آزاده میرزائی؛ امیرسعید مولودی
چکیده
نخستین پیکرۀ نقشهای معنایی زبان فارسی که حدود 30.000 جمله از زبان فارسی معاصررا شامل میشود، به صورت دستی برچسبگذاری شدهاست. این پیکره بر اساس مفهوم نقشهایمعنایی فیلمور، لایهای از اطلاعات مربوط به رابطۀمحمولـموضوعرا به ساخت نحوی پیکرۀ وابستگی اضافه میکند. دراین مجموعه، افعال، اسمهای گزارهای و صفتهای گزارهای ...
بیشتر
نخستین پیکرۀ نقشهای معنایی زبان فارسی که حدود 30.000 جمله از زبان فارسی معاصررا شامل میشود، به صورت دستی برچسبگذاری شدهاست. این پیکره بر اساس مفهوم نقشهایمعنایی فیلمور، لایهای از اطلاعات مربوط به رابطۀمحمولـموضوعرا به ساخت نحوی پیکرۀ وابستگی اضافه میکند. دراین مجموعه، افعال، اسمهای گزارهای و صفتهای گزارهای بهعنوان محمولهای جملهدر نظر گرفته شده و بنا بر نوع رویدادشان، در جمله تعیین ظرفیت شدهاند. خروجی اینپیکره بر اساسالگویهمایش زبانشناسی رایانهای و پردازش زبان طبیعی(CoNLL) آماده شدهاست. نقشهای معناییمورد استفاده در برچسبزنی معنایی شامل دو گروه برچسبهای موضوعی و برچسبهای نقشیهستند. برچسبهای موضوعی ساخت ظرفیتی محمولهای جمله را به دست میدهند و برچسبهاینقشی، افزودههای توصیفگر فعل یا کل جمله را شامل میشوند. تعداد نقشهای معنایی27 مورد و تعداد موضوعهای نقشی 15 مورد است. دو برچسب وجهنما و نفی هم بهعنوانبرچسب نقشی مورد استفاده قرار گرفته است.
شهناز یگانه
چکیده
آگاهی واجی عبارت است از مهارت کودک در تشخیص و تغییر اجزای گفتار که توسط سیستم نوشتاری بازنمایی میشود و عاملی مهم در یادگیری نوشتن به شمار میآید. شفافیت خط نیز به معنای میزان سهولت پیشبینی تلفظ از خط در نظر گرفته میشود. خطهایی که بازنمایی میان خط و تلفظ آن بسیار قابلپیشبینی است، خط شفاف (مانند ترکی، ایتالیایی و اسپانیایی) ...
بیشتر
آگاهی واجی عبارت است از مهارت کودک در تشخیص و تغییر اجزای گفتار که توسط سیستم نوشتاری بازنمایی میشود و عاملی مهم در یادگیری نوشتن به شمار میآید. شفافیت خط نیز به معنای میزان سهولت پیشبینی تلفظ از خط در نظر گرفته میشود. خطهایی که بازنمایی میان خط و تلفظ آن بسیار قابلپیشبینی است، خط شفاف (مانند ترکی، ایتالیایی و اسپانیایی) و خطهایی که بازنمایی میان خط و تلفظ در آنها غیرقابلپیشبینی است، خط تیره نامیده میشوند (مانند انگلیسی، فرانسه و عربی). هدف از انجام این پژوهش، درک بهتر عملکرد نوشتن کودکان طبیعی و خوانشپریش فارسیزبان از طریق آزمونهای آگاهی واجشناختی و املای واژهها با توجه به شفافیت و تیرگی خط فارسی است. به این منظور، تأثیر دو متغیر میزان آگاهی واجشناختی و شفافیت خط بر فرایند نوشتن کودکان طبیعی و خوانشپریش بررسی شد و نتایج بهدستآمده با یافتههای سایر مطالعات در این زمینه مورد مقایسه قرار گرفت. در این پژوهش، عملکرد 10 کودک فارسیزبان پسر (با میانگین سن 2/9 سال) که خوانشپریش رشدی معرفی شده و تحت آموزش بودند، با 20کودک طبیعی فارسیزبان پسر (با میانگین سنی 2/9 سال) که در مدارس عادی مشغول به تحصیل بودند، مقایسه شد. تحلیل دادههای حاصل نشان داد که کودکان خوانشپریش تقریباً در تمام آزمونها عملکرد ضعیفتری نسبت به کودکان طبیعی داشتند. نتایج مربوط به تأثیر شفافیت خط با فرضیۀ وابسته به خط همخوانی داشت؛ به این معنا که انجام آزمونهای آگاهی واجشناختی مربوط به واژههای تیره برای هر دو گروه دشوارتر از انجام آزمونهای مربوط به واژههای شفاف بود. تنها در آزمون تولید واژههای همقافیه، عملکرد دو گروه کاملاً عکس یکدیگر بود؛ یعنی کودکان طبیعی واژههای تیرۀ همقافیۀ بیشتری و کودکان خوانشپریش واژههای شفاف همقافیۀ بیشتری تولید کردند. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین درصد خطاهای کودکان طبیعی در آزمون املای واژهها مربوط به خطاهای آوایی، و بیشترین درصد خطاهای کودکان خوانشپریش در این آزمون مربوط به خطاهای غیرآوایی است که با فرضیۀ نقص واجشناختی همسویی دارد.
ضیاءالدین تاج الدین؛ ملیحه عشقوی
چکیده
یادگیری زمان یکی از مشکلات فارسیآموزان خارجی است. برای پرداختن به این مشکل، پیشرفت در یادگیری زمانهای فارسی براساس روشهای متفاوت در آموزش آنها در کانون این پژوهش قرار گرفت. بدینمنظور، تأثیر دو روش ساختاری و ارتباطی برای آموزش زمان بررسی شد. آزمودنیها از بین فارسیآموزان سطح دوم میانی در مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی ...
بیشتر
یادگیری زمان یکی از مشکلات فارسیآموزان خارجی است. برای پرداختن به این مشکل، پیشرفت در یادگیری زمانهای فارسی براساس روشهای متفاوت در آموزش آنها در کانون این پژوهش قرار گرفت. بدینمنظور، تأثیر دو روش ساختاری و ارتباطی برای آموزش زمان بررسی شد. آزمودنیها از بین فارسیآموزان سطح دوم میانی در مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران (مؤسسه دهخدا) انتخاب شدند. تعداد هر گروه شامل 40 فارسیآموز غیرایرانی بود. هر دو گروه در دو پیشآزمون زمان شرکت کردند تا از منظر توانایی استفاده از زمان در زبان فارسی همگن شوند. سپس زمانها به آزمودنیها در گروه ساختاری براساس روش ساختاری آموزش زبان آموزش داده شد. گروه ارتباطی نیز با توجه به طرح درسهای ارتباطی که تهیه و تدوین شد، زمانهای فارسی را فراگرفتند. بر اساس عملکرد دو گروه در پسآزمون، پیشرفت هر گروه در مقایسه با پیشآزمون و نیز در مقایسه با یکدیگر با استفاده از آزمون تی مستقل مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج تحلیلها نشان میدهد که گروه ارتباطی پیشرفت معنیداری در درک و کاربرد درست زمان نسبت به گروه ساختاری بهدست آورد. در مقابل، تفاوت آماری معنیداری در پیشآزمون و پسآزمون گروه ساختاری ملاحظه نشد. افزون بر این، نتایج آزمون تی نشان میدهد عملکرد گروه ارتباطی در پسآزمون از نظر آماری بهطرز معنیداری بهتر از عملکرد گروه ساختاری بود. نتایج این تحقیق تجربی دال بر آن است که با توجه به تأثیرگذاری روش تدریس ارتباطی در آموزش زمان، در تهیه و تدوین مطالب درسی برای فارسیآموزان و در روش آموزش مفهوم دستوری زمان، روش تدریس ارتباطی روشی کارآمد است که توجه و بهکارگیری آن در مراکز آموزش زبان فارسی به ارتقای آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان یاری میرساند.
سید حمزه موسوی
چکیده
این مقاله ساختار «فعل تصریف ـ فعلتصریف» (VinflVinfl) را در زبان فارسی بر اساس رویکرد شناختی دستور ساختاری (Lakoff, 1987; Goldberg, 1995; 2003; 2006) بررسی میکند و هدف اصلی آن بررسی قدرت رویکرد دستور ساختاری در تبیین ساختارهایی است که از دو فعل متوالی تشکیل شدهاند. این دستور به شناسایی ساختارهای متعدد از منظر شعاعی پرداخته و با استفاده ...
بیشتر
این مقاله ساختار «فعل تصریف ـ فعلتصریف» (VinflVinfl) را در زبان فارسی بر اساس رویکرد شناختی دستور ساختاری (Lakoff, 1987; Goldberg, 1995; 2003; 2006) بررسی میکند و هدف اصلی آن بررسی قدرت رویکرد دستور ساختاری در تبیین ساختارهایی است که از دو فعل متوالی تشکیل شدهاند. این دستور به شناسایی ساختارهای متعدد از منظر شعاعی پرداخته و با استفاده از شواهد صوری و معنایی آنها را از یکدیگر تمایز میدهد. در این مقاله، از شواهد صوری و معنایی برای تمایز ساختار «فعلتصریف ـ فعلتصریف» از دیگر ساختارهای مشابه استفاده میشود. دادههای این پژوهش (در حدود 1300 جمله نمونه) از داستانها، فیلمهای سینمایی و صفحات اینترنتی استخراج شدهاند و رویکردی توصیفیـتحلیلی برای مقایسه ساختارهای متعدد بهکار رفته است. نگاشت بین مشخصههای معنایی و دستوری ساختار «فعلتصریف ـ فعلتصریف» ترسیم شده و محدودیتهای معنایی همچون نفیناپذیری و نوع افعال شرکتکننده در ساختارها مشخص شده است. پژوهش حاضر به این نتیجه رسید که در ساختار «فعلتصریفـفعلتصریف» معمولاً فعل نخست توصیفی برای فعل دیگر به دست میدهد و فعل دوم معمولاً فعلی حرکتی است. از خصوصیات خاص آن میتوان به نفیناپذیری و تمایز آن از «فعلتصریف و فعلتصریف» اشاره کرد. همچنین، ساختار «فعلتصریفـفعلتصریف» را با ساختارهای مشابه همچون «داشتنتصریفـ فعلتصریف»، «دادنتصریف1–فعلتصریف2»، «فعل (امر)–فعل(امر)» و ساختارهای اصطلاحی همچون «فعل (امر)ببینم»، «زدن تصریف–فعلتصریف» و غیره مقایسه کردیم. در مورد ساختار «داشتنتصریف-فعلتصریف» مشخص شد که ساختاری چندمعنا است و براساس بافت ممکن است به معنای استمراری، آغازی و آینده بهکار رود. مزیت این رویکرد نسبت به دیگر رویکردهای دستوری در این است که هرگاه مشخصات نحوی-معنایی یافت شود، ساختار جدیدی تعریف میشود و بنابراین، ساختارهایی را که نامنظم خوانده میشوند، بر خلاف آن دستورها بهخوبی تبیین میکند.
عالیه کردزعفرانلو کامبوزیا؛ فاطمه شاه وردی شهرکی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی طبقات طبیعی موجود در سجع پایانی برخی از سورههای قرآن کریم است. بسیاری از سورههای قرآن، بهویژه جزء سیاُم سجع پایانی دارند و به واکهها و همخوانهای یکسان ختم شدهاند. برخی دیگر با وجود نداشتن واکهها و همخوانهای یکسان در سجع پایانی، موزون و گوشنوازند. دلیل این امر را میتوان در رابطهای دانست که ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی طبقات طبیعی موجود در سجع پایانی برخی از سورههای قرآن کریم است. بسیاری از سورههای قرآن، بهویژه جزء سیاُم سجع پایانی دارند و به واکهها و همخوانهای یکسان ختم شدهاند. برخی دیگر با وجود نداشتن واکهها و همخوانهای یکسان در سجع پایانی، موزون و گوشنوازند. دلیل این امر را میتوان در رابطهای دانست که واکهها و همخوانها در پایان هر آیه با آیة دیگر دارند که در قالب طبقات طبیعی قابل تبیین است. متن مورد استفاده در این پژوهش را کلیة آیات قرآن کریم تشکیل میدهند. برخی نتایج این تحقیق عبارتند از: 1ـ با وجود آنکه همخوانها در واژههای پایانی برخی آیات با یکدیگر تفاوت دارند، از دیدگاه واجشناسی در یک طبقة طبیعی جای میگیرند. 2ـ در یک سوره، برخی از آیات به /m/ و برخی به /n/ پایان مییابند که این دو همخوان در یک طبقة طبیعی جای میگیرند. 3ـ طبقة طبیعی «رساها» بیشترین بسامد را در سجع پایانی آیات قرآن به خود اختصاص دادهاند.
فاطمه حبیبی؛ فتحیه فتاحی زاده
چکیده
مقالۀ حاضر، پژوهشی معناشناختی است که رویداد حرکتی رفتن را در قرآن کریم، از جهت ساختار شبکۀ معنایی حرف اضافۀ «إلی» بررسی می کند. هدف این پژوهش، تحلیل رویداد حرکتی رفتن و دستیابی به شبکۀ معنایی حروف اضافه بر اساس نظریة رویداد حرکت تالمی بوده است. به همین منظور، 88 فعل مشتمل بر ژرف ساخت «رفتن» در قرآن استخراج و تحلیل شده ...
بیشتر
مقالۀ حاضر، پژوهشی معناشناختی است که رویداد حرکتی رفتن را در قرآن کریم، از جهت ساختار شبکۀ معنایی حرف اضافۀ «إلی» بررسی می کند. هدف این پژوهش، تحلیل رویداد حرکتی رفتن و دستیابی به شبکۀ معنایی حروف اضافه بر اساس نظریة رویداد حرکت تالمی بوده است. به همین منظور، 88 فعل مشتمل بر ژرف ساخت «رفتن» در قرآن استخراج و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش نشان داده است که پرکاربردترین حرف اضافة به کاررفته با مفهوم رفتن، حرف «إلی» است؛ گرچه این حرف در معنای پیش نمون، مفهوم انتهاء، غایت و مقصد را بازنمود کرده است، اما کاربرد آن در آیات محدود به این معنا نبوده و مفاهیم جدیدی چون جهت (درون، بیرون، بالا) و حالات مختلف (روانی، جسمانی) به وسیلة این حرف اضافه، رمزگذاری شده است. از جمله نتایج این پژوهش، بازنمایی شبکۀ معنایی حرف اضافۀ «إلی» است که سبب شده است دانش موجود از این مفهوم در قرآن کریم ارتقاء یابد.
شهره صادقی؛ شهلا رقیب دوست
چکیده
ساخت موصولی از جمله ساختهای پیچیدۀ نحوی است که برحسب ردههای زبانی مختلف ساختارهای متنوعی دارد. تحقیقات در زبانهای مختلف نشان دادهاند که پردازش بندهای موصولی فاعلی نسبت به بندهای موصولی مفعولی آسانتر و سریعتر است. در برخی از پژوهشهای پیشین، فرضیۀ مبتدابودگی برای تبیین سهولت و سرعت بیشتر پردازش بندهای موصولی فاعلی مطرح ...
بیشتر
ساخت موصولی از جمله ساختهای پیچیدۀ نحوی است که برحسب ردههای زبانی مختلف ساختارهای متنوعی دارد. تحقیقات در زبانهای مختلف نشان دادهاند که پردازش بندهای موصولی فاعلی نسبت به بندهای موصولی مفعولی آسانتر و سریعتر است. در برخی از پژوهشهای پیشین، فرضیۀ مبتدابودگی برای تبیین سهولت و سرعت بیشتر پردازش بندهای موصولی فاعلی مطرح شده است، اما بر پایۀ این فرضیه اگر ضمیر شخصی گروه اسمیِ درونیِ بند موصولی باشد، دشواری پردازش بندهای موصولیِ مفعولی کاهش مییابد. در پژوهش حاضر، با استفاده از آزمایش خواندن خودگام، که یکی از آزمایشهای برخط در حوزۀ روانشناسی زبان است، سرعت پردازش جملات موصولیِ فاعلی و مفعولیِ دارای گروه اسمیِ کامل و گروه اسمیِ ضمیری در زبان فارسی مورد مقایسه قرار گرفتهاند. روال اجرای آزمایش بهصورت نمایش غیرانباشتۀ خطی، پنجرۀ متحرک و خواندن بخشبهبخش جمله بود. هر یک از 16 محرکِ جملهای این آزمایش چهار صورت نحوی داشتند و در مجموع، 640 داده زمان خواندن از 40 آزمودنی 20 الی 30 سالۀ فارسیزبان ثبت شد. نتایج نشان دادند که سرعت پردازش بخشهای درونی بند موصولی، یعنی بخشهای گروه اسمیِ درونی و فعل بند موصولی، بهترتیب در بندهای موصولیِ مفعولیِ ضمیری، فاعلیِ ضمیری، فاعلیِ کامل و مفعولیِ کامل بیشتر بود، اما سرعت پردازش بخش فعل بند اصلی در انواع مختلف جملههای موصولی اندکی متفاوت بود. یافتهها همسو با نتایج برخی پژوهشهای انجامشده در دیگر زبانها بیانگر تأیید فرضیۀ مبتدابودگی در سرعت پردازش بندهای موصولی زبان فارسی بودند.
نیره جودی
چکیده
پژوهش حاضر کوشیده است به این پرسشها پاسخ دهد که کدام ساختها در زبان فارسی بر تعریف مرسوم جملات با اثر مسیر باغی منطبقاند و با توجه به انگارههای مربوط به پردازش جملات، چگونه میتوان دستهبندی مناسبی برای این ساختها در فارسی بهدست داد. نخست، اصطلاح جملات مسیر باغی در انگلیسی و همچنین مفاهیم نظری و الگوهای مربوط به پردازش ...
بیشتر
پژوهش حاضر کوشیده است به این پرسشها پاسخ دهد که کدام ساختها در زبان فارسی بر تعریف مرسوم جملات با اثر مسیر باغی منطبقاند و با توجه به انگارههای مربوط به پردازش جملات، چگونه میتوان دستهبندی مناسبی برای این ساختها در فارسی بهدست داد. نخست، اصطلاح جملات مسیر باغی در انگلیسی و همچنین مفاهیم نظری و الگوهای مربوط به پردازش جملات معرفی شدند. سپس، با بررسی نمونههای فارسی مطرح در پژوهشهای انجامشده بر روی ابهام و بهویژه ابهام ساختاری، مشخص شد زبان فارسی ساختهایی دارد که با تعریف جملات مسیر باغی در انگلیسی منطبق هستند. همچنین، مشخص شد که ابهام ساختاری را میتوان گونهای از جملات با اثر مسیر باغی دانست و این جملات را میتوان به دو دسته تقسیم کرد: ساختهایی با یک خوانش دستوری و ساختهایی که بهدلایل نحوی و معنایی بیش از یک خوانش دارند. با توجه به انگارههای مطرح در زمینۀ پردازش جملات، به نظر میرسد عوامل مؤثر در بروز اثر مسیر باغی درجملات فارسی تقریباً شبیه عوامل بروز این اثر در ساختهای زبان انگلیسی باشند. در انتها، بر نقش نوای گفتار در حالت شنیداری و نکات سجاوندی در نوشتار، در رفع اثر جملات گمراهکننده تأکید شده است.
سعیده طاهری؛ ماندانا نوربخش
چکیده
مطالعۀ حاضر به بررسی تأثیر سرعت گفتار روی زمان شروع واک (ویاُتی) همخوانهای انسدادی واکدار /b, d, ɟ/ و بیواک /p,t,c/ زبان فارسی معیار میپردازد. به این منظور، طی آزمون تولیدی تعداد 8 جمله حاوی کلمات آزمایش، هر کدام 3 مرتبه توسط 24 شرکت کننده (17 شرکت کنندۀ مؤنث و 7 شرکت کنندۀ مذکر) در سرعتهای متفاوت تولید شدند. مقادیر ویاُتی برای ...
بیشتر
مطالعۀ حاضر به بررسی تأثیر سرعت گفتار روی زمان شروع واک (ویاُتی) همخوانهای انسدادی واکدار /b, d, ɟ/ و بیواک /p,t,c/ زبان فارسی معیار میپردازد. به این منظور، طی آزمون تولیدی تعداد 8 جمله حاوی کلمات آزمایش، هر کدام 3 مرتبه توسط 24 شرکت کننده (17 شرکت کنندۀ مؤنث و 7 شرکت کنندۀ مذکر) در سرعتهای متفاوت تولید شدند. مقادیر ویاُتی برای همخوانهای انسدادی واکدار و بیواک به تفکیک موقعیت در واژه (آغازین، میانواکهای) و سرعتهای مختلف گفتار (آهسته، عادی، سریع) از طریق نرمافزار تحلیل صوتشناختی پرات ویرایش 6.0.29 اندازهگیری شد. در نهایت، تعداد 1152 داده به نرمافزار تحلیل آماری اس.پی.اس.اس ویرایش 0/24، ارائه شد. در این آزمون، متغیر وابسته ویاُتی و متغیرهای مستقل سرعت گفتار، جایگاه تولید، موقعیت در واژه و واکداری درنظر گرفته شد. نتایج نشان داد که در زبان فارسی معیار، سرعتهای مختلف گفتار تنها ویاُتی مقولۀ پسافت زیاد {بیواک دمیده} را تحتتأثیر قرار میدهد، اما ویاُتی مقولۀ پسافت کم {بیواک نادمیده} در سرعتهای گوناگون تفاوت معنادار ندارد. با توجه به نتایج حاصل، میتوان ادعا کرد که در زبان فارسی معیار، میزان دمش آواهای دمیده در سرعتهای مختلف گفتار دچار تغییر میشود.
وحیده ابوالحسنی زاده؛ انیس معصومی
چکیده
هدف از این مقاله، مطالعة کاهش واکهای در واکههای لهجة کرمانی است. کاهش واکهای فرایندی است که در هجای بیتکیه رخ میدهد و طی آن واکهها به سوی واکههایی دیگر گرایش مییابند. برای بررسی کاهش واکهای در این لهجه، از 10 گویشور لهجة کرمانی (5 زن و 5 مرد) خواسته شد که 24 واژه (که در 12 واژه، واکهها در هجای تکیهبر و در 12 واژة دیگر همان واکهها ...
بیشتر
هدف از این مقاله، مطالعة کاهش واکهای در واکههای لهجة کرمانی است. کاهش واکهای فرایندی است که در هجای بیتکیه رخ میدهد و طی آن واکهها به سوی واکههایی دیگر گرایش مییابند. برای بررسی کاهش واکهای در این لهجه، از 10 گویشور لهجة کرمانی (5 زن و 5 مرد) خواسته شد که 24 واژه (که در 12 واژه، واکهها در هجای تکیهبر و در 12 واژة دیگر همان واکهها در هجای بیتکیه قراردارند) را سه مرتبه تکرار کنند. صدای این افراد توسط میکروفون شور ضبط شده و بهوسیلة نرمافزار پرت مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. برای هر واژه یک شبکة متنی ساخته شد. سپس، مقادیر دیرش، بسامد سازههای اوّل، بسامد سازههای دوم و بسامد پایة واکهها در هجاهای تکیهبر و بیتکیه اندازهگیری شد و تأثیر تکیه بر این متغیرها مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج نشان داد که بسامد پایه و دیرش واکهها در هجای بیتکیه کاهش مییابد. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که بسامد سازة اوّل تمامی واکهها و بسامد سازة دوم واکههای [ɑ, e, o, u] در هجای بیتکیه به سوی بسامد سازة اوّل و بسامد سازة دوم واکة شوا گرایش دارند. همچنین نتایج گویای آن است که کاهش واکهای در لهجة کرمانی مرکزگرا است.
عباسعلی آهنگر؛ محمد امیر مشهدی؛ سمیه دهمرده بهروز
چکیده
هدف این پژوهش، توصیف و تحلیل حوزههای مفهومی به کار رفته در استعارههای بوستان سعدی بر اساس نظریه آمیزه مفهومی مطرح شده توسط فوکونیه و ترنر (1998، 2002) میباشد. در این نظریه، برای توصیف و تحلیل استعارهها از فضاهای ذهنی استفاده میشود که عبارتند از: دو فضای دروندادی، یک فضای عام و یک فضای آمیخته. در این پژوهش، فضاهای ذهنی هر استعاره ...
بیشتر
هدف این پژوهش، توصیف و تحلیل حوزههای مفهومی به کار رفته در استعارههای بوستان سعدی بر اساس نظریه آمیزه مفهومی مطرح شده توسط فوکونیه و ترنر (1998، 2002) میباشد. در این نظریه، برای توصیف و تحلیل استعارهها از فضاهای ذهنی استفاده میشود که عبارتند از: دو فضای دروندادی، یک فضای عام و یک فضای آمیخته. در این پژوهش، فضاهای ذهنی هر استعاره در بوستان سعدی توصیف شده است تا مشخص شود در هر استعاره از چه حوزههای مفهومی در ساخت فضاهای ذهنی استفاده گردیده است. سپس، معنادار بودن و یا معنادار نبودن استفاده از این حوزههای مفهومی با استفاده از آزمون خی دو در نرمافزار اس. پی. اس. اس. اندازهگیری شده است. نتایج نشان میدهد حوزههای مفهومی بهکار رفته در استعارههای بوستان سعدی را می توان در 13 گروه دستهبندی نمود که عبارتند از: (1) جاندارپنداری، (2) سفر برای مفهوم زندگی، (3) استفاده از جهتها برای هستارهای مثبت و منفی، (4) پدیدههای طبیعی، (5) حیوانات، (6-) مزهها، (7) کشاورزی، (8) اعضای بدن، (9) مظروف بودن هستارهایی که ظرف نیستند، (10) اشیا، (11) افعال، (12) شخصیتهای انسانی و (13) محل. هنگام ساخت استعارهها، این حوزههای مفهومی در یک فضای دروندادی قرار گرفته و همراه با فضای دروندادی دیگری که هدف شاعر محسوب میشود، به فضای آمیخته فرافکنی شده و استعاره را میسازند. آنگونه که نتایج این پژوهش نشان میدهد؛ تمام استعارههای بوستان سعدی را میتوان براساس حوزههای مفهومی که در ساخت فضاهای ذهنی مطرح شده در نظریه آمیزه مفهومی نقش دارند، مورد توصیف و تحلیل قرار داد.
زهرا علی مراد؛ امیرسعید مولودی؛ رقیه صلاحی
چکیده
هدف از این پژوهش، بررسی و مقایسۀ نوع و تعداد راهبردهای استنباط معنی و منابع دانشی است که خوانندگان موفق و کمترموفق فارسیآموز در هنگام خواندن متون فارسی و مواجهه با واژههای فارسی دارای ریشۀ عربی که دچار تغییر معنایی شدهاند، استفاده میکنند. برای این منظور، در ابتدا 64 واژۀ فارسی با ریشۀ عربی خارج از بافت و سپس، در قالب یک داستان ...
بیشتر
هدف از این پژوهش، بررسی و مقایسۀ نوع و تعداد راهبردهای استنباط معنی و منابع دانشی است که خوانندگان موفق و کمترموفق فارسیآموز در هنگام خواندن متون فارسی و مواجهه با واژههای فارسی دارای ریشۀ عربی که دچار تغییر معنایی شدهاند، استفاده میکنند. برای این منظور، در ابتدا 64 واژۀ فارسی با ریشۀ عربی خارج از بافت و سپس، در قالب یک داستان کوتاه به 10 نفر فارسیآموز عربزبان اهل کشور لبنان داده شد. در مرحلة بعد، پروتکل بلند فکرکردن به آنها آموزش داده شد و منابع و راهبردهای مورد استفادۀ آنها براساس منابع دانش معرفیشده توسط هاستراپ (2008) و راهبردهای ارائهشده توسط هو و نساجی (2014) ضبط، ثبت و بررسی شد. برای تعیین سطح این افراد و مشخصکردن خوانندگان موفق و کمترموفق، آزمون درک مطلب نیز از آنها گرفته شد. نتایج این پژوهش نشان داد افرادی که در آزمون درک مطلب موفقتر عمل کردند، نسبت به افرادی که موفقیت کمتری داشتند از منابع دانش و راهبردهای کمتری برای استنباط معنی واژههای فارسی با ریشۀ عربی استفاده کردند.
مونا ولی پور
چکیده
سنت دستورنویسی عربی یکی از مهمترین جریانهای زبانشناسی در طول تاریخ است؛ جریانی که دستاوردهای آن در بسیاری از موارد با دستاوردهای مطالعات زبانشناسی جدید برابر است. در این پژوهش ضمن نشاندادن تطابق تقسیمبندی سهگانۀ انواع وجه فعلی (اخباری، التزامی و امری) با تقسیمبندی سهگانۀ فعل مرفوع، منصوب و مجزوم در عربی، روشن میکنیم ...
بیشتر
سنت دستورنویسی عربی یکی از مهمترین جریانهای زبانشناسی در طول تاریخ است؛ جریانی که دستاوردهای آن در بسیاری از موارد با دستاوردهای مطالعات زبانشناسی جدید برابر است. در این پژوهش ضمن نشاندادن تطابق تقسیمبندی سهگانۀ انواع وجه فعلی (اخباری، التزامی و امری) با تقسیمبندی سهگانۀ فعل مرفوع، منصوب و مجزوم در عربی، روشن میکنیم که دستورنویسان زبان عربی کاربردهای وجه التزامی در این زبان را چگونه توصیف و با اشاره به چه مؤلفههایی آن را تبیین کردهاند. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که سیبویه، سردمدار مکتب بصره و صاحب قدیمیترین کتاب در نحو عربی، به نقش عدمقطعیت در کاربردهای فعل منصوب (حال التزامی) اشعار داشته و در بحث مربوط به عوامل ناصبه بدان اشاره کرده است. همچنین، میتوان از خلال برخی از نظرات او، اهمیت دیدگاه گوینده در تعیین قطعی یا غیرقطعی-بودن گزاره را استخراج کرد. از سوی دیگر، نشان میدهیم که فرّاء، سردمدار مکتب کوفه، چگونه برای تبیین کاربردهای وجه التزامی نقش زمان و دلالت زمانی را دخیل دانسته است. دستورنویسان بعدی به پیروی از آرای نحوی آنها این بحث را تکمیل کردهاند و برای نمونه، به تمایز میان زمان مطلق و زمان نسبی برای تعیین دلالتهای زمانی حال التزامی اشاره کردهاند. زبانشناسان در قرن اخیر بدون مراجعه به یافتههای این سنت، اهمیت این دو مؤلفه را در کاربردهای وجه التزامی کشف کردهاند؛ دستاوردی که طبق نتایج این پژوهش، ردپای آن را در بیش از هزار سال پیش در کتب نحویون زبان عربی، میتوان دید.
زهره سادات ناصری؛ جلیل اله فاروقی هندوالان؛ امین ناصری؛ ابراهیم محمدی
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی نوین در تحلیل گفتمان است که در دهههای اخیر، در طیف وسیعی از پژوهشها در رشتههای ادبیات و روانشناسی به کار گرفته شده است. اگرچه رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رابطۀ زبان، قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در اولویت قرار میدهد، اما ادبیات ملتها را نیز میتوان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبانشناختی ...
بیشتر
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی نوین در تحلیل گفتمان است که در دهههای اخیر، در طیف وسیعی از پژوهشها در رشتههای ادبیات و روانشناسی به کار گرفته شده است. اگرچه رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رابطۀ زبان، قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در اولویت قرار میدهد، اما ادبیات ملتها را نیز میتوان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبانشناختی تحلیل و تفسیر کرد. تاریخ بیهقی از جمله آثاری است که بررسی آن در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی میسر است و به تحلیلگر امکان میبخشد تا رابطۀ قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در این اثر آشکار سازد. این پژوهش بر آن است تا با بررسی زبانشناختی داستان «مرگ بونصر مشکان» از تاریخ بیهقی، به لایههای زیرین و پنهان متن ـ یعنی وضعیت رابطۀ قدرت و ایدئولوژی در عصر غزنوی ـ برسد و با کنار هم گذاشتن ایدئولوژیهای مختلف در درون متن، به آشناییزدایی انتقادی دست پیدا کند. برای این کار، از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف استفاده میشود و متن در سه لایۀ توصیف، تفسیر و تبیین مورد تحلیل قرار میگیرد. در سطح توصیف، بیشتر بر انتخاب نوع واژگان، شخصیتها و جنبههای استعاری تأکید شده است که دیدگاه ایدئولوژیک نویسنده را بیان میکند. فضای سرد و بیروح حاکم بر داستان، اختناق اوضاع اجتماعی آن دوره و حس آزادیطلبی توأم با یأس شخصیت اصلی داستان که در کلمات و عبارات متن نهفته و نویسنده با هنرمندی تمام آنها را کنار هم آورده است، از ویژگیهای برجستۀ این بخش به شمار میآید. در سطح تفسیر، بحران عاطفی و روانی حاکم بر اجتماع آن دوران و گفتمان طیفهای مختلف با پیوندی بینامتنی تفسیر میشود. در سطح تبیین، تقابل آسایش روحی و پریشانی، تعهد و بیتعهدی، وفاداری و خیانت، دوستی و دشمنی، همگی، فضای داستان را در هیجان تقابلی فرومیبرد.
عباسعلی آهنگر؛ محمد امیر مشهدی؛ زینب تیموری رابر
چکیده
یکی از انواع رویکردهای تحلیلی متون، رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ونلیوون است. این رویکرد دارای دو مؤلفۀ اصلی حذف و اظهار است که هرکدام دارای زیرمؤلفههای مختلفی هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل چگونگی تحقق مؤلفههای حذف، شامل پنهانسازی وکمرنگسازی و برخی از مؤلفههای اظهار، شامل تشخصزدایی، طبقهبندی، تشخصبخشی، ...
بیشتر
یکی از انواع رویکردهای تحلیلی متون، رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ونلیوون است. این رویکرد دارای دو مؤلفۀ اصلی حذف و اظهار است که هرکدام دارای زیرمؤلفههای مختلفی هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل چگونگی تحقق مؤلفههای حذف، شامل پنهانسازی وکمرنگسازی و برخی از مؤلفههای اظهار، شامل تشخصزدایی، طبقهبندی، تشخصبخشی، منفعلسازی، جنسارجاعی و زیرمؤلفههای مربوط به هریک از آنها در بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان «بیژن و منیژه» از شاهنامۀ فردوسی است. در این راستا، انواع جملات این اثر تعیین و شمارش شدهاند. سپس، بسامد کاربرد، درصد و سطح معناداری هر یک از مؤلفهها و زیرمؤلفههای مربوط به آنها از طریق تحلیل آماری و آزمون خیدو سنجش شده است. نتایج پژوهش نشان میدهند که شاعر از تمام مؤلفههای گفتمانی حذف و اظهار موردنظر در این داستان استفاده کرده است. بهعلاوه، بر اساس نتایج آزمون خیدو، بین بسامد کاربرد مؤلفههای اصلی بررسیشده در قیاس با یکدیگر و نیز، بین زیرمؤلفههای مربوط به هر مؤلفۀ اصلی رابطهای معنادار وجود دارد. تحلیل نتایج مؤلفههای حذف نشان میدهد که شاعر تمایلی به بازنمایی کارگزاران اجتماعی بهصورت پنهان ندارد. همچنین، نتایج مؤلفههای موردبررسی اظهار نشان میدهند که شاعر با بهکارگیری زیرمؤلفۀ ارزشدهی مثبت و منفعلسازی تأثیرپذیر مستقیم سعی دارد کارگزاران اجتماعی را اثرگذار و دارای ارزش مثبت بازنمایی کند. بهعلاوه، در بسیاری از جملات کارگزاران اجتماعی از طریق ارجاع به گفتهها، ویژگیهای ظاهری و یا بهکارگیری استعارهها و تشبیهات بازنمایی میشوند.
رضا محمدی؛ حسین بازوبندی
چکیده
از جمله نظریههای نوینی که امروزه جایگاهی ویژه و کاربرد وسیعی در تحلیل متن و دیگر حوزههای زبانشناختی پیدا کرده نظریۀ نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسن (2014) است. بر اساس این رویکرد، ساختار زبان متأثر از نقشهایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده دارد و این تأثیر بهشکل سه فرانقش بازنمودی، متنی و بینافردی ...
بیشتر
از جمله نظریههای نوینی که امروزه جایگاهی ویژه و کاربرد وسیعی در تحلیل متن و دیگر حوزههای زبانشناختی پیدا کرده نظریۀ نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسن (2014) است. بر اساس این رویکرد، ساختار زبان متأثر از نقشهایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده دارد و این تأثیر بهشکل سه فرانقش بازنمودی، متنی و بینافردی تجلی مییابد. ازآنجاکه فرانقش بینافردی بر شیوۀ تبادل معنا بین گوینده و مخاطب استوار است، کاربست آن در تحلیل متون دینی، ضمن ایجاد درک بهتر از چنین متونی، میتواند سنگ محک مناسبی برای ارزیابی قابلیت تعمیم این نظریه نیز فراهم سازد. نگارندگان در پژوهش حاضر، با روشی توصیفیـتحلیلی، به بررسی خطبۀ شقشقیه با رویکرد نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسن (2014) در قالب فرانقش بینافردی میپردازند. نتایج عمدۀ پژوهش نشان میدهد که علیرغم بسامد غالب وجه خبری، امام (ع) در سرتاسر این خطبه به نحوی در تبادل و انتقال معنا عمل کرده است که گویی هر دو سوی تعامل، با هم، در ساخت متن شرکت دارند و از این طریق، راه هرگونه یکسویگی تعامل را بسته است. خطبۀ شقشقیه با انگیزه و هدف احقاق و اثبات حق خلافت از سوی امیرالمؤمنین (ع) ایراد شده است و درعینحال، امام در ایراد این خطبه، از لوازم انشا در جهت اقناع و استمالۀ مخاطب بهره نمیبرند؛ دلیل چنین امری را میتوان این دانست که ایشان آنچنان به حقانیت خود و جایگاه خود نسبت به خلافت یقین و باور داشتهاند که از آن صرفاً خبر دادهاند و اصلاً نیازی به استفاده از عبارات انشایی جهت اثبات چنین حقی احساس نکردهاند.
قدرت جاودانی
دوره 5، شماره 7 ، فروردین 1397، ، صفحه 133-109
چکیده
بنا بر یکی از فرضیههای الگوی نظارت کراشن (1982)، فراگیری ساختارهای دستوری زبان دوم نیز، همانند زبان اول، با ترتیب خاصی صورت میگیرد. تحقیقات متعدد انجام شده در این زمینه بیانگر وجود مراحل معینی طی فراگیری برخی ساختارهای دستوری زبان دوم است. در این پژوهش، به بررسی ترتیب فراگیری جهتهای زبان فارسی توسط غیرفارسیزبانان پرداخته ...
بیشتر
بنا بر یکی از فرضیههای الگوی نظارت کراشن (1982)، فراگیری ساختارهای دستوری زبان دوم نیز، همانند زبان اول، با ترتیب خاصی صورت میگیرد. تحقیقات متعدد انجام شده در این زمینه بیانگر وجود مراحل معینی طی فراگیری برخی ساختارهای دستوری زبان دوم است. در این پژوهش، به بررسی ترتیب فراگیری جهتهای زبان فارسی توسط غیرفارسیزبانان پرداخته شده است. یافتن ترتیب فراگیری این مقوله توسط غیرفارسیزبانان و مقایسۀ آن با الگوی ثبتشده از کودکان فارسیآموز، از جملۀ اهداف پژوهش حاضر است. بهعلاوه، قیاس عملکرد زنان و مردان فارسیآموز هم در دستور کار پژوهش قرار گرفته است. برای این کار، یک پرسشنامۀ حاوی پانزده جفت جملۀ هممعنی، طراحی و میان فارسیآموزان غیرفارسیزبان در سطوح زبانی مختلف توزیع شده، سپس از آنان درخواست شده است تا بدون توجه به ترتیب دروسِ کتب آموزشی خود، نمونه جملاتی را که زودتر یاد گرفته و از آنها استفاده کردهاند، تعیین نمایند. واکاوی دادهها نشان داد که تقریباً تمام غیرفارسیزبانان نیز همچون کودکان فارسیآموز، ابتدا جهت معلوم را میآموزند.
عادل رفیعی؛ سارا ترابی
چکیده
مفهوم وراثتِ پیشفرض از مفاهیم اساسی مورد استفاده در رویکردهای شبکهای است که دانش زبانی را متشکل از گرههای ساختی در سطوح مختلف انتزاع و روابط سلسلهمراتبی بین آنها در نظر میگیرد. بر اساس این سازوکار، مشخصات مربوط به هر ویژگی از گره بالاتر به گره پایینتر به ارث میرسد، مگر آنکه گره پایینتر خود دارای مشخصات دیگری برای آن ...
بیشتر
مفهوم وراثتِ پیشفرض از مفاهیم اساسی مورد استفاده در رویکردهای شبکهای است که دانش زبانی را متشکل از گرههای ساختی در سطوح مختلف انتزاع و روابط سلسلهمراتبی بین آنها در نظر میگیرد. بر اساس این سازوکار، مشخصات مربوط به هر ویژگی از گره بالاتر به گره پایینتر به ارث میرسد، مگر آنکه گره پایینتر خود دارای مشخصات دیگری برای آن ویژگی باشد. اهمیت چنین سازوکاری به هنگام توصیف آن دسته از ساختهای زبانی مشخص میشود که با وجود داشتن نقاط مشترک، دارای ویژگیهای متفاوتی نیز هستند. بهکمک وراثت پیشفرض میتوان بدون از دست دادن تعمیمهای کلی ناظر بر ساختهای مشابه، تمایزهای آنها را نیز توجیه کرد و بدون نیاز به قائل شدن به موارد استثنا، مرتبط بودن چنین ساختهایی را در شبکۀ زبانی نشان داد. نوشتۀ حاضر با اتخاذ رویکرد صرف ساختمحور و تمرکز بر شیوۀ تعبیر مفهوم وراثت در این رویکرد تحت عنوان انگیختگی، درصدد تشریح نقش الگوهای واژهسازی در تولید و درک واژههای پیچیدهای برمیآید که لزوماً و در تمامی ویژگیهای صوری و معنایی، با الگوی مربوط به خود مطابقت ندارند. به این منظور، نمونههایی از سه الگوی واژهسازی «ـزار»، «ـش» و «آمیز» در زبان فارسی مورد بررسی قرار میگیرند و با استفاده از سه مفهوم طرحوارۀ ساختی، وراثت پیشفرض و انگیختگی مدرج، چگونگی امکان تولید نمونههای ظاهراً استثنا که مرتبط با این الگوها هستند، توجیه میشود.
ابراهیم بدخشان؛ محمّد زمانی
چکیده
در این مقاله تلاش بر آن است تا با استفاده از نظریۀ بهینگی با رویکردی همزمانی به تحلیل و توصیف فرایند غلتسازی در زبان کردی (گویش کلهری) پرداخته شود. در این مقاله نشان داده میشود که محدودیت [REL-const] که در بسیاری از زبانهای دنیا (همانند زبانهای نیجرـکنگو) از رتبۀ بالایی در چینش محدودیتها برخوردار است، در گویش کلهری رتبۀ پایینی ...
بیشتر
در این مقاله تلاش بر آن است تا با استفاده از نظریۀ بهینگی با رویکردی همزمانی به تحلیل و توصیف فرایند غلتسازی در زبان کردی (گویش کلهری) پرداخته شود. در این مقاله نشان داده میشود که محدودیت [REL-const] که در بسیاری از زبانهای دنیا (همانند زبانهای نیجرـکنگو) از رتبۀ بالایی در چینش محدودیتها برخوردار است، در گویش کلهری رتبۀ پایینی را به خود اختصاص میدهد. در این مقاله همچنین، استدلال میشود که غلتسازی در زبان کردی علاوه بر واکههای افراشته، بر واکههای غیرافراشته مانند /e/ نیز اعمال میشود؛ بنابراین، افراشتگی V1برای غلتسازی در گویش کلهری، برخلاف بسیاری از زبانهای دنیا، شرط اساسی و تعیینکننده نیست. همچنین، نشان داده میشود که شرط افراشتگی خروجی دستگاه واجی تخطیناپذیر نیست؛ یعنی خروجی دستگاه واجی این گویش در شرایط و جایگاه خاص خود، هم میتواند افراشته باشد، مانند /y/ و هم میتواند غیرافراشته باشد، همانند /Y/.
بهلول علائی
چکیده
نظریۀ ارجاع مستقیم در مورد برخی مسائل معنیشناختی، از جمله مسئلۀ ارجاع به لاوجود و مسئلۀ جایگزینی اسامی خاص هممرجع در جملههای نگرش گزارهای با مشکل مواجه میشود؛ زیرا تنها چیزی که در این نظریه معنی یک عبارت را تشکیل میدهد مصداقِ مرتبط با آن است. در این مقاله، سعی بر آن است که با تکیه بر آنچه «مصداق گفتمانی» نامیده میشود، ...
بیشتر
نظریۀ ارجاع مستقیم در مورد برخی مسائل معنیشناختی، از جمله مسئلۀ ارجاع به لاوجود و مسئلۀ جایگزینی اسامی خاص هممرجع در جملههای نگرش گزارهای با مشکل مواجه میشود؛ زیرا تنها چیزی که در این نظریه معنی یک عبارت را تشکیل میدهد مصداقِ مرتبط با آن است. در این مقاله، سعی بر آن است که با تکیه بر آنچه «مصداق گفتمانی» نامیده میشود، به دو پرسش اساسی در این زمینه پاسخ داده شود: الف) چرا جایگزینی دو عبارت هممرجع در یک جملۀ نگرش گزارهای ارزش صدق جمله را تغییر میدهد؟ ب) چگونه میتوان به ماهیتهایی در متن ارجاع داد که به مصداقی واقعی در جهان خارج ارتباط نمییابند؟ در پاسخ، گفته میشود که آنچه مرجعِ عبارات را تشکیل میدهد، مصداقهای گفتمانی مرتبط با یک یا چند مصداق واقعی متشکل یا یک مصداق انتزاعیِ غیرمتشکل است. در واقع، ارجاع پدیدهای پویا و چند سطحی است که زبان و جهان توأماً در آن دخیلاند.
محمد علی آذرشب؛ سعدالله همایونی
چکیده
زبان به عنوان برترین پدیدة فرهنگی و تمدنی، یکی از مهارتهایی است که ما از سنت خارجی و اجتماع گویشوران کسب میکنیم. افزون بر این، زبان به عنوان مهمترین عامل انتقال فرهنگ و میراث گذشته، نقش تعیینکنندهای در تبیین و ساماندهی افکار و اعتقادات افراد جامعه دارد که این عامل یکی از مؤلفههای اصلی تشکیل هویت، شخصیت و فرهنگ جوامع محسوب ...
بیشتر
زبان به عنوان برترین پدیدة فرهنگی و تمدنی، یکی از مهارتهایی است که ما از سنت خارجی و اجتماع گویشوران کسب میکنیم. افزون بر این، زبان به عنوان مهمترین عامل انتقال فرهنگ و میراث گذشته، نقش تعیینکنندهای در تبیین و ساماندهی افکار و اعتقادات افراد جامعه دارد که این عامل یکی از مؤلفههای اصلی تشکیل هویت، شخصیت و فرهنگ جوامع محسوب میشود. با نگاهی به روابط درهم تنیدة ایران و اعراب در ابعاد مختلف فرهنگی، دینی، سیاسی، سوقالجیشی و... میتوان بهراحتی به داد وستد زبانی و از طریق آن تأثیر و تأثر فرهنگی و تمدنی در طول تاریخ پی برد؛ رابطهای که بیش از هر چیز دیگر در دو سطح زبان و فرهنگ نمود مییابد. نکتة حایز اهمیت دربارة فراگیری یک زبان خارجی این است که با نگاهی به رویکرد فرهنگی جوامع به زبانهای بیگانه درمییابیم که این رویکرد متأثر از فرهنگ به معنای عام کلمه است. سیاستگذاریهای کلان آموزش زبان عربی در ایران نیز خواسته و ناخواسته متأثر از همین رویکرد و نگرش فرهنگی میباشد که در بسیاری از مواقع، این نگرش ـ به سبب چالشهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ـ با اهداف و راهبردهای کلان این رشته در تضاد است. در نوشتة حاضر، سعی بر آن است که پس از تحلیل روابط زبانیـ فرهنگی خوب و دوستانة ایران و جهان عرب در گذشتههای تاریخ، علل و اسباب افول فراگیری زبان عربی را از دو منظر فرهنگی و سیاستگذاریها و برنامهریزیهای زبانی بازنگری کنیم و از این رهگذر، برنامهها و راهکاریی بنیادین را برای بسط آموزش زبان عربی به معنای کاربردی آن در دو سطح عمومی و تخصصی ارائه نماییم.
ایران عبدی؛ مهرداد نغزگوی کهن
چکیده
امکانات و روشهای مکانیابی یکی از مهمترین مباحث مطرح در حوزۀ زبانشناسی شناختی است. زبان با استفاده از منابع و امکاناتی عینی مانند اعضای بدن، اشیاء و موارد موجود در طبیعت و فرایندها به مفهومسازی جهتهای مکانی میپردازد. هر زبان با توجه به مسائل تاریخی و فرهنگی خود، از برخی یا همۀ امکانات فوق استفاده میکند. با توجه به این ملاحظات، ...
بیشتر
امکانات و روشهای مکانیابی یکی از مهمترین مباحث مطرح در حوزۀ زبانشناسی شناختی است. زبان با استفاده از منابع و امکاناتی عینی مانند اعضای بدن، اشیاء و موارد موجود در طبیعت و فرایندها به مفهومسازی جهتهای مکانی میپردازد. هر زبان با توجه به مسائل تاریخی و فرهنگی خود، از برخی یا همۀ امکانات فوق استفاده میکند. با توجه به این ملاحظات، هدف این مقاله شناسایی امکانات و منابع مکانیابی در زبان فارسی در قالب آرای هاینه (1997) است. نتایج این تحقیق نشان میدهد، زبان فارسی به ترتیب اولویت از اعضای بدن، اشیاء موجود در طبیعت و جهتهای جغرافیایی که بسطیافته از سه منبع مذکور هستند، برای بیان مکان استفاده میکند. این زبان از مورد «فرایند» نیز که از جمله موارد ذکر شده در چهارچوب هاینه است، بهره برده است؛ فعلهای پیشوندی همچون «برآمدن»، «درآمدن»، «فروآمدن» و جز آن که نمونههایی از حوزۀ «فرایند» هستند، برای نشان دادن جهت حرکت فعل بهکار میروند.
سیده خدیجه میرباذل؛ معصومه ارجمندی
چکیده
سؤالی که از دیرباز تا کنون مورّخان و عالمان دینی نتوانستند درباره مصداق آن به پاسخ قانعکنندهای برسند، ماجرای ذوالقرنین است که هم در تورات، انجیل، و هم در قرآن از آن سخن به میان آمده است. برخی او را پادشاه یمنی، بعضی اسکندر مقدونی و بسیاری معتقدند او کوروش، پادشاه ایرانی است. نام «ذوالقرنین» سه بار در هجدهمین سورة قرآن (کهف، ...
بیشتر
سؤالی که از دیرباز تا کنون مورّخان و عالمان دینی نتوانستند درباره مصداق آن به پاسخ قانعکنندهای برسند، ماجرای ذوالقرنین است که هم در تورات، انجیل، و هم در قرآن از آن سخن به میان آمده است. برخی او را پادشاه یمنی، بعضی اسکندر مقدونی و بسیاری معتقدند او کوروش، پادشاه ایرانی است. نام «ذوالقرنین» سه بار در هجدهمین سورة قرآن (کهف، آیات 83 تا 98) آورده شده است که همواره ماجرا و هویت ایشان محل سؤال است. این مقاله با هدف شناسایی «ذوالقرنین» کوشید با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد بر رویکرد سه سطحی انتقادی فرکلاف (توصیف، تفسیر و تبیین)، به تحلیل و تبیین سازههای گفتمانیِ آیات فوق الذکر (واژه ها و جملات) بپردازد. رویکرد تحلیل انتقادی گفتمان فرکلاف بر لزوم توجه به حفظ و رعایت تمام جوانب زبانی، بافتی و گفتمانی تأکید دارد. پژوهش حاضر در فرایند تحلیل انتقادی گفتمان آیات مربوط به سرگذشت ذوالقرنین به این نتیجه دست یافت که ذوالقرنین پادشاه یمنی، اسکندر مقدونی و کوروش پادشاه ایرانی که همگی کشورگشا بودهاند، نیست. ذوالقرنین، پیامبری است از جانب خداوند متعال با رسالتی برای اصلاحگری و یاری رساندن به بندگان خدا که در عصر آهن قبل از تولد حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمد (ص) می زیسته است.
راحله گندمکار؛ مهرانه معارفوند
چکیده
مقالۀ حاضر به بررسی چگونگی تعبیر معنایی تکواژهای همنام در زبان فارسی در قالب رویکردی ادراکی پرداخته است. در طول تاریخِ مطالعۀ معنیِ واژهها همواره دو دیدگاه غالب تکواژبنیاد و واژهبنیاد مطرح بودهاند. این پژوهش، ابتدا به طرح برخی معایب هر یک از این دو دیدگاه پرداخته است و سپس، به کمک 30 تکواژ همنام برگرفته از فرهنگ فشردة ...
بیشتر
مقالۀ حاضر به بررسی چگونگی تعبیر معنایی تکواژهای همنام در زبان فارسی در قالب رویکردی ادراکی پرداخته است. در طول تاریخِ مطالعۀ معنیِ واژهها همواره دو دیدگاه غالب تکواژبنیاد و واژهبنیاد مطرح بودهاند. این پژوهش، ابتدا به طرح برخی معایب هر یک از این دو دیدگاه پرداخته است و سپس، به کمک 30 تکواژ همنام برگرفته از فرهنگ فشردة سخن و از طریق مصاحبه با 50 آزمودنی با تحصیلات کارشناسی ارشد غیرزبانشناسی، در چارچوب رویکرد ادراکی معرفیشده از سوی صفوی، به این نتیجه رسیده است که سخنگویان، معنی تکواژها را از طریق تعبیر معنی کل واژه در مییابند. به این ترتیب، برخلاف آنچه در سنت مطالعة معنی، تحتعنوان «ترکیبپذیری» معنایی معرفی شده است (تعبیر معنی از جزء به کل)، بر مبنای رویکرد ادراکی، ما بر اساس «تجزیهپذیری» به تعبیر معنایی تکواژها دست مییابیم (از کل به جزء) و در این میان، مجموعهای از اطلاعات در قالب بافتهای ادراکی A (بافت زبانی)، B (موقعیت حاکم بر تولید بافت A) و بهویژه بافت C (مجموعه اطلاعات پیشین فرد) در تعبیر معنایی دخالت دارند. درواقع، تعبیر معنایی تکواژهای زبان فارسی وابسته به تعبیر معنی کل واژه از طریق اطلاعات بافتی مربوط به واژۀ مذکور است و به روش قیاسی (از کل به جزء) صورت میگیرد.
رضامراد صحرائی؛ شهره سادات سجادی؛ شیوا مجیدی؛ امیرحسین مجیری
چکیده
کرونا پدیدهای است که بشر زندۀ کنونی پیشتر آن را تجربه نکرده و آنقدر این اتفاق بهطور ناگهانی رخ داد که موجب تعطیلی بسیاری از کلاسهای آموزش زبان فارسی در جهان گشت. در مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان دانشگاه علامه طباطبائی، 14 دانشجوی لبنانی در حال تحصیل بودند که میبایست برای مهر سال 1399 آمادۀ حضور در کلاسهای تحصیلی ...
بیشتر
کرونا پدیدهای است که بشر زندۀ کنونی پیشتر آن را تجربه نکرده و آنقدر این اتفاق بهطور ناگهانی رخ داد که موجب تعطیلی بسیاری از کلاسهای آموزش زبان فارسی در جهان گشت. در مرکز آموزش زبان فارسی به غیرفارسیزبانان دانشگاه علامه طباطبائی، 14 دانشجوی لبنانی در حال تحصیل بودند که میبایست برای مهر سال 1399 آمادۀ حضور در کلاسهای تحصیلی اصلی خود میشدند. آنها نیمی از دورۀ فارسیآموزی خود را سپری کرده بودند که با مشکل کرونا مواجه شدند. دانشگاه علامه طباطبائی برای حل مشکل این زبانآموزان سریعاً به آموزش مجازی روی آورد. پژوهش حاضر نتیجۀ آموزش مجازی این مرکز را گزارش میکند. سؤال پژوهش این بود که آیا آموزش مجازی میتواند در شرایط اضطرار، جایگزین آموزش حضوری باشد. فرضیهای که برای آن در نظر گرفتیم این بود که احتمال اینکه آموزش مجازی بتواند جایگزینی برای آموزش حضوری باشد بسیار کم و تاحدی غیرممکن است. به منظور پاسخ به پرسش پژوهش از دو ابزار استفاده نمودیم. آزمون پیشرفت زبانآموزان و مقایسۀ نمرات کلاسهای حضوری با کلاسهای مجازی و تدوین پرسشنامهای برای سنجش میزان رضایتمندی زبانآموزان. نتایج نشان داد میزان پیشرفت زبانآموزان در شرایط کرونایی (آموزش مجازی) اختلاف معناداری با شرایط غیرکرونایی (آموزش حضوری) نداشته است. همچنین، زبانآموزان لبنانی تا حد زیادی از آموزش زبان فارسی بهصورت مجازی رضایت داشتند. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که در شرایط اضطرار میشود با اتخاذ رویکرد تکلیف محور در آموزش زبان از بستر وب برای انتقال دانش و یادگیری زبان استفاده کرد.