نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناسی‌ارشد گروه پژوهشی زبان‌شناسی رایانه‌ای، مرکز منطقه‌ای اطلاع‌رسانی علوم و فناوری، شیراز، ایران

2 استادیار گروه پژوهشی زبان‌شناسی رایانه‌ای، مرکز منطقه‌ای اطلاع‌رسانی علوم و فناوری، شیراز، ایران

3 دانشیار گروه پژوهشی زبان‌شناسی رایانه‌ای، مرکز منطقه‌ای اطلاع‌رسانی علوم و فناوری، شیراز، ایران

چکیده

پژوهش حاضر در حوزۀ آواشناسی آکوستیک، می­کوشد ماهیت صوت‌شناختی انسدادی چاکنایی را پیش از واکۀ آغازین در زبان فارسی، مشخص سازد و به این‌ پرسش پاسخ دهد که آیا این آوا در آن جایگاه نقش همخوان دارد یا ویژگی واکۀ آغازین در زبان فارسی است. دادگان پژوهش شامل سه دسته است: گروه ناواژۀ یک که در آن، واکه­ پس از یک واج بجز انسدادی چاکنایی قرار دارد، گروه ناواژۀ دو که وجود انسدادی چاکنایی پیش از واکه در آن‌ها محرز است و گروه سوم، شاملِ 30 واژۀ زبان فارسی که با واکه‌ آغاز می‌شوند. این سه گروه ناواژه و واژه توسط 16 نفر اعضای نمونه در استودیو خوانده و ضبط شده­­اند. سپس در نرم‌افزار پرات، بر اساس ویژگی‌های آکوستیکیِ دیرش، شیب طیفی، سازۀ اول و شدت، واکه‌های هر گروه، مورد سنجش واقع شده­اند، مقادیر عددیِ به‌دست‌آمده بر اساس شاخص‌های میانگین، واریانس و آزمون تعقیبی شفه، بررسی آماری شده­اند. درنهایت، بر اساس تحلیل‌ها، معیارهای وجودِ همخوان انسدادی ‌چاکنایی در گروه واژه تأیید نشده­اند. پس، انسدادِ کاملی که ویژگی‌های صوت‌شناختی یک همخوان را داشته باشد، پیش از واکه‌های آغازین در واژگان زبان فارسی وجود ندارد. بنابراین، آن انسداد ناقص می‌تواند همان ویژگی صوتی باشد که در ابتدای فرایند تولید واکۀ آغازین به آن اضافه می‌شود و آن واکه را چاکنایی‌شده می‌سازد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Acoustic Analysis of Glottal Stop Occurrence before Initial Vowels in Persian Words

نویسندگان [English]

  • Zahra Navab Safavi 1
  • Mohammad Hadi Fallahi 2
  • Mohammadreza Ghadimi Fomani 3

1 Bachelor of Computer Linguistics Research Group, Shiraz Science and Technology Information Center, Shiraz, Iran;

2 Assistant Professor, Department of Computer Linguistics Research, Center for Information Science and Technology, Shiraz, Iran,

3 Associate Professor, Department of Computer Linguistics Research, Center for Information Science and Technology, Shiraz, Iran;

چکیده [English]

The present study, in the context of computational linguistics and acoustic phonetics, attempted to determine the acoustic features of glottal stop before the word initial vowels in the Persian language and to answer the question whether this sound is a consonant or is the characteristic of the initial vowel in the Persian. The research test groups consisted of three groups: (a) nonword group in which the vowel is located after a consonant except glottal stop, (b) nonword group in which the presence of glottal stop is clear before the vowel, and (c) the group containing 30 words of Farsi language which begin with vowels. The three groups were read and recorded by 16 sample members at the studio. Then, they were subjected to acoustic measures, duration, first formant, intensity and spectral tilt of vowels evaluation using The Praat software. The numerical values obtained were analyzed based on mean indices, variance and Scheffe test. It was found that the criteria for the existence of the glottal stop consonant in the word group were not verified; as a result, the complete stop that has the acoustic characteristics of a consonant does not exist before the word initial vowels in the Persian language. Therefore, the incomplete obstruction can be taken as the phonetic process that is added at the beginning of the initial vowel production, and it makes that vowel glottalized.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Acoustic Phonetics
  • Glottal Stop
  • Word Initial Vowel
  • Glottalization
  • Praat

آواشناسی آکوستیک[1]، اصوات گفتار و امواج صوتی حاصل از آن را ‌بوسیلۀ دستگاه‌های فیزیکی مورد بررسی قرار می‌دهد و ازآنجا که به هر نوع بررسی گفتار که به‌وسیلۀ ابزار و دستگاه‌های الکترونیکی، مکانیکی و رایانه‌ای انجام شود، آواشناسی آزمایشگاهی می‌گویند، پس این دو زیرشاخه در ارتباط تنگاتنگ قرار دارند (Hayward, 2013).  

این پژوهش سعی دارد از طریق ابزارهای صوت‌شناسی رایانه‌ای به مسئلۀ وجود یا عدم وجود انسدادی چاکنایی و ویژگی‌های صوت‌شناختی آن در جایگاه آغازی هجا در زبان فارسی، بپردازد. ثمره (1378) همخوان را آوایی می‌داند که علاوه بر وسط و پایان واژه، در آغاز هم واقع می‌شود و آوایی را واکه می­داند که تنها می‌تواند در وسط و پایان واژه بیاید. این مسئله نشان‌دهندۀ محدودیتی جبری در واج‌آرایی زبان فارسی است؛ یعنی حتماً باید در آغازۀ واژه، همخوان قرار داشته باشد و هیچ واژه‌ای با واکه آغاز نمی‌شود. این محدودیت منجر به این شده است که هرجا در ابتدای واژه واکه وجود دارد، همخوان انسدادی چاکنایی قبل از آن درنظر گیرند.از گذشته تا کنون، همواره دررابطه با همزه یا همخوان انسدادی چاکنایی در زبان فارسی، میان آواشناسان، واج‌شناسان و دیگر متخصصان زبان‌شناسی بحث‌ها و نظرات متفاوتی وجود داشته است و هنوز هم در تحلیل و توصیف آن، به نظر واحدی نرسیده‌اند. به­طور کلی، می‌توان نظرات مرتبط با همخوان انسدادی‌ چاکنایی را در زبان فارسی، در قالب دو دیدگاه کلی بیان کرد:

1) گروهی که معتقدند یک همخوان انسدادی چاکنایی، پیش از واکه در ابتدای واژه‌های فارسی قرار می‌گیرد.

2) گروهی که معتقدند انسدادِ چاکنای پیش از واکۀ آغازین، از ویژگی واکه‌های آغازین است و نه یک واج مستقل.

مسئلۀ مورد توجه این است که اگر انسدادی چاکنایی پیش از واکۀ آغازین واژه‌ها همخوان است، چرا در دیگر واژه‌ها و جایگاه‌ها در زبان فارسی، این همخوان به این شکل وجود ندارد و اگر تنها فرایند چاکنایی‌شدگی و تولید دومینی از واکه‌های فارسی است، چرا در فارسی آن را همخوان درنظر گرفته و این قانون واج‌آرایی را به زبان فارسی اضافه نموده‌ایم که هیچ واژه‌ای با واکه آغاز نمی‌شود. آن‌چه که همخوان انسدادی چاکنایی را بحث‌برانگیز و مبهم می‌کند، ویژگی‌های آوایی ناپایدار آن، چه ازنظر تولیدی و چه ازنظر نقش واجی است. نصیری‌پور (1392) نیز به این نکته اشاره کرده که همخوان‌های چاکنایی ویژگی‌های جالبی از خود نشان می‌دهند؛ طبیعت آوایی کوتاه، متغیر و بی‌ثباتی دارند و ازنظر جایگاه تولید در انتهایی‌ترین جایگاه تولید همخوان قرار دارند. همچنین، همان‌طور که ذکر شد، این پژوهش می­کوشد با روشن‌سازی الگوهای صوتی و ارائۀ اطلاعات آوایی دقیق‌تر و صحیح‌تر دربارۀ یکی از آواهای زبان فارسی و یکی از ابهامات این زبان، بتواند به رایانه برنامه‌های کامل‌تری دهد و نرم‌افزارهای رایانه‌ای دقیق‌تری برای خدمت به زبان فارسی تولید شود. اصلی که تاکنون در زبان فارسی پذیرفته ‌شده‌ این است که «پیش از واکه در ابتدای یک واژه باید همخوان انسدادی چاکنایی قرار گیرد» و اگر بستی چاکنایی پیش از واکه یا هم‌زمان با آن شنیده شود، با این قانون توجیه می‌شود. اما فرض پژوهش حاضر این است که ممکن است این ویژگی، ویژگیِ واکۀ آغازین باشد و شاید طی فرایند تولید، دچار چاکنایی‌‌شدگی شود و یا ممکن است انسدادِ آغازین به­طور ناقص اتفاق بیفتد.

بر این اساس، پرسش‌های پژوهش حاضر با توجه به معیارهای صوت‌شناسی دیرش، سازۀ اول، شدت و شیب طیفی به شرح زیر است:

1)                 چه تفاوتی در میزان دیرشِ واکه‌های a، e، æ، o، u و i درگروه‌های یک (ناواژۀ 1)، دو (ناواژۀ 2) و سه (واژه‌هایی که با واکه آغاز شده‌اند) وجود دارد؟

2)                 چه تفاوتی در میزان دیرش در هر سه گروه صرف­نظر از نوع واکه وجود دارد؟

3)                  چه تفاوتی در میزان سازۀ اولِ واکه‌های a، e، æ، o، u و i در سه گروه وجود دارد؟

4)                 چه تفاوتی در میزان سازۀ اول در هر سه گروه صرف نظر از نوع واکه وجود دارد؟

5)                 چه تفاوتی در میزان شدتِ واکه‌های a، e، æ، o، u و i در سه گروه وجود دارد؟

6)                  چه تفاوتی در میزان شدت در هر سه گروه صرف نظر از نوع واکه وجود دارد؟

7)                  چه تفاوتی در میزان شیب طیفیِ واکه‌های a، e، æ، o، u و i در سه گروه وجود دارد؟

8)                  چه تفاوتی در میزان شیب طیفی در هر سه گروه صرف نظر از نوع واکه وجود دارد؟

2. مبانی نظری و مروری بر مطالعات گذشته

انسدادی چاکنایی که با نماد [Ɂ] نشان داده می‌شود، در آن حالتی تولید می‌شود که فضای بین تارآواها (چاکنای)، کاملاً بسته شده و ناگهان آزاد می‌شود؛ برای نمونه در انگلیسی هنگام گفتنِ oh oh، قبل از oh دوم یک انسدادی چاکنایی تلفظ می‌شود (Yule, 2006). همخوان انسدادی چاکنایی[2] همخوانی سخت است، اما درجۀ شدت آن بستگی به محل وقوع آن در زنجیر گفتار دارد و وابسته به مقدار فشاری است که تارآواها به یکدیگر وارد می‌کنند (ثمره، 1383). هنگامی که چاکنای بسته می‌شود، برون‌داد آکوستیکی تغییر می‌کند و در نتیجه آوای انسدادی چاکنایی تولید می‌شود، گویی پهنای چاکنای مانند پیچ تنظیم موج رادیو است و تغییر کوچکی در آن باعث تغییرات زیادی می‌شود (جانسون، 1394).

چاکنایی‌شدگی ویژگی­ای است که طی تولید دومین به آوا اضافه می‌شود. گِرلک[3] (2013) و فارِس[4] (2010) این فرایند را اضافه­کردن بستِ کامل یا جزئی چاکنایی در فرایند تولید دومین، به آوای دیگری که این ویژگی را در تولید نخستین خود ندارد، معرفی کرده‌اند. فارِس (2010) اضافه می‌کند که چاکنایی‌شدگی در واکه‌ها و آواهای واکدار، بیشتر به صورت جیرجیری و در همخوان‌های بدون واک به‌صورت بست کامل رخ می‌دهد. ابوالقاسمی (1380) جدولی از همخوان‌های زبان فارسی باستان ارائه کرده است که نشان‌دهندۀ این موضوع است که انسدادی چاکنایی در آن زمان، در زبان فارسی وجود نداشته است. این واج از طریق نفوذ زبان عربی در دورۀ میانه‌ و در فارسی دری وارد این زبان شده است و شاید یکی از دلایل ماهیت مبهمش در این زبان، همین موضوع باشد. در زمینۀ همخوان انسدادی چاکنایی در بسیاری از زبان‌های دنیا و همچنین زبان فارسی پژوهش‌های متعددی انجام شده ‌است که به موارد یافت‌شده اشاره خواهد شد.

2ـ1. مطالعات انجام‌شده در زبان‌های دیگر 

در سال 1991 پژوهشی در خصوصِ توزیع انسدادی چاکنایی آغازین در زبان هلندی توسط یون‌گِن‌بِرگر و فَن‌هُوفِن[5] انجام شد. پیکرۀ مورد آزمایش حدود 1500 کلمه از متون بود و تحلیل‌های آن‌ها به این نتیجه رسید که شروع واک‌سازی در زبان هلندی به دو صورت ناگهانی و به­تدریج اتفاق می‌افتد و نمونۀ ناگهانی آن را در ابتدای واژه می‌دانند که بر روی سازه‌های واکۀ بعدی آن اثرگذار است، اما در این جایگاه این آوا نقش واجی ندارد و تنها خاصیت مرزنما دارد. در جایگاه التقای دو واکه، این‌که آن جایگاه با بستِ چاکنایی پر شود یا خیر، بستگی به ویژگی‌های بافتی آن همچون مکثِ گفتار، پیوستگی واج قبل، برجستگی جایگاه اتصال واکه‌ها و طول کلمات قبل و بعد از آن دارد. چاکنایی‌شدگی را پیش از واکۀ آغازین در انگلیسی، دیلی، شاتوک و اُستندورف[6] (1996) نیز مورد بررسی قرار داده‌اند. آن‌ها از یک پیکرۀ صوتی برگرفته از رادیو استفاده کرده و واکۀ آغازین واژه را بر اساس خصوصیات زنجیری و نواییِ گفتار، تحلیل کرده‌اند. مشاهداتِ آن‌ها نشان داد که ویژگی‌هایِ چاکنایی‌شدگی در آغاز واژه بسیار رخ‌ می‌دهد و این به دلیل رساترکردن و مرزنمایی برای واکه به آن اضافه می‌شود و تفاوت‌هایی که در شدت و ضعف آن وجود دارد،  تحت تأثیر تفاوت‌های درونی گویندگان است. دربارۀ انسداد چاکنای و چاکنایی‌شدگی، در زبان نوچانولث[7]، زبانی از منطقۀ نوتکا[8] در کانادا نیز، تحقیقی توسط اِچ. اِسلینگ، ای.فِریزِر و جی.هَریس[9] (2005) انجام شده‌ است. آن‌ها با دستگاه حنجره‌نگار، مکانیسم تولیدی آن را مشاهده کردند و با مقایسه با سایر زبان‌ها، نتایجی ارائه دادند. آنها فرایند اضافه شدنِ انسدادی چاکنایی را پیش از واکۀ آغازین واژه‌های این زبان، مشاهده و ذکر کردند که اندازه‌گیریِ دیرشِ تولید این همخوان، نشان از تشدید مجددِ چاکنایی‌شدگی در طولِ اصواتِ غیرچاکنایی دارد.

در پژوهشی، هوُفام[10] (2009) برای شناساییِ اصواتی در زبان ویتنامی که تعریفشان با مشکل مواجه است و هویتِ مستقلی ندارند، انسدادِ چاکنایی را نیز مورد مطالعه قرار داد. وی بر این باور بود که وضعیت واجیِ این همخوان در زبان‌های آسیایی و آمریکای شمالی مسئلۀ مهمی است. او با بررسی این واج به این نتیجه رسید که در زبان ویتنامی انسدادی ‌چاکنایی توزیع محدودی دارد و تنها در ابتدای هجا رخ می‌دهد و نقش واجی نمی‌تواند داشته باشد، چون در جفت کمینه حضور نمی‌یابد. او معتقد است شاید این آوا بتواند به­عنوان واج درنظر گرفته شود.

پامپینو مارشال و زیگیس[11] (2010) چاکنایی‌شدگی واکۀ آغازین را در کلمات آلمانی مطالعه کرده‌اند. داده‌های تحقیق آن‌ها که سخنرانی‌های ضبط‌شدۀ کُنراد آدِناور[12]، ریچارد فون‌وایتسکر[13] و توماس مان[14]، شخصیت‌های مطرح سیاسی، ادبی و اجتماعیِ آلمان بودند، با نرم‌افزارِ Stat view مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج تحقیقشان نشان داد که درجِ انسدادی چاکنایی پیش از واکۀ آغازین ویژگی زبررنجیری است و علاوه بر واحدهای زبرزنجیریِ گفتار، مانند لهجه، تکیه و شدت که در این امر مؤثر هستند، سطح زنجیری کلمات نیز باعث این فرایند می‌شوند و واکه‌های افتاده بیشتر به چاکنایی‌شدگی متمایل هستند.

بارتونکوا[15] (2012) در رسالۀ دکتری‌اش به مسئلۀ چاکنایی‌شدگی واکه‌های آغازین واژه‌ها در زبان انگلیسی بریتانیایی که توسط افراد غیربومی به­کار می‌رود، پرداخت. نمونه‌های آزمایشِ وی گفتارِ ضبط‌شدۀ 5 مرد و 5 زن و سپس ارزیابیِ آن‌ها بر اساس معیارهای آکوستیکی بود. وی به این نتیجه رسید که سه نوع چاکنایی ‌شدگی در ابتدایِ واکه‌های آغازین یافت می‌شود: اصلی، جیرجیری و نفسی.

گَرلِک (2012) انسدادی چاکنایی را پیش از واکۀ آغازین در انگلیسی آمریکایی، از نظر توزیع و ویژگی‌های آکوستیک، بررسی کرد. او می‌خواست به این پاسخ برسد که آیا می‌توان وقوع بستِ کامل چاکنای را در واژه­های انگلیسی پیش‌بینی کرد یا خیر. وی بر اساس مدل‌سازی منطقی به روش پس‌گرا، نشان داد که برجستگی واکۀ آغازین و تکیه‌بربودن آن، از مهم‌ترین عوامل در وقوع انسداد پیش از واکۀ آغازین هستند. او همچنین وجود بی‌نظمی را در آغاز واکۀ ابتدای واژه‌های آن زبان، نشان وجود چاکنایی‌شدگی می‌داند و معتقد است که مهم‌ترین عامل صوت‌شناختی که با بستِ چاکنای در همبستگی است، شیب طیفی همان اختلاف دامنۀ همسازهای اول و دوم است که در واکۀ پس از انسدادی چاکنایی، کاهش می‌یابد. گَرلِک در 2013 نیز، در پژوهشی مفصلتر بر روی تولید و درک انسدادی چاکنایی تحقیق کرد. او از حنجرۀ پنج گویشور زبان انگلیسی در طی تولید انسدادی چاکنایی با ویدئواندوسکوپی تصویربرداری نمود و ضربات تارهای صوتی را همیشه و در تمام حالات مشاهده نکرد. نتیجه‌گیری وی این بود که انسدادِ چاکنایی قبل از واکۀ آغازه می‌تواند به صورت ناقص، یعنی چاکنایی‌شدگی یا کامل، یعنی به صورت بست کامل باشد یا می‌تواند کلاً وجود نداشته باشد. وی اضافه می‌کند در جایگاه تکیه‌بر که واکۀ آغازین مورد تأکید است، ممکن است بستِ کامل رخ ‌دهد؛ چرا که تارآواها تنها در آن جایگاه مشغول به واک‌سازی نیستند و برای تشدید و تمایز آن واژه به این شکل ادا می‌شود و الزامی آوایی برای وجود آن در تمام جایگاه‌های آغازین وجود ندارد. در نهایت، وی پنج عامل مؤثر را در وقوع این آوا در آن جایگاه برشمرده است که عبارت‌اند از: برجستگی، جایگاه مورد تأکید در عبارت، پیش از نامنظمی در واک‌سازی آوای بعد از خود، بسته به مقولۀ واژگانی واژۀ پس از خود و در جایگاه التقای آواهای صدادار در زنجیرۀ کلام.

مینگژن‌ بائو[16] (2013) پژوهشی دررابطه با ویژگی‌های آکوستیکی چاکنایی‌شدگی در واکه‌های آغازین واژه‌های زبان شغنانی[17] انجام داد. وی این ویژگی‌ها را با جایگاه‌های میانی و پایانی مقایسه کرد و بر اساس شکل موج‌های صوتی اثبات کرد که واکه‌ها فقط در ابتدای واژه، چاکنایی می‌شوند.

2ـ2. مطالعات انجام‌شده در زبان‌ فارسی 

همخوان انسدادی ‌چاکنایی در زبان فارسی همواره مورد بررسی و توجه زبان‌شناسان قرار گرفته است، سپنتا در سال 1352، پژوهشی با موضوع همزه در زبان فارسی انجام‌ داده ‌است. وی پس از ذکر قوانین واج‌آرایی می‌گوید مصوت /a/ آغازی را نمی‌توان با همزه که یک واج مستقل است، یکی دانست و این ویژگی مصوت‌های آغازی زبان فارسی است که با یک بست چاکنایی آغاز می‌شوند. وی اضافه می‌کند که با ضبط آزمایشگاهی مشاهده کرده که امتداد بستِ مذکور تنها 02/0 ثانیه است و نمی‌توان آن را یک واج مستقل دانست. اسلامی و بی‌جن‌خان (1374) طی تدوین و برچسب‌دهی دادگان گفتاری‌ای که به‌وسیلۀ 300 گویشور بومی و با 386 جمله برای زبان فارسی تهیه کرده ‌بودند، بستِ چاکنایی را به­لحاظ صوت‌شناختی به سه دسته تقسیم کردند: نخست، بستِ چاکنایی نمونه که شامل دو بخش صوت‌شناختی بست و انفجار است و در آغاز هجای تکیه‌دار بعد از سکوت می‌آید؛ دوم، بستِ چاکنایی بازداشته که شامل چند بستِ نمونه با دامنه و نوسان کم و نامنظم است و در آغاز هجای تکیه‌دار درون پاره‌گفتار ظاهر می‌شود؛ سوم، بستِ چاکنایی واکه‌گونه که دارای شکل موجی همانند واکه و دامنۀ نوسان و ارتفاع کم است و درمیان دو هجای فاقد تکیه واقع می‌شود.

ویندفور[18] (1997) در بررسی­ای که دربارۀ تلفظ انسدادی چاکنایی در فارسی انجام داد، به این نتیجه رسید که همخوان‌های چاکنایی در جایگاه آغازین بدون تغییر باقی می‌مانند، اما در بین دو واکه به صورت خفیف تلفظ می‌شوند و در برخی جایگاه‌های پس از همخوان و قبل از واکه، طول واکۀ پس از خود را افزایش می‌دهند و باعث کشش جبرانی می‌شوند و در جایگاه پایان پیش از سکوت نیز حذف شده یا اصلاً تولید نمی‌شوند.

حق‌شناس (1376) نیز همزه را در خط و زبان فارسی در جایگاه‌های مختلف بررسی کرده ‌است. وی همزه را واقعیت آوایی واحدی نمی‌داند و آن را اصطلاحی پوششی تلقی می­کند که مجموعه‌ای از پدیده‌های آوایی را، همچون همخوان انسدادی ‌چاکنایی، همخوان چاکنایی ‌لرزشی، کشش واکه‌ای و در جایگاه آغازین کلماتی که با واکه شروع می‌شوند، دربرمی­گیرد.

دین‌محمدی (1376) همزه را از نظر جایگاه در ساخت آوایی زبان فارسی، با استفاده از نظریۀ فرازنجیری مورد مطالعه قرار داده ‌است. او نظرات موجود در رابطه با همزه را جمع‌آوری کرده و معتقد است تمام آن‌ها دارای اشکال هستند، نخست از این جهت که اگر همزۀ آغازین را یک واج ندانیم، تعداد هجاهای زبان از 3 به 6 افزایش پیدا کرده و این برخلاف اصل اقتصاد زبانی است؛ مشکل دوم این‌که اگر برای همزه نقش دوگانه قائل شویم و همزۀ آغازی را واج ندانیم و جایگاه‌های دیگر را واج بدانیم، مجدداً اصل اقتصاد زبانی را زیر سؤال برده‌ایم. درنهایت، وی به این نتیجه می‌رسد که همزۀ آغازی می‌تواند حذف شود و کششی برجای نمی‌گذارد، اما در جایگاه‌های دیگر واژه حذف آن با کشش­جبرانی همراه است و جایگاه همزه از نظر واج‌شناسی فرازنجیری قابل دفاع نیست.

کرد زعفرانلوکامبوزیا (1381) هم به بررسی مسئلۀ همزه در زبان فارسی پرداخته و با بیان رویکردهای مختلف نسبت به این موضوع و در جهت رفع ابهامات موجود، پژوهش کرده است. او کلماتی را از زبان فارسی که دارای انسداد چاکنایی هستند، از فرهنگ‌ها و منابع موجود استخراج کرده و پس از دسته‌بندی آن‌ها بر اساس محل وقوع در هجا، تفکیک کرده‌ و به این نتیجه رسیده ‌است که در کلمات فارسی دو نوع انسدادی ‌چاکنایی وجود دارد: یکی زیرساختی و دیگری حاصل از فرایند درج که تنها در آغازۀ هجا پیش از واکه درج می‌شود.

بهجو (1383) کاربرد همزه را در زبان فارسی گفتاری و نوشتاری با ضبط گفتار آزاد و مصنوعیِ 10 کودک و 10 بزرگسال از شهر تهران، مورد مطالعۀ آماری قرار داده ‌است. نتیجه‌گیری وی این واقعیات را دربرمی‌گیرد که تلفظ همزه در گروه خردسال بیشتر و درصد ناهمگونی همخوانی در افراد با تحصیلات کمتر، بیشتر بوده است و همچنین همزۀ خفیف، طول واکۀ پیش از خود را افزایش می‌دهد. وی معتقد است که تحصیلات، تأثیر زیادی در گونۀ زبانی فرد دارد.

جهانی (2005) برای پاسخ به این پرسش که آیا انسدادِ چاکنای به­عنوان واج در فارسیِ نو وجود دارد یا نه، تحقیقی انجام داده است. وی مطالعۀ خود را با متغیرهایِ محیط واجی، محیط معنایی، گفتاری، سن، جنس و... مورد مقایسه قرارداد‌ه و مشاهده کرده است که موارد استفاده از این همخوان در ساخت‌های واجی بیشتر میان هجاست و در ساخت واژه‌های مذهبی، رسمی و کم­بسامد بیشتر دیده می‌شود. نتیجه‌گیری کلیِ وی این است که این همخوان به­عنوان واج در فارسی وجود دارد، اما کاربردش به موارد فوق وابسته است.

پژوهش دیگری توسط شادِمان (2005) صورت گرفت‌ که حذف انسداد چاکنای و کشش­جبرانی را در فارسی ارزیابی کرده ‌است. او برای این کار، پیکره‌ای از واژه‌های دارای انسداد چاکنایی را ضبط کرده و طولِ واکه‌ها را در بافت‌های متفاوت، با استفاده از نرم‌افزار PCQuirer اندازه‌گیری کرده و مقایسه نموده و در نهایت نتیجه گرفته است که طولِ واکه‌ها پس از حذف انسدادی چاکنایی به طور قابل ملاحظه‌ای تغییر یافته ‌است.

بی‌جن‌خان (1384) این همخوان را از دیدگاه واج‌شناسی بر اساس نظریۀ بهینگی مورد بررسی قرار داده ‌است. وی پس از این‌که آراء موجود را بیان و بررسی کرده، با این فرض که بست چاکنایی در آغاز کلمات فارسی قابل پیش‌بینی است، با ارائۀ گروهی از کلمات به فرایند آوایی این بست دقت کرده و درنهایت، به این نتیجه رسیده است که بست چاکنایی در آغاز کلمات عربی تمایزدهنده است، اما در آغاز کلمات فارسی سره تمایزدهنده نیست.

پرمون (1386) رفتارِ سبکیِ همخوان انسدادی‌ چاکنایی در فارسی معیار و گونۀ کرمانی را با رویکردِ واج‌شناسیِ قاعده‌بنیاد، بررسی کرده‌است. این همخوان در این دو گویش به‌صورت مقابله‌ای مورد تحلیل قرارگرفته‌اند و جایگاه‌ها و نوع وقوع آن به تفکیک دسته‌بندی و توصیف شده ‌است.

استاجی، نامورفرگی و کرامتی‌یزدی (1389) در مقاله‌ای، همخوان انسدادی ‌چاکنایی را تحلیل آکوستیکی کرده و امکان قرار گرفتن دو واکه به‌طور پیاپی را در گفتار سریع فارسی، سنجیده­اند. آن‌ها با بررسی میدانی از 50 سخنگوی فارسی‌زبان مذکر و مونث، داده گردآوری کرده و ویژگی‌های انسدادی ‌چاکنایی و چگونگی بروز آن بین دو واکه را تحلیل نموده‌اند. به نظر می‌رسد که در گفتار سریع و پیوسته، انسدادی ‌چاکنایی حذف می‌شود و دو واکه می‌توانند درکنار هم قرار گیرند. این همخوان باز هم ازنظر آواشناسی و واج‌شناسی تحلیل شده‌است.

صادقی (1389) رفتار واجی همخوان‌های چاکنایی را در جایگاه‌های مختلف، از طریق واج‌شناسی آزمایشگاهی مشاهده نموده است. نتایج به‌دست‌آمده نشان داد که همخوان چاکنایی در جایگاه آغاز و میان کلمه بعد از همخوان، به‌صورتِ سخت، میان کلمه بین دو واکه با شدت کمتر و در پایانه هجا به‌صورت خفیف تولید می‌شود. پس، هرقدر میزان فعالیت الگوهای بست و سایش کاهش یابد، بر میزان ارتعاش تارآواها افزوده و شباهت این همخوان‌ها با واکۀ قبل بیشتر می‌شود.

مهری، خدامی و جهانی در سال 1390، تأثیر جنسیت را بر الگوی انسدادِ چاکنای، در افرادی که صوت بهنجار دارند، مورد ارزیابی قراردادند. آنان با رویکردی که الگوی انسدادِ چاکنای، یکی از نشانه‌های قضاوت دربارۀ طبیعی­بودن حنجره و کارکرد آن است، این الگو را در 80 فرد طبیعی، بوسیلۀ ویدئولارنگوسکوپی بررسی کردند. نتایج این پژوهش به این قرار بود: مهم­ترین تفاوت بین زنان و مردان در الگوی بستِ چاکنایی است؛ در مردان بسته‌شدن کامل چاکنای بیشترین الگو و پس از آن الگوی شکاف خلفی و در زنان بیشتر الگوی شکاف خلفی مشاهده ‌شده ‌است.

رضوی نجف‌آبادی و نوربخش (1391) با هدف ایجاد تمایز میان انسدادی‌های واکدار و بی‌واک در پایان کلمات فارسی، به بررسی آکوستیکی معیارهای دیرش واکه و دیرش بست در انسدادهای پایانی، به وسیلۀ نرم‌افزار پرت[19] پرداخته‌اند و یافته‌هایشان حاکی از این بود که در انسدادی‌های بی‌واک، منطقه‌ای از سکوت که روی طیف‌نگاشتِ منطقه‌ای خالی از انرژی است، مشاهده می­شود و شروع مرحلۀ رهش که با انفجار همراه است، به صورت موجی گذرا و خط عمودی با انرژی زیاد بر روی طیف‌نگاشت دیده می­شود.

نصیری‌پور (1392) توزیع همخوان‌های چاکنایی‌ یعنی (/Ɂ/ و /h/) را در هجاهای زبان فارسی مورد بررسی قرار داده‌است. به این منظور، 1000 واژه را که این دو همخوان در آن‌ها به کار رفته، از مطبوعات و رسانه‌ها جمع‌آوری و واج‌نویسی کرده است. تحلیل‌های وی به این نتیجه رسید که همخوان‌های چاکنایی در آغازۀ هجا از بسامد بیشتری برخوردارند و بسامد نسبی این همخوان‌ها با واکه‌های کوتاه، بیشتر است. 

یازرلو (2014) انسدادِ چاکنای را در التقای دو واکه مورد بررسیِ صوت‌شناختی قرار داد. او در 684 واژه و 276 جمله که به‌وسیلۀ چهار گویشور فارسی‌زبان تلفظ شده است، این موضوع را با نرم‌افزار پرت تحلیل نمود و نشان داد که انسدادِ چاکنای دارای 3 نوع وضعیت آکوستیکی در محیط واکه‌ای است: یکی بستِ کامل چاکنای، دیگری صدای جیرجیری و سومی همراه با لرزش نامنظم تارآواها. وی همچنین نتیجه گرفت که در فارسی رسمی و در واژه‌های ساده، بیشتر دو واکۀ مجاور به­کار می‌روند، اما در مرزهای تکواژی به جز در محل پیشوندهای اشتقاقی، انسداد چاکنای درج خواهد شد.

خداوردی (1394) همخوان انسدادی ‌چاکنایی را در پیوستار وضعیت چاکنای به‌صورت صوت‌شناختی بررسی کرده است. وی این پژوهش را بر روی گونۀ گفتاری فارسی تهران و با 75 واژه انجام داد و به این نتیجه رسیده است که انسداد چاکنایی، واک بازداشته یا جیرجیری و کشش واکه به جبران حذف یا تضعیف همخوان انسدادی ‌چاکنایی، منطبق بر پیوستار واک‌سازی در حنجره است و تغییر در پرده‌های صوتی به هنگام عبور هوای ششی، باعث می‌شود پرده‌های صوتی از حالت کاملاً باز به کاملاً بسته در حرکت باشند. موجِ چاکنایی واکه‌های زبان فارسی نیز با استفاده از الکتروگرافی بررسی شده‌است.

موسوی و علی‌نژاد (1394) ویژگی‌های موج چاکنایی شش واکۀ زبان فارسی را با استفاده از دستگاه حنجره‌نگار و خارج از بافت، ضبط و سپس، بوسیلۀ پارامتر نسبت در گویشوران زن و مرد مقایسه کردند. میانگین نسبتِ تماس نشان داد که واکه‌های فارسی با یکدیگر و در زنان و مردان، تفاوت معناداری دارند و علاوه بر بسامد پایۀ متفاوت، کیفیت متفاوتی هم دارند.

همان‌طور که در پیشینۀ کار مشاهده شد؛ با وجود ابهامات و نظرات متفاوت بسیار دربارۀ بودن یا نبودنِ همخوان انسدادی چاکنایی در آغاز واژه‌های فارسی، تحلیل و پژوهش در این مورد، بیشتر به صورتِ شنیداری، شمارش‌های آماری، با دستگاه‌های ضبط صوتِ ساده و همراهِ با اعمال نظرات و قضاوت‌های شخصی بوده است و حتی در موارد اندکی که با نرم‌افزار انجام شده‌است، به نتیجۀ قاطعی با این مضمون نرسیده‌اند و از آن مهم‌تر، هیچ­یک به­طور اختصاصی به بررسی آکوستیکی انسدادی چاکنایی در ابتدای واژه‌های فارسی پیش از واکه نپرداخته است. لیکن پژوهش حاضر قصد دارد، با رویکردی آکوستیکی و با استفاده از نرم‌افزار تحلیل صوت پرت، نمونه‌های ضبط‌شده از واژه­های ذکرشده را از طریق بررسی طیف‌نگاشت‌ها مورد ارزیابی قرار دهد. از این‌رو، این کار می‌تواند دررابطه با مسئلۀ انسدادی چاکنایی در زبان فارسی و ابهامات و نظرات متفاوت مربوط به آن، همچنین شناخت هرچه بهتر نظام آوایی زبان فارسی، راهگشا باشد و کمکی هرچند اندک به روشن‌سازیِ این ابهام در نظامِ آوایی زبان فارسی کند.

3. روش پژوهش

پژوهش حاضر از دستۀ تحقیقات کاربردی است. پژوهش کاربردی تلاش می‌کند که از نتایج تحقیقات محض، در جهت به ‌کار بستن آن‌ها در دنیای حقیقی علم، استفاده کند (فرهادی، 1381). روش گردآوری داده در پژوهش حاضر، آزمایشگاهی و میدانی است. جامعۀ آماری این پژوهش شامل تمام افراد فارسی‌زبان بومی بزرگسال، بدون لهجه و گویشی خاص، دارای دستگاه گفتاری سالم و ترجیحاً دارای تحصیلات دانشگاهی است که به­دلیل انجام این پژوهش در شهر شیراز زندگی می‌کنند. نمونه‌‌گیری این پژوهش به صورت غیرتصادفی هدفدار و همچنین در دسترس، انجام شد. به منظور داشتن نمونه‌ای که شرایط یادشده در بالا را داشته باشد و همچنین، از این نظر که تعداد برای نمونه‌گیری و تعمیم، قابل قبول باشد، پژوهشگران از اعضای انجمن دوبله و گویندگی فارس، استفاده کردند که از هرجهت شرایط فوق را دارا بودند. اعضای فعال این انجمن حدود 65 نفر اعلام شدند، از این تعداد هرکس که شرایط ذکرشده را داشت، به عنوان اعضای نمونه درنظر گرفته شد و درنهایت، اعضای نمونه به تعداد 16 خانم رسید که در ردۀ سنیِ مابین 20 تا 40 سال و دارای تحصیلات دانشگاهی بودند. البته، تأثیر احتمالی هیچ­یک از متغیرهای سن و تحصیلات در  این پژوهش، لحاظ نشده است.

ازآن­جا که در این پژوهش به دنبال بررسی ماهیت همخوان انسدادی چاکنایی پیش از واکه­های آغازین هستیم، لازم است ویژگی­های آکوستیکی واکۀ پس از انسداد چاکنایی بررسی شود، زیرا انسداد چاکنایی ویژگی کمّی قابل اندازه‌گیری ندارد، همچنین وجود آن بر ویژگی­های آکوستیکی واکۀ پس از خود اثر می­گذارد. برای این منظور، نیاز به بررسی ساختارهایی است که در آن‌ها واکه، متأثر از وجود انسدادی چاکنایی باشد. بنابراین، سه گروه نمونه مورد بررسی قرارگرفت: نخست، ناواژه­های [haʔa]، [hæʔæ]، [hoʔo]، [hiʔi]، [heʔe]، [huʔu] ساخته و تلفظ شدند. گروه اول شامل هجاهای اول این ناواژه­ها است که واکه پس از واجی ­بجز انسدادی چاکنایی قرار دارد؛ گروه دوم دربرگیرندۀ هجای دوم این ناواژه­ها است که وجود انسدادی چاکنایی پیش از واکه در آن‌ها محرز است؛ گروه سوم نیز شاملِ شش گروه‌واژۀ پنج­تایی است که با شش واکۀ زبان فارسی آغاز می‌شوند (مجموعاً 30 واژه).  برای دسترسی به گروه سوم واژه­ها، کلیۀ واژه­های فارسی که با واکه‌ها آغاز می‌شوند از فرهنگ یک جلدیِ (آ تا ی) فارسی معین (1386)، استخراج شدند. دلیل انتخاب فرهنگ معین این بود که این فرهنگ از نظر جامعیت، نسبت به فرهنگ سخن و فرهنگ عمید، برتری دارد. همچنین، در مقایسه با فرهنگ دهخدا، زمان تدوین آن جدیدتر و نزدیک­تر به زمان حاضر است. فهرست واژه‌های انتخاب‌شده در مرحلۀ اول به سی نفر از افراد فارسی زبان بزرگسال باسواد داده شد تا واژه‌های متداول را استخراج کنند و سپس، از میان واژه­های انتخاب­شده، 30 واژۀ اول برای نمونه‌گیری صوتی انتخاب شدند. در جدول 1، در هر گروه ناواژه، زیر واکه‌هایی که با توجه به معیارهای دیرش، سازۀ اول، شدت و شیب طیفی اندازه‌گیری می‌شوند، خط کشیده شده است. در جدول 2 واکه‌های آغازین زبان فارسی در واژه‌های منتخب که مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌گیرند، آورده شده است.

یکی از جامع‌ترین، بهترین و دردسترس‌ترین نرم‌افزارهای تحلیل صوت، نرم افزار پرت است که امکانات خوبی را در اختیار کاربر قرار می‌دهد. ابزاری که داده‌های صوتی این پژوهش با آن اندازه‌گیری و تحلیل شده­اند، همین نرم‌افزار است. نسخۀ مورداستفاده در این پژوهش، ویرایشِ  6.0.35  است. نرم‌افزار
اِس­پی­اِس­اِس[20] نیز برای تحلیل و بررسی‌های آماری در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است که در مراحل انجام کار دررابطه با آن توضیح داده خواهد شد.

 

جدول (1):گروه‌های اول و دوم پژوهش (گروه ناواژه‌های 1 و 2)

گروه اول (ناواژۀ 1)

گروه دوم (ناواژۀ 2)

ha Ɂa

ha Ɂa

he Ɂe

he Ɂe

hæ Ɂæ

hæ Ɂæ

ho Ɂo

ho Ɂo

hu Ɂu

hu Ɂu

hi Ɂi

hi Ɂi

جدول (2): گروه سوم پژوهش (گروه واژه)

Iran

ux

otaq

æbr

ehsas

ab

iʃan

ure

outu

æbru

ezdevaʤ

arezu

Il

usta

ostad

ædæb

eʃtebah

aftab

Iman

uʃun

olaq

æʃk

emtehan

ahæng

Iham

unʤa

omid

æfsordegi

ensan

ayænde

 

 نخستین مرحلۀ کار، ضبطِ پیکرۀ دادگان بود. به این صورت که داده‌های منتخب توسط اعضای نمونه در اتاق آکوستیک مؤسسۀ فرهنگی‌هنری آرنا، با میکروفون حرفه‌ای  Road NT2A و با کارت صدای M audio 2*2 خوانده و با فرمت mp3 ضبط و ذخیره شدند. نرم‌افزار پرت موج صوتی و طیف‌نگاشت را
به­طور هم‌زمان نشان می‌دهد و تمام اطلاعات را نیز دربارۀ آ‌نها مشخص می‌کند. موج صوتی شامل نمای دوبعدی از صداست که نمایانندۀ زمان و شدت صوت است و طیف‌نگاشت، زمان و فرکانس و شدت صوت را به ترتیب روی محورهای x، y ‌و z نشان می‌دهد (موسوی، 1395).

در مرحلۀ دوم کار، هریک از دادگان ضبط ‍‌شده با حداکثر زمان 2 دقیقه توسط نرم‌‌افزار پرت، بازخوانی شدند. در این مرحله، به دلیل طولانی بودن زمان نمای اولیه‌ فقط شامل موج صوتی می‌شد، بنابراین، امواج از قسمت مکث‌های میان واژه‌ها و به صورت دقیق تقطیع و ذخیره شدند و سپس، موج صوتی و طیف‌نگاشت هریک، به­طور مجزا مورد تحلیل در محیط پرت قرار گرفتند.

معیارهای صوتی مورد استفاده در پژوهش به این شرح­اند:

الف) دیرش[21]: در آواشناسی به مدت زمانی که برای تولید یک آوا طول می­کشد، دیرش گفته­ می­شود. بر اساس پیشینۀ این پژوهش (Bao, 2013; Garellek, 2012; windfuhr, 1997) این نتیجه گرفته شد که واکه‌هایی که پس از انسدادی چاکنایی می‌آیند، دیرش طولانی‌تری دارند و حتی این معیار صوتی یکی از مهم‌ترین معیارهای تشخیص حضور انسدادی چاکنایی شناخته شده‌است؛ بنابراین مدت زمان دیرش در واکه­های هر سه گروه این پژوهش محاسبه شد.

 

شکل (1): نمایی از اندازه­گیری دیرش واکه­ی [e] در واژه­ی امتحان [emtehan] برروی طیف‌نگاشت و مشاهدۀ زمان در مستطیل زیر آن

ب) شیب طیفی[22]: این معیار، کاهش شدت صوت و یا افزایش دامنۀ بسامد را نشان می‌دهد و ازطریق مقایسۀ دامنۀ فرکانس پایه[23]، یعنی اولین همساز (H1) با همساز یا همسازهای بالاترش (H2,H3,…) سنجیده می‌شود. پژوهش‌های پیشین (Bao, 2013; Garellek, 2012؛ صادقی، 1389) نشان‌داده‌اند که تفاوت دامنۀ طیفیِ اولین همساز با همساز بعدی (یعنی شیب طیفی)، در واکه‌هایی که بعد از همخوان انسدادی چاکنایی می‌آیند کاهش قابل ملاحظه‌ای پیدا کرده است.

 

H1

H2

 

 

شکل (2): نمایی از محاسبۀ شیب طیفی در واکۀ [æ] در واژۀ ادب [ædæb]

ج) سازۀ اول[24]: در جریان تولید صوت بویژه تولید واکه‌ها، سازه‌ها[25] فرکانس‌هایی هستند که در مجرای گفتار بازخوان یا تشدید می‌شوند. موسوی (1395) می‌گوید صوت به هنگام تولید، دارای تعدادی ریزموج با بسامدهای متفاوت است، اما همه به جز تعداد اندکی از آن‌ها در مجرای گفتار حذف می‌شوند و آن مقدار باقی‌مانده همان موج‌های ایستا هستند که خاصیت تشدید را ایجاد می‌کنند. فرکانس سازه‌ها، تابع ساختمان هندسی دستگاه گفتار به هنگام تولید واکه است (بی‌جن‌خان، 1392). مدرسی‌قوامی (1390) انسداد را باعث کاهش سازۀ اول می‌داند، چون سازۀ اول با میزان باز بودن دهان مرتبط است و هرچه دهان بسته‌تر باشد، میزان آن کاهش می‌باید. همچنین، صادقی (1389) مقدارِ سازۀ اول پس از انسدادی چاکنایی را کاهش‌یافته و بائو (2013) مقدار این سازه را در این جایگاه، افزایش‌یافته می‌دانند. از این رو مقدار این معیار در واکه‌های هر سه گروهِ نمونه مورد سنجش قرار گرفته است.

 

شکل (3): نمایی از گرفتن مقدار عددی سازۀ اول از واکۀ [i] در واژۀ ایل [il]

د) شدت[26]: شدت یا شدت صوت با انرژی صوت در ارتباط مستقیم است، پژوهش‌های گرلک (2012)، بائو (2013) و صادقی (1389) ثابت کرده‌اند که در واکه‌هایی که بعد از انسدادی چاکنایی می‌آیند، با افت قابل ملاحظۀ میزان شدت انرژی روبرو هستیم. برای مشاهدۀ این پارامتر در نرم‌افزار پرت، باید از منوی شدت، گزینۀ نمایش شدت[27] را تیک زد و می‌توان آن را بر روی طیف‌نگاشت با منحنی زردرنگ دید، اما برای این پژوهش مقدار عددی آن مورد نیاز بود.

 

شکل (4): نمایی از مشاهدۀ کیفی و کمی شدت صوت در طیف نگاشت واکۀ [a] در واژۀ آب [ab]

مرحلۀ بعدی کار شامل مشاهده و اندازه‌گیری موارد و مقادیر ذکرشده در دادگان این پژوهش بود تا درنهایت، بتوان به مقادیر عددی و کیفی انسدادی ‌چاکنایی در جایگاه‌های موردنظر در این پژوهش رسید. همان‌طور که گفته شد، پس از اندازه‌گیری مشخصات واکه‌ها توسط سرنخ‌های صوتی معرفی‌شدة فوق، مقادیر عددی به دست‌ آمد و وارد نرم‌افزار اِکسل شد. سپس، پیکرۀ دادگان عددی در نرم‌افزار آماری اِس­پی­اِس­اِس قرار گرفتند. بررسی آمار توصیفی[28] و مقایسۀ کلی داد‌ه‌های پژوهش با یکدیگر بر اساس شاخص‌ گرایش­مرکزیِ[29] میانگین[30] و شاخص‌ میزان­پراکندگی[31] انحراف معیار[32] انجام گرفت. در راستای پاسخ­گویی به پرسش‌های پژوهش و بررسی دقیق هریک از آن‌ها، از آزمون تحلیل­واریانس[33] یک‌طرفه استفاده شد. همچنین، برای مقایسۀ زوجی دادگان به منظورِ بررسی تفاوت‌های معنی‌دار بین آن‌ها، از آزمون تعقیبی شِفه[34] استفاده شد.

4. تحلیل داده‌ها

همان‌طور که پیش از این گفته شد، بر اساس آمار توصیفی و استنباطی، داده‌های پژوهش مورد بررسی قرار گرفتند و بر اساس نتایج و تحلیل‌های آماری صورت‌گرفته، اکنون می‌توان به پرسش‌های پژوهش پاسخ داد. لازم به ذکر است که به علت تعداد زیاد تمام جداول آماری پژوهش، تنها خلاصۀ آن‌ها به صورت آمار توصیفی در اینجا ارائه می‌گردد.

در پاسخ به پرسش نخست، بر اساس بررسی‌های آماری قابل مشاهده در جدول شماره 3، باید گفت که معیار دیرش در تمام واکه‌ها در گروه ناواژۀ 2 بیشترین میانگین، در گروه واژه کمترین میانگین و در گروه ناواژۀ 1 حد وسط را داشته است. همچنین، پرسش دوم را می­توان این­گونه پاسخ داد که گروه ناواژۀ 2 بالاترین میانگین میزان دیرش را در مقایسه با دو گروه دیگر داشته و گروه واژه، پایین‌ترین سطح این معیار را داشته است.

جدول (3): خلاصۀ آمار توصیفی برای متغیر دیرش

متغیر

گروه واکه

ناواژۀ 1

(16N=)

ناواژۀ 2

(16N=)

واژه

(16N=)

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

دیرش

a

205.40

38.786

257.76

37.386

156.61

47.651

e

202.01

52.197

267.69

31.008

91.86

22.344

æ

184.67

42.041

266.28

34.177

122.62

52.115

o

172.07

53.342

282.56

23.062

93.64

20.260

u

208.39

39.614

256.06

35.509

125.14

40.515

i

218.71

58.685

294.13

25.390

160.05

51.034

کل

198.54

44.308

270.75

23.216

124.99

23.482

می‌توانیم پرسش سوم پژوهش را با استناد به جدول 4 پاسخ دهیم که میانگین میزان معیار سازۀ اول در میان واکه‌ها متفاوت بوده است. به این صورت که در تمام واکه‌ها به‌جز e که تفاوت معنی‌داری میان هرسه گروه مشاهده نشده است؛ گروه ناواژۀ 2، بالاترین میانگین را داشته است. در واکه‌های a و æ گروه واژه و در واکۀ i گروه ناواژۀ 1، پایین‌ترین میزان سازۀ اول را داشته‌اند، اما در دیگر واکه‌ها در این دو گروه میزان معناداری وجود ندارد. در پاسخ به پرسش چهارم نیز، گروه ناواژۀ 2 بالاترین میانگین سازۀ اول و گروه واژه پایین‌ترین میانگین را در میان هر سه گروه دارا هستند.

جدول (4): خلاصۀ آمار توصیفی برای متغیر سازۀ اول

متغیر

گروه واکه

ناواژۀ 1

ناواژۀ 2

واژه

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

سازۀ اول

a

919.41

239.832

850.42

86.089

763.87

77.612

e

605.75

219.689

600.57

73.819

532.12

94.975

æ

1127.05

109.730

1061.17

89.815

1029.03

108.288

o

464.47

112.922

577.16

71.025

493.50

92.745

u

381.89

138.551

478.13

16.067

413.93

67.686

i

306.74

30.961

390.03

51.856

346.57

52.916

کل

634.22

114.563

659.69

61.450

596.50

50.938

پرسش پنجم در رابطه با معیار شدت است و در پاسخ به آن بر اساس می‌توان گفت که در تمام واکه‌ها گروه واژه دارای بیشترین میزان شدت بوده، به جز i که این واکه استثنائاً بیشترین میزان شدت آن در گروه ناواژۀ 1 بوده است. در واکه‌های æ، o، i و u گروه ناواژۀ 2، کمترین میزان شدت و در واکه‌های a و e گروه ناواژۀ 1، کمترین میزان شدت را داشته‌اند. درپاسخ به پرسش ششم نیز باید گفت که گروه واژه، بالاترین میزان میانگین شدت را در مقایسه با هر سه گروه به خود اختصاص داده است.

جدول (5): خلاصۀ آمار توصیفی برای متغیر شدت

متغیر

گروه واکه

ناواژۀ 1

ناواژۀ 2

واژه

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

شدت

a

63.20

5.275

65.76

3.509

67.72

3.923

e

59.57

3.344

61.02

3.083

64.21

4.461

æ

64.67

3.737

64.30

4.387

67.79

4.476

o

64.20

1.704

61.47

1.971

66.16

3.681

u

62.60

3.187

57.84

1.043

64.72

3.939

i

64.46

1.542

56.14

3.294

63.51

4.105

کل

63.12

1.715

61.09

2.320

65.68

3.326

با بررسی جدول 6 به پرسش هفتم پژوهش، این­گونه پاسخ می‌دهیم که در تمام واکه‌ها گروه ناواژۀ 1، بالاترین مقدار شیب طیفی و گروه ناواژۀ 2، پایین‌ترین مقدار را دارا است، همچنین گروه واژه در حد وسط قرار گرفته است. آخرین پرسش پژوهش یعنی پرسش هشتم را چنین می­توان پاسخ داد که گروه ناواژۀ 1، دارای بالاترین میانگین مقدار شیب طیفی و گروه ناواژۀ 2 دارای پایین‌ترین میانگین در این مقدار و بالطبع، گروه واژه حد وسط این میانگین را داراست.

 

جدول (6): خلاصۀ آمار توصیفی برای متغیر شیب طیفی

متغیر

گروه واکه

ناواژۀ 1

ناواژۀ 2

واژه

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

میانگین

انحراف معیار

شیب طیفی

a

10.06

6.843

-1.74

9.418

7.98

10.914

e

15.73

6.420

-4.34

3.745

13.27

9.200

æ

11.83

3.837

-3.04

2.922

6.18

6.918

o

13.97

10.293

4.61

14.719

13.66

10.819

u

15.99

3.223

-3.35

9.719

14.81

9.003

i

27.26

3.692

5.31

4.251

16.59

7.792

کل

15.81

2.590

-.42

4.376

12.08

4.025

در آغاز پژوهش اشاره شد که مسئلۀ ماهیت همخوان انسدادی چاکنایی، به ویژه در جایگاه آغازین، از گذشته تا کنون در بسیاری از زبان‌های دنیا مورد بحث و بررسی بوده و زبان فارسی نیز از آن مستثنا نبوده است. همواره میان آواشناسان و واج‌شناسان، دو دیدگاه کاملاً متفاوت دربارۀ این آوا در زبان فارسی وجود داشته است؛ گروه اول افرادی همچون ثمره (1376 و 1383)، مشکوة‌الدینی (1374)، دین‌محمدی (1376)، کرد زعفرانلو کامبوزیا (1381)، بی‌جن‌خان (1374 و 1392) هستند که معتقدند همخوان انسدادی چاکنایی، پیش از واکه در ابتدای واژه‌های فارسی درج می‌شود. به­نظر می­رسد این مسئله منجر به شکل­گیری این قانون در واج‌آرایی زبان فارسی شده است که هیچ هجایی با واکه آغاز نمی­شود. همچنین از نظر بی­جن­خان (1392) کامل‌ترین تظاهر این همخوان در جایگاه آغازین هجا است. گروه دوم افرادی همچون سپنتا (1352)، نجفی (1376) هستند که معتقدند انسدادِ چاکنایی پیش از واکۀ آغازین، از ویژگی واکه‌های آغازه است و نه واجی مستقل. بر اساس مطالعات پیشین، مهم‌ترین معیارها یا سرنخ‌های صوتی برای تشخیص انسدادی چاکنایی از طریق نرم‌افزار پرت
عبارت­اند از دیرش، سازۀ اول، شدت و شیب طیفی.

اگر جایی همخوان انسدادی ‌چاکنایی وجود داشته باشد، واکۀ بعد از آن در مقایسه با واکه‌ای که پس از همخوان غیرانسدادی چاکنایی می‌آید، دیرشِ طولانی‌تری خواهد داشت. در میزان کاهش یا افزایش سازۀ اولِ واکۀ پس از انسدادی چاکنایی دو دیدگاه وجود دارد، یکی این‌ که انسداد، میزان سازۀ اول را افزایش می‌دهد و دیگری این‌که انسداد، میزان سازۀ اول را کاهش می‌دهد. شدتِ واکۀ پس از انسدادی چاکنایی قطعاً کاهش پیدا می‌کند و در واکه‌ای که پس از انسدادی چاکنایی می‌آید، شیب طیفی نیز کاهش قابل ملاحظه‌ای خواهد داشت.

 بر اساس این معیارها، دیده شد در گروه ناواژۀ 2، یعنی جایی که وجود همخوان انسدادی چاکنایی به یقین برای ما محرز بود، میانگین معیار دیرش نسبت به دو گروه دیگر به­طور چشمگیری بیشتر است، پس همان‌طور که گرلک (2012) اذعان داشت، یکی از مهم‌ترین فاکتورهای تشخیص انسدادی چاکنایی، دیرشِ واکه است که میزان آن پس از انسداد کامل بسیار بیشتر از حالت عادی می‌شود و این با گفتۀ بائو (2013) و ویندفور (1997) نیز مطابقت دارد، اما نکتۀ قابل­توجه این است که در گروه سوم یعنی واژه­هایی که با واکه آغاز می‌شوند، دیرش واکه‌ها کمترین میانگین را نسبت به دیگران دارد.

در سرنخ صوتی بعدی یعنی سازۀ اول، بالاترین میانگین را گروه ناواژۀ 2 دارد که این با دیدگاه بائو (2013) که معتقد است میزان سازۀ اول پس از انسدادی چاکنایی افزایش می‌یابد، تطابق پیدا می‌کند و برعکس گفته‌های مدرسی‌قوامی (1390) و صادقی (1389)، این سازه در دو گروه دیگر پایین‌تر است. البته، این معیار در واکۀ i در گروه ناواژۀ 1 از همه پایین‌تر است و احتمالاً این موضوع به دلیلِ حجم حفرۀ دهان در هنگام تولید این آوا است که از بقیه بسته‌تر است. همچنین، در واکۀ e تفاوت معناداری از نظر سازۀ اول در هر سه گروه یافت نشده است و این چندگانگی، با توجه به دو دیدگاه کاملاً متفاوتی که وجود دارد، می‌تواند نشان از این باشد که این معیار، معیار مطمئن و دقیقی برای تشخیص انسدادی چاکنایی نیست.

معیار بعدی میزان شدت واکه است که به وضوح در گروه ناواژۀ 2، نسبت به دو گروه دیگر پایین‌تر است و این با نظرات گرلک (2012)، بائو (2013) و صادقی (1389) که اذعان دارند میزان شدت پس از انسدادی چاکنایی کاهش قابل ملاحظه‌ای پیدا می‌کند، تطابق دارد و گروه واژه نیز نسبت به دو گروه دیگر بالاترین میانگین شدت را دارد. البته، استثناً در گروه ناواژۀ 1، واکه‌های a و e پایین‌ترین و i بالاترین میزان شدت واکه را دارند. در توجیه این مسئله می­توان به رابطۀ ارتفاع دهان و شدت اشاره کرد که در واکۀ a بیشترین میزان ارتفاع و کمترین شدت و در واکۀ i کمترین میزان ارتفاع و بیشترین میزان شدت را داراست.

نتایج این پژوهش دربارۀ مقدار شیب طیفی یا همان مقدار اختلاف دامنۀ همساز اول از همساز دوم نیز، گفته‌های بائو (2013)، گرلک (2012) و صادقی (1389) را که واکه پس از انسدادی چاکنایی به دلیل درگیرشدن با ویژگی‌های صوتی این همخوان، دارای افت دامنه و بالطبع افت میزان شیب طیفی می‌شود، تأیید می­کند. همچنین مشاهده شد که در گروه ناواژۀ 2، واکه‌های پس از انسدادی چاکنایی قطعی، پایین‌ترین میانگین را نسبت به گروه دیگر دارند و البته در این معیار گروه ناواژۀ 1، بالاترین میانگین را داراست.

5. نتیجه­گیری

ویژگی‌های صوت‌شناختیِ واکه‌های گروه ناواژۀ 2 که از وجود این همخوان پیش از آنها اطمینان بود، با معیارهای صوت‌شناختیِ تشخیص انسدادی چاکنایی کاملاً تطابق داشتند و حضور آن همخوان را پیش از واکه، ثابت ‌کردند. اما در گروه واژه هیچ‌کدام از معیارهای صوتی تشخیص همخوان انسدادی چاکنایی با ویژگی‌های صوتی واکه‌های آغازین مطابقتی نداشتند یا در پایین‌ترین میزان میانگین بودند و یا نهایتاً، در حد وسط و مابین دو گروه قرار می‌گرفتند. از این یافته‌، این نتیجه به دست آمد که وقتی معیارهای وجود همخوان انسدادی چاکنایی در گروه واژه تأیید نمی‌شوند، پس انسدادِ کاملی که ویژگی‌های صوت‌شناختی همخوان را داشته باشد، در آنجا، یعنی پیش از واکه‌های آغازین در واژه­های زبان فارسی وجود ندارد. البته، این نکته را باید خاطرنشان کرد که با توجه به برخی نتایج آماری و مشاهدۀ طیف نگاشت­ها، وجود انسداد را در این جایگاه نمی­توان نادیده گرفت. در موارد اندکی از تحلیل­های آماری، گروه واژه دارای حد متوسط میانگین معیارها بوده یا در درجۀ معناداری آماری قرار نگرفته است و همچنین، در بررسی طیف‌نگاشت‌ها، تقریباً در تمام موارد پیش از واکۀ آغازین، جایی که تارآواها هنوز ارتعاشی نداشتند، منطقه‌‌ای از سکوت به چشم‌ می‌خورد که با مقادیر بسیار پایین انرژی شروع شده و در برخی جاها موج‌های نامنظم کوتاهی نیز دارد که نشان از وجود نوعی انسداد است، اما هم در مقایسه با شکلی که از انسدادی چاکنایی قطعی بر روی طیف‌نگاشت‌های گروه ناواژۀ 2 می‌بینیم و هم بر اساس نتایج آماری به دست‌آمده، استنباط می­شود که انسدادِ چاکنایی آغازین بست کامل نیست و درنتیجه، همخوان انسدادی چاکنایی به‌عنوان واج مستقل، به شمار نمی‌آید.

 این نتایج در تضاد با دیدگاه اول است. دیدگاه افرادی همچون اسلامی و بی‌جن‌خان (1374) که تظاهر اصلی و نمونۀ همخوان انسدادی چاکنایی را در ابتدای هجا می‌دانند و صادقی (1389) که سخت‌ترین حالت تولید این همخوان را در آغازۀ هجا یافته است. از سوی دیگر،  نتایج بالا در تطابق با دیدگاه گروه دوم، همچون سپنتا (1352) و نجفی (1376) است. بنا بر گفتۀ سپنتا (1352)، بستِ پیش از واکۀ آغازین تنها 2صدم ثانیه طول می‌کشد. بنابراین، نمی‌توان آن را با همزه که  واج مستقلی است، یکی دانست. نجفی (1376) نیز اذعان داشته است که این آوا در تقابل با نبود خود قرار نمی‌گیرد. پس، وقتی می‌توان آن را به راحتی از آغاز واژه حذف کرد و تغییری در معنای واژه ایجاد نشود، این آوای آغازین واج نیست و زبان فارسی نیز مانند دیگر زبان‌ها، می‌تواند هجایی داشته باشد که با واکه آغاز شود. البته افرادی همچون مشکوة‌الدینی (1374) و بی‌جن‌خان (1384)، در جایی این نکته را خاطرنشان کرده‌اند که وجود همزۀ آغازین در زبان فارسی، عادت و التزام تلفظی است و ارزش واجی ندارد؛ زیرا می‌توان آن را پیش‌بینی کرد. پییِرهامبِرت و تالکین[35] (1992)، دیلی و دیگران (1996) و گرلک (2012) نیز این موضوع را تأیید می‌کنند که کمتر اتفاق می‌افتد انسدادی چاکنایی پیش از واکۀ آغازین، بروزِ کامل داشته باشد و به­عنوان همخوان تلقی شود. یون‌گِن‌بِرگر و فَن‌هُوفِن (1991) نیز بست چاکنایی را در ابتدای واکه‌های آغازین زبان هلندی، دارای نقش واجی نمی‌دانند و معتقدند که تنها یک ویژگی است که برای مرزنمایی و رسایی در شنیده‌شدن واکه به آن اضافه می‌شود. همچنین گیمسن (1965)، پییِرهامبِرت و تالکین (1992) معتقدند اگرچه انسداد چاکنایی در انگلیسی بریتانیایی استفاده می‌شود، اما نقش واجی ندارد. این پدیده تنها حالتی شبیه به همخوان دارد و فقط برای تقویت‌کردن واکۀ پس از خود و برای برجسته­کردن و متمایزسازی واکه به­کار می‌رود. بنابراین، نتایج پژوهش حاضر همسو با دیدگاه دوم و غیرهمسو با دیدگاه اول است. به نظر می‌رسد که بستِ چاکنایی پیش از واکه در واژه­های زبان فارسی می‌تواند یکی از ویژگی‌های صوت‌شناختیِ واکۀ آغازین در فرایند تولید واکه باشد که آن ویژگی چاکنایی‌شدگی است.

 چاکنایی‌شدگی ویژگی­ای است که طی تولید دومین به آوا اضافه می‌شود و بنابر تعریفی که فارِس (2010) و گرلک (2013) از آن داده‌اند، این فرایند، اضافه کردنِ یک انسداد ناقص یا کامل به فرایند تولیدِ آوایی است که این ویژگی را در تولید نخستین خود ندارد. همچنین دیده شد که انسدادی که در آغاز واکه‌های زبان فارسی رخ می­دهد، ویژگی‌های یک انسدادی چاکنایی کامل را ندارد. پس، این می‌تواند همان انسداد ناقصی باشد که در ابتدای فرایند تولید واکۀ آغازین به آن اضافه می‌شود و آن واکه را چاکنایی‌شده می‌سازد. این نظر باز هم با نظرات سپنتا (1352) و نجفی (1376) که معتقدند واکۀ آغازین زبان فارسی، مانند دیگر زبان‌ها همچون آلمانی، با انسداد خفیفی شروع می‌شود که از ویژگی‌های واکۀ آغازین است، مطابقت دارد. همچنین، بائو (2013) معتقد است به اشتباه، انسدادِ چاکنایی پیش از واکه‌های آغازین را همخوان می‌دانند. به اعتقاد او، مسئلۀ واکه‌های چاکنایی‌شده باید از نظر آواشناسی معرفی شود و به­عنوان واجگونۀ قاعده‌مند از واکه در جایگاه آغازۀ واژه، در این علم ثبت شود. وی اضافه می‌کند که در واقع بافتِ آغاز‌ی واژه، مانند بسترِ آوایی مناسب برای چاکنایی‌شدگی عمل می‌کند. احتمالاً چاکنایی‌شدگی به­دلیلِ یکی­بودن محل تولید واکه و همخوان انسدادی چاکنایی رخ می‌دهد؛ به این صورت که در جایگاه تکیه‌بر، هجایی که با واکه آغاز می‌شود، به هنگام تولید، تحت تأثیرِ فشار تکیه و برجستگی، تارآواها نخست به­یکباره از یکدیگر باز شده و سپس، لرزش تارآواها آغاز می­شود.
به­این­ترتیب، دو فرایند بازشدن بست و واکسازی به­طور پیوسته رخ می­دهند و قاعدتاً ترکیبی از همخوان و واکه نیست، بلکه این فرایند، فرآیند چاکنایی‌شدن واکۀ آغازین در زبان فارسی است. پس، برخلاف گفتۀ حق‌شناس (1378)، چاکنایی‌شدگی فقط مختص همخوان نیست. می‌توان پذیرفت که مانند دیگر زبان‌ها، در فارسی نیز واکه­ها هم می‌توانند چاکنایی شوند. با پذیرش این موضوع، واجگونه‌ای به واجگونه­های واکه‌های زبان فارسی اضافه می­شود. همچنین، پذیرفتن این اصل که در فارسی نیز هجا می‌تواند با واکه آغاز شود، الگوهای هجایی جدیدی، یعنی v، vc و vcc را به فارسی اضافه خواهد کرد. هرچند
به­نظر برخی از پژوهشگران، از جمله دین­محمدی (1376) و مشکوة‌الدینی (1374)، افزودن ساختار هجایی جدید به زبان فارسی، برخلاف اصل اقتصاد زبانی است، به نظر نگارندگان، این مسئله توجیه قابل قبولی نیست؛ زیرا زبان­های دیگر از جمله انگلیسی و آلمانی ساختار هجایی به­مراتب پیچیده­تر از فارسی دارند.

مهم­ترین محدودیت این پژوهش این است که داده­های آن می‌توانست
واژه­های به­کار رفته در بافت زبانی، به جای واژه­های مفرد و خارج از بافت باشد و اگر چنین بود، می­توانست به نتایج طبیعی‌تر و بهتری منجر شود، اما به این دلیل که کاربرد واژه در متن، تأثیر آوایی واژه‌ها بر یکدیگر را اجتناب‌ناپذیر می­سازد و قاعدتاً حذف این تأثیرات بسیار دشوار و شاید ناممکن باشد، به ناچار واژه­ها خارج از بافت بررسی شده است. همچنین، نباید این مسئله را از ذهن دور داشت که اصولاً همخوان انسدادی چاکنایی در زنجیرۀ پیوستۀ کلام حذف می­شود.



[1]. Acoustic phonetics

[2]. Glottal Stop

[3]. Marc Garellek

[4]. Majda Sabri Faris

[5]. Jongenburger, W. & Van Heuven, V.

[6]. Dilley, Shattuck-Hufnagel and Ostendorf

[7]. Nuuchahnulth

[8]. Nootka

[9]. H.Esling, E.Fraser and G.Harris

[10]. Hoa Pham

[11]. Pompino Marschall and Zygis

[12]. Konrad Adenauer

[13]. Richard von Weizsäcker

[14]. Thomas Mann

[15]. Hana Bartunkova

[16]. Mingzhen Bao

[17]. shughni: یکی از زبان‌های هند و ایرانی که در یکی از استان‌های افغانستان به نام بدخشان رایج است.

[18]. Windfuhr

[19]. Praat

[20]. IBM SPSS Statistics

[21]. Duration

[22]. Spectral tilt

[23]. Fundamental frequency(F0)

[24]. F1

[25]. Formants

[26]. intensity

[27]. show intensity

[28]. Descriptive statistics

[29]. Central tendency

[30]. Mean

[31]. Dispersion

[32]. Standard deviation

[33]. One-way ANOVA (Analysis of variance)

[34]. Scheffe

[35]. Pierrehumbert&  Talkin

ابوالقاسمی، محسن. (1380). تاریخ زبان فارسی. ویراست دوم. تهران: سمت.
استاجی، اعظم، مجتبی نامورفرگی و سریرا کرامتی یزدی. (1389). «تحلیل آکوستیکی همخوان انسدادی‌چاکنایی و بررسی امکان وجود دو واکۀ پیاپی در دو هجای متوالی در گفتار سریع و پیوسته در زبان فارسی». پژوهش‌های زبان و ادبیات تطبیقی. 1/4: 27ـ50.
اسلامی، محرم و محمود بی‌جن‌خان. (1374). «دادگان گفتاری زبان فارسی، تقطیع و برچسب‌دهی آوایی و واجی». کتاب زبان فارسی و رایانه: برگزیده مقالات. به کوشش حسین صامتی و محمود بی‌جن‌خان. تهران: سمت. 112ـ106.
بهجو. زهره. (1383). «کاربرد همزه در زبان فارسی گفتاری و نوشتاری». مجموعه مقالات نخستین کنگرۀ ملی ایران شناسی. بنیاد ایران‌شناسی. جلد 1: 111ـ133.
بی‌جن‌خان، محمود. (1384). واج‌شناسی نظریه بهینگی. تهران: سمت.
ـــــــــــــــــــ . (1392). نظام آوایی زبان فارسی. تهران: سمت.
پرمون. یدالله. (1386). «رفتار سبکی‌ـ‌اجباری همخوان‌های چاکنایی در فارسی محاوره‌ای معیار و فارسی کرمانی: تأکیدی بر رویکرد گشتاری واج‌شناسی قاعده بنیاد نوین». علوم انسانی دانشگاه الزهرا (س). 17/64: 25ـ69.
ثمره، یدالله. (1378). آواشناسی زبان فارسی آواها و ساخت آوایی هجا.  ویراست دوم. تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
جانسون، کیث. (1394). آواشناسی آکوستیک و شنیداری. ترجمه زهرا محمودزاده و رحیمه روح‌پرور. تهران: پژوهشگاه علوم و فناوری ایران (ایرانداک).
حق‌شناس. علی‌محمد. (1376). «همزه در خط و زبان فارسی». مجموعه مقالات چهارمین کنفرانس زبانشناسی نظری و کاربردی. دو جلد. به کوشش سیدعلی  میرعمادی.  تهران: انتشارات دانشگاه علامه طباطبائی. 151ـ163.
حق‌شناس. علی‌محمد. (1378). آواشناسی. تهران: انتشارات آگاه.
خدامی، مریم، آذر مهری و یونس جهانی. (1390). «بررسی تأثیر جنسیت بر الگوی انسداد چاکنای در افراد دارای صوت بهنجار». شنوایی سنجی. 20/1: 64ـ72.
خداوردی، فهیمه. (1394). «همخوان انسدادی چاکنایی در پیوستار وضعیت چاکنای». علم زبان. 3/4: 35ـ55.
دین‌محمدی، غلام‌رضا. (1376). «جایگاه همزه در ساخت آوایی زبان فارسی بر اساس واج‌شناسی فرازنجیری». پژوهش‌های زبان خارجی. 4: 11ـ24.
سپنتا، ساسان. (1352). «همزه در زبان فارسی». نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان. 9: 58ـ70.
صادقی، وحید. (1389). «آواشناسی و واج‌شناسی همخوان‌های چاکنایی». پژوهش‌های زبان‌شناسی. 2/1: 49ـ62.
فرهادی، حسین. (1381). اصول و روش تحقیق در زبان‌شناسی کاربردی. ترجمه فاطمه جواهری‌کوپائی و هاجر خان‌محمد. تهران: رهنما.
کرد زعفرانلوکامبوزیا، عالیه. (1381). «همزه در زبان فارسی». دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران. 164: 283ـ302.
مدرسی‌قوامی. گلناز (1390). «آغازۀ هجای فارسی و رابطۀ آن با فرایند اضافه در وام‌واژه‌ها بر مبنای نظریۀ بهینگی». مجموعه مقاله‌های نخستین همایش انجمن زبان‌شناسی ایران.  تهران: نویسة پارسی. 79ـ91.
مشکوة‌الدینی. مهدی. (1374). ساخت آوایی زبان. ویراست سوم. مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد.
معین، محمد. (1386). فرهنگ فارسی معین. 6 جلد. تهران: میلاد.
موسوی، ندا. (1395). آشنایی با نرم‌افزار پرت. تهران: نویسه پارسی.
موسوی، ندا، بتول علی‌نژاد. (1394). «بررسی موج چاکنایی واک‌های فارسی با استفاده از الکتروگلوتوگرافی». پژوهش‌های زبانی. 6/1: 82ـ97.
نجفی. ابوالحسن. (1376). مبانی زبان‌شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی. تهران: نیلوفر.
رضوی نجف‌آبادی، مرضیه‌سادات، ماندانا نوربخش. (1391). «دیرش واکه، دیرش بست و واکداری بست در انفجاری‌های پایان کلمه در زبان فارسی». زبان و زبان‌شناسی. 8/15: 43ـ60.
نصیری‌پور، نرگس. (1392). بررسی توزیع چاکنایی‌ها در هجاهای زبان فارسی. پایان‌نامة دورة‌ کارشناسی ارشد. شیراز: دانشگاه شیراز.
Bao, M. (2013). “Acoustic evidences for glottalization of word initial vowels in Shaghni”. The Linguistics Journal. 7(1): 250-272.
Bartunkova, H. (2012). Word-initial Vowel Glottolization in Speech of Native English Non-professionals. Doctoral Dissertation. Filozoficka Fakulta University.
Dilley, L., S. Shattuck & M. Ostendorf. (1996). “glottalization of word-initial vowels as a function of prosodic structure”. Journal of Phonetics. 24: 423-444.
Garellek, M. (2012). “Glottal Stop before Word-initial Vowels in American English: Distribution and Acoustic Characteristics”. UCLA Working Papers in Phonetics. 110:1-23.
Garellek, M. (2013). Production and Perception of Glottal Stops. Doctoral Dissertation. University of California.
Gimson, A. C. (1965). An Introduction to the Pronunciation of English. London: Edward Arnold.
Esling, J., Fraser, K. & Harris, J. (2005). “Glottal stop, glottalized resonants, and pharyngeals: a reinterpretation with evidence from a laryngoscopic study of Nunchahnutth (Nootka)”. Journal of Phonetics. 33: 383-410.
Hayward, K. (2013). Experimental Phonetics. London and Newyork: Routledge.
Hoa Pham, A. (2009). “The identify of non-identified sounds: glottal stop, prevocalic /w/ and triphthongs in Vietnamese”. Toronto Working Paper in Linguistics. 34: 1-17.
Jahani, C. (2005). “The glottal plosive: a phoneme in spoken modern persian or not?”. Linguistic Convergence and Areal Diffusion. 373: 78-96.
Jongenburger, W. & V. Van Heuven. (1991). “The distribution of word initial glottal stop in Dutch”. Linguistics in the Netherlands. 8 (13): 101-110.
Pierrehumbert, J. and Talkin, D. (1992). “Lenition of /h/ and glottal stop”. In G. J. Docherty & D. R. Ladd (eds). Papers in Laboratory Phonology II. Cambridge University Press. 90-117.
Pompino Marshall, B. & M. Zygis. (2010). “Glottal marking of vowel-initial words in German”. ZAS papers in linguistics. 52: 1-17.
Sabri Faris, M. (2010). “The glottal stop in English: a descriptive study”. Majalat Alkoliyata Altarbiyata Alasasiya. 5: 97-110.
Shademan, S. (2005). “Glottal deletion and compensatory lengthening in Farsi”. UCLA working papers in phonetics. 104: 61-81
Windfuhr, G. (1997). “Persian phonology”. In A. S. Kaye (ed.). Phonology of Asia and Africa. Winona Lake, Indiana: Eisenbrauns (2nd ed.): 675-689.
Yazarlou, S. (2014). “Glottal stop in hiatus: an acoustic investigation in Persian”. Social and behavioral science. 136: 12-20.
Yule, G. (2006). The Study of Language. Cambridge: University Press.