Document Type : Research Paper
Authors
1 Associate Professor, Faculty of Foreign Languages, Islamic Azad University, Tehran North Branch, Tehran, Iran
2 PhD in English Language Teaching, Faculty of Foreign Languages, Islamic Azad University, Tehran North Branch, Tehran, Iran;
3 Associate Professor, Faculty of Foreign Languages, Islamic Azad University, Tehran North Branch, Tehran, Iran;
Abstract
The aim of the present study was two-fold. First, it intended to investigate the relationship between perspective taking and bilingualism; second, it studied gender differences in perspective taking. To do so, a total of 100 balanced bilinguals and their 100 matching monolinguals (based on age, gender, and socioeconomic status) were selected. The participants completed a self-assessment sheet which could help the researchers to label them as bilinguals or monolinguals. A Persian translation of the Perspective Taking section of the Interpersonal Reactivity Index by Davis (1983) was administered. The questionnaire consisted of Likert-type questions which had positive and negative scores. Two independent-samples t-tests were run to compare the perspective taking of monolinguals to that of the bilinguals and to examine whether there is a difference between the female and male participants’ perspective taking. The results of the first t-test indicated that the bilinguals had higher perspective taking than the monolinguals. Furthermore, the second t-test showed that the female participants outperformed the male participants in perspective taking.
Keywords
دوزبانگی در عرصة بینالملل و همچنین در پژوهش روز در حال گسترش است. بر اساس آمارهای کمیسیون اروپا، امروزه 56 درصد از کل جمعیت جهان دوزبانه یا چندزبانه هستند. تنها در ایران، به طور تخمینی، 7/33 میلیون دوزبانه در سراسر کشور زندگی می کنند. بر اساس سرشماری سال 1383، 42 درصد از جمعیت کشور دو زبانه گزارش شدند (Hamidi, 2005). در حال حاضر در ایران در مجموع به 14زبان مختلف صحبت میشود (C.I.A. Factbook, 2010) و این درحالی است که زبان رسمی آموزش در مدارس و نیز زبان رسانهای در کانالهای مختلف صدا و سیمای سراسری، فارسی است. این مسأله موجب شده افرادی که در منزل به زبانهای دیگری سخن میگویند، در برههای از زندگی با زبان فارسی برخورد کنند و در نهایت، فارسی را افزون بر زبان مادری خود فرا بگیرند. تنوع زبانی در ایران لزوم پژوهشهای دوزبانه در ایران را نشان میدهد.
پژوهشهای دوزبانگی بهطور گسترده در دنیا در حال رشد است. تاکنون برتری دوزبانهها نسبت به همتایان یکزبانهشان در پژوهشهای متعددی بررسی شده است (Valian, 2015)؛ برای مثال، برتری عملکرد اجرایی ذهنی افراد دوزبانه (Kovacs & Mehler, 2009)، تمرکز بالاتر (Bialystok, 1999)، و مقاومت بیشتر آنها در مقابل بیماری زوال عقل (Alladi, et al., 2013) در پژوهشهای پیشین گزارش شده است. همچنین، در پژوهشها به دفعات گزارش شده که افراد دوزبانه سطح اتخاذ دیدگاه بالاتری نسبت به افراد یکزبانه دارند (Greenberg, Bellana, & Bialystok, 2013; Hsin & Snow, 2017; Nguyen & Astington, 2014)). این میزان در میان زنان بیشتر از مردان مشاهده می شود (Kessler, Cao, O'Shea, & Wong, 2014; Van der Graaff, Branje, De Wied, Van Lier, & Meeus, 2014).
اکثر پژوهشهای دوزبانگی، خارج از ایران، و بخصوص در کشورهایی مانند کانادا و امریکا، که دو زبان رسمی دارند و یا مهاجرپذیر هستند، انجام میشود. با توجه به پیشینة تاریخی ایران و تنوع قومیتی و زبانی مطلوب در این کشور، زمینه مساعدی برای پژوهشهای دوزبانگی فراهم است، اما بر خلاف انتظار، نویسندگان مقالة حاضر موفق به یافتن پژوهشی با موضوع اتخاذ دیدگاه افراد دوزبانه در ایران نشدند.
پژوهش حاضر بر آن است که ارتباط بین دوزبانگی و اتخاذ دیدگاه را بررسی کند و همچنین درصدد است تفاوت میزان اتخاذ دیدگاه در زنان و مردان را بسنجد. بر این اساس، پرسشهای پژوهش به صورت زیر مطرح شدند:
1- آیا تفاوتی در میزان اتخاذ دیدگاه افراد دوزبانه و یکزبانه وجود دارد؟
2- آیا بین میزان اتخاذ دیدگاه زنان و مردان تفاوت وجود دارد؟
2. مرور پیشینهها
2ـ1. دوزبانگی
در تاریخچة آموزش زبان، دوزبانگی تنها مزیّتی در برقراری ارتباط با دیگران بود و حتی در مطالعات شناختی، گاهی اوقات دوزبانگی دلیلی برای نگرانی والدین محسوب میشد، چراکه اینگونه تصور میرفت که کودکان دوزبانه گیج شده و نمیتوانند زبان مادری خود را بهخوبی فرا بگیرند (Barac & Bialystok, 2011). در سالهای اخیر، ابعاد تازهتری از مزایای دوزبانگی مورد بررسی قرار گرفته و توسط پژوهشگران به اثبات رسیده است، مانند داشتن تمرکز بالاتر در افراد دوزبانه (Bialystok, 1999)، برتری آنها در اولویتبندی امور و چندکارگی (Poarch &Bialytsok, 2015)، و همچنین در حل مسأله و تفکر خلاق (Bialystok, 1999). چنین مزایایی زمینة توجه بیشتر به یادگیری زبان دوم از سن پایینتر تا سطح مهارت بالاتر یا دوزبانهشدن را فراهم میآورد.
اینکه به چه کسی دوزبانه گفته میشود، همچنان مورد بحث است. دوزبانگی پایه، یعنی تسلط کامل و یکاندازه به دو زبان، پدیدهای نادر است و تنها در دنیای نظری واقعیت دارد. مهارتهای زبانی افراد نسبی هستند و به متغیرهای گوناگونی چون پیشینة افراد، زمینههای اجتماعی، و میزان تعامل فرد با دیگران و با زبان بستگی دارند (Savignon, 2002). افزون بر آن، میزان مهارت در هر زبان در طول زندگی فرد دوزبانه متغیر است و ممکن است با سفر از کشوری به کشور دیگر و یا با قرارگیری در محیط زبانی دیگر تغییر کند؛ بهطور مثال، چنانچه فرد دوزبانهای که به هر دو زبان فارسی و آذری تسلط دارد، در محیط فارسیزبان کار کند و با گویشوران این زبان معاشرت بیشتری داشته باشد، زبان فارسی زبان غالب او خواهد بود و ممکن است مهارت وی در زبان آذری را تحت تأثیر قرار دهد یا آمادگی ذهن او در پردازش این زبان را دستخوش تغییر کند.
ازاینرو، در ادبیات موضوع، تعاریف مختلفی از دوزبانگی یافت میشود. در تعریف دوزبانگی از بلومفیلد (Bloomfield, 1933) میخوانیم که فرد دوزبانه به دو زبان به صورت روان صحبت میکند، ولی در تعریف گراسجین از دوزبانگی آمده است که فرد دوزبانه کسی است که در حدی به دو زبان اشراف دارد که بتواند نیازهای خود را با استفاده از هر زبان بر طرف کند (Grosjean, 1998). از سوی دیگر، از منظر بایلیستاک، کودکان میتوانند تنها با یادگیری یک زبان محاوره و یک زبان اشاره، دوزبانه شوند (Bialystok, 2003). بایلیستاک نسبت به وجود مرزی روشن بین مهارت بومی و مهارت در زبان دوم خوش بین نیست، ازاینرو، چنین اظهار میکند که این عدم شفافیت، توافق بر سر تعریفی مشخص از بومیبودن در زبان را دشوار میسازد. از نظر وی، بهترین تعریف دوزبانگی، تعریفی است که دو دیدگاه زبانشناسی و عملی را در خود بگنجاند، بدان معنا که هم شامل درک زبانی مطرح در نظریههای رسمی باشد و هم مهارت های ارتباطی موجود در نظریههای عملی را شامل شود (Bialystok, 2003).
در توصیف دوزبانگی، مفتون و شکیبافر[1] (2011) مهمترین عامل تعیینکننده را میزان دانش فرد نسبت به زبانی که استفاده میکند، میدانند؛ تعریفی که شامل هر دو بُعد زبانشناسی و عملی مهارت زبان میشود. مکی[2] (2000) معتقد است که مهارت زبانی در بهترین حالت باید در یک طیف تعریف شود. بنابراین، میتوان گفت دوزبانگی یک توانایی نسبی است که با گذر زمان تغییر میکند و بهتر است به کمک یک طیف اندازهگیری شود.
2ـ2. اتخاذ دیدگاه
اتخاذ دیدگاه از تواناییهای شناختی مهم در روانشناسی شناختی و رشدی است. وندرگراف[3] و همکارانش (2014) اتخاذ دیدگاه، که به آن همدلی شناختی نیز گفته میشود را «آگاهی و درک احساسات فردی دیگر» (ص 881) تعریف میکنند و آن را در مقابل همدلی عاطفی قرار میدهند و از آن به تجربة احساسات به همراه حس نگرانی و یا حتی تأسف برای دیگری یاد میکنند.
یکی از نظریههای اساسی که به طبقهبندی اتخاذ دیدگاه میپردازد، نظریة ذهن است که بیشتر توسط بارن کوهن[4] (1995) به آن پرداخته شده است. اشلینگر[5] (2009: 435) دربارة این نظریه میگوید: «نظریة ذهنی به توانایی فرد در استنتاج آنچه دیگران به آن میاندیشند یا احساس میکنند، میپردازد و هدفش پیشبینی این موضوع است که دیگران در رویارویی با موقعیتهای خاص ممکن است چه عملی انجام دهند» و فقدان آن را کوری ذهنی مینامد. نظریة ذهن، پنج سطح برای اتخاذ دیدگاه قائل است:
سطح اول، اتخاذ دیدگاه بصری: فرد بداند که دیگران میتوانند بهصورتی متفاوت ببینند؛ سطح دوم، اتخاذ دیدگاه بصری پیچیده: فرد بداند که دیگران میتوانند هر آنچه را که او میبیند بهصورتی متفاوت ببینند؛ سطح سوم، دیدن منتهی به دانستن میشود؛ سطح چهارم، باور درست: پیشبینی رفتار فرد دیگر بر اساس دانشی که میدانیم دارد؛ سطح پنجم، باور نادرست: پیشبینی رفتار فرد دیگر بر اساس دانش اشتباهی که میدانیم دارد.
نظریة ذهن به دلیل ناتوانی در تبیین فرایندهای شناختی لازم برای اتخاذ دیدگاه، مورد انتقاد قرارگرفته است. نظریهای بروزتر که برای دستهبندی اتخاذ دیدگاه بهکار گرفته میشود، نظریة چارچوب ارتباطی است (Barnes-Holmes, et al., 2001). براساس این نظریه، پاسخ منطقی کاربردی قراردادی در پس هر پدیدة بنیادی نهفته است که متشکل از شناخت و زبان انسان است، مانند
نامگذاری، نقل داستان، شوخی، استعاره و اتخاذ دیدگاه. پژوهشگران نظریة چارچوب ارتباطی، الگوهای پاسخ منطقی کاربردی قراردادی را چارچوبهای ارتباطی مینامند و سه ویژگی اصلی برای آن ها قائل هستند: 1- استلزام متقابل که رابطة بین دو کنشگر یا دو اتفاق را توصیف میکند؛ 2- استلزام ترکیبی که مربوط به سه کنشگر یا بیشتر است؛ 3- دگرگونی عملکرد کنشگرها که به ویژگی رفتاری گفته میشود که برای روابط کنشگرها، محتوای روانشناختی فراهم میکند. در رابطه با اتخاذ دیدگاه، این نظریه سه قالب ارتباطی را شناسایی میکند: من و تو، اینجا و آنجا، اینک و آنگاه (Barnes-Holmes, et al., 2001).
بین نظریة ذهن و نظریة چارچوب ارتباطی، همپوشانیهایی نیز وجود دارد؛ بهطور مثال، هنگامی که فرد میتواند جسمی را از موقعیت متفاوتی از فرد دیگر، به گونهای دیگر ببیند، آنطورکه در سطح نظریة ذهن به آن اشاره شده است، رفتار آن شخص با چارچوب اینجا و آنجای نظریة چهارچوب ارتباطی منطبق است.
فلاول[6] و همکارانش (1981) اتخاذ دیدگاه را به دو زیر مجموعه تقسیم میکنند. از نظر آنان، سطح یک مربوط است به آن چه فرد مقابل میتواند درک کند، درحالیکه سطح دوم بهدنبال فهم دیدگاه فرد مقابل و درک او از دنیاست.
2ـ3. جنسیت در دوزبانگی
در روانشناسی، تفاوت جنسیت در دو سطح مطرح میشود: سطح اول اشاره به تمایزات جنسی با ریشة زیستشناختی و تمایلات بیولوژیکی دارد. سطح دوم به تمایزات جنسیتی با ریشة فرهنگی ـ هنری اشاره میکند(Mazaheri, 2004) . اگر سخنگویان مختلف افکار متفاوت داشته باشند، این سؤال پیش میآید که کسانی که بیش از یک زبان دارند چگونه میتوانند، فکر کنند. زمانی که زبان مربوط به یک هویت است و هویت با توجه به جنسیت، شکل و فکر متفاوتی را دنبال میکند، اهمیت دوزبانگی بارزتر و شکل و ظاهری پیچیدهتر به خود میگیرد و باید در مسأله دوزبانگی تأثیر تفکرات ادراکی در جنسیتهای متفاوت را مد نظر قرار داد (Green, 1998, Odlin, 2003, Pavelenko, 2005).
در ارتباط با مسأله تفاوتهای مردان و زنان میتوان با قاطعیت بیان کرد که پژوهشهایی که در دهه اخیر انجام شده نشان میدهد که تفاوتهای قابلتوجهی بین ظرفیتهای هوش در پدیدة دوزبانگی بین زنان و مردان وجود دارد. مثلاً سوچینگ[7] (2009)، در پژوهشی درباره ارزیابی هوش چندگانة جمعی از معلمان زن و مرد در تایوان، نشان داد که زنان در هوش زبانی نسبت به مردان ارجحیت دارند و از توانایی بیشتری در این زمینه برخوردارند. میردهقان و همکارانش (1390) در پژوهشی بر عملکرد دوزبانههای آذری ـ فارسی با یکزبانههای فارسیزبان در درک ضربالمثلها نشان داد که جنسیت در این زمینه تأثیر دارد و زنان از کارایی بالاتری نسبت به مردان برخوردارند.
در قرن بیستم، عموم دانشمندان بر این باور بودند که ازلحاظ جنسیت تفاوتی در بین زنان و مردان در هوش عمومی آنها وجود ندارد، اما این اجماع دیدگاه توسط لین[8] (1994) مورد بررسی قرار گرفت. او با ارائه پژوهشهایی در این زمینه، متوجه تغییراتی در زمینة ادراکی و هوشی مردان و زنان شد. بهاینترتیب، دوزبانهها دارای خزانة وسیعتر زبانشناختی، انعطافپذیری شناختی و راهبردهای پردازشی بیشتری نسبت به تکزبانهها بودند و همچنین در یادگیری زبان، زنان نسبت به مردان توانمندتر بودند (Cenoz, 2003).
2ـ4. شاخص اندازهگیری واکنش پذیری بین فردی (IRI[9])
همدلی، یعنی همان واکنشپذیری عاطفی ما نسبت به تجارب دیگران (Chopik, et al., 2017) و اتخاذ دیدگاه، در روانشناسی دو اصطلاح با تعاریف بسیار نزدیک بودند و در بسیاری از مطالعات به یکدیگر ارتباط داده میشدند (بهطور مثال، Penner, et al., 1997; Trad, 1986). در این مطالعات، از اتخاذ دیدگاه بهعنوان همدلی شناختی یاد شده و در مقابل همدلی عاطفی قرار گرفته است، اما در دهة 80 میلادی، دیویس[10] (1983) بین دو مفهوم اتخاذ دیدگاه و همدلی شناختی تمایز قائل شد و توضیح داد که اتخاذ دیدگاه یکی از ابعاد همدلی است. او همدلی را دارای چهار بُعدِ همدلی خیالی، نگرانی همدلانه، پریشانی شخصی، و اتخاذ دیدگاه میداند. درپی آن، دیویس درصدد برآمد که تفاوتهای فردی در این چهار بعد را اندازهگیری کند و درنتیجه، شاخص اندازهگیری واکنشپذیری بین فردی (IRI) را بهوجود آورد. از آن زمان، این شاخص بهطور گسترده در پژوهشهایی از کشورهای مختلف در سراسر جهان استفاده شده است؛ بهعنوان نمونه، میتوان به پژوهشهای آلترمن[11] و همکاران (2003)، ژیلت[12] و همکاران (2013) و فرناندز[13] و همکاران (2011) اشاره کرد. در پژوهشی که در مقیاس بزرگ انجام شد، چوپیک[14] و همکارانش (2017) تنوع فرهنگی در همدلی را در نمونهای به بزرگی 104365 فرد بزرگسال از 63 کشور مختلف مورد مطالعه قرار دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که کشورهایی که همدلی بالاتری دارند، دارای سطوح بالاتری از کلگرایی، وجدانگرایی، توافقداشتن، عزت نفس، رفاه ذهنی[15]، بروز عاطفی و رفتار مشروع نیز هستند.
5-2. هزینة اتخاذ دیدگاه
مروری بر ادبیات پیشین در زمینه ی اتخاذ دیدگاه، تنها بیانگر محاسن آن نیست، بلکه با مشکلاتی نیز همراه است. منکزک، دلونگیس و چن[16] (2016) معتقدند میزان زیاد همدلی منجر به واکنشپذیری فیزیولوژیکی میشود. آنها چنین توضیح میدهند که هنگامی که فرد بهطور مداوم در حال همدلی است، باید دیدگاهها و رفتار شخصی خود را به صورت غیرواکنشی نمود دهد و چنین سرکوب عاطفیای بهنتیجة عکس میانجامد و به شکل پاسخ های فیزیولوژیکی به عوامل استرسزا نمود میکند.
در پژوهشی دیگر، ترانت[17] و همکاران (2012) نسبت به تأثیرات منفی اتخاذ دیدگاه بیش از حد هشدار میدهند. این پژوهشگران توضیح میدهند که در مواردی که فرد به میزان زیاد با افراد دیگر گروه همدردی می کند، این اتخاذ دیدگاه بالا میتواند منجر به کلیشهانگاری افراد خارج از گروه شود. بر این اساس، چنین مراتبی ممکن است باعث شکلگیری قضاوتهای منفی این فرد در مورد افراد خارج از گروه شده و در نهایت، به روابط بینگروهی آسیب بزند.
2ـ6. پیشینه پژوهش در مورد اتخاذ دیدگاه، دوزبانگی و جنسیت
اتخاذ دیدگاه افراد دوزبانه و یکزبانه در پژوهشهای پیشین نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. انگوین و استینگتن[18] (2014) تعداد 24 نفر یکزبانه و 24 نفر دوزبانه را مورد مطالعه قرار دادند و درحالیکه سن و پیشزمینة اجتماعی را ثابت نگه داشته بودند، به مقایسه نمرات «باور نادرست» آنها با یکدیگر پرداختند. همان طور که در بخش پیشینة پژوهش گفته شد، بر اساس طبقهبندی انجامشده توسط نظریة ذهن، باور نادرست، سطح پنجم از اتخاذ دیدگاه است. نتایج این پژوهش نشان داد افراد دوزبانه از سطح بالاتری ار اتخاذ دیدگاه برخوردارند، اما فقط هنگامی که مهارت آنها در زبان دوم ثابت نگه داشته شود. دلیل دستیابی به چنین نتایجی واضح است، چراکه آزمون های باور نادرست نیاز به مهارت زبانی بالایی دارند و این مسأله میتوانسته در پژوهش نامبرده عاملی تعیینکننده باشد.
پژوهشی دیگر توسط گرینبرگ، بلانا و بایلیستاک[19] (2013) به مقایسة اتخاذ دیدگاه فضایی در افراد دوزبانه و یکزبانهای که از نظر هوش سیال و توانایی کلامی یکسان بودند، پرداخت. در توضیح نتایج که به نفع افراد دوزبانه بود، پژوهشگران بهوجود هماهنگی بین عملکرد اجرایی ذهنی با اتخاذ دیدگاه اشاره کردند و چنین نتیجهگیری کردند که چون عملکرد اجرایی ذهنی در افراد دوزبانه بالاتر است، دارای اتخاذ دیدگاه بهتری هستند.
اتخاذ دیدگاه اجتماعی افراد دوزبانه و یکزبانه نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش هسین و اسنو[20] (2017) بر دانشآموزان دوزبانه از گروههای اقلیت زبانی و دانشآموزان یکزبانة انگلیسی زبان در آمریکا نشان میدهد که با وجود اینکه دانشآموزان دوزبانه، مهارت بالایی در انگلیسی بهعنوان زبان دوم نداشتند، در نگارش انشاء استدلالی انگلیسی نسبت به همسالان یکزبانة امریکایی، دارای اتخاذ دیدگاه بالاتری بودند.
در بررسی نقش جنسیت در مطالعات اتخاذ دیدگاه، به یافتههای درخور توجهی برمیخوریم. وندرگراف و همکارانش (2014) تعداد 497 نوجوان را طی شش دوره مورد مطالعه قرار دادند. از این نوجوانان خواسته شد تا سطح اتخاذ دیدگاه خود را با استفاده از یک پرسشنامه گزارش کنند. با گذشت هر دوره از سنین نوجوانی، نتایج اتخاذ دیدگاه بالاتری بهدست آمد، اما سطح اتخاذ دیدگاه در دختران از نظر آماری بهطور معناداری بالاتر از اتخاذ دیدگاه در پسران بود. در توضیح این یافته، پژوهشگران چنین اظهار کردند که این نتایج ممکن است به دلیل افزایش سطح هورمون تستوسترون در پسران به دلیل نزدیکی به سن بلوغ جنسی باشد. در پژوهش دیگری نیز به برتری میزان اتخاذ دیدگاه در زنان از فرهنگهای مختلف اشاره شده است و این در حالی است که سرعت عمل مردان در انجام آزمونهای اتخاذ دیدگاه نسبت به زنان بالاتر است (Kessler, et al., 2014).
2ـ7. پیشینه پژوهش در مورد اتخاذ دیدگاه و دوزبانگی در ایران
گرچه نویسندگان اثر حاضر موفق به یافتن پژوهشی که مشخصاً به مقایسة اتخاذ دیدگاه در افراد دوزبانه و یکزبانه پرداخته باشد، نشدند، اما پژوهشهایی مرتبط با این مباحث در دسترس قرار دارند. نزدیکترین پژوهش به پیشینة مورد بحث، اثری است از بحری و بحری (1396) که در مطالعهای مقایسهای به بررسی تفاوت نظریة ذهن در افراد دوزبانه و یکزبانه پرداختند. این پژوهشگران، دانشجویان دختر فارسی زبان و دانشجویان دختر فارسی ـ آذریزبان همتا با آنها را مطالعه نموده و دریافتند که نظریه ذهن در افراد دوزبانه و یکزبانه تفاوت معناداری دارد، و در افراد دوزبانه بالاتر گزارش شده است. آنان چنین نتیجهگیری کردند که دوزبانگی باعث بهبود عملکرد مغز در نظریة ذهن میشود.
در پژوهشی دیگر که فارغ از متغیر زبان به مطالعة اتخاذ دیدگاه، و یا به گفتة پژوهشگران آن مطالعه، دیدگاهگیری، پرداخته است، جوکار، سامانی و فولادچنگ (2000) تعداد 70 نفر کودک دختر و پسر در دورة پیشدبستانی را به صورت انفرادی با سه نوع تکلیف مختلف اتخاذ دیدگاه (که شامل تکالیف خانة عروسکها، مهرهها و آب نبات بود)، مورد بررسی قرار دادند. نتایج پژوهش مورد بحث حاکی از آن بود که تفاوت در اتخاذ دیدگاه به نوع تکلیف وابسته بوده و هر چه تکالیف با تجربیات روزمرة کودک همسوتر باشد، احتمال اتخاذ دیدگاه دیگران توسط کودک بیشتر است.
محمدی و امیری (1395) تعداد 192 دانشآموز دبستانی در شهر اصفهان را به دو دسته ی زورگو و قربانی تقسیم کردند و پرسشنامهی همدلی برایانت (1982) را بر این جامعة آماری اعمال نمودند. به گفتة این پژوهشگران، نتایج آزمونهای تی گزارششده نشان داد که میزان همدلی در این دو گروه تفاوت معناداری ندارد، اما تفاوت در اتخاذ دیدگاه آنها معنادار است. آنان توصیه کردند که به منظور بهبود روابط بینفردی، باید اتخاذ دیدگاه و همدلی بهعنوان مهارتهای اساسی در آموزش رسمی و اصول فرزندپروری قرار گیرند.
در پژوهشهای متمرکز بر جامعة آماری بزرگسال، به مواردی چون پژوهش یعقوبی و محمدزاده (1395) برمیخوریم. این پژوهشگران به بررسی تأثیر آموزش دیدگاهگیری اجتماعی بر سبکهای حل تعارض زوجین پرداختند. نمونه آماری شامل 60 زوج در دو گروه 30 نفره ( گروه آزمایش و گروه گواه) بودند و تنها گروه آزمایش، در 10 جلسه، تحت آموزش اتخاذ دیدگاه قرار گرفتند. با مقایسة نتایج ارزشیابی سبکهای حل تعارض دو گروه، قبل و بعد از جلسات آموزشی گروه آزمایش و همچنین، یک ماه پس از اتمام جلسات آموزشی، نشان داده شد که آموزش اتخاذ دیدگاه باعث افزایش معنادار نمرة سبکهای حل تعارض زوجین شده و این تغییر با گذر زمان ماندگار است.
از سوی دیگر، پژوهشهایی که بر متغیر دوزبانگی تأکید دارند، بیشتر به بررسی دیگر ویژگیهای شناختی افراد دوزبانه، مانند کارکردهای اجرایی، حافظة فعال و پردازش ذهنی پرداختهاند و تأکید کمتری بر جنبة اتخاذ دیدگاه این جامعة آماری داشتند؛ به طور نمونه، گلستانی فرد، نیکوگفتار و شمس اسفندآباد (1395) اقدام به مقایسة کارکردهای اجرایی و حافظة 120 دانش آموز دختر و پسر 7 تا 12 سالة دوزبانه و یکزبانه نمودند. نتایج نشان داد که کارکردهای اجرایی سازماندهی و برنامهریزی و انعطافپذیری دانشآموزان یکزبانه و دوزبانه تفاوت معناداری را داراست، درحالیکه در حافظة فعال و منفعل بین این دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشده است. افزون بر آن، دو گروه تفاوتهای جنسیتی چندانی نداشتند، بهجز یک مورد، که کارکرد اجرایی انعطافپذیری دختران یکزبانه بود که نتایج بالاتری را از پسران نشان داد.
شفیعآبادی، محمدیفر و رضایی (1396)، با استفاده از آزمون های ان بک[21] حافظة فعال افراد دوزبانة فارسی ـ آذری و یکزبانهی فارسی را مقایسه کردند. نتایج نشاندهندة تفاوت معنادار بین دو گروه بود و بیانگر این که تأثیر دوزبانگی بر عملکرد حافظهی فعال مثبت است. همچنین، گزارش شد که عملکرد شرکتکنندگان پسر در تکالیف حافظة فعال غیرکلامی بهتر از دختران است.
واعظی، ذوالفقاریاردچی و رحیمی (1391) با اعمال آزمون وکسلر بر 25 کودک دبستانی 8 تا 10 سال دوزبانه و تکزبانه به این نتیجه رسیدند که عملکرد ذهنی و هوش افراد دوزبانه و یکزبانه تفاوت معناداری ندارد و ازاینرو دوزبانگی منتهی به عملکرد ذهنی بالاتر نمی شود.
2ـ8. اندازهگیری اتخاذ دیدگاه
در پژوهش حاضر، برای اندازه گیری اتخاذ دیدگاه از بخش اتخاذ دیدگاه شاخص اندازهگیری واکنشپذیری بینفردی دیویس[22] (1983) استفاده شد. این بخش شامل شش پرسش است که تعداد چهار پرسش دارای امتیاز مثبت و تعداد دو پرسش دارای امتیاز منفی هستند. امتیازات بین صفر و چهار است و بالاترین و پایینترین امتیازات کلی به ترتیب 16 و 8- امتیاز است.
2ـ9. خودارزیابی سطح دوزبانگی
نظر به اینکه در نتایجی که از آزمونهای زبان به دست میآید، مهارت تستزنی و یا مهارت شرکت در آزمون نیز دخالت دارد، در پژوهش حاضر، برای ارزیابی سطح زبان شرکتکنندگان از برگة خودارزیابی استفاده شد. این برگه شامل سؤالاتی دربارة تعداد زبانهایی که شرکتکنندگان میدانستند، میزان برخورد روزانة آن ها با هر زبان (به درصد)، مدت زمان آشنایی آنها با هر زبان (به سال)، محیطی که زبان در آن آموخته شده و تمرین شده بود، و سن شروع هر زبان بود. برای کنترل تأثیر عامل ذهنی فردی[23] یک دستورالعمل امتیازدهی[24] به برگة خودارزیابی اضافه شد. همچنین، از طریق مصاحبة فردی با شرکتکنندگان، پژوهشگران اطمینان حاصل نمودند که آنان به ارزش واقعی نمراتی که به خود میدادند، واقف بودند. در مقیاس از صفر تا 10، کسانی که صرفاً به زبان دوم خود نمرة بالاتر از 8 داده بودند، دوزبانه در نظر گرفته شدند و افرادی که به خود نمره کمتر از 4 داده بودند، یکزبانه تشخیص داده شدند. افرادی که به خود بین 4 تا 8 نمره داده بودند، در نمونة مطالعاتی این پژوهش محسوب نشدند.
3. روششناسی
نمونة آماری پژوهش حاضر تعداد 200 نفر بزرگسال است که با روش غیرتصادفی گلوله برفی انتخاب شدهاند. در ابتدا، با استفاده از برگة خودارزیابی، 100 فرد دوزبانه انتخاب شدهاند و سپس، با 100 فرد یکزبانه که از نظر سن، جنسیت و سطح تحصیلات با آنها همتا بودهاند، جور شدهاند. میانگین سن شروع دوزبانگی در افراد دوزبانة این پژوهش 90/4 است که دلالت بر حضور گروهی افراد دوزبانه دارد که از سن کم زبان دوم را شروع کردهاند. این افراد دارای پیشینههای زبانی گوناگونی بودهاند: 39 نفر دوزبانة ارمنی ـ فارسی، 34 نفر دوزبانة آذری ـ فارسی، 25 نفر دوزبانة کردی ـ فارسی، یک نفر دوزبانة انگلیسی ـ فارسی و یک نفر دوزبانة ترکمن ـ فارسی. زبان مادری همة یکزبانهها فارسی بوده و به زبان دیگری تسلط نداشتهاند. نمونه شامل 74 زن (37 نفر یکزبانه و 37 نفر دوزبانه) و 126 مرد (63 نفر یکزبانه و 63 نفر دوزبانه) بوده است. طیف سنی هر دو گروه افراد دوزبانه و یکزبانه نزدیک به یکدیگر بوده است. میانگین سنی برای یکزبانهها 08/35 سال با انحراف معیار 03/13 و برای دوزبانه ها میانگین سنی 94/34 با انحراف معیار 66/12 بوده است.
سطح اجتماعی شرکتکنندگان از طریق پیشینة تحصیلی آنها اندازهگیری شده است. بهاین منظور، به هر دورة تحصیلی بهطور قراردادی امتیازی تعلق گرفته است؛ به طور مثال، به مدرک تحصیلی دیپلم امتیاز 1 و به مدرک دانشگاهی دکتری امتیاز 5 اختصاص یافته است. چنانچه شرکتکنندگان درحال تحصیل برای اخذ مدرک تحصیلی بالاتر بودند، میزان 5/0 امتیاز بیشتر از مدرک تحصیلی فعلی خود امتیاز گرفتهاند؛ مثلاً دانشجوی کارشناسی ارشد امتیاز تحصیلی 5/3 را بهعنوان امتیاز سطح اجتماعی خود اخذ کرده است. میانگین سطح اجتماعی یکزبانهها 70/2 با انحراف معیار 18/1 و برای دوزبانه ها 72/2 با انحراف معیار 22/1 بوده است.
4. تحلیل دادهها
اولین پرسش این پژوهش مربوط به بررسی تفاوت نمرات اتخاذ دیدگاه افراد دوزبانه و یکزبانة نمونه مورد مطالعه است. برای پاسخ به این پرسش، از آزمون تی استفاده شده است. جدول 1 نتایج حاصل را نشان میدهد. همانگونه که در جدول مشخص است، نمرات اتخاذ دیدگاه افراد دوزبانه دارای میانگین = 54/10 و انحراف معیار = 92/2 و افراد یکزبانه دارای میانگین = 07/9 و انحراف معیار = 45/4 هستند. میزان تی بدستآمده (75/2 در سطح معناداری 05/0 از نظر آماری تفاوت معناداری را نشان میدهد. بزرگی این تفاوت در میانگین نمرات (تفاوت میانگینها = 47/1، 95% سی آی: 52/2 تا 17/4) نسبتاً کم است (مجذور اتا= 03/0).
جدول (1): آزمون تی با نمونه های مستقل برای اتخاذ دیدگاه افراد دوزبانه و یکزبانه
|
F |
Sig |
t |
df |
Sig (2-tailed) |
اختلاف میانگین |
انحراف معیار |
با فرض واریانس یکسان |
719/1 |
001/0 |
757/2 |
98 |
006/0 |
470/1 |
533/0 |
با فرض واریانس غیر یکسان |
|
|
757/2 |
876/70 |
006/0 |
470/1 |
533/0 |
پرسش دوم این پژوهش در مورد تفاوت نمرات اتخاذ دیدگاه زنان و مردان در نمونه آماری یادشده است. برای پاسخ به این پرسش نیز از آزمون تی استفاده شد که نتایج در جدول شماره 2 منعکس شدهاند.
جدول(2): آزمون تی با نمونههای مستقل برای اتخاذ دیدگاه زنان و مردان
|
F |
Sig |
t |
df |
Sig (2-tailed) |
اختلاف میانگین |
انحراف معیار |
با فرض واریانس یکسان |
036/0 |
849/0 |
543/0 |
98 |
000/0 |
433/2 |
536/0 |
با فرض واریانس غیر یکسان |
|
|
610/0 |
025/60 |
000/0 |
433/2 |
528/0 |
در ادامه، برای بررسی رابطه بین سطح تحصیلات و نمرات اتخاذ دیدگاه نمونه مورد مطالعه از آزمون پیرسون استفاده شده است. نتیجه نشان داد که بین دو متغیر، رابطة مثبت و معنادار وجود دارد (r = .27, n = 200,p < .001). نتایج در جدول 3 قابل رؤیت است.
جدول (3): همبستگی بین اتخاذ دیدگاه و سطح تحصیلات
|
|
اتخاذ دیدگاه |
سطح تحصیلات |
اتخاذ دیدگاه |
همبستگی پیرسون |
1 |
**279/0 |
|
Sig (2-tailed) |
|
000/0 |
|
فراوانی |
200 |
200 |
سطح تحصیلات |
همبستگی پیرسون |
**279/0 |
1 |
|
Sig (2-tailed) |
000/0 |
|
|
فراوانی |
200 |
200 |
همبستگی در سطح 01/0 معنادار است (دو طرفه).
5. نتیجهگیری
بر اساس تفاوتهای معناداری که بین اتخاذ دیدگاه افراد دوزبانه و یکزبانه ملاحظه شد، میتوان نتیجه گرفت که دوزبانگی و اتخاذ دیدگاه رابطهای مثبت و معنادار دارند. این روند در پژوهشهای دیگر نیز مشاهده شده است و با آنها در یک راستا است (Greenberg, et al., 2013; Hsin & Snow, 2017; Nguyen & Astington, 2014). بعضی از نظریهپردازان، سطح بالای اتخاذ دیدگاه توسط افراد دوزبانه را مربوط به عملکرد ذهنی عالی آنها میدانند و معتقدند که با توجه به اینکه فرد دوزبانه در هر لحظه ملزم است، بین دو زبان انتخاب کند، عملکرد ذهنی وی همواره درگیر بوده و به دلیل تمرین بیشتر تقویت میشود و همین مسأله به پیشرفت اتخاذ دیدگاه فرد دوزبانه کمک میکند (Bialystok, 2001). این درحالیست که برخی دیگر معتقدند برتری شناختی مشاهدهشده در افراد دوزبانه به دلیل کارکرد بهتر حافظة فعال آنهاست، چراکه این حافظة فعال است که برای دسترسی به حافظة بلندمدت و بازیابی کلمات از دو منبع گنجینة واژگان مدام درگیر است (Nguyen & Astington, 2014).
افزون بر آن، زنان نسبت به مردان نمرات اتخاذ دیدگاه بالاتری کسب کردند و این نشانگر برتری زنان نسبت به مردان در اتخاذ دیدگاه است. این یافته نتایج پژوهش وندرگراف و همکارانش (2014) را تأیید میکند. از نظر آنان، این یافته ریشه در تأثیرات فرهنگی کلیشههای مردانه دارد که پسران را تشویق میکنند که به نظر قویتر و غیرعاطفیتر برسند. شایان ذکر است که در مطالعه کسلر و همکاران (Kessler, et al., 2014) برتری زنان نسبت به مردان در اتخاذ دیدگاه در فرهنگهای مختلف نیز مشاهده شده است. این در حالی است که پژوهشها نشان دادهاند همواره میزان بالاتر از اتخاذ دیدگاه، مطلوب نیست و ممکن است آسیبهایی به همراه داشته باشد (Manczak, et al., 2016؛ Tarrant, et al., 2012). آنچه اکنون مطرح است این است که با توجه به تأثیرات مثبت اتخاذ دیدگاه و عواقب ناخواستة آن در سطح بالای این ویژگی، میزان مطلوب اتخاذ دیدگاه در هر فرد چقدر است. امید است پژوهشهای آتی بتوانند پاسخی برای این پرسش پیدا کنند.
آخرین مرحله از تحلیل دادهها نشان داد که نظام آموزش عالی در ارتقای سطح اتخاذ دیدگاه موفق بوده است، چراکه با افزایش سطح تحصیلات شاهد افزایش سطح اتخاذ دیدگاه بودیم. پژوهشهای دیگر در زمینة دوزبانگی نیز بعضی برتریهای شناختی افراد دوزبانه را مرتبط با سطح تحصیلات و طبقة اجتماعی دانستهاند (Calvo & Bialystok, 2014). شایان ذکر است که در پژوهش یادشده، برتری شناختی دوزبانهها نسبت به یکزبانهها در هر دو گروه تحصیلکرده و با تحصیلات پایین مشاهده شده، اما تحصیلات بالاتر به افزایش سطح ویژگی شناختی مورد مطالعه، که در پژوهش حاضر اتخاذ دیدگاه است، کمک میکند.
[1]. Maftoon & Shakibafar
[2]. Mackey
[3]. Van der Graaff
[4]. Baron-Cohen
[5]. Schlinger
[6]. Flavell
[7]. Su-Ching
[8]. Lynn
[9]. Interpersonal Reactivity Index
[10]. Davis
[11]. Alterman
[12]. Gilet
[13]. Fernández
[14]. Chopik
[15] Subjective well-being
[16]. Manczak, DeLongis & Chen
[17]. Tarrant
[18]. Nguyen & Astington
[19]. Greenberg, Bellana & Bialystok
[20]. Hsin & Snow
[21]. n-back
[22]. Davis
[23]. subjectivity
[24]. rubric