Document Type : Research Paper
Authors
1 PhD student in Linguistics, Payame Noor University, Tehran, Iran
2 Associate Professor, Department of Linguistics and Foreign Languages, Payame Noor University, Tehran, Iran
3 Assistant Professor, Department of Linguistics and Foreign Languages, Payame Noor University, Tehran, Iran
Abstract
Dialectometrics is a quantitative approach to measure the differences among varying dialects using statistical measurement on a large number of linguistic features in a dialectal area. A dialect atlas, as such, displays variations of language across a geographical area. The present study employs an aggregate data analysis method as well as RuG/L04 dialectometry and cartography software to provide a perspective of phonological and lexical variation in Guilan province, Iran. The statistical population of the study includes residents of five Talysh-speaking towns in Guilan province, i.e. Talysh, Rezvanshahr, Masal, Fuman and Shaft. In each town/area 10 villages with more than 100 Talysh-speaking households were selected. The selected participants were male and they were classified in three age groups including the teen, the middle-aged and the elderly. The data were collected using Leipzig and Swadesh language questionnaires which include 65 words and 7 sentences. The results indicate that Talysh speakers tend to behave similarly in phonetic and lexical items in some semantic fields whereas in some other fields differences surface. The age variable proves to be significant in using older local words and the younger subjects tend to use standard Persian. In sum, three general dialects are recognized in Talysh, and each dialect has its own phonetic and lexical variations.
Keywords
- مقدمه
اصطلاح «گویش» اغلب برای صورتهای زبانی به ویژه آنهایی که در نقاطِ دور دستِ جهان تکلم میشوند، به کار میرود و «گویششناسی» مطالعه و بررسی این صورتهای زبانی است (Chambers & Trudgill, 2004: 3).
پژوهشهای گویششناسی عموماً پراکندگی واژه و آوای معینی را در ناحیهای جغرافیایی نشان میدهند و بر مبنای همین مطالعات، اطلسهای گویشی تهیه میشود، امّا در گویشسنجی از ابزارهای آماری نوین و نیز از رایانه برای تحلیل کمّی تمایزات بهره میگیرند. پژوهشهای گویشسنجی سابقه و قدمت زیادی ندارند. میتوان گویشسنجی را روشی کمّی در گویششناسی تعریف کرد که به محاسبۀ رایانشی تفاوتهای گویشی در دادگانی بزرگ میپردازد و نتایجی بدون سوگیری فردی با پایایی و روایی قابل قبول ارائه میدهد (Goebl, 2010; Heeringa, 2004).
زبانها و گویشهای ایرانی خانوادۀ واحدی را تشکیل میدهند که از یک اصل مشترک منشعب شدهاند. اشتراک واژههای بنیادی و اصول ساختِ دستوری این زبانها بُرهان خویشاوندی آنهاست. این منبع واحد که تمام زبانها و گویشهای ایرانی از آن مشتق شدهاند، بهطور قراردادی «ایرانی مشترک» نامیده شده است که از آن هیچ سند مکتوبی باقی نمانده است (ارانسکی[1]، 1378: 27).
زبان تالشی همانند هر زبان دیگری از عناصرِ اصلیِ فرهنگِ مردمِ تالش زبان است و حفاظت از آن یکی از مهمترین موارد حفاظت از فرهنگ مردم تالش است. بنابراین، اگر زبان هر ملت و قومی حفظ شود، کمک زیادی به حفظ فرهنگ آن ملّت و قوم خواهد شد و بدون پاسداری از زبان، فرهنگ نیز حفظ نخواهد شد و بدون فرهنگ نیز تمدنی شکل نخواهد گرفت، زیرا تمدن زاییدۀ فرهنگ است. زبان تالشی یکی از زبانهای کهن درکشور ماست که هنوز رواج دارد و مردمش به آن سخن میگویند، ولی خطر نابودی زبان تالشی را تهدید میکند، بهطوری که نویسندگان در طی جمعآوری دادگان پژوهش حاضر کودکانی را در روستاهای تالشی زبان مشاهده کردهاند که در محیط خانواده به جای زبان تالشی از زبان فارسی استفاده میکنند و این زنگ خطر بزرگی برای زبانهای محلی، به ویژه زبان تالشی است.
تالشی زبان ایرانی غربی شمالی است. آرایش سازهها همچون فارسی به صورت فاعل ـ مفعول ـ فعل است. این زبان فاقد حرف تعریف است و مانند فارسی دارای نشانه نکرة ی- (i) است. تالشی زبانی ضمیرانداز[2] است و لذا کاربرد ضمایر فاعلی در آغاز جملات اختیاری هستند.
در راستای حفظ زبانهای محلی و انجام پژوهشهای گویشسنجی در مورد زبانها و گویشهای رایج در کشورمان، پژوهش گویشسنجی حاضر با گردآوری دادگانِ گویشی زبان تالشی از طریق پرسشنامۀ فهرست واژگانی لایپزیک[3]و سُوادِش[4] انجام شده است. این پژوهش برای نخستین بار تنوعاتِ گویشی و پراکندگی جغرافیاییِ زبان تالشی را در پنج شهرستان استان گیلان بر پایۀ «تحلیل انبوه دادگان» ترسیم نموده است.
پژوهشِ حاضر درصددِ دستیابی به اهداف عمدهای است که از جملۀ آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: نکته اول اینکه، انگیزۀ انتخاب گونههایِ زبانیِ حوزۀ پژوهش، افزودن بر غنای مطالعات پژوهشی دربارۀ گویشهاست و این نوشتار میتواند بر حجمِ دادگانِ گویشیِ حوزۀ پژوهش و نیز منابع در دسترس پژوهشگران آتی بیافزاید. دومین هدفی که این پژوهش به دنبال آن است، بهرهگیری از روشهای نوینِ گویشسنجی و گویششناسی برای بازنمایی تنوعِ زبانی، گویشی، و پراکندگیِ زبان گونههای رایج در این ناحیه است که میتواند اطلاعات ارزشمندی از تأثیرِ زبانگونههای منطقه بر یکدیگر ارائه دهد. هدفِ سوّم این پژوهش بهبود روشهای گویششناسی و حرکت از شیوۀ سنتی به سوی شیوۀ رایانشی و مدرن و ملموسنمودن نقش سنجههای نوینِ زبانشناسی در ترسیم اطلسِ گویشی است.
در این پژوهش تلاش شده است تا با اتخاذِ روشی علمی و نوین، چشم اندازی کمابیش روشن از وضعیتِ پیوستارِ گویشیِ حوزۀ مورد پژوهش در چارچوب پژوهشهای گویشسنجی پدیدار شود و به این پرسش که «چند منطقه گویشی عمده در مورد زبان تالشی در قلمرو پژوهش قابل تصور است؟» پاسخ دهد.
- پیشینۀ پژوهش
پژوهشهای انجام شده در مورد زبان تالشی عمدتاً در حوزۀ گویششناسی سنتی انجام شدهاند. اکثر بررسیهای انجام شده در بارۀ زبان تالشی، توسط محققان و پژوهشگران ایرانی و غیر ایرانی صورت گرفته است. این بررسیها عمدتاً به شکل توصیفی هستند و به بررسی دستور زبان تالشی و واژههای آن پرداختهاند و از بررسیهای مبتنی بر زبانشناختی، اثر کمتری در آنها مشاهده میشود.
اولین اثر مهم در توصیف زبان تالشی از پاول ریس[5] (1831-1861) است با نام «دربارۀ تالشها، طرز زندگی و زبان آنها» که در شمارۀ سوم مجلۀ انجمن جغرافیایی قفقاز، سال 1855، در تفلیس به چاپ رسیده است. مهمترین کتاب در توصیف تالشی شمالی توسط ب.و. میلر[6]، محقق روسی، نوشته شده است و اثر مهم دیگر که اخیراً نوشته شده، کتاب ولفانگ ام. شولتز[7] با عنوان «تالشی شمالی» است (رضایتی، 1386: 19).
بازن[8] (1978) دربارۀ زبان تالشی تحقیقی انجام داد تا مرز جغرافیایی گونههای تالشی را روشن نماید. برای این کار مجموعهای از جملههای فارسی را به گویشوران با لهجههای گوناگون تالشی داد تا آنها را ترجمه کنند. در این تحقیق واژهنامکی با 240 واژۀ تالشی تنظیم شده و در آن تفاوت هر واژه در جاهای مختلف بیان شده است.
در جمهوری آذربایجان نیز محققان پژوهشهایی دربارۀ دستور زبان تالشی انجام دادهاند. در این راه کتابهای درسی به زبان تالشی برای کلاسهای اول تا چهارم توسط ذوالفقار احمدزاده و مظفر نصیرلی و کتاب آواشناسی و صرف از غلامعلی اکبرلی تدوین شده است. عبداللهیُف نیز در کتاب خود به بررسی و سنجش واژهها و ساخت آوایی زبان تالشی با زبان ترکی پرداختهاست (عبدلی، 1380: 47). در ارمنستان نیز، اَوِچیان (2010)، ضمایر متصل را در گونۀ عنبرانی بررسی کرده و آساطوریان و بُرجیان (2005) هم به بررسی موقعیت جغرافیایی تالش و ویژگیهای زبان تالشی و ارتباط آن با سایر زبانها پرداختهاند. یارشاطر (1996) نیز به توصیف تالشی اسالمی پرداخته است.
محققان ایرانی نیز بررسیهایی در بارۀ زبان تالشی انجام دادهاند، که عمدتاً پایاننامه کارشناسی ارشد و دکتری هستند. رضایتی (1370) به توصیف گویش تالشی اقدام کرده و آن را از جهات مختلف مورد بررسی قرار داده است. رضایتی (1382) به توصیف مصدر و ساختمان آن در زبان تالشی پرداخته است. وی همچنین در اثری که در سال 1386 با عنوان «زبان تالشی، توصیف گویش مرکزی» منتشر شده، به ساخت آوایی، ساختواژه و ساخت نحوی گویش مرکزی زبان تالشی همت گمارده است. نغزگویکهن (1374) گویش تالشی طاسکوه از توابع شهرستان ماسال را مورد پژوهش و کنکاش قرار دادهاست. شیخ سنگتجن (1380) به بررسی عناصرِ واجشناختیِ گویش تالشیِ ماسال پرداخته و جنبههای مختلف واجشناختی تالشی جنوبی را بیان کرده است. حاجتپور (1383) ویژگیهای کلی گویش تالشی را بررسی کرده است. عزیزی نژاد (1384) توصیف وندهای اشتقاقی و تصریفی را در گویش تالشیِ بخش اسالم، موضوع تحقیق خود قرار داده و وندهای اشتقاقی و تصریفی آن را بررسی نموده است. امیریان (1384)، به توصیف دقیق و علمی بخشهایی از زبان تالشی شمالی در قلمرو جغرافیای سیاسی ایران پرداخته است. رحیمی جوکندان (1385) توصیف صرفی یا ساختواژۀ گویش تالشی جوکندان تالش را مورد تحقیق و واکاوی قرارداده است. پورشفقی (1385) توصیف دستگاه فعل در زبان تالشی را برای تحقیق خود برگزیده است. رفیعی جیردهی (1386) فعل پیشوندی در زبان تالشی را مورد بررسی قرار داده و سبزعلیپور (1389) به نشانههای تالشی در مناطق تاتنشین خلخال اقدام نموده است. میرزاپور (1390)، به بررسی پدیدۀ دو یا چندزبانگی در جغرافیای قومی تالش پرداخته است. دبیرمقدم (1392) به توصیف نحوی زبان تالشی روستای عنبران پرداخته است. کمالیعنبران (1396) فرایندهای واجی را در گویش شمالی زبان تالشی گونۀ عنبرانی بررسی کرده است.
با نگاهی به مطالعات انجامشده میتوان دریافت که بیشتر این موارد به حوزۀ صرف و ساختواژه مرتبط هستند و در حوزههایی مانند زبانشناسیاجتماعی پژوهشی صورت نگرفته و یا اینکه بسیار اندک بوده است. نکته دیگر اینکه، در هیچیک از مطالعات انجامشده، از روشهایِ نوینِ پژوهش و تحقیق، مثل روشهای رایانشی استفاده نشده است و همین مسأله ضرورت انجام تحقیق با روشهای نوین و پیشرفته را دو چندان میسازد.
- روش پژوهش
در این بخش ضمن توصیف بازة زمانی، قلمرو مکانی پژوهش، دادههای زبانی مورد استفاده در این مطالعه به روش رایانشی کردن دادهها می پردازیم.
3ـ1. بازة زمانی پژوهش
جمعآوری دادههای این پژوهش از خرداد 1396 تا اسفند همان سال انجام گرفته است. برای جمعآوری دادهها ابتدا اسامی تمام آبادیهای پنج شهرستان از فرمانداریها و بخشداریهای مربوطه تهیه شده و پس از مشخص کردن روستاها و آبادیهای تالش زبان با مراجعه به دهیاران روستاها و آبادیهای منتخب، کار جمعآوری دادهها انجام شده است.
3ـ2. قلمرو مکانی پژوهش
قلمرو مکانی این پژوهش دربرگیرندۀ پنج شهرستان تالش، رضوانشهر، ماسال، فومن و شفت از شهرستانهای استان گیلان و روستای تالش زبان عنبران در استان اردبیل است. این پنج شهرستان که وسعت زیادی از سرزمین گیلان را در بر میگیرد، محل سکونت اصلی تالش زبانان به شمار میرود.
شهرستان تالش یا طوالش 2215 کیلومتر وسعت دارد و وسیعترین شهرستان استان گیلان به شمار میرود. این شهرستان دارای چهار بخشِ مرکزی، حَویق، کَرگانرود و اَسالم است و تعداد دهستانهای آن 10 دهستان است و 320 روستا یا آبادی دارد که 105 روستا و آبادی آن بیشتر از 100 خانوار است.
پس از شهرستان تالش، شهرستان رضوانشهر قرار دارد. این شهرستان 804 کیلومتر مربع وسعت دارد و بخشهای آن شامل بخش مرکزی و بخش پَرِهسَر است. شهرستان رضوانشهر دارای چهار دهستان و 115 روستا و آبادی میباشد، که 43 روستای آن 100 خانوار یا بالاتر هستند. شهرستان رضوانشهر تا سال 1370 یکی از بخشهای شهرستان تالش بود و در این سال بر اساس تقسیمات کشوری به شهرستان تبدیل شد.
سومین شهرستان از شهرستانهای مورد پژوهش، شهرستان ماسال است. این شهرستان 622 کیلومتر مربع وسعت دارد و دو بخش به نامهای بخش مرکزی و بخش شاندِرمَن دارد. شهرستان ماسال دارای 4 دهستان است و 93 روستا وآبادی دارد که 38 روستای آن 100 خانوار یا بالاتر هستند. شهرستان ماسال نیز تا سال 1370 یکی از بخشهای تابعۀ شهرستان تالش بود و در این سال همراه با شهرستان رضوانشهر براساس تقسیمات کشوری از تالش جدا شد و به شهرستان تبدیل شد.
شهرستان فومن، چهارمین شهرستان مورد پژوهش است. این شهرستان 936 کیلومتر مربع وسعت دارد و دارای بخشِ مرکزی و بخش سردار جنگل است. این شهرستان 2 دهستان و 144 روستا و آبادی دارد که 73 روستا و آبادی مشتمل بر 100 خانوار و بالاترند.
آخرین شهرستان مورد پژوهش، شهرستان شفت است که 586 کیلومتر مربع وسعت دارد. این شهرستان دو بخش به نامهای بخش مرکزی و بخش احمد سرگوراب دارد و دارای چهار دهستان و 94 روستا است که 62 روستا 100 خانوار و بالاتر هستند[9].
شکل (1) که با استفاده از نرمافزار نقشه کشی Arc Map از نرمافزار Arc GIS ترسیم شده است، موقعیت جغرافیایی استان گیلان و همچنین موقعیت جغرافیایی شهرستانهای قلمروِ حوزۀ پژوهش حاضر را نشان میدهد.
علت انتخاب این پنج شهرستان استان گیلان و آبادیهای آنها برای انجام این پژوهش این بوده که اغلب مردم ساکن در این شهرستانها به ویژه در آبادیها و روستاها به زبان تالشی تکلّم میکنند. دلیل دیگر این است که یکی از نویسندگان دارای شم زبانی زبان تالشی است.
ابتدا آبادیهای 100 خانوار و بالاتر در پنج شهرستان از سایر آبادیها تفکیک شدهاند. پس از تفکیک، مشخص شد در تالش 104، فومن 73 ، شفت 58، رضوانشهر 43 و در ماسال 38 آبادی بالای 100 خانوار وجود دارد.
شکل (1): نقشۀ استان گیلان و موقعیت شهرستانهای مورد پژوهش
از هر یک از شهرستانها، 10 روستای بالای 100 خانوار که ساکنین آنها به زبان تالشی تکلّم میکرده، انتخاب شدهاند و روستای تالش زبان عنبران اردبیل هم به تعداد آبادیها افزوده شده است. نحوۀ انتخاب آبادیها به روش نمونهگیری طبقهبندیشده انجام شده است. در این روش، افراد جامعه با توجه به صفات درونگروهی خود به طبقات مختلفی تقسیم میشوند و افراد نمونه به تناسب از بین تمامی طبقات انتخاب میگردند. با توجه به این روش آبادیهای هر شهرستان یک طبقه محسوب شده و از هر طبقه تعدادی آبادی به صورت تصادفی انتخاب شدهاند. در مجموع 51 روستای تالش زبان انتخاب شده و در هریک از این روستاها سه نمونۀ گویشی از سه نفر از ساکنین بر اساس متغیر سنی در سه ردۀ سنی نوجوان، میانسال و سالمند تهیه شده است. علت آن مشاهده تأثیر سن در تنوع زبانی بود که در بحث نتیجهگیری به آن پرداخته خواهد شد. در مجموع 153 نمونه گویشی ضبط گردیده است. با توجه به محدودیتهای حاکم بر اجتماعِ قلمرو پژوهش، مصاحبه از زنان در بسیاری از موارد با مشکل مواجه بوده است. بنابراین، گویشوران مصاحبهشونده همگی مرد، بومی و ساکن روستا بودهاند. شکل شمارة (2) که با استفاده از نرمافزار Arc Map از مجموعۀ نرمافزاری Arc GIS ترسیم شده است، نقشه کامل روستاها و آبادیهای مورد پژوهش را نشان میدهد.
شکل 2: نقشۀ روستاهای مورد پژوهش
جمعیت این پنج شهرستان بر پایۀ سرشماری نفوس و مسکن سال 1395 مرکز آمار کشور، 469697 نفر بر آورد شده است که از این تعداد 177706 نفر در نقاط شهری و 291991 نفر در نقاط روستایی زندگی میکنند. علاوه بر این، جمعیت روستای عنبران هم 706 نفر برآورد شده است. تمامیِ روستاها و آبادیهای قلمروِ مکانیِ پژوهش با زبان فارسی آشنا هستند و آن را میفهمند و همگی مسلمان هستند و به کمترین امکانات رسانهای که گیرندههای تلویزیونی باشد، دسترسی دارند.
برای گردآوری دادگان و تعیین مکانهای جغرافیایی، معیارهایی چون همانندی گویشی، بُعد مسافت، تنگناهای پژوهش و گویشهای منحصر بهفرد مدّ نظر بوده است، به این معنی که تلاش شده آبادیهایی انتخاب شوند که نزدیک به هم نباشند و اگر یک آبادی از از تنوع بیشتری برخوردار بوده مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، از هر روستا حداقل با یک و حداکثر با سه گویشورِ بومیِ مرد، مصاحبه شده است. مصاحبهشوندگان در سه ردۀ سِنی 10 تا 30 سال، 31 تا 50 سال و 51 تا 70 سال قرار داشتند و در مجموع، با محاسبۀ روستای عنبران اردبیل، 153 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. سواد متوسط مصاحبهشوندگان دیپلم و مسلط به زبانگونۀ بومی خود بودهاند. شغل آنها دانشآموز، کشاورز، کسبه، آزاد و برخی نیز کارمند ثبت شده است.
3ـ3. دادههای زبانی
در این پژوهش ازفهرست واژگانی لایپزیک که از فهرستهای واژگانی معتبر در مطالعات زبانشناختی است، استفاده شده است. این فهرست دارای 100 واژه در حوزهها و مقولات مختلف است، امّا از آنجا که برخی مقولات مورد نیاز در پرسشنامۀ لایپزیک موجود نبود، لذا به ناچار از برخی مقولات واژگانی پرسشنامۀ سُوادِش هم استفاده شده است. در این پرسشنامه از 11 مقوله یا حوزۀ معنایی استفاده شده است مشمتل بر پدیدههای طبیعت: هشت واژه، اعضای بدن: هشت واژه، حیوانات: هشت واژه، نسبت خانوادگی: شش واژه، رنگها: چهار واژه، افعال: شش واژه، مواد غذایی: چهار واژه، صفات: ده واژه، ضمایر: شش واژه، پرسشواژهها: پنج واژه، و هفت جمله.
در خصوص جملات تلاش بر این بوده است تا از جملات با ساختارهای نحوی و دستوری متعدد همانند، جملات پرسشی، مالکیتی، تعجبی و غیره استفاده شود. چون در پرسشنامههای زبانی نامبرده جمله وجود نداشت، لذا جملات محقق ساخته هستند و با مشورت اساتید این حوزه تهیه شدهاند. در مجموع در پرسشنامۀ تحقیق 65 واژه و 7 جمله مورد استفاده قرار گرفتهاند و از آنجا که مقرر بوده در 10 مقوله از واژهها استفاده شود، لذا واژههایی انتخاب شدهاند که در حوزۀ این مقولههای معنایی قرار میگرفتهاند. اگرچه واژههای موجود در این پرسشنامهها، در این حوزهها بیش از این تعداد است، اما تلاش شده از واژههایی که فراوانی و تکرار بیشتری دارند، استفاده شود. جدول شمارۀ (1) مقولات واژگانی مورد استفاده در این پژوهش را نشان میدهد.
جدول (1): مقولات مورد استفاده در پژوهش حاضر
نمونههای منتخب |
مقوله یا حوزۀ معنایی |
آب- آتش- سنگ- کوه- باد- ستاره- باران- درخت |
پدیده های طبیعت |
دست- چشم- دهان- زانو- بینی- دندان- استخوان- ناخن |
اعضای بدن |
سگ- گربه- ماهی- اسب- مورچه- پرنده- گوسفند-گاو |
حیوانات |
پدر- مادر- خواهر- برادر- شوهر- زن(همسر) |
نسبت خانوادگی |
قرمز- سیاه- سفید- سبز |
رنگها |
گریه کردن- گاززدن- نوشیدن- خندیدن- گوش کردن- دویدن |
افعال |
برنج – چای – شکر – نمک |
مواد غذایی |
بزرگ–کوچک–دراز–کوتاه- تازه – کهنه – بالا-پایین- گرم-سرد |
صفات |
من – تو – او – ما – شما – آنها |
ضمایر |
کجا؟ – چه وقت؟ – چه کسی؟ – چرا؟- چطور؟ |
پرسشواژهها |
1- علی کجاست؟ 2- تو پسر کی هستی؟ 3- خانۀ ما بزرگ است. 4- چه روز خوبی! 5- انگور سیاه شیرین است. 6- این باغِ سیبِ من است. 7.درسات را بخوان! |
جملات |
3-4. شیوۀ رایانشی کردن دادهها
پس از پیادهسازی و استخراج فایلهای صوتی، با بهرهگیری از نویسههای آی.پی.اِی[10]، معادل مواد زبانی پرسشنامه یعنی 65 واژه و 7 جمله آوانگاری شده است. برای آوانگاری همخوانها، واکهها و واجگونههای گونههای زبانی رایج در حوزۀ پژوهش زبان تالشی در استان گیلان، جمعاً از 42 نویسۀ آی.پی.اِی استفاده شده است. در مرحلۀ بعد تمامی مکانهای جغرافیایی در نرمافزار گوگل ارث[11] با استفاده از مختصات جغرافیایی آن که قبلاً ثبت شده بود، با یک «مکان نگاشت[12]» مکانیابی شدهاند.
- تحلیل انبوهۀ دادگان
با استفاده از نرمافزار گویشسنجی RuG/L04 میتوان امکانات آماری و تحلیلی متنوعی را بر پایۀ تحلیل انبوهۀ دادگان به دست آورد. در واقع این نرمافزار امکانات آماری و تحلیلی متنوع و گوناگونی را که شامل نمودارها، نقشهها و سنجههاست، در اختیار پژوهشگران قرار میدهد. از جمله مهمترین نمودارها و سنجههایِ این نرمافزار میتوان به مقیاسگذاری چند بُعدی[13] و نمودار خوشهای[14] اشاره کرد. تکنیک مقیاسگذاری چند بُعدی، یک روش ریاضی برای تعیین موقعیت اشیاء (زبان یا گویش) در دو یا چند محور در فضایی هندسی است. این تکنیک، بهلحاظ آماری، پایایی بالایی دارد و در آن، زبانگونههای بسیار شبیه، نزدیک به یکدیگر و زبانگونههای بسیار متفاوت، دور از یکدیگر واقع میشوند (Kruskal & Wish,1984). در شکل 3، که با استفاده از نرمافزار گویشسنجی ترسیم شده است، مکان جغرافیایی قلمرو پژوهش بر اساس تکنیک مقیاسگذاری چند بُعدی به نمایش گذاشته شده است. این نمودار دو بُعدی است و ابعاد آن را «فاصلۀ جغرافیایی» و «فاصلۀ زبانی» تشکیل میدهند و گروههای گویشیِ پژوهش را به نمایش میگذارد.
شکل (3): نمودار مقیاسگذاری چند بُعدی مکانهای حوزۀ پژوهش
همانطور که مشاهده میشود دوری و نزدیکی نقاط از یکدیگر، نشانۀ تفاوت و تشابه گویشی آنهاست. این نمودار سه گروه گویشی را در مورد زبان تالشی به نمایش میگذارد: گروه گویشی نخست، 9 آبادی یا مکان جغرافیایی در شهر تالش را دربرمیگیرد که در بین این مکانها، شمالیترین نقطه، یعنی روستای عنبران در استان اردبیل قرار دارد و سایر آبادیها و روستاها در شهرستان تالش قرار دارند. در گروه گویشی تالشی شمالی فاصله آبادیها از یکدیگر نشانۀ تفاوت در تلفظ واژههای پژوهش است و در مناطق مرکزی که تالشی مرکزی رواج دارد، فاصلۀ آبادیها در برخی آبادیها با هم کمتر شده و نزدیکی بیشتری با هم پیدا میکنند که نشان از نزدیکی گویشهای این مناطق به یکدیگر است و در مناطق جنوبی نزدیکی نقاط و آبادیها بیشتر از نقاط دیگر است و نشانۀ نزدیکی و شباهت گویشی زیاد این مناطق است.
بهاینترتیب، مشخص شد که با استفاده از نمودارِ مقیاسگذاری چند بُعدی، سه گروه گویشی در حوزۀ جغرافیایی استان گیلان در مورد زبان تالشی، قابل تفکیک است. برای تحلیل دقیقترِ رابطۀ این گروههای گویشی، با تحلیل انبوهۀ مجموع 65 واژه و 7 جمله، نمودار درختنگارِ مکانهای قلمرو پژوهش را با استفاده از نرمافزار گویشسنجی به صورت شکل (4) ترسیم نمودهایم. در این نمودار نیز همانند نمودار مقیاسگذاری چند بُعدی، سه گروه گویشی عمده به دست میآید.
بر اساس اطلاعات درختنگار خوشهای در نمودار شکل (4)، فاصلۀ گویشی تالشی گونۀ عنبرانی روستای عنبران اردبیل از سایر مناطق تالش زبان گیلان زیاد است، این فاصله با شاخص فاصلۀ زبانی 22/0 نسبت به گروه گویشی تالشی جنوبی است. بعد از آن گونههای طولارودی و هشتپری از دیگر گونههای تالشی شمالی قرار دارند که فاصلۀ گویش آنها 18/0 است. گروه گویشی دیگر تالشی مرکزی است که دو گونۀ «خوشابری» و «پرهسری» از گونههای رایج در این مناطق با فاصلۀ گویشی 13/0 است. آخرین گروه گویشی هم گویش تالشی جنوبی است که دارای سه گونۀ «ماسالی»، «ماسولهای» و «شفتی» است که در آبادیهای ماسال، فومن و شفت رایج است و دارای فاصلۀ گویشی 10/0 است.
شکل (4): نمودار درختنگارِ خوشهایِ زبانگونههایِ زبانِ تالشی در غرب استان گیلان
رضایتی (1386: 18) معتقد است تالشی شمالی در جمهوری آذربایجان در ناحیۀ لنکران، آستارا، لِریک، مَسَلّی و یاردِملی، در مناطق تالشنشین استان اردبیل (نَمین و عَنبران)، در گیلان در آستارا و بخشهایی از شهرستان تالش رایج است و در قفقاز نیز گویشورانی دارد و مقصود از تالشی شمالی، تالشی آن سوی رود اَرَس، یعنی تالشی جمهوری آذربایجان است که ادامۀ آن در ایران تا کَرگانرودِ تالش، پیش رفته است. مراد از تالشی مرکزی، گویشهایی است که در قلمرو دو رودخانۀ ناورود در شمال و شفارود در جنوب تداول دارد و منظور از تالشی جنوبی، تالشی مناطق میان شفارود تا سفیدرود است.
- یافتههای پژوهش
در بررسی دادههای پژوهش که در 11 مقولة مذکور مورد بررسی قرار گرفت، نتایج حاصلشده نشان میدهد که گویشوران زبان تالشی در بهکارگیری این مقولهها در برخی موارد، دارای تشابهات آوایی و واژگانی هستند و در برخی حوزههای دیگر از تنوع آوایی و واژگانی برخوردارند که در ادامه، نتیجۀ این بررسیها خواهد آمد.
در نخستین مقوله یعنی «پدیدههای طبیعت» تعداد 8 واژه مورد بررسی قرار گرفت که از این تعداد 6 واژه در هر سه گویشِ زبان تالشی دارای شباهت واژگانی هستند، ولی از تمایز آوایی برخوردارند و 2 واژه دارای تفاوت واژگانیاند. با بررسی تلفظ غالب مشخص شد که فقط واژههای «سنگ» و «ستاره» دارای تفاوت واژگانی هستند و در بقیۀ موارد تلفظ واژهها یا دقیقاً شبیه هم هستند و یا دارای تفاوت آوایی هستند. نمودار (1) تعداد تلفظهای هر واژه و بسامد آنها را نشان میدهد.
نمودار (1): بسامدِ تنوعاتِ تلفظی حوزۀ معنایی «پدیدههای طبیعت»
دومین مقوله «اعضای بدن» است که دارای 8 واژه است. با نگاهی به تلفظ غالب در این مقوله متوجه میشویم که اکثر واژههای این مقوله تلفظ مشابهی دارند و تنها در برخی موارد دارای تفاوت آوایی با یکدیگرند. در میان این واژهها، تلفظ واژههایی مثل «دهان»، «بینی»، «استخوان» و «ناخن» بسیار نزدیک به هم بود و تلفظ واژههای دیگر مثل «چشم»، «دست» و «زانو» تفاوت اندکی با هم دارند. تنها واژهایی که تفاوت واژگانی در آن مشاهده شد واژۀ «دندان» بود که در برخی موارد به صورت /dændun/ و در مواردی به صورت /gαz/ تلفظ میشود. نمودار 2 بسامد تلفظ را در حوزۀ «اعضای بدن» نشان میدهد.
نمودار (2): بسامد تنوعات تلفظی حوزۀ معنایی «اعضای بدن»
مقولۀ واژگانی سوم مقولۀ «حیوانات» است که در این مقوله نیز 8 واژه مورد بررسی قرار گرفت. در بررسی تلفظ این واژهها، تلفظ غالب برای واژههای «سگ»، «مورچه» «گربه»، «اسب» و «گاو» بسیار به هم نزدیک و شبیه هم بوده وتلفظ واژههای «گوسفند» و «پرنده» در مواردی با هم تفاوت داشت، به گونهای که در برخی آبادیها، واژۀ «گوسفند» را /gusænd/ و در برخی دیگر /pæs/ تلفظ میکنند و همچنین، واژۀ «پرنده» به چهار صورت /kiʤæ/ ، /pærændæ/ ، /muʧ/ و /mɪrkæ/ تلفظ میشود. بسامد تلفظهای این حوزه را در نمودار(3) مشاهده میکنید.
نمودار (3): بسامد تنوعات تلفظی حوزۀ معنایی «حیوانات»
مقولۀ بعدی، مقولۀ «نسبت خانوادگی» است که تعداد واژههای آن 6 واژه است. در بررسی تلفظ غالب این واژهها مشخص شد که این واژهها اغلب مشابه هم تلفظ میشوند و تنها در برخی آواها با هم تفاوت دارند، مثلاً واژۀ «پدر» در اغلب موارد به صورت/dædæ/ و در برخی موارد به صورت /bæbæ/ تلفظ میشود و یا در تلفظ واژۀ «زن» در اغلب موارد به صورت /ʒen/ و در برخی موارد هم به صورت /yen/ تلفظ میشود. نمودار 4 بسامد تنوعات تلفظی حوزۀ معنایی «نسبت خانوادگی» را نشان میدهد.
حوزۀ واژگانی دیگر مورد بررسی در این پژوهش مقولۀ «رنگها» میباشد که تعداد واژههای آن ۴ واژه است. این واژهها تلفظ مشابهی دارند جز درآبادی «عنبران» که در آنجا واژۀ «سفید» به جای /ɪsbɪ/ به صورت /səpɪ/ و واژۀ «سبز» به جای /sæbz/ به صورت /hαvz/ تلفظ میگردد. نمودار 5 بسامد تنوعات تلفظی این حوزه را نشان میدهد.
نمودار (4): بسامد تنوعات تلفظی حوزۀ معنایی «نسبت خانوادگی»
نمودار (5): بسامد تنوعات تلفظی حوزۀ معنایی «رنگها»
مقولۀ «افعال» بخش بعدی از واژههای مورد استفاده در این پژوهش است. تعداد واژههای مورد بررسی 6 واژه بوده است که بررسیها نشان از وجود شباهت آوایی و تفاوت واژگانی است. تلفظ افعالی چون «گوشکردن» و «گریهکردن» تقریباً مشابه است، اما برای سایر افعال تلفظهای متفاوتی به کار میرود. برای مثال، فعل «دویدن» دارای چهار تلفظ به صورتهای /vɪte/ ، /vɪrite/ /muʃte/ و /tile/ است و فعل «خندیدن» با سه صورت مختلف به صورت /sərɪje/، /xuruste/ و /xændækærde/ تلفظ میشود. نمودار 6 تعداد تلفظ هر واژه را در حوزه «افعال» نشان میدهد.
نمودار (6): بسامد تنوعات تلفظی حوزۀ معنایی «افعال»
بخش بعدی از مقولات در برگیرندۀ «مواد غذایی» است که ۴ واژه را دربرمیگیرد. این واژهها در اکثر موارد دارای شباهت آوایی هستند و تنها در برخی موارد تفاوت در یک آوا مشاهده میشود و تفاوت واژگانی در آنها مشاهده نشده است. برای مثال، واژۀ «برنج» در اغلب آبادیها به صورت /bərz/ و در برخی نیز به صورت /bərʤ/ یا /bəʤ/ تلفظ میشود و یا واژۀ «چای» در بسیاری از آبادیها به صورت /ʧαy/ و در بعضی از آبادیها نیز به صورت /ʧæy/ تلفظ میشود. واژۀ «شِکر» در همۀ آبادیها به صورت /ʃækær/ تلفظ میگردد.
آخرین واژه، یعنی «نمک» هم در اکثر آبادیها به صورت /nəmek/ و بعضی از آنها به صورت /nɪmek/ تلفظ میگردد. در نمودار 7 تنوعات تلفظی حوزة مواد غذایی را مشاهده میکنید.
نمودار (7): بسامد تنوعات تلفظی حوزۀ معنایی «مواد غذایی»
مقولۀ «صفات» هشتمین مقولۀ مورد بررسی در این پژوهش است که شامل 10 واژه است. با بررسی تلفظ این واژهها مشخص شد که برخی دارای شباهت آوایی و برخی تفاوت آوایی دارند و برخی نیز دارای تفاوت واژگانی هستند. برای مثال واژۀ «بزرگ» در آبادیهای تالش و رضوانشهر به صورت jǿl / / یا / jαl/ تلفظ میشود ولی در آبادیهای شهرستانهای ماسال، فومن و شفت به صورتهای / lǿl/، / pɪlæ/ و /pɪl/ تلفظ میگردد. صفت «کوچک» نیز از تنوع واژگانی برخوردار است، به طوری که بسامد واژگانی این واژه بیشتر به صورت /ruk/، /gəʧ/ و در برخی مکانها به صورت /gəs/، /gunlu/ یا /gædæ/ تلفظ میشود. واژۀ «بالا» در اکثر آبادیها به صورت /kæfα/ تلفظ میشود، ولی در تالشی شمالی به دو صورت /jαpe/ یا /sαpe/ بیان میگردد. صفت دیگری که از تنوع واژگانی برخوردار است، واژۀ «زیر» است که در اکثر نقاط به صورت /ʤɪr/ و در بعضی آبادیها به ویژه آبادیهای شهرستان تالش، به صورتهای /jαvi/، /geɪvɪ/ و /sαru/ تلفظ میشود. سایر صفات این بخش از شباهت زیادی در تلفظ برخوردارند. نمودار 8 تنوعات تلفظ واژههای بخش «صفات» را نشان میدهد.
نمودار (8): بسامد تنوعات تلفظی حوزۀ معنایی «صفات»
حوزۀ معنایی دیگری که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته، مقولۀ «ضمایر» است که ۶ واژه را در بر میگیرد و همۀ آنها ضمایر فاعلی هستند. در بررسی تلفظ این واژهها مشخص شد که ضمایر «تو»/tə/ ، «ما» /æmæ/ و «شما» /ʃəmæ/ دارای یک صورت تلفظی هستند و در همۀ آبادیها یکسان تلفظ میشوند، ولی ضمیر « من» دارای چهار صورت /æz/ و /mən/، /mə/ و /αz/ و واژۀ «او» دارای دو صورت /æ/ و /æv/ و ضمیر «آنها» به سه صورت /æye/،/æven/ و /ævun/ تلفظ میشود. نمودار 9 تعداد بسامد تلفظی این حوزه را نشان میدهد.
نمودار (9): بسامد تنوعات تلفظی حوزۀ معنایی «ضمایر»
مقولۀ دهم از مقولات مورد بررسی در این پژوهش، مقولۀ «پرسشواژها» است که دارای ۵ واژه است. از میان این پرسشواژهها دو واژۀ «چه کسی» /ki/ و «چرا» /ʧərα/ دارای یک صورت تلفظی هستند، امّا سایر واژهها دارای تنوع واژگانی هستند، به طوری که برای واژۀ «کجا» در شش صورت /kα/، /kɪyα/، /kæydæ/ و /kuræ/، /kiyαdæ/، /kæyα/ استفاده میشود و برای واژۀ «چهوقت» از سه صورت تلفظی /kæynɪ/ و /kæy/ و /keynæ/ و برای واژۀ «چطور» از سه صورت /ʧəɳə/، /ʧǝntæ/ و /ʧǝtæ/ استفاده میگردد. در نمودار 10 تعداد تلفظ هر واژه از بخش «پرسشواژهها» را مشاهده میکنید.
نمودار (9): بسامد تنوعات تلفظی حوزۀ معنایی «پرسشواژهها»
آخرین مقولهایی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته، مقولۀ «جملات» است. در این قسمت از ۷ جمله استفاده شده است. با بررسی تلفظ این جملات مشخص شده که برخی جملات یکسان و مشابه و بدون تغییر در جابجایی عناصر جمله بیان شدهاند، امّا در برخی جملات تغییراتی در جابجایی برخی واژهها در گویشهای سه گانۀ تالشی مشاهده میشود. برای نمونه در بیان جملۀ «چه روزِ خوبی!» شاهد جابجایی صفت و موصوف در گویش برخی از مکانها وآبادیها هستیم که در ذیل آمده است:
ʧαkɪ |
ruze |
ʧə |
1) |
|
خوبی |
روز |
چه |
|
|
ruzɪ |
xubæ |
ʧə |
2) |
|
روز |
خوبی |
چه |
|
|
ruzɪ |
qæʃæɳæ |
ʧə |
3) |
|
روز |
خوبی |
چه |
|
|
ruzɪ |
ʧαkæ |
ʧə |
4) |
|
روز |
خوبی |
چه |
|
|
«چه روز خوبی!»
همانطور که در مثالهای فوق مشاهده میشود، صفت «خوب» به سه صورت آمده که عبارتند از: /xub/، /qæʃæɳ/ و /ʧαk/، امّا در نمونههای ۲، ۳ و ۴ صفت قبل از موصوف آمده که مطابق با نحو زبان تالشی است (حاجتپور، 1383: 108)، امّا در نمونۀ 1 صفت بعد از موصوف به کار رفته که مطابق نحو زبان فارسی است و این امر نشانگر تأثیر نحو زبان فارسی بر زبان گویشوران زبان تالشی است.
از ویژگیهای دیگر بررسی جملات تغییر در نشانۀ مالکیت در سه گویش زبان تالشی است که در جمله «این باغِ سیب من است»، در مثالهای زیر قابل مشاهده است:
ʧəmənʃnæ |
bαq |
sɪfæ |
əm |
5) |
||||
من است |
باغ |
سیب |
این |
|
||||
bαqe |
səfæ |
ʧəmən |
əm |
6) |
||||
باغ |
سیب |
من است |
این |
|
||||
ʧəməne |
bαq |
səfæ |
əm |
7) |
||||
من است |
باغ |
سیب |
این |
|
||||
«این باغِ سیبِ من است».
در نمونههای شمارۀ 5 و 7 نشانۀ مالکیت «مال من» بعد از «باغ سیب» آمده است، ولی در نمونۀ 6 این نشانه بعد از آن به کار رفته است. به نظر میرسد هر دو الگو در زبان تالشی رایج است و هر دو حالت برای گویشوران قابل درک است.
با بررسی نمونه جملههای دیگر به ویژگیهای دیگری هم میتوان دست یافت که در نوع خود جالب و قابل توجه است. از جملۀ این ویژگیها متصل شدن نشانۀ فعلی به صفت یا پرسشواژه است که در نمونههای زیر مشاهده شده است:
kæydæ |
æli |
8) |
کجاست |
علی |
|
kurændæ |
æli |
9) |
کجاست |
علی |
|
kɪyαræ |
æli |
10) |
کجاست |
علی |
|
kαmændæ |
æli |
11) |
کجاست |
علی |
|
«علی کجاست؟»
ʃɪne |
æɳər |
sɪyα |
12) |
|
شیرین است |
انگور |
سیاه |
|
|
ʃɪrɪnæ |
æɳər |
sɪyα |
13) |
|
شیرین است |
انگور |
سیاه |
|
|
ʃɪræyæ |
æɳər |
sɪyα |
14) |
|
شیرین است |
انگور |
سیاه |
|
|
«انگور سیاه شیرین است».
با نگاهی به این صورتهای مختلف جملۀ «علی کجاست» میتوان دریافت که فعل «است» به صورت واژهبست[15] به پرسشواژۀ «کجا» متصل شده است. این نشانۀ فعلی درآبادیهای مختلف به صورت /dæ/ در/kæydæ/، /ændæ/ در /kurændæ/، /ræ/ در /kɪyαræ/ و /mændæ/ در /kαmændæ/ ظاهر شده است، امّا در بیان جملۀ «انگور سیاه شیرین است» فعل «است» به دو صورت /æ/ و /e/ به صفت یا پرسشواژه متصل شده است. با بررسی این نمونهها میتوان به این نتیجه کلی دست یافت، که در زبان تالشی فعل «است» به صورت/æ/ میآید و میتواند به صفت و پرسشواژه متصل شود و در برخی موارد که دو واکه در کنار هم قرار میگیرند، به دلیل سهولت در تلفظ، آواهای میانجی مثل /d/، /r/ و /y/ بین فعل «است» و واژۀ قبل از آن به کار میرود (kiyɑ+r+æ).
- نتیجهگیری
از نتایج تحلیل انبوهه و نیز نمودارها و نقشههایی که بر پایۀ فاصلۀ زبانی ترسیم شدهاند و همچنین از بررسی دادگان پژوهش میتوان دریافت که در هر حوزه از حوزههای مورد بررسی در قلمرو پژوهش، تشابهات آوایی و واژگانی و همچنین تفاوتها و تنوعات آوایی و واژگانی وجود دارد. این تشابهات و تفاوتها سه منطقۀ متفاوت را از نظر لهجه، در حوزۀ غربی استان گیلان در مورد زبان تالشی برای ما مشخص میکند که عبارتند ازتالشی شمالی، تالشی مرکزی و تالشی جنوبی.
با بررسی تمام شواهد و قرائن موجود در این پژوهش که به بررسی گویشسنجی گونههای زبان تالشی میپردازد، میتوان نتیجه گرفت که هر یک از این گویشها در مناطق مشخصی تکلّم میشود. همچنین از نتایج دیگر این پژوهش، تنوع واژگانی و آوایی موجود در نقاط مورد مطالعه است، به طوری که در برخی موارد برای یک واژه چهار تا پنج معادل یا تلفظ در نقاط مختلف به دست آمد، که نشان از تنوع واژگانی این گویشهاست و این امر درک گویشوران از زبان یکدیگر را با مشکل روبرو میکند.
با بررسی فراوانی دادگانِ پژوهش مشخص شد که بیشترین فراوانی مربوط به واژههای «گاو» با تلفظ /gα/، «شکر» با تلفظ/ʧækær/، «ما» با تلفظ/æmæ/، «شما» با تلفظ/ʃəmæ/، «تو» با تلفظ/tə/، «چرا» با تلفظ /ʧərα/ و «چهکسی» با تلفظ /ki/ است، که دارای فراوانی 100٪ است، یعنی در تمام 51 آبادی، گویشوران یکسان از یک صورت تلفظی برای اطلاق به این واژهها استفاده کردند.
از طرف دیگر صورتهای تلفظی برخی واژهها فقط در یک آبادی از سوی گویشوران استفاده شد، که با فراوانی 2٪، کمترین فراوانی را داشتند و عمدتاً مربوط به آبادی «عنبران» در استان اردبیل است که از آبادیهای تالشی شمالی است. تعداد این واژهها 37 واژه است که کلِ 8 واژه از مقوله «پدیدههای طبیعت»، ۴ واژۀ «دست»، «زانو»، «دندان» و «استخوان» از مقولۀ «اعضای بدن»، ۴ واژۀ «سگ»، «ماهی»، «مورچه» و «پرنده»، از حوزۀ «حیوانات»، ۴ واژه «خواهر»، «مادر»، «پدر» و «برادر» از حوزۀ «نسبت خانوادگی»، واژۀ «سبز» از مقولۀ «رنگها»، ۵ واژۀ «گریه کردن»، «نوشیدن»، «خندیدن» و «گوشکردن» از مقولۀ «افعال»، ۸ واژۀ «کوچک»، «کوتاه»، «تازه»، «کهنه»، «سرد»، «گرم»، «پایین» و «بالا» از بخش «صفات»، ۲ واژۀ «من» و «آنها» از مقولۀ «ضمایر» و ۲ واژۀ «کجا» و «چهوقت» از مقولۀ «پرسشواژهها» از جمله این واژههاست.
از نکات دیگر این پژوهش تأثیر سن گویشوران مورد مصاحبه در بهکارگیری و استفاده از زبان و گویش محلی آنهاست، یعنی هر چه سن گویشوران بالاتر است، استفاده از واژههای اصیل محلی نیز بیشتر است و در مقابل، گویشوران با سن کم و عمدتاً دانش آموز گرایش بیشتری به استفاده از واژههای فارسی دارند.
[1]. Oranاski
[2]. Pro-drop
[6].B.V.Miller
[7] .Wolfgang M. Schultz
- Marcel Bazin
- تمامی دادگان جمعیتی و تقسیمات کشوری از سایت www.amar.org.ir بر اساس سرشماری سال 1395 گرفته شده است.
- International Phonetic Alphabet
- Google Earth
- placemark
- Multidimensional Scaling(MDS)
- dendrogram
[15]. clitic