فرزاد بالو
چکیده
سوسور واضع زبان شناسی جدید، باب تازه ای را در تاملات مربوط به زبان گشود و جریان های مختلف فکری و زبان شناختی قرن بیستم را تحت تاثیر خود قرار داد. از طرف دیگر، گادامر، مهمترین چهرة هرمنوتیک فلسفی است که با کانون قرار دادن زبان ، طرح تازه ای در باب واقعة فهم پی افکند . از آن جا که این دو متفکر، حول محوری مقولة زبان موضوعات مشترکی را مورد ...
بیشتر
سوسور واضع زبان شناسی جدید، باب تازه ای را در تاملات مربوط به زبان گشود و جریان های مختلف فکری و زبان شناختی قرن بیستم را تحت تاثیر خود قرار داد. از طرف دیگر، گادامر، مهمترین چهرة هرمنوتیک فلسفی است که با کانون قرار دادن زبان ، طرح تازه ای در باب واقعة فهم پی افکند . از آن جا که این دو متفکر، حول محوری مقولة زبان موضوعات مشترکی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده اند ما در این پژوهش برآن هستیم تا با طرح و مقایسه آرای زبانی سوسورو گادامر دربارة موضوعاتی چون : ماهیت زبان، نشانة زبانی، ابزاری بودن یا نبودن زبان ، اجتماع انسانی( سنت)و زبان ، لانگ و پارول ، تعریف و جایگاه نماد، گفتار و نوشتار ، مطالعات همزمانی یا درزمانی زبان ، و .... قرابت ها و تفاوت های دیدگاه هایشان را نشان دهیم و افق های جدیدی در تاملات زبانی با چشم اندازهای زبان شناختی و فلسفی بگشاییم.
محمد امین شاکری؛ آزاده میرزائی
چکیده
ایدهپردازیهای اساساً بدیع سوسور در باب زبان و مسئلة نشانه که با انتشار کتاب گردآوریشدة دورة زبانشناسی عمومی به ساحت علوم انسانی معرفی شد، نوید چرخشی پایهای در معرفتشناسی و ایجاد یک علم عمومی نوین جبرگون و رابطهبنیاد را میداد. این ایدهها را خیل عظیمی از زبانشناسان و دیگر دانشمندان علوم انسانی پی گرفتند که به طور ...
بیشتر
ایدهپردازیهای اساساً بدیع سوسور در باب زبان و مسئلة نشانه که با انتشار کتاب گردآوریشدة دورة زبانشناسی عمومی به ساحت علوم انسانی معرفی شد، نوید چرخشی پایهای در معرفتشناسی و ایجاد یک علم عمومی نوین جبرگون و رابطهبنیاد را میداد. این ایدهها را خیل عظیمی از زبانشناسان و دیگر دانشمندان علوم انسانی پی گرفتند که به طور کلی از ایشان با عنوان «ساختارگرا» (و بعضاً «پساساختارگرا») یاد میشود. در این میان، لویی یلمزلف از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار است. برخی اندیشمندان وی را خلف راستین سوسور میدانند. پیوندگاه راستین نظرگاه سوسور و یلمزلف پیرامون معرفتشناسی علم زبان (و متعاقباً معرفتشناسی عمومی) حول مفهوم «درونماندگاری» قابل بازیابی است. در پژوهش حاضر، ما ابتدا مؤلفههای بنیادی معرفتشناسی زبانی سوسور را با تمرکز ویژه بر دستنوشتهها و دورههای درسی ارائهشدة وی ـ و با توجه به پژوهشهای جدید سوسورشناختی ـ استخراج کردهایم و آنگاه جرح و تعدیلهای اساسی مربوط به هر یک را در نظرگاه گلوسمشناسی یلمزلف ردیابی نمودهایم. سپس اهمیت تغییرات معرفتشناختی اعمالشده از سوی یلمزلف را بررسی کردهایم. در پایان، بر پیامدهای مثبت نظرگاه معرفتشناختی گلوسمشناسی برای نیل به «علم جبر زبانی درونماندگار» صحه گذاشتیم و توجه دوباره به اندیشههای یلمزلف ـ این مهرة کلیدی و مغفولماندة نظریهپردازی زبان ـ را پیشنهاد دادهایم.