Document Type : Review Article
Author
PhD Student of Linguistics, Allameh Tabataba’i University, Tehran;
Abstract
The present study was an investigation of glottal stop phonetic variants in different positions of the words in Tehrani verbal variety of Persian. Acoustic evidences indicate that the articulation of different variants of the consonant including glottal closure, creaky voice and vowel compensatory lengthening followed by its deletion or weakening, in their occurrence contexts in initial, middle and final position of the words, is in accordance with the laryngeal phonation continuum. Vocal folds in larynx get different states while pulmonic airstream passes through them. This, in turn, results in changes in glottis openness. With gradual changes in the degree of glottis openness, from a completely close to a mid-open and then to a totally open state, the phonetic manifestations of complete closure (voicelessness state), creaky voice, modal voice and possibly, breathy voice are appeared. The present study revealed that every one of the above-mentioned glottis figures corresponds to one of the allophones of glottal stop consonant.
Keywords
1. مقدمه
همخوان انسدادی چاکنایی2 که در زبانهای مختلف دنیا، در نقشهای واجی و ممیز معنایی3 یا مرزنمایی4و ساختاری وارد زنجیرة کلام میشود، دارای واجگونههای5 متفاوتی است که بر تنوع رخداد آن در بافتها و جایگاههای مختلف میافزاید (Ladefoged and Maddieson, 1996: 74; Ashby, 2011: 130-131). سه گونة مختلف آوایی این همخوان شامل بست کامل چاکنای6، واک بازداشته7 یا جیرجیری و کشش واکه به جبران حذف یا تضعیف آن، در زبانهای مختلف، ازجمله زبان فارسی، گزارش شده است. از سوی دیگر، اندامهای تولید آوای انسدادی چاکنایی همان اندامهایی هستند که در تولید واک8 دخیلاند، یعنی پردههای صوتی9. ازاینرو، میتوان گفت که گونههای آوایی مربوط به آن، درواقع، موقعیتهای مختلف پردههای صوتی را هنگام عبور جریان هوای ششی10 از حنجره11 معرفی میکنند. بال و راهیلی (Ball and Rahilly, 1999: 29-36) موقعیتهای مورداشاره را تحت عنوان انواع واکسازی12، روی یک پیوستار طبقهبندی کردهاند. در یک سر این پیوستار، وضعیت بیواکی13 قرار دارد که ناشی از باز بودن کامل فضای چاکنای14، عبور آزادانة جریان هوای ششی و عدم ارتعاش پردههای صوتی است. سپس، این پیوستار به وضعیت واکداری میل میکند که شامل واک نفسی15، واک اصلی16 و واک جیرجیری است. در خلال واکداری، پردههای صوتی بهگونهای به یکدیگر نزدیک میشوند که عبور جریان هوا باعث ارتعاش تمام یا برخی از قسمتهای آنها میشود؛ درحالیکه در انتهای دیگر پیوستار، انسداد کامل فضای چاکنای مانعی در مقابل عبور جریان هوا و ارتعاش پردههای صوتی به وجود میآورد. مدرسی قوامی (۱۳۹۰: ۵۰) این پیوستار را به شکل زیر نشان میدهد:
شکل ۱: پیوستار میزان گرفتگی چاکنای و نقش آن در گفتار
در این مقاله، سعی داریم به بررسی رخداد گونههای همخوان انسدادی چاکنایی در گونة گفتاری فارسی تهرانی بپردازیم و بسامد وقوع آنها را، در جایگاهها و بافتهای مختلف واژه، تعیین کنیم. بدین ترتیب، شرایطی فراهم خواهد شد تا امکان انطباق این رخدادها را بر پیوستار معرفیشدة فوق بسنجیم. تعیین حضور یا عدم حضور گونههای مذکور منوط به تظاهر صوتشناختی17آنها در جایگاههای مختلف است؛ بنابراین، مرور پژوهشهایی که ویژگیهای صوتشناختی و تولیدی واجگونههای این همخوان را در زبانهای دنیا و بهویژه در زبان فارسی مدنظر قرار دادهاند، ضروری مینماید.
2. گونههای همخوان انسدادی چاکنایی در زبانهای دنیا
بست کامل چاکنای و واک بازداشته، با ویژگیهای تولیدی و صوتشناختی منحصربهفرد، در جایگاهها و شرایط کلامی متنوع، دو گونة شایع همخوان انسدادی چاکنایی در زبانهای دنیا هستند.
بست کامل چاکنای که در الفبای آوایی بینالمللی، با نشانة [ʔ] مشخص میشود، به لحاظ تولیدی، نتیجة تماس کامل پردههای صوتی با یکدیگر و توقف جریان هوا و افزایش فشار آن در پشت بست چاکنای است. آنچه در اثر این فرایند تولیدی شنیده میشود، درواقع، رهش جریان هوا پس از وقفة سکوت18 یا انسداد است که مشخصة بارز آن عبارت است از: توقف ناگهانی تولید آوای قبل و شروع ناگهانی تولید آوای بعد از آن، که به ضربة سخت19 معروف است (Ashby, 2005: 19-20).
لدهفوگد و مدیسن (Ladefoged and Maddieson, 1996: 73-75) شواهد صوتشناختی بست کامل چاکنای را کاهش شدید شدت20 و فقدان بسامد پایه21 در زمان بست معرفی میکنند. به اعتقاد آنها، این ویژگیها تنها زمانی مطرحاند که همخوان انسدادی چاکنایی بهصورت مشدد تلفظ شود و نه هنگامیکه میان دو واکه قرار میگیرد. گرلک (Garellek, 2012) بینظمی شکل موجی22 آغاز واکه را در ابتدای واژههای زبان انگلیسی امریکایی، شاهدی بر وجود بست کامل چاکنای میداند که در ابتدای واکسازی برای واکه مشاهده میشود و بهتدریج، به حالت اصلی و منظم خود دست مییابد. شروع این واکسازی، آنگونه که در شکل ۲ نشان داده شده، در مقایسه با دورة چاکنایی (حداقل به طول دو پالس)، که فاقد سیگنالهای موجی است، بهوضوح قابلتشخیص است.
شکل ۲: بست کامل چاکنای در ابتدای واژة alwaysʼʻ weɪz]ϯ[ʔɑ در انگلیسی امریکایی (Garellek, 2012: 5)
واک بازداشته یا جیرجیری که نشانة آن در الفبای آوایی بینالمللی، به شکل ] ̰ ]در زیر نشانة مربوط به آوای موردنظر ظاهر میشود، به گفتة لدهفوگد و مدیسن (Ladefoged and Maddieson, 1996: 76)، یک آوای تقریبی چاکنایی واکدار جیرجیری23 است که در تولید آن، غضروفهای هرمی24 و درنتیجه، پردههای صوتی در قسمت عقب، نسبت به زمان تولید واک اصلی، به یکدیگر نزدیکتر و در ناحیة اتصال به غضروف درقی25 آزادترند. در این شرایط، فشار هوای فروچاکنایی26 کمتر از زمان بست کامل چاکنای است و عبور جریان هوا از میان پردههای صوتی، باعث ارتعاش برخی از قسمتهای آنها و درنتیجه، تولید واک با بسامد بسیار پایین میشود (Catford, 2001: 55؛ مدرسی قوامی، ۱۳۹۰: ۴۷).
چنانکه لدهفوگد (Ladefoged, 2003: 172-174) بیان کرده است، فاصلة زمانی نامنظم میان مراحل باز و بسته شدن پردههای صوتی، کاهش دامنة نوسان و افت شدت سبب میشود واک بازداشته، به لحاظ صوتشناختی، با شکل نسبتاً نامنظم الگوی موجی ظاهر شود.
مطابق بررسیهای کوییک (Quick, 2003: 49-52)، جلوههای آوایی متفاوت واج /ʔ/ در زبان پندو27، پیوستاری از انواع واکسازی است که به سمت بست کامل چاکنای پیش میرود. او بارزترین مشخصة حضور آوای انسدادی چاکنایی را در واکة آغازی یا پایانی و نیز در محیط میانواکهای، متفاوت با واکسازی طبیعی میداند؛ یعنی واک بازداشته که به لحاظ تولیدی، آوایی ملایمتر از واکسازی سخت است. رخداد این جلوة آوایی در شکل ۳ نشان دادهشده است.
شکل ۳: واک بازداشته و بست چاکنای در بافت بین دو واکه در جملة
[nimpadoʼaʼu] I will place it on top of something (Quick, 2003: 50).
گرلک (Garellek, 2012) از واک بازداشته، تحت عنوان بست ناقص چاکنای یادمیکند و وقوع این گونة آوایی را، علاوه بر بافت بین دو واکه، در آغاز واژه (البته نه در ابتدای پارهگفتار) نیز محتمل میداند، زیرا تمام آواهای رسای28 آغازین، نسبت به سایر جایگاهها، واکسازی نفسیتری دارند که مشخصة واک جیرجیری است.
4. گونههای همخوان انسدادی چاکنایی در زبان فارسی
صادقی (۱۳۶۵) کارکرد همخوان انسدادی چاکنایی را بهعنوان یک آوای میانجی در جلوگیری از التقای مصوتها29 مسلم میداند که تلفظ آن، بنا به شرایط صرفی، متفاوت با تلفظ قابل پیشبینی در بافت آوایی کلام است؛ بهطوریکه گاه، از تلفظ عادی بست چاکنایی دور میشود و با لرزش تارهای صوتی همراه است و گاه، بهصورت آوای سایشی [h] جلوه میکند.
حقشناس (۱۳۷۰) گونههای آوایی همخوان انسدادی چاکنایی را بهصورت زیر معرفی میکند:
- بندشی چاکنایی در بافت #–V و پس از سکوت: ابر [ʼabr]
- لرزش چاکنایی در بافتهای V– #: رکوع [rokuʼʼ] و [biʼʼâb:V–V]
- لرزشیـ انسدادی چاکنایی در بافت V–C: رعد [raʼʔd]
-کشش واکة قبل به جبران حذف آن در تلفظ سریع و غیرشمرده در واژههای شمع [s̆a:m]، بعد [ba:d] و ترفیع [tarfi:]
از دیدگاه وی، گونة انسدادی این همخوان میتواند در گفتار شمرده و خارج از بافت، جایگزین دیگر بازنماییهای آوایی متفاوت آن باشد؛ اما در گفتار سریع، تمامی گونههای آن قابل حذف هستند (همان).
درزی (۱۳۷۲) نیز، علاوه بر بست کامل چاکنای و واک بازداشته، کشش جبرانی30 واکه را، در پاسخ به حذف یا تضعیف آن در پایانة هجا، از گونههای این همخوان معرفی میکند.31 کشش، یک عنصر نوایی و از مشخصههای زبرزنجیری32 کلام است. دیرش33 همبستة صوتشناختی کشش است و به مدتزمانی اشاره دارد که اندامهای تولیدی در وضعیت تولید یک واحد زبانی قرار میگیرند (مدرسی قوامی، ۱۳۹۰: ۱۱۱).
ثمره (۱۳۷۸: ۴۹-۵۱) همخوان انسدادی چاکنایی را آوایی سخت میداند که شدت تولید آن، در جایگاههای مختلف زنجیرة کلام، متفاوت است؛ به این معنی که گرفتگی چاکنای، گاه بسیار محکم است و رهش هوا حالت انفجار دارد و گاه تا حد یک انقباض ملایم، اندکی بیشتر از وضعیت تولید واک، کاهش مییابد. به گفتة وی، درجات گیرش دیگری نیز میان این دو حالت قابلتشخیصاند که همگی از واجگونههای این همخوان به شمار میروند. این واجگونهها را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
- ʔ̟]]شدید در آغاز هجای تکیهدار پس از سکوت: «آن» [ʔ̟ân].
- [ʔ͓] نیمهشدید در آغاز هجای بدون تکیه، پس از سکوت در واژة «عامل»[ʔ͓â'mel] ، میان دو واکه وقتی واکة دوم تکیهبر است؛ مانند واژة «ساعی» [sâʔ͓i] و میان واژه پس از همخوان؛ مثلاً در کلمهای نظیر «مسعود» [[masʔ͓'ud.
- [ʔ] ملایم بین دو واکة بدون تکیه: «فاعلی» [fâʔeˈli].
- [ʔ̬] خفیف میان واژه، قبل از همخوان و در پایان واژه، قبل از سکوت، در واژههایی مانند «بعثت» [beʔ̬sat] و «فرع» [farʔ̬]، که میتواند باعث طولانی کردن واکة ماقبل شود.
- [ʔ̭] بسیار خفیف در کلام پیوسته، بهطوریکه در آغاز واژه و بعد از سکوت واقع نشود، مانند عبارت «من اگر» [manʔ̭aɈar].
- [ʔ̅] بدون مرحلة آمادگی (قرارگیری در موقعیت تولید آوا) که پس از [ʔ] رخ میدهد؛ مانند کلمة «مکعب» [mocaʔʔ̅ab].
- [ʔ̠] بدون مرحلة انجام (پایان عمل تولید آوا) که قبل از [ʔ] رخ میدهد؛ مانند واژة «مجعد» [moĵaʔ̠ʔad].
به اعتقاد پرمون (۱۳۸۰ و ۱۳۸۶)، در گفتار محاورهای زبان فارسی، در بیشتر بافتهای بینواکهای، آوای چاکنایی واکدار [ɦ] بهجای همخوان انسدادی چاکنایی، آوای میانجی است که به نوبة خود، در تناوب با /h/ و /ʔ/ قرار میگیرد. پرمون (۱۳۸۶) تصریح میکند که آوای [ɦ] هنگامیکه جانشین [ʔ] میشود، یک آوای جیرجیری است و زمانی که بهجای [h] قرار میگیرد، جلوة آوای نفسی را دارد. همچنین، کشش جبرانی ناشی از حذف همخوانهای چاکنایی از جایگاه میانی و پایانی، در زبان فارسی محاورهای معیار، اختیاری و وابسته به سبک است.
ویژگیهای صوتشناختی گونههای همخوان انسدادی چاکنایی در زبان فارسی نیز در بررسیهای آزمایشگاهی، مورد توجه قرار گرفتهاند. به نظر بیجنخان (Bijankhan, 2000)، کشش جبرانی در زبان فارسی، نتیجة تضعیف یا حذف کامل همخوانهای چاکنایی [ʔ] و [h] است و تولید آن فرایندی مدرج است؛ زیرا تولید این همخوانها را در پایانة هجا، میتوان بهصورت پیوستاری از گونههای سخت تا خفیف در نظر گرفت که در آن، تولید گونههای خفیفتر، با کاهش فعالیت چاکنایی و بسامد پایه، به افزایش ارتعاش تارآواها و درک کشیدگی بیشتر واکة ماقبل میانجامد. وی میانگین دیرش واکة [a] را در گفتار سه گویشور زبان فارسی معیار، معادل ۱۲۰ و ۱۷۵ هزارم ثانیه34، به ترتیب، در بافتهای فاقد همخوان انسدادی چاکنایی و دارای آن، به دست میدهد؛ بنابراین، دیرش ۱۲۰ هزارم ثانیهای واکة [a] بهعنوان مرجع حداقلی کشش جبرانی آن در نظر گرفته میشود. گفتنی است بیجنخان (همان) علاوه بر دیرش واکه، به تغییرات بسامد پایه نیز، بهعنوان جلوة صوتشناختی دیگری از کشش جبرانی اشارهکرده است؛ به این معنی که بسامد پایه در آغازه و پایانة واکه، به هنگام رخداد کشش جبرانی، نسبت به زمان عدم وقوع آن، پایینتر است.
شادمان (Shademan, 2005) آورده است که در ساختهای تکهجایی، مانند واژههای «ضلع» [zelʔ] و «بعد» [boʔd]، حذف همخوان چاکنایی تغییر چشمگیری در کشش واکة قبل ایجاد نمیکند؛ اما امکان حذف آنها در واژههای دوهجایی، مانند واژة «دعوا» [dᴂʔva]، بیشتر است و در مواردی، با کشش واکة قبل همراه است. طبق محاسبههای وی، میانگین دیرش واکه در چنین واژههایی، در صورت تلفظ همخوان انسدادی چاکنایی، معادل ۲/۱۳۱ هزارم ثانیه و در صورت رخداد کشش جبرانی، برابر با ۶/۱۸۴ هزارم ثانیه خواهد بود؛ بنابراین، در واژههای دوهجایی، دیرش واکه بیشتر از ۱۳۰ هزارم ثانیه نشاندهندة کشش جبرانی است.
صادقی (۱۳۸۹) وقوع مشخصة [+چاکنای منقبض]35بست چاکنایی را با سکوت و افت قابلملاحظة شدت، در بسامدهای پایین موج صوتی، یعنی H1 و F1 (همساز36 و بسامد اول)، و تظاهر سخت آن را در آغاز واژههای زبان فارسی و در میان واژه پس از همخوان، مانند واژة «مسعود» [masʔud]، تصدیق میکند. وی همچنین، واک جیرجیری را نتیجة تضعیف فعالیت بست چاکنای در بافت بیناواکهای و نیز در پایان واژه میداند که کاهش دامنة نوسان همساز اول (H1)، افزایش اختلاف H1-H2 و تغییرات نزولی و صعودی اختلاف H1-F1 در آغاز و پایان فعالیت چاکنای، از ویژگیهای آن است.
از دیدگاه صادقی (۱۳۹۰ و Sadeghi, 2008)، کشش جبرانی در سطح آوایی، بهصورت توالی دو واکه با دو نوع واکسازی متفاوت است: واکسازی طبیعی، با چرخة ارتعاش منظم و متقارن تارآواها در کنار واکسازی غیرطبیعی با الگوی نامنظم ارتعاش و تغییرات دامنة همساز اول. محدودة زمانی واکسازی غیرطبیعی (واک بازداشته) به اندازة یک واکة کوتاه است که در کنار کشش طبیعی خود واکه، بهصورت یک واکة کشیده درک میشود و این زمانی رخ میدهد که تولید آوای انسدادی چاکنایی در پایان هجا، بهصورت واک بازداشته باشد. صادقی (همان) به کمک بازسازی مقادیر دیرش واکه، میزان کمینه و بیشینة کشش واکة [a] را برای گویشور مرد زبان فارسی، به ترتیب، ۸۰ و ۱۶۰ هزارم ثانیه، در واژههای دارای همخوان [ʔ] و فاقد آن، گزارش کرده است. میانگین این دو مقدار معادل همان نتیجهای است که در بررسی بیجنخان (Bijankhan, 2000) به دست دادهشده است.
صادقی (Sadeghi, 2008) تغییرات بسامد پایه و اختلاف دامنة H1-F1 و H1-H2 را نیز در درک کشش جبرانی دخیل میداند؛ اما به نظر وی، تغییرات دیرش واکه همچنان مهمترین نشانة ادراکی کشش واکه است و سایر عوامل، در مراتب بعدی، اثر افزایشی بر این ادراک دارند. شکل ۴ طیف نگاشت و منحنی بسامد پایه را در شرایط وقوع و عدم وقوع کشش جبرانی واکه نشان میدهد.
[ʃarʔ] [ʃar]
شکل ۴: طیفنگاشت و منحنی بسامد پایه در دو واژة «شر» [ʃar] و «شرع» [ʃarʔ] (Sadeghi, 2008: 194)
یازرلو (۱۳۹۱) همخوان انسدادی چاکنایی را یکی از آواهای میانجی در بافت بینواکهای برمیشمارد و بروز آوای جیرجیری را با الگوی نسبتاً نامنظم ارتعاش پردههای صوتی، گونهای از این همخوان در بافت مذکور توصیف میکند. به گفتة وی، علاوه بر درج انسدادی چاکنایی و گونههای آن در فارسی رسمی معیار، تلاقی واکهها (گذر سازهای)37 نیز، نهتنها در گفتار محاورهای، بلکه در گفتار رسمی نیز امکانپذیر است. گذر سازهای (انتقال واکهای)، در طیف نگاشت، با انتقال نرم یک واکه به واکة بعد که بهویژه در حرکت سازههای دوم آنها مشخص است، دیده میشود. شکل ۵ الگوی موجی بینظم آوای جیرجیری را نشان میدهد.
شکل ۵: واک بازداشته در بافت بیناواکهای، در واژة [bi-ʔerɑde] (یازرلو، ۱۳۹۱: ۷۴)
بیجنخان(۱۳۹۲: ۲۷۷)بست کامل چاکنای را که تظاهر تولیدی آن مشابه مراحل سهگانة گرایش، گیرش و رهش38در تولید سایر همخوانهای انفجاری است، نمونة اصلی میخواند و اضافه میکند به هنگام تولید آن، یعنی زمانی که این همخوان در آغاز واژههای زبان فارسی قرار دارد، سایر اندامهای گفتار در حالت خنثی یا تولید واکه هستند، مانند آنچه در شکل ۶ دیده میشود.
شکل ۶: بست کامل چاکنای در آغاز واژة «اگر» [ʔaɟar] و منحنی زیروبمی آن
در این تلفظ، هستة زیروبمی H* بر روی هجای ʔa قرار دارد (بیجنخان، ۱۳۹۲: ۲۷۸).
بیجنخان (همان: ۲۷۹-۲۸۱) بینظمی دامنة نوسان و مدتزمان تناوب گونة بازداشتة همخوان انسدادی چاکنایی را با کاهش شدید و ناگهانی بسامد پایه توجیه میکند که دامنهپریشی39 و فرکانسپریشی40 از ویژگیهای صوتی آن است.
با در اختیار داشتن شواهد صوتشناختی توصیفشده، به گردآوری دادههای موردنظر از گفتار آزمایشگاهی گویشور زبان فارسی تهرانی و تحلیل آزمایشگاهی آنها پرداختیم تا از مقایسة نتایج حاصل با شواهد موجود، حضور یا عدم حضور گونههای همخوان انسدادی چاکنایی را در جایگاههای آغازی، میانی و پایانی واژه مشخص کنیم. در ادامه، شیوة گردآوری و اندازهگیری دادهها شرح داده شده است.
۵. شیوة گردآوری پیکرۀ دادهها
پیکرة دادههای این پژوهش شامل گروهی از وامواژهها و واژههای اصیل زبان فارسی بود که در آنها، همخوان انسدادی چاکنایی در بافتهای مختلف، در جایگاههای آغازین، میانی و پایانی واژه و نیز در مرز تکواژ، امکان حضور داشت. بهعنوان نمونههایی از این واژهها، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- جایگاه آغازی (#–V): «آب» و «عمیق»
- جایگاه میانی (در بافتهای V.–V، V–.C و C.–V): «معرفی»، «تعریف» و «سرعت»
- جایگاه پایانی (در بافتهای VC–#، C–C# و CV–#): «شروع»، «رعد» و «وضع»
- مرز تکواژ (در بافتهای C–+C، C+–V و V+V): «شمعدونی»، «هوسانگیز» و «بیاراده»
واژههای موردنظر در قالب سه داستان کوتاه به زبان فارسی محاورهای و با بسامد دو تا سه تکرار گنجانده شدند. همچنین، پرسشهایی از متن داستانها طراحی شد که پاسخ آنها بهطور یقین، واژة هدف را شامل میشد. تمامی مراحل خوانش و گفتار یک گویشور مرد فارسیزبان تهرانی، شامل بازگویی داستانها، پرسشها و پاسخها، بر روی نرمافزار پرت41 ۳ ضبط شد و الگوی موجی و طیفنگاشت دادههای گفتاری مورد بررسی، تحلیل و مقایسه با شواهد صوتشناختی قرار گرفت.
۶. شیوة اندازهگیری دادهها
ویژگیهای صوتشناختی گونههای همخوان انسدادی چاکنایی، مطابق آنچه در بخش ۲ ذکر شد، در بافتهای مختلف وقوع، در آغاز، میان و پایان واژه و نیز در مرز تکواژ، مورد توجه قرار گرفت و مقادیر مربوط به بسامد رخداد آنها به دست آمد. همخوان انسدادی چاکنایی، در واژههای اصیل زبان فارسی، تنها در آغاز واژه امکان حضور دارد و وقوع آن، در سایر مواضع، مختص وامواژههاست؛ بنابراین، در جایگاه آغازی، وامواژهها و واژههای اصیل زبان فارسی، بهطور مجزا، مدنظر قرار گرفتند. تحلیل جداگانة ترکیبها نیز امکان بررسی ویژگیهای مرز تکواژ را، بهویژه زمانی که عضو دوم ترکیبها یک وامواژه بود، فراهم میکرد. یافتههای حاصل از این بررسی به شرح زیر است.
۷. یافتهها
از مجموع ۷۵ مورد تکرار واژههای موردبررسی (۲۵ مورد در آغاز واژه، ۱۹ مورد در میان واژه، ۱۰ مورد در پایان واژه و ۲۱ مورد در مرز تکواژ)، در ۲۷ مورد، گونههایی از همخوان انسدادی چاکنایی مشاهدهشد: ۳ مورد وقفة سکوت بست کامل چاکنای که مربوط به جایگاه آغاز واژه پس از مکث یا سکوت میشد و ۱۶ مورد رخداد واک بازداشته، دومین گونة همخوان انسدادی چاکنایی که در تمامی جایگاهها، بهجز جایگاه پایانی واژه، دیده شد. شایانذکر است که ۱۰ نمونه از این تعداد، متعلق به جایگاه آغازین وامواژهها بود. جایگاه پایانی، بهویژه پس از همخوان (پایانة هجای واژة ساده و اولین عضو واژة مرکب)، جایگاه وقوع کشش جبرانی واکه بود که ۸ مورد باقیمانده را در بر میگرفت. اگرچه این گونة آوایی در جایگاه میانی واژه نیز امکان وقوع دارد؛ اما در میان دادههای این پژوهش، دیرش بیشتری از واکة میانی واژه ملاحظه نشد. نتایج آماری مربوط به رخداد این سه گونة آوایی، به تفکیک بافتها و جایگاههای وقوع، در جدول ۱ خلاصه شده است.
جدول ۱: مقادیر درصدی رخداد گونههای همخوان انسدادی چاکنایی
مرز تکواژ |
پایان واژه |
میان واژه |
آغاز واژه |
جایگاه
گونة آوایی |
|||||||
V+V |
C+–V |
C–+C |
CVC–# |
CV–C# |
V–# |
C–V |
V–C |
V–V |
واژه اصیل |
وامواژه |
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
۱۴.۲ |
۱۱.۱ |
بست چاکنای |
۱۲.۵ |
۱۰ |
|
|
|
|
۷۵ |
۳۳.۳ |
۱۴.۲ |
۵۰ |
واک بازداشته |
|
|
|
۱۰۰ |
۱۰۰ |
۵۰ |
|
|
|
|
- |
- |
کشش جبرانی |
مطابق جدول ۱، جایگاه ابتدای واژه، جایگاه وقوع گونة اصلی همخوان انسدادی چاکنایی، یعنی بست کامل چاکنای و نیز گونة بازداشته آن است که به ترتیب، در واژههای اصیل و وامواژهها، بیشترین مقدار را داشتهاند. در جایگاه میانی و پایانی واژه، به ترتیب، واک بازداشته و کشش جبرانی تنها گونههای مشاهدهشده هستند. میانگین دیرش واکه در دو بافت مستعد کشش جبرانی، در جایگاه پایانی واژه، ۵/۱۳۸ هزارم ثانیه محاسبه شد. در مرز تکواژ نیز، واک بازداشته درصد کمی را به خود اختصاص داده است. شکلهای ۷-۹ نمونههایی از این سه گونة آوایی را نشان میدهند.
شکل ۷: بست کامل چاکنای در آغاز واژة «آقا» [ʔɑɢɑ] در عبارت «آقا جون» un]ʤ [ʔɑɢɑ
شکل ۸: رخداد واک بازداشته در آغاز واکة [a]، در میان واژة «قرآن» [ɢorʔan]
شکل ۹: دیرش واکة [a] در واژة «رعد»[ra:d]
در ۴۸ مورد باقیمانده، که بیشترین مقدار، یعنی ۶۴ درصد از کل موارد را شامل میشد، تظاهر هیچیک از گونههای همخوان انسدادی چاکنایی مشاهده نشد. عدم مشاهدة گونههای مذکور در هر یک از جایگاهها، به معنای عدم تلفظ این همخوان بود که باعث میشد در صورت مجاورت با واکه (در بافت میانواکهای یا در گفتار سریع) یا همخوان ماقبل، به ترتیب، امکان توالی واکهای یا بازهجابندی واژه فراهم شود که در طیفنگاشت بهصورت گذر سازهای و مجاورت همخوان و واکه، قابلمشاهده بود. در غیر این صورت، همخوان انسدادی چاکنایی بدون آنکه رد پایی از خود بر جای گذارد، از پایانة هجا حذف شده بود؛ درحالیکه پیشبینی میشد حذف از پایانة هجا، کشش جبرانی واکة ماقبل را به دنبال داشته باشد. نتایج آماری مربوط به عدم رخداد گونههای این همخوان در بافتهای متفاوت، در جدول ۲ آمده است.
جدول ۲: مقادیر درصدی مربوط به موارد عدم رخداد همخوان انسدادی چاکنایی
مرز تکواژ |
پایان واژه |
میان واژه |
آغاز واژه |
جایگاه
گونة آوایی |
|||||||
V+V |
C+–V |
C–+C |
CVC–# |
CV–C# |
V–# |
C–V |
V–C |
V–V |
واژه اصیل |
وامواژه |
|
۷۵ |
۱۰۰ |
۷۱.۴ |
۲۲.۲ |
توالی واکهای |
|||||||
۹۰ |
۲۵ |
۱۶.۶ |
بازهجابندی |
||||||||
۵۰ |
۱۰۰ |
۶.۶ |
عدم تلفظ |
همانگونه که در جدول ۲ ملاحظه میشود، در جایگاه پایانی واژه، حذف همخوان انسدادی چاکنایی بهعنوان عضو دوم خوشة همخوانی در نیمی از موارد و بهعنوان تنها همخوان پایانه، در تمامی موارد به کشش جبرانی واکه منجر شده است؛ اما در سایر جایگاهها، عدم تلفظ گونههای این همخوان در صورت فراهم بودن شرایط بافتی، یعنی مجاورت با واکه یا همخوانی دیگر در مرز هجا، باعث تلاقی واکهای و یا بازهجابندی شده است. شکلهای ۱۰-۱۲ نمونههایی از این جلوههای آوایی را نشان میدهند.
شکل ۱۰: توالی دو واکة [i] و [a] در ترکیب «بیعقلی» [bi aɢli]
شکل ۱۱: مجاورت همخوان [n] و واکة [a] در ترکیب «خانعمو» [xɑn amu]
شکل ۱۲: عدم تلفظ همخوان در پایان واژة «شروع»[ʃuru] در زنجیرة «شروع میکنه» [ʃuru mikone]
۸. نتیجهگیری
بررسی ویژگیهای همخوان انسدادی چاکنایی در گونة گفتاری فارسی تهرانی نتایج مطالعات پیشینیان را مبنی بر وجود واجگونههای مختلف آن تأیید میکند. اگرچه این همخوان به لحاظ واجی یک همخوان انسدادی در نظر گرفته میشود، اما تظاهر آن همیشه بهصورت بست کامل چاکنای نیست؛ بلکه در بافتها و جایگاههای مختلف واژه، ویژگیهای صوتشناختی متنوعی از خود بروز میدهد که نشان از گونههای آوایی متفاوت، یا به بیان بهتر، واجگونههای آن دارد. همانطور که در مقدمه اشاره شد، سازوکار آواسازی و واکسازی در حنجره تا حدودی مشابه یکدیگر است، زیرا اندامهای تولیدِ دخیل در هر دو فرایند پردههای صوتی هستند که هنگام عبور جریان هوا از میان آنها، وضعیتهای مختلفی به خود میگیرند. این امر، بهنوبة خود، باعث تغییر پیوستاری میزان گرفتگی چاکنای میشود. در بررسی دادهها، این تغییر پیوستاری را نیز در مجموع بافتهای مستعد وقوع همخوان انسدادی چاکنایی مشاهده کردیم. تظاهر وقفة سکوت و فقدان دامنة نوسان در آغاز واژه بست کامل چاکنای و عدم ارتعاش پردههای صوتی را نشان میدهد؛ اما وجود شکل موجی نامنظم در برخی از بافتها معرف بست ناقص چاکنای و درواقع، ارتعاش نامنظم پردههای صوتی است. در گام بعدی، انتظار میرود با تظاهر واک اصلی روبهرو باشیم. شرایط تولید واک اصلی نیز بهدنبال حذف همخوان انسدادی چاکنایی فراهم میشد. حذف این همخوان، چه در مواردی که به کشش جبرانی واکة قبل منجر میشد و چه زمانی که توالی واکهای یا بازهجابندی واژه را به همراه داشت، باعث میشد تا در طول واکسازی واکه، با ارتعاش منظم پردههای صوتی مواجه شویم. بهاینترتیب، تولید گونههای آوای انسدادی چاکنایی در گفتار، همگام با درجات واکسازی، تا میانة پیوستار موردنظر پیش میرود و ممکن است تا پایان آن، یعنی مرحلة باز بودن کامل چاکنای، نیز ادامه یابد. چنانکه پرمون (۱۳۸۶) آوای [ɦ] را آوای میانجی در بافت میانواکهای در گفتارگونههای تهرانی و کرمانی زبان فارسی میداند و زارعیپور (۱۳۹۲) همخوان [h] را جایگزین همخوان انسدادی چاکنایی در جایگاههای میانی و پایانی واژهها، در نظام آوایی گویش مینابی، معرفی میکند.