Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant Professor in Arabic Language and Literature, Valiasr University, Rafsanjan, Iran
2 Assistant Professor in Linguistics and Translation Studies, Valiasr University, Rafsanjan, Iran
Abstract
Undoubtedly, the use of modern linguistic theories for the analysis of religious texts can pave the way for a better understanding of such texts. Among the new theories, which today have a special place and wide application in text analysis and other linguistic areas, is Systemic Functional Grammar (SFG) of Halliday and Matthiessen (2014). According to this theory, the structure of language is influenced by the functions that language plays in the communication context and in the outside world, and this effect is manifested in the form of three broad metafunctions: ideational, interpersonal and textual. Since the emphasis of interpersonal metafunction is on the way of exchanging meaning between the speaker and the audience, its application in the analysis of religious texts, while making a better understanding of such texts, can be an appropriate benchmark for assessing the ability to generalize this theory. Therefore, using a descriptive-analytical method in terms of the Systematic Functional approach of Halliday and Matthiessen (2014), the present study aims to analyze one of the most famous sermons of Nahj al-Balagha, i.e. Shaqshaqiya Sermon. The main results of the research show that, despite the dominant frequency of indicative mood, Imam Ali (AS) throughout this sermon has somehow acted in the exchange and transfer of meaning as if both sides of the interaction engage in the construction of the text, thus avoiding any kind of one-sidedness and unilateral. Moreover, since the sermon has been delivered by the motive and the purpose of establishing the right of the caliphate by Commander of the Faithful Imam Ali, while at the same time, Imam does not use the Inshai terms for persuasion of the audience in addressing the audience in the sermon, the reason for this can be that Imam was so certain of his rightfulness and position as to the caliphate that he merely has used the indicative mood and he did not even need to use such terms to prove such a right.
Keywords
- مقدمه
بیتردید، بهخدمتگرفتن نظریههای نوین زبانشناختی در جهت تحلیل و واکاوی متون دینی میتواند زمینه را برای درک بهتر چنین متونی برای مخاطب فراهم کند. از جمله نظریههای نوینی که امروزه جایگاهی ویژه و کاربردی وسیع در تحلیل متن و دیگر حوزههای زبانشناختی و آموزش زبان پیدا کرده نظریۀ نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسن[1] (2014) است. بر اساس رویکرد نقشگرا، نظام محتوایی تمام زبانها در سه فرانقش اندیشگانی[2]، بینافردی[3] و متنی[4] ارزیابی میشود که در کنار هم، درک عمیقتری از متن را برای خواننده فراهم میکنند (نادری و نادری، 1396: 25). ازآنجاکه بنمایۀ اصلی و تمرکز اصلی این نظریه معطوف به معنا، نقش یا کاربرد زبان است، کاربست آن در تحلیل متون دینی، ضمن ایجاد درک بهتر از چنین متونی، میتواند سنگ محک مناسبی برای ارزیابی و سنجش قابلیت تعمیم خود این نظریه فراهم سازد. از جمله متونی که درک بهتر آن ضرورتی اجتنابناپذیر محسوب میشود، متن شریف نهجالبلاغه است که حاوی خطبهها، نامهها و کلمات قصار امیرالمؤمنین علی (ع) است. مسلماً بررسی کل این متن شریف نیاز به پژوهشهای بسیار متعددی دارد؛ ازاینرو، پژوهش حاضر، بهدلیل محدودیت حجمی، با روشی توصیفیـتحلیلی به بررسی یکی از معروفترین خطبههای نهجالبلاغه، یعنی خطبۀ شقشقیه، با رویکرد نقشگرای نظاممند[5] هلیدی و متیسن (2014) در قالب فرانقش بینافردی میپردازد تا ضمن ایجاد درک بهتری از شیوۀ تبادل معنا و انتقال پیام برای مخاطب، قابلیت کاربست و چالشهای پیش روی آن را نیز ارزیابی کند. به بیان دیگر، پژوهش حاضر درصدد پاسخ به سؤالات ذیل است:
1ـ نحوۀ نمود ساخت وجهی و شیوۀ تبادل معنا در بندهای خطبۀ شقشقیه به چه صورتی است؟
2ـ انواع نقشهای گفتاری بهکاررفته در خطبۀ شقشقیه کداماند؟
3ـ قابلیت تعمیم رویکرد نقشگرای نظاممند از منظر فرانقش بینافردی به متن این خطبۀ شریف چگونه است و چه چالشهایی پیش روی این نظریه وجود دارد؟
ازاینرو، فرضیات ذیل به ترتیب برای سؤالات فوق مطرح میشود:
1ـ در خطبۀ شقشقیه، بسته به موقعیت خاص و بهاقتضای هدف امام (ع) از ایراد این خطبه، از تمام امکانات ساخت وجهی و مؤلفههای تشکیلدهندۀ بند، به طور متوازن، جهت تبادل معنا بهره گرفته شده است.
2ـ در خطبۀ مزبور، امام (ع) در مقام تبادل و تعامل، بیشتر از کنشهای مستقیم بهره برده است و در مواردی نیز به کنشهای غیرمستقیم برای ایفای چنین نقشی توسل جسته است.
3ـ توان نظری دستور نقشگرای نظاممند برای بازنمایی ساخت وجهی و شیوۀ تبادل معنا، در خطبۀ مزبور، تا حد زیادی قابلاعتنا ولی بهدلیل اختلاف ساختاری دو زبان عربی و انگلیسی، دچار نقصهایی است.
این پژوهش، بهجز مقدمه، از چند بخش عمدۀ دیگر تشکیل شده است: در بخش دوم، به طور مختصر، به پیشینۀ پژوهش اشاره خواهد شد؛ بخش سوم به مفاهیم و مبانی نظری اختصاص دارد؛ بخش چهارم در راستای پاسخ به سؤالات پژوهش، به تجزیهوتحلیل دادههای پیکره و همچنین، بحث دربارۀ برخی از مسائل چالشبرانگیز این بررسی معطوف است. در بخش آخر مقاله، به نتیجهگیری خواهیم پرداخت.
- پیشینۀ پژوهش
تاکنون آثار متعددی، در حوزههای مختلف، در چهارچوب نظریۀ نقشگرای هلیدی انجام گرفته است که بیتردید، نقل همۀ آنها در این مجال نمیگنجد؛ ازاینرو، در این پژوهش، تنها به برخی از تازهترین پژوهشها در حوزۀ متون مذهبی، ازجمله قرآن، انجیل و نهجالبلاغه، میپردازیم.
حری (1388)، در پرتو فرانقش متنی هلیدی، به کارکرد تصریف در دو سورۀ قرآنی ناظر به داستان آفرینش (سورههای حجر و ص) پرداخته است. در این مقاله، تصریف در بیان، به منزلۀ گسترهای از علم معانی مطرح شده و ارتباط آن با زبانشناسی نقشگرای هلیدی مورد بررسی قرار گرفته است.
نظری (1389)، در رسالۀ دکتری خود بر اساس فرانقش متنی دستور نقشگرای هلیدی، به نقش عوامل انسجام متنی در خطبههای نهجالبلاغه پرداخته است. در این تحقیق، عوامل مختلفی که به انسجام متن میانجامد، همچون همآیی، تکرار، حذف، جایگزینی و ارجاع، در خطبههای نهجالبلاغه بررسی شدهاند تا نحوۀ بهرهگیری کلام امیرالمؤمنین (ع) از عوامل متعدد انسجام متنی، فراوانی و نسبت این عوامل به یکدیگر مشخص شود. طبق نتایج این تحلیل، ضمن درک ویژگیهای کلام امام در نهجالبلاغه در سطح کلان، میتوان با سبک گفتاری ایشان نیز آشناتر شد.
اثر دیگری که در زمینۀ متن قرآن و در چهارچوب دستور نقشگرای هلیدی انجام شده است پایاننامۀ کارشناسیارشد باتمانی (1389) با عنوان «تحلیل سورۀ یاسین بر اساس نظریۀ سیستمیـنقشی هلیدی» است. در این تحقیق، سعی شده تا بندهای آیات سورۀ یاسین، از منظر اصول و مبانی نظریۀ نقشگرای نظاممند هلیدی، مورد تجزیهوتحلیل قرار گیرد. نتایج این بررسی نشان میدهد که بر اساس فرانقش بازنمودی، بیشترین فرایندها (16/ 27 درصد) از نوع بیانی است، و سایر فرایندها نیز، بهترتیب فراوانی، از نوع مادی (28/23 درصد)، رفتاری (96/ 18 درصد)، ذهنی (81/ 16 درصد) و رابطهای (79/ 13 درصد) است. بهلحاظ فرانقش بینافردی، وجه غالب در اکثر بندهای این سوره، بیشتر (32/82 درصد) از نوع خبری و بسامد سایر وجوه نیز بهترتیب از این قرار است: وجه امری 71/7 درصد، وجه پرسشی 09/6 درصد و وجه التزامی 88/3 درصد. از نظر زمان نیز، وقوع فرایند در 17/55 درصد از بندها در زمان حال ساده و در 83/44 درصد نیز در زمان گذشته بوده است. در زمینۀ قطبیت در بندها نیز نتایج حاکی از این است که بهترتیب 74/79 درصد از بندها مثبت و 26/20 درصد منفی هستند. از منظر فرانقش متنی، ساختار مبتداـخبری بیشتر بندها بینشان گزارش شده است؛ ولی در برخی موارد، بهاقتضای تأکیدات قرآنی، ساخت مبتداـخبری نشاندار به چشم میخورد، به گونهای که ساخت 12/96 درصد از بندها بینشان و 88/3 درصد نیز دارای ساخت نشاندار است. در تحلیل ساختارهای پیچیده نیز معلوم شده است که 50 درصد از فرایندها بیانی و سایر فرایندها نیز، بهترتیب، از نوع مادی، رفتاری، ذهنی و رابطهای هستند.
عبدییاش (1391)، در پایاننامۀ کارشناسیارشد خود، با استفاده از چهارچوبی تلفیقی، به تحلیل گفتمان خطبههای نهجالبلاغه میپردازد. این پژوهش، با تحلیل گفتمان سخنان امام، عوامل اثربخش کلام ایشان را در 40 خطبه از نهجالبلاغه، مربوط به مسئلۀ تبیین دنیا و روش برخورد صحیح با آن، مورد بررسی قرار داده و رابطۀ آن را با نوع مخاطب تبیین کرده است. نگارندۀ این پایاننامه، به منظور تحلیل گفتمان، رویکرد نقشگرا را با رویکردی دیگر تلفیق میکند. به دلیل اهمیت چنین نگاه تلفیقی، توضیح مختصری دربارۀ آن ضروری به نظر میرسد: در میان زبانشناسان عرب، عبدالهادی بن ظافر الشهری، در کتاب خود با نام استراتیجیه الخطاب مقاربه تداولیه لغویه، مقولۀ استراتژی گفتمان را مطرح میکند؛ سپس، با معرفی معیارهای سهگانۀ شکلگیری گفتمان که همان فرانقشهای سهگانۀ زبان از دیدگاه هلیدی (یعنی فرانقش اندیشگانی، فرانقش بینافردی و فرانقش متنی) است، به طرح چهار استراتژی برای گفتمان میپردازد و این استراتژیها را تجلی و انعکاس این فرانقشها بر متن میداند. این استراتژیها عبارتاند از: استراتژی تضامنی، استراتژی توجیهی، استراتژی تلمیحی و استراتژی اقناع. این پژوهش سعی کرده است تا کارکرد و نمود هر یک از این فرانقشهای زبانی را در خطبههای نهجالبلاغه، در قالب این استراتژیها، بررسی کند.
کاریاوان[6] (2011)، در پایاننامۀ کارشناسیارشد خود، به تحلیل آغازگر در متن ترجمۀ سورۀ یوسف (از ترجمۀ عبدالله یوسف علی[7] منتشرشده به سال 2008)، در چهارچوب نظریۀ نقشگرای نظاممند، میپردازد. نتایج تحقیق حاکی از این است که کل 111 آیۀ این سوره حاوی 509 بند است که تعداد 220 بند (2/43 درصد) متعلق به آغازگرهای متنی، 20 بند (9/3 درصد) متعلق به آغازگرهای بینافردی و 268 بند (8/ 52 درصد) فقط متعلق به بندهایی است که شامل آغازگرهای مبتدایی هستند.
حیتمی و میسوری[8] (2012) نیز به تحلیل فرایندهای تمام بندهای جزء سیام قرآن کریم، از منظر فرانقش تجربی، میپردازند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که جزء سی قرآن حاوی 638 بند و در نتیجه، 638 فرایند است: فرایند مادی 346 عدد (2/54 درصد)، ذهنی 111 (4/17 درصد)، رابطهای 134 (21 درصد)، رفتاری 5 (78/0 درصد)، بیانی 35 (5/5 درصد) و فرایند وجودی 7 (1/1 درصد). فرایند مادی در این جزء غالب است چون نشانگر فعالیتها یا رویدادهایی است که در جهان بیرون بشر رخ میدهد.
عرب زوزنی و همکاران (1395)، در مقالهای، به بررسی ساختار وجهی خطبۀ جهاد نهجالبلاغه بر اساس فرانقش بینا فردی نقشگرا پرداختهاند. برایند کلی این تحقیق این است که تقسیمبندیها و مفاهیم موردنظر هلیدی، بهنوعی، در این خطبه از نهجالبلاغه نیز قابلتبیین است؛ هرچند در برخی موارد، روش بروز مفاهیم مد نظر در دو زبان کاملاً بر هم منطبق نیست. از جمله نتایج دیگر این تحقیق این است که نقشهای موردانتظار از ساختار وجهی عمدتاً از فعل برداشت میشود، ولی علاوهبرآن، برخی عناصر وجهی همچون «لـ»، «قد» و «أن» برای بیان قطعیت پیام و عناصر دیگری، ازجمله «ما»، «لم»، «لما» و «لا» برای بیان قطبیت منفی بند به کار برده میشوند.
محمدرضایی و ساداتحسینی (1436ق.)، در مقالهای تحت عنوان «بین الجرجانی و هلیدی فی التقدیم و التأخیر و البنیة النصیة»، به مقابلۀ نظریة نظم عبدالقاهر جرجانی و فرانقش بنیادی هلیدی میپردازند و نقاط افتراق دو نظریه را در سه مورد خلاصه میکنند: نخست اینکه نظریۀ جرجانی، مانند نظریۀ هلیدی، اصطلاحات دقیق و تخصصی ندارد؛ دوم اینکه جرجانی به نقش آهنگ کلام اشاره نکرده است، درحالیکه هلیدی به آهنگ افزایشی اعتقاد دارد و مورد سوم اینکه جرجانی، مانند هلیدی، روش نظاممندی را برای تحلیل و بررسی متون ارائه نکرده است.
نادری و نادری (1396) نیز در مقالهای، تحت عنوان «خوانش ساختار اندیشگانی و بینافردی اشعار فاروق جویده بر اساس رویکرد نقشگرای هلیدی»، به مطالعه و بررسی 10 قصیده از این شاعر پرداختهاند. نتایج این مقاله حاکی از بسامد غالب وجه خبری بر دیگر وجهها در قالب فرانقش بینافردی و همچنین، بسامد غالب فرایند مادی در قالب فرانقش اندیشگانی است.
- مبنای نظری پژوهش
یکی از سه دیدگاه کلان دربارۀ زبان دیدگاهی است موسوم به نقشگرایی. در این دیدگاه، بر مقدمبودن نقش ارتباطی زبان و سرچشمهگرفتن نحو و صورت از آن تأکید میشود (دبیرمقدم، 1383: 49). یکی از دیدگاههای نقشگرای میانهرو، دستور نقشگرای نظاممند هلیدی و متیسن (2014) است که برای توصیف زبان، به فرانقشهای زبانی در متن میپردازد. از دیدگاه هلیدی، ساختار زبان متأثر از نقشهایی است که زبان در بافت ارتباطی و در جهان خارج به عهده دارد و این تأثیر بهشکل سه فرانقش تجلی مییابد: فرانقش بازنمودی[9]، فرانقش متنی[10] و فرانقش بینافردی (Halliday & Matthiesson, 2014: 30). ازآنجاکه مبنای نظری این تحقیق مبتنی بر فرانقش بینافردی است، در اینجا، صرفاً به معرفی این فرانقش خواهیم پرداخت.
3ـ1. فرانقش بینافردی و نقشهای گفتاری
در فرانقش بینافردی، بند بهمثابۀ «تبادل»[11] تلقی میشود؛ بهعبارتی، بند از تعامل گوینده یا نویسنده با مخاطب شکل میگیرد. در این تعامل، گوینده یا نویسنده و مخاطب هر یک نقش گفتاری[12] خاصی را ایفا میکنند. برای مثال، در طرح یک سؤال، گوینده نقش فردی را دارد که بهدنبال کسب اطلاعات است و شنونده نقش فردی را دارد که اطلاعات خواستهشده را باید گزارش دهد (Halliday & Matthiesson, 2014: 134-135). ازاینروی، میتوان نقشهای گفتاری را ذیل دو مقوله مطرح کرد: عرضه[13] (ارائه) و تقاضا[14] (دریافتکردن)؛ به همین دلیل، عمل گفتار را تعامل[15] نیز مینامیم. در تعامل، حداقل دو فرد و یا بیشتر دخیل هستند و به موجب آن، اطلاعات یا کالا و خدمات[16] بین آنها ردوبدل میشود. بهعبارتدیگر، این فرانقش به بررسی روابط بین گوینده و مخاطب و نحوۀ ایجاد ارتباط بین آنها میپردازد. از همین روی است که در این رویکرد، متن نیز بخشی از تبادلات بین گوینده و مخاطب محسوب میشود، حتی اگر بهصورت تکگویی یکطرفه باشد؛ یعنی بیاناتی که مخاطب، بهصورت صامت، به رسمیت بشناسد و اذعان کند (Halliday & Matthiesson, 2014: 45). نکتۀ حائز اهمیت دربارۀ نقشهای گفتاری این است که در امر تعامل نویسنده یا گوینده، از چه سازوکارهایی برای رساندن مقصود اصلی خود به مخاطب بهره میگیرد. طبق توضیحات فوق، چهار وضعیت را میتوان برای نقشهای گفتاری متصور شد (Halliday & Matthiesson, 2014: 135-136): درخواست اطلاعات در قالب پرسش، ارائۀ اطلاعات در قالب خبر[17]، ارائۀ خدمات در قالب پیشنهاد[18] و درخواست خدمات و کالا در قالب امر[19].
3ـ2. بند در فرانقش بینافردی
از دیدگاه فرانقش بینافردی، هر بند از دو بخش کلی تشکیل میشود: وجه[20] و مانده[21]. وجه اصلیترین عنصر بند در تبادل نقش اطلاعات است. شایان ذکر است که وجه، در این رویکرد، متفاوت با دیگر رویکردها تلقی میشود. آنچه در اینجا مهم است بُعد ارتباطی وجه است. خود عنصر وجه از فاعل[22] (یک گروه اسمی) و زمانداری یا عنصر خودایستا[23] (بخشی از گروه فعلی) تشکیل میشود. منظور از فاعل نقشی است که مسئول صدق و کذب گزاره است. این فاعل است که با توجه به گزاره از عهدۀ کاری برمیآید یا برنمیآید. در واقع، در اینجا، فاعل همان فاعل دستوری است که یکی از نقشهای اصلی بند، یعنی مسئولیتپذیری بند در ساخت وجهی، را بر عهده دارد. زمانداری شامل سه عنصر مجزا از هم است: وجهنمایی[24]، زمان اولیه[25] و قطبیت[26]. زمان اولیه در واقع ارجاع به زمان گوینده است و به ما نشان میدهد که زمان انجام گزاره کی بوده است (گذشته، حال، یا آینده). عنصر وجهنمایی ارجاع به قضاوت گوینده است؛ بهعبارتدیگر، این عنصر نگرش گوینده نسبت به گزاره را بیان میکند. قطبیت به این معناست که آیا فاعل کاری را انجام داده است یا خیر؛ انتخاب بین گزارۀ مثبت و منفی است (Halliday & Matthiesson, 2014: 140-142). برایناساس، چارچوب نظری پیشنهادی ما در این پژوهش رویکرد نقشگرای نظاممند هلیدی خواهد بود که اساس آن را معنا تشکیل میدهد و بر نقش و کارکرد زبان تکیه میکند. این پژوهش با توسلجستن به چارچوبی نقشگرا، تحلیلی معنابنیاد و پویا را برای تحلیل نهجالبلاغه ارائه میدهد؛ البته با توجه به گستردگی متن نهجالبلاغه، پیکرۀ پژوهش صرفاً به بررسی خطبۀ شقشقیه محدود میشود.
- تجزیهوتحلیل دادهها
نگارندگان سطور حاضر، برای تجزیهوتحلیل دادهها، با توجه به مبنای نظری و پیکرۀ پژوهش، تمامی 108 بند خطبۀ شقشقیۀ نهجالبلاغه را از منظر فرانقش بینافردی مورد تجزیهوتحلیل قرار دادهاند. بااینحال، بهدلیل محدودیت حجمی، صرفاً به ساخت وجهی برخی از بندهای خطبه مزبور در متن اشاره میشود. این نمونهها به گونهای انتخاب شدهاند که نشانگر شمای کلی ساخت وجهی خطبه مزبور باشند. لازم به ذکر است که ذیل همین بخش، علاوه بر بررسی نمونههای برجستۀ شکلدهندۀ ساخت وجهی خطبه، به بررسی نمونههایی نیز پرداخته شده است که برای رویکرد نظری و قابلیت اعمال آن در متن نهجالبلاغه چالش ایجاد میکنند. در این راستا، ساختار وجهی چندین نمونۀ اصلی از بندهای پیکره، با ذکر فاعل و زمانداری هر بند، در قالب جدولهای معینی تعیین میشود و نقش گفتاری و وجه غالب هر بند نیز از میان وجوه خبری و انشایی تعیین میگردد. علاوه بر این، قطبیت هر بند و عناصر تشکیلدهندۀ ماندۀ بند نیز مشخص میشود. جهت سهولت کار، ترجمۀ خود نگارندگان از هر بند ذیل آن ذکر شده است.
جدول 1. ساخت بند انشایی مثبت در زمان گذشته
لَقَد تقمّصها فلانٌ: فلانی جامۀ خلافت را بر تن کرد. |
وجه |
فاعل |
فلانٌ |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
انشایی |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
گذشته |
|||
مانده |
محمول |
قَمَصَ |
||
متمم |
ـها |
|||
افزوده |
---- |
«لام» حرف قسم و «قد» حرف تحقیق محسوب میشود که میتوان هر دوی این حروف را افزودۀ وجهی و یا تفسیری قلمداد کرد. با توجه به اینکه در اول بند، حرف قسم آمده، طبق مبنای نظری پژوهش، با جملهای غیرطلبی یا انفعالی دارای وجه انشایی روبهرو هستیم؛ اگرچه ظاهراً با خبر سروکار داریم. بهعبارتدیگر، نقش گفتاری بهکاررفته در این بند ارائۀ اطلاعات در قالب انشا و در مقام یک کنش گفتاری غیرمستقیم است. توضیح بیشتر دربارۀ کنشهای مستقیم و غیرمستقیم در ادامۀ بحث ارائه خواهد شد.
جدول 2. ساخت بند خبری منفی در زمان حال
وَ لا یَرقی إلیّ الطیرُ: و مرغان اندیشه نمیتوانند تا اوج ارزش من دستیابند. |
وجه |
فاعل |
الطّیرُ |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
منفی |
|||
زمان |
حال |
|||
مانده |
محمول |
رَقَی |
||
متمم |
«یاء» در إلیَّ |
|||
افزوده |
--- |
«لا» بر قطبیت منفی دلالت دارد و جزء عنصر زمانداری محسوب میشود. لازم به ذکر است که برخلاف اصول حاکم بر مبنای نظری پژوهش، که حرف اضافه را نمایندۀ افزودۀ حاشیهای قلمداد میکنند، برخی از افعال در زبان عربی، بهواسطۀ حروف اضافه، متمم میگیرند و افزوده محسوب نمیشوند. نمونۀ بارز آن در جدول بالا (فعل یَرقی إلیّ) مشهود است.
جدول 3. ساخت بند خبری مثبت در زمان حال
أرتئی بین أن أصولَ بیدٍ جذّاء أو أصبر علی طَخیة عمیاء: میاندیشم که آیا بهتنهایی شمشیر بکشم یا اینکه بر مصیبتی کور صبر پیشه سازم. |
وجه |
فاعل |
ضمیر مستترأنا |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
حال |
|||
مانده |
محمول |
رأی |
||
متمم |
بین أن أصولَ بیدٍ جذّاء أو أصبر … |
|||
افزوده |
--- |
برخی از مترجمین (از جمله دشتی، شهیدی و جعفری) سهواً، بهواسطۀ وجود حرف «أو»، عبارت مزبور را بهصورت انشایی ترجمه کردهاند، ولی با درنظرداشتن ساختار زبان عربی و مفهوم این عبارت بهواسطۀ احتمال دوگانهای که در نظر و اندیشۀ امام (ع) وجود داشته، چنین برداشتی صحیح به نظر نمیآید. بهعلاوه، در برخی از ترجمهها (ر.ک. ترجمۀ دشتی)، بند «یهرَم فیها الکبیر» که صفت برای «طخیه» محسوب میشود، اساساً بهعنوان صفت قلمداد نشده است. همین نکته نیز میتواند دلیلی باشد بر اینکه بند مذکور در جدول 3، بندی خبری است نه انشایی.
جدول 4. ساخت بند خبری منفی در زمان گذشته
و ما أخذ اللهُ علی العلماء ألّا یُقارّوا علی کظّة ظالم و لا سغب مظلوم و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که بر شکمپرستی ظالم و گرسنگی مظلوم صبر نکنند ... |
وجه |
فاعل |
اللهُ |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
منفی |
|||
زمان |
گذشته |
|||
مانده |
محمول |
أخذ |
||
متمم |
ألّا یُقارّوا علی کظّة ظالم و لا سغب مظلوم |
|||
افزوده |
علی العلماء |
در بند مزبور، همانطور که در جدول نیز قید شده است، حرف نفیِ «ما»، قطبیت کلی بند را نشان میدهد. همچنین «لو لا» که قبل از بند مزبور آمده است («لو لا حضور الحاضر و قیام الحجّة بوجود الناصر و ما أخذ اللهُ علی العلماء ألّا یُقارّوا علی کظّة ظالم و لا سغب مظلوم لألقیتُ حبلها علی غاربها») حرف امتناع وجود است که بر سر بند اسمی (جمله اسمیه) و بند فعلی (جمله فعلیه) میآید و بدین معناست که وقوع خبر بهخاطر وجود مبتدا ممتنع است؛ بنابراین، اگرچه در اینجا بهطورکلی با بندی با ساختار نفی دوگانه[27] سروکار داریم، ولی بهخاطر وجود حرف امتناع وجود، معنای بند مثبت خواهد بود.
جدول 5. ساخت بند خبری مثبت در زمان گذشته
فسدلتُ دونها ثوباً: پس دامنم را از آن جمع کردم. |
وجه |
فاعل |
ضمیر بارز «تُ» |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
گذشته |
|||
مانده |
محمول |
سَدَلَ |
||
متمم |
ثوباً |
|||
افزوده |
دونها |
جدول 6. ساخت بند انشایی مثبت در زمان حال از نوع قسم
والله: به خدا سوگند یاد میکنم. |
وجه |
فاعل |
ضمیر مستترأنا در فعل مقدر «أقسم» |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
انشایی |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
حال |
|||
مانده |
محمول |
قَسَمَ |
||
متمم |
والله |
|||
افزوده |
---- |
جدول 7. ساخت بند انشایی مثبت در زمان حال از نوع تعجب
فیا عجباً بینا هو یستقیلُها فی حیاته إذ عقدها لآخر بعد وفاته پس شگفتا (تعجب میکنم) او که در حیات خود میخواست از خلافت کنارهگیری کند، هنگامی که اجلش فرارسید، آن را به عقد دیگری درآورد. |
وجه |
فاعل |
ضمیر مستتر «أنا» در فعل مقدر«أتعجّبُ» |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
انشایی |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
حال |
|||
مانده |
محمول |
عجِبَ |
||
متمم |
بینا هو یستقیلُها فی حیاته إذ عقدها لآخر بعد وفاته |
|||
افزوده |
«فی حیاته»، «إذ»، «بعد وفاته» |
«فاء» در بند مزبور جزء افزودههای پیوندی است. نکتۀ قابلبررسی در اینجا این است که کل بند «بینا هو یستقیلُها فی حیاته إذ عقدها لآخر بعد وفاته» بهعنوان متمم بند تعجبی عمل میکند و در ادامۀ تحلیل، میتوان «فی حیاته»، «إذ»، و «بعد وفاته» را نیز افزودۀ حاشیهای قلمداد کرد. بهعلاوه، عنصر «لآخر»، اگرچه دارای حرف اضافه یا جر است، ولی در بند درونهشدۀ[28] «إذ عقدها لآخر بعد وفاته»، نقش متمم را ایفا میکند.
جدول 8. ساخت بند انشایی مثبت در زمان گذشته از نوع استفهام
متی إعترض الریب فِیّ مع الأوّل منهم: چه زمانی در مقایسه با اولین ایشان مورد تردید قرار گرفتم. |
وجه |
فاعل |
الریب |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
انشایی |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
گذشته |
|||
مانده |
محمول |
عَرَضَ |
||
متمم |
«یاء» در «فیّ» |
|||
افزوده |
مع الأول/ منهم |
در بند مزبور، «متی» پرسشواژه و افزودۀ وجهی است که بندی با وجه انشایی استفهامی ایجاد میکند. همچنین، فعل «إعترض» بهواسطۀ حرف اضافۀ «فی» متمم گرفته است. نمونههایی دیگر از این دست در خطبۀ شقشقیه عبارتاند از: افعال «مضی لــِ» در بند «حتی مضی الأول لسبیله»، «دلی بــِ» در بند «فأدلی بها إلی فلان بعده»، «شنق لــَ» در بند «إن أشنق لها خرم»، «مُنی بِــ» در بند «یمُنی الناسُ بخبطٍ» و «صغی لِـ» در بند «فصَغَی رجلٌ منهم لضِ» و...؛ این شواهد دلیلی هستند بر اینکه نمیتوان حرف اضافه را همیشه نمایندۀ افزودۀ حاشیهای قلمداد کرد. علاوه بر این، مواردی نیز در بندهای اسمی وجود دارند که در آنها نیز حرف اضافه، نمایانگر افزودۀ حاشیهای نیست، بلکه فقط بهعنوان ادات تشبیه، جهت ایجاد همانندی و مشابهت بین خبر و مبتدا، به کار گرفته میشود، برای نمونه، میتوان به حرف اضافه و تشبیه «کاف» در این بندها اشاره کرد: «فصاحبها کراکب الصّعبة»، «والناسُ کعرف الضبُع»، «مجتمعینَ یولی کربیضة الغنم».
جدول 9. ساخت بند خبری مثبت فرازمانی
تلک شقشقةٌ هدرت ثمّ قرّت: آن آتشی بود که زبانه کشید سپس سرد شد.
|
وجه |
فاعل |
تلک شقشقةٌ |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
فرازمان |
|||
مانده |
محمول |
هدرت/ قرّت |
||
متمم |
--- |
|||
افزوده |
--- |
«ثمّ» جزء افزودههای پیوندی است. در جدول 9، با یک بند اسمی سروکار داریم؛ این بند آخرین بند خطبۀ شقشقیه محسوب میشود که امام (ع) پس از سؤال ابن عباس که خواستار ادامۀ خطبه شده بود فرمودند. ابن عباس پس از شنیدن بند مزبور، با اظهار تأسف زایدالوصفی میگوید: «به خدا سوگند، هرگز بر هیچ گفتاری چنان افسوس نخوردم که بر این گفتار اندوه بردم که چرا امیرالمؤمنین نتوانست سخن را بدان جا رسانَد که میبایست». رویکرد نقشگرای نظاممند در تحلیل جملات اسمیه، به دلیل وجودنداشتنِ عنصر زماندار صوری، مسکوت و ناتمام است. جملۀ اسمیه جملهای است که از مبتدا و خبر تشکیل شده است و در اصل، برای این وضع شده که چیزی را برای چیز دیگر، بدون درنظرگرفتن حدوث آن، بیان کند. مانند «الارض متحرکة»، که از این جمله، اثبات حرکت برای زمین فهمیده میشود و توجهی به تجدد یا حدوث آن نیست. در علم بلاغت، مسئلۀ زمان را برای جملۀ فعلیه اثبات میکنند و جملۀ اسمیه را خالی از دلالت بر زمان میدانند. از طرفی، برخی معتقدند زمان در این جملات با قرینۀ لفظی یا معنوی (حال و مقام) فهمیده میشود و میتواند بر هر سه زمان دلالت داشته باشد (اگرچه میتوان گفت جملات اسمیه فاقد نواسخ صرفاً بر زمان حال دلالت میکنند و شرایط آنها با جملۀ اسمیه متفاوت است) (بازوبندی، 1395: 183). نگارندگان پژوهش حاضر، به پیروی از بازوبندی (1395)، جهت جمعکردن این دو دیدگاه، از عنصری به نام «فرازمان[29]» در این موارد بهره میگیرند که اختصاص به زمان خاصی نداشته باشد.
جدول 10. ساخت بند خبری منفی فرازمانی
لو لا حضورُ الحاضر: اگر حاضران نبودند ... |
وجه |
فاعل |
حضورُ الحاضر |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
فرا زمان |
|||
مانده |
محمول |
موجودٌ (مقدّر) |
||
متمم |
--- |
|||
افزوده |
--- |
در مورد «لو لا» و ساختار نفی بند فوق، پیشتر، ذیل جدول 4، توضیحات مربوط ارائه شد.
جدول 11. ساخت بند خبری مثبت در زمان گذشته
فرأیت أنّ الصبر علی هاتا أحجی: پس فهمیدم که قطعاً صبر بر آن دو را خردمندانهتر است. |
وجه |
فاعل |
تُ |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
گذشته |
|||
مانده |
محمول |
رأی |
||
متمم |
أنّ الصبر علی هاتا أحجَی |
|||
افزوده |
--- |
«أنّ» حرف ناصبه و افزودۀ پیوندی است که نقش پیوند ساختاری را بر عهده دارد. لازم به ذکر است که در بند مزبور، خود متمم «الصبر علی هاتا أحجی» متشکل از یک بند اسمی است که ساخت وجهی آن نیز در زیر آمده است:
جدول 12. ساخت بند خبری مثبت فرازمانی
الصبر علی هاتا أحجی: قطعاً صبر بر آن دو خرمندانهتر است. |
وجه |
فاعل |
الصبر |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
فرازمان |
|||
مانده |
محمول |
أحجی |
||
متمم |
----- |
|||
افزوده |
|
نکتۀ جالبتوجه در بند موردبحث در جدول 12، نحوۀ تحلیل «علی هاتا» است: با توجه به اسمیبودن این بند، «علی هاتا» در این بند جزئی از عنصر وجه محسوب میشود، نه عنصر مانده.
جدول 13. ساخت بند خبری/ انشایی مثبت دارای زمان حال
أمَا: آگاه باشید |
وجه |
فاعل |
ضمیر مستتر «أنا» یا ضمیر بارز «واو» در فعل مقدر «أبتدئُ» / اِنتبهوا |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری/ انشایی |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
حال |
|||
مانده |
محمول |
بَدَءَ/ نَبَهَ |
||
متمم |
---- |
|||
افزوده |
---- |
از جمله مواردی که در آنها برای تحلیل ساخت وجهی بندهای زبان عربی با چالش روبهرو هستیم مواردی است که با ادات شروع یا تنبیه آغاز میشود. از جمله این ادات، «ألا» و «أما» هستند که معمولاً، بر اساس معنا، باید برای آنها فعلی را در تقدیر گرفت. همانطور که در تحلیل جدول 13 مشخص شده است، بسته به اینکه فعل مقدر را از چه نوعی در نظر بگیریم، وجه بند، با توجه به فعلهای مقدر، بهترتیب، بین خبری و انشایی متغیر است؛ اما این چالش صرفاً به چنین اداتی محدود نمیشود و ادات از نوع قسم، تعجب، ندبه و استغاثه را نیز دربرمیگیرد (پیشتر، در جدول 6 و 7، به نمونههایی از این مواردِ دارای تقدیر اشاره شد؛ در ادامه، به نمونههایی دیگر از این موارد پرداخته خواهد شد). نکتۀ مهم این است که تحلیل فرانقش بینافردی برای بندهای دارای افعال مقدر از نوع وجه انشایی و خبری اساساً قائل به تحلیلی جامع و مجزا نیست و بهعلاوه، بعضاً برخورد یکسانی با چنین بندهایی میکند. طرح چنین سؤالی و پاسخ مناسب به آن در مورد تحلیل ساخت وجهی بندهای دارای انشای غیرطلبی (تعجب، قسم و غیره) و طلبی (استغاثه، ندبه و غیره) میتواند به دقتِ بحث مزبور کمک بسیاری کند.
جدول 14. ساخت بند خبری مثبت دارای زمان گذشته
هیهات: خیلی دور است |
وجه |
فاعل |
ضمیر مستتر «هو» در فعل مقدر «بَعُدَ» |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
گذشته |
|||
مانده |
محمول |
بَعُدَ |
||
متمم |
--- |
|||
افزوده |
--- |
جدول 15. ساخت بند خبری مثبت دارای زمان گذشته
شتّان ما یومَی علی کَورها: چقدر از هم متفاوتند آن دو روزِ من بر پشت شتر |
وجه |
فاعل |
یومَی |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
گذشته |
|||
مانده |
محمول |
بعُدَ |
||
متمم |
--- |
|||
افزوده |
علی کورها |
در بندهای جدول 15 و 16، ادات «هیهات» و «شتّان» نیز دارای عناصری مقدر هستند با این تفاوت که فاعل «شتّان» بهصورت اسم ظاهر آمده است و میتوان چنین بندی را صرفاً در معنای انشا از نوع غیرطلبی نیز در نظر گرفت. «هیهات» اسم فعلی است که تقدیر آن، «بَعُد» به معنای «دور بود» است.
جدول 16. ساخت بند انشایی مثبت دارای زمان حال
فیاللّه و للشّوری: برای این شورا از خدا یاری میجویم |
وجه |
فاعل |
ضمیر مستتر «أنا» در فعل مقدر «أستغیث» |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
انشایی |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
حال |
|||
مانده |
محمول |
غاث |
||
متمم |
اللّه |
|||
افزوده |
للشّوری |
در بند «فیاللّه و للشّوری» که تقدیر آن، درواقع، بند «أنا أستغیث الله للشوری» است، حرف ندای «یاء» در معنای مجازی استغاثه به کار رفته است و حضرت امیر (ع) در این کلام از ندا برای یاری جستن از پروردگار در برابر گرفتاریها و مصیبتهایی که از دور روزگار، بهویژه از شورای تعیین خلیفه، به وی رسیده بهره برده است؛ این استغاثه توأم با تألم و دردمندی است (صباغ، 1395: 373).
جدول 17. ساخت بند انشایی مثبت در فرازمان از نوع قسم
و إنّه لیعلم أنّ محلّی منها محلُّ القطب من الرَّحی: به خدا سوگند، قطعاً او میدانست که جایگاه من نسبت به خلافت، همانند قطب وسط آسیاب نسبت به سنگ آسیاب است. |
وجه |
فاعل |
ضمیر «هاء» در إنّ |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
انشایی |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
فرا زمان |
|||
مانده |
محمول |
علِمَ |
||
متمم |
أنّ محلّی منها محلُّ القطب من الرَّحی |
|||
افزوده |
--- |
بند فوق، با حرف مشبههٌ بالفعلِ «إنّ» آغاز میشود؛ بنابراین، کلاً بندی اسمی و ظاهراً خبری است ولی ازآنجاییکه معطوف به جواب قسم است، وجه آن انشایی تلقی میشود. در اینجا، با ساختار بندی درونهشده مواجهیم؛ پس میتوانیم بند اسمی «أنّ محلّی منها محلُّ القطب من الرَّحی» را بهعنوان متمم «عَلِمَ» در نظر گیریم و عناصر «منها» و «من الرّحی» را نیز افزودۀ حاشیهای قلمداد کنیم.
جدول 18. ساخت بند خبری مثبت در فرازمان
أنّ محلّی منها محلُّ القطب من الرَّحی: قطعاً جایگاه من نسبت به خلافت همانند قُطب وسط آسیاب نسبت به سنگ آسیاب است. |
وجه |
فاعل |
محلّی |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
فرا زمان |
|||
مانده |
محمول |
محلُّ القطب |
||
متمم |
----- |
|||
افزوده |
«منها» و «من الرّحی» |
در تحلیل جملات اسمیه (بندهای اسمی)، مانند بند فوق، فرض این است که مبتدا، درواقع، همان فاعل و محمول همان خبر در ساخت وجهی فرانقش بینافردی است (البته ناگفته پیداست که در جملات فعلیهای که بهعنوان خبر واقع میشوند، افزودهها، متمم و فاعل جزئی از محمول به حساب نمیآیند). نمونۀ دیگری از این دست در خطبۀ شقشقیه، بند «ولکنّهم حَلِیت الدنیا فی أعینهم» است که در آن، «هُم» فاعل و بند فعلی «حَلِیت الدنیا فی أعینهم» خبر محسوب میشود.
بند جدول 19 را میتوان به دو صورت مورد بررسی قرار داد. در تحلیل اول، عبارت «و فی العینِ قذی و فی الحلق شجاً» بهعنوان افزودۀ حاشیهای فعل «صَبَرَ» محسوب میشود، چون نقش حال (قید حالت) دارد. بند «إنْ قَامَ ثَالِثُ الْقَوْمِ نَافِجاً حِضْنَیْهِ بَیْنَ نَثِیلِهِ وَ مُعْتَلَفِهِ» هم نمونۀ دیگری است که در آن، «نافجاً» قید حالت محسوب میشود.
جدول 19. ساخت بند خبری مثبت در زمان گذشته
فصبرتُ و فی العینِ قذی و فی الحلق شجاً: صبر کردم درحالیکه خار در چشمم بود و استخوان در گلویم قرار داشت. |
وجه |
فاعل |
تُ |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
گذشته |
|||
مانده |
محمول |
صَبَرَ |
||
متمم |
--- |
|||
افزوده |
و فی العینِ قذی و فی الحلق شجاً |
در تحلیلی دیگر، میتوان این عبارت را مقدر دو بند اسمی در نظر گرفت: «فی العینِ قذیً کائنٌ» و «و فی الحلق شجاً کائنٌ» که تحلیل آن در جدولهای 20 و 21 آمده است:
جدول 20. ساخت بند خبری مثبت فرازمانی
فی العینِ قذی: خار در چشمم بود |
وجه |
فاعل |
قذیً/ شجاً |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیّت |
مثبت |
|||
زمان |
فرازمان |
|||
مانده |
محمول |
کائن |
||
متمم |
--- |
|||
افزوده |
فی العین/ فی الحلق |
جدول 21. ساخت بند خبری مثبت فرازمانی
أری تراثی نهباً: میراثم را غارتشده میبینم. |
وجه |
فاعل |
ضمیر مستتر «أنا» |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
حال |
|||
مانده |
محمول |
رأیَ |
||
متمم |
تراثی/ نهباً |
|||
افزوده |
--- |
در بند جدول 21، فعل «أری» در زمرۀ افعال قلوب محسوب میشود که دو مفعول میگیرد؛ بنابراین، در بند فوق، «تراثی» و «نهباً»، بهترتیب، مفعول اول و مفعول دوم هستند که در نظریۀ موردبحث، متمم اول و متمم دوم قلمداد میشوند. به دلیل نوع فعل، برداشتی دیگر از بند فوق نیز قابلاستنباط است و آن اینکه مفعول اول و دوم افعال قلوب، در اصل، بندی اسمی متشکل از مبتدا و خبر محسوب میشوند؛ تقدیر جمله چنین است: «تراثی نهبٌ» که تحلیل آن در جدول 22 آمده است:
جدول 22. ساخت بند خبری مثبت فرازمانی
تراثی نهبٌ: میراثم غارت شده است. |
وجه |
فاعل |
تراث |
|
زمانداری |
وجهنمایی |
خبری |
||
قطبیت |
مثبت |
|||
زمان |
فرا زمانی |
|||
مانده |
محمول |
نهبٌ |
||
متمم |
--- |
|||
افزوده |
--- |
نمونۀ دیگری از این افعال در خطبۀ شقشقیه در بند «وَ لَأَلْفَیْتُمْ دُنْیَاکُمْ هَذِهِ أَزْهَدَ عِنْدِی مِنْ عَفْطَةِ عَنْزٍ» مشاهده میشود.
بند «یَخْضَمُونَ مَالَ اللَّهِ خِضْمَةَ الْإِبِلِ نِبْتَةَ الرَّبِیعِ» آخرین نمونهای است که در اینجا مورد بررسی قرار میگیرد. در این بند، «خِضْمَةَ الْإِبِلِ»، بهعنوان مفعول مطلق نوعی، به کار رفته است. ازآنجاییکه در دستور نقشگرای نظاممند هلیدی، از میان انواع مفعولهایی که در زبان عربی وجود دارد، صرفاً مفعولٌبِه بهمثابۀ متمم تلقی میشود، اساساً این سؤال مطرح است که برای دیگر مفعولها در عربی، بهویژه مفعول مطلق (بیانی، نوعی، عددی و تأکیدی) و مفعولٌلَه، چه نوع تحلیلی باید قائل شد؟ ناگفته پیداست که همیشه مفعولٌفیه در مقام ظرف و مفعولٌلَه بعضاً (جز در مواردی که در حالت منصوبی استفاده شود) بهعنوان گروه حرفاضافه و افزودۀ حاشیهای ایفای نقش میکنند. با این توضیح، نگارندگان پژوهش حاضر، اذعان دارند که در حال حاضر، هیچگونه تحلیل دقیقی، برای بررسی بند مزبور و دیگر انواع مفعول مطلق، مد نظر ندارند. در ادامه، بر اساس پیکرۀ موردبحث و تحلیل دادههای مربوط، به بحث پیرامون مسائل عمدۀ ساخت وجهی و شیوۀ تبادل معنا، پاسخ به سؤالات پژوهش و تأیید یا رد فرضیهها خواهیم پرداخت.
4ـ1. نحوۀ نمود ساخت وجهی و شیوۀ تبادل معنا در بندهای خطبۀ شقشقیه
در اینجا، با توجه به تقسیمبندی کلی بند، به پاسخ سؤال اول پژوهش، یعنی نحوۀ نمود ساخت وجهی و شیوۀ تبادل معنا، بر اساس مؤلفههای تشکیلدهندۀ آن، بهویژه وجهنمایی، فاعل، قطبیت و زمانداری میپردازیم.
4ـ1ـ1. وجهنمایی
پس از تجزیهوتحلیل دادهها، مشخص شد که از نظر وجهنمایی، در مجموع 108 بند کل خطبه، تعداد 95 مورد بند خبری و تنها 13 مورد بند انشایی وجود دارد؛ بسامد وجه خبری 96/87% و وجه انشایی 04/12% است. نکتۀ جالبتوجه اینجاست که در میان بندهای دارای وجه انشایی، هیچگونه بند انشایی از نوع امر و نهی وجود ندارد و صرفاً با یک مورد بند استفهامی[30] (با بسامد 92/0%)، سه مورد بند ندایی (با بسامد 78/2%)، یک مورد بند تعجبی (با بسامد 92/0%)، و هشت مورد بند از نوع قسم (با بسامد 40/7%) مواجهیم. همچنین، لازم به ذکر است که از میان همین تعداد محدود وجه انشایی، 9 مورد آن (یعنی 8 مورد قسم و یک مورد تعجب) نیز از نوع انشای غیرطلبی هستند و فقط 4 مورد (3 مورد ندا و یک مورد استفهام) از نوع طلبیاند. از لحاظ اصول بلاغی، انشای غیرطلبی اساساً انشا محسوب نمیشود و تنها به این دلیل ذیل مقولۀ وجه انشایی میگنجد که مفهوم خبر از آن استفهام نمیشود؛ یعنی احتمال صدق و کذب در آن وجود ندارد. از طرفی، نوعی قید زمان در آن مطرح است و درواقع، گوینده بهوجودآمدن و انشای چیزی را بهوسیلۀ آن طلب نمیکند. در اینجا به اقتضای بحث، ذکر مقدمهای کوتاه دربارۀ خطبه و خطابه ضروری به نظر میرسد. در خصوص خطابه، که ذیل فنون نثری قرار میگیرد، گفتهاند که خطابه نوعی هنر گفتاری است که بهقصد اقناع و تأثیر بر مخاطب ایراد میشود (المعوش، 2011: 265). قدامه بن جعفر (1995: 82) ریشۀ این واژه را برگرفته از کلمۀ «خطب»، بهمعنای امری بزرگ و درخور توجه میداند، زیرا در خطبهها به اموری پرداخته میشود که درخورتوجهاند. همچنین خود کلمۀ «خطبه» مصدر مرّه به حساب میآید؛ بهمعنای سخنی که یکبار ایراد میشود. شرط خطبه آن است که بهصورت شفاهی ایراد شود، زیرا در این صورت، تأثیرش بر ذهنها و اندیشهها قویتر است. از این روست که میگویند خطبه فن گفتگوی شفاهی با گروهی بهقصد اقناع و استمالۀ آنهاست. المعوش (2011: 266) مهمترین هدف ایراد خطبه را استماله میداند. از این سخن میتوان چنین برداشت کرد که در ایراد خطبه، گوینده درصدد این است که بتواند میل و اندیشۀ شنونده را به سمت خود سوق دهد و با خود همراه سازد. این کار، بیشتر، با ابزار و لوازمی انجام میپذیرد که جنبۀ انشایی، از نوع طلبی، بهویژه امر و نهی دارند، نه خبری (برای دیدن شاهد مثال بر این مدعا، ر.ک. المعوش، 2011: 272-271)؛ همان ابزاری که در این خطبه، حضرت بههیچعنوان از آن در جهت استمالۀ مخاطب بهره نگرفتهاند. بهعلاوه، با بررسی سبک و سیاق فن خطبههای منقول از صدر اسلام، کاملاً مشهود است که در این خطبهها، صبغۀ انشایی و انواع اصلی آن مثل امر، نهی، و استفهام بیشتر نمود داشته است (ر.ک. ابوزید، 2011: 162-156)، حالآنکه در خطبۀ شقشقیه، تنها یک مورد طلب اصلی، آن هم از نوع استفهام وجود دارد که درواقع، همین بند نیز از نظر معنا، خبری محسوب میشود. وجه خبری برای بیان خبر یا دادن اطلاعات به کار میرود و بسامد بالای آن نشاندهندۀ ارتباط نزدیک گوینده با رخدادهاست (فتوحی، 1390: 287). امام (ع) در خطبۀ شقشقیه از چنین کارکردی بهخوبی برای ایجاد تعامل بهره برده است، بهنحویکه علاوه بر اطلاعرسانی و ایجاد ارتباط نزدیک بین خود و مخاطب، خواننده را منتظر و مشتاق مطالب بعدی خطبه نیز میکند؛ اشتیاق ابن عباس در توضیح پایانی خطبۀ مزبور نیز تأییدی بر این ادعاست. از جمله نکات بسیار مهم دربارۀ بسامد غالب وجه خبری در خطبۀ شقشقیه، این است که یک امام معصوم و ولی خدا، همراه با بردباری و رعایت تمام جوانب انصاف و به دور از هرگونه عجز و ناله، به گروهی مینگرد که ایشان به دنبال احقاق حق خود از آنهاست. تردیدی نیست که علیرغم کارکرد عمدۀ وجه انشایی که بیشتر در قالب امر، نهی و ندا، به دنبال طلب از مخاطب است، استفاده از این وجه در خطبۀ مزبور، برای احقاق حق و نشاندادن چنین نگاهی، به نوعی تعارض و چالش با مخاطب منجر میشده است.
4ـ1ـ2. فاعل
همانطور که پیشتر اشاره شد، در فرانقش بینافردی و ساخت وجهی، فاعل نقشی بسیار کلیدی ایفا میکند؛ فاعل مسئولیت اعتبار بند را بر عهده دارد. بهعبارتدیگر، فاعل عنصری از بند در ساخت وجهی قلمداد میشود که اعتبار بند بر آن استوار است. پس از بررسی تمام بندهای خطبۀ شقشقیه، مشخص شد که فقط اعتبار 17 بند از کل 108 بند به گویندۀ خطبه، یعنی امام (ع)، برمیگردد و فاعل دیگر بندها عبارت است از: خلفا، قاسطین، مارقین، ناکثین، و مواردی از فاعلهای مختلف که امام (ع) برای فهم بیشتر موضوع از سوی مخاطب، بهصورت مجازی، در حالت تمثیل، تشبیه و نماد مورد استفاده قرار داده است. برای نمونه، میتوان به موارد خطکشیدهشده در بندهای زیر اشاره کرد:
ینحدر عنی السیل/ و لا یرقی إلیی الطیر/ یغلُظُ کلامها/ و یخشُنُ مسُّها/ و یکثر العثارُ فیها/ شِقشقةٌ هدرت ثمّ قرّت
بیتردید، استفاده از عنوان نمادین «شقشقیه» برای خطبۀ مزبور نیز بیارتباط به نوع استفاده از این فاعلها نیست. با توجه به اینکه کل خطبه مشتمل بر 108 بند است و فقط 17 مورد از این بندها به گویندۀ خطبه برمیگردد، اساساً مسئولیت اعتبار دیگر بندها به چه نحوی قابلتحلیل و تبیین است؟ در پاسخ به این سؤال میتوان گفت که از میان این 108 وجه، غالب آنها، یعنی 95 بند، وجه خبری دارند و هدف عمدۀ وجه خبری، که در آن، طبق تعریف، احتمال صدق و کذب وجود دارد، ارائه اطلاعات است؛ بنابراین، مسئولیت صدق و کذب این نوع بندها ارتباطی به گویندۀ اصلی خطبه یا کلام ندارد و مسئولیت اعتبار بندها متوجه فاعل خود این بندهاست. از طرفی، چون خطبه عمدتاً در جهت احقاق حق امام (ع) ایراد شده، بسیار طبیعی است که ایشان مسئولیت سلب این حق را، با آوردن بندهایی با فاعلهایی متفاوت با گویندۀ خطبه، به خود آنها محول کنند. دو نکتۀ بسیار پراهمیت در اینجا قابلذکر است: اول اینکه امام ایرادکنندۀ خطبه بودهاند، ولی در مقام انشا و امر و نهی و ترغیب و استمالۀ مخاطب هم برنیامدهاند. دلیل چنین ادعایی را میتوان در این شاهد دنبال کرد که در این 17 بند نیز فقط با دو مورد فاعل در بندهایی با وجه انشایی سروکار داریم که آن هم از نوع قسم است و اساساً غیرطلبی محسوب میشود. نکتۀ دوم مربوط میشود به میزان تعهد گوینده به اعتبار چیزی که گفته است. این اعتبار، بسته به نوع وجه و افعال وجهی که گوینده به کار میگیرد، و همچنین میزان دخالت و درگیری گوینده (به طور مستقیم یا غیرمستقیم) در گزارۀ موردنظر، میتواند درجات مختلفی به خود بگیرد (Thompson, 1996: 62, 46). در خطبۀ شقشقیه، در بندهایی که امام (ع) فاعل بودهاند، به دلیل استفاده از وجه خبری و نقش و دخالت مستقیم امام در گزارههای ایرادشده و همچنین قطبیت مثبت غالب بندها، بیشترین درجۀ تعهد قابلملاحظه است.
4ـ1ـ3. قطبیت
در کل 108 بند خطبه، 101 بند با قطبیت مثبت و فقط 7 بند با قطبیت منفی وجود دارد؛ یعنی بسامد قطبیت بدین ترتیب است: 52/93% مثبت و 52/10% منفی. عناصر وجهی منفیساز عبارتاند از: 3 مورد «لا» نفی، 2مورد «ما» نفی،«لم» و «لو لا» نیز هرکدام یک مورد. نکتۀ جالبتوجه در مورد بندهای منفی این است که هیچ یک از این بندها انشایی نیستند و همۀ این بندها، باز هم بهدلیل قاطعیت کلام امام و همچنین باور ایشان به حقانیت خود، در قالب وجه خبری آمده است. به بیان دیگر، امام (ع) نهتنها در قالب وجه امری از مخاطب چیزی درخواست نکرده است، بلکه حتی مخاطب را در قالب انشا نیز از چیزی نهی نکرده است.
4ـ1ـ4. زمانداری
از نقطهنظر زمان، در مجموع کل پیکره، 55/30% بندها به زمان حال، 92/50% بندها به زمان گذشته و 51/18% بندها به فرازمان تعلق دارند. درصد توزیع تقریباً متوازن زمان گذشته و زمان حال حاکی از این است که امام (ع)، برای تبادل اطلاعات، ضمن نظرداشتن به سیر تاریخی گذشته و تحلیل مسائل مربوط به آن، با قراردادن مخاطب در زمان حال، زمینه را برای درک بیشتر فضای حاکم بر جامعۀ آن روز فراهم میسازند. ذکر نکتۀ قابلاهمیتی دربارۀ زمان حال در اینجا ضروری به نظر میرسد. مضمون و منطوق زمان حال، در زبان عربی، بیشتر ناظر به آینده است و از این حیث، به بندهای انشایی شباهت دارد که منطوق آنها در زمان طلب به وقوع نپیوسته، بلکه در زمان آینده رخ خواهد داد. ازاینروی، میتوان چنین نتیجه گرفت که امام (ع)، با تأکید بر زمان حال بهصورت ضمنی، به مخاطبان گوشزد میکند که در آینده، در موارد مشابه، باید تصمیمات عاقلانهتر و سنجیدهتری اتخاذ کنند. بهعلاوه، ایشان با استفاده از زمان گذشته، بهطور ضمنی، مخاطبان را بهخاطر اتخاذ تصمیمی نادرست، به باد انتقاد و سرزنش گرفته و در مورد ایشان حکمی قطعی صادر کرده است. همچنین، دربارۀ بندهای فرازمانی نیز میتوان گفت ازآنجاییکه این بندها به زمان مشخصی دلالت ندارند و اغلب بر سر آنها ادات قطعیت و یقین، مثل «إنّ»، «أنّ»، «إنّما»، «قد» و «لقد» و بندهای اسمی آمده است، در حقیقت، بهمثابۀ یک دکترین و قاعدۀ پذیرفتهشده، میتوانند در مناسبات سیاسی و اجتماعی مورد استناد قرار گیرند و بر مبنای آنها، تصمیمسازی برای ادارۀ بهتر جامعه صورت گیرد. مشهود است که در خطبۀ شقشقیه، بسته به موقعیت خاص و به اقتضای هدف امام (ع) از ایراد این خطبه، از تمام امکانات ساخت وجهی و مؤلفههای تشکیلدهندۀ بند، بهطور متوازن، جهت تبادل معنا بهره گرفته شده است. این مطلب به این معناست که فرضیۀ پژوهش، در پاسخ به سؤال اول، مورد تأیید قرار میگیرد.
4ـ2. نقشهای گفتاری
قبل از پاسخ به سؤال دوم پژوهش، ابتدا توضیحاتی دربارۀ نقشهای گفتاری و کنش گفتاری مستقیم و غیرمستقیم ارائه خواهیم کرد. همانطور که در مبنای نظری پژوهش اشاره شد، در هر بندی، گوینده و مخاطب، در مقام تبادل و تعامل، نقش خاصی را ایفا میکنند که میتواند در قالب یکی از روشهای زیر صورت پذیرد (Halliday & Matthiesson, 2014: 135-136):
- درخواست اطلاعات در قالب پرسش.
- ارائۀ اطلاعات در قالب خبر.
- ارائۀ خدمات در قالب پیشنهاد.
- درخواست خدمات و کالا در قالب امر.
تجلی هر یک از این نقشهای اصلی در زبان با یکدیگر متفاوت است؛ اما نکتۀ حائز اهمیت دیگر این است که صورتهای زبانی همیشه با نقشهای زبانی رابطۀ مستقیم ندارند. هرگاه بین ساختار یا صورت جمله و نقش یا کارکرد آن رابطهای مستقیم وجود داشته باشد، آن را کنش گفتاری مستقیم میگویند و هرگاه ارتباط بین ساختار و نقش آن غیرمستقیم باشد، آن را کنش گفتاری غیرمستقیم مینامند (یول، 1389: 76)؛ بنابراین، برای مثال، بند خبری اگر برای بیان یا توصیف به کار رود، کنش گفتاری مستقیم است، ولی اگر بهعنوان درخواست یا امر به کار رود، کنش گفتاری غیرمستقیم خواهد بود؛ اگر بند امری برای ایجاد استفهام یا امر به کار رود، کنش گفتاری مستقیم و اگر برای بیان و توصیف واقعیت به کار رود، کنش گفتاری غیرمستقیم خواهد بود (بازوبندی، 1395: 194).
در همین راستا، سِرل[31] (1969) بین معنای موردنظر گوینده و معنای جمله تمایز قائل میشود. یعنی در یک کنش گفتاری غیرمستقیم، منظور گوینده همان نیست که میگوید؛ بلکه آن است که در ذهن دارد (آقاگلزاده، 1385: 31-30). با این توضیح، به پاسخ سؤال دوم دربارۀ انواع نقشهای گفتاری بهکاررفته در خطبۀ شقشقیه میپردازیم. پس از تحلیل بندهای پیکره و همچنین از پاسخ سؤال نخست پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که امام (ع) نهتنها از تمام نقشهای گفتاری دستور نظاممند نقشگرای هلیدی در تبادل معنا بهره میبرد، بلکه سازوکار کنشهای گفتاری غیرمستقیم نیز در این خطبه به کار گرفته شده است. توضیح اینکه از حیث کنش گفتاری مستقیم، امام در این خطبه، عمدتاً در قالب خبر، به ارائۀ اطلاعات پرداخته است؛ از میان بندهای دارای وجه خبری، هیچگونه ارائۀ خدماتی در قالب پیشنهاد، بهطور صریح، صورت نپذیرفته است. بهعلاوه، نکتۀ جالبتوجه دربارۀ نقشهای گفتاری این است که هیچگونه کنش مستقیمی از سوی امام (ع) در این خطبه مشاهده نمیشود که به درخواست اطلاعات در قالب پرسش و درخواست خدمات و کالا در قالب امر اختصاص داشته باشد؛ از میان 13 بند دارای وجه انشایی، فقط سه مورد از آنها در مقام کنش گفتاری مستقیم به کار رفتهاند که این موارد نیز طلبی از نوع ندا هستند. لازم به ذکر است که امام در این سه نوع بند طلبی نیز هیچگونه اطلاعات، خدمات یا کالایی از مخاطب درخواست نکرده، بلکه فقط به مخاطب، جهت اقبال به خطبه، ندا داده است. 10 بند دیگرِ انشایی، همگی از نوع غیرطلبی هستند و در قالب کنش غیرمستقیم، نقش گفتاری بند را شکل دادهاند و در مقام استفهام، تعجب، و قسم، به ارائۀ اطلاعات پرداختهاند. برای مثال، امام در قالب بند سؤالی «متی إعترض الریب فیّ مع الأوّل منهم»، به ارائۀ خبر و اطلاعات میپردازد، زیرا این بند از نوع استفهام انکاری است و در مقام نفی قرار دارد. نمونۀ قابلذکر دیگر، بندهای قسم «والذی فلق الحبّة و برأ النّسمة» است که امام (ع) بلافاصله بعد از این بندها، با استفاده از بندهای خبری «لو لا حضور الحاضر و قیام الحجّة بوجود الناصر و ما أخذ اللهُ علی العلماء ألّا یُقارّوا علی کظّة ظالم و...»، ارتباط آنها را از حیث اهمیت خبر مورد تأکید قرار میدهد و به ارائۀ اطلاعات میپردازد. بنابراین، همانطور که بازوبندی (1395: 194) نیز اشاره میکند، اگرچه نظریۀ نقشگرای نظاممند راه را برای اینگونه کاربردهای غیرمستقیم نمیبندد، ولی این بُعد از نقشهای گفتاری را مسکوت گذاشته و مورد تأکید قرار نداده است؛ از توضیحات فوق و همچنین تجزیهوتحلیل دادهها، فرضیۀ پژوهش در پاسخ به پرسش دوم نیز قابلتأیید است.
4ـ3. قابلیت تعمیم دستور نقشگرای نظاممند هلیدی (2014) و چالشهای پیش روی این نظریه
در پاسخ به سؤال سوم پژوهش، همانطور که در توضیحات بخشهای قبلی مشاهده شد، اساساً این رویکرد برای بازنمایی ساخت وجهی و تبادل معنا، کارکرد نسبتاً قابلقبولی دارد. به بیان دیگر، این مدل نظری، با استفاده از مؤلفههای اصلی تشکیلدهندۀ بند، بهویژه فاعل و وجه (زمانداری، وجهنمایی و قطبیت)، ضمن ایجاد متنی منسجم، به هدف عمدۀ گویندۀ متن، یعنی باور قطعی به حقانیت نسبت به خلافت نیز صحه میگذارد. این سخن به آن معناست که رویهمرفته، استفادۀ غالب از وجه خبری، در کنار قطبیت مثبت و همچنین زمان حال و فرازمان، علیالظاهر شاید تنها و تنها یک هدف عمده و واحد را دنبال میکند و آن هم اثبات بیچونوچرای حقانیت علی (ع) بهعنوان امام معصوم و خلیفۀ الهی است. ازاینروی، میتوان گفت که قابلیت تعمیم و توان نظری رویکرد نقشگرای نظاممند، از منظر فرانقش بینافردی، برای بازنمایی ساخت وجهی و شیوۀ تبادل معنا در خطبه مزبور، تا حد زیادی قابلاعتناست. بااینحال، تجزیهوتحلیل دادهها همچنین از وجود برخی چالشها و نقصها، بهدلیل اختلاف ساختاری دو زبان عربی و انگلیسی، حکایت دارد. ازآنجاییکه مدل نظری مزبور اساساً انگلیسیمحور است، طبیعتاً انتظار میرفت که در کاربست آن در زبان عربی با چالشهایی نیز روبهرو شویم. در ابتدای بخش چهار، بهطور مفصل، به این چالشها پرداختیم و در اینجا، صرفاً به طور مختصر، به مهمترین چالشها در کاربست این مدل نظری در متن خطبۀ شقشقیه اشاره میکنیم. یکی از چالشهای اصلی خلأ یک تحلیل جامع و منسجم برای عبارتهایی است که دارای عناصر محذوف یا مقدر هستند؛ از جملۀ این عناصر میتوان به ادات شروع یا تنبیه، قسم، تعجب، ندبه و استغاثه اشاره کرد.
چالش دیگر مربوط به عناصری است که ممکن است بر اساس تحلیل نقشگرای هلیدی، بهعنوان افزوده تلقی شوند، درحالیکه متمم هستند؛ در دستور نقشگرای نظاممند، عمدتاً حروف اضافه نمایندۀ افزوده هستند، درحالیکه در موارد متعددی در زبان عربی، نمیتوان چنین برداشتی را قابلقبول دانست. برای نمونه، برخی از افعال در زبان عربی، بهواسطۀ حروف اضافه، متمم میگیرند و این عناصر افزوده محسوب نمیشوند. علاوه بر این، مواردی نیز در بندهای اسمی وجود دارد که در آنها نیز حرفاضافه نمایانگر افزودۀ حاشیهای نیست، بلکه فقط بهعنوان ادات تشبیه، جهت ایجاد همانندی و مشابهت بین خبر با مبتدا، به کار گرفته میشود. این شواهد دلیلی هستند بر اینکه نمیتوان همیشه حرفاضافه را نمایندۀ افزودۀ حاشیهای قلمداد کرد. عکس این مطلب نیز در بررسی دادههای پیکرۀ حاضر مشهود است؛ مواردی وجود دارد که در آنها، عناصر زبان عربی، علیرغم داشتن علامت منصوب (مفعولی)، بهعنوان افزوده قلمداد میشوند، نه متمم. برای مثال، میتوان به نحوۀ تحلیل عناصری همچون حال یا قید حالت اشاره کرد.
چالش دیگری که طبق دادهها قابلطرح است نحوۀ تحلیل مفعولهایی غیر از مفعولٌبِه در دستور نقشگرای نظاممند هلیدی است. بهعبارتدیگر، چون طبق دستور نقشگرای نظاممند هلیدی، در عربی فقط مفعولٌبِه بهمثابۀ متمم تلقی میشود، برای دیگر مفعولها در عربی، بهویژه مفعول مطلق (بیانی، نوعی، عددی و تأکیدی) و در برخی موارد مفعولٌلَه، هیچگونه تحلیل دقیقی در چهارچوب این نظریه ارائه نشده است.
از توضیحات فوق، فرضیۀ سوم پژوهش نیز مورد تأیید قرار گرفت: مبنای نظری پژوهش، در عین وجود برخی نقایص، توان قابلاعتنایی دارد.
- نتیجهگیری
پس از تجزیهوتحلیل دادهها، ضمن تأیید هر سه فرضیۀ پژوهش، نتایج ذیل قابل بیان است:
از نظر وجهنمایی، بهطورکلی، بسامد غالب وجه خبری (96/87%) در مقابل وجه انشایی (04/12%) نشاندهندۀ ارتباط نزدیک گوینده با رخدادهاست. امام (ع)، در خطبۀ شقشقیه، از کارکرد عمدۀ وجه خبری، یعنی ارائۀ اطلاعات، بهخوبی برای ایجاد تعامل بهره برده است، بهنحویکه علاوه بر اطلاعرسانی و ایجاد ارتباط نزدیک بین خود و مخاطب، خواننده را منتظر و مشتاق مطالب بعدی خطبه نیز میکند.
انگیزه و هدف امیرالمؤمنین (ع) از خطبۀ شقشقیه عمدتاً احقاق و اثبات حق بوده است. امام، در این خطبه، از لوازم انشا در جهت اقناع و استمالۀ مخاطب بهره نمیبرد، چراکه چنان از گفتۀ خود یقین دارد که با قاطعیت هرچهتمامتر، لوازم وجه خبری را برای نشاندادن این حقانیت و اثبات حق به خدمت گرفته است. به بیان دیگر، امام (ع) آنچنان به حقانیت خود و جایگاه خود نسبت به خلافت (که خودش از آن به قطب وسط آسیاب تعبیر میکند) یقین و باور داشته است که از آن صرفاً خبر داده و اصلاً نیازی به استفاده از عبارات انشایی، جهت اثبات چنین حقی، احساس نکرده است.
بررسی این خطبه، بر اساس تحلیل ساخت وجهی، نشان میدهد که اساساً در میان بندهای دارای وجه انشایی، هیچگونه بند انشایی از نوع امر و نهی نیز وجود ندارد و صرفاً با یک مورد بند استفهامی (با بسامد 92/0%)، سه مورد بند ندایی (با بسامد 78/2%)، یک مورد بند تعجبی (با بسامد 92/0%)، و هشت مورد بند از نوع قسم (با بسامد 40/7%) مواجهیم. همچنین، لازم به ذکر است که از میان همین تعداد محدود وجه انشایی، 9 مورد از نوع انشای غیرطلبی (8 مورد قسم و یک مورد تعجب) و فقط 4 مورد از نوع طلبی (3 مورد ندا و یک مورد استفهام) هستند. این مطلب، خود، گویای آن است که استفادۀ مکرر از وجه خبری کاملاً آگاهانه و همراه با مصلحتی آشکار بوده است. نکتۀ کلی که در مورد وجه انشایی غالباً مطرح میشود، بهخدمتگرفتن لحن صریح و محکم جهت تأثیرگذاری و ترغیب هرچه بیشتر مخاطب است. امام با بهرهگیری از وجه خبری، همراه با لحنی صریح و محکم، همان کارکرد وجه انشایی را به خدمت گرفته است و این از نکات بسیار نغزی است که ملاحظات زبانشناختی ویژهای را میطلبد و میتواند در مناسبات ملی، بینالمللی و همچنین تعاملات سیاسیـاجتماعی مدیران و مسئولان کلان جامعه نیز رهگشا و کارساز باشد. با توجه به این توضیحات و عدم توزیع نامتناسب میان وجوه خبری و انشایی، انتظار این است که خطبه همراه با نوعی یکنواختی و یکسویگی پیش رود، درحالیکه در سراسر این خطبه، امام به نحوی در تبادل و انتقال معنا عمل کرده است که گویی هر دو سوی تعامل با هم در ساخت متن شرکت دارند و از این طریق، راه هرگونه یکسویگی تعامل را بسته است.
در کل 108 بند خطبه، فقط فاعل 17 مورد از این بندها به گویندۀ خطبه برمیگردد. دلیل چنین امری با توجه به هدف از ایراد خطبه در جهت احقاق حق امام (ع)، این است که ایشان مسئولیت سلب این حق را با آوردن بندهایی با فاعلهایی متفاوت با گویندۀ خطبه، به خود آنها محول میکنند. بهعلاوه، باز هم به دلیل باور به حقانیت خود نسبت به خلافت، در این 17 بند نیز، فقط 2 مورد در میان فاعل بندهای با وجه انشایی است که آنها هم از نوع قسم و اساساً غیرطلبی محسوب میشوند. توضیح مطلب اینکه اگرچه امام ایرادکنندۀ خطبه بودهاند، ولی بهعنوان متکلم وحده، در مقام انشا و امر و نهی و ترغیب و استمالۀ مخاطب هم برنیامدهاند.
بندهای با قطبیت مثبت (52/93%) در مقابل قطبیت منفی (52/10%) بسامد غالب دارند و همۀ این بندها (تمام بندهای مثبت و منفی) در قالب وجه خبری به کار رفتهاند؛ این نکته نشان میدهد که امام (ع) نهتنها در قالب وجه امری از مخاطب چیزی درخواست نکرده است، بلکه مخاطب را در قالب انشا نیز از چیزی نهی نکرده است.
از نقطهنظر زمان، در صد توزیع زمان حال (55/30%) نسبت به زمان گذشته (92/50%) حاکی از این است که امام (ع)، برای تبادل اطلاعات، ضمن نظرداشتن به سیر تاریخی گذشته و تحلیل مسائل مربوط به آن، با قراردادن مخاطب در زمان حال، زمینه را برای درک بیشتر فضای حاکم بر جامعۀ آن روز فراهم میسازند.
در خطبۀ شقشقیه، امام (ع) جهت تبادل معنا، ضمن استفادۀ حداکثری از نقشهای گفتاری در قالب کنشهای گفتاری مستقیم، بعضاً از سازوکار کنشهای گفتاری غیرمستقیم نیز بهره گرفته است. از حیث کنش گفتاری مستقیم، در این خطبه، ایشان عمدتاً در قالب خبر به ارائه اطلاعات پرداخته است؛ از میان بندهای دارای وجه خبری، هیچگونه ارائۀ خدماتی در قالب پیشنهاد بهطور صریح صورت نپذیرفته است. بهعلاوه، هیچگونه کنش مستقیمی برای درخواست اطلاعات در قالب پرسش و درخواست خدمات و کالا در قالب امر نیز از سوی امام (ع) در این خطبه مشاهده نمیشود؛ از میان 13 بند دارای وجه انشایی، فقط سه مورد از آنها در مقام کنش گفتاری مستقیم به کار رفتهاند که این موارد نیز طلبی از نوع ندا هستند. امام در این سه نوع بند طلبی نیز هیچگونه اطلاعات، خدمات یا کالایی از مخاطب درخواست نکرده، بلکه فقط به مخاطب، جهت اقبال به خطبه، ندا داده است. 10 بند دیگرِ انشایی، همگی از نوع غیرطلبیاند که در قالب کنش غیرمستقیم، نقش گفتاری بند را شکل دادهاند و در مقام استفهام، تعجب، و قسم، به ارائۀ اطلاعات پرداختهاند.
به دلیل اختلاف ساختاری دو زبان عربی و انگلیسی، و ازآنجاییکه مدل نظری مورداستفاده در این پژوهش اساساً انگلیسیمحور است، حین تجزیهوتحلیل دادهها، با چالشهایی روبهرو شدیم که مهمترین آنها عبارتاند از:
الف) نحوۀ تحلیل بندهای دارای عناصر محذوف یا مقدر.
ب) تشخیص متمم و افزوده از یکدیگر، به دلیل وجود حرف اضافه یا ادات تشبیه یا عناصر دارای حالت منصوب (مفعولی)، مانند حال یا قید حالت.
ج) نحوۀ تحلیل مفعول مطلق (بیانی، نوعی، عددی و تأکیدی) و در برخی موارد مفعولٌلَه.
در دستور نقشگرای نظاممند هلیدی، هیچگونه تحلیل دقیقی برای بررسی موارد فوق ارائه نشده است. بررسی جامع این مسئله، به همراه دیگر موارد چالشی که در بالا به آن اشاره شد، میتواند راه را برای کاربست دقیقترِ نظریۀ انگلیسیمحورِ نقشگرای نظاممند و همچنین رفع نواقص و بومیسازی این نظریۀ بسیار پرکاربرد در زبان عربی و متون دینی، فراهم سازد.
تعارض منافع
تعارض منافع ندارم.
[1]. Halliday, M. A. K., & Matthiesson, C. M. I. M.
[2]. ideational metafunction
[3]. interpersonal metafunction
[4]. textual metafunction
[5]. Systemic Functional Linguistics
[6]. Karyawan, N.
[7]. Abdullah Yusuf Ali
[8]. Haitami, U., & Meisuri, M.
[9]. representational meta-function
[10]. textual meta-function
[11]. exchange
[12]. speech functions
[13]. giving
[14]. demanding
[15]. interaction
[16]. goods & services
[17]. statement
[18]. offer
[19]. command
[20]. mood
[21]. residue
[22]. subject
[23]. finite
[24]. modality
[25]. primary tense
[26]. polarity
[27]. Double negation
[28]. Embedded clause
[29]. metatense
[30]. در پژوهش حاضر، به تناسب دستوری عربی، وجه بندهای استفهامی از نوع انشایی طلبی منظور شده است.
[31]. Searle, J. R.
استناد به این مقاله: محمدی، رضا، بازوبندی، حسین. (1400). بررسی شیوۀ تبادل معنا در خطبۀ شقشقیۀ نهجالبلاغه برمبنای رویکرد نقشگرای نظاممند هلیدی (2014). علم زبان، 8 (13)، 115- 149. Doi: 10.22054/ls.2019.38440.1171
Language Science is licensed under a Creative Commons Attribution-Noncommercial 4.0 International License.