 in sænduqe ʧubi male  anhast

جمله

15- دیروز با خانواده به جنگل رفتیم.

تداخلی

diruz ba xanævade be viʃæ* ræftim

درست

diruz ba xanævade be ʤængæl* ræftim

 در این پانزده نمونه،­ دوزبانه­های پسر که زبان اول آن­ها تالشی و زبان دوم آن­ها فارسی است، هنگام صحبت‏کردن به زبان فارسی، تعدادی از واژه­ها را که در زبان دوم هم معادل رایج دارند، به زبان دوم یعنی فارسی تعمیم داده­اند و یا به تأثیر زبان اول در زبان دوم ساخته­اند. این دوزبانه­ها واژه­ها را به این شکل به­کار برده­اند: «سلام داد» به‏جای «سلام کرد» به تأثیر از زبان تالشی، viʃæ// به‏جای جنگل، /bəʃtæ simiʃkæ/ به‏جای تخمۀ بوداده،  /ʧævün/به جای مال آن­ها،  /zəmastüni/ به‏جای هندوانه، /hi/ به‏جای مزرعه، /næmidani/ به‏جای شناختن به تأثیر از زبان تالشی، /an/ به‏جای او با توجه به زبان تالشی، /xurʃid/ به‏جای آفتابی به تأثیر از زبان تالشی، /xæʃmæz/ به‏جای خوشمزه، /ambü/ به‏جای گلابی، /maʃki/ به‏جای فردا، /ʃæji/ به‏جای پیراهن، /ʧu/ به‏جای چراغ، به کار برده­اند. در این مثال­ها، تداخل زبان اول در زبان دوم دوزبانه­ها واضح و آشکار است. در ادامه، برای مقایسۀ تداخل بین دو گروه، تداخل واژگانی در داده‏های به­دست­آمده از جنس مؤنث هم مورد بررسی قرار می­گیرد.

جدول (4): جمله­های دختران دوزبانة تالشی ـ فارسی

جمله

1- هر کس مرا دید به من سلام کرد.

تداخلی

hær kæs mæra did be mæn sælam dad*

درست

hær kæs mæra did be mæn sælam kærd

جمله

2- اگر به‏جای تخمۀ بوداده کمی آش خورده بودی، حالا خوب شده بودی.

تداخلی

ægær be ʤaje bəʃtæ simiʃkæ*  kæmi aʃ xurde budi hala xub ʃode budi

درست

ægær be ʤaje toxmeje* budade  kæmi aʃ xurde budi hala xub ʃode budi

جمله

3- بالاخره چند گردو روی درخت است؟

تداخلی

belæxære ʧænd vəjiz* ruje deræxt hæst

درست

belæxære ʧænd ta gerdu  ruje deræxt hæst.

جمله

4- چراغ کنار دیوار است.

تداخلی

fænar*  kænare divar  æst

درست

ʧeraq kenare divar æst

جمله

5- این پیراهن قشنگ را از کجا خریدی؟

تداخلی

in ʃæije* qæʃæng ra æz koʤa xæridi

درست

 in pirahæne qæʃæng ra æz koʤa xæridi

جمله

6- عبدالله فردا صبح می­رود.

تداخلی

æbdolla maʃki* sohb* mirævæd

درست

æbdolla færda sobh mirævæd

جمله

7- این گلابی چقدر خوشمزه است.

تداخلی

in ambü* ʧeqæd xuʃmæzæ  æst

درست

 in golabi ʧeqædr xuʃmæze  æst                                                 

جمله

8- این گلابی چقدر خوشمزه است.

تداخلی

in golabi ʧeqæd xæʃmæz* æst

درست

 in golabi ʧeqædr xuʃmæze  æst

جمله

9- اینجا هوا همیشه آفتابی است.

تداخلی

inʤa hæva hæmiʃæ xurʃid* æst

درست

inʤa hæva hæmiʃe  aftabi  æst

جمله

10- چرا او را نمی­شناسی؟    

تداخلی

ʧәra u ra næmidani*

درست

ʧera  u ra næmiʃenasi

جمله

11- دیروز با خانواده به جنگل رفتیم.

تداخلی

diruz ba xanævade be viʃæ* ræftim

درست

diruz ba xanævade be ʤængæl* ræftim

جمله

12- من او را در مزرعه دیدم.

تداخلی

mæn u ra dær hi* didæm

درست

mæn  u ra dær mæzræ-e didæm

جمله

13- داشتم هندوانه می­بریدم دستم را بریدم.

تداخلی

zəmastüni* miboridæm ke dæstæm boridæm

درست

daʃtæm hendevane miboridæm ke dæstæm ra boridæm

جمله

14- این مردها و زن­ها خوب هستند.                                         

تداخلی

in mærd-ha bə zæn-ha ʧukæn*

درست

in mærd-ha væ zæn-ha xub hæstænd

در این چهارده نمونه،­ دوزبانه­های دختر که زبان اول آن­ها تالشی و زبان دوم آن­ها، فارسی است، هنگام صحبت‏کردن به زبان فارسی تعدادی از واژه­ها را که در زبان دوم هم معادل رایج دارند، به زبان دوم یعنی فارسی تعمیم داده­اند یا به تأثیر زبان اول در زبان دوم ساخته­اند. این دوزبانه­ها واژه­ها را به این شکل به­کار برده­اند: «سلام داد» به‏جای «سلام کرد» به تأثیر از زبان تالشی، viʃæ// به‏جای جنگل، /bəʃtæ simiʃkæ/ به‏جای تخمۀ بوداده،  /zəmastüni/ به‏جای هندوانه،/hi/ به‏جای مزرعه، /næmidani/ به‏جای شناختن به تأثیر از زبان تالشی، /xurʃid/ به‏جای آفتابی به تأثیر از زبان تالشی، /xæʃmæz/ به‏جای خوشمزه، /ambü/ به‏جای گلابی، /maʃki/ به‏جای فردا، /ʃæji/ به‏جای پیراهن، /fænar/ به‏جای چراغ، /ʧuk/ به‏جای خوب. در این مثال­ها، تداخل زبان اول در زبان دوم دوزبانه‏های دختر واضح و آشکار است، ولی در مقایسه با دوزبانه­های پسر تفاوت محسوسی در نتایج دو جنس دیده نمی­شود. نتایج حاصل از بررسی داده­ها در نمودار ستونی زیر به وضوح دیده می­شود. در این نمودار، از مجموع 29 تداخلی که در جمله­ها رخ داده ­است، تعداد 14 مورد، یعنی 27/48 درصد، تداخل­ را جنس مؤنث و تعداد 15 مورد، یعنی 72/51 درصد تداخل، را هم جنس مذکر ایجاد کرده­ است. بنابراین، در کل، حدود 45/3 درصد تداخل گروه مؤنث از گروه مذکر کمتر است.

 

نمودار (2): مقایسة جملات دختران و پسران دوزبانة تالشی ـ فارسی

در نمودار ستونی شمارۀ 2، تعداد افراد گروه با تفکیک و در مجموع و همچنین تعداد تداخل­ها در مجموع و نیز به تفکیک آمده است. این نمودار بیانگر آن است که از نظر تعداد تداخل حدود 45/3 درصد، تداخل در جمله­های جنس مؤنث از تداخل در جمله­های جنس مذکر کمتر است.

4. نتیجه­گیری

بررسی داده­های اخذ­شده از دوزبانه­های فارسی ـ تالشی نشان می­دهد که تداخل زبانی این دوزبانه­ها عموماً از زبان اول یعنی فارسی به زبان دوم، یعنی تالشی، است؛ به ­عبارت دیگر 34 مورد تداخل رخ­داده در این گروه از زبان اول به زبان دوم تعمیم یافته ­است و هر دو جنس مذکر و مؤنث با تفاوتی اندک تداخل زبانی دارند، ولی جنس مذکر 85/5 درصد بیشتر از جنس مؤنث تداخل زبانی دارد. همچنین، بررسی داده­های اخذشده از دوزبانه­های تالشی- فارسی بیانگر آن است که تداخل این گروه هم از تالشی به­عنوان زبان اول به فارسی به­عنوان زبان دوم است و هر دو جنس با تفاوتی اندک از زبان مادری به زبان دوم تداخل دارند و جنس مؤنث حدود 45/3 درصد نسبت به جنس مذکر تداخل کمتر دارد. بنابراین، در هر دو گروه، جنس مؤنث نسبت به جنس مذکر کمتر دچار خطا شده­است. باوجوداین، تفاوت چشمگیری بین عملکرد دو جنس وجود ندارد. در مقایسه بین دو گروه از دوزبانه­ها با یکدیگر، گروه اول که زبان نخست آن­ها فارسی است، در برقراری ارتباط به زبان دوم، یعنی تالشی، بیشتر تمایل دارند که از زبان اول خود واژه­هایی را به­کار ببرند. این امر شاید به دلیل گسترش رسانه­ها، آموزشی بودن و همه­گیر بودن زبان فارسی و نیز باور به برتری اجتماعی زبان فارسی نسبت به زبان تالشی، باشد. خلاصه اینکه در جواب سؤال اول باید گفت تداخل بیشتر از زبان اول و چیرۀ دوزبانه­ها به زبان دوم آن­هاست و در پاسخ سوال دوم هم باید گفت هرچند جنسیت در تداخل زبانی مؤثر است، ولی از نظر آماری تفاوت چشمگیری بین دو جنس در این امر وجود ندارد. همچنین، گروهی که زبان نخست آن­ها فارسی است، نسبت به گروه دیگر بیشتر تمایل دارند در زبان دوم از واژهای زبان اول استفاده کنند. شاید این امر به دلیل برتری زبان فارسی از نظر آموزشی و رواج آن زبان در تمام مناطق و گرایش فکری به آن زبان باشد.



[1]. Ahearn

[2]. AFabbro

[3]. Grosjean

[4]. Calvet

[5]. Weineich

[6] . D. Cameron

اهرن، لورا ام. (1396). زبان زنده: درآمدی بر انسان‏شناسی زبان‏شناختی. ترجمۀ رضا مقدم­کیا. تهران: انتشارات سمت.
خانبابازاده، کیومرث. (1393). «تاثیر ویژگی ارگتیو تالشی ‌­بر فراگیری فارسی». مجموعه مقالات نهمین همایشزبان­شناسی ایران. به کوشش محمد دبیرمقدم. تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی. 469-478.              
خانبابازاده، کیومرث. (1395). خطاهای نحوی تالشی‌زبان­ها در فارسی معیار. تهران: مؤسسۀ اندیشمندان کسرا.
رضایتی­کیشه‌خاله، محرم. (1386). زبان تالشی توصیف گویش مرکزی. رشت: فرهنگ ایلیا.                             
 رضایتی­کیشه‌خاله، محرم، فیروز فاضلی و مریم یوسفی­نصیرمحله. (1387). «نمودهای اجتماعی و مردم شناختی در گویش تالشی»، گویش­شناسی. 7: 79-55.
فابرو، فرانکو. (1392). مقدمه­ای بر عصب­شناسی زبان در دوزبانگی. ترجمۀ دکتر اکبر حسابی. اصفهان: انتشارات دانشگاه اصفهان.
کالوه، لویی. ژان. (1379). درآمدی بر زبان­شناسی اجتماعی. ترجمۀ محمدجعفر پوینده. تهران: انتشارات نقش جهان.
مدرسی، یحیی. (1391). درآمدی بر جامعه‌شناسی زبان. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.  
منشی­زاده، مجتبی و کیومرث خانبابازاده. (1393). «خطاهای نحوی تالشی زبان­ها در کاربرد زبان فارسی»، پژوهش­نامۀ آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان. 3/1: 135-117.
میرزاپور، فاطمه. (1390). بررسی پدیدۀ دوزبانگی در جغرافیای قومی تالش. پایان‌نامة کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی. رشت: دانشگاه گیلان.
میرزاپور، فاطمه، محرم رضایتی­کیشه­خاله و هاشم موسوی. (1395). «بررسی نگرش زبانی در گویش تالشی». زبان و زبان­شناسی، 12/23: 129-99.
یوسفی­نصیر­محله، مریم (1384). مسائل جامعه‌شناختی گویش تالشی. پایان‌نامة کارشناسی ارشد ادبیات فارسی. رشت: دانشگاه گیلان.
Cameron, D. (1998). Performing Gender Identity: Young Men's Talk and the Construction of Heterosexual Masculinity. In J. Coates (ed). Language and Gender: A Reader. Manhattan: John Wiley & Sons. 270-284.
Grosjean, F. (1982). Life with Two Languages: An Introduction to Bilingualism. Cambridge: Harvard University Press.
Weinreich, U. (1953). Languages in Contact. New York: the Hague Mouton.