لاله مولائی
چکیده
مطابقه را میتوان رخدادی دانست که طی آن، کلمهای مشخصههای صرفیای میگیرد که از جای دیگر نشئت میگیرد، و این به معنای وضعیتی است که در آن، صورت هدف دارای نشانههای دستوریای است که توسط ناظر نظارت میشود. از سوی دیگر، ارجاع متقابل (در خصوص نشاندار شدن فعل) را غالباً میتوان، در مورد زبانهای ضمیرانداز، برای سازوکاری به کار ...
بیشتر
مطابقه را میتوان رخدادی دانست که طی آن، کلمهای مشخصههای صرفیای میگیرد که از جای دیگر نشئت میگیرد، و این به معنای وضعیتی است که در آن، صورت هدف دارای نشانههای دستوریای است که توسط ناظر نظارت میشود. از سوی دیگر، ارجاع متقابل (در خصوص نشاندار شدن فعل) را غالباً میتوان، در مورد زبانهای ضمیرانداز، برای سازوکاری به کار برد که از رهگذر آن، فعل با عناصری مقید نشاندار میشود تا موضوعهای خود را بیان کند. این فعل به تنهایی میتواند بیانگر موضوعهایش باشد، زیرا از لحاظ تصریف غنی است. ازآنجاکه فارسی نیز، بهعنوان زبانی ضمیرانداز، دارای ویژگیهای مذکور است، پس قاعدتاً این عنوان را میتوان برای نظام فعلی فارسی معیار به کار برد؛ اما ظاهراً ارجاع متقابل، در این کاربرد، در زبان فارسی، بهطور فنی و جامع بررسی نشده است و در عوض، معمولاً اصطلاح مطابقه در این مورد به کار میرود؛ بنابراین، این پژوهش بر آن شد تا با بررسی 43 فیلمنامۀ فارسی (معیار، گونۀ محاورهای) دریابد: آیا میتوان اصطلاح ارجاع متقابل را برای وضعیت ردهشناختی نظام مطابقۀ فعل فارسی نیز به کار برد؟ اجزای ارجاع متقابل و شروط حاکم بر آن چیست؟ آیا برای اصطلاح مزبور میتوان حوزهای مناسب معرفی کرد؟ در این راستا، مطالعۀ حاضر، در چارچوب ردهشناختی، بر مبنای آرای سیویرسکا و بیکر (2005) و کوربت (2006)، اجزای ارجاع متقابل فعل، شروط حاکم بر آن و حوزۀ فنی مربوط به آن را معرفی کرده و برای انتخاب از میان دو اصطلاح ارجاع متقابل و مطابقه، پیوستاری دوسویه ارائه داده است.
سعیده شجاع رضوی
چکیده
در مواجهة پژوهشگر با کودکان دوزبانة مهدکودکها مشاهده شد که این کودکان اگرچه تلاش بسیاری در کاربرد درست قواعد زبانی دارند، اما نمیتوانند مانند کودکان تکزبانة فارسیزبان در درک و کاربرد عبارات استعاری زبان فارسی موفق باشند. به همین سبب پژوهش حاضر سعی دارد در چارچوب زبانشناسی اجتماعی ـ شناختی، به بررسی عامل دوزبانگی ...
بیشتر
در مواجهة پژوهشگر با کودکان دوزبانة مهدکودکها مشاهده شد که این کودکان اگرچه تلاش بسیاری در کاربرد درست قواعد زبانی دارند، اما نمیتوانند مانند کودکان تکزبانة فارسیزبان در درک و کاربرد عبارات استعاری زبان فارسی موفق باشند. به همین سبب پژوهش حاضر سعی دارد در چارچوب زبانشناسی اجتماعی ـ شناختی، به بررسی عامل دوزبانگی در میزان درک و کاربرد عبارات استعاری این کودکان بپردازد. روش پژوهش حاضر توصیفی ـ آزمایشی است. شیوة پژوهش حاضر برگرفته ازشیوة بیالکاـپیکال (2003) میباشد. بنابر یافتهها، کودکان دوزبانه در پرسشنامة عبارات استعاریِ جاخالی معادلهای بیشتری نسبت به کودکان تکزبانه بیان کردند. در آزمون کارتهای دوتایی، کودکان دوزبانه در استعارة مزه با 50/3 بیشترین امتیاز و استعارة صدا با 10/1 کمترین امتیاز را داشتهاند، اما کودکان تکزبانه در استعارة لامسه با 16/2 کمترین امتیاز و استعارة مزه با 4 بیشترین امتیاز را کسب کردهاند. نتیجه این که کودکان دوزبانه درکاربرد عبارات استعاری ضعیفتر از کودکان تکزبانه عملکردند. کودکان دوزبانه در آزمون کارتهای دوتایی، امتیازاتِ سطح سوم کاربرد نسبی را کسب کردند و کودکان تکزبانه امتیازات سطح چهارم یا کاربرد کامل را به دست آوردند.
مریم افشین پور؛ عادل رفیعی؛ سید محمدرضا ابن الرسول
چکیده
پژوهش حاضر به توصیف خطاهای همنشینی واژگانیو بررسی عوامل دخیل در بروز این نوع خطاها در انشاءِ فارسیآموزان عربیزبان دانشگاه مجازی جاﻣﻌﺔالمصطفی قم[1] میپردازد. برای این منظور پیکرۀ زبانی متشکل از 260 برگة انشاءِ زبانآموزان سطح متوسط تشکیل شد و مورد بررسی قرارگرفت. ابتدا خطاهای همنشینی واژگانی زبانآموزان مشخص شد و ...
بیشتر
پژوهش حاضر به توصیف خطاهای همنشینی واژگانیو بررسی عوامل دخیل در بروز این نوع خطاها در انشاءِ فارسیآموزان عربیزبان دانشگاه مجازی جاﻣﻌﺔالمصطفی قم[1] میپردازد. برای این منظور پیکرۀ زبانی متشکل از 260 برگة انشاءِ زبانآموزان سطح متوسط تشکیل شد و مورد بررسی قرارگرفت. ابتدا خطاهای همنشینی واژگانی زبانآموزان مشخص شد و سپس صورت صحیح خطاها با درنظرگرفتن بافت زبانی تعیین گردید. آنگاه طبق نظر سلینکر (Selinker, 1992, 1972) عواملی که بهنظر میرسید در ایجاد خطاها مؤثر هستند، ارائه شد. با توجه به اینکه دسترسی مستقیم به زبانآموزان و محیط آموزشی آنها برای محققان امکانپذیر نبود، دو عامل «انتقال آموزشی» و «راهبردهای ارتباطی» در تحلیل دادهها درنظر گرفته نشدند. طبق نتایج تجزیه و تحلیل دادهها، از میان 56 مورد خطای مورد بررسی، عوامل مؤثر در بروز خطاهای همنشینی واژگانی بهترتیب فراوانی عبارتند از: بهکارگیری راهبردهای یادگیری زبان دوم (41%)، انتقال زبان مادری (36%) و تعمیم نابجا (23%) .
روح الله مفیدی
چکیده
بحث «اِعراب اسم» در نظریههای زبانشناسی تحت عنوان «حالت اسم» مطرح شده و انواع الگوهای حالتنمایی و نشانههای آن در زبانهای مختلف جهان معرفی شدهاست. مقالۀ حاضر با هدف بررسی این الگوهای منظم (و نظام دستوریِ حاکم بر آنها) در عربی قدیم و فصیح از منظر دستهبندیها و اصطلاحات زبانشناسی با تکیه بر رویکرد ردهشناسی ...
بیشتر
بحث «اِعراب اسم» در نظریههای زبانشناسی تحت عنوان «حالت اسم» مطرح شده و انواع الگوهای حالتنمایی و نشانههای آن در زبانهای مختلف جهان معرفی شدهاست. مقالۀ حاضر با هدف بررسی این الگوهای منظم (و نظام دستوریِ حاکم بر آنها) در عربی قدیم و فصیح از منظر دستهبندیها و اصطلاحات زبانشناسی با تکیه بر رویکرد ردهشناسی زبان تدوین گردیدهاست. با تکیه بر ملاکهای ساختاری و صوری (مبتنی بر صورت نهایی کلمه) دو الگوی کلی را میتوان در حالتنمایی اسم در عربی تشخیص داد: 1) اسمهای فاقد پسوندِ شمار (اسمهای مفرد و جمع مکسر) که یک نظام سهعضوی حالت را تشکیل میدهند (حالت فاعلی، مفعولی و مضافالیهی)؛ و 2) اسمهای دارای پسوندِ شمار (اسمهای مثنی، جمع مذکر سالم و جمع مؤنث) که از یک نظام دوعضوی تبعیت میکنند (حالت فاعلی و غیرفاعلی). پژوهش حاضر کوشیدهاست در هر بخش، رفتارهای غالب و نیز استثنائات را با نگاهی نظریهبنیاد توضیح دهد و در مواردی ضمن طرح انتقاداتی از صرفونحو عربی، سؤالاتی را برای پژوهشهای آتی مطرح کند.
محمود جعفری دهقی؛ مجتبی منشی زاده؛ فهیمه تسلی بخش
چکیده
در این پژوهش، کارکردهای وجهی فعل «رسیدن» در فارسی و روند دستوریشدگی آن بررسی شده است. به این منظور، نویسندگان پس از مروری بر پیشینۀ تحقیقات انجامشده در حوزۀ وجهیت، بهویژه دستوریشدگیِ وجهیت در زبان فارسی، به رویکردهای نظری موجود در دو حوزۀ وجهیت و دستوریشدگی پرداختهاند و سپس، با ارائۀ شواهد متعدد از دورههای مختلف ...
بیشتر
در این پژوهش، کارکردهای وجهی فعل «رسیدن» در فارسی و روند دستوریشدگی آن بررسی شده است. به این منظور، نویسندگان پس از مروری بر پیشینۀ تحقیقات انجامشده در حوزۀ وجهیت، بهویژه دستوریشدگیِ وجهیت در زبان فارسی، به رویکردهای نظری موجود در دو حوزۀ وجهیت و دستوریشدگی پرداختهاند و سپس، با ارائۀ شواهد متعدد از دورههای مختلف زبان فارسی، تحولات درزمانی رخداده را در گذر از فارسی باستان به فارسی میانه، فارسی دری و فارسی امروز تحلیل کردهاند. مطالعة شواهد نشان میدهد که در فارسی دری، «رسیدن» در بافتهایی خاص، پس از بسط استعاری و با پیشرفت در مسیر دستوریشدگی، در صیغۀ سوم شخص مفرد مضارع، بهعنوان ابزاری برای بازنمایی وجهیتهای پویا، سزاواری یا اجازهای مورد استفاده قرار میگیرد. از طرف دیگر، اگرچه در فارسیِ امروز این کاربرد بهتدریج از میان رفته است، اما فعل «رسیدن»، از طریق دیگری، برای بازنمایی وجهیت پویا به کار میرود.
حیدر یزدان شناس؛ محمد حسین شرف زاده؛ زهرا باباسالاری؛ سعید یزدانی
چکیده
یکی از مفاهیم اصلی در زبانشناسی شناختی این است که هر واحد زبانی دارای شبکهای معنایی است. در این رویکرد تکواژ، مقولات و ساختهای دستوری، همگی صورتی از واحدهای نمادین دارند. از این منظر، پیبستها نیز معانی خاص خود را دارند که آن معنا را به گروه میزبان میافزایند. پیبست همانند مقولات واژگانی، مقولهای را تشکیل ...
بیشتر
یکی از مفاهیم اصلی در زبانشناسی شناختی این است که هر واحد زبانی دارای شبکهای معنایی است. در این رویکرد تکواژ، مقولات و ساختهای دستوری، همگی صورتی از واحدهای نمادین دارند. از این منظر، پیبستها نیز معانی خاص خود را دارند که آن معنا را به گروه میزبان میافزایند. پیبست همانند مقولات واژگانی، مقولهای را تشکیل میدهد که همة معانی خود را که حول یک معنای مرکزی گرد آمدهاند، ردهبندی میکند. /ku/ یکی از پیبستهای پرکاربرد در گویش تنگستانی است که به پایههای مختلفی با مقولههای اسم، صفت و مصدر متصل میشود. این مقاله در چارچوب معنیشناسی شناختی، به بررسی مفاهیم گوناگون مقوله /=ku/ در نقش پیبست میپردازد. هدف اصلی این پژوهش، این است که نشان دهد، معانی گوناگون پیبست /ku/ تصادفی نیست و ارائة شبکة معنایی آن ممکن است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که پیبست /ku/ دارای شبکة منسجمی است که در آن، مفاهیم گوناگون این پیبست حول یک محور و یک معنای سرنمونی یعنی معرفگی است که در قالب ساختار شعاعی قرار گرفتهاند.
نیما نوری؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
از آنجا که بر پایة یافتههای پیشین، عمق خط بر رابطۀ بین سازوکارهای شناختی و خواندن تأثیر میگذارد، میتوان الگوهای متفاوتی را با توجه به میزان شفافیت یا تیرگی نظام خطی زبانها انتظار داشت. هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی رابطۀ آگاهی واجی، حافظۀ فعال واجی و نامگذاری خودکار سریع با سرعت خواندن و صحت خواندن در کودکان فارسیزبان ...
بیشتر
از آنجا که بر پایة یافتههای پیشین، عمق خط بر رابطۀ بین سازوکارهای شناختی و خواندن تأثیر میگذارد، میتوان الگوهای متفاوتی را با توجه به میزان شفافیت یا تیرگی نظام خطی زبانها انتظار داشت. هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی رابطۀ آگاهی واجی، حافظۀ فعال واجی و نامگذاری خودکار سریع با سرعت خواندن و صحت خواندن در کودکان فارسیزبان بود. آزمودنیها شامل 75 کودک فارسیزبان تکزبانۀ سالم و طبیعی (میانگین سنی 6/121 ماه) پایههای سوم، چهارم و پنجم از طبقههای اجتماعی متوسط و بالاتر شهر زاهدان بودند و از هر پایه، 25 کودک به شیوۀ نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. 9 خردهآزمون برای سنجش متغیرهای ضریب هوشی، سرعت خواندن، صحت خواندن، حافظۀ فعال واجی، آگاهی واجی و نامگذاری خودکار سریع اجرا گردید. یافتهها نشان دادند که رابطۀ قوی و معنیداری بین نامگذاری خودکار سریع و سرعت خواندن وجود دارد. رابطۀ بین این متغیر و صحت خواندن متوسط و معنیدار بود. آگاهی واجی، رابطۀ نسبتاً قوی و معنیداری با سرعت خواندن و صحت خواندن داشت. حافظۀ فعال واجی با سرعت خواندن رابطۀ معنیدار و متوسطی داشت. این متغیر رابطۀ معنیداری با صحت خواندن نداشت. پیرامون رابطۀ نامگذاری خودکار سریع، آگاهی واجی و حافظۀ فعال واجی با خواندن میتوان گفت این رابطه تا حدود زیادی شبیه رابطهای است که بین این متغیرها و خواندن درخطهای الفبایی ناپایدار نظیر انگلیسی و عبری گزارش شده است. یافتههای پژوهش دلالت بر آن دارند که پیشبینهای شناختی خواندن تا حدود قابلتوجهی تحت تأثیر عامل شفافیت خط قرار میگیرند.
معصومه زارعی
چکیده
رنگواژهها و نامگذاری رنگها مسئلهای است که همواره توجه زبانشناسان را به خود جلب کردهاست. چشم انسان قادر به تشخیص بیش از هفت میلیون رنگ است. زبانها در فرهنگهای گوناگون کوشیدهاند تا دامنهای از این رنگها را بهصورت واژگانی بازنمایی کنند. رنگواژهها و ردهشناسی آنها یکی از مطالعات محوری در دهههای اخیر بهشمار ...
بیشتر
رنگواژهها و نامگذاری رنگها مسئلهای است که همواره توجه زبانشناسان را به خود جلب کردهاست. چشم انسان قادر به تشخیص بیش از هفت میلیون رنگ است. زبانها در فرهنگهای گوناگون کوشیدهاند تا دامنهای از این رنگها را بهصورت واژگانی بازنمایی کنند. رنگواژهها و ردهشناسی آنها یکی از مطالعات محوری در دهههای اخیر بهشمار میآید. درحالیکه برای بیشتر رنگها واژههای بومی در زبان فارسی موجود است، بهدلیل دردسترسنبودن، هر سال تعداد بیشماری از رنگواژههای غیربومی وارد این زبان میشود. هدف این مقاله ارائه فهرستی از رنگواژهها در فارسی، بررسی ساخت صرفی آنها، بومیسازی و غنابخشیدن به فرهنگ و زبان فارسی است. نگارنده تاکنون بیش از هزاروششصد رنگواژه گردآوری کردهاست. این واژهها به دو دستۀ بسیط و غیربسیط تقسیم میشوند. تنها %2.74 از رنگواژههای فارسی بسیط هستند و %97.26 آنها ساختی غیربسیط دارند. فارسیزبانان به دو روش پسوندافزایی و ترکیب نحوی رنگواژهسازی میکنند. %50.50 از رنگواژههای غیربسیط ساختی اشتقاقی دارند و %46.76 باقیمانده ترکیبی هستند. اشتقاق و ترکیب زایاترین و پربسامدترین فرایندهای رنگواژهسازی در زبان فارسی میباشند.
مژگان همایون فر
چکیده
پژوهشهای زبانی که در چارچوبهای نظری صورتگرا صورت میگیرند، بهلحاظ اتکای تحلیلهای دستوری این نظریهها بر مبانی ریاضیگونه و مشاهدات دقیق زبانی، غالباً از قدرت ابطالپذیری بالایی برخوردار هستند. اگر نتایج حاصل از تحلیلهای زبانی صورتگرایانه با توجه به اطلاعات زبانی حاصل از مطالعات ردهشناسی زبانِ ...
بیشتر
پژوهشهای زبانی که در چارچوبهای نظری صورتگرا صورت میگیرند، بهلحاظ اتکای تحلیلهای دستوری این نظریهها بر مبانی ریاضیگونه و مشاهدات دقیق زبانی، غالباً از قدرت ابطالپذیری بالایی برخوردار هستند. اگر نتایج حاصل از تحلیلهای زبانی صورتگرایانه با توجه به اطلاعات زبانی حاصل از مطالعات ردهشناسی زبانِ مورد نظر سنجیده شوند و همسو با ویژگیهای ردهشناختی آن زبان نظام یابند، این امر میتواند به غنای نظری پایههای مستحکم دادهبنیادی و واقعگرایی روانشناختی خود بیفزاید. این پژوهش با بررسی نمونههایی از مطالعات نحوی صورت گرفته در خصوص جایگاه هسته در فرافکنهای نقشی جمله و فرایند نحوی مبتداسازی بهعنوان دو نمونه از مطالعات نحوی در چارچوب صورتگرا (دستور زایشی به طور کلی و برنامه کمینهگرا بهطور اخص) نشان میدهد، توجه به ملاحظات ردهشناختی هر زبان (فارسی در اینجا) تا چه حد میتواند در رسیدن به نتیجه منطقی و کاربردی این دست از مطالعات، راهگشا باشد.
اسماعیل صفائی اصل؛ رضامراد صحرایی
چکیده
دستور نقشگرای نظاممند نظریهای است بسیار قوی و آنقدر انعطافپذیر که به شاخههای مطالعاتی بسیار متنوعی، از جمله رشد زبان در کودک، زبانشناسی آموزشی، زبانشناسی رایانشی و زبانشناسی بالینی ورود میکند. یکی دیگر از کاربردهای پژوهشی نظریة یادشده «ردهشناسی زبان» است. شاخة مطالعاتی ردهشناسی ...
بیشتر
دستور نقشگرای نظاممند نظریهای است بسیار قوی و آنقدر انعطافپذیر که به شاخههای مطالعاتی بسیار متنوعی، از جمله رشد زبان در کودک، زبانشناسی آموزشی، زبانشناسی رایانشی و زبانشناسی بالینی ورود میکند. یکی دیگر از کاربردهای پژوهشی نظریة یادشده «ردهشناسی زبان» است. شاخة مطالعاتی ردهشناسی زبان در چارچوب دستور نقشگرای نظاممند را «ردهشناسی نقشگرای نظاممند» یا بهاختصار «ردهشناسی نظاممند» مینامند. در این مقاله، تلاش کردهایم ضمن معرفی اجمالی کتاب «ردهشناسی زبان: منظری نقشگرا»، تصویری از ردهشناسی نظاممند به دست دهیم. بدینمنظور، ابتدا رویکردهای غالب در ردهشناسی زبان، یعنی ردهشناسی کلگرا و ردهشناسی جزءگرا، و نیز مطالعات انجامشده در چارچوب آن رویکردها را بهاجمال مرور کردهایم. در ادامه، موازی با فصلهای کتاب «ردهشناسی زبان: منظری نقشگرا» به ذکر نکاتی کلیدی پیرامون ردهشناسی نظاممند پرداختهایم. از آن جا که هدف اصلی ردهشناسی نظاممند «دستیابی به تعمیمهایی تجربی» است، بخش عمدة معرفی ردهشناسی نظاممند در این مقاله به تعمیمهای ردهشناختی و «ردهشناسی ترتیب واژه» اختصاص یافته است.
کورش صفوی
چکیده
در نوشتۀ حاضر بهدنبال طرح مسألهای هستم که سالهاست مرا درگیر خود کرده و هنوز در هیچ مقاله یا کتابی ندیدهام که کسی به آن پرداخته باشد. مسأله بر سر این است که اگر قرار باشد، مطالعۀ «معنی» پیچیدهترین بخش زبانشناسی را به خود اختصاص دهد، در هریک از شاخههای مطالعۀ زبان، کدام «معنی» باید مدّ نظر قرار گیرد. ...
بیشتر
در نوشتۀ حاضر بهدنبال طرح مسألهای هستم که سالهاست مرا درگیر خود کرده و هنوز در هیچ مقاله یا کتابی ندیدهام که کسی به آن پرداخته باشد. مسأله بر سر این است که اگر قرار باشد، مطالعۀ «معنی» پیچیدهترین بخش زبانشناسی را به خود اختصاص دهد، در هریک از شاخههای مطالعۀ زبان، کدام «معنی» باید مدّ نظر قرار گیرد. برای دستیابی به پاسخی مقبول برای این پرسش، ابتدا به معرفی عمدهترین نظریههایی خواهم پرداخت که ادعای مطالعۀ «معنی» را داشته و دارند. سپس نارساییهای هریک از این دیدگاهها را برخواهم شمرد، و در نهایت معلوم خواهم کرد که دستکم به باور من، در مطالعۀ بخشها و سطوح مطالعۀ زبان، ما نیازمند کدام «معنی» هستیم.
آزیتا عبّاسی
چکیده
در صرف تکواژبنیاد، تکواژ صفر به تکواژی گفته میشود که بار معنایی دارد، اما هیچگونه تظاهر صوری ندارد؛ یعنی نه صورت آوایی دارد و نه صورت نوشتاری؛ بهعنوان نمونه، کلمة «رفت» در زبان فارسی، فعل گذشتة سوم شخص مفرد است، اما در این کلمه هیچ نشانة صوریای برای نشان دادن مشخصههای شخص و شمار وجود ندارد. گروهی از زبانشناسان ...
بیشتر
در صرف تکواژبنیاد، تکواژ صفر به تکواژی گفته میشود که بار معنایی دارد، اما هیچگونه تظاهر صوری ندارد؛ یعنی نه صورت آوایی دارد و نه صورت نوشتاری؛ بهعنوان نمونه، کلمة «رفت» در زبان فارسی، فعل گذشتة سوم شخص مفرد است، اما در این کلمه هیچ نشانة صوریای برای نشان دادن مشخصههای شخص و شمار وجود ندارد. گروهی از زبانشناسان کلمة «رفت» را به صورت [رفت-Ø]فعل تحلیل میکنند و مشخصههای شخص و شمار را به تکواژ صفر نسبت میدهند، اما تکواژ صفر از سوی بسیاری از محققان از جمله آرونوف (1976 و 1983)، لیبر (1981)، بائر (1983و 1988)، اشتکاور (1992) و ملچوک (1996)، به دلایل متعددی از جمله تعدد مقولات دستوری و تعدد معانی، مورد اعتراض قرار گرفته است. در این مقاله، ماهیت تکواژ صفر مورد بررسی دقیقتر قرار گرفته و مصادیق این تکواژ و شرایطی که زبانشناسان برای وجود آن مطرح کردهاند، معرفی شده است. آنگاه، پس از ارائة دلایلی که برای تأیید و رد تکواژ صفر برشمردهاند، با ارائة شواهد زبانی مشخص شده است که آنچه در منابع با عنوان «تکواژ صفر» مینامند، خلأای است بافتی در محور همنشینی که گویشور با توجه به بافت زبانی و غیرزبانیای که در دسترس دارد، آن را پر میکند.
احسان چنگیزی
چکیده
در زبان اوستایی، گاه حالت ازی برای رمزگذاری کارکردهای حالت بایی و گاه حالت بایی برای رمزگذاری کارکردهای حالت ازی به کار رفته است. این دو حالت در شمار حالتهایی هستند که نقشهای معنایی را رمزگذاری میکنند. حالت ازی در شمار حالتهای مکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم خاستگاه، جایگاه و مسیر است. حالت بایی در شمار حالتهای ...
بیشتر
در زبان اوستایی، گاه حالت ازی برای رمزگذاری کارکردهای حالت بایی و گاه حالت بایی برای رمزگذاری کارکردهای حالت ازی به کار رفته است. این دو حالت در شمار حالتهایی هستند که نقشهای معنایی را رمزگذاری میکنند. حالت ازی در شمار حالتهای مکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم خاستگاه، جایگاه و مسیر است. حالت بایی در شمار حالتهای غیرمکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم ابزار، همراهی، روش، سبب و عامل در ساخت مجهول است. ازی و بایی در سلسله مراتب حالت در آخرین جایگاه قرار گرفتهاند و از یکدیگر متمایز نیستند. در این مقاله، با بررسی شواهدی از زبان اوستایی مشخص شده است که این دو حالت چندمعنا هستند و از نظر کارکرد معنایی با یکدیگر همپوشانی دارند؛ به بیانی دیگر، میتوانند نقش یکدیگر را بر عهده گیرند و همانند یکدیگر رفتار کنند؛ به همین سبب، در زبان اوستایی جایگزین یکدیگر شدهاند. حالت ازی علاوه بر نقش معنایی خاستگاه، جایگاه و مسیر، نقشهای معنایی روش و سبب را رمزگذاری کرده است و حالت بایی نیز علاوه بر نقشهای معنایی همراهی، ابزار، سبب و عامل ساخت مجهول، نقشهای معنایی خاستگاه، مسیر و جایگاه را نشان داده است. برای شناخت گسترة معنایی و چندمعنایی این دو حالت، انگارة معنایی آنها ترسیم شده است.
موسی غنچه پور
چکیده
بررسی ساختار موضوعی ترکیبهای فعلی نشان میدهد که در زبان فارسی، علاوه بر موضوع درونی، ترکیب فعلی نیز از طریق انضمام موضوع بیرونی و مفعول غیرصریح با ستاک برگرفتة فعلی ساخته میشود. در ساخت ترکیبهای فعلی، انضمام همزمان دو موضوع، افزوده، صفت، گروه اسمی، صفتی و حرف اضافهای نیز مشاهده میشود. ترکیبهای فعلی گروهی، ترکیبهای فعلی ...
بیشتر
بررسی ساختار موضوعی ترکیبهای فعلی نشان میدهد که در زبان فارسی، علاوه بر موضوع درونی، ترکیب فعلی نیز از طریق انضمام موضوع بیرونی و مفعول غیرصریح با ستاک برگرفتة فعلی ساخته میشود. در ساخت ترکیبهای فعلی، انضمام همزمان دو موضوع، افزوده، صفت، گروه اسمی، صفتی و حرف اضافهای نیز مشاهده میشود. ترکیبهای فعلی گروهی، ترکیبهای فعلی با کلمات ربط، ترکیبهای فعلی گسترشپذیر، وجود ساخت موضوعی و ارجاعی سازة غیرفعلی ترکیبهای فعلی، ترکیبهای فعلی ارجاعی و انضمام چندگانه، مؤید نادرستی دو فرضیة محدودیت بدون گروه و یکپارچگی واژگانی است و نشاندهندة تعامل دو حوزة زبانی صرف و نحو در واژهسازی میباشند. روابط یکسان بین سازههای جمله و ترکیب فعلی، از نظر ساختار موضوعی و غیرموضوعی، مؤید مشارکت نحو در واژهسازی و دسترسی قواعد نحوی به ساختار درونی واژهها میباشد. دادههای ترکیب فعلی نشان میدهند که نه تنها برونداد صرف، درونداد نحو در جملهسازی و گروه نحوی واقع میشود، بلکه برونداد نحو نیز درونداد واژهسازی در ترکیبهای فعلی واقع میگردد. بنابراین، صرف و نحو، نه به صورت ترتیبی، بلکه به صورت دوسویه با هم ارتباط دارند. تغییر ظرفیت فعل و ارجاعی بودن سازة غیرهسته ترکیبهای فعلی نیز مؤید تعامل صرف و معنیشناسی میباشد.
سیمین سدهی؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
گویش ولاتی (ولایتی)، در گذشته، در کل منطقۀ ورنوسفادران شهرستان خمینیشهر، واقع در استان اصفهان، تکلم میشده است؛ ولی متأسفانه، همچون بسیاری از گویشها، بر اثر عوامل مختلف، تا حد قابلتوجهی رو به زوال و فراموشی نهاده و امروزه، تنها به باولگان، یکی از پنج منطقة ورنوسفادران، محدود است. در تحقیق اسماعیلی (1379)، به دستهبندی ...
بیشتر
گویش ولاتی (ولایتی)، در گذشته، در کل منطقۀ ورنوسفادران شهرستان خمینیشهر، واقع در استان اصفهان، تکلم میشده است؛ ولی متأسفانه، همچون بسیاری از گویشها، بر اثر عوامل مختلف، تا حد قابلتوجهی رو به زوال و فراموشی نهاده و امروزه، تنها به باولگان، یکی از پنج منطقة ورنوسفادران، محدود است. در تحقیق اسماعیلی (1379)، به دستهبندی درونی گویشهای ایران مرکزی و گروهبندی مشترک گویش ولاتی با گویش کلیمیان اصفهان اشاره شده است. ازآنجاکه هیچگونه سند مکتوبی دال بر مقایسة زبانشناختی این دو گویش یافت نشده، در تحقیق حاضر، ساختار افعال زمان گذشتة دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان بهمنظور یافتن وجوه اشتراک و تمایز آنها مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجة این تحقیق بیانگر شباهت بسیار زیاد دو گویش ولاتی و کلیمیان اصفهان در سطوح مختلف آوایی، واجی و صرفی است. همچنین، ساخت افعال لازم و متعدی در دو گویش، تابع قواعد خاص و متفاوتی است که میتواند گواه بر وجود ساخت کنایی در این گویشها باشد. درمجموع، شباهت قابلملاحظۀ ساخت افعال در زمان گذشته در دو گویش به حدی است که فرضیة ریشة تاریخی مشترک آنها را مورد تأیید قرار میدهد.
مجید علائی؛ محمد راسخ مهند؛ مهدی تهرانی دوست
چکیده
حرکت نحوی که طی آن تغییراتی در ترتیب سازهها ایجادمیشود، با هدف اقناع اصول بهرهوری صورتمیگیرد. طول سازهها بهعنوان عاملی صوری نقش اثرگذاری در عملکرد قواعد حرکت دارد. آرایش ساختار نهایی با سهولت پردازشی همبستگی دارد. این پژوهش با بهرهگیری از الگوی ردیاب چشمی به بررسی رفتار چشم در واکنش به سطح پردازشی جملات با ساختارهای ...
بیشتر
حرکت نحوی که طی آن تغییراتی در ترتیب سازهها ایجادمیشود، با هدف اقناع اصول بهرهوری صورتمیگیرد. طول سازهها بهعنوان عاملی صوری نقش اثرگذاری در عملکرد قواعد حرکت دارد. آرایش ساختار نهایی با سهولت پردازشی همبستگی دارد. این پژوهش با بهرهگیری از الگوی ردیاب چشمی به بررسی رفتار چشم در واکنش به سطح پردازشی جملات با ساختارهای نحوی متفاوت میپردازد، و شواهدی رفتاری برای تأثیر طول در عملکرد حرکت دستوری در صورتهای متناظر در زبان فارسی ارائه میدهد. در چارچوب الگوی ردیاب چشمی، دو نوع حرکت (خروج بند موصولی و پسایندسازی) در دو مجموعهی چهل جملهای، در دو سطح طولی (کوتاه و بلند) بررسی شد. سپس، رفتارهای چشمی نظیر تعداد و دیرش تثبیت، واپسگرد ثبت و دادههای خروجی در نرمافزار SPSS مورد تحلیل قرارگرفت. در رابطه با الگوی تعداد و دیرش تثبیت، زمانی که طول سازة مورد مطالعه کوتاه بود، تفاوت چندانی میان قبل و بعد عملکرد قاعدهی حرکت دیده نشد و در حالتی که قاعدة حرکت عمل نکرده، میانگین تعداد و دیرش تثبیت کمتر بود. افزایش طول سازه منجر به وارونگی الگوی تثبیتها و تفاوتی معنادارشد. با افزایش طول سازه، تعداد واپسگردها پس از عملکرد حرکت کاهش یافت. از آنجا که مؤلفههای پیشگفته در تحلیل پایشگر چشمی، الگویی کارآمد در سنجش سطح پردازشی جملات است، میتوان نتیجهگرفت، عملکرد قواعد حرکت نحوی با طول سازهها مرتبط است و در راستای تسهیل پردازش انجام میشود. حرکت به جایگاه پسافعلی، با افزایش طول محتملتر است و با انگیزش افزایش بهرهوری پردازشی صورت میگیرد.
دوره 11، شماره 19 ، فروردین 1403
چکیده
انتشار نوزدهمین شمارة علم زبان مقارن است با نخستین سالروز درگذشت دردناک و نابهنگام دکتر کورش صفوی که افزون بر مقام استادی در گروه زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، در شمار بانیان و حامیان این مجله بود.«کورش صفوی» معنی را شناخت و تا زمانیکه قلم میزد، کوشید که معنی را بشناساند. او معلمی را در سادهسخنگفتن و سادهنوشتن ...
بیشتر
انتشار نوزدهمین شمارة علم زبان مقارن است با نخستین سالروز درگذشت دردناک و نابهنگام دکتر کورش صفوی که افزون بر مقام استادی در گروه زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، در شمار بانیان و حامیان این مجله بود.«کورش صفوی» معنی را شناخت و تا زمانیکه قلم میزد، کوشید که معنی را بشناساند. او معلمی را در سادهسخنگفتن و سادهنوشتن معنی میکرد. زندگی برای او در لبخند همیشگیاش بر چهره و نشاندن لبخند بر لب دیگران معنی میشد.اندیشیدن را برتر از هر چیزی میدانست و رسالت دانشجو را در پرسشگری خلاصه میکرد.او که همواره در پیشگفتار کتابهای ارزشمندش از آشفتگی ذهناش سخن میگفت، در آموزش، پژوهش و نگارش، بهغایت منظم و دقیق بود و نظاممند عمل میکرد؛ میدانست چه میخواهد و به دنبال پاسخ برای کدام پرسشهاست؛ از طرح موضوعات و مفاهیم بدیهی شروع میکرد و تکتک آنها را با طرح نمونههای فراوان از زبان فارسی به چالش میکشید و اینگونه خوانندگاناش را به تردید در باب همان بدیهیات سوق میداد تا پیش از پذیرفتن نظریهای، دیدگاهی یا مطلبی که ظاهراً علمی و پذیرفتنی است، تا پیش از اینکه مشعوف فکر دیگری شوند، خودشان بیاندیشند؛ شاید واقعیت چیز دیگری باشد، یا شاید شکل دیگری داشته باشد!مادامی که او بود، خیالمان از بابت همهچیز راحت بود؛ همهچیز همانگونه که باید پیش میرفت؛ این را همه اذعان دارند؛ خواه دانشجویان کنونیاش و خواه استادانی که دانشجویان دیروزش بودند و او به تکتک آنها افتخار میکرد؛ کورش صفوی به معنی واقعی، معنیشناسی صاحبنظر و انسانی بزرگ بود.روانش شاد و یادش گرامی
الهام خزاما؛ مژگان همایون فر
چکیده
در پژوهش حاضر، همپایگی در زبان فارسی در دو گونۀ فارسی نوشتاری رسمی و فارسی محاورهای غیررسمی بررسی شده تا بسامد وقوع و توزیع هریک از انواع همپایهسازهای زبان فارسی در این دو گونة زبانی تعیین شود. با بررسی آمار بهدستآمده و تفاوت کاربرد همپایهساز در زبان فارسی گفتاری/ محاورهای و نوشتاری/ رسمی میتوان گفت که گونۀ محاورهای، ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، همپایگی در زبان فارسی در دو گونۀ فارسی نوشتاری رسمی و فارسی محاورهای غیررسمی بررسی شده تا بسامد وقوع و توزیع هریک از انواع همپایهسازهای زبان فارسی در این دو گونة زبانی تعیین شود. با بررسی آمار بهدستآمده و تفاوت کاربرد همپایهساز در زبان فارسی گفتاری/ محاورهای و نوشتاری/ رسمی میتوان گفت که گونۀ محاورهای، تمایل بسیاری هم به ساخت همپایگی ناآشکار و هم به کاربرد ساخت وابستگی در مقابل ساخت پیوستگی یا همپایگی دارد. دستاورد دیگر پژوهش حاضر، قراردادن /bâ/ «با» در دستۀ همپایهسازهای عطفی زبان فارسی بوده است. نگارندگان آزمون جایگزینی را برای نظریۀ خود ارائه دادهاند؛ یعنی با جایگزینی بهجای /bâ/ «با» در ساختهای همپایه و باتوجهبه تغییرنکردن چشمگیر معنای ساخت نشان دادند که میتوان /bâ/ «با» را همپایهساز زبان فارسی در نظر گرفت. این نتیجهگیری زبان فارسی را در ردة زبانهای /bâ/ «با» قرار میدهد که در کنار زبانهای دو ردة زبانی جهانی از منظر همپایگی هستند.
شهناز یگانه؛ رضامراد صحرایی
چکیده
در سالهای اخیر، شاهد تغییر کتابهای درسی زبان انگلیسی در تمام مقاطع تحصیلی بهویژه در دوره دوم متوسطه بودهایم. بهنظر میرسد که مناسب نبودن منابع درسی پیشین، مؤلفان این کتابها را به اعمال تغییرات ساختاری و محتوایی در این کتابها واداشته است. بنابراین، انتظار میرود که در نگارش کتابهای تازهتألیف، دیدگاههای مختلف ...
بیشتر
در سالهای اخیر، شاهد تغییر کتابهای درسی زبان انگلیسی در تمام مقاطع تحصیلی بهویژه در دوره دوم متوسطه بودهایم. بهنظر میرسد که مناسب نبودن منابع درسی پیشین، مؤلفان این کتابها را به اعمال تغییرات ساختاری و محتوایی در این کتابها واداشته است. بنابراین، انتظار میرود که در نگارش کتابهای تازهتألیف، دیدگاههای مختلف علمی مورد توجه قرارگرفته باشد و با نظریههای علمی روز همسویی داشته باشند. دستور نقشگرای نظامبنیاد هلیدی (2004) ازجمله نظریههایی است که در کاربردی کردن نظریههای زبانشناسی در امر آموزش زبان توفیق بسیار داشته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی کتابهای درسی زبان انگلیسی دوره دوم متوسطه در ایران از منظر فرانقش متنی دستور نقشگرای نظامبنیاد هلیدی و تعیین بسامد و نوع آغازگرهای متنی در متون خواندن این سه کتاب است. برای این کار، 301 بند در بخش خواندن این سه کتاب انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بهدستآمده نشان داد که مؤلفان این کتابها با این مفاهیم آشنایی داشته و در بسیاری از موارد در انتخاب متون خواندن، ازنظر نوع و تعداد آغازگر و تعداد بندهای ساده و مرکب، این مؤلفهها را مدنظر داشتهاند، اما در مواردی هم در نحوة توزیع مؤلفههای مذکور، بهخصوص در توزیع درس به درس با توجه به پایة تحصیلی، دقت لازم را نداشتهاند.
سهند الهامی خراسانی؛ کورش صفوی
چکیده
مقالة حاضر به بررسی تعبیرهای مکانی محورهای چپ ـ راست و جلو ـ پشت زبان فارسی در چارچوب لوینسون و دنزیگر میپردازد. در سطح افقی سه چارچوب ارجاع اصلی وجود دارند که از میان آنها چارچوب مطلق در فارسی کاربرد روزمره ندارد، اما دو مورد دیگر، یعنی چارچوبهای ارجاع نسبی و ذاتی، به صورت بالقوه میتوانند تعبیر هر دو محور اصلی سطح افقی ...
بیشتر
مقالة حاضر به بررسی تعبیرهای مکانی محورهای چپ ـ راست و جلو ـ پشت زبان فارسی در چارچوب لوینسون و دنزیگر میپردازد. در سطح افقی سه چارچوب ارجاع اصلی وجود دارند که از میان آنها چارچوب مطلق در فارسی کاربرد روزمره ندارد، اما دو مورد دیگر، یعنی چارچوبهای ارجاع نسبی و ذاتی، به صورت بالقوه میتوانند تعبیر هر دو محور اصلی سطح افقی باشند. برای اخذ دادههای واقعی از گویشوران بومی از بازی «توپ و صندلی» استفاده شده است. تحلیل دادهها نشان میدهد تمام مواردی که توصیف گوینده از یک عکس برای شنونده ایجاد سوءتفاهم کرده بود، مربوط به این امر بودهاند که منظور گوینده نسبی بوده، اما شنونده از توصیف برداشت ذاتی داشته است. در خصوص محور چپ ـ راست، وقتی گوینده «]از نگاه[ ما» را حشو دانسته و آن را از جمله کاهش داده، و از عباراتی چون «چپ/راست صندلی» استفاده کرده، احتمال ایجاد سوءتفاهم برای شنونده وجود داشته، اما هنگامی که از آن حتی در حالت کاهشیافتة «چپ/راست ما» استفاده کرده، شنونده به خوبی متوجه به کار رفتن چارچوب نسبی شده است. براساس دادههای پژوهش، در زبان فارسی کاربرد غالب «چپ» و «راست» نسبی است و تنها در شرایط خاص از این محور به صورت ذاتی استفاده میشود. در خصوص کاربرد «جلو» و «پشت» هم با اختلاف اندکی چارچوب نسبی بر ذاتی غلبه داشته است.
سجاد بدری
چکیده
ام
امروزه فروشندگان، مؤسسهها و ارائهدهندگان خدمات در رقابتی تنگاتنگ با همنوعان خود باید با تبلیغاتی موثر، مشتریان را به سمت محصول خود هدایت نمایند؛ چراکه یکی از مهمترین اهداف تبلیغات ترغیب و اقناع مشتری است. بنابراین، آگهیهای بازرگانی نقش مهمی در فروش و تأثیر بیشتر و جلب توجه مشتری ایفا میکنند. حال در این میان، ابزار ...
بیشتر
ام
امروزه فروشندگان، مؤسسهها و ارائهدهندگان خدمات در رقابتی تنگاتنگ با همنوعان خود باید با تبلیغاتی موثر، مشتریان را به سمت محصول خود هدایت نمایند؛ چراکه یکی از مهمترین اهداف تبلیغات ترغیب و اقناع مشتری است. بنابراین، آگهیهای بازرگانی نقش مهمی در فروش و تأثیر بیشتر و جلب توجه مشتری ایفا میکنند. حال در این میان، ابزار زبان کمک شایانی به ترغیب مشتریان برای خرید کالای مورد نظر میکند. یاکوبسن، زبانشناس و از بنیانگذاران مکتب پراگ، برای زبان شش نقش قائل است که یکی از این نقشها نقش ترغیبی است. با توجه به این دیدگاه میتوان سه گونه نقش ترغیبی برای زبان قائل شد؛ نقش ترغیبی ـ توصیفی، نقش ترغیبی ـ تشویقی و نقش ترغیبی ـ تهدیدی. در این مقاله، 100 نمونه از آگهیهای بازرگانی پربسامدی که بیشتر با آنها مواجه هستیم، بررسی شده است. باتوجه به جداول و نمودارها ارائهشده، این نتیجه حاصل آمد که نقش ترغیبی تشویقی با 47 درصد بیشترین بسامد را در انواع گونههای نقش ترغیبی زبان دارد و سهم گونة ترغیبی توصیفی در این میان 46 درصد و گونة تهدیدی 7 درصد است.
شهلا رقیبدوست؛ الهه کمری
چکیده
تحقیقات پیشین نشان دادهاند که افراد ناشنوا، در مقایسه با افراد شنوا، در پردازش نحوی ضعیفتر عمل میکنند؛ از این رو، انتظار میرود که آنان جهت جبران این نقص از دانش پیشین خود استفاده کنند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ناشنوایی بر مهارت آزمودنیها در درک جملات موصولی فاعلی و تعیین نوع راهبردهای مورد استفادۀ آنها در درک جملات موصولی ...
بیشتر
تحقیقات پیشین نشان دادهاند که افراد ناشنوا، در مقایسه با افراد شنوا، در پردازش نحوی ضعیفتر عمل میکنند؛ از این رو، انتظار میرود که آنان جهت جبران این نقص از دانش پیشین خود استفاده کنند. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر ناشنوایی بر مهارت آزمودنیها در درک جملات موصولی فاعلی و تعیین نوع راهبردهای مورد استفادۀ آنها در درک جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنایی در چارچوب نظری جبرانیـتعاملی استنویچ (1980) بود. عملکرد چهار دانشآموز ناشنوای عمیق پایۀ پنجم بهعنوان گروه آزمایش و چهار دانشآموز شنوای طبیعی پایۀ پنجم بهعنوان گروه کنترل در پژوهشی مقطعی با اجرای آزمون درک مطلب جملات موصولی فاعلی محتمل و غیرمحتمل معنایی مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. یافتههای این پژوهش نشان داد که بین عملکرد آزمودنیهای شنوا و ناشنوا در درک جملات موصولی فاعلی محتمل معنایی تفاوت معناداری وجود ندارد (0.05<p)، اما آزمودنیهای ناشنوا در مقایسه با آزمودنیهای شنوا در درک جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنایی بهطور معناداری ضعیفتر عمل کردند (0.05>p). با توجه به تحلیل دادهها، این نتیجه به دست آمد که مشکلات گروه آزمایش ناشنوا در پردازش جملات موصولی فاعلی غیرمحتمل معنایی میتواند به استفادۀ آنان از راهبرد بالابهپایین در درک این ساختهای نحوی نسبت داده شود.
مریم رمضانخانی
چکیده
در پژوهش حاضر، تلاش بر آن بوده تا امکان صوریسازی رابطۀ مفهومی شمول معنایی در بین واژهها بررسی شود. به این منظور، ابزارهایی از نظریۀ مجموعهها، تابع ریاضی و برخی مفاهیم جبری به کار گرفته شده است. برای مطالعۀ امکان صوریسازی این رابطۀ مفهومی، ابتدا تعریفهایی که از شمول معنایی در فرهنگهای تخصصی زبانشناسی و درسنامههای معتبر ...
بیشتر
در پژوهش حاضر، تلاش بر آن بوده تا امکان صوریسازی رابطۀ مفهومی شمول معنایی در بین واژهها بررسی شود. به این منظور، ابزارهایی از نظریۀ مجموعهها، تابع ریاضی و برخی مفاهیم جبری به کار گرفته شده است. برای مطالعۀ امکان صوریسازی این رابطۀ مفهومی، ابتدا تعریفهایی که از شمول معنایی در فرهنگهای تخصصی زبانشناسی و درسنامههای معتبر معنیشناسی به دست داده شده، معرفی و مطالعه شده است. با مطالعۀ این تعریفها، امکان تدقیق رابطۀ مفهومی شمول معنایی فراهم شده؛ بهاینترتیب که شمول معنایی برحسب زمان و نوع (و هر دو) برای صوریسازی در نظر گرفته شده است. در ادامه، با استفاده از ابزارهای ریاضی که عمدتاً برگرفته از نظریۀ مجموعهها هستند، برگردان صوری برای رابطۀ مفهومی موردبحث به دست داده شده است. در پایان، صحت و طرز کار رابطة صوری پیشنهادشده با مثالهایی از زبان فارسی مورد آزمون قرار گرفت و نشان داده شد که رابطۀ صوری متناظر با شمول معنایی در سطح واژه در چارچوب زبان فارسی کارآمد است.
انیس معصومی؛ مائده سادات میرطلایی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی همبستگی بین تکیۀ وزنی و مشخصههای صوتشناختی دیرش، شدت و زیروبمی واکهها در اشعار عامیانۀ زبان فارسی است. به این منظور، 51 مصراع از اشعار عامیانۀ زبان فارسی بررسی شدهاند. این اشعار متشکل از 139 هجا در جایگاههای دارای تکیۀ وزنی و 139 هجا در جایگاههای فاقد تکیۀ وزنی بودند. هر مصرع از این اشعار به هجاها، پایهها ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی همبستگی بین تکیۀ وزنی و مشخصههای صوتشناختی دیرش، شدت و زیروبمی واکهها در اشعار عامیانۀ زبان فارسی است. به این منظور، 51 مصراع از اشعار عامیانۀ زبان فارسی بررسی شدهاند. این اشعار متشکل از 139 هجا در جایگاههای دارای تکیۀ وزنی و 139 هجا در جایگاههای فاقد تکیۀ وزنی بودند. هر مصرع از این اشعار به هجاها، پایهها و شطرهای تشکیلدهنده تقطیع شد. در گام بعدی، مشخصههای صوتشناختی زیروبمی، شدت و دیرش واکهها در هجاهای دارای تکیۀ وزنی و هجاهای فاقد آن به صورت دستی اندازهگیری شد. به منظور مقایسۀ این مشخصهها آزمون تی دونمونۀ زوجی اجرا شده است. نتایج این پژوهش عبارتند از: الف) دیرش واکههای دارای تکیۀ وزنی بیشتر از مقادیر آن در واکههای فاقد تکیۀ وزنی است و تأثیر تکیۀ وزنی بر دیرش واکهها معنادار است؛ ب) شدت واکهها در هجای دارای تکیۀ وزنی کمتر از مقادیر آن در هجای فاقد تکیۀ وزنی است و تأثیر تکیۀ وزنی بر شدت واکهها نیز معنادار است؛ پ) زیروبمی واکهها در جایگاه دارای تکیۀ وزنی بیشتر از مقادیر آن در جایگاه فاقد تکیۀ وزنی است، امّا تفاوت بین زیروبمی واکهها در این دو جایگاه معنادار نیست.
الهام اسماعیل پور اقدم؛ مسعود دهقان
چکیده
نظام مفهومی ذهن بشر که اندیشه و عمل انسان بر آن استوار است، ماهیتاً استعاری است و ریشه در نظام مفهومی زبان دارد. بنابراین، از استعاره بهعنوان مقولهای مهم در مطالعات زبانی یاد میشود. پژوهش حاضر به بررسی الگوی بدنمندی استعارههای مفهومی در نابینایان مطلق مادرزاد در مقایسه با همتایان بینایشان بر مبنای معنیشناسی شناختی ...
بیشتر
نظام مفهومی ذهن بشر که اندیشه و عمل انسان بر آن استوار است، ماهیتاً استعاری است و ریشه در نظام مفهومی زبان دارد. بنابراین، از استعاره بهعنوان مقولهای مهم در مطالعات زبانی یاد میشود. پژوهش حاضر به بررسی الگوی بدنمندی استعارههای مفهومی در نابینایان مطلق مادرزاد در مقایسه با همتایان بینایشان بر مبنای معنیشناسی شناختی در چارچوب استعارههای مفهومی از دیدگاه لیکاف و جانسون (1980) پرداخته است. ماهیت انجام این پژوهش که از نوع کمی ـ کیفی (آمیخته) بوده بهصورت مقایسهای بین دو گروه از افراد نابینا و همتایان بینا انجام شده است؛ بدینترتیب که 48 آزمودنی بینا و نابینای زن و مرد با تحصیلات دیپلم و لیسانس در سنین 18ـ28 سال مورد ارزیابی قرار گرفتهاند و از آنها خواسته شده 30 واژۀ منتخب را بر مبنای راهکارهای ریسیبیتی و پگی (1991) توصیف کنند. بر این اساس، در ابتدا طرحوارههای ذهنی بهعنوان قلمرو مبدأ در نگاشتهای استعاری و سپس، استعارههای مفهومی استفادهشده توسط آنها مورد بررسی قرار گرفته است. بررسیهای صورتگرفته نشان میدهد که نابینایان باتوجه به فقدان حس بینایی بهعنوان مهمترین حس، از توصیفات واژگانی بیشتر و بهمراتب طرحوارههای ذهنی و استعارههای مفهومی بیشتری نسبت به همتایان بینایشان استفاده میکنند، بهطوری که آزمودنیهای نابینای زن لیسانس با بیشترین استفاده از طرحوارههای ذهنی و استعارههای مفهومی گزارش شدهاند.