Document Type : Research Paper

Author

PhD student in Linguistics, Allameh Tabataba’i University, Tehran, Iran

Abstract

With the spread of coronavirus in Iran, the government cancelled public events and declared the necessity of closing crowded centers, including religious places. Following this announcement, some people in Mashhad and Qom protested by entering the holy shrines. These actions were quickly reflected in cyberspace. On twitter- a social networking Web site- which is possible for the users to debate, A group of users considered the opposition to health orders contrary to religious law. Another group contrasted religion with science. The present study aims to study these debates and the main question is that what strategies each group used to express its beliefs and viewpoints? For this purpose, 170 Persian tweets containing the keywords "religion" and "corona" were selected and examined using the Van Dijk Model. Data analysis showed that the most common linguistic tools used by users to represent their beliefs and ideologies are the two strategies of "distancing" and "cursing". Since the role and the influence of social networks, e.g., Twitter, are undeniable and tweets can shape social actions, the conflict observed in this space can also extend to the community and cause tensions. The results of this study and doing similar studies can help to identify the cause of these conflicts and provide the basis for empathy and the possibility of beneficial dialogue between different ideologies and thus ensure social stability.

Keywords

در تاریخ 30 بهمن 1398، خبر فوت دو فرد، در اثر ابتلا به کرونا در قم، اعلام شد. این اولین خبر رسمی از شیوع کرونا در ایران بود، درحالی‌که پیش از این تاریخ، وجود این بیماری در کشور انکار می‌شد. در روزهای بعدی که لزوم قرنطینه، از جمله تعطیلی اجتماعات مذهبی، در شهر قم مطرح شد، حجت‌الاسلام سعیدی، تولیت آستان حضرت معصومه(س) موضع گرفت و گفت: «ما این حرم مقدس را دارالشفا می‌دانیم. دارالشفا یعنی مردم بیایند و از امراض شفا بیابند و از امراض روحی و جسمی شفا بگیرند؛ بنابراین، اینجا باید باز باشد. باید باقوت مردم بیایند. البته ما احتیاط را هم شرط می‌دانیم و مسائل بهداشتی را هم رعایت می‌کنیم» (تابناک، 1398). این اقدام حجت‌الاسلام سعیدی واکنش کسانی را برانگیخت که معتقد بودند تجمعات موجب انتقال ویروس کرونا می‌شوند و عمل به دستورالعمل‌های بهداشتی ضروری است. در مقابل، برخی دیگر از مراجع تقلید بر لزوم رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی و اجرای تصمیمات شورای امنیت ملی تأکید کردند. در 26 اسفند 1398، در پی ابلاغ ستاد ملی مبارزه با کرونا و اعلام وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تصمیم به تعطیلی حرم حضرت معصومه(س) و مسجد جمکران و حرم امام رضا(ع) گرفته شد. در پی اعلام این خبر، عده‌ای، در قم و مشهد، با حمله به درهای ورودی این اماکن مقدس، اقدام به شکستن گیت‌های ورودی کردند و با تخریب درها، تلاش کردند وارد حرم شوند. پیش از این هم ویدئوهایی از برخی افراد در فضای مجازی منتشر شده بود که در حال لیس‌زدن ضریح و درهای حرم‌ها، از باور خود به ایمن‌بودن حرم‌ها در مقابل بیماری صحبت می‌کردند. مجموعه‌اتفاقاتی که مرور شد، موجب شدند که در فضای مجازی، افرادی، در دفاع از ساحت مذهب، این اقدامات را مخالف تعالیم دین بدانند و تأکید کنند دین تعارضی با علم و دستورالعمل‌های بهداشتی ندارد. عده‌ای دیگر نیز چنین رویدادهایی را نتیجۀ طبیعی باور مذهبی دانستند و دین را در مقابل علم قرار دادند؛ بنابراین، تقابلی بین دو دیدگاه شکل گرفت. پژوهش حاضر بر آن است تا با بررسی توییتر فارسی و با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی ون‌دایک[1] نشان دهد که هرکدام از این دو گروه از کدام عناصر زبان‌شناختی برای ارائه دیدگاه خود بهره برده‌اند؟

ون‌دایک (1998) گفتمان را به‌مثابۀ نوع خاصی از کاربرد زبان و همچنین به‌مثابۀ نوعی تعامل اجتماعی در نظر می‌گیرد. او بیان می‌کند که آنچه تحلیل گفتمان را از دستور جمله متمایز می‌سازد این است که تحلیل گفتمان، به‌طور ویژه، بر پدیده‌هایی ورای جمله‌ها تمرکز می‌کند. کلمات و جمله‌ها بخش ضروری هر گفتمان هستند. ازآنجاکه «معنای»[2] گفتمان ساختی شناختی است، ون‌دایک ،در مفهوم گفتمان، نه‌تنها ویژگی‌های زبانی یا تعامل‌های اجتماعی و کارگفت‌ها[3] را در نظر می‌گیرد، بلکه بازنمایی‌های شناختی و راهبردهایی را هم که در تولید و درک گفتمان دخالت دارند مد نظر قرار می‌دهد. او متن[4] را گفتمان مکتوب[5] در نظر می‌گیرد و معتقد است که ایدئولوژی، هم در تولید و هم در درک مفاهیم گفتمان، بر ساختارهای ذهنی انسان اثرگذار است. به عبارتی دیگر، می‌توان از طریق عناصر زبان‌شناختی متن، تا حدی، به ایدئولوژی حاکم بر ساختارهای ذهنی دست یافت.

امروزه فضای مجازی بستری را برای آفرینش آزادانه و نامحدود گفتمان مکتوب فراهم آورده است. شبکۀ اجتماعی توییتر امکان برقراری انواع تعامل با اهداف مختلف مانند درارتباط‌بودن با دوستان، اشتراک محتوای چندرسانه‌ای، اخبار و تبلیغات را فراهم آورده است. برخلاف دیگر شبکه‌های اجتماعی، مانند فیس‌بوک و اینستاگرام، اغلب صفحه‌ها در توییتر عمومی هستند و همین ویژگی فضایی برای بحث، شوخی، تبادل خبر و شایعات و غیره را به وجود آورده است (Herring et al., 2013). پژوهشگران بسیاری توییت‌ها را از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار داده‌اند. موارد متعددی از تحلیل محتوای توییت‌ها در کارزارهای انتخاباتی وجود دارند؛ مدینا و مونوز[6] (2014) توییت‌های دو نامزد انتخابات 2011 اسپانیا را، از جنبۀ کمی و کیفی، بررسی کرده‌اند. سوسا و ایوانف[7] (2012)، محمد و همکاران[8] (2015)، گلبک و همکاران[9] (2010) از جمله پژوهشگرانی هستند که به تحلیل محتوای توییت‌های سیاست‌مداران آمریکایی پرداخته‌اند. پژوهش‌های آنان نشان داد که توییت‌ها، به شیوه‌های گوناگون، بر عواطف و افکار مخاطبان تأثیر می‌گذارند و می‌توانند کنش‌های اجتماعی را شکل دهند و جامعه را به سمت‌وسوی خاصی هدایت کنند (کلانتری خاندانی و همکاران، 1399). کلانتری خاندانی و همکاران (1399) توییت‌های ترامپ را، بر پایۀ روش تحلیل گفتمان انتقادی ون‌دایک، واکاوی کردند و نشان دادند که ترامپ از عناصر زبان‌شناختی در سطح معنایی، استدلال و سبک بهره می‌گیرد. آنها همچنین دریافتند که کاربران توییتر، پیوسته، در مواجهۀ گفتمان‌های ایدئولوژیک قرار می‌گیرند که این گفتمان‌ها می‌توانند در جامعه پایه‌گذار نظریه‌های اجتماعی شوند و نقش تعیین‌کننده‌ای در سبک زندگی و دیدگاه افراد یک گروه و یا روابط میان‌گروهی داشته باشند.

در این مقاله، 170 توییت برای بررسی انتخاب شده است تا شیوۀ استفاده از راهبردهای زبانی در گفتمان غالب بر آن‌ها نشان داده شود. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش است که ایدئولوژی حاکم بر ذهن نویسندگان توییت‌ها چگونه در متن بازنمایی می‌شود و عناصر زبان‌شناختی آن، چه مواردی هستند؟ ازآنجاکه در پژوهش‌های پیشین، نشان داده شده است که توییت‌ها می‌توانند کنش‌های اجتماعی را شکل دهند، اهمیت پژوهش حاضر در این است که می‌تواند زمینۀ شکاف‌های اجتماعی بالقوه را نشان دهد؛ به این معنا که تقابل‌های مشاهده‌شده در شبکه‌های اجتماعی، مانند توییتر، می‌توانند به جامعه کشیده شوند و بنابراین، لازم است جامعه‌شناسان و سیاستمداران، با استفاده از روش‌هایی مانند پژوهش حاضر، این تضادهای اجتماعی را بشناسند و برای ایجاد همدلی و همگرایی میان گفتمان‌های مختلف تلاش کنند. همچنین، این پژوهش از نظر کاربرد رویکرد ون‌دایک در تحلیل گفتمان توییت‌های فارسی‌زبانان بی‌سابقه است و می‌تواند گامی نو در پژوهش‌های تحلیل گفتمان در زبان‌شناسی باشد.

  1. چارچوب نظری

نظریۀ گفتمان در زبان‌شناسی متولد شد، زلیگ هریس[10] (1952) اولین زبان‌شناس ساخت‌گرایی است که واحدهای بزرگ‌تر از جمله را در کانون توجه زبان‌شناسی قرار داد و آن را تحلیل گفتمان[11] نامید. زبان‌شناسان نقش‌گرا مفهوم بافت را وارد تحلیل گفتمان کردند و گفتمان را به‌مثابۀ زبان، به هنگام کاربرد، در نظر گرفتند. منظور از بافت[12]، در اینجا، شرایط زمانی و مکانی محدودی است که زبان در آن به کار می‌رود. به‌دلیل محدودیت بافت در این نگرش، فاولر[13]، هاج[14]، کرس[15] و ترو[16]، در قالب زبان‌شناسی انتقادی، قدرت و ایدئولوژی را هم وارد جریان تحلیل گفتمان در زبان‌شناسی کردند. زبان‌شناسی انتقادی به تحلیل گفتمان انتقادی[17] معروف شد. ون‌دایک، وداک[18] و فرکلاف[19] بنیان‌گذاران سه رویکرد اصلی در تحلیل گفتمان انتقادی هستند. در تحلیل گفتمان انتقادی، زبان بزرگ‌تر از گفتمان است (سلطانی، 1383).

ون‌دایک، با برقراری پیوند میان سه مفهوم گفتمان، شناخت و اجتماع، مثلثی را شکل داده که مبنای رویکرد متمایزش به تحلیل گفتمان انتقادی، یعنی رویکرد اجتماعی‌ـ‌شناختی است (سلطانی، 1384).

«منظور از گفتمان در اینجا، همان زبان در بافت موقعیتی و اجتماعی است؛... شناخت مرتبط است با شناخت فردی و اجتماعی، باورها و همچنین ارزیابی احساسات و یا همۀ ساختارها، بازنمایی‌ها و فرایندهای ذهن و حافظه که به گفتمان و تعامل مربوط‌اند؛... اجتماع هم شامل خرده‌ساختارهای محلی تعاملات رودرروی موقعیت‌مند می‌شود، هم شامل ساختارهای همگانی‌تر سیاسی و جمعی که در قالب گروه‌ها، روابط گروهی (مانند سطله و نابرابری)، جنبش‌ها، نهادها، سازمان‌ها، فرایندهای اجتماعی و نظام‌های سیاسی و خصوصیات انتزاعی‌تر جوامع و فرهنگ‌ها تعریف می‌شود. به‌این‌ترتیب، جنبه‌های شناختی و اجتماعی این مثلث، بافت محلی و همگانی گفتمان را فراهم می‌آورد» (Van Dijk, 2001؛ به نقل از سلطانی، 1384).

ون دایک، در قالب این چارچوب چندرشته‌ای[20] که مفاهیم اجتماع، شناخت و گفتمان را با هم آمیخته است، ایدئولوژی را به معنای «نظام باورها»[21] تعریف می‌کند؛ بنابراین، ایدئولوژی شامل اعمال ایدئولوژیک یا ساختارهای اجتماعی (مانند کلیسا یا احزاب) نیست، بلکه مفهومی شناختی است. ایدئولوژی‌ها، به‌عنوان نظام باورها، بازنمایی‌های مشترک گروه‌های اجتماعی هستند. ایدئولوژی‌ها که اساس تصور از خود[22] را در گروه‌های اجتماعی می‌سازند، هویت، اعمال، اهداف، هنجارها و ارزش‌های گروه و همچنین رابطۀ آن با دیگر گروه‌های اجتماعی را شکل می‌دهند. ایدئولوژی‌ها در اعمال اجتماعی اعضای آن بیان و بازتولید می‌شوند و از طریق گفتمان، آموخته، تثبیت و یا دچار تغییر می‌شوند (Van Dijk, 2006). حال، باید دید که ایدئولوژی چگونه در گفتمان بروز پیدا می‌کند و گفتمان چه نقشی در عملکردهای اجتماعی ایدئولوژی‌ها دارد. به این منظور، ون‌دایک (2003) بیان می‌کند که باید به جزئیات روش‌هایی که ایدئولوژی‌ها خود را در گفتمان نشان می‌دهند بپردازیم. بعضی ساختارهای متن یا گفته، بیشتر از دیگر ساختارها، ایدئولوژی را نمایان می‌کنند. به‌عنوان‌مثال، معنا و سبک (انتخاب واژگان) بیشتر از صرف و نحوِ جمله‌ها تحت‌تأثیر ایدئولوژی هستند. مثلاً در انگلیسی همیشه حرف تعریف پیش از اسم می‌آید و هیچ ایدئولوژی‌ای نمی‌تواند آن را تغییر بدهد. اما وقتی ما کسی را «مبارز آزادی» یا «تروریست» می‌خوانیم، انتخاب واژگان بسیار تحت‌تأثیر طرز تفکر ما نسبت به آن فرد قرار دارد و این تفکر هم، به‌نوبة خود، به ایدئولوژی و جهت‌گیری ما نسبت به گروهی که فرد به آن تعلق دارد، وابسته است. به‌عبارت‌دیگر، ما به دنبال آن ویژگی‌هایی از گفتمان هستیم که تفاوت‌های ایدئولوژیکی مدل‌های موقعیتی، رویدادی و رفتارهای اجتماعی را تعیین می‌کنند. «بر پایۀ آموزه‌های ون‌دایک، هنگامی که فردی دربارۀ خود و گروهش فکر می‌کند و یا با گروه‌های دیگر در ستیز است، برای دفاع از خود و گروهش، به راهبردی کلی در گفتمان‌ها دست می‌یابد» (کلانتری خاندانی و همکاران، 1399). اساساً، راهبرد کلی در بیشتر گفتمان‌های ایدئولوژیک یک چیز است: «بیان نکات مثبتِ ما و بیان نکاتِ منفیِ آن‌ها». این راهبرد کلان[23] بر معنا اعمال می‌شود و بنابراین، محدود خواهد بود. باید به‌نوعی آن را گسترش بدهیم تا بتواند دیگر ساختارهای گفتمان را مشخص کند؛ اما ابتدا، لازم است که آن را به این صورت کامل کنیم: «چیز منفی در مورد ما نگوییم، هیچ‌چیز مثبتی در مورد آنها نگوییم». به‌عبارت‌دیگر، چهار اصل در بروز ایدئولوژی وجود دارد:

  1. روی نکات مثبت ما تأکید کنیم.
  2. روی نکات منفی آنها تأکید کنیم.
  3. از نکات منفی ما رفع تأکید کنیم.
  4. از نکات مثبت آنها رفع تأکید کنیم.

ون دایک این چهار اصل را «مربع ایدئولوژیک»[24] نامیده است. او هر گفتمان را دارای هشت سطح خرد می‌داند و بیان می‌کند که این اصول چهارگانه به تمام سطوح گفتمان اعمال می‌شوند. این سطوح عبارت‌اند از: معنا، ساختارهای گزاره‌ای[25]، ساختارهای صوری[26]، نحو جمله، صورت‌های گفتمان[27]، استدلال[28]، بلاغت[29]، کنش و واکنش[30]. در هرکدام از این سطوح، ون‌دایک نشانه‌های متنی را برای بررسی تعیین کرده است. به‌عنوان‌مثال، در سطح بلاغت، استفاده از استعاره می‌تواند کارکردی ایدئولوژیک داشته باشد. باید توجه داشت که این نشانه‌ها، به‌خودی‌خود، ایدئولوژیک نیستند؛ استعاره را می‌توان در هر جایی و توسط هر فرد و گروهی به کار برد. درواقع، آنچه توسط ایدئولوژی کنترل می‌شود «محتوای» نشانه‌هاست. بااین‌حال، بعضی از ساختارها و ابزارها توسط بعضی از ایدئولوژی‌ها بیشتر به کار می‌روند (Van Dijk, 2003: 85).

  1. روش

برای انجام این پژوهش، در امکان جستجوی پیشرفتۀ شبکۀ اجتماعی توییتر، کلیدواژه‌های «دین» و «کرونا» برای یافتن توییت‌های شامل این کلیدواژه‌ها به کار گرفته شدند؛ بازۀ زمانی توییت‌ها را از اول اسفند تا 10 اردیبهشت و زبان را فارسی تعریف کردیم. با استفاده از همین امکان، تنها توییت‌هایی را که بیشتر از 100 بار پسند[31] شده بودند، به‌عنوان خروجی، به دست آوردیم. در مجموع، پیکره‌ای شامل 170 توییت (8519 کلمه) تهیه شد. لازم به ذکر است که باتوجه‌به محدودیت تعداد واژه‌ها در یک توییت، کاربران توییتر، برای بیان مطالب طولانی‌تر، از امکانی به نام «رشته‌توییت»[32] استفاده می‌کنند. در این پژوهش، این رشته‌توییت‌ها یک توییت در نظر گرفته شده‌اند. توییت‌ها، براساس موضع مثبت یا منفی نویسنده نسبت به «دین یا مذهب»، به دو گروه تقسیم شدند (گروه 1 نسبت به مذهب دیدگاهی مثبت داشتند و گروه 2 نسبت به مذهب دید مثبتی نداشتند و آن را در تقابل با علم می‌دانستند). برای هر توییت، ابزارها و عناصر زبان‌شناختی معرفی‌شده در انگارۀ ون‌دایک را، که توسط نویسندۀ توییت به کار رفته بودند، مشخص کردیم. با استفاده از زبان برنامه‌نویسی «سی‌شارپ»[33]، برنامه‌ای نوشتیم که فراوانی کاربرد هر راهبرد گفتمانی و ابزار زبان‌شناختی را در پیکرۀ جمع‌آوری‌شده و به‌تفکیک گروه، مشخص کرد که نتایج آن در جدول (1) آمده است. سپس، با استفاده از نتایج به‌دست‌آمده به تحلیل داده‌ها پرداختیم که در بخش بعدی به آن پرداخته شده است.

جدول 1. درصد فراوانی ابزارهای زبانی در سطح کلان و سه سطح معنا، استدلال و ساختارهای گزاره‌ای

گروه

مؤلفه‌های رویکرد ون‌دایک

1

2

میانگین مجموع دو گروه

راهبردهای کلان

بازنمایی مثبت خود

11%

2.5%

6.75%

بازنمایی منفی دیگری

2%

6%

4%

سطح معنا

فاصله‌گذاری

18%

14%

16%

قطب‌بندی

18%

10%

14%

نمونه و مثال

15%

15%

15%

نفرین و دشواژه

12%

21%

16.5%

مقایسه

7%

7%

7%

انکار

1%

2.5%

1.75%

تلویح و پیش‌انگاری

2%

5%

3.5%

سطح استدلال

تعمیم

5%

10%

7.5%

سطح ساختارهای گزاره‌ای

گواه‌نمایی

9%

6%

7.5%

  1. یافته‌ها

در این بخش، راهبردهای کلان معناشناختی[34] و همچنین نشانه‌های متنی در سطوح معنا، استدلال، بلاغت و ساختارهای گزاره‌ای مورد بحث قرار می‌گیرند تا کیفیت و روش به‌کارگیری آن‌ها در توییت‌های هر دو گروه تبیین شود. لازم به ذکر است که ون‌دایک، در هرکدام از سطوح، کاربرد نشانه‌ها و عناصر زبانی فراوانی را مثال زده است. در اینجا، براساس فراوانی راهبردها، به موارد معدودی اشاره شده است. همچنین راهبرد دیگری به نام «نفرین و دشواژه» را نویسندۀ مقالۀ حاضر در سطح معنا معرفی کرده است. به نظر می‌رسد که این راهبرد، که از فراوانی قابل‌توجهی در توییت‌های فارسی برخوردار است، در جهت راهبرد کلانِ «بازنمایی منفی دیگران» و همچنین فاصله‌گذاری با گروه مقابل به کار می‌رود.

4ـ1. راهبرد کلان معناشناختی

راهبرد کلان معناشناختی به‌کارگیری چهار اصل مربع ایدئولوژی ون‌دایک جهت بازنمایی منفی دیگری و بازنمایی مثبت از خود است. تقسیم‌بندی افراد به خوب و بد، ارزش‌زدوده نیست و براساس ارزش‌ها و هنجارهای ایدئولوژیک است. در هر سطحی از تحلیل، مانند تحلیل معنایی یا واژگانی، بازنمایی‌ها می‌تواند در جهت ارائۀ تصویر منفی از دیگری باشد (Van Dijk, 2003: 78). بازنمایی مثبت خود اصالتاً ایدئولوژیک است، چون براساس خود‌ـ‌طرحوارۀ مثبتی است که تعیین‌کنندۀ ایدئولوژی یک گروه است (Van Dijk, 2003: 81). در توییت‌های زیر، کاربرد این راهبردها نشان داده شده است:

1) ویروس مذهب نمی‌شناسد. بحث کرونا را با دین به تحلیل نگیرید. دعا، تلاوت و اذکار روان را صفا و آرامش می‌بخشد، اما وقایه و احتیاط هم جزء تأکیدات دینی است. حفظ جان واجب است؛ توصیۀ طبیب حاذق محذورات شرعی را مباح می‌سازد. هرگونه اجتماعات که خطر را متوجه خود و دیگران نماید ممنوع است. مواظب باشید.

در این توییت، نویسنده، با اشاره به احکام فقهی که عمل به دستورهای بهداشتی را واجب می‌دانند، تصویری مثبت از دین ارائه کرده است که نه‌تنها تقابلی با علم ندارد، بلکه همسو و تأییدکنندۀ آن است.

2) چیزی به نام ناکارآمدی برای علم وجود نداره. چون ادعای کامل‌بودن نداره، همیشه در حال پیشرفت هست و با روبه‌رو شدن با یک چالش روزبه‌روز به برطرف‌کردن اون نزدیک می‌شه. دین به‌عنوان یه موضوع ثابت که هزاران سال ثابت بوده و ادعای کامل‌بودن داره، مثل همیشه ناکارآمدیش مشخصه.

این توییت در پاسخ به توییت زیر نوشته شده است:

3) در «شصت دقیقه» امشب، در نسبت علم و دین با کرونا سخن گفتم. سخنم این بود که هم دین‌باوری و هم علم‌زدگی (دیدگاهی طبیعی‌باورانه -نچورالیستی- که از علم، تصویر نجات‌بخش تمام مشکلات بشر ارائه می‌کند)، هر دو، هم فرصت به دست آورده‌اند و هم گرفتار چالش شده‌اند.

همان‌طور که در مثال (2) مشخص است، نویسنده تصویری مثبت از علم به دست داده است که در مواجهه با هیچ چالشی، از جمله کرونا، ناکارآمد نیست و هم‌زمان، با ناکارآمدخواندن همیشگیِ دین، تصویری منفی از آن ساخته است.

4ـ2. سطح معنا

محتوای ایدئولوژیک بیشتر در سطح معنای گفتمان بیان می‌شود. ازآنجاکه معنای واژه‌ها، جمله‌ها و گفتمان بسیار پیچیده است، مرتبط‌ترین جنبه‌های آن را انتخاب می‌کنیم.

4ـ2ـ1. قطبی‌سازی[35]

از نظر ون‌دایک، تقسیم افراد به «درون‌گروه» و «برون‌گروه» شناخته‌شده‌ترین شکل قطبی‌سازی است. این کار از طریق نسبت‌دادن ویژگی‌هایی به ما (خودی) و آن‌ها (غیرخودی)، که از جنبۀ معناشناختی متضاد هستند، صورت می‌پذیرد (Van Dijk, 2015؛ به نقل از قاسمی‌اصل و نیازی، 1398). در این روش، نویسنده در جهت تفکیک بین گروه خودی و غیرخودی، دو قطب و جبهۀ مخالف را به تصویر می‌کشد (قاسمی‌اصل و نیازی، 1398).

4) یکی از بستگان رهبر[36] [در] بی‌بی‌سی «علم‌زدگی» را مطرح می‌کند در کنار خرافات. مثل واقعیت‌زدگی، مثل حقیقت‌انگاری، مثل فکت در مقابل احادیث! این حجم از حماقت مثال‌زدنی است. استاد با رانت رهبری مدتی است در غرب و در حال تحصیل است و هنوز سیم‌کشی مغزش در حد یک بزغاله است.

در مثال (4)، که در پاسخ به توییت نقل‌شده در مثال (3) نوشته شده است، علم و دین دو قطب مخالف هستند که اولی برابر با واقعیت و حقیقت و در تعارض با دومی است که برابر با خرافات است. نویسنده، همچنین، احادیث را در تضاد با واقعیت‌های علمی قرار داده است.

5) نشسته‌اند داخل حرم مطهر و لب‌ودهنشان را می‌خواهند به همۀ زائرها بچسبانند و روبوسی بکنند. آقایان این افراد را دستگیر کنید. به خدا، به غیر از بدنام‌کردن دین و مذهب، خیر دیگری ندارد آزاد بودنشان. این‌همه زحمت و تلاش برای شکست‌دادن #کرونا با جهالت جماعتی از بین می‌رود؛ منتظر چه هستید؟

نویسندۀ توییت (5) با انتشار ویدئویی از پدر و پسری که در حرم امام رضا(ع) اقدام به لیس‌زدن حرم کردند، اقدام آن‌ها را در تضاد با تلاشی می‌داند که افراد درون‌گروه (خودی) برای جلوگیری از شیوع بیشتر کرونا انجام داده‌اند. افراد درون‌گروه کسانی هستند که چنین اقدامی، که مخالف اصول علمی و بهداشتی است، از آن‌ها سر نمی‌زند و بنابراین، این پدر و پسر به گروهِ ایدئولوژیک نویسنده تعلق ندارند.

4ـ2ـ2. فاصله‌گذاری[37]

یکی از راه‌های قطب‌بندی بین ما و آنها استفاده از واژگانی است که فاصلۀ بین گروه ما و آن‌ها را نشان می‌دهد. برخی ابزارهای اجتماعی‌ـ‌شناختی آشنا برای بازنمایی فاصله کاربرد ضمیرهای اشاره یا توصیف دیگران به‌جای نام‌بردن از آنهاست. مثلاً در یک گفتمان نژادپرستانه، برای اشاره به مهاجران، از «آن مردم» استفاده می‌کنند (Van Dijk, 2003).

6) ضریح می‌لیسند، در حرم را می‌شکنند، قمه می‌زنند، قلاده می‌اندازند و... اما هروقت حرم به خطر بیفتد فرار می‌کنند و به سفارت انگلستان پناهنده می‌شوند.

7) فردی که در قم ضریح را لیس می‌زنه از هیئتی‌های مسئله‌دار قم هست که پرونده‌اش نزد آگاهان روشنه. در یک مورد، با زوار اهل‌سنتی که برای زیارت حرم حضرت معصومه به حرم آمده بودند برخورد توهین‌آمیزی کرده بود و باعث ایجاد تشنج در حرم شده بود. این رفتارش هم بیش از اینکه عقیدتی باشه، سیاسیه.

نویسندگان توییت‌های (6) و (7) تلاش کرده‌اند با بیان وابستگی افرادی که تلاش داشتند مانع تعطیلی حرم شوند به انگلستان و مسئله‌دار و سیاسی بودن اهداف آنها، میان خود (به‌عنوان افراد مذهبی) و این گروه فاصله‌گذاری کنند.

8) این همان لحظه است که در تقویمِ تاریخِ بشریّت ثبت خواهد شد. در شبی که یک عده شل‌مغز و جاهل و خوارج‌نما، با جفتک‌پرانی، مانعِ بسته‌شدن مقطعیِ درب حرم شدند، در آمریکا، زنی، به‌صورت داوطلبانه، اولین واکسن کرونا را دریافت کرد. انسانیت و ازخودگذشتگی دین و مذهب نمی‌شناسد.

در مثال (8)، نویسنده برای ایجاد فاصله‌گذاری، دیگری را با عباراتی که مشخص شده‌اند، توصیف کرده است.

4ـ2ـ3. نمونه‌ها و مثال‌ها[38]

به‌طورکلی، گفتمان دربارۀ ما و آن‌ها مملو از مثال و نمونه است که اغلب، در قالب روایت‌هایی دربارۀ کارهای خوب ما و رفتارهای بد آن‌ها بیان می‌شوند. در توییتر، به نظر می‌رسد برای بیان این روایت، از عکس و فیلم استفاده می‌شود. نقش این گزاره‌ها، حمایت از گزاره‌های قبلی و تأکید بر آنهاست و به‌عنوان گواه و شاهد آنها به کار می‌رود. به‌عبارت‌دیگر، مثال‌ها نقشِ مقدمۀ استدلال را بر عهده دارند.

9) آن‌قدری که کارنامة برخی علمای دین در هدایت مردم به سمت بیماری‌های خطرناک و واگیر، از طاعون و تیفوس تا آنفولانزای اسپانیایی، درخشان و موفق است، در دین‌دار کردن مردم نیست. #کرونا جهل این جماعت است. [فیلم: حرم دارالشفاست. باید با قوت باز باشد. البته مسائل بهداشتی را رعایت می‌کنیم][39].

10) دین، غیر از عقلانیت نیست، اگر ویدئوهای امثال سعیدی (تولیت حرم حضرت معصومه) را پخش می‌کنید، این را هم ببیند. #آیت_الله_حسینی_زنجانی #کرونا. [فیلم از سخنان آیت‌الله حسینی زنجانی: نباید خودمان را به دست خودمان به هلاکت بیندازیم... به دستورات بهداشتی برای جلوگیری از شیوع عمل کنیم... دستورات بهداشتی را برای حفظ خود و جامعه عمل کنیم. ما از نظر شرعی ضامن هستیم و نمی‌توانیم جان مردم را به خطر بیندازیم].

در مثال (9) نویسنده، با انتشار ویدئویی از سخنان تولیت حرم حضرت معصومه (س) که در مقدمه به آن اشاره شد، «برخی از عالمان دینی» را عامل شیوع بیماری‌های واگیردار معرفی می‌کند. در مثال (10)، کاربر دیگری، با انتشار ویدئویی از سخنان آیت‌الله حسینی زنجانی که در آن ایشان توصیۀ اکید به رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی می‌کنند، دین را همسو و یکسان با عقلانیت معرفی می‌کند. به‌عبارت‌دیگر، ویدئوی منتشرشده مقدمه‌ای است بر گزارۀ اول این توییت: «دین غیر از عقلانیت نیست».

4ـ2ـ4. نفرین و دشواژه

همان‌طور که در ابتدای این بخش بیان شد، این نگارنده ابزار زبانی دشواژه را در سطح معنا معرفی کرده است. دشواژه‌ها، به‌خصوص در فضای مجازی که بسیاری از کاربران به‌صورت ناشناس فعالیت می‌کنند، فراوانی زیادی دارند. همان‌طور که در جدول (1) نشان داده شده است، این عنصر زبانی، در گروه دوم، از میان تمام راهبردها و عناصر زبانی معرفی‌شده کاربرد بیشتری داشته است. شاید بتوان گفت این نشانۀ زبانی برای «تأکید بر نکات منفی آن‌ها، و رفع تأکید از نکات مثبت آن‌ها» که دو ضلع از مربع ایدئولوژیک ون‌دایک هستند، قوی‌ترین ابزار است و فاصلۀ میان افراد درون‌گروه و برون‌گروه را بسیار زیاد می‌کند.

11) یک مشت زباله که بی‌شعوری‌شان بلای جان هر جامعه‌ای است.

12) همه‌شون سَقَط بشن با هم.

13) قابل‌توجه ابلهانی که می‌گفتند: «دین در برابر علم زانو زده»؛ مردم همۀ ادیان، در ایتالیا، در حال سجده و دعا به درگاه خداوند برای رفع بیماری کرونا. نمایش عجز بشر و نیازش به قدرتی مافوق قدرت‌های مادی و زمینی. خوشحالم که همة دارایی من اهل‌بیت و معصومین علیه‌السلام هستند. #دعا

مثال (11) و (12) در واکنش به ویدئویی است که از اجتماعات مذهبی منتشر شده است و در آن، افراد بدون رعایت فاصله و سایر نکات بهداشتی دیده می‌شوند. در مثال (11) و (13) نمونه‌هایی از کاربرد دشواژه و در مثال (12) نمونه‌ای از کاربرد نفرین دیده می‌شود.

4ـ2ـ5. مقایسه[40]

یکی از ابزارهای کاربردی در سطح معنا و استدلال، مقایسۀ موقعیت فعلی با رویدادی تاریخی است. چنین مقایسه‌ای قابل‌تعمیم به‌صورت «درس‌های تاریخی» است که از قدرت اقناعی بالایی برخوردارند (Van Dijk, 2003: 71). استفاده از این راهبرد در مثال‌های زیر روشن است:

14) بذارید یک چیزی رو اعتراف کنم. چند وقت پیش داشتم با خودم فکر می‌کردم که چه اتفاقی ممکنه باعث بشه مردم ایران رنسانسی که اروپا تجربه کرد رو تجربه کنن. تو ذهنم فاکتورای مختلفی می‌اومد، اما به نظرم یکی از چیزایی که نمی‌شد ازش چشم‌پوشی کنم نقش طاعون سیاه در تضعیف قدرت کلیسا بود./ کالکو پریت، کلیسایی که تا قبل از طاعون، مرجع درمان بیماری‌ها با استفاده از «ایمان» بود و هرکسی که از بیماری می‌مرد رو «کم‌ایمان» می‌دونست، حالا با کوهی از اجساد مؤمنین و کشیش‌ها روبه‌رو شد. مردمی که چشم امیدشون به بخشش کلیسا برای نجات از بیماری بود، دیدن که «ایمان» راهی برای نجات نیست. همین‌جا بود که مردم کم‌کم به‌جای احساس، ایمان و خرافه، عقل محوری رو جایگزین‌ کردن و سیکتیر دین و کشیش و کلیسا رو زدن. شاید کرونا طاعون سیاه ایرانه.

15) زیرسؤال‌بردن مقدسات، ترویج دین‌گریزی، تهمت‌زنی به مقدسات؛ هوشیار باشید آندلس با شیشه‌های شراب به مسلخ رفت، نکند ما با بوق کرونا... #BBCorona     #بنگاه‌های_ویروس_پراکنی.

4ـ2ـ6. تلویحات و پیش‌انگاری‌ها[41]

تولید گفتمان براساس مدل‌های ذهنی ما از رویدادهاست و به دلایل بسیاری (مانند دانشی که مخاطب دارد) تنها لازم است بخشی از اطلاعات موجود در مدل را بیان کنیم. هرگاه لازم باشد، مخاطبان از طریق مدلی که از گفتمان دارند یا دانش اجتماعی فرهنگی خود، اطلاعات مفقود را استنباط می‌کنند. تمام گزاره‌هایی که در مدل وجود دارند اما در گفتمان نیستند معنای «تلویحی»[42] گفتمان نامیده می‌شود. در تحلیل گفتمان ایدئولوژیک، روشن‌ساختن معنای تلویحی جمله یا متن، ابزاری قدرتمند در مطالعۀ انتقادی است. انتخاب اینکه کدام اطلاعات صریح بیان شوند و کدام اطلاعات به‌طور ضمنی، از نظر ایدئولوژیکی، خنثی نیست. در طرحوارۀ کلی، هر فرد مایل است که اطلاعاتی را که به تصویر مثبتش از خود خدشه وارد می‌کند پنهان سازد و از طرف دیگر، هر اطلاعاتی را که بر نکات منفی دشمن یا گروه خارجی تاکید می‌کند، به‌صراحت، در متن یا گفته بیان کند. یک راه شناخته‌شده برای این کار این است که اطلاعاتی را که مشترک نیستند یا در سطح عام پذیرفته نیستند پذیرفته‌شده بینگاریم و بنابراین، طوری از آن صحبت کنیم که انگار واقعیت است. برای مثال، در یک گفتمان نژادپرستانه، پلیس اعلام می‌کند که «از نرخ بالای بزهکاری در پسران جوان مهاجر نگران است». چنین گفته‌ای یک پیش‌انگاری دارد و آن اینکه پسران جوان مهاجر نرخ بزهکاری بالایی دارند. این گزاره ممکن است صادق نباشد و یا اینکه در مورد تمام پسران جوان بیکار صادق باشد؛ بنابراین پیش‌انگاری می‌تواند فریبنده باشد.

 16) طراحان سناریوی #کرونا شهر مقدس #قم را هوشمندانه انتخاب کردند! باید دوگانه‌های «علم و دین» بسازند. باید دین ناقل کرونا در بین توده‌ها باشد!

در این مثال، نویسنده با به‌کاربردن گزاره‌های «طراحان سناریو» و «انتخاب هوشمندانۀ شهر قم»، به طور تلویحی، این معنا را القا می‌کند که شیوع کرونا از قم عمدی و با نقشۀ قبلی بوده است. تلویح مشابهی در مثال (6)، که اینجا در قالب مثال (17) تکرار می‌شود، به کار رفته است. در این مثال، نویسنده کسانی را که مانع بسته‌شدن درب حرم‌ها شدند وابسته به انگلستان می‌داند.

17) ضریح می‌لیسند، در حرم را می‌شکنند، قمه می‌زنند، قلاده می‌اندازند و...، اما هروقت حرم به خطر بیفتد، فرار می‌کنند و به سفارت انگلستان پناهنده می‌شوند.

18) آنچه که امروز در ایران شاهدش هستیم جدال ترسناک دین و علم است. صدور ویروس کرونا از قم و مشهد به چندین کشور منطقه و امتناع مسئولان و مراجع مذهبی در ایران از پذیرفتن بدیهیات علمی، این بار، می‌تواند فاجعه‌ای جهانی به بار بیاورد، فاجعه‌ای که جامعۀ جهانی باید برای مهارش دست‌به‌کار شود.

در مثال (18) چندین پیش‌انگاری دیده می‌شود. به‌عنوان‌مثال، علی‌رغم اینکه با شیوع کرونا، عدۀ زیادی از مراجع مذهبی در پیام‌هایی به رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی توصیه کردند، در این توییت القا می‌شود که از پذیرفتن دستورهای علمی سر باز زده‌اند و به‌صورت تلویحی، ایران را ناتوان از مدیریت اوضاع و نیازمند مداخلۀ خارجی می‌خواند.

4ـ2ـ7. رفع مسئولیت (انکار)[43]

یکی از انواع ابزارهای معمول گفتمان متعصبانه روش معناشناختیِ انکار است که شناخته‌شده‌ترین آنها نفی ظاهری[44] است: من مخالف X نیستم، اما... . ازاین‌رو، نام این ابزار نفی ظاهری است که به‌عنوان‌مثال، در یک گفتمان نژادپرستانه، بند اول احساس متضاد یا نژادپرستی را علیه گروه دیگر انکار می‌کند درحالی‌که بقیۀ گفتمان ممکن است حاوی چیزهای بسیار منفی راجع به دیگران باشد. نفی در این مورد، ابتدا، به‌عنوان خودنمودی مثبت یا حفظ ظاهر به کار می‌رود: سخنگویان می‌خواهند از ایجاد تفکر منفی نسبت به خود در مخاطب جلوگیری کنند.

ون‌دایک (2003) انواع دیگر انکار را معرفی کرده است:

امتیاز ظاهری[45]: آنها ممکن است که باهوش باشند، اما...

دلسوزی ظاهری[46]: آن‌ها ممکن است که مشکلاتی داشته باشند، اما...

عذرخواهی ظاهری[47]: عذر می‌خواهم، اما...

تلاش ظاهری[48]: اما هر کاری بتوانیم انجام می‌دهیم، اما...

انتقال[49]: من مشکلی با آنها ندارم، اما مشتری‌هایم...

واژگونی، سرزنش قربانی: آنها نیستند که تحت تبعیض‌اند، بلکه این ماییم!

تمام این راهکارهای انکار حاوی نکات مثبت گروه ما و نکات منفی آنهاست؛ بنابراین، مستقیماً، آغازگر رفتارهای متضاد ایدئولوژیک هستند.

19) شفا باور و یقین خود انسان به بهبودی است. در اصل، همون امیده با انجام ملزوماتش، اما اگر کسی ادعا بکنه که فقط با دست‌آویزی به بارگاهی چه سنگی و توخالی چه الهی، و بدون انجام هیچ ملزوماتی، بهبودی حاصل کرده، قطعاً دروغگوئیه که داره یک بخش از واقعیت رو نمی‌گه.

مثال بالا نمونه‌ای از امتیاز ظاهری است. نویسنده ابتدا شفا را با باور و امید و تلاش انسان برای بهبودی یکی می‌داند و در ادامه، باور به شفای معنوی را به‌نوعی انکار می‌کند.

20) با اینکه علمای اهل‌سنت اعلام کردند که نمازهای جماعت لغو شود و تقریباً همۀ مردم قبول کردند...، شاید مردم چابهار نیاز به آموزش بیشتری در چنین مواقعی دارند.

توییت (20) در واکنش به توییت (21) نوشته شده است:

21) کرونا و مناسک: نمازجمعۀ اهل‌سنت؛ اعتراض گروهی از مردم به تعطیلی نمازجمعۀ اهل‌سنت در چابهار به دلیل کرونا و نهایتاً شکستن قفل و گشودن مسجد. تعصب دین عامه بر مناسک، یک خصلت فراگیر در این مدل دین‌داری است. شیعه و سنی و مسیحی و یهودی هم ندارد. #کرونا_و_دین

در مثال (20)، با نوعی رفع‌مسئولیت از علما مواجهیم و شکستن قفل مسجد را ناشی از آموزش ندیدن بخشی از مردم می‌داند.

4ـ3. استدلال

بسیاری از گفتمان‌ها ساختار استدلالی دارند، به‌عنوان‌مثال، سرمقالۀ یک روزنامه، مقالات علمی، دعواهای زوجین یا پارلمانی. در گفتمان استدلالی، یک یا چند شرکت‌کننده سعی می‌کنند که موضع خود را، با استفاده از استدلال، پذیرفتنی‌تر و معتبرتر کنند. این قبیل گفتمان‌ها به دو بخش تقسیم می‌شوند: استدلال و نتایج یا دیدگاه و استدلال، بسته به اینکه کدام یک اول می‌آیند. محتوای استدلال به ایدئولوژی بستگی دارد، اما ساختار استدلال مستقل از ایدئولوژی است. برای مثال، اگر از استدلال‌های بی‌ربط استفاده کنیم، با احساسات دیگران بازی کنیم، از مخالف بخواهیم ثابت کند که اشتباه می‌کنیم، استدلال کنیم چیزی درست است چون همه این‌چنین فکر می‌کنند یا صاحب مقامی چنین می‌گوید، قواعد استدلال را نقض کرده‌ایم. همچنین، با تعمیم و استفاده از تشبیهات اشتباه هم دچار مغالطه شده‌ایم. ارتباط مستقیمی بین مغالطه و روش استدلال و ایدئولوژی وجود ندارد. این ارتباط تنها معناشناختی است: محتوای استدلال با ایدئولوژی مرتبط است (Van Dijk, 2003).

 4ـ3ـ1. تعمیم[50]

یکی از ابزارهای زبانی، در سطح استدلال، تعمیم است. در تعمیم، رویدادها گسترش می‌یابند و احتمالاً انتزاعی می‌شوند، و بنابراین، ادعا گسترده‌تر و درعین‌حال کاربردی‌تر می‌شود. از این طریق است که گفتمان می‌تواند ارتباط شناختی بین مثال‌های بارز موجود در الگوی ذهنی و تفکرات عمومی‌تر موجود در نگرش اجتماعی یا ایدئولوژی را نشان دهد. مشکل مثال‌ها این است که ممکن است استثنا باشند؛ بنابراین، لازم است که نشان داده شود مثال‌های ارائه‌شده استثنا نیستند، بلکه معمول و قابل‌تعمیم‌اند. این کار می‌تواند با عبارات استاندارد مانند کمیت‌نماهای اسم (بیشتر، تمام) یا عبارات زمان و بسامد تکرار (همیشه، دائماً) یا مکان (همه‌جا) بیان شوند.

22) جماعت ارزشی‌ـ‌‌‌مذهبی، برخلاف توصیه‌های بهداشتی، با حضور در امکان مذهبی و زیارتی، شروع به انتشار عکس و ویدئو از زیارت حرم حضرت معصومه و امام رضا می‌کنند؛ همه هم می‌زنند: اینجا دارالشفاست. موج جدید ضدیت با دین را به‌زودی به‌صورت اپیدمی فراتر از کرونا خواهیم دید؛ آن روز نگوید کار دشمن است!

در این مثال، نویسنده اقدام عده‌ای از افراد مذهبی را، با استفاده از عبارات مشخص‌شده، به کل این قشر تعمیم داده است.

در مثال (13)، که در شمارۀ (23) تکرار شده است، نویسندۀ توییت، با انتشار ویدئویی که مدعی است مربوط به ایتالیاست و افرادی را در حال عبادت نشان می‌دهد، می‌نویسد که «مردم همۀ ادیان» روی به درگاه خدا آورده‌اند و این را نشانۀ عجز و نیاز «بشر» می‌داند. در پاسخ‌هایی که به این توییت داده شده (مانند مثال 24)، مشخص می‌شود که این ویدئو مربوط به مراسمی در پرو است که سال گذشته برگزار شده است:

23) قابل توجه ابلهانی که می‌گفتند: «دین در برابر علم زانو زده»؛ مردم همه ادیان، در ایتالیا، در حال سجده و دعا به درگاه خداوند برای رفع بیماری کرونا. نمایش عجز بشر و نیازش به قدرتی مافوق قدرت‌های مادی و زمینی. خوشحالم که همة دارایی من اهل‌بیت و معصومین علیه‌السلام هستند. #دعا

24) اینجا میدون سن مارتین شهر لیما، پایتخت کشور پرو، در امریکای جنوبی ا‌ست! مال پارساله! هیچ ارتباطی با کرونا نداره و در ایتالیا، مردم ایتالیایی حرف می‌زنن، نه اسپانیولی.

  1. ساختارهای گزاره‌ای[51]

معنای درونی گفتمان، در قالب گزاره‌ها، سازمان‌بندی شده است: هر جمله یک یا چند گزاره را بیان می‌کند، چیزهایی که می‌توانند صادق یا کاذب باشند یا اینکه یک «فکر» کامل را بیان کنند. خود گزاره‌ها هم دارای ساختار درونی هستند. در تحلیل‌های سنتی فلسفی و منطقی، گزاره‌ها، خود، ساخت محمولی دارند (Van Dijk, 2003). در تحلیل ایدئولوژیکی، ساختار گزاره‌ها ویژگی‌های قابل‌توجهی دارند که به‌طور مختصر، به آن می‌پردازیم.

5ـ1. گواه‌نمایی[52]

گواه‌نمایی یکی از عناصر زبانی رایج در سطح «ساختارهای گزاره‌ای» است. سخنگویان مسئول گفته‌های خود هستند؛ بنابراین، اگر باوری را بیان می‌کنند، انتظار می‌رود که گواهی بر ادعای خود داشته باشند و در بحث با مدعیان، از آن استفاده کنند. معیار خوب و پذیرفتنی بودن «گواهی» ممکن است در هر بافت و فرهنگی متفاوت باشد. در زندگی روزمره، می‌تواند از «با چشمان خود دیدم» تا شایعات را در بربگیرد. در جوامع معاصر، رسانه معیار مهمی برای گواه‌نمایی است: «در تلویزیون دیدم» یا «در روزنامه خواندم»، استدلال‌های قدرتمندی در مکالمات روزمره هستند. ازآنجاکه استفاده از پیام رسانه می‌تواند با جهت‌گیری همراه باشد، چنین گواهی نیز می‌تواند، از نظر ایدئولوژیکی، دارای جهت‌گیری‌ باشد (Van Dijk, 2003, 2015).

25) #حراری در #انسان_خردمند می‌گوید شما هیچ‌وقت نمی‌توانید میمونی را قانع کنید در مقابل وعدۀ موزهای بی‌شمار در جایی به اسم بهشت، به شما یک موز بدهد! تنها با انسان می‌شود چنین کرد، می‌شود افسانه‌های جمعی ساخت، دکانِ دین و حرم و زیارت راه انداخت و در اوج اپیدمی #کرونا، دعوت به حماقت کرد.

26) وَاجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَةً وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ[53] و اکنون که از بیم به مساجد نتوانید رفت، خانه‌هایتان را قبله و معبد خود قرار دهید.

در مثال (25)، نویسنده، با ارجاع به کتاب انسان خردمند، گواهی بر گزاره‌ای که مطرح کرده، آورده است و با ارجاع به یک کتاب، به مدعای خود اعتبار بخشیده است. در مثال (26)، نویسنده با ارجاع به قرآن کریم، که بالاترین اعتبار را در میان مسلمانان دارد، افراد را به ماندن در خانه در شرایط کرونا و انجام اعمال عبادی در منزل دعوت کرده است و به‌صورت تلویحی، رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی را فریضه‌ای دینی خوانده است.

جدول (1)، با ارائۀ یافته‌های کمی پژوهش به‌صورت درصد فراوانی، نشان داد که در گروه 1، فاصله‌گذاری و قطب‌بندی بیشترین کاربرد را در صورت‌بندی گفتمان ایدئولوژیک داشته‌اند؛ درحالی‌که در گروه 2، نفرین و دشواژه و قطب‌بندی ابزارهای زبانی پرکاربرد بوده‌اند. در مجموعِ دو گفتمان، نفرین و دشواژه و فاصله‌گذاری بیشترین و انکار کمترین ابزارهای به‌کاررفته هستند.

  1. بحث و نتیجه‌گیری

از بررسی محتوا و کاربرد ابزارهای زبانی در توییت‌های مرتبط با «مذهب و کرونا» چنین برمی‌آید که نحوۀ به‌کارگیری راهبردهای زبانی برای بازنمایی دین و علم، توسط کاربران توییتر، مبتنی بر ایدئولوژی است. در گروه 1، تأکید و تقویت عملکرد مثبت گروه خودی و در گروه 2، بازنمایی منفی از گروه غیرخودی، به‌عنوان راهبردهای کلان متن، در دستور کار نویسندگان قرار دارد. گروه 1 با تکرار دستورهای قرآنی و ارجاع به سخنان بزرگان دینی در تلاش است که نشان دهد عمل به دستورالعمل‌های بهداشتی در راستای عمل به دستورهای دینی است و دین هیچ تقابلی با علم ندارد. این گروه، میان خود و کسانی که در پوشش مذهب اقدام به مخالفت با دستورالعمل‌های ستاد ملی مقابله با کرونا کرده‌اند، فاصله‌گذاری می‌کند و تا آنجا پیش می‌رود که این اقدامات را نتیجۀ توطئۀ بیگانه و به‌خصوص انگلیس می‌داند. در مقابل، گروه 2 دیگری را تهدیدی برای سلامت جامعه می‌داند و حتی با به‌کاربردن مکرر نفرین و دشواژه، آرزوی ازبین‌رفتن «آنها» را می‌کند. این گروه، با استفاده از تعمیم و مثال‌ها و مقایسه‌های تاریخی، سعی دارد که دین را در تقابل همیشگی با علم نشان دهد. فراوانی بسیار راهبرد فاصله‌گذاری و قطب‌بندی بر تمایل شدید نویسندگان برای ایجاد تقابل بین دو گروه و تاکید هر چه بیشتر بر آن دلالت دارد.

باتوجه‌به تأثیر توییت‌ها در پدیدآمدن کنش‌های اجتماعی، این تقابل‌ها به‌طور بالقوه می‌توانند به سطح جامعه کشیده شوند. این موضوع می‌تواند باعث به‌وجودآمدن تنش‌های اجتماعی شود. لازم است که کارشناسان، باتوجه‌به نتایج پژوهش حاضر و همچنین با انجام پژوهش‌های دیگری در آینده، علت این تقابل‌ها را شناسایی کنند تا با فراهم شدن فرصت گفت‌وگو میان ایدئولوژی‌های متفاوت، همدلی و همگرایی میان گروه‌های مختلف ایجاد گردد و به این وسیله، ثبات اجتماعی تضمین شود.

تعارض منافع

تعارض منافع ندارم.

 ORCID

Abedeh Mirzaee

https://orcid.org/0000-0003-4582-5033

 

* نویسنده مسئول:  Abedeh_mirzaee@yahoo.com

[1]. Van Dijk

[2]. meaning

[3]. speech acts

[4]. text

[5]. written discourse

[6]. Medina, R., & Muñoz, C.

[7]. Sousa, A., & Ivanova, A.

[8]. Mohammad, S. M. et al.

[9]. Golbeck, J. et al.

[10]. Harris, Z.

[11]. discourse analysis

[12]. context

[13]. Fowler, R.

[14]. Hodge, B.

[15]. Kress, G.

[16]. Trew, T.

[17]. critical discourse analysis

[18]. Wodak, R.

[19]. Fairclough, N.

[20]. multidisciplinary

[21]. belief systems

[22]. self-image

[23]. macro strategy

[24]. ideological square

[25]. propositional structures

[26]. formal structures

[27]. discourse forms

[28]. argumentation

[29]. rhetoric

[30]. action and interaction

[31]. like

[32]. thread

[33]. C#

[34]. semantic macrostrategy

[35]. polarization

[36]. منظور یاسر میردامادی، نویسندۀ توییت شمارۀ (3)، است.

[37]. distancing

[38]. examples and illustrations

[39]. بخش‌هایی از سخنان بیان‌شده در ویدئوها را این نگارنده درون قلاب نقل کرده‌است.

[40]. comparison

[41]. implications and presuppositions

[42]. 'implied' meaning of discourse

[43]. disclaimers

[44]. apparent negation

[45]. apparent concession

[46]. apparent empathy

[47]. apparent apology

[48]. apparent effort

[49]. transfer

[50]. generalization

[51]. propositional structures

[52]. evidentiality

[53]. قرآن کریم، سورۀ مبارکۀ یونس، آیۀ 87.

استناد به این مقاله: میرزایی، عابده. (1400). کرونا، پنجه‌درپنجۀ مذهب: تحلیل گفتمان توییتر فارسی با چارچوب شناختی‌ـاجتماعی ون‌دایک. علم زبان، ویژه‌نامه کرونا، سال 8، 7- 30. Doi: 10.22054/ls.2020.53527.1373

 Language Science  is licensed under a Creative Commons Attribution-Noncommercial 4.0 International License.

Golbeck, J., Grimes, J. M., & Rogers, A. (2010). Twitter use by the U.S. congress. Journal of the American Society for Information Science & Technology, 61(8), 1612-1621.
Harris, Z. (1952). Discourse Analysis. Language, 28, 1-30.
Herring, S. C., Stein, D., & Virtanen, T., (2013). Introduction to the pragmatics of computer-mediated communication. In Herring, S.C., Stein, D., Virtanen, T. (Eds.), Pragmatics of Computer-Mediated Communication. Mouton De Gruyter, Berlin, 3-32.
Medina, R., & Muñoz, C. (2014). Campaigning on twitter: towards the “personal style campaign to activate the political engagement during the 2011 Spanish general elections. Comunicación Y Sociedad, 27(1), 83-106.
Mohammad, S. M., Zhu, X., Kiritchenko, S., & Martin, J. (2015). Sentiment, emotion, purpose, and style in electoral tweets. Information Processing and Management, 51, 480-499.
Sousa, A., & Ivanova, A. (2012). Constructing digital rhetorical spaces in twitter: a case study of @barackobama. Topics in Linguistics, 9, 46-55.
Van Dijk, T. A. (1998). Social cognition and discourse. In H. Giles & R. P. Robinson (Eds.), Handbook of social psychology and language. Oxford: Blackwell, 21-63.
Van Dijk, T. A. (2001). Multidisciplinary CDA: A plea for diversity. Methods of critical discourse analysis, 1, 95-120.
Van Dijk, T. A. (2003). Ideology and discourse, multidisciplinary introduction. Barcelona: Ariel.
Van Dijk, T. A. (2006). Ideology and discourse analysis. Journal of Political Ideology, 11(2), 115-140.
Van Dijk, T. A. (2015). Racism and the Press. Routledge.
Ghasemiasl, Z., & Niazi, Sh. (2019). The Study of Discourse-semantic Structures in Arabia Alhayat Newspaper with Emphasis on Van Dijk Schema. Scientific Journal of Language Research, 32, 331-355. [In Persian].
Kalantari Khandani, E., Frrokhi Barfe, M., & Ghonchepour, M. (2020). Critical Discourse Analysis of Trump’s Tweets Based on Van Dijk Model. Scientific Journal of Language Research, 34, 131-156. [In Persian].
Soltani, A.  (2005). Discourse Analysis as a Theory and Method. Political Science, 28, 153-180. [In Persian].
Soltani, A. (2006). Power, Discourse and Language: Mechanism of Power in Islamic Republic of Iran. Tehran: Ney Publication. [In Persian].
Tabnak. (2020, March 18). https://www.tabnak.ir [In Persian].