Document Type : Research Paper
Authors
1 Professor of Linguistics, University of Sistan and Baluchestan , Zahedan, Iran
2 Professor of Persian Language and Literature, University of Sistan and Baluchestan ,Zahedan, Iran
3 University of Sistan and BalucMaster of General Linguistics, University of Sistan and Baluchestan ,Zahedan, Iran
Abstract
The aim of the present study study is to describe and analyze the conceptual domains used in metaphors of Saadi’s Boostan based on conceptual blending theory as presented by Fauconnier and Turner (1998, 2002). This theory uses mental spaces to describe and analyze metaphors that are two input spaces: a generic space and a blended space. In this research the mental spaces of each metaphor in Saadi’s Boostan are described to determine which conceptual domains are involved in the construction of mental spaces in each metaphor. Then, the significance or non-significance of using these conceptual domains are measured using X2 test in SPSS. The results show that the conceptual domains used in the metaphors of Saadi’s Boostan can be grouped into 13 groups: (1) personification, (2) journey for the life concept, (3) using orientation for positive and negative entities, (4) natural phenomena, (5) animals, (6) tastes, (7) agriculture (8) body organs, (9) being containment by non-containers, (10) things, (11) actions, (12) human characters, and (13) locations. When constructing metaphors, these conceptual domains are embedded in an input space and together with the other input space intended by the poet, are projected into a blended space and make a metaphor. The results show that all the metaphors of Saadi’s Boostan can be described and analyzed based on conceptual domains in constructing the mental spaces suggested in conceptual blending theory
Keywords
- مقدمه
انسان از دیرباز برای برقراری ارتباط با دیگران از زبان استفاده میکرده است. در طول زمان، زبان تکامل یافته و تبدیل به شبکهای پیچیده از روابط و ساختها شده است و تغییر زبان همواره نیاز به رمز گشایی دارد. یکی از این ساختها، که درک آن نیاز به هوشیاری بیشتری دارد، ساخت استعاره است. بر اساس دیدگاه سنتی، استعاره نخست، نقش زیبایی آفرینی در زبان را بر عهده داشته است (ساسانی،1390). از نظر کوچش[1] این دیدگاه رایج و سنتی که از سوی متخصصین و عوام مورد قبول است، پنج ویژگی دارد. «1ـ استعاره مشخصة واژههاست؛
2ـ استعاره فقط برای اهداف هنری استفاده میشود؛ 3ـ استعاره بر مبنای شباهت میان دو عنصر مورد مقایسه شکل میگیرد؛ 4ـ استعاره کاربرد آگاهانه و عمدی واژههاست؛ 5ـ استعاره تزئینی و اجتناب پذیراست» (کوچش، 1393: 5).
براساس دیدگاه سنتی، استعاره تنها برای زیبایی کلام در سخن شاعران و نویسندگان کاربرد دارد و چگونگی استفاده از آن، نشانهای از مهارت، فصاحت و بلاغت کلام گوینده است. ارسطو استعاره را اینگونه تعریف میکندکه استعاره آن است که چیزی را به نامی بخوانیم که آن نام در اصل به چیز دیگری تعلق دارد (افراشی،1390: 13). از دیدگاه لیکاف [2] باید به این نکته توجه داشت که از دیدگاه سنتی، استعاره همانند دیگر صناعات ادبی از زبان روزمره قابل تفکیک است و هیچ نیازی به آن نیست (لیکاف،1393). لیکاف (1393) در مقالهای به نام «نظریة معاصر استعاره[3]» میگوید (لیکاف،1393:187):
دلیل اینکه در دیدگاه سنتی، استعاره را از زبان روزمره جدا میدانند این است که زبان را به دو نوع ادبی و روزمره تقسیم میکنند. در زبان روزمره، هیچ نیازی به استعاره نیست؛ هرآنچه در زبان روزمره به کار میرود، حقیقی است».
به طور کلی، در تاریخ غرب، به استعاره با تردید مینگریستند. رینهارت[4] (1976) به نظر چامسکی[5] (1964) و زیف[6] (1964) اشاره میکند و میگوید از نظر آنها استعاره، انحراف از معنای اصلی واژههاست. آنها استعاره را رعایتنکردن اصل محدودیتهای گزینشی[7] میدانند. اندیشمندان اسلامی از جمله فارابی و ابوعلی سینا با نظرات ارسطو و دیدگاه سنتی موافق هستند، بهگونهای که ابنسینا کاربرد استعاره در زبان روزمره را جایز نمیداند (خادمزاده و سعیدیمهر، 1393).
در این راستا، اولین نظریة جدیدی که در مورد استعاره ارائه شد، نظریة تعاملی[8] استعاره بود که ریچاردز[9] (1382) در کتاب فلسفه بلاغت[10] آن را مطرح کرد. این دیدگاه دو ادعای اصلی دارد: نخست اینکه محتوای شناختی استعارهها قابل تفکیک نیست. دوم اینکه، محتوای شناختی استعارهها یا همان «معنی» به کمک تعامل میان نظامهای شناختی متفاوت به وجود میآیند. پس از ریچاردز (1967)، بلک[11] (1977, 1979) نظریة او را گسترش داد. بلک (1977) این سوال را مطرح میکند که شنونده چگونه استعاره را تشخیص میدهد. او استعاره را به سطح معناشناسی زبان مرتبط میداند و نه قواعد دستوری آن. نظریة دیگری که در ارتباط با استعاره مطرح گردید نظریة کنش گفتاری بود که بر اساس اصول مطرحشده از سوی گرایس[12](1975) ارائه شد. نکتة اساسی که در این دیدگاه وجود دارد این است که برای درک یک استعاره، گوینده و مخاطب باید ارتباط مناسب و عمیقی با هم داشته باشند. از دیدگاه سرل[13] (1979)، در واقع، سه عنصر اصلی در این نظریه وجود دارد که عبارتند از: گوینده، مخاطب و موقعیتی که ارتباط در آن روی میدهد. برای درک درست استعاره، این سه عنصر باید درست درک شوند و ارتباط مناسبی بین آنها وجود داشته باشد.
در ادامة مطالعات زبانشناسی، در دهة هشتاد میلادی رویکرد شناختی به استعاره با انتقاد به نظریههای سنتی، دیدگاهی جدید نسبت به استعاره ارائه کرد. لیکاف و جانسون[14] (1980) در کتاب استعارههایی که باور داریم[15] نظرات جدیدی مطرح کردند. از دیدگاه آنان، استعاره وجه متمایز زبان ادبی نیست، بلکه مسألهای مفهومی است که جایگاه آن ذهن بشر است و نه زبان او. لیکاف (1992) بیان میکند که جایگاه استعاره به هیچ عنوان در زبان نیست، بلکه راهی است که در آن ما یک حوزة ذهنی را در حوزة ذهنی دیگر مفهومسازی میکنیم. در دیدگاه شناختی، استعاره فهم یک حوزة مفهومی بر اساس حوزة مفهومی دیگر است. حوزة مفهومی که به کار میرود تا حوزة دیگری درک شود «حوزة مبدأ» نامیده میشود. حوزة دیگری که به کمک حوزة مبدأ درک میشود «حوزهء مقصد» نام دارد (Lakoff & Johnson, 1980).
در ادامة مطالعات زبانشناسی شناختی پیرامون استعاره، فوکونیه[16] و ترنر[17] (1998, 2002)مبحث جدیدی در حوزة استعاره مفهومی مطرح کردند. به اعتقاد آنها، بحث استعاره مفهومی زیرمجموعة موضوع وسیعتری است که چگونگی تعامل نظامهای مفهومی را با حوزهها یا فضاهای دروندادی بررسی میکند. این مبحث گستردهتر توضیح میدهد که انعکاس یک حوزة مفهومی در حوزة دیگر، با استفاده از نظام مفهومی چگونه انجام میشود.
همچنین، نشان میدهد نظام مفهومی چطور از حوزههای در دسترس، حوزهای جدید به وجود میآورد و یا چگونه این حوزهها را به هم پیوند میدهد. به بیان دیگر، در نظریة آمیزة مفهومی نه تنها به ارتباط بین حوزههای مفهومی به عنوان فضاهای ذهنی[18] دروندادی پرداخته میشود، بلکه چگونگی ایجاد حوزههای جدید و خلاقانه اندیشه و زبان از طریق مطابقت[19] بین آنها نیز مورد توجه خاص قرارمی گیرد. در واقع، این نگاه خلاقانه و پویا به استعاره است که خلاقیتهای اندیشه و زبان و همچنین تخیلات انسانی را منعکس میکند (Fauconnier & Turner, 1998, 2002).
همچنین، فوکونیه و ترنر (1998, 2002) معتقدند برای اینکه بتوانیم پیچیدگی های تفکر انسان را مورد بررسی قرار دهیم، نمیتوانیم به یک الگوی تکحوزهای یا دوحوزهای اکتفا کنیم، بلکه به الگویی شبکهای از تفکر آدمی نیازمند هستیم. این نظریه تحت عنوان « نظریة آمیزة مفهومی[20]» شناخته میشود (کوچش، 1393).
علاوه بر این، از نظر گریدی[21]، اکلی [22]و کولسن[23] طبق نظریة آمیزة مفهومی، ما از واژهای به طور آنی[24] بهعنوان استعاره استفاده میکنیم که ممکن است به طور کامل، بدیع و بیسابقه باشد. این همان چیزی است که فوکونیه و ترنر از آن به عنوان «ادراک آنی» یاد میکنند (Grady, 1999) .
از سوی دیگر، باید توجه داشت که از استعاره در ادبیات بسیار استفاده میشود و یکی از آرایههای ادبی مهم محسوب میگردد. از جمله آثار ادبی معروفی که پژوهش حاضر به توصیف و تحلیل استعارههای آن پرداخته است، بوستان سعدی است. بوستان، اثر شاعر بزرگ پارسی زبان، سعدی شیرازی است که در قرن هفتم سروده شده است. بوستان سعدی یا سعدینامه نخستین اثر سعدی است که کار سرودن آن در سال 655 قمری پایان یافته است. سعدی این اثر را زمانی که در سفر بوده است، سروده و هنگام بازگشت به شیراز آن را به دوستانش عرضه کرده است. این اثر در قالب مثنوی و در بحر متقارب سروده شده و از نظر قالب و وزن شعری حماسی است، هر چند که از نظر محتوا به اخلاق و تربیت و سیاست و اجتماعیات پرداخته است (صفا، 1336). این کتاب شامل ده باب میشود که هر باب حکایتهایی راجع به موضوعی خاص را به نظم در بر میگیرد. موضوعات ده باب بوستان عبارتند از: عدل و تدبیر و رای، احسان، عشق و مستی و شور، تواضع، رضا، قناعت، تربیت، شکر بر عافیت، توبه و راه صواب و باب آخر مناجات. در پژوهش حاضر نشان داده میشود که میتوان استعارههای بهکاررفته در بوستان سعدی را بر اساس مفاهیم و اصول نظری دیدگاه آمیزة مفهومی، مبتنی بر نظریة فوکونیه و ترنر (1998, 2002) مورد بررسی قرار داد و حوزههای مفهومی بهکاررفته در ساخت فضاهای ذهنی مربوط را شناسایی کرد و این استعارهها را مورد توصیف و تحلیل و مقایسه قرار داد.
به عبارت دیگر، در پژوهش حاضر، این فرضیهها مورد بررسی قرار گرفتهاند: استعارههای بهکار رفته در بوستان سعدی را میتوان بر اساس انواع فضاهای ذهنی مطرح شده در دیدگاه آمیزه مفهومی مورد بررسی قرار داد. انواع حوزههای مفهومی استفاده شده در ساخت فضاهای ذهنی بهکاررفته در استعارههای بوستان سعدی را میتوان بر اساس نظریة آمیزة مفهومی مورد بررسی قرار داد. تفاوت معناداری بین بسامد استفاده از انواع حوزههای مفهومی در ساخت انواع فضاهای ذهنی مطرحشده در نظریة آمیزة مفهومی در استعارههای بوستان سعدی وجود دارد.
- پیشینة تحقیق
با توجه به اینکه بوستان، یکی از آثار ماندگار و معروف در زبان فارسی است، توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب نموده است. این امر سبب شدهاست تا از جنبههای مختلف مورد توصیف و تحلیل قرار گیرد. از سوی دیگر، بهکارگیری مبانی نظریة آمیزة مفهومی نیز، در مورد استعاره، مورد استقبال بسیاری از زبانشناسان و پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی قرار گرفته است.
زنگویی، شعبانی ورکی، فتوحی و مسعودی (1389) پس از بررسی و تشریح انواع استعارهها و نظریههای متفاوتی که در مورد آن مطرح شده است، به نقشهای تربیتی متعددی که برای استعاره در نظر گرفتهاند، اشاره میکنند. خیریکنگان (1390) به بررسی و مقایسه کارایی نظریة استعاره مفهومی (Lakoff & Johnson, 1980) و آمیزة مفهومی(Fauconnier & Turner, 2002) در تبیین تبلیغات استعاری تعدادی از مجلات خانوادگی ایرانی پرداخته است. براساس نتایج این پژوهش، اصول نظریة آمیزة مفهومی برای درک و تبیین استعارههای بهکاررفته در تبلیغات کاربرد بیشتری دارد. برکت، روشن، محمدابراهیمی و اردبیلی (1391) دو قصة عامیانة ایرانی را بر اساس نظریة آمیزة مفهومی (Fauconnier & Turner, 1998) بررسی کردهاند تا بتوانند فرایند معناسازی و شخصیتپردازی را در این دو داستان تحلیل نمایند. نتایج پژوهش آنها نشان میدهد که خلاقیت و پویایی فرایندهای معناساز موجود در قصههای عامیانه با استناد به اصول نظریة آمیزة مفهومی قابل تبیین است. صادقی (1391) به بررسی چگونگی شکلگیری و خوانش آثار ادبی دیداری که از تلفیق تصویر و نوشتار به وجود میآیند، پرداخته است. وی این رابطه را بر اساس دیدگاه فوکونیه و ترنر (2002) مورد تحلیل قرار میدهد و چهار فضایی را که بر اساس نظریة تلفیق مفهومی در تولید معنا دخیل هستند، به کار میگیرد تا چهار نوع ادغام مختلف، در روابط تصویر و نوشتار را نشان دهد. ندیمی (1392) در پژوهشی به بررسی و تحلیل اخبار سه شبکة تلویزیون ایران بر اساس نظریة آمیزة مفهومی مطرح شده توسط فوکونیه و ترنر (1994) پرداخته است. وی به این نتیجه دست مییابد که در اخبار سه شبکة تلویزیونی ایران از استعاره استفاده میشود و این استعارهها براساس اصول نظریة آمیزة مفهومی قابل توصیف و تحلیل هستند. مؤذنی و خنجری (1393) به تحلیل استعارههای مفهومی فارسی، بهخصوص در شعر، براساس نظریة آمیزة مفهومی (Fauconnier & Turner 1998) پرداختهاند. آنها اشعاری از بوستان، شاهنامه، شرفنامة نظامی، منظومة خسرو و شیرین نظامی، لیلی و مجنون نظامی، مخزن الاسرار و اقبالنامة نظامی را بررسی نمودهاند. نتایج پژوهش آنها کارآمدی الگوی شبکهای برای تحلیل استعارههای مفهومی فارسی را بخصوص در شعر نشان میدهد. اصغر نژاد فرید و فقیه ملک مرزبان (1395) به تحلیل مفاهیم «جنگ»، «شکار» و «عشق» در غزلیات سعدی با تکیه بر نظریة آمیزة مفهومی (Fauconnier & Turner, 2002) پرداختهاند. آنها پس از ترسیم ابعاد آمیزة مفهومی «جنگ و شکار» نشان میدهند که پارادوکس حاصل در حوزة آمیخته چگونه ایجاد میشود و به این نتیجه دست مییابند که پارادوکس حاصل در آمیزه، ناشی از تأثیر مفاهیم عرفانی عشق در گفتمان صوفیانه بر الگوهای ذهنی شاعر است، حتی اگر غزل در ردیف غزلهای عاشقانه باشد. شاملی و حاجی قاسمی (1396) فعل «دیدن» در نهجالبلاغه را بر اساس نظریة آمیزة مفهومی(Fauconnier & Turner, 1998) مورد تحلیل قرار دادهاند. در این پژوهش، خطبههایی از کلام امیرالمؤمنین (ع) که فعل «دیدن» در آنها بهکار رفته، توصیف و تحلیل شده است. نتایج این پژوهش گویای آنست که امام علی (ع) برای بیان مفاهیم انتزاعی، فعل «دیدن» را در شبکة آمیزة مفهومی دو حوزهای که بدعت زبانی بالایی دارد، به کار بستهاند.
ویکمن[25]، دانیلز[26]، وایت[27] و فسمایر[28] (1999) به بررسی استعاره در مشاوره پرداختهاند. از نظر آنها مراجعهکنندگان هنگام توضیح مسائل از استعاره استفاده میکنند، بدون آنکه از آن آگاه باشند. درمانگرهایی مثل میلتن اریکسون[29] که مشاوری ماهر بود، آگاهانه از استعاره در مشاورههایش استفاده میکرد. او داستان یا لطیفهای قیاسی بر اساس وقایع اتفاقافتاده برای مراجعهکننده میساخت، بدون اینکه به طور مستقیم به ماجرای اصلی اشاره کند. آنها به پژوهش کویین[30] (1987) اشاره میکنند که به بررسی استعارههای مفهومی مرتبط با «رابطه» در فرهنگ غربی میپردازد. براساس نتایج این پژوهش، مشکلات در ازدواج زمانی شروع می شود که یکی از طرفین این استعاره را در ذهن دارد: «رابطه یک تجارت دو طرفه است»، که با توقعات طرف مقابل که «رابطه را یک اندامواره میداند» مغایرت دارد. از دیدگاه آنان، پذیرفتن استعاره بهعنوان ساختاری از جهان مفهومی شخص، مشاوران را قادر میسازد درک بهتر و جامعتری از «تصور شخص نسبت به خودش» داشته باشند و بیشتر به تفکرات مراجعهکنندگان پی ببرند.
همچنین، دسکامپ [31] و سوییتسر[32] (2005) به بررسی استعارههایی که در انجیل برای «خدا» استفاده شدهاند، براساس نظریه آمیزة مفهومی (Fauconnier & Turner, 1998)پرداختهاند. آنها در این پژوهش، نخست نظریات مطرحشده در مورد استعاره را بیان میکنند و سپس، نشان میدهند که استعارههایی که در انجیل برای خدا استفاده شدهاند، براساس نظریة آمیزة مفهومی به خوبی تحلیل و تبیین میشوند. جوی[33]، شری[34] و دسچنز[35] (2009) به بررسی نظریة آمیزة مفهومی (Fauconnier & Turner, 1998) در تبلیغات پرداختهاند و درک مفاهیم تبلیغاتی توسط مصرفکنندگان را مورد مطالعه قرار دادهاند. آنها نتیجه گرفتهاند که نظریة آمیزة مفهومی است که کمک میکند کلمات و تصاویر تبلیغاتی، مصرفکننده را تحت تأثیر قرار دهند و او را وادار به عمل نمایند.
- چارچوب نظری پژوهش
فوکونیه و ترنر (1996) مسألة جدیدی را در زبانشناسی شناختی و استعاره مطرح کردند. آنها نشان دادند که همة استعارهها از مطابقت حوزة مبدأ و مقصد، آنگونه که در دیدگاه لیکاف و جانسون (1980) مطرح شده بود، ساخته نمیشوند و حتی گاهی این حوزهها در تضاد با یکدیگر هستند. از دیدگاه آنها، بحث استعارههای مفهومی، زیرمجموعة بحث گستردهتری است که در آن چگونگی تعامل میان نظامهای مفهومی با حوزهها بررسی شده است. در این مبحث گستردهتر نشان داده میشود چگونه عناصر یک حوزه وارد حوزة دیگر شده و یا اینکه چگونه دو حوزه با هم پیوند میخورند. آنها در نظریهای که ارائه میدهند به جای حوزههای مفهومی از «فضاهای ذهنی» استفاده میکنند. بر طبق تعریف فوکونیه و ترنر (1999)، فضاهای ذهنی بستههای مفهومی کوچکی هستند که به صورت «آنی» و در هنگام سخن گفتن یا تفکرکردن در ذهن آدمی ساخته میشوند. بسیاری از استعارهها به جای اینکه از طریق مطابقت میان حوزههای مبدأ و مقصد ساخته شده باشند، از ترکیب فضاهای ذهنی و تولید فضای جدیدی که «فضای آمیخته[36]» و یا «آمیزه» نامیده میشود، به وجود میآیند. آنها این نظریة جدید را «نظریة آمیزة مفهومی» نامیدند و البته در مقالههای بعدی خود از اصطلاح «نظریة تلفیق مفهومی[37]» نیز استفاده کردند. از دیدگاه آنها، آمیزة مفهومی یک عملکرد شناختی اساسی در خلق معنای جدید متفاوت از معانی کهنه است.
برطبق نظریة فوکونیه و ترنر (1998, 2002)، هنگام شکلگیری استعاره، چهار فضای ذهنی وجود دارد که عبارتند از: دو فضای درونداد[38]، یک فضای عام [39]و یک فضای آمیخته. این فضاها معادل حوزههای مفهومی در نظریة استعاره مفهومی نیستند، اما به آنها وابستهاند(Fauconnier & Turner, 1999). فضاهای ذهنی طرحوارههای ویژهای را ارائه میدهند که به وسیلة حوزهها ساخته شدهاند (Grady, Oakley, Coulsoun, 1999).
الف) فضاهای دروندادی: دو فضای دروندادی فضاهایی هستند که هر یک ساختار شناختی مخصوص به خودشان را دارند. میان این دو فضا، مطابقتهایی وجود دارد که «مطابقت میان فضایی[40]» نامیده میشود.
در شکل 1 این فضاها نشان داده شده است. نقطههایی که در هر فضای دروندادی قرار دارند، نشاندهندة ویژگیهای هر فضا هستند. همانطور که در این شکل نشان داده شده است، همة ویژگیهای دو درونداد با هم مطابقت ندارند، این مطابقت، تنها بین برخی از ویژگیهای دو درونداد وجود دارد (Fauconnier & Turner, 1998, 2002; Fauconnier, 1997).
|
شکل (1): فضاهای درونداد و مطابقت میان آنها (Fauconnier & Turner, 2002: 43)
ب) فضای عام: فضای عام فضای ذهنی دیگری است که مشترکات میان فضاهای دروندادی را نشان میدهد. باید توجه داشت که فضای عام ساختاری انتزاعی دارد (Fauconnier & Turner, 1998, 2002).
در شکل2 فضای عام نشان داده شده است. این فضا، در بالای دو فضای دروندادی قرار دارد.
درونداد 2 |
|
شکل (2): فضای عام (Fauconnier & Turner, 2002: 44)
ج) فضای آمیخته: فضای آمیخته فضایی است که هدف نهایی استعاره به شمارمیرود. باید توجه داشت که ویژگیهای فضاهای دروندادی به این فضا فرافکنی میشوند. علاوه بر این، ساخت نوظهور، در همین فضا بهوجود میآید. شکل3 فضای آمیخته را نشان میدهد. این فضا در قسمت پایین دو فضای دروندادی قرار میگیرد.
|
|
• • • •• • • • • • • |
درونداد1 درونداد2
فضای آمیخته
شکل (3): فضای آمیخته (Fauconnier & Turner, 2002: 44)
با توجه به آنچه تاکنون دربارة انواع فضاهای ذهنی موجود در نظریة آمیزة مفهومی مطرح شده از سوی فوکونیه و ترنر (1998, 2002) بیان شد، در شکل 4 شبکة تلفیقی کامل از همة فضاهای ذهنی مورد نظر نشان داده شده است.
فضای عام
• • • |
• • • • • • • • • • • • • • |
• • • • •• • • • • |
|
• • • |
درونداد1 درونداد 2
فضای آمیخته
شکل (4): شبکه تلفیقی (Fauconnier & Turner, 2002: 45)
- روششناسی پژوهش
لازم به ذکر است که پژوهش حاضر پژوهشی نظری است که در آن از روش کتابخانهای استفاده شده است و دادههای آن بر اساس روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی شدهاند. برای این امر، بوستان سعدی به دقت مطالعه شده است و تمامی استعارههای به کار رفته در آن، استخراج گردیدهاند. سپس، تمامی استعارهها مورد توصیف و تحلیل قرار گرفتهاند تا حوزة مفهومی مورد استفاده در ساخت فضاهای ذهنی آنها مشخص گردد. پس از مشخصشدن همة حوزههای مفهومی، این حوزهها در 13 گروه دستهبندی شدهاند. سپس معنادار بودن یا معنادار نبودن بسامد استفاده از انواع حوزههای مفهومی بهکاررفته در ساخت انواع فضاهای ذهنی با استفاده از آزمون خی [41]2 در نرمافزار اس. پی. اس. اس. مورد سنجش قرار گرفتهاند.
- توصیف و تحلیل دادهها
این قسمت به توصیف و تحلیل دادههای پژوهش اختصاص دارد. برای توصیف و تحلیل دادهها، ابتدا باید این موضوع را مورد توجه قرار داد که در استعارههای بهکاررفته در بوستان سعدی، که دادههای پژوهش حاضر محسوب میشوند، از چه حوزههای مفهومی در ساخت انواع فضاهای ذهنی مطرح شده در نظریة آمیزة مفهومی (Fauconnier & Turner, 1998, 2002) استفاده شده است. سپس، این دادهها بر اساس انواع فضاهای ذهنی مطرحشده در این نظریه توصیف و تحلیل میشوند.
در پژوهش حاضر، واژهها و اصطلاحات استعاری مورد استفادة سعدی در بوستان (یا همان حوزههای مفهومی)، درونداد اول هستند که به چند دسته تقسیم شدهاند. انواع این حوزههای مفهومی به این صورت شناسایی و دستهبندی شدهاند: جاندارپنداری، «سفر» برای مفهوم «زندگی»، استفاده از جهتها برای هستارهای مثبت و منفی، پدیدههای طبیعی، حیوانات، مزهها، کشاورزی، اعضای بدن، مظروف بودن هستارهایی که ظرف نیستند، اشیا، افعال، شخصیتهای انسانی و محل.
3ـ1. حوزة مفهومی جاندارپنداری
منظور از استعارة جاندارپنداری این است که وپژگیهایی که مخصوص انسانها هستند، به غیرانسانها نسبت داده میشوند. در این استعارهها، دو درونداد وجود دارد، درونداد اول، «موجود غیرانسان» است که ویژگیهای انسانی به خود گرفته است و درونداد دوم «انسان» است که در دنیای واقعی این ویژگیها را دارد. از ترکیب این دو درونداد، فضای آمیختهای ایجاد میشود که در آن موجودی غیرانسان توانایی انجام کارهای انسانی را پیدا میکند. بهعنوان مثال، «سرتافتن از دوستی» از ویژگیهای انسان است که در مثال 1 به «اقبال» که غیرانسان است، نسبت داده شده است. «اقبال» از درونداد اول و «سرتافتن از دوستی» از درونداد دوم به فضای آمیخته فرافکنی شدهاند و استعارهای را بهوجود آوردهاند که در آن «اقبال از دوستی سرتافته است». «هستار و کنش» فضای عام این استعاره هستند.
- چو اقبالش از دوستی سر بتافت بناکام دشمن بر او دست یافت (سعدی، 1379: 61).
در ادامة تحلیل دادهها، برای صرفهجویی در تعداد صفحات از ارائه شکل برای هر مثال صرف نظر شده است.
در جدول 1، مثالهای بیشتری برای مفهوم «جاندارپنداری» بیان شده است. باید به این نکته توجه داشت که ممکن است در یک بیت بیش از یک استعاره با مفاهیم متعدد استفاده شده باشد که در این جا برای انسجام بیشتر مطالب، تنها فضاهای ذهنی مفهوم مورد نظر در هر دستهبندی مشخص و ارائه شده است.
جدول (1): مثالهایی برای حوزة مفهومی «جاندارپنداری»
بیت |
درونداد 1 |
درونداد 2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
2. دگر مرکب عقل را پویه نیست عنانش بگیرد تحیر که بیست (سعدی، 1379: 35) |
عقل تحیر |
مرکب انسان عنان گرفتن |
هستار کنش |
مرکب عقل تحیر عنانش بگیرد |
3. چو لشکر برون تاخت خشم از کمین نه انصاف ماند نه تقوی نه دین (سعدی، 1379: 48) |
خشم |
لشکر برون تاختن |
کنش |
خشم لشکر برون تاخت |
4. زهی چشم دولت به روی تو باز سر شهریاران گردن فراز (سعدی، 1379: 40) |
دولت |
باز بودن چشم |
کنش |
چشم دولت باز است |
5. در ایام سلطان روشن نفس نبیند دگر فتنه بیدار کس سعدی، 1379: 55) |
فتنه |
بیدار بودن |
کنش |
فتنه بیدار است |
6. چنان آسمان بر زمین شد بخیل که لب تر نکردند زرع و نخیل (سعدی، 1379: 58) |
آسمان زرع و نخیل |
بخیل شدن لب تر کردن |
کنش کنش |
آسمان بخیل شد زرع و نخیل لب تر نکردند |
جدول (2): بسامد، درصد، میانگین و نتیج آزمون خی 2 برای استفاده از حوزة مفهومی «جاندارپنداری»
بسامد |
67 |
درصد |
2/7 |
میانگین |
09/6 |
تعداد کل حوزههای مفهومی |
923 |
میزان خی 2 |
372/6 |
درجه آزادی |
1 |
سطح معناداری |
012/0 |
با توجه به نتایج جدول 2 و سطح معناداری (012/0 < 05/0)، از لحاظ آماری این رابطه معنادار محسوب میشود. بنابراین، بسامد استفاده از حوزة مفهومی «جاندارپنداری» بهعنوان زیر مجموعهای از انواع حوزههای مفهومی بهکاررفته در فضاهای ذهنی مورد استفاده در بوستان سعدی معنادار است. در نتیجه، بر اساس سنجش حوزة مفهومی «جاندارپنداری» فرضیة 3 تأیید میگردد.
3ـ2. حوزة مفهومی «سفر» برای مفهوم «زندگی»
حوزة مفهومی«سفر» برای مفهوم «زندگی» در ابیات بوستان سعدی به صورت استعاری بهکار رفته است. ابیات بوستان نشان میدهد از دیدگاه سعدی «زندگی» همچون «طیکردن یک مسیر برای رسیدن به هدفی مشخص» است. در واقع، استعارة «زندگی سفر است» در ابیات بوستان سعدی به وضوح دیده میشود. در اغلب این استعارهها، «سفرکردن» و «طیکردن مسیر» از درونداد اول و «زندگی» و «گذر عمر» از درونداد دوم وارد فضای آمیخته شدهاند و ساخت نوظهور را در این استعارهها به وجود آوردهاند. به عنوان نمونه، مثال 7 «زندگیکردن» را به صورت «طیکردن راه» نشان میدهد که این «راه» میتواند به «دوزخ» برسد. همچنین، در مصراع دوم نیز، از «راه دیگر» سخن میگوید که این امر نشان میدهد شاعر «زندگیکردن» را «طیکردن مسیر» میداند. «انسان»، «سفر کردن» و «طی راه» درونداد اول و «انسان»، «زندگیکردن» و «دوزخ» درونداد دوم هستند. هنگام تشکیل ساخت نوظهور «طی راه» از درونداد اول و «دوزخ» از درونداد دوم به فضای آمیخته وارد شدهاند و استعاره «راه دوزخ» را بهوجود آوردهاند.
- گر او راه دوزخ گرفت از خسی از این راه دیگر تو در وی رسی (سعدی، 1379: 159).
در جدول 3، مثالهای بیشتری برای حوزة مفهومی «زندگی سفر است» ارائه شده است.
با توجه به نتایج آزمون خی 2 در ارتباط با حوزة مفهومی «سفر» برای مفهوم «زندگی» و سطح معناداری (979/0> 05/0)، از لحاظ آماری، این رابطه معنادار نیست. بنابراین، بسامد استفاده از حوزة مفهومی «سفر» برای مفهوم «زندگی» بهعنوان زیر مجموعهای از انواع حوزههای مفهومی بهکاررفته در استعارههای بوستان سعدی معنادار نیست. بدینترتیب، براساس سنجش حوزة مفهومی «سفر» برای زندگی، فرضیة 3 رد میگردد.
جدول (3): مثالهای بیشتر برای حوزة مفهومی «زندگی سفر است»
بیت |
درونداد1 |
درونداد2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
8. چنین نقل دارم ز مردان راه فقیران منعم، گدایان شاه (سعدی، 1379: 105) |
زندگی سفر است |
مردان زندگیکردن |
کنش |
مردان راه |
9. و گر خشم گیرد به کردار زشت چو باز آمدی ماجری در نوشت (سعدی، 1379: 33) |
زندگی سفر است |
برگشتن |
کنش |
چو باز آمدی |
10. توقع مدار ای پسر گر کسی که بی سعی هرگز به منزل رسی (سعدی، 1379: 106) |
زندگی سفر است |
به منزل رسیدن |
کنش |
بی سعی به منزل رسی |
11. که خاصان در این ره فرس راندهاند به لا اُحصی از تگ فروماندهاند (سعدی، 1379: 35) |
زندگی سفر است |
فرس راندن |
کنش |
در این ره فرس راندهاند |
12. اگر مرد عشقی کم خویش گیر و گر نه ره عافیت پیش گیر (سعدی، 1379: 111) |
زندگی سفر است |
عافیت خواستن |
کنش |
ره عافیت پیش گیر |
جدول (4): بسامد، درصد، میانگین و نتایج آزمون خی 2 در ارتباط با استفاده از حوزة مفهومی سفر برای مفهوم زند
بسامد |
73 |
درصد |
9/7 |
میانگین |
63/6 |
تعداد کل حوزههای مفهومی |
923 |
میزان خی2 |
001/0 |
درجه آزادی |
1 |
سطح معناداری |
979/0 |
3ـ3. حوزة مفهومی «استفاده از جهتها برای هستارهای مثبت ومنفی»
آنچه ابیات مختلف بوستان سعدی نشان میدهد، بیانگر این موضوع است که شاعر برای نشاندادن «هستارهای با ارزش و مثبت» از «جهت بالا» و «هستارهای کمارزش و منفی» از «جهت پایین» استفاده مینماید. برای نمونه، میتوان به این مطلب اشاره کرد که شاعر برای نشاندادن ویژگی «بزرگی» از میان همة پوششهای مورد استفاده انسان، از «کلاه» نام میبرد و اصطلاح «کلاه خداوندی» را استفاده مینماید. علت این امر این است که کلاه، در میان پوششهایی که انسان استفاده میکند، در بالاترین قسمت بدن آدمی قرار میگیرد. عکس این موضوع نیز صادق است. بدین گونه که هرگاه شاعر یک ویژگی منفی را بیان میکند، از جهت «پایین» استفاده میکند. برای مثال، برای نشان دادن «بدبختی» که یک «ویژگی منفی» به شمار میرود، اصطلاح «گلیم شقاوت» را بهکار میبرد. واضح است که جایگاه «گلیم» همیشه «پایین و زیر پا» است. برای نمونه، در مثال 13 «مقام بهتر» را «مقام بلند» میداند، چون هستارهای باارزش و مثبت در جایگاهی بالاتر قرار دارند. در این استعاره، «انسان» و «مقام بهتر» درونداد اول و «شئ باارزش» و «در بلندی قرار داشتن» درونداد دوم هستند. برای ایجاد ساخت نوظهور «انسان» و «مقام» از درونداد اول و «در بلندی قرار داشتن» از درونداد دوم به فضای آمیخته منتقل شدهاند و استعارهی «مقام بلند» را بهوجود آوردهاند.
- چو استادهای بر مقامی بلند بر افتاده گر هوشمندی مخند (سعدی، 1379: 116).
در جدول 5، مثالهای بیشتری برای حوزة مفهوی «استفاده از جهتها برای هستارهای مثبت و منفی» ارائه گردیده است.
جدول (5): مثالهایی برای حوزة مفهومی «جهتهای مختلف برای هستارهای با ارزش و مثبت و هستارهای کمارزش و منفی»
بیت |
درونداد1 |
درونداد2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
14. کلاه سعادت یکی بر سرش گلیم شقاوت یکی در برش (سعدی، 1379: 34) |
سعادت شقاوت |
بزرگی بالا است بدبختی پایین است |
هستار هستار |
کلاه سعادت گلیم شقاوت |
15. کله گوشه بر آسمان برین هنوز از تواضع سرش بر زمین (سعدی، 1379: 38) |
سعادت تواضع |
بزرگی بالا است تواضع پایین است |
هستار هستار |
کله بر آسمان سر بر زمین |
16. نه یوسف که چندان بلا دید و بند چو حکمش روان گشت و قدرش بلند (سعدی، 1379: 200) |
قدر |
بزرگی بالا است |
هستار |
قدرش بلند گشت |
17. اگر بندهای سر به این در بنه کلاه خداوندی از سر بنه (سعدی، 1379: 40) |
بزرگی |
بزرگی بالا است |
هستار |
کلاه خداوندی |
18. چو خواهی که قَدرت بماند بلند دل، ای خواجه، در سادهرویان مبند (سعدی، 1379: 47) |
قَدر |
بزرگی بالا است |
هستار |
قدرت بلند بماند |
جدول (6): بسامد، درصد، میانگین و نتایج آزمون خی2 برای استفاده ازحوزة مفهومی «جهتها»
بسامد |
19 |
درصد |
05/2 |
میانگین |
72/1 |
تعداد کل حوزههای مفهومی |
923 |
میزان خی2 |
285/1 |
درجه آزادی |
1 |
سطح معناداری |
257/0 |
براساس نتایج جدول و سطح معناداری (257/0>05/0)، از لحاظ آماری، ارتباط معناداری میان متغیرها وجود ندارد. بنابراین، بسامد استفاده از حوزة مفهومی «جهتها برای هستارهای مثبت و منفی» بهعنوان زیر مجموعهای از حوزههای مفهومی بهکاررفته در استعارههای بوستان سعدی معنادار نیست. بنابراین، بر اساس سنجش این حوزة مفهومی، فرضیة 3 رد میگردد.
3ـ4. حوزة مفهومی «پدیدههای طبیعی»
از جمله مفاهیم دیگری که سعدی در کتاب بوستان، هنگام ساخت استعارهها از آنها بسیار بهره برده است، «پدیدههای طبیعی» هستند. «پدیدههای طبیعی» در این استعارهها به عنوان درونداد اول مورد استفاده قرار گرفتهاند تا بسیاری از مفاهیم انتزاعی را که درونداد دوم محسوب میشوند، برای مخاطب محسوستر و قابل درک کنند. «درخت»، «آتش»، «گل»، «خورشید»، «خار»، «طوفان» و ... از جملة پدیدههای طبیعی پرکاربرد دربوستان سعدی هستند. در اغلب این استعارهها، «هستار» فضای عام دروندادها به شمار میرود. «فاعل» و «کنش» فضاهای عام دیگری هستند که گاهی در این استعارهها استفاده میشوند. برای نمونه، در مثال 19، «غبار» استعاره از «کینه» است. درونداد اول در این استعاره «غبار» و «شستن» و درونداد دوم «دل» و «کینه» هستند. در تشکیل ساخت نوظهور، «غبار» و «شستن» از درونداد اول و «دل» از درونداد دوم وارد فضای آمیخته شدهاند و استعاره «شستن غبار از دل» را به وجود آوردهاند. «فاعل» و «کنش» فضای عام این استعاره هستند.
- چو دستت رسد مغز دشمن برآر که فرصت فروشوید از دل غبار (سعدی، 1379:120).
در جدول 7، مثالهای بیشتری برای حوزة مفهومی «پدیدههای طبیعی» بیان شده است.
جدول (7): مثالهای بیشتر برای حوزة مفهومی «پدیدههای طبیعی»
بیت |
درونداد1 |
درونداد2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
15-بمُردم در این موج دریای خون کز او کس نبردهست کشتی برون (سعدی، 1379: 35) |
دریای خون |
شناخت پروردگار |
هستار |
در موج دریای خون مُردم |
16-که در بحر لؤلؤ صدف نیز هست درخت بلندست در باغ و پست (سعدی، 1379: 37) |
بحر باغ |
جامعه جامعه |
هستار هستار |
در بحر لؤلؤ است در باغ انواع درخت است |
17-در این بحر جز مرد داعی نرفت گم آن شد که دنبال راعی نرفت (سعدی، 1379: 35) |
بحر |
شناخت خدا |
هستار |
جز مرد داعی در این بحر کسی نمیرود |
18-گر از نیستی دیگری شد هلاک تو را هست، بط را ز طوفان چه باک (سعدی، 1379: 58) |
طوفان |
جامعه در شرایط سخت |
هستار |
بط را از طوفان چه باک |
19-گل آورد سعدی سوی بوستان به شوخی و فلفل به هندوستان (سعدی، 1379: 38) |
گل |
شعر |
هستار |
سعدی به بوستان گل آورد |
جدول (8): بسامد، درصد، میانگین و نتایج آزمون خی2 برای استفاده از حوزة مفهومی «پدیدههای طبیعی»
بسامد |
157 |
درصد |
17 |
میانگین |
27/14 |
تعداد کل حوزههای مفهومی |
923 |
میزان خی 2 |
178/7 |
درجه آزادی |
1 |
سطح معناداری |
007/0 |
بر اساس نتایج جدول 8 و سطح معناداری (007/0 < 05/0)، از لحاظ آماری، معنادار محسوب میشود. بنابراین، بسامد استفاده از حوزة مفهومی «پدیدههای طبیعی» بهعنوان زیرمجموعهای از انواع حوزههای مفهومی در استعارههای بوستان سعدی معنادار است. پس، براساس سنجش حوزة مفهومی «پدیدههای طبیعی»، فرضیة 3 تایید میگردد.
3ـ5. حوزة مفهومی «حیوانات»
«حیوانات» میتوانند فضای ذهنی بسیاری از استعارهها باشند. در این استعارهها، «حیوانات» درونداد اول هستند. در بیشتر این استعارهها «انسان» درونداد دوم قرار میگیرد. هنگام فرافکنی فضاهای دروندادی و چارچوبها به فضای آمیخته، در این استعارهها، فرهنگ نقش بسیار زیادی دارد. این فرهنگ هر جامعهای است که مشخص میکند کدام ویژگی هر «حیوان» برجستهتر از سایر ویژگیها باشد و هنگام ساخت هر استعاره، کدام «حیوان» به عنوان درونداد اول قرار گیرد. در ابیات زیر «حیوانات» به صورت استعاری استفاده شدهاند. درواقع، برای بیان بسیاری از ویژگیهای انسانی از «حیوانات» استفاده میشود. به عنوان نمونه، در مثال 20 «خر» استعاره از «انسان نادان» است. درونداد اول در این استعاره «خر» و «پالان زیبا داشتن» و درونداد دوم «انسان نادان» و «لباس اطلسی پوشیدن» است. برای ایجاد ساخت نوظهور، «خر» از درونداد اول و «لباس اطلسی پوشیدن» از درونداد دوم به فضای آمیخته فرافکنی شده است و استعارة «اگر خر لباس اطلسی بپوشد باز هم خر است» را بهوجود آوردهاند. «فاعل» و «کنش» فضای عام این استعاره هستند.
- نه منعم به مال از کسی بهتر است خر ار جل اطلس بپوشد خر است (سعدی، 1379: 120).
در جدول 9 مثالهای بیشتری برای حوزة مفهومی «حیوانات» ارائه گردیده است.
جدول (9): مثالهای بیشتر برای حوزة مفهومی «حیوانات»
بیت |
درونداد 1 |
درونداد 2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
21. یکی باز را دیده بر دوخته است یکی دیدهها باز و پر سوخته است (سعدی، 1379: 35) |
باز |
انسان عارف |
هستار |
دیده باز را دوخته است |
22. نیاید به نزدیک دانا پسند شبان خفته و گرگ در گوسفند (سعدی، 1379: 42) |
گرگ گوسفند |
انسان ظالم انسان مظلوم |
هستار هستار |
گرگ در گوسفند است |
23. نبینی که چون با هم آیند مور ز شیران جنگی بر آرند شور (سعدی، 1379: 57) |
مور شیر |
انسان ضعیف انسان قوی |
هستار هستار |
موران ز شیران جنگی برآرند شور |
24. نمیترسی ای گرگ ناقص خرد که روزی پلنگیت بر هم درد (سعدی، 1379: 63) |
گرگ پلنگ |
انسان ظالم انسان قوی |
هستار هستار |
پلنگی گرگ ظالم را بر هم دَرَد |
25. به پیکار دشمن دلیران فرست هزبران به آورد شیران فرست (سعدی، 1379: 75) |
هزبران شیران |
سربازان شجاع دشمنان |
هستار هستار |
هزبران به آورد شیران فرست |
جدول (10): بسامد، درصد، میانگین و نتایج آزمون خی2 برای استفاده از حوزة مفهومی «حیوانات»
بسامد |
74 |
درصد |
9/7 |
میانگین |
7/6 |
تعداد کل حوزههای مفهومی |
923 |
میزان خی 2 |
703/8 |
درجه آزادی |
1 |
سطح معناداری |
003/0 |
طبق نتایج جدول 10 و سطح معناداری (003/0 <05/0)، از لحاظ آماری، این نتیجه معنادار است. بنابراین، بسامد استفاده از حوزة مفهومی «حیوانات» بهعنوان زیرمجموعهای از انواع حوزههای مفهومی بهکاررفته در استعارههای بوستان سعدی معنادار است. درنتیجه، براساس سنجش حوزة مفهومی «حیوانات» فرضیة 3 تایید میگردد.
3ـ6. حوزة مفهومی «مزهها»
یکی دیگر از حوزههای مفهومی که در استعارههای بوستان سعدی استفاده شده است، «مزهها» هستند. برای محسوستر شدن بسیاری از مفاهیم انتزاعی مثل «خوشایند بودن» یا «ناخوشایند بودنِ» امری از «مزهها» همانند «تلخ»، «شیرین» و یا «ترش» بهعنوان درونداد اول استفاده شده است. دلیل این امر این است که انسانها درک بسیار واضح و دقیقی از «مزهها» دارند، بنابراین در درک مسائل انتزاعی میتوانند از آنها کمک بگیرند. برای نمونه، در مثال 26، صحبتکردن به روش نیکو «لفظ شیرین» نامیده شده است. «مزه» و «شیرین» درونداد اول و «لفظ» و «روش نیکو» درونداد دوم هستند. «شیرین» از درونداد اول و «لفظ» از درونداد دوم به فضای آمیخته فرافکنی شدهاند و استعارة «لفظ شیرین» را ساختهاند. فضای عام این استعاره «هستار» است.
در جدول 11، مثالهای بیشتری برای حوزة مفهومی «مزهها» ذکر شده است.
جدول (11): مثالهای بیشتر برای حوزة مفهومی «مزهها»
بیت |
درونداد1 |
درونداد2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
27. ترش روی بهتر کند سرزنش که یاران خوش طبعِ شیرین منش (سعدی، 1379: 69) |
مزه شیرین |
منش و رفتار |
هستار |
شیرین منش |
28. مبر تلخ عیشی ز روی تُرُش به آب دگر آتشش باز کُش (سعدی، 1379: 105) |
مزه تلخ |
عیش |
هستار |
تلخ عیشی |
29. گه از دیدن عیش شیرین خلق فرو میشدی آب تلخش به حلق (سعدی، 1379: 71) |
مزه شیرین |
عیش |
هستار |
عیش شیرین |
30. بر آن صد هزاز آفرین کاین بگفت حق تلخ بین تا چه شیرین بگفت (سعدی، 1379: 120) |
مزه تلخ مزه شیرین |
حق گفتن |
هستار کنش |
حق تلخ شیرین گفتن |
31. گه از کار آشفته بگریستی که کس دید از این تلختر زیستی (سعدی، 1379: 71) |
مزه تلخ |
زندگی کردن |
کنش |
از این تلختر زیستی |
جدول (12): نتایج آزمون خی 2 برای فضاهای ذهنی «مزهها»
بسامد |
32 |
درصد |
4/3 |
میانگین |
9/2 |
تعداد کل حوزههای مفهومی |
923 |
میزان خی 2 |
872/3 |
درجه آزادی |
1 |
سطح معناداری |
049/0 |
با توجه به نتایج جدول 12 و سطح معناداری (049/0 < 05/0)، از لحاظ آماری، این رابطه معنادار محسوب میشود. بنابراین، بسامد استفاده از حوزة مفهومی «مزهها» بهعنوان زیرمجموعهای از انواع حوزههای مفهومی بهکار رفته در استعارههای بوستان سعدی معنادار است. در نتیجه، براساس سنجش حوزة مفهومی «مزهها» فرضیة 3 تایید میگردد.
3-7 حوزة مفهومی «کشاورزی»
یکی دیگر از حوزههای مفهومی که کاربرد زیادی در بوستان سعدی دارد، مفهوم «کشاورزی» است. سعدی برای نشان دادن مفهوم «دریافت نتیجة عمل» از حوزة مفهومی «کشاورزی» استفاده میکند. علاوه بر این، مفهوم «دنیا مزرعه آخرت است» در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی پذیرفته شده است و سعدی، از این مفهوم در ساخت استعارههای بوستان بسیار استفاده کرده است. درواقع، سعدی «دنیا» را همچون «مزرعهای» میداند که آدمی نتایج همة اعمالش را در «آخرت» میبیند. برای نمونه در مثال32، از مفهوم «کاشتن» برای نشاندادن « نتیجه عمل» استفاده شده است. در این استعاره، «انسان»، «کاشتن» و «دروکردن محصول خود» درونداد اول و «انسان»، «انجام کاری» و «دیدن نتیجه» درونداد دوم هستند. برای ایجاد ساخت نوظهور «انسان»، «کاشتن» و «دروکردن محصول» از درونداد اول و «انجام کاری» از درونداد دوم به فضای آمیخته فرافکنی شدهاند و استعارهی «بهجز کشتة خویشتن ندروی» را به وجود آوردهاند. «فاعل» و «کنش» فضای عام این استعاره محسوب میشوند.
- چو دشنام گویی دعا نشنوی بجز کشتهی خویشتن ندروی (سعدی، 1379: 154).
درجدول 13، مثالهای بیشتری برای حوزة مفهومی «کشاورزی» ارائه شده است.
جدول (13): مثالهای بیشتر برای حوزة مفهومی «کشاورزی»
بیت |
درونداد 1 |
درونداد 2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
33. همینت بسندهست اگر بشنوی که گر خار کاری سمن ندروی (سعدی، 1379: 59) |
کاشتن خار، سمن درو نکردن |
انجام کار |
کنش |
گر خار بکاری سمن ندروی |
34. بدانی گَهِ غله برداشتن که سستی بود تخم ناکاشتن (سعدی، 1379: 56) |
گه غله برداشتن، تخم نکاشتن |
انجام کار |
کنش |
وقت غله برداشتن بدانی سستی است تخم نکاری |
35. مگوی آنچه طاقت نداری شنود که جو کشته گندم نخواهی درود سعدی، 1379: 154) |
کاشتن جو، برداشت نکردن گندم |
انجام کار |
کنش |
جو کشته، گندم برداشت نمیکند |
36. نپندارم ای در خزان کشته جو که گندم ستانی به وقت درو (سعدی، 1379: 63) |
کاشتن جو در خزان، برداشت گندم |
انجام کار |
کنش |
در خزان جو بکاری گندم درو نمیکنی |
37. برفتند و هر کس درود آنچه کشت نماند به جز نام نیکو و زشت (سعدی، 1379: 188) |
درو کردن |
انجام کار |
کنش |
هر کس درود آنچه کشت |
جدول (14): بسامد، درصد، میانگین و نتایج آزمون خی2 برای استفاده ازحوزة مفهومی «کشاورزی»
بسامد |
23 |
درصد |
4/2 |
میانگین |
09/2 |
تعداد کل حوزههای مفهومی |
923 |
میزان خی 2 |
184/8 |
درجه آزادی |
1 |
سطح معناداری |
004/0 |
نتایج جدول 14 و سطح معناداری (004/0 <05/0) از لحاظ آماری، یک رابطهی معنادار را نشان میدهد. بنابراین، بسامد استفاده از حوزة مفهومی «کشاورزی» بهعنوان زیرمجموعهای از انواع حوزههای مفهومی بهکاررفته در بوستان سعدی معنادار است. درنتیجه، براساس سنجش حوزة مفهومی «کشاورزی» فرضیة 3 تأیید میگردد.
3ـ8. حوزة مفهومی «اعضای بدن»
حوزة مفهومی «اعضای بدن» یکی دیگر از حوزههای مفهومی مورد استفاده سعدی، در ساخت استعارههای کتاب بوستان است. «اعضای بدن» در ساخت این استعارهها، درونداد اول به شمار میروند که برای درک مفاهیم انتزاعی مثل «جرأتداشتن» و یا «توانایی انجام عملی» مورد استفاده قرار میگیرند. البته، باید توجه داشت آنچه که تعیین میکند هر «عضو بدن» نشانگر کدام مفهوم انتزاعی باشد «فرهنگ جامعه» است. برای نمونه، در فرهنگ ایرانی، «زهره» عضوی است که ارتباط مستقیم با «جرأتداشتن» دارد. طبق این دیدگاه، کسی که «زهره» داشته باشد، «جرأت انجام کار» را نیز دارد. به عنوان نمونه، در مثال 38، برای نشاندادن «مهم و در مرکز بودن» از «قلب» استفاده شده است. در این استعاره «انسان» و «قلب» درونداد اول و «هیجا» و «مرکز میدان» درونداد دوم هستند. هنگام ایجاد ساخت نوظهور «قلب» از درونداد اول و «هیجا» از درونداد دوم به فضای آمیخته فرافکنی شدهاند و استعارهی «قلب هیجا» را بهوجود آوردهاند. «هستار» فضای عام این استعاره است.
- بیندیش در قلب هیجا مفر چه دانی کران را که باشد ظفر؟ (سعدی، 1379: 74).
در جدول 15، مثالهای بیشتری برای حوزة مفهومی «اعضای بدن» بیان
شده است.
جدول (15): مثالهای بیشتر برای حوزة مفهومی «اعضای بدن»
بیت |
درونداد 1 |
درونداد 2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
39- نه زهره که فرمان نگیرد به گوش نه یارا که مست اندر آرد به دوش (سعدی، 1379: 158) |
انسان، زهره داشتن |
جرأت داشتن |
هستار |
نه زهره که فرمان نگیرد |
40- دو همجنسِ همسفرهی همزبان بکوشند در قلب هیجا بجان (سعدی، 1379 :33 ) |
انسان، قلب |
مهم بودن |
هستار |
بکوشند در قلب هیجا |
41- ندادند صاحبدلان دل به پوست وگر ابلهی داد بیمغز کوست (سعدی، 1379: 38 ) |
انسان، پوست |
ظاهر |
هستار |
دل به پوست ندادند |
42- بدان زهره دستت زدم در رکاب که خود را نیاوردم اندر حساب سعدی، 1379: 45 ) |
انسان، زهره داشتن |
جرأت داشتن |
هستار |
بدان زهره دستت زدم در رکاب |
43- که گفت ارنه سلطان اشارت کند که را زهره باشد که غارت کند (سعدی، 1379: 110) |
انسان، زهره داشتن |
جرأت داشتن |
هستار |
که را زهره باشد |
از آنجا که تعداد موارد مشاهدهشده از حوزة مفهومی «اعضای بدن» دربابهای بوستان کمتر از 5 بوده است، برای این حوزة مفهومی جدول آزمون خی 2 رسم نگردیده است. با وجود این، آنچه بیان شد نشان از این حقیقت دارد که این حوزة مفهومی در بوستان سعدی به کار رفته است، هرچند میزان آن اندک است.
3ـ9. حوزة مفهومی «مظروف بودن هستارهایی که ظرف نیستند»
هنگام ساخت بعضی از استعارهها، هستارهایی که مظروف نیستند، ظرف فرض میشوند و استعارههایی مبنی بر این فرض ساخته میشوند. در این استعارهها، برای بیان وجود یا عدم وجود یک ویژگی در یک هستار، از مظروف بودن آن هستار سخن به میان میآید. برای مثال، در برخی از ابیات، برای بیان ویژگی «بیعلم بودن» یک انسان از اصطلاح «انسان تهی» استفاده میکند. در واقع، در این مثال انسان ظرفی فرض شده است که میتوان چیزی را در آن قرار داد. واضح است که در دنیای حقیقی این امر امکان ندارد و برای نشان دادن مفهوم انتزاعی « بیعلم بودن» از این اصطلاح استفاده شده است. در ابیات بوستان سعدی، هستارهایی مثل «انسان»، «سر»، «دل» و ... ظرف فرض شدهاند. در ساخت این استعارهها، «ظرف و مظروف بودن هستارها» درونداد اول هستند و «وجود یا عدم وجود یک ویژگی در هستارها» درونداد دوم محسوب میشوند. برای نمونه، در مثال 44 «ظرف» و «پر بودن» درونداد اول و «انسان» و «طمع» درونداد دوم هستند. برای ایجاد ساخت نوظهور «پر بودن» از درونداد اول و «طمع» از درونداد دوم به فضای آمیخته فرافکنی شدهاند و استعارهی «سر پر طمع» را بهوجود آوردهاند. «هستار» فضای عام این استعاره است.
- قناعت سرافرازد ای مرد هوش سر پر طمع بر نیاید ز دوش (سعدی، 1379: 146).
در جدول 16، مثالهای بیشتری از حوزة مفهومی «مظروف بودن هستارهایی که ظرف نیستند» بیان شده است.
جدول (16): مثالهای بیشتر برای حوزة مفهومی «مظروف بودن هستارهایی که ظرف نیستند»
بیت |
درونداد 1 |
درونداد 2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
45. وز آن نیمه عابد سری پر غرور تُرُش کرده با فاسق ابرو زدور (سعدی، 1379: 117) |
پر بودن |
سر، غرور |
هستار |
سری پر غرور دارد |
46. نصیحت که خالی بود از غرض چو داروی تلخ است، دفع مرض (سعدی، 1379: 64) |
خالی بودن |
نصیحت |
هستار |
نصیحت از خرض خالی بود |
47. سرش خالی از عقل و پُر ز احتشام شکم فربه از لقمههای حرام (سعدی، 1379 :117) |
خالی بودن پر بودن |
سر، عقل سر، احتشام |
هستار هستار |
سرش خالی از عقل و پر ز احتشام |
48. تو خود را گمان بردهای پر خرد انائی که پر شد دگر چون برد سعدی، 1379: 128) |
پر بودن پر شدنُ |
انسان اناء |
هستار هستار |
انسان پر خرد انائی که پر شد |
49. ز دعوی پری زان تهی میروی تهی آی تا پر معانی شوی (سعدی، 1379:. 128) |
پر بودن تهی بودن |
دعوی داشتن عالم شدن |
هستار هستار |
ز دعوی پری، تهی میروی، پر معانی شدن |
جدول (17): بسامد، درصد، میانگین و نتایج آزمون خی2 برای استفاده از حوزة مفهومی «مظروف بودن هستارهایی که ظرف نیستند»
بسامد |
24 |
درصد |
6/3 |
میانگین |
18/2 |
تعداد کل حوزههای مفهومی |
923 |
میزان خی 2 |
924/3 |
درجه آزادی |
1 |
سطح معناداری |
048/0 |
بر اساس نتایج جدول 17 و سطح معناداری (048/0<05/0)، از لحاظ آماری، این رابطه معنادار است. در نتیجه، بسامد استفاده از حوزة مفهومی «مظروف بودن هستارهایی که ظرف نیستند» بهعنوان زیرمجموعهای از انواع حوزههای مفهومی بهکاررفته در استعارههای بوستان سعدی معنادار است. بنابراین، براساس سنجش این حوزة مفهومی، فرضیة 3 تأیید میگردد.
3ـ10. حوزة مفهومی «اشیاء»
از دیگر حوزههای مفهومی مورد استفاده در ساخت استعارههای بوستان سعدی «اشیاء» هستند. در این نوع استعارهها «اشیاء» درونداد اول قرار میگیرند تا مفاهیمی انتزاعی را منتقل نمایند. دامنة این مفاهیم انتزاعی بسیار گسترده است و سعدی برای بیان بسیاری از مفاهیم از «اشیاء» استفاده میکند. به عنوان نمونه، در مثال 50، «ابره» استعاره از «ظاهر» و «آستر» استعاره از «باطن» است. «ابره»، «آستر» و «تمیز» درونداد اول و «ظاهر»، «باطن» و «پاکیزهتر» درونداد دوم هستند. «ابره» و «آستر» از درونداد اول و «پاکیزهتر» از درونداد دوم به فضای آمیخته فرافکنی شدهاند و استعارهی «کنند ابره پاکیزهتر ز آستر» را بهوجود آوردهاند. «هستار» فضای عام در این استعاره است.
- کنند ابره پاکیزهتر ز آستر که این در حجاب است و آن در نظر (سعدی، 1379: 144).
در جدول 18، مثالهای بیشتری برای حوزة مفهومی «اشیاء» ارائه شده است و بر اساس نتایج جدول 19و سطح معناداری (002/0 < 05/0)، از لحاظ آماری این رابطه معنادار است. در نتیجه، بسامد استفاده از حوزة مفهومی «اشیاء» بهعنوان زیرمجموعهای از انواع حوزههای مفهومی در استعارههای بوستان سعدی معنادار است. بنابراین، براساس سنجش حوزة مفهومی «اشیاء» فرضیة 3 تأیید میگردد.
جدول (18): مثالهای بیشتر برای حوزة مفهومی «اشیاء»
بیت |
درونداد 1 |
درونداد 2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
51- صدفوار گوهرشناسان راز دهان جز به لؤلؤ نکردند باز (سعدی، 1379: 153) |
لؤلؤ |
سخن با ارزش |
هستار |
دهان باز کردن به لؤلؤ |
52- در این ورطه کشتی فرو شد هزار که پیدا نشد تختهای بر کنار (سعدی، 1379: 35) |
کشتی |
وجود انسان |
هستار |
کشتی فرو شد هزار |
53- دو رسته دُرَم در دهن داشت جای چو دیواری از خشت سیمین به چای (سعدی، 1379: 50) |
دُر |
دندان |
هستار |
دو رسته دُر در دهن |
54- نخفته است مظلوم از آهش بترس ز دود دل صبحگاهش بترس (سعدی، 1379: 63) |
دود چراغ |
سوز دل |
هستار |
دود دل |
55- زرافشان، چو دنیا بخواهی گذاشت که سعدی دُر افشاند اگر زر نداشت (سعدی، 1379: 72) |
دُر |
سخن نیکو |
هستار |
دُر افشاند |
جدول (19): بسامد، درصد، میانگین و نتایج آزمون خی2 برای استفاده از حوزة مفهومی«اشیاء»
بسامد |
153 |
درصد |
5/16 |
میانگین |
9/13 |
تعداد کل حوزههای مفهومی |
923 |
میزان خی 2 |
251/9 |
درجه آزادی |
1 |
سطح معناداری |
002/0 |
3ـ11. حوزة مفهومی « افعال»
در ساخت بسیاری از استعارههای بوستان سعدی از «افعال» استفاده شده است. در این استعارهها، «افعال» معنایی غیر از معنای لفظی خود دارند. معنای لفظی «افعال» درونداد اول محسوب میشود. اما این «افعال» میتوانند معنای دیگری به خود بگیرند که شاعر در ساخت استعاره از آنها استفاده میکند. در اغلب این استعارهها، معنای استعاری درونداد دوم در ایجاد ساخت نوظهور و بهوجودآمدن استعاره است. بهعنوان نمونه، در مثال 56 شاعر «جوانی» را کالایی میداند که «بذل دیگران میشود». درواقع، «بذل دیگران کردن» استعاره از «در خدمت دیگران بودن» است. درونداد اول در این استعاره «انسان»، «بذلکردن» و «کالا» و درونداد دوم «انسان»، «جوانی» و «در خدمت دیگران بودن» هستند. «انسان» و «بذلکردن» از درونداد اول و «جوانی» از درونداد دوم به فضای آمیخته فرافکنی شدهاند و استعارة «بذلکردن جوانی» را به وجود آوردهاند. «فاعل» و «کنش» فضای عام هستند.
- چو بذل تو کردم جوانی خویش به هنگام پیری مرانم ز پیش (سعدی، 1379: 44).
در جدول 20، مثالهای بیشتری برای حوزة مفهومی «افعال» ذکر گردیده است و نتایج جدول 21 و سطح معناداری (005/0 < 05/0) نشان میدهد از لحاظ آماری این رابطه معنادار است. در نتیجه، بسامد استفاده از حوزة مفهومی «افعال» بهعنوان زیرمجموعهای از انواع حوزههای مفهومی بهکاررفته در بوستان سعدی معنادار است. بنابراین، براساس سنجش حوزة مفهومی «افعال»، فرضیة 3 تأیید میگردد.
جدول (20): مثالهای بیشتر برای حوزة مفهومی «افعال»
بیت |
درونداد1 |
درونداد2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
57. دو کونش یکی قطره در بحر علم گنه بیند و پرده پوشد بحلم (سعدی، 1379: 33) |
گنه دیدن |
آگاهی داشتن |
کنش |
خدا گنه بندگان را بیند |
58. پس پرده بیند عملهای بد همو پرده پوشد به آلای خود (سعدی، 1379: 34) |
پس پرده دیدن |
آگاهی داشتن |
کنش |
پس پرده بیند |
59. مکن تا توانی دل خلق ریش وگر میکُنی میکَنی بیخ خویش (سعدی، 1379: 42) |
کندن بیخ خویش |
نابود کردن |
کنش |
بیخ خویش را میکَنی |
60. شنیدم که خسرو به شیرویه گفت در آن دم که چشمش ز دیدن بخفت (سعدی، 1379: 43) |
خفتن |
مُردن |
کنش |
چشمش ز دیدن بخفت |
61. طمع بند و دفتر زحکمت بشوی طمع بگسل و هر چه خواهی بگوی (سعدی، 1379: 53) |
شستن |
حذف کردن |
کنش |
دفتر ز حکمت بشوی |
جدول (21): بسامد، درصد، میانگین و نتایج به دست آمده از ازمون خی2 برای استفاده از حوزة مفهومی «افعال»
بسامد |
188 |
درصد |
20 |
میانگین |
09/17 |
تعداد کل حوزههای مفهومی |
923 |
میزان خی 2 |
003/8 |
درجه آزادی |
1 |
سطح معناداری |
005/0 |
3ـ12. حوزة مفهومی «شخصیتهای انسانی»
در این استعارهها، منظور از حوزة مفهومی «شخصیتهای انسانی» این است که شاعر گاهی از شخصیتهای مهمی که مخاطب آنها را میشناسد، برای بیان یک مفهوم انتزاعی استفاده میکند، که البته تحت تأثیر فرهنگ جامعه قرار دارد. علاوه بر این، شاعر، گاهی از شخصیتهای ناشناخته استفاده میکند. این شخصیتهای ناشناخته دارای یک ویژگی مشخص هستند که شاعر از آن ویژگی در معنای غیر لفظیِ آن استفاده مینماید. برای مثال، سعدی از «افتادگان» نام میبرد و منظور او «افراد کمبضاعت و آسیبپذیر جامعه» هستند. به عنوان نمونه، در مثال 62، «دوست» استعاره از «پروردگار» و «سرای» استعاره از «دل انسان» است. «دوست»، «پای نهادن» و «سرای» درونداد اول و «پروردگار»، «لطف و محبت داشتن» و «دل انسان» درونداد دوم هستند. «دوست»، «پا نهادن» و «سرای» از درونداد اول به فضای آمیخته فرافکنی شدهاند و استعاره «پا نهادن دوست به سرای» را بهوجود آوردهاند. «فاعل» و «کنش» فضای عام در این استعاره هستند.
- ندانی که کمتر نهد دوست پای چو بیند که دشمن بود در سرای؟ (سعدی، 1379: 190).
در جدول 22، مثالهای بیشتری از حوزة مفهومی «شخصیتهای انسانی» ارائه شده است و نتایج جدول 23 و سطح معناداری (8/0 > 05/0)، حاکی از آن است که از لحاظ آماری، بین متغیرها رابطهای معنادار وجود ندارد. بنابراین، بسامد استفاده از حوزة مفهومی «شخصیتهای انسانی» بهعنوان زیرمجموعهای از انواع حوزههای مفهومی بهکاررفته در بوستان سعدی معنادار نیست. در نتیجه، براساس سنجش حوزة مفهومی «شخصیتهای انسانی»، فرضیة 3 رد میگردد.
جدول (22): مثالهای بیشتر برای حوزة مفهومی «شخصیتهای انسانی»
بیت |
درونداد 1 |
درونداد 2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
63. به سیم سیه تا چه خواهی خرید که خواهی دل از مهر یوسف برید (سعدی، 1379: 190) |
یوسف |
پروردگار |
هستار |
دل از مهر یوسف برید |
64. نه سلطان خریدار هر بندهای است نه در زیر هر ژندهای زندهای است (سعدی، 1379: 103) |
سلطان |
پروردگار |
هستار |
سلطان خریدار هر بندهای نیست |
65. مدام این دو چون حاجبان بر درند ز سلطان به سلطان خبر میبرند (سعدی، 1379: 177) |
سلطان سلطان |
هوش خرد |
هستار هستار |
ز سلطان به سلطان خبر میبرند |
66. چو سلطان عزت علم بر کشند جهان سر به جَیب عدم در کشد (سعدی، 1379: 109) |
سلطان |
پروردگار |
هستار |
سلطان عزت |
67. چه دانند جیحونیان قدر آب ز واماندگان پُرس در آفتاب (سعدی، 1379: 174) |
جیحونیان واماندگان |
مرفهین بی بضاعتان |
هستار هستار |
جیحونیان قدر آب ندادنند، از واماندگان پرس |
جدول (23): نتایج آزمون خی 2 در ارتباط با حوزة مفهومی «شخصیتهای انسانی»
بسامد |
73 |
درصد |
9/7 |
میانگین |
63/6 |
تعداد کل حوزههای مفهومی |
923 |
میزان خی 2 |
064/0 |
درجه آزادی |
1 |
سطح معناداری |
8/0 |
3ـ13. حوزة مفهومی «محل»
«محلها» حوزة مفهومی دیگری است که سعدی در ساخت استعارههای کتاب بوستان از آنها استفاده میکند، گرچه تعداد آنها بسیار اندک است. در این استعارهها، «محلهایی» که برای مخاطب ملموستر هستند، درونداد اول قرار میگیرند و همراه با ویژگیهای درونداد دوم به فضای آمیخته وارد میشوند. برای نمونه، در مثال 68 «جهان آخرت» همچون «شهری» فرض شده است که برای ورود به آن باید از «مرگ» که «دروازة» آن است، عبور کرد. درونداد اول در این استعاره «دروازه» و «شهر» و درونداد دوم «مرگ» و «جهان آخرت» هستند. «دروازه» از درونداد اول و «مرگ» از درونداد دوم به فضای آمیخته فرافکنی شدهاند و استعارة «دروازة مرگ» را تشکیل دادهاند. «هستار» فضای عام این استعاره است.
- به دروازه مرگ چون در شویم به یک هفته با هم برابر شویم (سعدی، 1379: 71).
در جدول 24، مثالهای بیشتری برای حوزة مفهومی «محل» بیان شده است.
از آنجا که تعداد استعارههای حوزة مفهومی «محل» در بابهای بوستان از 5 کمتر است، این دادهها قابل ارائه در آزمون خی 2 نیستند. این امر نشان میدهد میزان استفاده از این حوزة مفهومی در بوستان سعدی بسیار اندک است.
آنچه تاکنون بیان شد توصیف و تحلیل کاربرد حوزههای مفهومی سیزدهگانه به صورت مجزا از هم بود. در ادامه، میزان استفاده از کل حوزههای مفهومی در هر باب از بوستان سعدی مورد تحلیل قرار گرفته است. در جدول 25، بسامد مورد استفاده در آزمون خی 2 برای کل حوزههای مفهومی (شامل کل 13 حوزة مفهومی)، بر اساس میزان استفاده در استعارههای هر باب از بوستان سعدی دستهبندی شده است.
جدول (24): مثالهای بیشتر برای حوزة مفهومی «محل»
بیت |
درونداد1 |
درونداد 2 |
فضای عام |
فضای آمیخته |
69. فراغ دلت هست و نیروی تن چو میدان فراخ است گویی بزن (سعدی، 1379: 184) |
میدان |
دنیا |
هستار |
میدان فراخ است |
70. چرا دل به این کاروانگه نهیم؟ که یاران برفتند و ما بر رهیم (سعدی، 1379: 188) |
کاروانگه |
دنیا |
هستار |
دل به کاروانگه نهیم |
71. پس ای خاکسار گنه عن قریب سفر کرد خواهی به شهری غریب (سعدی، 1379: 189) |
شهر |
آخرت |
هستار |
شهری غریب |
72. ندانی که کمتر نهد دوست پای چوبیند که دشمن بود در سرای (سعدی، 1379: 190) |
سرای |
دل انسان |
هستار |
پای نهادن در سرای |
73. چو اندر نیستانی آتش زدی ز شیران بپرهیز اگر بخردی (سعدی، 1379: 180) |
نیستان |
جامعه |
هستار |
آتش در نیستان زدن |
جدول (25): بسامد مورد استفاده در آزمون خی 2 در رابطه با کل حوزههای مفهومی بهکار رفته در هر باب از بوستان سعدی
کل موارد مشاهده شده |
کل حوزههای مفهومی |
78 |
دیباچه |
181 |
باب اول |
111 |
باب دوم |
92 |
باب سوم |
103 |
باب چهارم |
50 |
باب پنجم |
55 |
باب ششم |
85 |
باب هفتم |
58 |
باب هشتم |
88 |
باب نهم |
22 |
باب دهم |
923 |
تعداد کل حوزههای مفهومی در بوستان |
4011 |
تعداد کل ابیات |
جدول (26): نتایج آزمون خی2 در رابطه با کل حوزههای مفهومی مورد استفاده در هر باب از بوستان سعدی
میزان خی 2 |
277/9 |
درجه آزادی |
1 |
سطح معناداری |
002/0 |
براساس جدول 26 و سطح معناداری (002/0 < 05/0)، از لحاظ آماری این رابطه معنادار محسوب میشود. در نتیجه، بسامد استفاده از انواع حوزههای مفهومی در بوستان سعدی معنادار است. بنابراین، براساس سنجش کل حوزههای مفهومی، فرضیة 3 تأیید میگردد.
- نتیجهگیری
توصیف تحلیل دادههای بهدسآمده از بررسی استعارههای بوستان سعدی نشان داد همانطور که در نظریة آمیزة مفهومی بیان شده است، نه تنها بسیاری از استعارهها از مطابقت حوزة مبدأ و مقصد ساخته نمیشوند، بلکه با استفاده از این حوزهها قابل توضیح نیز، نیستند. برای نمونه، هنگامیکه سعدی از «سخنگفتن مردگان» در بیت «اگر مرده مسکین توان داشتی به فریاد و زاری فغان داشتی» یاد میکند، نمیتوان از طریق مطابقت حوزههای مبدأ و مقصد آن را توضیح داد. آنچه سبب میشود بهدرستی این استعاره را درک کنیم فرافکنی فضاهای دروندادی (دنیای مردگان و دنیای زندگان) به فضای آمیخته است. در این فضای آمیخته است که مردگان توانایی سخن گفتن پیدا میکنند و استعارهای جدید ساخته میشود.
در پژوهش حاضر، استعارههای بوستان سعدی بر طبق مبانی و اصول نظریة فوکونیه و ترنر (1998, 2002) توصیف و تحلیل گردید. توصیف و تحلیل دادهها نشان داد حوزه های مفهومی به کار رفته در استعارههای بوستان سعدی که در ساخت فضاهای ذهنی مطرحشده در نظریة فوکونیه و ترنر (1998, 2202) نقش دارند، در 13 گروه قابل دستهبندیاند. این 13 گروه عبارتند از: جاندارپنداری، «سفر» برای مفهوم «زندگی»، جهتهای مختلف برای هستارهای باارزش و مثبت و هستارهای بیارزش و منفی، پدیدههای طبیعی، حیوانات، مزهها، کشاورزی، اعضای بدن، مظروف بودن هستارهایی که ظرف نیستند، اشیا، افعال، شخصیتهای انسانی و محل. نتایج آزمون خی 2 نشان داد که استفاده از این حوزههای مفهومی در استعارههای بوستان سعدی باستثنای حوزههای مفهومی «جهتها برای هستارهای مثبت و منفی»، «اعضای بدن»، «شخصیتهای انسانی» و «محل» معنادارند. به عبارت دیگر، استفاده از حوزههای مفهومی در ساخت استعاره و انتقال معانی خاص به مخاطبین به صورت هدفمند صورت گرفته است. سعدی برای انتقال هر مفهوم از طریق استعاره از حوزة مفهومی خاصی استفاده نموده است. در نتیجه، در تحلیل فرضیههای مطرحشده در مقدمة پژوهش حاضر مبنی بر این که: استعارههای بهکاررفته در بوستان سعدی را میتوان بر اساس انواع فضاهای ذهنی مطرح شده در نظریة آمیزة مفهومی مورد بررسی قرار داد؛ انواع حوزههای مفهومی استفادهشده در ساخت فضاهای ذهنی بهکاررفته در استعارههای بوستان سعدی را میتوان بر اساس نظریة آمیزة مفهومی مورد بررسی قرار داد؛ تفاوت معناداری بین بسامد استفاده از انواع حوزههای مفهومی در ساخت انواع فضاهای ذهنی مطرحشده در نظریة آمیزة مفهومی در استعارههای بوستان سعدی وجود دارد، باید بیان داشت که با توجه به توصیفهای زبانی و همچنین تحلیلهای آماری ارائهشده، همة این فرضیهها اثبات و تأیید شدند.
پیش از این نیز، مؤذنی و خنجری (1393) استعارههای تعدادی از آثار ادبی فارسی را بر اساس نظریة آمیزة مفهومی (Fauconnier & Turner, 1998)مورد تحلیل قرار داده بودند که نتایج پژوهش آنها نشاندهندة کارآمدی الگوی شبکهای برای تحلیل استعارههای فارسی بود. اصغرنژاد فرید و فقیه ملک مرزبان (1395) به تحلیل مفاهیم جنگ و شکار و عشق در غزلیات سعدی بر مبنای نظریة آمیزة مفهومی (Fauconnier & Turner, 2002) پرداختهاند و پارادوکس حاصل از آمیزه را در این مفاهیم استعاری نشان دادهاند.
[1]. Kovecses
[2]. Lakoff
[3]. The Contemporary Theory of Metaphor
[4]. Reinhart
[5]. Chomsky
[6]. Ziff
[7]. Selectional Restriction
[8]. Interaction Theory
[9]. Richards
[10]. The Philosophy of Rhrtoric
[11]. Black
[12]. Grice
[13]. Searle
[14]. Johnson
[15]. Metaphors We Live by
[16]. Fauconnier
[17]. Turner
[18]. Mental spaces
[19]. Mapping
[20]. Conceptual Blending Theory
[21]. Grady
[22]. Oakley
[23]. Coulsoun
[24]. Online
[25]. Wickman
[26]. Daniels
[27]. White
[28]. Fesmire
[29]. Erickson
[30]. Quinn
[31]. Descamp
[32]. Sweester
[33]. Joy
[34]. Sherry
[35]. Deschenes
[36]. Blended space
[37]. Conceptual Integration Theory
[38]. Input Spaces
[39]. Generic Space
[40] Cross-space Mapping
[41]. Chi-Square test