Document Type : Research Paper

Authors

1 PhD Student of English Teaching, Islamic Azad University of Isfahan (khorasgan), Branch. Isfahan, Iran

2 Assisatant Professor, English Dept., Islamic Azad University of Isfahan (Khorasgan) Branch, Isfahan, Iran

Abstract

Following Talmy’s classification of world languages in to two-category of verb-framed (V-language) and satellite-framed (S-language) that distinguishes between languages in terms of their encoding patterns of motion events, there has been a lot of investigations on different lexicalization patterns of motion events across spoken languages over the past decades. This paper examines how Persian native speakers lexicalize motion events and what pattern of spatial encoding they follow. To this end, 25 Persian native speakers were asked to watch 12 short animated cartoons representing voluntary motion carried out in vertical and trajectory direction. After recording and transcribing of the participants’ utterances, the analysis of responses indicated that Persian speakers encode manner information mainly in other linguistic means, and they are more willing to describe path of motion in satellites. Based on this pattern of spatial encoding, Persian speakers follow a mixed typology to encode motion events and Persian is categorized in both S- framed and V-framed typologies.

Keywords

  1. مقدمه

مفهوم فضایی[1] نقش عمده‌ای در زندگی بشر بازی می‌کند. این مفهوم جنبه‌های زیادی از شناخت انسان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. استفاده از زبان فضایی نه‌تنها جهت‌یابی، مکان‌یابی و حتی تداعی‌کردن صحنه‌های یک رؤیا را امکان‌پذیر می‌سازد، بلکه مفهوم‌سازی در مورد زمان و حرکت را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد (Levinson, 2003). با توجه به جهان‌شمول‌بودن مفهوم فضایی، می‌توان این مفهوم را پدیده‌ای مستقل از قوۀ شناخت و ناشی از درک مستقیم دانست که در همۀ انسان‌ها مشترک است (Chomsky, 1965). در پی همین باور، برخی از محققین در حوزۀ زبان‌شناسی ارتباط میان تفاوت‌های زبان فضایی و قوۀ شناخت بشر را غیرممکن و یا سطحی به شمار می‌آورند (Fodor, 1983).

از سوی دیگر، تحقیقات مربوط به روان‌شناسی زبان به این نتیجه رسیده‌اند که ارتباط متقابل میان شناخت انسان در حیطۀ مفاهیم فضایی و نظام زبان انسان را قادر به گفتگو در مورد مفهوم فضایی می‌سازد (Landau & Jackendoff, 1993). تحقیقاتی از این دست، ضمن تمرکز بر تنوع زبان‌ها، در پی یافتن تأثیر گونه‌های مختلف زبان بر قوۀ شناخت و تفکر انسان‌ها نیز هستند. در میان شمار بسیاری از محققین تأثیرگذار در حیطۀ رمزگذاری رویدادهای حرکتی و مفاهیم فضای،ی که از پایه‌ای‌ترین جنبه‌های یادگیری زبان است، می‌توان به تالمی[2] اشاره کرد که با تحقیقات گستردۀ خود دربارۀ زبان‌های مختلف، به این حقیقت دست یافت که زبان‌های متفاوت جهان، هنگام رمزگذاری رویدادهای حرکتی، از الگوی یکسانی تابعیت نمی‌کنند (Talmy, 1985; 2000). وی برای طبقه‌بندی‌کردن زبان‌ها، با توجه به الگوی انتخابی آنها برای واژگانی‌شدن یک واقعۀ حرکتی، دو مقوله را ارائه داد که به‌عنوان زبان‌های «فعل‌بنیاد»[3] و تابع‌بنیاد»[4] شناخته می‌شوند. طبق تحقیق تالمی (2000: 25-26) ، یک رویداد حرکتی شامل چهار عنصر پایه‌ای زیر است:

الف) حرکت[5]: وجود خودبه‌خودی حرکت یا موقعیت مکانی در یک رویداد.

ب) پیکر[6]: یک شیء فیزیکی که در حال حرکت است و در یک موقعیت فضایی خاص نسبت به شیء دیگر قرار گرفته است.

ج) زمینه[7]: یک شیء فیزیکی دیگر که حرکت و یا موقعیت مکانی شیء در حال حرکت به آن ارجاع داده می‌شود.

د) مسیر حرکت[8]: مسیر جابه‌جاشده و یا موقعیت مکان اشغال‌شده توسط پیکر.

تالمی (2000: 27)، براساس چگونگی واژگانی‌کردن مسیر حرکت، زبان‌ها را به دو مقولۀ فعل‌بنیاد و تابع‌بنیاد دسته‌بندی می‌کند. زبان‌های تابع‌بنیاد زبان‌هایی هستند که مسیر حرکت را به‌وسیلۀ تابعی که متصل به فعل است بیان می‌کنند و حالت حرکت را در ریشۀ فعل رمزگذاری می‌کنند. یک زبان تابع‌بنیاد همچون انگلیسی، که مانند دیگر زبان‌های تابع‌بنیاد، شمار زیادی از افعال بیان‌کنندۀ حالت نیز دارد، برای توصیف رویدادهای حرکتی، حالت حرکت را در فعل واژگانی می‌کند (مثال: «to crawl» (خزیدن)، «to run» (دویدن)،«to stroll» (گردش‌کردن)، «to skip» (پریدن)، «to swim» (شناکردن)، «to rotate» (دوران‌کردن)، «to spin» (چرخیدن)، «to twirl» (تاب‌دادن)، «to march» (راهپیمایی‌کردن)) و با استفاده از توابع اطلاعات مربوط به مسیر حرکت را بیان می‌کند (مثال: حروف اضافه‌ای مانند «up» (بالا)، «around» (اطراف)، «down» (پایین)، «to» (به‌سوی)، «across» (در امتداد)، «in» (درون)). جملات ذیل نمونه‌هایی از رمزگذاری رویدادهای حرکتی در زبان انگلیسی را نشان می‌دهند.

 «او در حال دویدن به‌سمت اتاق است».

the room

in to

running

1) He is

زمینه

 

مسیر

حالت

پیکر

«کرم به‌سمت بالای درخت خزید».

the tree

up

crawled

2) The worm

زمینه

مسیر

حالت

پیکر

علاوه بر زبان انگلیسی، زبان‌های لاتین، روسی، چینی و آلمانی نیز از جمله زبان‌های تابع‌بنیاد به شمار می‌روند.

دستۀ دیگری از زبان‌ها، بر اساس نظریۀ تالمی، در مقولۀ زبان‌های فعل‌بنیاد قرار می‌گیرند. این گروه از زبان‌ها مسیر حرکت را در خود فعل بیان می‌کنند، به‌گونه‌ای‌که اطلاعات مربوط به حرکت با اطلاعات بیانگر مسیر حرکت ادغام می‌شوند، برای مثال، در برخی از افعال انگلیسی، مسیر حرکت در معنای فعل رمزگذاری می‌شود، مانند «to advance» (پیشروی‌کردن)، «to arrive» (واردشدن)، «to depart» (ترک‌کردن)، «to descend» (پایین‌آمدن)، «to enter» (واردشدن)،«to exit» (خارج‌شدن)، «to escape» (فرارکردن)، «to rise» (بالاآمدن)، «to tumble» (جست‌وخیزکردن).  

مثال‌های زیر تفاوت بیان مسیر در زبان انگلیسی، به‌عنوان یک زبان تابع‌بنیاد، را با زبان فرانسوی، که زبانی فعل‌بنیاد تلقی می‌شود، نشان می‌دهند:

3) The  children  ran  out of  the classroom. [بچه‌ها از کلاس بیرون دویدند]

4) Les enfants sont sortis de la classe en courant.

The children exited the classroom, running [بچه‌ها از کلاس خارج شدند دوان‌دوان]

به‌طورکلی، در زبان‌های فعل‌بنیاد مانند زبان فرانسوی، مسیر حرکت در قالب فعل بیان می‌شود، حال‌آنکه حالت حرکت ممکن است اصلاً توصیف نشود و یا خارج از جمله‌وارۀ اصلی و در ساختارهای فرعی بیان شود. برخلاف زبان فرانسوی، زبان انگلیسی مسیر حرکت را غالباً در توابع و حالت حرکت را در ریشۀ فعل رمزگذاری می‌کند. این تنوع بین زبان‌ها تنها به الگوی واژگانی‌کردن عناصر حرکت ختم نمی‌شود، بلکه ابزارهای زبانی منتخب برای توصیف مؤلفه‌های حرکت (جایگاه معنایی)[9] و سهولت بیان مؤلفه‌های حرکت به‌طور هم‌زمان (چگالی)[10] نیز از دیگر عوامل منعکس‌کنندۀ تنوع میان زبان‌ها هستند. زبان‌های فعل‌بنیاد قادر به بیان حالت حرکت در قالب فعل موجود در یک شبه‌جمله نبوده و حالت را با استفاده از کلمات فرعی بیان می‌کنند.

 برخلاف زبان‌های فعل‌بنیاد، در زبان‌های تابع‌بنیاد، بدون استفاده از عبارت‌های اضافه و یا شبه‌جمله‌ای جداگانه، حالت در شبه‌جملۀ اصلی بیان می‌شود (Slobin, 2003: 5)؛ بنابراین، گویندگان زبان‌های فعل‌بنیاد حساسیتی به حالت حرکت نشان نمی‌دهند، مگر اینکه حالت جنبه‌ای قابل‌توجه از رویداد حرکتی باشد و یا حالت، به‌صورت خودآگاهانه، در صحنه‌ای که حرکت رخ می‌دهد، حائز اهمیت تلقی شود. از میان دیگر زبان‌های فعل‌بنیاد، می‌توان به زبان‌های اسپانیایی، عربی، عبری و ژاپنی اشاره کرد. با توجه به گونه‌شناسی زبانی تالمی (2000) (فعل‌بنیاد و تابع‌بنیاد) در حیطۀ رمزگذاری رویدادهای حرکتی، زبان‌های جهان وقایع یکسان را با استفاده از الگوهای متفاوت فعل‌بنیاد و تابع‌بنیاد واژگانی می‌کنند. برخی از محققین علت این تفاوت را در نسبی‌بودن زبان جستجو کرده‌اند و توجه خود را به تئوری نسبیت زبان، که در اوایل قرن بیستم توسط سپیر و ورف[11] پیشنهاد شده بود، معطوف ساختند. بنا بر نظریۀ نسبیت زبان (Whorf, 1956)، تکلم به یک زبان خاص اساساً زندگی ذهنی متفاوتی را برای فرد به ارمغان می‌آورد. درواقع، هر زبانی که به آن تکلم می‌کنیم و یا به آن گوش می‌دهیم، نه‌تنها ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را دارد، بلکه بخشی از تفکر ما را نیز شکل می‌دهد و همۀ تفکرات و تصورات ما، در چهارچوب همین زبان، شکل می‌گیرد. بر اساس چنین دیدگاهی، جوامع متفاوت بشری که به زبان‌های مختلف تکلم می‌کنند، بسته به تفاوت زبانی خود، از تفکرات متفاوتی نیز برخوردار خواهند بود. طبق نظریۀ ورف (1956: 241) عمدتاً منابع لغوی و دستوری هر زبانی متکلمین خود را، هنگام انتخاب ابزارهای زبانی مناسب برای بیان مفاهیم، در محدودیت قرار می‌دهد؛ بنابراین، با بررسی نظام‌های زبانی متفاوت، می‌توان زوایای گوناگون تفکر ناشی از آنها را نیز شناخت. در دهه‌های اخیر، نظریۀ نسبیت زبان همچنان موردتوجه روان‌شناسان بوده است. تئوری «تفکر به‌منظور گفتار»[12] نسخۀ دیگری از نظریۀ نسبیت زبان به شمار می‌رود که بر تأثیر زبان بر تفکر تکیه دارد (Slobin, 1996).

اسلوبین (1987؛ 1991؛ 1996؛ 2000)، با استفاده از الگوی واژگانی‌شدن رویدادهای حرکتی ارائه‌شده توسط تالمی (2000)، تلاش کرد تا در قالب فرضیۀ «تفکر به‌منظور گفتار»، ارتباط میان تنوع زبان‌ها در توصیف رویدادهای حرکتی و قوۀ شناخت افرادی را که به آن زبان‌ها تکلم می‌کنند توضیح دهد.

 وی معتقد است که گویندگان زبان‌های متفاوت، بدون تأخیر زمانی و هم‌زمان با صحبت‌کردن، ویژگی‌های مربوط به هر موقعیتی را، بر اساس ابزارهای زبانی قابل‌دسترس زبان مادری خود، توصیف می‌کنند و ویژگی‌های واژگانی‌شدۀ هر رویدادی در یک زبان، حائز اهمیت بیشتری برای گویندگان آن زبان است. این بدان معناست که گویندگان زبان‌های متفاوت، هنگام توصیف مفاهیم فضایی، به جنبه‌های متفاوتی از حرکت توجه می‌کنند، زیرا زبانی که به آن تکلم می‌کنند جنبه‌های متفاوت حرکت را، به‌طور یکسان، مورد توجه قرار نمی‌دهند (Slobin, 1996). طبق فرضیۀ «تفکر به‌منظور گفتار»، در فرایند یادگیری زبان اول، کودکان نه‌تنها یک زبان، بلکه طرز تفکر خاصی در مورد جهان را نیز فرامی‌گیرند (Slobin, 1996, 2003).

مانند نظریۀ نسبیت زبان، ادعای اصلی فرضیۀ «تفکر به‌منظور گفتار» این است که اگر مفهومی با جزئیات کامل و دقیق در یک زبان قابل رمزگذاری است، افرادی که به آن زبان سخن می‌گویند، به‌طور مداوم، به آن مفهوم توجه دارند و با جزئیات بیشتری آن را تحلیل می‌کنند. همچنین، برخی از افکار ما ارتباطی تنگاتنگ با زبان دارند، به‌ویژه افکاری که بدون تأخیر زمانی، در طول ارتباط برقرارکردن با دیگران، به ذهن متبادر می‌شوند (Slobin, 2006). منظور از «مفهوم قابل رمزگذاری» این است که راحت‌تر و سریع‌تر می‌توان آن را در یک زبان خاص توصیف کرد (Slobin, 2006: 435).

این بدان معناست که یک عبارت قابل رمزگذاری کوتاه، مختصر، دارای بسامد بالاتر و بخشی از مجموعۀ کوچکی از گزینه‌های موجود در یک الگو است (Slobin, 2003: 161). به‌عنوان مثال، عبارت «ran out of the classroom» نسبت به عبارت «exit the classroom» از قابلیت رمزگذاری بیشتری برخوردار است. برای ارائۀ نظریه‌ای که شناخت بشر را به زبان ارتباط می‌دهد، اسلوبین (2003: 1) دو دلیل می‌آورد: دلیل اول این است که با توجه به سختی‌های پیش روی محققین در تحقیقات دربارۀ پدیده‌ای انتزاعی مانند تفکر، تمرکز بر فرایندهای ذهن هدفی به‌مراتب واقعی‌تر از تمرکز بر محتوای ذهن است. منظور از فرایندهای ذهن فرایندهایی است که در طول تولید یک جمله یا همان بخش‌های لازم برای سازماندهی دستوری یک زبان رخ می‌دهند؛ دلیل دوم این است که در تمامی تحقیقات مربوط به نسبیت زبان، استفاده از زبان بدون تأخیر زمانی مورد اغماض قرار گرفته است. استفاده از زبان، در این حالت، حاوی حقایق قابل‌توجهی دربارۀ طبیعت مفهوم‌سازی با زبان است که تابه‌حال مورد توجه قرار نگرفته است.

اسلوبین به این واقعیت اشاره دارد که تحقیق دربارۀ نسبیت زبان زمانی کامل است که فرایندهای شناختی هم‌زمان با سخن‌گفتن بدون تأخیر زمانی را نیز مورد توجه قرار دهیم (Slobin, 2003: 1). طبق فرضیۀ «تفکر به‌منظور گفتار»، محتوای ذهن، هنگام تبدیل‌شدن به عبارت‌های زبانی، شکل خاصی به خود می‌گیرد و هنگام سخن‌گفتن، الگوی واژگانی‌شدن یک زبان شکل خاصی را به محتوای ذهن تحمیل می‌کند (Slobin, 1987: 435).

نتایج به‌دست‌آمده از تحقیقات اسلوبین را می‌توان چنین خلاصه کرد:

1ـ عادت‌های ناشی از «تفکر به‌منظور گفتار» برای گویندگان زبان‌های فعل‌بنیاد و تابع‌بنیاد متفاوت هستند.

2ـ چگونگی توجه به وقایع بدون تأخیر زمانی، به‌خاطر سپردن آنها و تصورکردنشان تحت تأثیر عادت‌های ناشی از «تفکر به‌منظور گفتار» در مورد وقایع قرار دارند.

بررسی و مقایسۀ زبان‌های دنیا، در پرتو نظریۀ تالمی، تصویر جامعی از تفاوت دیدگاه گویندگان این زبان‌ها نسبت به وقایع حرکتی ارائه می‌دهد.

  1. پیشینۀ پژوهش

فرضیة «تفکر به‌منظور گفتار» اسلوبین، در کنار چهارچوب ارائه‌شده توسط تالمی برای دسته‌بندی کردن زبان‌ها، نشان می‌دهد که چگونه ارتباط نظام‌مند میان فرم و معنا، در هر زبان، بیانگر نوع تعبیر آن زبان از وقایع است. بسیاری از محققین، برای حمایت از این ادعا، شواهد زبانی متفاوتی را جمع‌آوری کرده‌اند. از جمله اسلوبین (2004) که به‌طور نظام‌مند، چگونگی بیان وقایع حرکتی را، با استفاده از روش روایت‌گویی کنترل‌شده، در 21 زبان بررسی کرد و به این نتیجه رسید که گویندگان زبان‌های فعل‌بنیاد، مانند فرانسوی، ترجیح می‌دهند مسیر را در فعل بیان کنند و به جزئیات کمی دربارۀ حالت بپردازند. درحالی‌که گویندگان زبان‌های تابع‌بنیاد، مانند انگلیسی، انواع زیادی از افعال بیان‌کنندۀ حالت را، که غالباً با یک و یا بیش از یک تابع ترکیب شده‌اند، برای بیان مسیر حرکت استفاده می‌کنند.

 هیکمان[13] (2011)، طی آزمونی، از شرکت‌کنندگان درخواست کرد انیمیشن‌های حاوی وقایع حرکتی سبب دار را توصیف کنند. وی جملات فضایی کودکان را در زبان انگلیسی و چینی با هم مقایسه کرد. نتایج نشان داد که صرف‌نظر از زبان، جملات تولیدشده توسط کودکان، در مقایسه با جملات بزرگسالان، بار معنایی کمتری داشته که بیانگر محدودیت‌های شناختی کلی در سنین پایین رشد است.

 با مطالعه دربارۀ 115 فعل توصیف‌کننده حالت حرکت در زبان انگلیسی، اسلوبین و محققین دیگر دریافتند که تنها 79 معادل برای این افعال در زبان فرانسوی وجود دارد (Slobin, 2003; Jovanović & Kentfield, 1998).

 تحقیق هیکمان و هندریکس[14] (2006) دربارۀ حرکت سبب‌دار نشان می‌دهد که چگالی یا همان میزان اطلاعات فضایی بیان‌شده در گفته‌های انگلیسی‌زبانان، در همۀ سنین، بیش از چگالی اطلاعات فضایی در گفته‌های فرانسوی‌زبانان است و چگالی اطلاعات فضایی در گفته‌های فرانسوی‌زبانان 6 تا ۷ساله، نسبت به انگلیسی‌زبانان در سنین مشابه، به‌طور چشمگیری افزایش می‌یابد. شواهد حاکی از آن است که کودکان، در مراحل اولیۀ زندگی، اطلاعات گسترده‌ای دربارۀ مفاهیم فضایی دارند (Mandler, 1998) و صرف‌نظر از زبانی که به آن تکلم می‌کنند، هنگام یادگیری حروف اضافۀ فضایی، مسیر پیشرفت مشابهی را طی می‌کنند (Johnson & Slobin, 1979).

با توجه به بار نحوی رویدادهای حرکتی، تحقیق هار[15] (2012) نشان داد که آلمانی‌زبان‌ها، به‌وضوح، از الگوی «تابع‌بنیاد» تبعیت می‌کنند؛ بدین معنا که حالت و مسیر حرکت را، بدون درنظرگرفتن سن و کلمات موردنظر، در یک تک‌جمله بیان می‌کنند. فرانسه‌زبانان نیز اساساً مسیر حرکت را در ریشۀ فعل رمزگذاری می‌کنند و کمتر به رمزگذاری حالت در ریشۀ فعل و یا ابزارهای زبانی دیگر گرایش نشان می‌دهند.

در تحقیقات دیگری برای اثبات نظریۀ «تفکر به‌منظور گفتار»، محققین متوجه شده‌اند که حرکات اشارة افراد هنگام صحبت‌کردن، ارتباط نزدیکی با زبان مادری آن‌ها دارد (Brown & Chen, 2013; McNeill, 2000; Ozcaliskan et al., 2016)؛ به این معنا که در زبان‌های متفاوت، افراد، هنگام صحبت‌کردن، بر جنبه‌های متفاوت یک واقعه تمرکز می‌کنند. اوزکالیسکان و همکارانش (2016)، طی انجام تحقیقی، دریافتند که استفاده از حرکات اشارة متفاوت در زبان‌های متفاوت، تنها، به توصیف رویدادهای حرکتی منحصر می‌شود.

مک‌نیل (2000)، در پژوهشی دربارة حرکات اشاره‌ای که در زبان‌های اسپانیایی و انگلیسی، افراد به‌طور ناخوداگاه، هم‌زمان با توصیف رویدادهای حرکتی، استفاده می‌کنند، به این نتیجه رسید که اسپانیایی‌زبان‌ها (که به یک زبان فعل‌بنیاد سخن می‌گویند)، از حرکات اشاره به‌عنوان ابزاری برای تکمیل اطلاعات مربوط به حالت حرکت در توصیف‌های خود استفاده می‌کنند، حال‌آنکه انگلیسی زبان‌ها (که به یک زبان تابع‌بنیاد سخن می‌گویند)، علاوه بر استفاده از افعال متنوع برای توصیف حالت حرکت، از حرکات اشاره نیز به‌منظور تعدیل معنی حالت حرکت بهره می‌برند.

چن و گو[16] (2008)، با استناد به نظریة اسلوبین (2004)، طی تحقیقی دربارۀ زبان چینی، به این نتیجه رسیدند که چینی‌زبانان، برای رمزگذاری حالات فضایی، از الگوهایی که در هر دو مقولۀ زبانی فعل‌بنیاد و تابع‌بنیاد رایج هستند استفاده می‌کنند و با استناد به نظریة اسلوبین (2004)، زبان چینی را در مقولۀ زبان‌های هموار‌بنیاد به شمار می‌آورند.

هنگام توصیف رویدادهای حرکتی که شامل عبورکردن از یک مرز فضایی‌اند، افرادی که به زبان‌های فعل‌بنیاد سخن می‌گویند ترجیح می‌دهند از چند شبه‌جمله استفاده کنند، درحالی‌که در زبان انگلیسی، که یک زبان تابع‌بنیاد به شمار می‌رود، افراد تنها از یک شبه‌جمله استفاده می‌کنند (Slobin & Hoiting, 1994).

در یک آزمایش، انگلیسی‌زبان‌ها که به یک زبان تابع‌بنیاد سخن می‌گویند و یونانی‌زبان‌ها که به زبانی فعل‌بنیاد سخن می‌گویند چندین رویدادحرکتی را مشاهده و توصیف کردند. پس از آن، میزان خیره‌شدن افراد به اجزای متفاوت حرکت (مسیر و حرکت) اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که انگلیسی‌زبان‌ها پیش از یونانی‌زبان‌ها به حالت حرکت توجه می‌کنند و یونانی‌زبان‌ها بیشتر به مسیر حرکت توجه می‌کنند (Papafragou et al., 2008).

نتایج تحقیق بوورمن و چوی[17] (2001) نشان داد که توصیفات فضایی کودکان، در اوایل 3 سالگی، شباهت زیادی به توصیف همان مفاهیم توسط بزرگسالان در زبان مادری‌شان دارد، حال‌آنکه توصیف مفاهیم فضایی ارائه‌شده توسط کودکان هم‌سن آنها، در زبان‌های دیگر، با آن‌ها متفاوت است.

در مطالعه‌ای دربارۀ زبان کره‌ای، پس از توصیف رویدادهای حرکتی سبب‌دار توسط کره‌ای‌زبان‌ها، مشخص شد که زبان کره‌ای دارای ویژگی‌های هر دو مقولۀ زبانی فعل‌بنیاد و تابع‌بنیاد است (Choi & Bowerman, 1991). سرلی[18] (2011) گزارش داد که زبان یونانی عمدتاً از الگوی «تابع‌بنیاد» تابعیت می‌کند (حالت یا مسیر در قالب فعل + مسیر در قالب ابزارهای زبانی دیگر) و به‌دلیل استفاده از پیشوند و ساختارهایی که ابتدا حالت را بیان می‌کنند، بیشتر به زبان‌های «تابع‌بنیاد» شبیه است.

برتله[19] (2013) نیز دریافت که فرانسوی‌زبانان 70% از فعل‌های بیانگر مسیر و 25% از فعل‌های بیانگر حالت استفاده می‌کنند. این نتایج، طی آزمون بازگویی قصۀ قورباغه به دست آمد که تعلق‌داشتن زبان فرانسوی به زبان‌های فعل‌بنیاد را تأیید می‌کند. اخوان و همکاران (2017) جملات و حرکات اشارۀ فارسی‌زبانان را، درحالی‌که 20 واقعۀ حرکتی متمرکز بر حالت و مسیر را توصیف می‌کردند، مورد بررسی قرار داد. وی نتیجه‌گیری کرد که جملات فارسی‌زبانان شامل هر دو عنصر حرکتی مسیر و حالت هستند.

فیض (2011)، طی یک تحلیل مقایسه‌ای بین توصیف فارسی‌زبانان و انگلیسی‌زبانان از وقایع حرکتی، با استفاده از روش بازگویی قصه بر اساس دو فیلم کوتاه، دریافت که زبان فارسی، در بیان مسیر حرکت، شبیه زبان‌های تابع‌بنیاد است و در بیان حالت، مانند زبان‌های فعل‌بنیاد است.

ورکرک[20] (2014)، پس از بررسی تحولات ترازمانی زبان‌های هندواروپایی در حیطۀ رمزگذاری وقایع حرکتی، ادعا کرد که فارسی شامل ویژگی‌های هر دو مقولۀ زبانی فعل‌بنیاد و تابع‌بنیاد است.

پشتوان و حق‌بین (2015)، پس از تحلیل جملات کودکان پیش‌دبستانی، با استفاده از انیمیشن‌های کوتاه حاوی حالت و مسیر، دریافتند که کودکان نیز مانند بزرگسالان، برای بیان تغییر جهات عمودی، از افعال و یا افعال به همراه حروف اضافه استفاده می‌کنند؛ حالت حرکت نیز در ریشۀ فعل بیان می‌شد. درنتیجه، زبان فارسی در مقولۀ زبان‌های فعل‌بنیاد قرار می‌گیرد.

اسکانی (2016) الگوهای رمزگذاری وقایع حرکتی را، در جملات بخش‌های خواندن و درک مطلب کتب درسی انگلیسی که در مدارس راهنمایی ایران تدریس می‌شوند، بررسی و گزارش کرد که جملات این کتاب‌ها جزئیات مربوط به وقایع حرکتی را به حداقل رسانده‌اند و تصویر کاملی را از این وقایع ارائه نمی‌دهند.

در دهه‌های اخیر، تحقیقات چندانی در جهت ارزیابی جایگاه زبان فارسی در گونه‌شناسی زبانی تالمی انجام نشده‌ و از رویکردهای پژوهشی مبتنی بر تجزیه‌وتحلیل کلام در تحقیقات دربارۀ زبان فارسی کمتر استفاده شده است؛ بنابراین، در پی تحقیقات فوق، هدف از پژوهش حاضر پاسخ به پرسش زیر است:

فارسی‌زبانان از چه الگوی رمزگذاری فضایی برای توصیف اجزاء یک رویداد حرکتی استفاده می‌کنند؟

  1. روش پژوهش

یک گروه 25 نفره از فارسی‌زبانانی که بین 16 تا 23 سال سن داشتند در این تحقیق شرکت کردند. این افراد از میان زبان‌آموزانی که در پایۀ اول یک آموزشگاه خصوصی زبان در اصفهان ثبت‌نام کرده بودند، انتخاب شدند. شایان‌ذکر است که جنسیت شرکت‌کنندگان نقشی در انتخاب آنها نداشت.

برای پاسخ به پرسش تحقیق، از طرح توصیفی استفاده شد. با استفاده از یک تمرین مبتنی بر تولید جملات، نحوۀ توصیف وقایع حرکتی توسط افراد فوق مورد مقایسه قرار گرفت. ابزار تحقیق شامل 12 انیمیشن کوتاه رنگی می‌شد که هرکدام نشانگر حرکات اختیاری انجام‌شده توسط انسان و یا حیوان بودند. 6 انیمیشن حاوی حرکات عمودی رو به بالا و پایین و 6 انیمیشن دیگر حرکات در عرض را شامل می‌شدند و در هر 2 مورد، حالات حرکت متفاوت بودند (Hickmann et al., 2009). برای نشان‌دادن این تصاویر به شرکت‌کنندگان، از یک لپ‌تاپ با صفحۀ 4/15 اینچ استفاده شد.

 

 

شکل 1. مثال‌هایی از حرکت در عرض و حرکت رو به بالا

 

 

داده‌های مربوط به واژگانی‌کردن رویدادهای حرکتی توسط شرکت‌کنندگان پیاده‌سازی شد و از جنبه‌های مختلف، مانند اطلاعات معنایی، نقش دستوری و نوع جمله، مورد بررسی قرار گرفت. داده‌ها، همچنین، از نظر چگالی اطلاعات (میزان اطلاعات بیان‌شده در هر گفته)، تمرکز معنایی (حالت و مسیر حرکت در همۀ اجزای گفتمان)، جایگاه معنایی (افعال و یا ابزارهای زبانی دیگر که بیانگر حالت و مسیر هستند)، تحلیل شدند. نتایج با استفاده از آزمون کای[21] در قالب درصد محاسبه شدند.

اولین تحلیل، اطلاعات معنایی استفاده‌شده در پاسخ‌های شرکت‌کنندگان (تمرکز)[22]و در پی آن، تعداد اجزای حرکتی گنجانده‌شده در پاسخ‌های آنها (چگالی) را بررسی می‌کند. انیمیشن‌های استفاده‌شده در این تحقیق منجر به تولید جملاتی می‌شدند که بر حالت، مسیر و یا هر دو، به‌طور هم‌زمان، تمرکز داشتند.

برای تحلیل چگالی، در صورت استفاده از حالت و مسیر در پاسخ‌ها، عدد 2 و هنگام استفاده از یکی از مؤلفه‌های حالت یا مسیر، عدد 1 و در صورت عدم استفاده از هر دوی آنها، عدد صفر برای نمره‌دهی به جملات استفاده شد. در تحلیل دوم، جایگاه اطلاعات مورد بررسی قرار گرفت؛ به این معنا که نوع ابزار زبانی استفاده‌شده برای رمزگذاری اطلاعات فضایی در جملات بررسی شد.

 

 

  1. یافته‌ها

جملات تولیدشده توسط شرکت‌کنندگان از حداقل چگالی برخوردار بودند. درصد پایینی از تک‌گفته‌ها حاوی هر دو مؤلفۀ حالت و مسیر حرکت بودند (چگالی 2: 8.6 %). هرگاه هر دو عنصر حالت و مسیر در گفته‌ها بیان می‌شدند، فارسی‌زبانان، بیشتر برای واژگانی‌کردن حالت، متکی به قید و حروف اضافه بودند. گفته‌های تولیدشده از چگالی پایینی برخوردار بودند. در بیشتر موارد، یک عنصر حرکتی در یک گفته رمزگذاری شد (چگالی 1: 54.4%). اطلاعات مربوط به حالت کمتر از مسیر توصیف شد (0.05 >p).

  جدول 1. چگالی مؤلفه‌های حرکت در جملات شرکت‌کنندگان

 

فارسی‌زبانان

 

χ2

df

Sig.

فراوانی

درصد

 

حالت یا مسیر

435

54.4

 

11.717

4

020/

حالت و مسیر

69

8.6

 

هیچ‌کدام

296

37.0

 

کل گفته‌ها

800

100.0

 

 

 

 

      شکل 2. چگالی مؤلفه‌های حرکت در پاسخ‌های شرکت‌کنندگان

 

 

با توجه به جایگاه اطلاعات گفته‌های شرکت‌کنندگان، رمزگذاری اجزای حرکت (حالت، مسیر) در ریشۀ فعل و ابزارهای زبانی دیگر، مانند قید، حروف اضافه، پیشوند و حروف، مورد تجزیه قرار گرفتند. شکل (3) انواع اطلاعات بیان‌شده در فعل و یا ابزارهای زبانی دیگر توسط شرکت‌کنندگان را نشان می‌دهد (001 >p).

  جدول 2. ابزارهای زبانی استفاده‌شده توسط شرکت‌کنندگان برای بیان اطلاعات فضایی

 

ابزارهای زبانی دیگر

فعل

میزان کل

χ2

df

Sig.

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

فراوانی

درصد

حالت

111

75.0

37

25.0

148

100.0

37.000

1

001/ >

مسیر

335

98.0

7

2.0

342

100.0

314.573

1

001/ >

حالت و مسیر

0

0.0

0

0.0

0

0.0

---

---

----

هیچ‌کدام

0

0.0

537

100.0

537

100.0

---

---

----

شکل 3. ابزارهای زبانی استفاده‌شده برای مفهوم‌سازی مؤلفه‌های حرکت    

 

بر اساس داده‌های به‌دست‌آمده، فارسی‌زبانان شرکت‌کننده در این پژوهش ویژگی‌های هر دو گروه زبانی فعل‌بنیاد و تابع‌بنیاد را در پاسخ‌های خود نشان دادند. برای رمزگذاری حالت، در مقایسه با ریشۀ فعل (%25)، بیشتر از ابزارهای زبانی دیگر استفاده شد (75%)، ویژگی‌ای که در زبان‌های تابع‌بنیاد رایج نیست. برای واژگانی‌کردن وقایع حرکتی نشان‌داده‌شده در انیمیشن‌ها، شرکت‌کنندگان بیشتر افعال حرکتی دیگر را (مثال: آمدن، رفتن) به کار بردند. هیچ واژه‌ای برای رمزگذاری حالت و مسیر، به‌طور هم‌زمان، به کار برده نشد (0%). در برخی موارد، اطلاعات مربوط به حالت در قالب فعل اصلی بیان شد، حال‌آنکه فارسی‌زبانان غالباً از فعل سبک برای توصیف حالت استفاده کردند؛ مانند مثال (5 الف) و (5 ب):

5 الف) 

یک پسر   

توی   جنگل

دوید.

 

پیکر

زمینه

حالت

 

 

Figure

Ground

Manner

 

5 ب) 

یک مرد   

روی  دریاچۀ یخ‌زده

لیز خورد.

 

پیکر

زمینه

حالت

 

 

Figure

Ground

Manner

 

 در برخی موارد دیگر، همان‌طور که در مثال (6) و (7) نشان داده شده، حالت را با استفاده از قید و عبارت‌های اضافه توصیف کردند:

6)

یک خرس   

از درخت

یواش‌یواش رفت بالا.

 

پیکر

 

حالت

 

Figure

 

Manner

 

 

 

 

7)

یک دختر   

با  دوچرخه

از روی ریل قطار عبور کرد.

 

پیکر

حالت

زمینه

 

Figure

Manner

Ground

مانند زبان‌های تابع‌بنیاد، شرکت‌کنندگان اساساً مسیر حرکت را در قالب ابزارهای زبانی دیگر (98%)، که شامل حروف اضافه و پیشوند‌های فعلی می‌شد، واژگانی کردند. مثال (8) و (9) به این پدیده اشاره می‌کنند:

8)

یک بچه   

رفت

آن‌طرف خیابان.

 

پیکر

 

مسیر

 

 

Figure

 

Path

9) 

موشه

پنیر رو

برداشت.

 

پیکر

 

مسیر

 

 

Figure

 

Path

 

 

 همان‌طور که در مثال (10) نشان داده شده، فارسی‌زبانان کمتر از فعل اصلی (2%) برای رمزگذاری اطلاعات مربوط به مسیر استفاده می‌کنند:

10) 

تخم پرنده   

از لانه   افتاد

پایین.

 

پیکر

مسیر

مسیر

 

 

Figure

Path

Path

 

  1. بحث و نتیجه‌گیری

نتایج به‌دست‌آمده از این پژوهش نشان داد که الگوی استفاده‌شده در گفته‌های فارسی‌زبانان با الگوی زبان‌های فعل‌بنیاد و تابع‌بنیاد به‌طور کامل مطابقت ندارد؛ درواقع، ما شاهد الگوی دوگانه‌ای بودیم که ویژگی‌های هر دو گونۀ زبانی را منعکس می‌کرد. با توجه به مثال‌های ذکرشده توسط شرکت‌کنندگان، فارسی‌زبانان در این مطالعه به‌ندرت از فعل برای بیان مسیر استفاده کردند (2 %) و اطلاعات کمتری را دربارۀ حالت حرکت در ریشۀ فعل گنجاندند (25%) که این، خود، یک ویژگی بارز زبان‌های فعل‌بنیاد مانند زبان فرانسوی است. از سوی دیگر، آنها نسبت به رمزگذاری مسیر در توابع نیز گرایش نشان دادند (98%) که شبیه الگوی واژگانی‌شدن زبان‌های تابع‌بنیاد مانند زبان انگلیسی است. جدول (3) خلاصه‌ای از داده‌های تحقیق را نمایش می‌دهد:

 

جدول 3. الگوی رمزگذاری حالات فضایی در گفته‌های شرکت‌کنندگان

فعل

ابزارهای زبانی دیگر

فعل

هیچ‌کدام

حالت و مسیر

مسیر

حالت

حالت و مسیر

مسیر

حالت

537

(%0)0

(%98)335

(%75) 111

(%0)0

(%2) 7

(%25)37

بنا به گفتۀ برمان[23] و اسلوبین (1994: 118)، طبقه‌بندی‌های مقوله‌ای زبان‌ها معمولاً بیانگر گرایش‌ها هستند و نه تفاوت‌های مطلق بین دو زبان؛ مرز میان زبان‌ها، در حیطۀ رمزگذاری فضایی مطلق نیست و هر زبان ممکن است از الگوی واژگانی‌کردن رویدادهای حرکتی مقولۀ زبانی که در آن طبقه‌بندی نشده نیز پیروی کند.

تبعیت از یک الگوی خاص برای توصیف حالت حرکت در زبان‌های فعل‌بنیاد و تابع‌بنیاد را می‌توان سهولت رمزگذاری به‌واسطۀ این الگو دانست. کمبود نسبی کلمات مربوط به توصیف حالت حرکت در زبان‌های فعل‌بنیاد، در مقایسه با تعداد زیاد این کلمات در زبان‌های تابع‌بنیاد، به این دلیل است که در زبان‌های فعل‌بنیاد، جایگاه فعل توسط مسیر حرکت اشغال شده، درحالی‌که در زبان‌های تابع‌بنیاد، همین جایگاه برای ترکیب با کلمۀ توصیف‌کنندۀ حالت حرکت در دسترس است (Slobin, 2000)؛ بنابراین، برخلاف زبان‌های فعل‌بنیا،د که به یک عبارت اضافه در قالب شبه‌جمله‌ای جداگانه برای بیان حالت حرکت نیاز دارند، زبان‌های تابع‌بنیاد، به‌سهولت، حالت حرکت را رمزگذاری می‌کنند. در اثر بیان راحت و سریع حالت حرکت در زبان‌های تابع‌بنیاد، این عنصر معنایی در رمزگذاری رویدادهای حرکتی در این زبان‌ها بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد (Slobin, 2003: 5).

به دلیل همین توجه ویژه به حالت حرکت در زبان‌های تابع‌بنیاد، تعداد زیادی از افعال توصیف‌کننده حالت در این زبان‌ها یافت می‌شوند. از سوی دیگر افرادی که به زبان‌های فعل‌بنیاد سخن می‌گویند توجه چندانی به حالت حرکت نشان نداده و زمانی حالت را در توصیف خود از رویداد حرکتی مطرح می‌کنند که این جنبه از حرکت آشکارا برجسته و حائز اهمیت قلمداد شود و به همین دلیل است که زبان‌های فعل‌بنیاد از افعال کمتری برای توصیف حالت حرکت برخوردار هستند (Slobin, 2003). در تحقیق پیش رو نیز شرکت‌کنندگان توجه زیادی به حالت حرکت نکرده و بیشتر مسیر را رمزگذاری کردند.

در دسته‌بندی دیگری از زبان‌ها، به نام زبان‌های هموار بنیاد (Slobin, 2004)، زبان‌هایی گنجانده می‌شوند که دارای ویژگی‌های هر دو گروه زبانی فعل‌بنیاد و تابع‌بنیاد هستند. زبان‌های هموار بنیاد مسیر و حالت حرکت را، با استفاده از عناصر همواری که دارای اهمیت یکسان  هستند، توصیف می‌کنند. براساس نتایج به‌دست‌آمده در تحقیق پیش رو، زبان فارسی نیز در مقولۀ زبان‌های هموار بنیاد قرار می‌گیرد.

درصد بالای افعال حرکتی دیگر در پاسخ‌های شرکت‌کنندگان را می‌توان به عوامل غیروابسته به گونه‌شناسی زبانی، مانند ترجیحات فرهنگی، نسبت داد. نتایج حاصل از این تحقیق با یافته‌های فیض (2011) و ورکرک (2014)که ادعا کردند زبان فارسی از یک الگوی ترکیبی برای رمزگذاری فضایی برخوردار است نیز مطابقت داشت.

این تحقیق به راهکارهای رمزگذاری فضایی در سطح واژگان می‌پردازد؛ بنابراین، برای وسعت بخشیدن به دیدگاه خود دربارۀ پارامترهای گونه‌شناختی زبان‌ها، توصیه می‌شود ویژگی‌های کلی‌تری مانند منظورشناسی و قواعد نحوی را نیز به روش تحلیل داده‌های خود اضافه کنیم.

اکثر تحقیقات انجام‌شده در چهارچوب نظریۀ «تفکر به‌منظور گفتار»، ازجمله تحقیق حاضر، به زبان گفتاری پرداخته‌اند، حال‌آنکه این تئوری تنها به گفتار منحصر نمی‌شود و فعالیت‌های زبانی دیگری را نیز که شامل تولید گفتار هستند، مانند نوشتن و ترجمه‌کردن، در برمی‌گیرد. همچنین، فعالیت‌های زبانی که مستلزم دریافت زبان هستند، مانند گوش‌کردن و خواندن، در چهارچوب تئوری «تفکر به‌منظور گفتار» قابل‌بررسی‌اند (Slobin, 2000; 2003; 2004).

دررابطه‌با یادگیری زبان دوم، نتایج این تحقیق می‌تواند نشانگر مشکلاتی باشد که به دلیل تفاوت‌های گونه‌شناختی زبان‌ها در حیطۀ واژگانی‌کردن حالات فضایی، پیش روی زبان‌آموزان قرار دارد. در پایان، لازم به ذکر است که تحقیقات بیشتری، همراه با چندین دیدگاه تئوریک و ابزارهای اندازه‌گیری متنوع در مقیاس‌های بزرگ‌تر، به مانند نوری هستند که بر مسئلۀ گونه‌شناسی زبان، به‌ویژه در حوزۀ رمزگذاری وقایع حرکتی، می‌تابند و اطلاعات دقیق‌تری در این زمینه در اختیار ما قرار می‌دهند.

 تعارض منافع

تعارض منافع ندارم.

سپاسگزاری

از استاد گرامی، جناب آقای دکتر احمدرضا لطفی، و کادر محترم دانشکدۀ زبان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، که شرایط انجام این تحقیق را فراهم کردند، بی‌نهایت سپاسگزارم.

 

[1]. spatial conception

[2]. Talmy, L.

[3]. verb framed

[4]. satellite framed

[5]. motion

[6]. figure

[7]. ground

[8]. path

[9]. locus

[10]. density

[11]. Sapir, E. & Whorf, B. L.

[12]. Thinking for Speaking

[13]. Hickmann, M.

[14]. Hendriks, H.

[15]. Harr, A. K.

[16]. Chen, L., & Guo, J.

[17]. Bowerman, M., & Choi, S.

[18]. Soroli, E.

[19]. Berthele, R.

[20]. Verkerk, A.

[21]. Chi

[22]. focus

[23]. Berman, R.

 

استناد به این مقاله: خوروش، زهره، لطفی، احمدرضا. (1400). رمزگذاری فضایی در زبان فارسی: توصیف رویدادهای حرکتی توسط فارسی‌زبانان. علم زبان، 8 (13)، 175-197. Doi: 10.22054/ls.2020.44697.1253

 Language Science  is licensed under a Creative Commons Attribution-Noncommercial 4.0 International License.

Akhavan, N., Nozari, N., & Göksun, T. (2017). Expression of motion events in  Farsi. Language, Cognition and Neuroscience, 84(22): 25-31.
Askani, S. (2016). Analysis of Lexical Patterning and Semantic Elements in Reading Comprehension Sections of EFL Textbooks. English Language Teaching, 3(4), 1-25.
 Berman, R., & Slobin, D. (1994). Relating events in narrative: a crosslinguistic development study. Mahwah, NJ: Lawrence Erlbaum.
 Berthele, R. (2013). Disentangling manner and path: Evidence from varieties of German and Romance. In J. Goschler & A. Stefanowitsch (eds.), Variation and change in the coding of motion events. Amsterdam: John Benjamin's, 55-75.
 Bowerman, M., & Choi, S. (2001). Shaping meanings for language: Universal and language-specific in the acquisition of spatial semantic categories. In M. Bowerman & S. Levinson (Eds.), Language acquisition and conceptual development, Cambridge: Cambridge University Press, 475-511.
Brown, A., & Chen, J. (2013). Construal of manner in speech and gesture in Mandarin, English, and Japanese. Cognitive Linguistics, 24, 605–631. doi:10.1515/cog-2013-0021
Chen, L., & Guo, J. (2008). Motion events in Chinese novels: Evidence for an equipollently-framed language. Journal of Pragmatics, In Press, Corrected Proof, Available online 9 December 2008, ISSN 0378-2166, DOI:10.1016/j.pragma.2008.10.015.
Choi, S., & Bowerman, M. (1991). Learning to express motion events in English and Korean: The influence of language-specific lexicalization patterns. Cognition, 41, 83-121.
Chomsky, N. (1965). Aspects of the Theory of Syntax. Boston: The MIT press.
Feiz, P. (2011). Traveling through space in Persian and English: A comparative analysis of motion events in elicited narratives. Language Sciences, 33(3), 401–416
Fodor, J. A. (1983). The modularity of mind: An essay on faculty psychology. Boston: The MIT Press.
Harr, A. K. (2012). The impact of language-specific factors in first language acquisition: the expression of motion in French and German, Studies on Language Acquisition. Berlin: Mouton de Gruyter.
Hickmann, M. & Hendriks, H. (2006). Static and dynamic location in French and English. First Language, 26(1), 103-135.
Hickmann, M., Taranne, P., & Bonnet, Ph. (2009). Motion in first language acquisition: manner and path in French and in English. Journal of Child Language, 36(4), 705-741.
 Hickmann, M. (2011). How children express caused motion events in Chinese and English: universal and language-specific influences. Lingua, 121, 1796–819.
Johnson, J. R., & Slobin, D. I. (1979). The development of locative expressions in English, Italian Serco- Croatian and Turkish. Journal of Child Language, 6, 529-545.
Jovanović, J., & Kentfield, M. (1998). Manifold manner: An exploratory analysis of French and English verbs of motion. Unpublished paper, Department of Psychology, University of California, Berkeley.
Landau, B., & Jackendoff, R. (1993). What and Where in spatial language and spatial cognition. Behavioral and Brain Sciences, 16(2), 217–238.
Levinson, S. C. (2003). Language and Mind: Let's get the Issue straight! In D. Gentner & S. Goldin-Meadow (Eds.), Language in Mind. Advances in the study of language and thought (pp. 25–46). Cambridge, MA: MIT Press
Mandler, J. M. (1998). Representation. In W. Damon, D. Kuhn, & R.S. Siegler (Eds.), Handbook of child psychology, Vol. 2., New York: Wiley, 255-308.
McNeill, D. (Ed.). (2000). Language and gesture: Window into thought and action. Cambridge: CambridgeUniversity Press.
Ozcalışkan, Ş., Lucero, C., & Goldin-Meadow, S. (2016). Does language shape silent gesture? Cognition, 148, 10–18.
 Papafragou, A., Hulbert, J., & Trueswell, J. (2008). Does language guide event perception? Evidence from eye movements. Cognition, 108(1), 155–184.
 Poshtvan, H., & Haghbin, F. (2015). Representation of motion events In Persian speaking children's narratives; a cognitive approach. Language Related Research, 6(3), 19-40.
Slobin, D. I. (1987). Thinking for speaking. Proceedings of the Thirteenth Annual Meeting of the Berkeley Linguistics Society, 435-444.
Slobin, D. I. (1991). Learning to think for speaking: Native language, cognition and rhetorical style. Pragmatics, 1, 7-25.
Slobin, D. I., & Hoiting, N. (1994). Reference to movement in spoken and signed languages: Typological considerations. Proceedings of the Twentieth Annual Meeting of the Berkeley  Linguistic Society: General Session Dedicated to the Contributions of Charles J. Fillmore, Berkeley, CA: Berkeley Linguistics Society, 487–505.
Slobin, D. I. (1996). From "thought and language" to "thinking to speaking". In J. J. Gumperz & S. C. Levinson (Eds.), Rethinking linguistic relativity. Cambridge: Cambridge University Press, 70-96.
Slobin, D. I. (2000). Verbalized events: A dynamic approach to linguistic relativity and determinism. In S. Niemeier & R. Dirven (Eds.), Evidence for Linguistic Relativity, (Vol. 198. Amsterdam: John Benjamins, 107-138
Slobin, D. I. (2003). Language and thought online: cognitive consequences of linguistic relativity. In D. Gentner & S. Goldin-Meadow (Eds.), Language in mind: advances in the study of language and thought, Cambridge, Mass.: MIT Press, 157–191.
Slobin, D. I. (2004). The many ways to search for a frog. In S. Ströqvist & L. Verhoeven (Eds.), Relating events in narrative: Vol. 2. Typological and contextual perspectives, Mahwah, NJ: Lawrence Erlbaum, 219–257
Slobin, D. I. (2006). What makes manner of motion salient? Explorations in linguistic typology, discourse and cognition. In M. Hickmann & S. Robert (Eds.), Space in Languages: Linguistic Systems and Cognitive Categories, Amsterdam: John Benjamins, 59-81.
 Soroli, E. (2011). Typology and spatial cognition in English, French and Greek: evidence from eye-tracking. In Antonis Botinis (ed.), Proceedings of the ISCA Tutorial and Research Workshop on Experimental Linguistics, Paris: International Speech Communication Association &University of Athens, 127-130.
Talmy, L. (1985). Lexicalization patterns: Semantic structure in lexical forms. In Schopen, T. (ed.), Language typology and syntactic description (vol. 3): Grammatical categories and the lexicon, Cambridge: Cambridge University Press, 57–149.
Talmy, L. (2000). Toward a cognitive semantics. Cambridge, MA: MIT Press.
Verkerk, A. (2014). Diachronic change in Indo-European motion event encoding. Journal of Historical Linguistics, 4(1), 40–83
Whorf, B. L. (1956). Language, thought, and reality. Cambridge, MA: MIT Press.