Document Type : Review Article

Author

Aphasia, Vowel production, Acoustic phonetics

Abstract

Two anterior aphasic patients (one man and one woman) were recorded for their productions of six Persian vowels and were compared to a group of four normal speakers (two men and two women). Praat was used to obtain the spectrograms of the sound files. Vowel duration values showed that normal women produced longer vowels compared to normal men. The male patient produced all vowels shorter, and the female patient produced all vowels longer than all four normal subjects. Although there were no significant differences in the formant frequency values of the four non-round vowels across groups, the two round vowels /o, u/ showed a pattern different from that of other vowels in aphasic speech

Keywords

1. مقدمه

پژوهش­های انجام­شده دربارۀ تولید گفتار در بیماران زبان­پریش بیشتر بر همخوان­های
زبان تمرکز داشته و کمتر درباره واکه­ها در گفتار این بیماران مطالعه­شده­است. از سوی دیگر،
بیشتر پژوهش­هایی که درباره تولید گفتار بیماران زبان­پریش انجام شده­است، نشان­می­دهد که
این بیماران در تولید واکه بهتر از تولید همخوان عمل­می­کنند و واکه­های آنان تفاوت فاحشی
با واکه­های تولیدشده توسط افراد سالم ندارد (بلومستین4، 1988). با این وجود، برتلا و
همکاران5 (2005) گزارش­داده­اند که تاکنون در دو پژوهش کارامازا و همکاران6 (2000) و
رومانی و همکاران7 (1996)، بیماران زبان­پریش در تولید واکه­ها ضعیف­تر از تولید همخوان­ها عمل­کرده­اند.

تفاوت یک واکه با واکه دیگر به میزان زیادی به شکل حفره دهان بستگی­دارد و با جابجایی اندام­های تولید گفتار از وضعیتی به وضعیت دیگر، ویژگی­های واکه­ای از واکه دیگر متمایز
می­شود (گارن نان و لین8، 2004). دو ویژگی مهم هر واکه عبارتند از ارتفاع زبان و موقعیت
پسین یا پیشین بودن زبان. در آواشناسی فیزیکی (آکوستیک) که می­توان گفتار را بر روی طیف‌نگاشت به تصویر درآورد، سازه نخست (F1) هر واکه بر روی طیف­نگاشت دربردارندۀ اطلاعات دربارۀ ارتفاع زبان است و سازۀ دوم (F2) ویژگی پسین یا پیشین بودن واکه را مشخص­می­کند. سازه دوم در واکه­های پیشین در بسامدهای بالاتر قراردارد و در واکه­های پسین، دربسامد­های پایین­تر دیده­می­شود. سازه اول در واکه­های افراشته نسبت به واکه­های افتاده در بسامدهای پایین­تر قراردارد (گارن نان و لین، 2004). پژوهش­های مختلف دربارۀ گفتار بیماران زبان­پریش نشان می‌دهد تفاوت واکه­های این بیماران با واکه­های افراد طبیعی، بیش از آن­که در میزان بسامد سازه‌های اول و دوم واکه باشد، در طول واکه­های تولیدشده توسط این آزمودنی­هاست (بال و گیبون9، 2013).

ریالز10 (1981) گزارش­داد که واکه­های بیماران زبان­پریش در مقایسه با واکه­های افراد طبیعی، طول بیشتری داشتند، اما این تفاوت تنها در واژه­ها و عبارات چند هجایی مشاهده­شد. پژوهش هله و اورتون11 (2001) نیز مؤید نتایج ریالز بود؛ آن­ها نیز گزارش­دادند که بیماران زبان­پریش در واژه‌های دو و سه هجایی واکه­ها را کشیده­تر از افراد طبیعی تولیدکردند، اما در واژه­های تک­هجایی تفاوتی در طول واکه­های دو گروه آزمودنی مشاهده­نکردند. هله12 (2004) تولید واکه گفتار بیماران زبان­پریش را در بافتی که بلافاصله پس از واکه یک همخوان انسدادی (واکدار یا بیواک) قرارگیرد، بررسی­ و با واکه­های افراد طبیعی مقایسه­کرد. در این پژوهش، گزارش­شد که تفاوت معناداری بین طول واکه در دو گروه آزمودنی وجودنداشت، اما تنوعات بینافردی در گروه بیماران بیش از گروه افراد طبیعی مشاهده­شد.

ازآنجا که سازه­های واکه­های هر فرد بستگی به توانایی او در کنترل شکل و اندازۀ حفره دهان دارد، میزان بسامد سازه­ها در گفتار بیماران زبان­پریش اهمیت زیادی در تعیین اختلالات تولیدی آنها دارد. سازه­های اول و دوم می­توانند واکه­ای را از واکه دیگر مجزاکنند و هویت هر واکه بستگی زیادی به میزان این سازه­ها دارد. ریالز (1981) مشاهده­کرد که بسامد سازه­های اول و دوم در گفتار بیماران زبان­پریش کم­تر از آن مقدار در گفتار افراد طبیعی است. کنت و روزنبک13 (1983) گزارش­کردند که بسامد سازه­های اول و دوم در گفتار بیماران مورد مطالعۀ آنان تفاوت زیادی با افراد سالم نداشت و فقط برخی تفاوت­های فردی مشاهده­می­شد. آن­ها همچنین دریافتند که گفتار بیماران زبان­پریش بروکا دارای ریتم و سرعت غیرطبیعی بود. ریالز (1986) گزارش­داد که تنوع در بسامد سازه­ها در گفتار بیماران زبان­پریش بیشتر از افراد طبیعی بود، اما میانگین بسامد سازه­ها در گفتار این دو گروه تفاوت معناداری با یکدیگر نداشت. هله و همکاران (2001) بسامد سازه­های دو واکه پیشین زبان انگلیسی (/ε/ و /ɪ/) را در بافت /hVd/ در گفتار بیماران زبان­پریش و افراد سالم با یکدیگر مقایسه­کردند. آن­ها شواهدی از اختلالات تولید واکه را در برخی بیماران زبان­پریش مشاهده­کردند و گزارش­دادند که ویژگی­های فیزیکی این دو واکه در گفتار تعداد زیادی از این بیماران همپوشی داشته­است. ادم14 (2006) گزارش­کرد که در بسامد واکه­های افراشته در گفتار بیماران زبان­پریش اختلال مهمی دیده­نمی­شود، اما این بیماران در تولید واکه­های افتاده با مشکل روبروهستند. جکس15 (2008) بسامد واکه­ها را در چهار گروه محرک مختلف بررسی­کرد. این چهار گروه عبارت بودند از واکه منفرد، واژه­های تک­هجایی، واژه­های دوهجایی و واژه­های سه هجایی. نتایج پژوهش او نشان­داد که سازه­های واکه­ها در گفتار بیماران زبان­پریش با افراد سالم تفاوت­های ظریفی دارد. پژوهش جکس و همکاران (2010) یافته­های پژوهش­های پیشین مبنی بر نبود تفاوت معنادار میان بسامد سازه­های اول و دوم واکه­ها در گفتار بیماران زبان­پریش در مقایسه با افراد طبیعی را تأییدکرد.

برخی پژوهش­ها به مطالعه تولید واکه­ای به­جای واکه دیگر16 در گفتار بیماران زبان­پریش پرداخته­اند. کلر17 (1978) در پژوهش خود درباره پنج بیمار زبان­پریش بروکا دریافت که در گفتار این بیماران معمولاً واکه­های افراشته به­جای واکه­های افتاده تولیدمی­شوند. او همچنین گزارش­کرد که ارتفاع واکه هدف و واکه تولیدشده به یکدیگر نزدیک بوده­است. هله و همکاران (2001) نیز مشاهده­کردند که واکه جایگزین­شده در مشخصه ارتفاع (و نه ویژگی پسین و پیشین بودن) به واکه هدف نزدیک است.

هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی­های فیزیکی واکه­های زبان فارسی در گفتار بیماران
زبان­پریش و مقایسه آن با افراد طبیعی است. برای این منظور، نمودارهای فضای واکه­ای
بیماران زبان­پریش و نمودارهای واکه­ای افراد طبیعی نیز ترسیم و با یکدیگر مقایسه­می­شود.
برای ترسیم فضای واکه­ای، واکه­ها در یک نمودار سازه اول و سازه دوم قرارمی­گیرند. سازه اول بر محور عمودی نمودار و سازه دوم بر محور افقی نمودار تعیین­می­شوند. این نمودار امکان مقایسه دقیق واکه­ها را برای گویش­های مختلف فراهم­می­کند (نوربخش، 1392). همچنین، در پژوهش حاضر طول واکه­ها در گفتار دو گروه آزمودنی طبیعی و زبان­پریش فارسی­زبان نیز با یکدیگر مقایسه خواهدشد.

2. مواد و روش­ها

2-1 .آزمودنی­ها

دو بیمار زبان­پریش فارسی زبان (یک زن 40 ساله و یک مرد 55 ساله) مورد مطالعه قرارگرفتند و نتایج بدست­آمده از بررسی تولید گفتار آنان با چهار فرد طبیعی فارسی زبان (دو زن و دو مرد) که به لحاظ سن و میزان تحصیلات با بیماران مطابقت­داده­شده­بودند، مقایسه­شد. هر شش آزمودنی راست­دست، یک­زبانه و در 20 سال اخیر ساکن شهر اصفهان بوده، و هیچگونه سابقه و علائم اختلالات شنیداری و دیداری که بتواند موجب مشکلی در عملکرد آن­ها در آزمون­ها شود، نداشتند. هر دو بیمار زبان­پریش در بخش جلویی نیمکرۀ چپ مغز آسیب­دیده­بودند و در پرونده پزشکی و گفتاردرمانی آنان زبان­پریشی ناروان ذکرشده­بود که گفتار ناروان آنان در هنگام اجرای آزمون­ها این تشخیص را تأیید می­کرد. آزمودنی­های گروه کنترل هیچگونه سابقه سکته یا آسیب مغزی نداشتند. برای انتخاب بیماران زبان­پریش به بیمارستان شهید کاشانی شهر اصفهان مراجعه­شد و پس از بررسی پرونده تمامی بیمارانی که از شروع آسیب مغزی آنان حداقل شش ماه و حداکثر یک سال می­گذشت، دو مورد مناسب انتخاب­شدند. مشخصات بیماران مورد مطالعه در جدول 1 خلاصه­شده­است.

 

 

جدول 1. مشخصات بیماران

نام بیمار

سن

جنسیت

نوع ضایعه

زمان ضایعه

محل آسیب­دیدگی

خانم میم

40

زن

سکته مغزی

11 ماه پیش از آزمون

لوب پیشانی نیمکره چپ

آقای الف

55

مرد

سکته مغزی

12 ماه پیش از آزمون

لوب پیشانی نیمکره چپ

2-2. محرک­ها

آزمودنی­ها واکه­های زبان فارسی را در بافت جمله "کلمه ... را بگو" تولیدکردند و در جای خالی واژه­های "دار، دُر، دَر، دیر، دور، دل" را قراردادند که دارای بافت یکدست واجی /dVr, dVl/ هستند. محرک­ها در درون این جمله حامل قرارگرفتند تا تلفظ آن­ها بیشترین شباهت را به گفتار طبیعی داشته­باشد.

2-3. ابزارها

جملاتی که هر آزمودنی تولید کرد با استفاده از یک میکروفون با کیفیت بالا ضبط­شدند.
نرم­افزار پرَت (نسخه 5348- win32) برای تهیه طیف­نگاشت محرک­ها مورد استفاده قرارگرفت. قالب اِکسِل داده­ها که برای ترسیم نمودار واکه­ای موردنیاز بود با استفاده از نرم­افزار آفیس اکسل 2007 تهیه­شد. برنامه نرمال­سازی واکه­ها از تارنمای http://ncslaap.lib.ncsu.edu برای ترسیم نمودارهای واکه­ای هر دو گروه آزمودنی مورد استفاده قرارگرفت.

2-4. اندازه­گیری

ضبط صدا در محیط ساکت و با کمترین صدای اطراف انجام­شد. هر آزمودنی دوبار فهرست محرک­ها را تولیدکرد تا آزمونگر بتواند مراحل اجرای محرک­ها را در حین تولید بار اول به‌طور مشخص برای آزمودنی­ها توضیح­دهد و مطمئن شود که جملات یکسانی توسط همه آزمودنی‌ها تولید می­شود. طیف­نگاشت­های فایل­های صوتی با استفاده از نرم­افزار پرَت تهیه­شد تا بتوان ویژگی‌های فیزیکی واکه­ها را در آن بررسی­کرد. در هر طیف­نگاشت، واژه­های /dVr, dVl/ انتخاب شدند و بسامد سازه­های نخست و دوم واکه آن­ها در نقطه میانه واکه اندازه­گیری­شد. طول هر واکه نیز بر روی طیف­نگاشت محاسبه­شد.

3. یافته­ها

با بررسی و محاسبه داده­های به­دست­آمده از هر طیف­نگاشت، بسامد سازه­های اول و دوم و طول واکه در گفتار هر آزمودنی به­دست­آمد. این داده­ها در جدول­های 2، 3، 4 و 5 آمده است.

جدول 2. میانگین بسامد سازه­های اول، سازه­های دوم و طول واکه­های زنان سالم

i

e

a

u

o

ɑ

 

393

560

957

377

413

746

سازه­ اول (هرتز)

2793

2434

1689

889

955

1135

سازه ­دوم (هرتز)

30/0

20/0

31/0

30/0

25/0   

32/0

طول­ واکه (ثانیه)

 

جدول3. بسامد سازه­های اول، سازه­های دوم و طول واکه­های بیمار زن

i

e

a

u

o

ɑ

 

321

554

917

446

450

667

سازه­ اول (هرتز)

2706

2333

1675

871

909

1040

سازه ­دوم (هرتز)

42/0

31/0

40/0

39/0

46/0   

47/0

طول­ واکه (ثانیه)

 

جدول 4. میانگین بسامد سازه­های اول، سازه­های دوم و طول واکه­های مردان سالم

i

e

a

u

o

ɑ

 

316

425

686

322

414

573

سازه­ اول (هرتز)

2100

1901

1492

928

886

1026

سازه ­دوم (هرتز)

20/0

16/0

25/0

21/0

21/0   

27/0

طول­ واکه (ثانیه)

جدول5. بسامد سازه­های اول، سازه­های دوم و طول واکه­های بیمار مرد

i

e

a

u

o

ɑ

 

311

381

621

333

452

494

سازه­ اول (هرتز)

2344

2080

1571

1295

1258

1252

سازه ­دوم (هرتز)

15/0

14/0

22/0

16/0

15/0   

23/0

طول­ واکه (ثانیه)

 

داده­های موجود در جدول­های 2، 3، 4 و 5 را می­توان در چهار گزاره زیر خلاصه
کرد:

  • بسامد سازه اول واکه­های غیرگرد در گفتار هر دو بیمار پایین­تر از میانگین بسامد سازه اول این واکه­ها در گفتار افراد طبیعی هم­جنس آن­ها است.
  • بسامد سازه اول واکه­های گرد زبان فارسی در گفتار هر دو بیمار بالاتر از میانگین بسامد سازه اول این واکه­ها در گفتار افراد طبیعی هم­جنس آن­ها است.
  • بسامد سازۀ دوم همه واکه­ها در گفتار بیمار زن پایین­تر از میانگین بسامد سازه دوم این واکه­ها در گفتار زنان طبیعی است، درحالی­که بسامد سازه دوم همه واکه­ها در گفتار بیمار مرد بالاتر از میانگین بسامد سازه دوم این واکه­ها در گفتار مردان طبیعی است.
  • طول تمامی واکه­ها در گفتار بیمار زن از میانگین طول آن واکه­­ها در گفتار زنان طبیعی بیشتر است، درحالی­که طول تمامی واکه­ها در گفتار بیمار مرد از میانگین طول آن واکه­­ها در گفتار مردان طبیعی کمتر است.

3-1. طول واکه

طول واکه­های آزمودنی­ها توسط دو آزمونگر اندازه­گیری­شد تا بتوان عددهای به­دست­آمده را با یکدیگر مقایسه و روایی روند اندازه­گیری را تأییدنمود. نتایج به­دست­آمده از طول واکه­ها نشان­داد که در مقایسه با هر چهار فرد گروه کنترل، خانم میم همه واکه­ها را طولانی­تر و آقای الف همه واکه­ها را کوتاه­تر تولیدکرده­بودند. همچنین، بررسی تولید واکه­ها در گروه افراد طبیعی نشان­داد که واکه­های دو زن سالم طولانی­تر از واکه­های دو مرد سالم بوده­است. در گفتار تمامی آزمودنی­های بیمار و سالم، /ɑ/ طولانی­ترین و /e/ کوتاه­ترین واکه بود. اگرچه همه افراد طبیعی و همچنین آقای الف واکه­های افتاده /a/و /ɑ/ را با بیشترین طول نسبت به دیگر واکه­ها تولیدکردند، این الگو در گفتار خانم میم رعایت­نشده­بود. مثلاً این بیمار واکه افراشته /i/ را کشیده­تر از واکه افتاده /a/ تولیدکرده­بود.

3-2. سازه­ها

جدول­های 2، 3، 4 و 5 نشان­می­دهند که اگر آزمودنی­های طبیعی را یک گروه و
دو بیمار زبان­پریش مورد مطالعه را گروه دیگری فرض­کنیم و واکه­های زنان و مردان درون
هر گروه را با یکدیگر مقایسه­کنیم، بسامد سازه­های اول و دوم همه واکه­ها در گفتار زنان بالاتر از گفتار مردان است. همچنین، مقایسه واکه­های بیمار زن با واکه­های دو آزمودنی زن طبیعی نشان می­دهد که بسامد سازه­های همه واکه­های خانم میم بجز دو واکه گرد /o,u/ کمتر از بسامد سازه‌های زنان سالم مورد مطالعه در این پژوهش بوده­است. دو واکه گرد نیز تنها در سازه اول دارای بسامد بالاتر از زنان طبیعی است و سازه دوم آن­ها مانند دیگر واکه­ها، کمتر از سازه دوم واکه­های زنان سالم است.

بسامد­های سازه اول آقای الف نیز الگویی یکدست را نشان­می­دهد؛ سازه دوم همه واکه­ها در گفتار او، بالاتر از سازه دوم همه واکه­ها در گفتار مردان طبیعی است. در مقابل، سازه اول واکه­های این بیمار الگوی یکدستی ندارد. میزان سازه اول واکه­های غیرگرد این بیمار پایین­تر از سازه اول مردان طبیعی است، درحالی­که سازه نخست دو واکه گرد، دارای بسامد بالاتر از مردان سالم هستند.

اگرچه اعداد به­دست­آمده در گفتار بیماران تفاوت­هایی با گفتار آزمودنی­های طبیعی دارد،
اما پژوهش­های مختلفی که درباره سازه­های واکه­های افراد طبیعی انجام شده­است (مانند
سپنتا، 1377؛ مدرسی قوامی، 1390؛ علی­نژاد و حسینی بالام، 1392) نیز تنوعاتی را در بسامد سازه­های واکه­های فارسی­زبانان مختلف نشان­می­دهد. در نتیجه، با در نظر گرفتن این تنوعات بینافردی می‌توان گفت بسامد سازه­های اول و دوم واکه­های بیماران مورد مطالعه در این پژوهش، با توجه به منابع نام­برده، در گستره طبیعی قراردارد و اختلال خاصی در آن دیده­نمی­شود. اما تفاوت الگوی آن­ها در واکه­های گرد و غیرگرد می­تواند موضوعی قابل توجه و زمینه پژوهش­های بیشتر باشد.

 

3-3. نمودارهای واکه­ای

شکل 1 نمودارهای واکه­ای آزمودنی­ها را نشان­می­دهد. مقایسه نمودارهای واکه­ای
بیماران با نمودارهای به­دست­آمده از میانگین افراد سالم، نشان­می­دهد که نمودارهای بیماران
تفاوت مهمی با نمودارهای افراد طبیعی ندارند که نشان از اختلال عمیق آن­ها در تولید واکه
باشد. سازه اول دو واکه گرد زبان فارسی، هم در گفتار زنان طبیعی و هم در گفتار خانم
میم به یکدیگر نزدیک هستند. همین امر باعث­شده­است که این دو واکه در نمودار زنان
روی نقاط نزدیک به هم قرار بگیرند و در نمودار واکه­ای مردان، از یکدیگر دور باشند. اما
هر دو سازه واکه­های گرد خانم میم بقدری به یکدیگر نزدیک هستند که این دو واکه بر
روی نمودار واکه­ای این بیمار با یکدیگر همپوشی داشته و تقریباً روی یک نقطه قرارگرفته­اند. در نتیجه، تعداد اضلاع شکل هندسی به‌دست­آمده، یکی کمتر از اضلاع شکل نمودارهای دیگر آزمودنی­هاست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

                                       شکل 1. نمودارهای واکه­ای آزمودنی­ها

4.نتیجه­گیری

نتایج به­دست­آمده از تولید واکه­ها توسط خانم میم در مقایسه با واکه­های تولیدشده توسط آقای الف، نشان­می­دهد که واکه­های این دو بیمار از نظر طول و سازه دوم بیشترین اختلاف را با یکدیگر داشته­اند. خانم میم همه واکه­ها را طولانی­تر و آقای الف همه واکه­ها را کوتاه­تر از تمامی آزمودنی­های گروه کنترل تولیدکردند. در پژوهش دیگری که در حال حاضر توسط نگارنده انجام می­گیرد، یک بیمار آسیب­دیده نیمکره راست مغز واکه­ها را کوتاه­تر از افراد سالم تولید می­کند، تاحدی که وقتی واکه­ای در بافتی قرارگیرد که همخوان یکسانی قبل و بعد از آن تکرارشود، گاهی شنونده واکه را نمی­شنود و در عوض، همخوان موردنظر به­صورت مشدد شنیده­می­شود: [azizam]>[azzam]. اگرچه چنین تلفظی در گفتار برخی گویشوران سالم زبان فارسی شنیده می­شود، اما خانواده این بیمار گزارش­دادند که این فرد تا قبل از آسیب مغزی واکه­ها را در چنین بافت­هایی این­گونه تلفظ نمی­کرده­است. در پژوهش حاضر نیز واکه­های آقای الف از واکه­های تمامی آزمودنی­ها کوتاه­تر است. پیشتر در بخش مقدمه، از پژوهش­هایی نام­برده­شد که با بررسی طول واکه در گفتار بیماران و افراد سالم مشاهده­کرده­اند که در واژه­های دو یا چند هجایی، طول واکه بیماران بیشتر از افراد طبیعی است، اما در واژه­های تک هجایی تفاوت معناداری بین آن­ها دیده­نشده­است. کوتاه­کردن واکه توسط بیماران زبان­پریش تا قبل از این پژوهش، در هیچ­یک از مقالات مجلات معتبر حوزۀ عصب­شناسی زبان مشاهده ­نشده ­بوده­ است. به نظر می­رسد بیماران زبان­پریشی که واکه­ها را کوتاه­تر از افراد طبیعی تلفظ ­می­کنند، در کنترل سرعت گفتار با مشکل مواجه هستند. دلیل دیگری که ممکن­است باعث کوتاه­سازی واکه­ها شود، آن است که مشکلات تولیدی این بیماران مانع تلفظ واکه­های کامل و طبیعی در گفتار آنان می­شود.

نتایج به­دست­آمده از سازه دوم واکه­ها نشان­می­دهد که هم آقای الف و هم خانم میم واکه­هایی با سازه دوم بالاتر از افراد طبیعی هم­جنس خود تولیدکرده­اند. اما این تفاوت­ها به دلیل آن­ که باعث خروج میزان سازه­ها از حدود طبیعی نشده­است، از نوع تفاوت­های عادی بینافردی محسوب می‌شوند. در این پژوهش، نتیجه جدیدی درباره تفاوت واکه­های افراد طبیعی و بیماران زبان­پریش به­دست­آمد؛ هر دو بیمار مورد مطالعه در پژوهش حاضر، الگوی سازه اول واکه­ها را در دو واکه گرد زبان فارسی تغییردادند، به این معنا که اگرچه سازه اول واکه­های /a, e, i, ɑ/ در گفتار این بیماران دارای بسامد کم­تر از افراد سالم بود، اما بسامد سازۀ اول دو واکه گرد /o, u/ در گفتار آنان بالاتر از آزمودنی­های سالمی بود که به­لحاظ جنسیت با آنان یکسان بودند. در پژوهش حاضر، بسامد سازه­های دوم واکه­های خانم میم پایین­تر و بسامد سازه­های دوم واکه­های آقای الف درمقایسه با آزمودنی­های هم­جنس آن­ها بالاتر بودند. ادم (2006) در پژوهش خود مشاهده­کرد که بیماران زبان­پریش در تولید واکه­های پسین با مشکل روبرو بودند. اما نتایج تحقیق او حاکی از تفاوت سازه دوم این واکه­ها در گفتار بیماران و افراد طبیعی است، درحالی­که در پژوهش حاضر، سازه اول دو واکه گرد بیماران الگوی متفاوتی را نشان­می­دهد. ادم مشاهده­کرد که بیماران واکه­های /u, u:/ را با سازه دوم بالاتر از افراد سالم تولیدکردند. او در تبیین این تفاوت، گفته­است که بسامد سازه دوم هر واکه، در نتیجه وضعیت پسین یا پیشین بودن زبان متغیر است و اختلال بیماران مورد مطالعه او، نشان از ناتوانی آن­ها در حرکت درست و دقیق پس زبان در حفرۀ دهان دارد (ص 105). وی همچنین گزارش­داد که بسامد سازه اول واکه­های پسین بیماران مورد مطالعه نیز بالاتر از افراد طبیعی بوده­است. او در تبیین این ویژگی، گفته­است که دلیل آن دشواری قراردادن زبان در منطقه نرمکام است (همان صفحه). در پژوهش حاضر، از سه واکه پسین زبان فارسی /o, u, ɑ/ ، دو واکه گرد در گفتار بیماران دارای الگویی متفاوت با واکه­های دیگر است. حال پرسش آن است که دلیل این تغییر الگو چیست. آیا ویژگی پسین بودن این دو واکه را از دیگر واکه­ها مجزا می­کند؟ اگر چنین باشد، چرا واکه /ɑ/ تابع این تفاوت الگو نیست؟ در نتیجه، توصیف یکدست­تر می­تواند آن باشد که ویژگی گرد بودن این دو واکه را دلیل احتمالی تفاوت الگوی سازه اول آن­ها در گفتار بیماران زبان­پریش بدانیم. تبیین احتمالی که می­تواند در پژوهش­های بعدی مورد آزمایش قرارگیرد، آن است که احتمالاً این بیماران هنگام گردکردن لب­ها، در تنظیم ارتفاع زبان برای تولید واکه با مشکل روبرو هستند.

داده­های به­دست­آمده از مقادیر سازه­های دوم واکه­های بیماران، نشان­می­دهد که همه واکه­ها
در گفتار آقای الف دارای میزان سازه دوم بالاتر، و در گفتار خانم میم دارای مقادیر سازه دوم پایین­تر از افراد طبیعی هم جنس هر یک از بیماران بود. همچنین، داده­های به­دست­آمده از طول واکه­ها نیز الگوهای متفاوتی را در گفتار دو بیمار نشان­ می­دهد. در مقایسه با طول واکه­های هر چهار آزمودنی زن و مرد گروه کنترل، آقای الف همه واکه­ها را کوتاه­تر و خانم میم همه واکه­ها را کشیده­تر تلفظ­کردند. به­نظرمی­رسد این دو بیمار برای غلبه بر مشکلات تولید گفتار خود از دو راهکار متفاوت استفاده می­کنند. طول واکه­های بیماران نشان از این احتمال دارد که آنان در کنترل دقیق سرعت گفتار خود با مشکلاتی مواجه هستند، اما هر یک از دو بیمار، این مشکل را به شیوه خاص خود منعکس­کرده­است. همچنین، الگوهای متفاوت دو بیمار در میزان سازه­های دوم واکه­ها، می­تواند حاکی از مشکلات متفاوت آن­ها در مدیریت حرکات اندام­های گفتار باشد. ازآنجایی­که بسامد سازه­های واکه­های بیماران در حدود طبیعی بسامد واکه­های زبان فارسی است و نمودارهای واکه­ای بیماران تفاوت فاحشی با نمودارهای آزمودنی­های سالم ندارد، می­توان نتیجه گرفت مشکلات مشاهده­شده در واکه­های دو بیمار، مشکلات حرکتی است و نمی­تواند اختلال لایه‌های زیربنایی بازنمایی واجی باشد. تنها استثناء، همپوشی دو واکه گرد در گفتار خانم میم است که هم در اعداد به­دست­آمده از سازه­های این دو واکه قابل مشاهده، و هم توسط گوش انسان قابل شنیدن هستند.

پی­نوشت­ها

1. aphasia

2. vowel production

3. acoustic

4. Blumstein

5. Bertella et al.

6. Caramaza et al.

7. Romani et al.

8. Garn Nunn and Lynn

9. Ball and Gibbon

10. Ryalls

11. Haley and Overton

12. Haley

13. Kent and Rosenbek

14. Adam

15. Jacks

16. vowel substitutions

17. Keller

سپنتا، ساسان. (1377). آواشناسی فیزیکی زبان فارسی. اصفهان: گلها.
علی­نژاد، بتول، و فهیمه حسینی بالام. (1392). مبانی آواشناسی آکوستیکی. اصفهان: دانشگاه اصفهان.
مدرسی قوامی، گلناز. (1390). آواشناسی: بررسی علمی گفتار. تهران: سمت.
نوربخش، ماندانا. (1392). آواشناسی فیزیکی با استفاده از رایانه. تهران: علم.
 
Adam, Hisham. (2006). Neurolinguistic analysis: Aspects of language and speech deviations in Palestinian Arabic aphasics. Unpublished PhD thesis. Johannes Gutenberg University Mainz.
Ball,J Martin. & Fiona E. Gibbon. (Eds.). (2013). Handbook of Vowels and Vowel Disorders. Taylorand Francis, LLC.
Bertella, Laura., Carlo Semenza., Ileana Mori., Riccardo Pignatti., & Francesca Ceriani. (2005). “A relative vowel deficit in aphasia sparing the lexicon of numbers”. Brain and Language, 95, 30 – 31.
Caramazza, Alfonso., DorianaChialant., Rita Capasso. & Gabriele Miceli.(2000). “Separable processing of consonants and vowels”.Nature, 403, 428 – 430.
Garn-Nunn, Pamela G. & James M. Lynn. (2004). Calvert’s Descriptive Phonetics(3rdEd.).New York. Thieme Medical Publishers.
Haley, Katarina L. & Happy B. Overton. (2001). “Word length and vowel duration in apraxia of speech: the use of relative measures”. Brain and Language,79(3), 397 – 406.
Haley, Katarina L., Ralph N. Ohde. & Robert T. Wertz. (2001). “Vowel quality in aphasia andapraxia of speech: phonetic transcription and formant analysis”. Aphasiology, 15(12); 1107 – 1123.
Haley, Katarina L. (2004). “Vowel duration as a cue to postvocalic stop voicing in aphasia and apraxia of speech”.Aphasiology, 18, 443 – 456.
Jacks, Adam. (2008). “Bite block vowel production in apraxia of speech”.Journal of -Speech, Language, and Hearing Research, 51, 898 – 913.
Jacks, Adam.,Katey A. Mathes., & Thomas P. Marquardt. (2010). “Vowel acoustics in adults with apraxia of speech”.Journal of speech, Language, and Hearing Research, 53, 61 – 74.
Keller, Eric. (1978). “Parameters for vowel substitutions in Broca’s aphasia”.Brain and Language, 5(3), 265 – 285.
Kent, Raymod D., & John C. Rosenbek.(1983). “Acoustic patterns of apraxia of speech”. Journal of Speech, language, and Hearing Research, 26, 231 - 249.
Romani, C., Grana , A. &Semenza, C. (1996).“More errors on vowels than in consonants: an unusual case of conduction aphasia”. In Bertella, Laura.,Carlo Semenza., IleanMori., Riccardo Pignatti.,&Francesca Ceriani. (2005). “A relative vowel deficit in aphasia sparing the lexicon of numbers”. Brain and Language, 95, 30 – 31.
Ryalls, John H. (1981). “Motor aphasia: acoustic correlations of phonetic disintegration in vowels”. Neuropsychologia, 19, 365 – 374.
Ryalls, John H. (1986). “An acoustic study of vowel production in aphasia”. Brain and Language, 29, 48 – 67.