Document Type : Review Article

Abstract

In certain languages, vowel quality changes in unstressed syllables. In acoustic phonetics, this characteristic, namely vowel 'undershoot' under certain conditions and the tendency to centralize, is referred to as 'vowel reduction'. Previous researches have shown that Persian vowel space reduces and is centralized in unaccented syllables and as a result have considered the change in vowel quality to be an acoustic correlate of lexical stress in Persian. The present paper is an investigation of the effect of stress on the duration and quality of simple vowels in accented and unaccented open syllables of bisyllabic words in the speech of 14 female and male speakers of Persian. Results showed a reduction of vowel duration in unaccented syllables, but no reduction or centralization of vowel space. Rather, the vowel space was larger in unaccented syllables. Vowel quality changed, but this change was not statistically significant for all vowels. Previous research has shown that a reduction in vowel duration is not necessarily accompanied by vowel undershoot, as articulators can move faster to achieve ideal vowel quality under time limitations. Thus, vowel reduction cannot be considered as an acoustic correlate of lexical stress in Persian, since besides stress, many other factors, including speaking style, syllable type, word length and type, influence vowel quality.

Keywords

  1.  مقدمه

یکی از همبسته2‌های تکیة واژگانی3 در برخی زبان‌ها تغییر کیفی واکه است. برای مثال، در
زبان انگلیسی، واکة نخست واژة atom [æſem] در حالت تکیه‌بر یک واکة کامل4 است،
در حالی‌که در صورت‌هایی که پس از وندافزایی5 جایگاه تکیه در آن­ها تغییر می‌کند (مانند atomic [ǝtɑmɪk])، این واکه در هجای بی‌تکیه قرار می‌گیرد و به­صورت [ə] ظاهر می‌شود. تغییر ویژگی‌های کیفی واکه در موضع بی‌تکیه در مقایسه با موضع تکیه‌بر کاهش واکه‌ای6 نامیده می‌شود.

 

u

i

از نظر واجی، کاهش‌ واکه‌ای نوعی خنثی‌شدگی7 تقابل بین واکه‌ها تلقی می‌شود، زیرا
کلیة واکه‌های یک زبان در جایگاه بی‌تکیه ظاهر نمی‌شوند. کراسوایت8 (1999) نشان داده است
که کاهش واکه‌ای واجی در زبان‌ها بر دو نوع است: الف) کاهش تقابل‌افزا9 و ب)
کاهش رسایی‌بنیاد10 یا کاهش برجستگی11. در کاهش تقابل‌افزا، وقوع واکه‌‌‌های نامطلوب12
و واکه‌هایی که از نظر ادراکی دشوارند13 به هجاهای تکیه‌بر محدود است و در نتیجه، در
هجای بی‌تکیه همة واکه‌های غیرحاشیه‌ای14 و به‌خصوص واکه‌های میانی جای خود را به
واکه‌های حاشیه‌ای [i,u,a]15 می‌دهند. مانند زبان بلاروسی16 که در آن واکه‌های میانی [e,o]
در هجای بی‌تکیه به [a] کاهش می‌یابند. کراسوایت این نوع کاهش را از این نظر تقابل‌افزا می‌نامند که نظام‌های سه‌واکه‌ای بر حداکثر پراکندگی17 و حداقل ابهام صوت‌شناختی18 مبتنی هستند
و در موضع بی‌تکیه واکه‌هایی ظاهر می‌شوند که حداکثر تمایز تولیدی را با یکدیگر دارند و امکان خلط آن­ها به لحاظ شنیداری وجود ندارد (لیندبلم19، 1986). در نظام‌های مبتنی بر کاهش تقابل‌افزا، [a] واکة مطلوب در هجای بی‌تکیه است. کاهش تقابل‌افزا را می‌توان با نمودار زیر نشان داد:

 

o

e

a

 

 

 

 

 

 

 

نمودار 1 کاهش تقابل‌افزا

در کاهش رسایی‌بنیاد، در هجای بی‌تکیه از رسایی واکه‌ها کاسته می‌شود. در اینجا
برخلاف کاهش تقابل‌افزا واکه‌های میانی [e,o] به‌جای تبدیل به [a] به واکه‌های افراشتة [i,u]
که از رسایی کمتری برخوردارند تغییر می‌یابند و واکة‌ افتاده [a] به واکة‌ مرکزی [ǝ] بدل
می‌شود.

 

u

i

o

e

a

ə

 

 

 

 

 

 

 

 

نمودار 2 کاهش رسایی‌بنیاد

 

هریس20 (2005) نیز کاهش واکه‌ای را به دو نوع مرکزگرا21 و مرکزگریز22 طبقه‌بندی‌ کرده است. منظور وی از تقابل مرکزگریز همان کاهش تقابل‌افزای کراسوایت است که در آن واکه‌های بی‌تکیه به [i,u,a] کاهش می‌یابند. کاهش مرکزگرای هریس نیز همان کاهش رسایی‌بنیاد کراسوایت است که در آن واکه‌های بی‌تکیه به [i,u, ɑ] کاهش می‌یابند.

اصطلاح کاهش واکه‌ای در آواشناسی و به خصوص در آواشناسی فیزیکی در معنای متفاوت
اما مرتبطی به‌کار می‌رود؛ در آواشناسی فیزیکی کاهش واکه‌ای به‌معنای عدم حصول ویژگی‌های کیفی ایده‌آل واکه‌ها به دنبال کاهش دیرش واکه است. نخستین پژوهش‌‌ها در زمینة کاهش
واکه‌ای از منظر صوت‌شناختی (لیندبلم، 1963 الف؛ 1963 ب) نشان داده است که بسامدهای سازه‌ای23 ایده‌آل واکه‌ها در شرایط خاصی حاصل نمی‌شود. در صورتیکه دیرش واکه کاهش
یابد، مجرای گفتار زمان کمتری برای رسیدن به وضعیت ایده‌آل برای تولید واکه در اختیار دارد و در نتیجه بسامد‌های سازه‌ای هدف برای واکه مشاهده نمی‌شود. به همین دلیل واکه‌های کاهش‌یافته جایگاه مرکزی‌تری را در فضای واکه‌ای24 (نمودار جایگاه واکه‌‌ها در فضای فیزیکی) اشغال می‌کنند. این ویژگی نمود صوت‌شناختی کاهش واکه‌ای و پیش‌در‌آمد کاهش واکه‌ای واجی مرکزگراست.

از عواملی که می‌توانند منجر به کاهش دیرش واکه و در نتیجة کاهش واکه‌ای شوند می‌توان به تکیه، میزان شمردگی گفتار، سرعت گفتار، طول واژه، بافت همخوانی، بسامد کاربرد واژه، نوع واژه (نقشی در برابر قاموسی)، ساخت اطلاع، جنسیت، میزان آشنایی با شنونده و نظایر آن اشاره کرد (ر. ک. کول25، 2010).

به‌لحاظ واجی، تغییر کیفیت واکه در هجای بی‌تکیه در مقایسه با هجای تکیه‌بر در زبان فارسی مشاهده نمی‌شود. اما پژوهش‌های اندکی به کاهش واکه‌ای آوایی در زبان فارسی اشاره کرده‌اند که در این مقاله پس از مروری بر این آثار به بررسی امکان کاهش واکه‌ای آوایی در فارسی معیار پرداخته می‌شود.

  1. کاهش واکه‌ای در زبان فارسی

شیخ‌سنگ تجن و بی‌جن‌خان (1389) کاهش واکة /a/ را در هجای بی‌تکیه در نمونه‌های گفتاری 5 مرد فارسی‌زبان و با در نظر گرفتن متغیر‌های سازة اول، دوم و سوم و مرکز ثقل
طیفی26 مورد بررسی قرار داده‌اند. نگارندگان هماهنگی27 واکة [a] در هجای بی‌تکیه واژه‌هایی
مانند "لحاظ، چهار و جهان" با [ɑ] در هجای تکیه‌بر آنها را نوعی کاهش تلقی کرده‌اند. آنان
در یک پژوهش صوت‌شناختی نشان داده‌اند که واکة [a] در اینگونه وا‌ژه‌ها بیشتر به سمت
[ɑ] تمایل دارد تا به واکة [ǝ]. بر این اساس، نگارندگان مقاله کاهش واکه‌ای را در این مورد رسایی‌بنیاد و مرکز‌گرا نمی‌دانند و با بررسی تغییرات واکه‌ای در فارسی محاوره‌ای نتیجه‌گیری می‌کنند که کاهش واکه‌ای در زبان فارسی از یک رویکرد تلفیقی تبعیت می‌کند. شیخ‌سنگ تجن و بی‌جن‌خان به درستی در پیشینۀ مقاله خود به این نکته اشاره کرده‌اند که در هماهنگی واکه‌ای در زبان فارسی عمدتاً واکة ناپایدار28 هجای بی‌تکیه تحت تأثیر واکة پایدار29 هجای تکیه‌بر تغییر می‌کند و با آن هماهنگ می‌شود، اما از آنجا که این تغییر تنها متأثر از تکیه نیست و نوع واکة پایدار تعیین‌کنندة نوع تغییر است، نمی‌توان هماهنگی واکه‌ای در این موارد را نوعی کاهش واکه‌ای تلقی کرد.

کاهش واکه‌ای را می‌توان با مقایسة نمودار فضای واکه‌ای30 در شرایط تکیه‌بر و بی‌تکیه نشان داد. نمودار فضای واکه‌ای بسامد سازة اول واکه‌ها را در محور عمودی و بسامد سازة دوم واکه‌ها را در محور افقی نشان می‌دهد و نشان‌دهندة جایگاهی است که هر واکه در فضای تولیدی و فیزیکی اشغال می‌کند. قرائتی (1389) و علی‌نژاد (1391) به­طور خاص به بررسی تأثیر تکیه بر فضای واکه‌ای زبان فارسی پرداخته‌اند. قرائتی (1389) در بررسی صوت‌شناختی تکیة واژگانی در زبان فارسی نشان داده است که فضای واکه‌ای آنگاه که واکه تکیه‌بر است، در مقایسه با وضعیت بی‌تکیه گسترده‌تر است. این بدان معناست که واکه‌ها در هجای بدون تکیه به مرکز فضای واکه‌ای گرایش دارند. تحلیل آماری در این پژوهش نشان داده است که تفاوت مشاهده‌شده برای واکه‌های پسین غیرافتاده [o] و [u] معنی‌دار نیست.

در پژوهش علی‌نژاد (1391) نیز شش واکة سادة زبان فارسی در هجای تکیه‌بر و بی‌تکیه
توسط سه گویشور مرد فارسی‌ زبان تلفظ و برای تعیین سازه‌های اول و دوم اندازه‌گیری
شده‌اند. نگارنده نشان می‌دهد که تکیه به­طور کلی بر فضای واکه‌ای زبان فارسی تأثیر دارد،
بدین صورت که فضای واکه‌ای زبان فارسی در هجای تکیه‌بر گسترده‌تر از هجای بی‌تکیه
است. علی‌نژاد در پایان نتیجه می‌گیرد که می‌توان برای تکیة واژگانی همبستة صوت‌شناختی31 دیگری نیز در نظر گرفت که عبارت است از تغییر کیفیت واکه در هجای تکیه‌بر نسبت که
هجای بی‌تکیه. گرچه علی‌نژاد به کاهش ‌واکه‌ای در مقالة خود اشاره‌ای نکرده‌است، اما نتایج این پژوهش حاکی از کوچک‌ترشدن فضای واکه‌ای فارسی در حالت بی‌تکیه و حرکت واکه‌ها به سمت مرکز این فضا است، هرچند که این تفاوت در اکثر موارد به لحاظ آماری معنی‌دار گزارش نشده است.

کاهش واکه‌ای صوت‌شناختی می‌تواند پیش‌درآمد کاهش واکه‌ای واجی باشد. پژوهش‌های پیشین کاهش کلی اما غیرمعنی‌دار فضای واکه‌ای را در نمونه‌های گرد‌آوری‌شده از گویشوران
مرد فارسی زبان در وضعیت بی‌تکیه در مقایسه با وضعیت تکیه‌بر نشان داده است. همانطور که
پیش از این گفته شد، عوامل بسیاری از جمله تکیه، سرعت و سبک گفتار می‌توانند باعث کاهش دیرش واکه و در نتیجة آن عدم حصول ویژگی‌های ایده‌آل کیفی واکه‌ها در شرایطی خاص شوند.
بر این اساس در این مقاله کاهش واکه‌های گویشوران زن و مرد زبان فارسی معیار در وضعیت بی‌تکیه در مقایسه با وضعیت تکیه‌بر از دو جنبۀ دیرشی و کیفی مورد بررسی قرار می‌گیرد تا مشخص شود که آیا کاهش واکه‌ای در سطح آوایی و صوت‌شناختی در زبان فارسی اساساً روی می‌دهد یا خیر.

  1. روش پژوهش

جهت بررسی تأثیر تکیه بر دیرش و بسامدهای سازه‌ای واکه‌های ساده [i,e,a,u,o,ɑ] در زبان فارسی دیرش و بسامد سه سازة نخست این شش واکه ساده در هجای باز در حالت تکیه‌بر و بی‌تکیه اندازه‌گیری شد که جزئیات روش‌شناختی آن در بخش‌های زیر آمده است.

3-1. جامعة آماری پژوهش

جامعة آماری پژوهش حاضر سخنگویان فارسی معیار بودند که از میان ‌آنان 7 مرد و 7 زن به عنوان نمونه در گروه سنی 20-40 سال و از طبقة تحصیل‌کرده انتخاب شدند. میانگین سنی زنان 32 و میانگین سنی مردان 29 سال بود. همة آنان فارسی‌زبان بودند و در مقطع کارشناسی ارشد به تحصیل اشتغال داشتند.

3-2. ابزار پژوهش

برای ضبط داده‌های این پژوهش از یک دستگاه رایانه، میکروفن و نرم‌افزار پرت32 (نسخة 5132) استفاده شد. همین نرم‌افزار جهت اندازه‌گیری دیرش و بسامد سازه‌های واکه‌ها به­کار گرفته شد. جهت تحلیل آماری داده‌های حاصل از اندازه‌گیری واکه‌ها از نرم‌افزارهای اکسل33 و اِستَت‌ویو34، و جهت رسم نمودار فضای واکه‌ای از نرم‌افزار نُرم35 استفاده شد.

3-3. وا‌ژه‌های آزمایش

برای بررسی تأثیر تکیه بر دیرش و ویژگی‌های کیفی واکه‌های سادة زبان فارسی فهرستی از واژه‌های دوهجایی واقعی زبان فارسی تهیه گردید. در این واژه‌ها واکه‌های سادة فارسی در هجای باز تکیه‌بر و بی‌تکیه (جدول 1) قرار داشتند (در جدول،هجای موردنظر در هر واژه با حروف پررنگ نمایش داده شده است).

جدول 1. فهرست واژه‌های دو هجایی حاوی واکه‌های ساده در هجای باز تکیه‌بر و بی‌تکیه

باز تکیه‌بر

 

باز بی‌تکیه

بادی

[bɑ.di]

 

بیدار

[bi.dɑr]

باده

[bɑ.de]

 

بِدان

[be.dɑn]

باده رو

[bɑ.daro]

 

بَدان

[ba.dɑn]

جادو

[dZɑ.du]

 

بودن

[bu.dɑn]

کادو

[kɑ.do]

 

بُدَن

[bo.dɑn]

گدا

[ge.dɑ]

 

بادام

[ba.dɑm]

3-4. نحوة ضبط و اندازه‌گیری داده‌ها

جهت ضبط داده‌ها، فهرست واژه‌های جدول‌ 1 در اختیار گویشوران قرار داده شد. آنان این فهرست را پیش از ضبط یکبار قرائت کردند تا از تلفظ صحیح واژه‌ها اطمینان حاصل شود. سپس واژه‌ها با استفاده از میکروفن که تا حد امکان به دهان گویشور نزدیک بود سه بار خوانده شدند و مستقیماً بر روی نرم‌افزار پرت ضبط و ذخیره گردیدند. در مجموع از هر گویشور 36 واژه (12 واژه x 3 تکرار) به‌دست آمد. از آنجا که تعداد گویشوران 14 نفر بود، کل داده‌های این پژوهش بالغ بر 504 واژه می‌شود که در آنها دیرش واکه‌ها و بسامد سازه‌های اول و دوم در واکه‌های ساده با به‌کارگیری نرم‌افزار پرت اندازه‌گیری شد.

4. نتایج

دیرش و بسامد سازه‌های واکه‌های سادة زبان فارسی در هجاهای تکیه‌بر و بی‌تکیه واژه‌های دوهجایی اندازه‌گیری شد. در این بخش ابتدا نتایج مربوط به اندازه‌گیری دیرش در شرایط
تکیه‌بر و بی‌تکیه و سپس نتایج مربوط به اندازه‌گیری بسامد سازه‌های واکه‌ها در همان شرایط ارائه می‌شود.

4-1. تأثیر تکیه بر دیرش واکه‌ها

میانگین دیرش واکه‌های سادة زبان فارسی در نمونه‌های گردآوری‌شده از گویشوران زن در هجای باز تکیه‌بر و بی‌تکیه به شرح جدول 2آمده است36:

 

جدول 2 میانگین دیرش واکه‌های ساده (برحسب هزارم ثانیه) در هجای باز تکیه‌بر و بی‌تکیه (گویشوران زن)

واکه

[i]

[e]

[a]

[u]

[o]

[ɑ]

میانگین

تکیه‌بر

245

267

161

232

267

275

241

بی‌تکیه

156

115

146

164

119

208

151

اختلاف

89

152

15

68

148

67

90

 

داده‌های جدول 2 نشان می‌دهد که دیرش کلیة واکه‌های زبان فارسی در حالت بی‌تکیه
در گفتار زنان کاهش می‌یابد. تحلیل آماری داده‌ها نشان می‌دهد که این اختلاف به لحاظ
آماری برای واکه‌های [i] (ارزش تی37= 11.070؛ ارزش پی38< 0.0001)، [e] (ارزش
تی= 13.439؛ ارزش پی< 0.0001)، [o] (ارزش تی= 20.431؛ ارزش پی< 0.0001)
و [ɑ] (ارزش تی= 13.113؛ ارزش پی< 0.0001) بسیار معنی‌دار و برای واکه‌های [a] (ارزش
تی= 3.122؛ ارزش پی= 0.0142) و [u] (ارزش تی= 6.483؛ ارزش پی= 0.0002) معنی‌دار
است.

میانگین دیرش واکه‌های سادة زبان فارسی در نمونه‌های گردآوری‌شده از گویشوران مرد در هجای باز تکیه‌بر و بی‌تکیه به شرح جدول 3 آمده است:

 

جدول 3 میانگین دیرش واکه‌های ساده (برحسب هزارم ثانیه) در هجای باز تکیه‌بر و بی‌تکیه (گویشوران مرد)

واکه

[i]

[e]

[a]

[u]

[o]

[ɑ]

میانگین

تکیه‌بر

228

233

162

219

228

256

221

بی‌تکیه

173

91

126

179

107

202

146

اختلاف

55

142

36

40

121

54

75

 

داده‌های جدول 3 باز هم نشان می‌دهد که دیرش واکه‌های سادة زبان فارسی در گفتار مردان در هجای باز بی‌تکیه به نسبت هجای تکیه‌بر کاهش می‌یابد. آزمون آماری مشخص می‌کند که
این اختلاف در دیرش تنها برای واکه‌های [e] (ارزش تی= 4.104 ؛ ارزش پی= 0.0093)،
[o] (ارزش تی= 3.754 ؛ ارزش پی= 0.0132) و [a] (ارزش تی= 6.114 ؛ ارزش پی= 0.0017)
به لحاظ آماری معنی‌دار و برای واکه‌های [i] (ارزش تی= 1.395 ؛ ارزش پی= 0.2218)، [u]
(ارزش تی= 1.130 ؛ ارزش پی= 0.3099) و [ɑ] (ارزش تی= 1.594 ؛ ارزش پی= 0.1719) معنی‌دار نیست. به عبارت دیگر، اختلاف دیرش واکه‌های [ɑ,u,i] در هجاهای باز تکیه‌بر و بی‌تکیه در گفتار مردان تصادفی است و تکیه بر دیرش این واکه‌های پایدار تأثیری ندارد. اما تفاوت دیرش واکه‌های ناپایدار[a,o,e] در هجاهای باز تکیه‌بر و بی‌تکیه معنی‌دار است و تکیه بر دیرش آنها تأثیر دارد.

4-2.تأثیر تکیه بر کیفیت واکه‌ها

برای نشان دادن تأثیر تکیه بر ویژگی‌های کیفی واکه‌‌ها از نمودار فضای واکه‌ای استفاده شد. همانطور که پیش از این گفته شد، چنین نمودارهایی با اندازه‌گیری سازة اول و دوم هر واکه‌ که به ترتیب نشان دهندة ارتفاع و جایگاه زبان هستند به دست می‌آیند. بدین ترتیب که بسامد‌های به‌دست‌آمده از سازة اول واکه‌ها بر روی محور عمودی و بسامدهای به‌دست‌آمده از سازة دوم همان واکه‌ها بر روی محور افقی مشخص می‌شوند و نقاطی که از تلاقی بسامد سازة اول و دوم هر واکه به‌دست‌می‌آید به یکدیگر متصل می‌شوند تا نمودار واکه‌ای رسم شود. در این پژوهش، دو نمودار واکه‌ای برای هر یک از گروه‌های زن و مرد برای واکه‌ها در وضعیت تکیه‌بر و بی‌تکیه رسم و بر هم منطبق شد تا بتوان تأثیر تکیه را بر ویژگی‌های کیفی واکه‌ها مشاهده و مقایسه کرد. در این نمودارها فضای واکه‌ای در وضعیت تکیه‌بر با خط ممتد و در وضعیت بی‌تکیه با خط نقطه‌چین مشخص شده است. فضای واکه‌ای گویشوران زن با درنظر گرفتن متغیر تکیه در نمودار 1 آمده است:

 

نمودار 1. مقایسۀ فضای واکه‌ای گویشوران زن در هجای باز تکیه‌بر (مربع‌ها و خط ممتد) و بی‌تکیه (دایره‌ها و خط نقطه چین)

نگاهی به نمودار 1 مشخص می‌کند که فضای واکه‌ای گویشوران زن در هجای باز بی‌تکیه از هجای باز تکیه‌بر بزرگتر است، یعنی نه تنها حرکت واکه‌ها به سمت مرکز فضای واکه‌ای در حالت بی‌تکیه مشاهده نمی‌شود، بلکه حرکت آنها به سمت حاشیه نیز بیشتر شده است. میانگین بسامد سازه‌های اول و دوم واکه‌های ساده زبان فارسی که برای ترسیم فضای واکه‌ای در هجای تکیه‌بر و بی‌تکیه در گفتار گویشوران زن مورد استفاده قرار گرفته است در جدول‌‌ 4 آمده است. در این جدول هر جا که تفاوت مشاهده ‌شده به لحاظ آماری معنی‌دار بود، خانة مربوط به آن خاکستری شده است.

 

جدول 4. میانگین بسامد سازه‌های اول و دوم واکه‌های ساده (هرتز) در هجای باز تکیه‌بر و بی‌تکیه در گفتار گویشوران زن و نتایج آزمون معنی‌داری آماری

واکه

تکیه‌بر

بی‌تکیه

ارزش تی

ارزش پی

[i]

سازه اول

333

311

2.310-

0371.

سازه دوم

2741

2739

104.-

9185.

[e]

سازه اول

526

534

414.

6833.

سازه دوم

2180

2253

1.835

0814.

[a]

سازه اول

875

957

7.385

0001.>

سازه دوم

1827

1734

6.150-

0001.>

[u]

سازه اول

355

360

798.

4344.

سازه دوم

969

774

6.847.-

0001.>

[o]

سازه اول

505

500

582.-

5671.

سازه دوم

1036

947

2.879-

0093.

[ɑ]

سازه اول

757

682

7.188-

0001.>

سازه دوم

1307

1118

10.272-

0001.>

 

تحلیل آماری داده‌ها نشان می‌دهد که تغییر ارتقاع زبان در تولید واکة [i] معنی‌دار و تغییر ارتفاع و جایگاه زبان برای واکه‌های افتاده [a] و [ɑ] بسیار معنی‌دار است. تغییر جایگاه واکه‌های پسین [u] و [o] نیز به لحاظ آماری معنی‌دار است. به­طور خلاصه می‌توان گفت که پسین‌تر شدن کلیة واکه‌های پسین در حالت بی‌تکیه در مقایسه با حالت تکیه‌بر به لحاظ آماری معنی‌دار است. بازتر‌شدن دهان در تولید واکة [a] و بسته‌تر شدن دهان در تولید واکه‌های [i] و [ɑ] در حالت بی‌تکیه نیز به لحاظ آماری معنی‌دار است. تنها واکه‌ای که ویژگی‌های خود را در حالت تکیه‌بر و بی‌تکیه حفظ کرده‌است، واکة پیشین [e] است.

فضای واکه‌ای گویشوران مرد با درنظر گرفتن متغیر تکیه در نمودار 2 آمده است:

 

 

نمودار 2. مقایسۀ فضای واکه‌ای گویشوران مرد در هجای باز تکیه‌بر (مربع‌ها و خط ممتد) و بی‌تکیه (دایره‌ها و خط نقطه‌چین)

 

فضای واکه‌ای گویشوران مرد نیز در حالت بی‌تکیه ازحالت تکیه‌بر بزرگتر است و کاهش واکه‌ها به سمت مرکز فضای واکه‌ای مشاهده نمی‌شود. میانگین بسامد سازه‌های اول و دوم واکه‌های ساده زبان فارسی که برای ترسیم فضای واکه‌ای در هجای تکیه‌بر و بی‌تکیه در گفتار گویشوران مرد مورد استفاده قرار گرفته است در جدول‌‌ 5 آمده است.

 

 

 

جدول 5. میانگین بسامد سازه‌های اول و دوم واکه‌های ساده (هرتز) در هجای باز تکیه‌بر و بی‌تکیه در گفتار گویشوران مرد و نتایج آزمون معنی‌داری آماری

 

واکه

تکیه‌بر

بی‌تکیه

ارزش تی

ارزش پی

[i]

سازه اول

252

258

677.

5068.

سازه دوم

2283

2274

372.-

7139.

[e]

سازه اول

435

451

1.795

0895.

سازه دوم

1866

1789

3.488-

0026.

[a]

سازه اول

705

779

6.259

0001.>

سازه دوم

1519

1438

7.057-

0001.>

[u]

سازه اول

324

319

490.-

6302.

سازه دوم

895

827

1.319-

2037.

[o]

سازه اول

422

420

279.-

7836.

سازه دوم

937

904

1.329-

2003.

[ɑ]

سازه اول

590

554

3.142-

0056.

سازه دوم

1078

958

3.471-

0027.

 

تحلیل آماری داده‌های به‌دست‌آمده از گویشوران مرد نشان می‌دهد که تغییر ارتفاع و
جایگاه واکه افتاده [a] بسیار معنی‌دار و همین تغییرات برای واکة افتاده [ɑ] معنی‌دار است. به غیر از این دو واکه تغییر جایگاه زبان در تولید واکة [e] در حالت بی‌تکیه نیز به لحاظ آماری معنی‌دار است.

4. نتیجه‌گیری

داده‌های به‌دست‌‌آمده از گویشوران زن و مرد پژوهش حاضر نشان می‌دهد که واکه‌های سادة زبان فارسی در هجای باز بی‌تکیه کوتاه‌تر از هجای تکیه‌بر هستند. این اختلاف دیرشی برای همة واکه‌ها در نمونه‌های گفتاری زنان معنی‌دار و در نمونه‌های گفتاری مردان تنها برای واکه‌های [a,o,e] معنی‌دار است.

عدم حصول ویژگی‌های کیفی ایده‌آل واکه‌ها در حالت بی‌تکیه (کاهش واکه‌ای) از منظر صوت‌شناختی مستقیماً با کاهش دیرش واکه در ارتباط است. به­عبارت دیگر، کاهش واکه‌ای فیزیکی نتیجۀ مستقیم کوتاه شدن واکه است و مستقل از آن صورت نمی‌گیرد.

در داده‌های پژوهش حاضر، کاهش دیرش واکه با تغییر ویژگی‌های کیفی برخی از واکه‌ها همراه بود، اما برخلاف پژوهش‌های پیشین (قرائتی، 1389؛ علی‌نژاد، 1391) حرکت واکه‌ها به سمت مرکز فضای واکه‌ای در حالت بی‌تکیه در مقایسه با حالت تکیه‌بر مشاهده نشد. بلکه نمودار فضای واکه‌ای در حالت بی‌تکیه بزرگتر از حالت تکیه‌بر بود.

پژوهش‌های متعدد (از جمله لیندبلم، 1983: 229) به این نکته اشاره کرده‌اند که کاهش دیرش واکه همواره با عدم حصول ویژگی‌های کیفی واکه و در نتیجه مرکزی‌تر شدن فضای واکه‌ای همراه نیست. بلکه این امکان وجود دارد که با کوتاه‌تر شدن واکه و کمتر شدن زمان لازم برای تولید واکه گویشوران اندام‌های گفتاری خود را سریعتر حرکت دهند تا ویژگی‌های ایده‌آل واکه در شرایط کوتاه شده نیز حاصل شود.

از جمله مواردی که می‌تواند باعث تفاوت نتایج پژوهش قرائتی (1389) و علی‌نژاد (1391)
با نتایج پژوهش حاضر باشد، می‌توان به تفاوت واژه‌های ضبط‌شده اشاره کرد. در دو پژوهش
پیشین واکه‌ها در هجای تکیه‌بر و بی‌تکیه مقایسه شده‌اند، اما تعداد هجاهای واژه‌های مورد
مقایسه یکی نیست (برای مثال "سفید" در مقابل "سفیدترین"). می‌دانیم که علاوه بر تکیه،
طول واژه نیز می‌تواند باعث کوتاه شدن واکه شود. بنابراین، در پژوهش‌های پیشین دو متغیر
تکیه و طول واژه با هم در کاهش واکه‌ای دخالت داشته‌اند، که همین امر می‌تواند باعث
تفاوت نتایج آن­ها با نتایج پژوهش حاضر شده باشد. علاوه بر این، نوع هجا نیز در پژوهش‌های
پیشین با نوع هجا در پژوهش حاضر متفاوت است. تغییر کیفی واکه در پژوهش حاضر در
هجای باز بررسی شد، در حالیکه در پژوهش‌های پیشین ظاهراً واکه‌ها در هجای بسته قرار
داشتند.

نتایج این پژوهش نشان می‌دهد که نمی‌توان تغییر کیفیت واکه را به­طور قطع یکی از همبسته‌های صوت‌شناختی تکیه در زبان فارسی تلقی کرد، زیرا کیفیت صوت‌شناختی واکه‌ها در گفتار از عوامل متعددی از جمله میزان شمردگی گفتار، طول واژه، سرعت گفتار، بسامد کاربرد واژه، نوع واژه، نوع هجا، ساخت اطلاع، جنسیت گوینده و نظایر آن تأثیر می‌پذیرد و هر پژوهشی در این زمینه مستلزم درنظر گرفتن کلیة این متغیرهاست.

پی‌نوشت‌ها

1. مقالة حاضر از نتایج یک طرح پژوهشی درون دانشکده‌ای به‌شمارة قرارداد 2334/ط مورخ 15/04/1390 با عنوان «ویژگی‌های آکوستیکی واکه‌های زبان فارسی معیار» و از محل اعتبار ویژة پژوهشی (گرنت) دانشگاه علامه طباطبائی استخراج شده است.

2. correlate

3. lexical stress

4. full vowel

5. affixation

6. vowel reduction

7. neutralization

8. K. Crosswhite

9. contrast enhancing reduction

10. sonority driven

11. prominence reduction

12. undesirable

13. perceptually challenging

14. non-corner vowels

15. corner vowels

16. Belarusian

17. maximal dispersion

18. minimal acoustic ambiguity

19. B. Lindblom

20. J. Harris

21. centripetal

22. centrifugal

23. formant frequencies

24. vowel space

25. M. Kul

26. Center of gravity (COG)

27. harmony

28. unstable

29. stable

30. vowel space

31. acoustic correlate

32. Praat

33. Excel

34. Statview

35. NORM

36.نتایج این بخش از دیدگاهی دیگر در مدرسی قوامی (1391) نیز آمده است.

37. t-value

38. p-value

شیخ سنگ تجن، شهین و بی‌جن‌خان،محمود. (1389). «بررسی کاهش واکه‌ای در زبان فارسی محاوره‌ای». مجله پژوهش‌های زبان‌شناسی. شماره اول/سال دوم.35-48.
علی‌نژاد، بتول. (1391). «فضای واکه‌ای در زبان فارسی». پژوهشنامه زبان‌شناختی زبان فارسی، شماره دوم/ سال اول. 45-53.
قرائتی، سپیده. (1389). بررسی صوت‌شناختی تکیة واژگانی در زبان فارسی. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد. اصفهان: دانشگاه اصفهان.
مدرسی قوامی، گلناز. (1391). «طبقات واکه‌ها در زبان فارسی: یک بررسی آکوستیکی». دبیرمقدم، محمد. مجموعه مقالات هشتمین همایش زبان‌شناسی ایران. تهران: دانشگاه علامه طباطبائی. 724-736.
 
Crosswhite, K. (1999). Vowel reduction in optimality theory. Ph.D. Dissertation. UCLA.
Harris, J. (2005). Vowel Reduction as Information Loss. Department of Phonetics and Linguistics, University College London.
Kul, M. (2010). “Towards a gradual scale of vowel reduction: A pilot study”. Poznań Studies in Contemporary Linguistics, 46(4), 2010, pp. 429–456.
Lindblom, B. (1963a). “On vowel reduction”. (FL thesis, University of
Uppsala). Royal Institute of Technology, Speech Transmission Laboratory Report No. 29.
_________ .(1963b). “Spectrographic study of vowel reduction”. Journal of the Acoustical Society of America, 35, 1773-1781.
__________. (1983). “Economy of Speech Gesture”. In P. F. MacNeilage (ed.) The production of speech. New York: Springer-Verlag. 217-245.
__________. (1986). “Phonetic universals in vowel systems”. In John Ohala and Jeri Jaeger (eds.), Experimental Phonology. Orlando: Academic Press. 13-44.