نسا میهن پرست؛ ارسلان گلفام؛ حیات عامری
چکیده
از جمله روابط مفهومی که در زبان فارسی اهمیت و بسامد بالایی داشته و بهعلاوه، آمیختگی زیادی با مفاهیم شناختی دارد، چندمعنایی است. ازسویدیگر، در شبکۀ قالبی (فریمنت) که پروژهای برخط در حیطۀ واژگان زبان انگلیسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا بوده و مشخصاً، برمبنای نظریة معنیشناسی قالببنیاد فیلمور در سال 1997 ارائه شده است، هر واژه ...
بیشتر
از جمله روابط مفهومی که در زبان فارسی اهمیت و بسامد بالایی داشته و بهعلاوه، آمیختگی زیادی با مفاهیم شناختی دارد، چندمعنایی است. ازسویدیگر، در شبکۀ قالبی (فریمنت) که پروژهای برخط در حیطۀ واژگان زبان انگلیسی در دانشگاه برکلی کالیفرنیا بوده و مشخصاً، برمبنای نظریة معنیشناسی قالببنیاد فیلمور در سال 1997 ارائه شده است، هر واژه به یک قالب ربط داشته و روابط میان واژهها، بهطور غیرمستقیم از ارتباط مستقیم با قالبها، اشتقاق مییابد. این همان چیزی است که میتواند در شبکۀ قالبی، منجر به چندمعنا شدن کلمات شود. در فریمنت که آن را تحولی عظیم در شکلبندی معنیشناسی شناختی دانستهاند، مفاهیم زبانی بهصورت قالبهایی مرتبط با هم در یک شبکه معنایی دیده میشوند و بازنمود این قالبها در واحدهای واژگانی است. در این پژوهش توصیفی- تحلیلی، برآنیم که با تمرکز بر برخی از افعال فارسی مستخرج از فرهنگ بزرگ سخن انوری (1381) که معنای آگاهی- یافتن[1] بهنوعی از آنها ایفاد میشود، تمام قالبهای معنایی مربوط به معانی مختلف این واحدهای واژگانی را بیابیم و ازسویدیگر، روابط میان این قالبهای بهظاهر متفاوت و نحوۀ اشتقاق آنها را از قالب اصلی (نمونة اعلا) مشخص سازیم تا بتوانیم سازوکارهای چندمعنا شدن واژهها در فریمنت زبان فارسی را تبیین نماییم.
[1]. به قیاس از فریم نت انگلیسی فاصله میان کلمات مربوط به عنوان یک قالب، با خط تیره پر میشود و از درج فاصله اجتناب میگردد.
راحله گندمکار
چکیده
معنیشناسی قالببنیاد نخستین بار از سوی چارلز فیلمور و پس از طرح مفهوم «قالب» از سوی او (1977الف، 1977ب، 1985، 1987) بهمثابۀ نگرشی در چهارچوب معنیشناسی شناختی مطرح شد. فیلمور در این رویکرد واژگانی، اصطلاح «قالب» را بهمثابۀ شیوهای برای تحلیلهای معنایی زبان طبیعی به کار میبرد. نگارندۀ نوشتۀ حاضر با استفاده از نمونههای ...
بیشتر
معنیشناسی قالببنیاد نخستین بار از سوی چارلز فیلمور و پس از طرح مفهوم «قالب» از سوی او (1977الف، 1977ب، 1985، 1987) بهمثابۀ نگرشی در چهارچوب معنیشناسی شناختی مطرح شد. فیلمور در این رویکرد واژگانی، اصطلاح «قالب» را بهمثابۀ شیوهای برای تحلیلهای معنایی زبان طبیعی به کار میبرد. نگارندۀ نوشتۀ حاضر با استفاده از نمونههای متعددی از زبان فارسی معیار به ارزیابی میزان کارایی این نظریه در زبان فارسی میپردازد تا جامعیت آن را به کمک زبانی معلوم کند که مورد بحث و بررسی فیلمور نبوده است. نتیجۀ این ارزیابی نشان میدهد که فیلمور در طرح این نظریهاش برخلاف ادعای اصلی معنیشناسان شناختی به دنبال صوریسازی رفته است؛ آن هم به گونهای که نهتنها در بسیاری از موارد، اغلب افعال زبان فارسی در قالبهای فیلمور پیشبینینشدهاند، بلکه در موارد متعددی قالبها در هم تلفیق میشوند. عدم کارایی مطلوب این نظریه، دستکم در مورد زبان فارسی، ناشی از نادیده گرفتن این واقعیت است که وقتی ما چیزی را در جهان خارج میبینیم، آن را با توجه به اینکه به چه شکل «درک»اش کردهایم، وارد زبان میکنیم. نوع درک ما از صحنههای پیرامونمان، تعیینکنندۀ نوع جملاتی است که به زبان میآوریم. اینکه ما صرفاً با توجه به چند عنصر موجود در یک صحنه بخواهیم به قالب مشخصی قائل شویم و به تبیین معنایی بپردازیم، چندان مطلوب و صحیح به نظر نمیرسد.