Document Type : Research Paper

Authors

1 Ph.D Student in Linguistics, Bu-Ali Sina University, Hamedan, Iran

2 Professor in Linguistics, Institute for Humanities and Cultural Stadies, Tehran, Iran;

Abstract

An alternation is defined as a pair of sentences with more or less identical structures and the same meaning. These alternations are sensitive to the meaning component of verbs. Therefore, it can be used as a criterion for classifying verbs in an effective way. Levin classified English verbs into 49 broad semantic classes and 192 subclasses, introducing 79 argument alternations. She believes that various aspects of the syntactic behavior of verbs are tied to their meaning. Moreover, verbs that fall into classes according to shared behavior would be expected to show shared meaning components. The present study aimed to examine a type of alternations introduced by Levin called “Reciprocal Alternation”, which itself includes several types of alternations. One of these alternations, known as “Understood Reciprocal Object Alternation”, is a type of “Transitive Alternations”. Transitive alternations include alternations involving a change in a verb’s transitivity. The other types of Reciprocal Alternation are the alternations that occur without a change in a verb’s transitivity. These alternations include “Simple Reciprocal Alternation”, “Together Reciprocal Alternation”, and “Apart Reciprocal Alternation”. A corpus-based study of 3070 Persian verbs revealed that all these alternations are also found in Persian. Furthermore, two new types of these alternation named “Reciprocal Chaining Alternation” and “Reciprocal Collective Alternation” were introduced in the present study.

Keywords

بسیاری از افعال می‌توانند در ساخت‌های چندگانة نحوی حضور یابند، اما برخی از جفت‏ساخت‌ها، فعل‌های خاصی را شامل می‌شوند که به‏لحاظ زبانی برجستگی خاصی نسبت به بقیه دارند و مورد مطالعه هستند. این ساخت‌ها دارای ویژگی‌های خاصی‏اند، از جمله این‏که فعل در این ساخت‌ها معنی اصلی‏اش را حفظ می‌کند. این ساخت‌ها به‏لحاظ معنایی با هم هم‌پوشانی دارند و به نوعی می‌توان یک ساخت را به‏لحاظ معنایی زیرمجموعۀ دیگری دانست. دوم این ‏که بیشتر و نه همۀ موضوعات یکسان فعل در هر دو ساخت بیان می‌شوند، اما به شکلی متفاوت. سوم این‏که به‏رغم همة این تفاوت‌ها هیچ تغییری در صورت فعل پدید نمی‌آید؛ به این معنی که هیچ عنصر صرفی به آن افزوده نمی‌شود و چهارم این‏که افعالی که در جفت ساخت‌های یکسانی حضور می‌یابند، ظاهراً مؤلفۀ معنایی مشترکی با هم دارند و می‌توانند در یک طبقۀ فعلی قرار بگیرند (Levin, 2015). پس، این ویژگی که به افعال اجازه می‌دهد در دو ساخت مختلف حضور یابند بیانگر این است که رابطۀ نظام‌مندی بین این دو ساخت و فرایندهای زبانی منظم وجود دارد. به این پدیده تناوب موضوعی[1]یا تناوب فعلی[2] می‌گویند. به ساخت‌های نحوی که یک تناوب را ایجاد می‌کنند، گونه[3] گفته می‌شود.

(1) a. Anne met Cathy.

            b. Anne and Cathy met.

(2) الف. مریم زهرا را ملاقات کرد.

            ب. مریم و زهرا ملاقات کردند.

همان‏طور که در جملات فوق مشاهده می‌شود، فعل «ملاقات‏کردن» در هر دو گونۀ تناوب معنی خود را حفظ کرده است. این تناوب که ازجمله تناوب‌های گذرایی[4] است، با تغییر ظرفیت فعل همراه است. فعل دوظرفیتی در گونۀ دوم تناوب با ساخت تک‌موضوعی حضور می‌یابد و مفعول کنش‌پذیرِ گونۀ اول تناوب (زهرا)، در گونۀ دوم در جایگاه فاعلی ظاهر می‌شود، اما ضمیری همچون each other در انگلیسی و « همدیگر» در فارسی  با نقش معنایی کنش‌پذیر از معنای فعل قابل درک است.

لوین (1993) رابطه بین معنی و رفتار نحوی را در ارتباط با حدود 3024 فعل انگلیسی بررسی کرد و برای افعال باتوجه به شرکت یا عدم شرکت‌شان در تناوب­های نحوی، طبقاتی معنایی ایجاد کرد. این پژوهش به بررسی یکی از انواع تناوب‌های موضوعی با عنوان تناوب دوسویه در افعال فارسی می‌پردازد. تناوب‌های دوسویه خود شامل چندین نوع تناوب‏اند؛ یکی از این تناوب‌ها با عنوان تناوب مفعول دوسویۀ قابل‌درک در دسته‌بندی لوین در زمرۀ تناوب‌های گذرایی معرفی شده است. تناوب‌های گذرایی شامل تناوب‌هایی می‌شوند که ساخت ظرفیتی فعل در دو گونۀ تناوبی تغییر می‌کند (نمونه144). انواع دیگر تناوب‌های دوسویه که لوین معرفی کرده است، تناوب‌هایی‏اند که بدون تغییر در گذرایی فعل رخ می‌دهند. این تناوب‌ها عبارتند از تناوب دوسویۀ ساده[5]، تناوب دوسویۀ باهم[6] و تناوب دوسویۀ ازهم[7] که لوین با بررسی آن‏ها در افعال گذرا و ناگذرا به طور جداگانه به شش زیرطبقۀ تناوبی اشاره کرده است: تناوب‌های دوسویۀ ساده گذرا، دوسویۀ ساده ناگذرا، دوسویۀ باهم گذرا، دوسویۀ باهم ناگذرا، دوسویۀ ازهم گذرا و دوسویۀ ازهم ناگذرا. با بررسی تناوب‌های لوین بر پیکره‌ای بالغ بر 3070 فعل فارسی اعم از افعال مرکب و ساده دریافتیم که تمام انواع این تناوب‌ها در فارسی نیز وجود دارند. انتخاب افعال در ابتدا بر اساس شمّ زبانی نگارندگان و در مرحلة بعد بر اساس جستجوی شواهد در اینترنت بوده است. در پژوهش حاضر، علاوه بر این تناوب‌ها به بررسی دو نوع دیگر از این دسته تناوب‌ها که در دسته‌بندی لوین ذکر نشده است، با عنوان تناوب دوسویۀ زنجیری[8]و تناوب دوسویۀ اشتراکی[9] نیز پرداخته[10]‌ و سپس طبقات افعال شرکت‌کننده در هر کدام از تناوب‌ها را نیز مشخص کرده‌ایم.

در بخش دوم مقالة حاضر، پژوهش‌های مرتبط با تناوب‌های فعلی در فارسی را مرور خواهیم کرد. بخش سوم به معرفی و بررسی انواع تناوب‌های دوسویۀ رایج در فارسی اختصاص دارد و در بخش چهارم جمع‌بندی مختصری از تحقیق انجام‏شده خواهیم داشت.

2. پیشینة پژوهش‌

از جمله پژوهش‌‌ها درزمینۀ تناوب‌‌ها در فارسی می‌‌توان از صفری و کریمی‌‌دوستان (1390) نام برد. صفری و کریمی‌‌دوستان در این مقاله اثرکلی/جزئی در تناوب مکانی را بررسی کردند. صفری وکریمی‌دوستان (1392) نیز در مقاله «تناوب سببی در فارسی»، تناوب سببی را در چارچوب رویکرد واژگانی‏ـ ‏ساخت‏مند[11] بررسی کرده‌‌اند. طبیب‌‌زاده در سه مقاله (1393، 1395الف، ب) به بررسی تناوب‌‌های گذرایی در فارسی پرداخته است. او در یکی از این مقاله‌ها (1393) دو تناوب اشتقاقی پرکاربرد در زبان فارسی یعنی تناوب «آغازی/سببی» و تناوب «معلوم/مجهول» را برگزیده و ملاک‌‌هایی برای شناسایی آن‏ها ارائه کرده است. شجاعی و کریمی‌‌دوستان (1394) نیز در مقاله‌‌ای رویکردهای مختلف واژگان‌‌گرا و نقطه‌‌نظرات آن‏ها را در ارتباط با تناوب سببی بررسی کرده‌اند. قیاسوند (1394) سعی در بررسی تناوب‌های فاعل فرعی بر اساس طبقه‌بندی لوین در مورد افعال فارسی داشته است. صفری (1395) نیز در مقالة «تناوب مکانی در زبان فارسی»، ویژگی‌‌های نحوی و معنایی تناوب مکانی در فارسی را برشمرده ‌است. باوجوداین، در رابطه با انواع تناوب‌های دوسویه در فارسی تحقیقی صورت نگرفته است. از این‌رو، پژوهش حاضر می‌تواند در درک بهتر رفتار افعال در این تناوب‌ و در نهایت، طبقه‌بندی معنایی افعال فارسی مفید باشد.

3. انواع تناوب‌های دوسویه

تناوب‌های دوسویه را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد: دستۀ نخست، تناوب‌هایی که ساخت ظرفیتی فعل را تغییر می‌دهند، مانند مثال (3) که در گونۀ اول تناوب، ساختار جمله عبارت است از فاعل کنش‌گر «مریم»، مفعول کنش‌پذیر «زهرا» و فعل، اما در گونۀ دوم تناوب مفعول‌کنش‌پذیر «زهرا» در جایگاه فاعلی با نقش معنایی کنش‌گر حضور یافته است و فعل با ساخت تک‌موضوعی در گونۀ دوم تناوب حضور دارد. ضمیر «همدیگر» با نقش معنایی کنش‌پذیر از معنای فعل قابل درک است. فعل در هر دو گونۀ تناوب معنی و صورت ساخت‌واژی یکسانی دارد.

(3) الف. مریم زهرا را ملاقات کرد.

ب. مریم و زهرا ملاقات کردند.

(4) الف. مریم با زهرا ملاقات کرد.

ب. مریم و زهرا با هم ملاقات کردند.

دستۀ دوم، تناوب‌هایی‏اند که در آن‏ها ساخت ظرفیتی فعل بدون تغییر باقی می‌ماند و تناوب بین موضوعاتی رخ می‌دهد که درون گروه فعلی واقع‏اند. فعل «ملاقات‏کردن» از زمرۀ افعالی در فارسی است که در هر دو نوع گذرایی و ناگذرایی تناوب دوسویه شرکت می‌کند. در نمونة (4) فعل در هر دو گونۀ تناوب با ساختی تک‌ظرفیتی حضور دارد. تنها تفاوت گونۀ اول با گونۀ دوم در نمونه (4) این است که مفعول حرف‌اضافه ‌«با» در گونۀ اول تناوب یعنی «زهرا»، در گونۀ دوم به اتفاقِ فاعل کنش‌گر این ساخت (مریم) در جایگاه فاعلی حضور می‌یابد و شاهد حضور فاعل جمع با نقش معنایی کنش‌گر هستیم. این دسته از تناوب‌ها با توجه به حضور یا عدم حضور متمم قیدی «باهم» یا «ازهم» (در افعالی مثل جداکردن) به انواعی تقسیم می‌شوند که در بخش (2-3) معرفی خواهند شد. لوین تناوب‌ نوع اول را در دستۀ تناوب‌های گذرایی معرفی کرده که یکی از انواع تناوب‌های گذرایی، همین تناوبی است که در آن مفعول دوسویۀ فعل حذف می‌شود. در تناوب‌های نوع دوم که در موضوعات گروه فعلی رخ می‌دهد، گذرایی فعل در تناوب بدون تغییر باقی می‌ماند. در ادامه به بررسی این دو نوع از تناوب خواهیم پرداخت.

3ـ1. تناوب گذرایی مفعول دوسویۀ قابل ‌درک

همان‌طور که پیش‌تر عنوان شد، این تناوب از انواع تناوب‌های گذرایی است. در این تناوب‌ها در یک گونۀ تناوب با ساخت گذرا و در گونۀ دوم با ساخت ناگذرا مواجه هستیم. در این تناوب، مفعول گونۀ گذرا و فاعل گونۀ ناگذرا، رابطۀ معنایی یکسانی با فعل دارند، با این تفاوت که گونۀ ناگذرا در این تناوب‌ها دارای مفعولی مستتر است. این مفعول مستتر، ضمیر دوسویۀ«همدیگر» است. این تناوب را به شکل زیر نمایش می‌‌دهیم:

گروه اسمی 1(کنش‌گر)+ گروه اسمی 2(کنش‌پذیر)+ فعل

گروه اسمی (گروه اسمی1+ و+ گروه اسمی 2)(کنش‌پذیر)+ فعل (دارای مفعول مستتر همدیگر)

در گونۀ ناگذرای این تناوب، عمل فعل مفهوم ضمایر دوجانبه (مثل یکدیگر، هم و همدیگر) در نقش مفعول را القا می‌کند (برای مآخذ بیشتر رک. Levin 1993: 36-37). فاعل در گونۀ ناگذرای این افعال محدودیت‌هایی دارد؛ همۀ شرکت‌کنندگان در عمل باید از وضعیت یکسانی برخوردار باشند، مثلاً در فعل «ملاقات‏کردن» باید هر دو اسم جاندار باشند. فاعل در فارسی یا به ‌‌صورت دو اسم هم‌پایه به‏کار می‌‌‌رود، یا به صورت جمع و بدون ضمیر دوجانبه، یا به صورت جمع و با ضمیر دوجانبه (نمونة 6) (طبیب‌زاده، 1395) که از بین این جملات، گونۀ (6الف) و (6ب) ساخت‌های تناوبی‏اند. تنها فعلی که در فارسی در این تناوب شرکت می‌کند، فعل «ملاقات‏کردن» است:

(5) a. Anne met Cathy.

       b. Anne and Cathy met.  (Levin, 1993, p. 37)

(6) الف. مریم رضا را ملاقات کرد.

 ب. مریم و رضا ملاقات کردند.

 ج. آن‏ها همدیگر را ملاقات کردند.

 د. مریم و رضا همدیگر را ملاقات کردند (طبیب‌زاده، 1395: 176).

 

(7) الف. مادر دخترک را بغل کرد.

ب. *مادر و دخترک همدیگر را بغل کردند.

ج. دخترک مادر را بغل کرد.

شاید به نظر برسد افعالی نظیر «بغل‏کردن» و «درآغوش‏گرفتن» نیز می‌توانند در این تناوب شرکت کنند، اما  لازم است به این نکته توجه شود که شرط شرکت افعال در این تناوب وجود تقارن و همزمانی است. جملۀ (7 الف) لزوماً بیانگر مفهوم جملۀ (7 ب) یا (7 ج) نیست؛ فرد می‌تواند شیء یا شخصی را در آغوش بگیرد، بی‏آن‏که در آغوش گرفته شود. وینتر تقارن را چنین تعریف می‌کند: «گزاره دوسویه R را متقارن می‌نامند، اگر برای هر کدام از شرکت‌کنندگان x وy گزاره (R(x;y با (R(y;x معادل باشد» (Winter, 2018: 1-2). در رابطه با فعل «ملاقات‏کردن» ما با دو جملۀ متقارن زیر روبرو هستیم، اما در رابطه با فعل «بغل‏کردن» چنین تقارنی وجود ندارد:

(8) علی مریم را ملاقات کرد  ó  مریم  علی را ملاقات کرد.

(9) مادر دخترک را بغل کرد ≠  دخترک مادر را بغل کرد.

جمله‌های متقارن رابطۀ ساخت‌واژی‏ ـ ‏نحوی نظام‌مندی با جمله‌هایی دارند که در آن‏ها فاعل به صورت جمع حضور دارد (نمونه10)؛ به این معنا که این جملات، قابلیت جایگزینی با جمله‌ای متناظر با فاعل جمع و مفهوم دوسویگی را دارند و عکس آن نیز صادق است، یعنی همان تناوبی که در ابتدای همین بخش معرفی کردیم. به عبارت دیگر، در جمله‌های متقارن، تناوب بین دو ساخت الف و ب زیر برقرار است:

(10) الف. علی مریم را ملاقات کرد  ó  مریم  علی را ملاقات کرد.

ب‌.     علی و مریم (همدیگر) را ملاقات کردند.

ج‌.      علی و مریم (همدیگر) را ملاقات کردند= علی مریم را ملاقات کرد (مریم علی را ملاقات کرد).

جمله‌های نامتقارن[12] با افعالی مثل «بغل کردن»، «در آغوش گرفتن» و جز آن نیز با این‏که همانند جمله‌های متقارن می‌توانند در ساختی با فاعل جمع حضور یابند (نمونه11ب)، اما این جمله را باید متمایز از جملات «مادر دخترک را بغل کرد و دخترک مادر را بغل کرد» دانست:

(11) الف. مادر دخترک را بغل کرد ≠  دخترک مادر را بغل کرد.

ب. مادر و دخترک همدیگر را بغل کردند.

ت. مادر و دخترک همدیگر را بغل کردند≠مادر دخترک را بغل کرد (دخترک مادر را بغل کرد)

فرض کنید مادر، دخترک را وقتی او خواب بوده بغل کرده است و بعداً دخترک او را بغل کرده است. در این بافت، جملۀ «مادر دخترک را بغل کرد (دخترک مادر را بغل کرد)» درست است، ولی جملة «مادر و دخترک همدیگر را بغل کردند» نادرست است. ازاین‏رو، در رابطه با افعالی چون «بغل کردن»[13]، با عدم تقارن و همزمانی مواجهیم.

جدا از شرط تقارن و هم‌زمانی برای حضور افعال در این تناوب، با افعالی مواجه می‌شویم که به رغم دارا بودن این شرایط نمی‌توانند ساخت تناوبی ایجاد کنند. افعالی مثل «همراهی‏کردن»، «دیدن (در معنای ملاقات‏کردن) و «گم‏کردن»، به این علت که نمی‌توانند مفعول دوسویۀ مستتر داشته باشند و نیاز دارند که در گونۀ دوم تناوب ضمیر «همدیگر» را آشکارا بیان کنند، افعال تناوبی نیستند (نمونة 12). به‏نظر می‌رسد، فعل «ملاقات‏کردن» از آن جهت قادر به شرکت در این تناوب هست که علاوه بر دارا بودن مفهوم دوسویگی متقارن و همزمان، فعلی دووجهی است. 

(12) الف. مریم رضا را همراهی کرد.

ب. *مریم و رضا همراهی کردند.

3ـ2. تناوب‌های دوسویه بدون تغییر در گذرایی فعل

تناوب‌هایی که در این بخش بررسی می‌شوند، تغییری در گذرایی فعل ایجاد نمی‌کنند. افعالی که در انواع تناوب‌های این بخش شرکت می‌کنند، می‌توانند همراه با یک گروه حرف‌اضافه‌ای متمم با هسته‌های مختلف یا بدون گروه حرف‌اضافه‌ای حضور یابند. در افعال ناگذرا، در غیاب گروه حرف‌اضافه‌ای متمم، فاعل می‌باید یک گروه اسمی جمع[14]، یعنی دارای تعبیری گروهی باشد. در افعال گذرا، مفعول چنین وضعیتی دارد. افعال در صورت گذرای این تناوب دارای یک موضوع کنش‌گرند که افعال ناگذرا فاقد آن هستند.

در گونۀ دوم این دسته از تناوب‌های دوسویه که فعل بدون گروه حرف‌اضافه‌ای متمم ظاهر می‌شود، محدودیت‌هایی بر شرکت‌کنندگان اعمال می‌شود؛ شرکت‌کنندگانی که در افعال گذرا گروه اسمی مفعول جمع را می‌سازند و در افعال ناگذرا گروه اسمی فاعل جمع را می‌سازند، باید از وضعیت قابل قیاسی برخوردار باشند .(Levin, 1993: 59) به نمونه‌های زیر توجه نمایید:

(13) الف. ماشین با دوچرخه/ جدول تصادف کرد.

        ب. ماشین و دوچرخه/*جدول با هم تصادف کردند.

لوین این تناوب را در انگلیسی به سه نوع تقسیم کرده است: تناوب دوسویۀ ساده گذرا/ناگذرا، تناوب دوسویۀ باهم گذرا/ناگذرا و تناوب دوسویۀ ازهم گذرا /ناگذرا. دو نوع تناوب اخیر به علت حضور یک متمم قیدی با نقش «عبارت نتیجه‌ای»[15] با تناوب دوسویۀ ساده متفاوتند. لوین عنوان می‌دارد که together و apartرا به‏عنوان نمایندۀ بخش وسیعی از عبارت‌هایی معرفی کرده که می‌توانند برای نشان دادن حالت ایجادشده توسط عمل فعل، به‏کار روند (Levin, 1993: 62). در فارسی نیز «باهم» به نمایندگی از «به هم» و«درهم» معرفی می‌شود. ساخت تناوبی در این تناوب‌ها عبارتند از:

ساخت‌های تناوبی در انواع تناوب‌های دوسویۀ گذرا:

گروه اسمی1(کنش‌گر)+ گروه اسمی2 (کنش‌پذیر1)+ گروه حرف‌اضافه‌ای [حرف‌اضافه+ گروه اسمی 3] (کنش‌پذیر2)  + فعل

گروه اسمی1(کنش‌گر)+ گروه اسمی [گروه اسمی2+ و+ گروه اسمی 3](کنش‌پذیر) + ــــ /باهم /ازهم+ فعل

تناوب دوسویۀ ساده گذرا:

(14) الف.آشپز زرده را از سفیده تخم‌مرغ جدا کرد.

ب.آشپز زرده و سفیده را جدا کرد.

تناوب دوسویۀ باهم گذرا:

(15) الف. زنان را با مردان علوی وصلت داد.

ب. زنان و مردان علوی را باهم وصلت داد.

تناوب دوسویۀ ازهم گذرا:

(16) الف. آشپز زرده را از سفیدۀ تخم‌مرغ جدا کرد.

ب.آشپز زرده و سفیده را ازهمجدا کرد.

ساخت‌های تناوبی در انواع تناوب‌های دوسویۀ ناگذرا:

گروه اسمی 1(کنش‌گر)+ گروه حرف‌اضافه‌ای [حرف‌اضافه+ گروه اسمی 2] (کنش‌پذیر) + فعل

گروه اسمی [گروه اسمی1+ و+ گروه اسمی 2](کنش‌گر) + ــــ/باهم+ فعل

تناوب دوسویۀ ساده ناگذرا:

(17) الف.مریم با علی ملاقات کرد.

ب. مریم و علی ملاقات کردند.

تناوب دوسویۀ باهم ناگذرا:

(18) الف. چهره‌های خودی با غیرخودی اجماع کردند.

ب. چهره‌های خودی و غیرخودی باهم اجماع کردند.

تناوب دوسویۀ ازهم ناگذرا:

(19) الف.مریم از علی جدا شد.

        ب. مریم و علی ازهم جدا شدند.

در این بخش به بررسی تک‌تک تناوب‌های دوسویۀ معرفی‏شده توسط لوین خواهیم پرداخت. در ادامه، علاوه بر این تناوب‌ها، دو نوع تناوب‌ دوسویه‌‌ در فارسی شناسایی خواهیم کرد که عبارتند از «تناوب دوسویۀ زنجیری» و «تناوب دوسویۀ اشتراکی». این دو تناوب در فهرست تناوب‌های لوین ذکر نشده‌اند.

3ـ2ـ1. تناوب دوسویه ساده: (گذرا)

این تناوب در انگیسی بین دو ساخت زیر رخ می‌دهد:

'NPl V NP2 [pp P NP3] '

'NPl V [NP NP2 and NP3]

 

(20) a.I confused Maria with Anna.

   b. I confused Maria and Anna. (Levin, 1993: 60)

و در فارسی بین دو ساخت زیر مشاهده می‌شود:

«گروه اسمی 1 +گروه اسمی 2 + گروه حرف‌اضافه‌ای[حرف اضافه +گروه اسمی3]+ فعل»

«گروه اسمی 1+ گروه اسمی[گروه اسمی 2 وگروه اسمی 3] +  فعل»

گروه اسمی 1 در دو گونۀ تناوب با نقش معنایی «کنش‌گر» و نقش دستوری «فاعل» بدون تغییر باقی می‌ماند، اما در گونۀ اول تناوب، فعل دارای دو نقش معنایی همتراز «کنش‏پذیر 1» و «کنش‌پذیر 2» است که «کنش‌پذیر 1» به‏عنوان مفعول مستقیم فعل در جمله حضور دارد و «کنش‌پذیر 2» به‏عنوان مفعول حرف‌اضافه‌ای. در گونۀ دوم تناوب، دو کنش‌پذیر در قالب یک گروه اسمی جمع حضور دارند (Mousser, 2013: 123). به اعتقاد نگارندگان و با قیاس این تناوب و تناوب مفعول دوسویۀ قابل‌درک، شاید بتوان نام این تناوب را «متمم دوسویۀ قابل‌درک» نیز نامید، زیرا در گونۀ دوم این تناوب نیز معنی فعل دربردارندۀ معنی متمم قیدی مستتر «باهم/ازهم/به هم/ درهم» است. طبق بررسی‌های نگارندگان، این تناوب در فارسی جز در افعال معدودی مثل افعال زیر مشاهده نشد و فارسی ترجیح می‌دهد که مفهوم دوسویگی را با این‏که مفهوم فعل متضمن آن است، با عنصر دیگری در گونۀ دوم تناوب نشان دهد و آن همان متمم‌های قیدی مذکور است (ر.ک 3-2-3). افعال شرکت‌کننده در این تناوب عبارتند از:

افعال گسستنی: ؟جداکردن.

(21) الف.آشپز زرده را از سفیده تخم‌مرغ جدا کرد.

   ب. آشپز زرده و سفیده را جدا کرد.

   ج. آشپز زرده و سفیده را از هم جدا کرد.

افعال پیوندی: ؟شبکه‏کردن.

(22) الف.کامپیوتر خودم را با کامپیوتر همکارم شبکه کردم.

  ب.کامپیوتر خودم و همکارم را شبکه کردم.

  ج. کامپیوتر خودم و همکارم را به هم شبکه کردم.

افعال ترکیبی: درهم‏آمیختن، ؟ترکیب‏کردن، ؟مخلوط‏کردن.

(23) الف. من شیر را با شکر درهم آمیختم.

  ب. من شیر و شکر را درهم آمیختم.

  *ج. من شیر و شکر را با هم درهم آمیختم.

افعال سنجیدنی: همانندسازی‏کردن، مشابه‌سازی‏کردن.

(24) الف. برخی از هواداران، کارزار مسابقه را به عرصه جنگ همانندسازی کردند.

   ب. برخی از هواداران، کارزار مسابقه و عرصه جنگ را همانندسازی کردند.

 *ج. برخی از هواداران، کارزار مسابقه و عرصه جنگ را با هم همانندسازی کردند.

لازم به ذکر است که برخی از افعال این فهرست، مانند افعال «شبکه‏کردن»، «جداکردن»،«ترکیب‏کردن» و «مخلوط‏کردن»  افعالی‏اند که حضور متمم قیدی «باهم» و «ازهم» را نیز مجاز می‌دانند و در تناوب‌های «دوسویۀ باهم» و «دوسویۀ ازهم» نیز حضور دارند. این افعال در تناوب دوسویۀ ساده بدون کاربرد عناصر فوق نیز جملۀ غیرقابل قبولی نمی‌سازند. به عبارت دیگر، حضور متمم قیدی در کنار این افعال، حشو نیست، اما افعالی مانند «درهم‏آمیختن»، «همانندسازی‏کردن» و « مشابه‌سازی‏کردن» افعالی‏اند که تنها در ساخت تناوب دوسویۀ ساده حضور می‌یابند و حضور متمم قیدی در ساخت تناوبی این افعال حشو قلمداد می‌شود. این افعال همزمان دارای مؤلفۀ معنایی حالت و نتیجه هستند و نیازی به بیان عبارت نتیجه‌ای از طریق عنصری زائد در جمله ندارند؛ برای نمونه، فعل «درهم‏آمیختن» علاوه بر مؤلفۀ معنایی حالت (آمیختن)، به علت دارا بودن پیشوند «درهم» مؤلفۀ معنایی «نتیجه» را هم داراست، از این‌رو نیازی به بیان متمم‌های قیدی برای بیان مؤلفۀ نتیجه عمل ندارد.

3ـ2ـ.2. تناوب دوسویه ساده: (ناگذرا)

این تناوب در انگلیسی بین دو ساخت زیر:

 'NP l V (pp P NP2]'

  '[NP NP l and NP2] V '

و در فارسی نیز بین دو ساخت زیر رخ می‌دهد:

«گروه اسمی 1+  گروه حرف‌اضافه‌ای [حرف اضافه+گروه اسمی2]+ فعل»

«گروه اسمی[گروه اسمی1+ گروه اسمی2]+ فعل».

(25) a. The oil separated from the vinegar.

         b. The oil and vinegar separated. (Levin, 1993, p. 63)

(26) الف. مریم با علی ملاقات کرد.

  ب. مریم و علی ملاقات کردند.

گروه اسمی 1 فاعل جمله با نقش معنایی کنش‌گر است که در گونۀ دوم تناوب با گروه اسمی2 با نقش متمم گروه حرف ‌اضافه‌ای و نقش معنایی کنش‌پذیر ترکیب شده و به‏عنوان یک فاعل جمع با نقش معنایی کنش‌گر درگونۀ دوم تناوب حضور می‌یابد. همان‏طور که عنوان شد، این تناوب از دستۀ تناوب‌هایی است که در گذرایی فعل تغییری ایجاد نمی‌کند. فعل در هر دو گونۀ تناوب دارای یک موضوع اصلی است که همان فاعل (کنش‌گر) جمله است. افعال شرکت‌کننده در این تناوب از این قرارند:

افعال همراهی: همفکری‏کردن، همگرایی‏کردن، همخوانی‏کردن، همگامی‏کردن، همدستی‏کردن.

(27) الف. چهره‌های سیاسی با چهره‌های مذهبی برای تشکیل احزاب فراگیر هم‏فکری کنند.

       ب. چهره‌های سیاسی و مذهبی برای تشکیل احزاب فراگیر هم‏فکری کنند.

افعال تعامل اجتماعی: ملاقات‏کردن.

3ـ2ـ3. تناوب دوسویه باهم: (گذرا)

در این تناوب‌ها، تناوب بین دو ساختی رخ می‌دهد که مانند تناوب دوسویۀ ساده گذرا، گروه حرف‌اضافه‌ای متمم ِگونۀ اول تناوب، در گونۀ دوم تناوب در جایگاه مفعولی (در افعال گذرا) به صورت اسم جمع حضور می‌یابد. این تناوب در انگلیسی در دو ساخت زیر ظاهر می‌شوند:

NP l V NP2 [PP P NP3]'

'NPl V [NP NP2 and NP3]together'

 

(28) a.I creamed the sugar into the butter.

    b. I creamed the sugar and the butter together.

 

تنها تفاوت این تناوب (و تناوب دوسویۀ ازهم) با تناوب دوسویۀ ساده وجود عبارات نتیجه‌ای است که بیانگر نتیجۀ عمل فعل‏اند؛ به عبارت دیگر، بیان آشکار مفهوم دوسویگی از طریق متمم‌های قیدی «باهم» (و «ازهم» در تناوب دوسویۀ ازهم) صورت می­گیرد که به‏عنوان نماینده‌هایی از عبارات بیانگر نتیجۀ عمل به‏کار می‌روند.

 این تناوب در فارسی بین دو ساخت زیر رخ می‌دهد:

«گروه اسمی 1 +گروه اسمی 2 + گروه حرف‌اضافه‌ای[حرف اضافه +گروه اسمی3 ]+ فعل»

«گروه اسمی 1+ گروه اسمی[گروه اسمی 2 و گروه اسمی 3]+  باهم/به‌هم/ درهم+فعل»

 عبارات قیدی باهم/ به هم/درهم که بیان‌کنندۀ حالتی هستند که به واسطه عمل فعل حاصل شده ‌است، به گفته لوین، با افعالی از نوع «ترکیب‌کردن» به‏کار می‌روند. این افعال مؤلفۀ حالت را دارند، اما فاقد مؤلفۀ نتیجه‏اند.

به‏لحاظ مفهومی، افعال شرکت‌کننده در این تناوب یا بیانگر «ترکیب، پیوند یا همراهی» دو مفعول (طبقه افعال ترکیبی، پیوندی، همراهی، ازدواجی) و یا بیانگر سنجش دو مفعول‏اند (افعال سنجیدنی، طبقه‌بندی). لوین افعالی را که در این تناوب شرکت می‌کنند با توجه به حروف‌اضافه گروه‌‌بندی کرده است. ما نیز به پیروی از وی همین شیوه را در پیش گرفتیم. افعال شرکت‌کننده در این تناوب به تفکیک حروف‌اضافه متممی ازین قرارند:

حروف اضافۀ «با»:

افعال پیوندی: اتصال‏دادن، ارتباط‏دادن، شبکه‏کردن، جفت‏کردن.

(29) الف. محققان نشان دادند که می‌توان الکترون را با نور جفت کرد.

        ب. محققان نشان دادند که می‌توان الکترون و نور را با هم جفت کرد.

افعال سنجیدنی: ارزیابی‏کردن، مقایسه‏کردن، قیاس‏کردن، سنجش‏کردن، سنجیدن، اندازه‏کردن، ترازکردن، محک‏زدن، مطابقت‏دادن، ، اندازه‏گرفتن، اندازه‌گیری‏کردن، مساوی‏کردن، موافق‏کردن، خلط‏کردن، اشتباه‏گرفتن، فرق‏گذاشتن، فرق‏گذاردن، تنظیم‏کردن، جوریدن.

(30) الف. کتابخانه‌های دانشگاهی داخلی را با شش کتابخانه دانشگاهی هلند مقایسه و ارزیابی کردند.

         ب. کتابخانه‌های دانشگاهی داخلی و شش کتابخانه دانشگاهی هلند را با هم مقایسه و ارزیابی کردند.

افعال طبقه‌بندی: دسته‌بندی‏کردن، طبقه‌بندی‏کردن، گروه‌بندی‏کردن.

(31) الف. کتابدار کتاب‌های روانشناختی را با کتاب‌های انگیزشی طبقه‌بندی کرد.

  ب.کتابدار کتاب‌های روانشناختی وکتاب‌های انگیزشی را با هم طبقه‌بندی کرد.

افعال ازدواجی: وصلت‏دادن، عقدکردن، نامزدکردن.

(32) الف. زنان را با مردان علوی وصلت داد.

         ب. زنان و مردان علوی را با هم وصلت داد.

افعال ترکیبی: ترکیب‏کردن، آمیختن، درآمیختن، جمع‏کردن، مخلوط‏کردن.

(33) الف. آن‏ها داروی شیمی‌درمانی را با نانوذرات ترکیب کردند.

        ب. آن‏ها داروی شیمی‌درمانی و نانوذرات را با هم ترکیب کردند.

افعال تعویضی: تعویض‏کردن، جابجاکردن، جایگزین‏کردن، عوض‏کردن، مبادله‏کردن، جانشین‏کردن.

(34) الف. در نشانه شناسی می‏توان کشته شدن دیو خشکسالی را با بهار جانشین کرد.

        ب. در نشانه شناسی می‏توان کشته شدن دیو خشکسالی و بهار را با هم جانشین کرد.

افعال همراهی: پیش‏بردن، همراه‏کردن، شرکت‏دادن، شریک‏کردن، مشارکت‏دادن، مواجه‏کردن، روانه‏کردن، روانه‏نمودن.

(35) الف. می‌شود ورزش را با تحصیل پیش برد.

         ب. می‌شود ورزش و تحصیل را با هم پیش برد.

افعال رویارویی: درافکندن.

حروف اضافۀ «به»:

افعال پیوندی: اتصال‏دادن، ارتباط‏دادن، متصل‏کردن، وصل‏کردن، پیونددادن، پیوستن، ملحق‏کردن، سنجاق‏کردن، گره‏دادن، گره‏زدن، پیچیدن، تنیدن، بافتن، پیچاندن، تاباندن، تاب‏دادن (پیچاندن)، رشتن، ریسیدن، چسباندن.

(36) الف. سر سیم را به باطری می‌چسبانیم.

        ب. سر سیم و باطری را به هم می‌چسبانیم.

افعال ترکیبی: آغشتن، آلودن.

(37) الف. آن‏ها که ایمان را به  شجاعت آغشتند و پیش‏رفتند.

        ب. آن‏ها که ایمان و شجاعت را به هم آغشتند و پیش‏رفتند.

 

افعال تماسی: ساییدن.

(38) الف. سنگ سفید را به سنگ سیاه بسایید.

        ب. سنگ سفید و سنگ سیاه را به هم بسایید.

افعال تعویضی:  تغییردادن.

(39) الف. می‌توان ﺑﺎ ﻓﺸﺮدن ﻛﻠﻴﺪ. Q، mil. را ﺑﻪ mm.  ﺗﻐﻴﻴﺮ داد.

        ب. می‌توان ﺑﺎ ﻓﺸﺮدن ﻛﻠﻴﺪ. Q، mil. و mm. را به هم ﺗﻐﻴﻴﺮ داد.

حروف‌اضافۀ «در»:

افعال پیوندی: چفت‏کردن. پیچیدن.

افعال ترکیبی: آمیختن.

(40) الف. کافی است پایه سقفی را در زائده پایه دیواری چفت کرد.

        ب. کافی است پایه سقفی و زائده پایه دیواری را در هم چفت کرد.

3ـ2ـ4.تناوب دوسویه باهم: ناگذرا

این تناوب بین دوساخت زیر رخ می‌دهد:

«گروه اسمی 1 + گروه حرف‌اضافه‌ای[حرف اضافه +گروه اسمی2 ]+ فعل»

« گروه اسمی[گروه اسمی 1 و گروه اسمی 2] +  باهم/به‌هم/ درهم+فعل»

در این تناوب نیز افعال باتوجه به حرف اضافه انتخابی‌شان گروه‌بندی می‌شوند و در نهایت، طبقه افعال شرکت‌کننده در این تناوب معرفی می‌شوند. این تناوب در این طبقات فعلی مشاهده می‌شود: طبقه افعال تعامل اجتماعی، سنجیدنی، ازدواجی، رویارویی، پیوندی، همراهی، ترکیبی، تعویضی، تماسی.

حروف اضافۀ «با»:

افعال تعامل اجتماعی: گفتمان‏کردن، مباحثه‏کردن، مجالست‏کردن، مذاکره‏کردن، مراوده‏کردن، مصاحبت‏کردن، معاشرت‏کردن، معامله‏کردن، مکالمه‏کردن، مناظره‏کردن، ملاقات‏داشتن، ملاقات‏کردن، دیدارکردن، اجتماع‏کردن، اجماع‏کردن، ازدحام‏کردن، ائتلاف‏کردن، آمدوشدکردن، گفتگوکردن، رایزنی‏کردن، اختلاط‏کردن، بحث‏کردن، بحث‏نمودن، قرارگذاردن، قرارگذاشتن، هم‌اندیشی‏کردن، قرارداشتن، قراردادبستن، تسویه‏حساب‏کردن، تسویه‏کردن، مشاعره‏کردن، شرط‌بندی‏کردن، مجادله‏کردن، مجامعت‏کردن.

(41) الف. می‌دانید که چهره‏های خودی با غیرخودی اجماع کردند.

        ب. می‌دانید که چهره‏های خودی و غیرخودی با هم اجماع کردند.

افعال سنجیدنی:مطابقت‏پیداکردن، مطابقت‏یافتن، مطابقت‏داشتن، مطابقت‏کردن، هماهنگی‏کردن، مطابقه‏کردن، سازگاری‏کردن، اشتراک‏پیداکردن، اشتراک‏یافتن، فرق‏کردن، تفاهم‏داشتن، توافق‏کردن، توافق‏نمودن.

(42) الف. در زبان فرانسه و لاتین صفت با موصوف مطابقت می‌کند.

        ب. در زبان فرانسه و لاتین صفت و موصوف با هم مطابقت می‌کنند.

افعال ازدواجی:متارکه‏کردن، وصلت‏کردن، عقدکردن، به‏هم‏زدن، ازدواج‏کردن، نزدیکی‏کردن، زندگی‏کردن، زیستن، جماع‏کردن، هم‏خوابگی‏کردن، هم‌آغوشی‏کردن، مباشرت‏کردن، عروسی‏کردن.

(43) الف. زن با همسرش متارکه کرد.

        ب. زن و مرد با هم متارکه کردند.

افعال رویارویی: جنگیدن، مسابقه‏دادن، مسابقه‏گذاشتن، مصاف‏کردن، منازعه‏کردن، جنگ‏کردن، نزاع‏کردن، کشمکش‏کردن، کشتی‏گرفتن.

(44) الف. جودوکار اماراتی با حریف فلسطینی مسابقه داد.

        ب. جودوکار اماراتی و حریف فلسطینی با هم مسابقه دادند.

افعال پیوندی: ارتباط‏برقرار‏کردن، ارتباط‏داشتن، تماس‏حاصل‏کردن، تماس‏حاصل‏نمودن، تماس‏برقرارکردن، اتحادپیداکردن، اتحادکردن، اتحادیافتن، اتحادداشتن، چسبیدن.

(45) الف. پیرزن بالاخره با دخترش تماس برقرار کرد.

        ب. پیرزن و دخترش بالاخره با هم تماس برقرار کردند.

افعال همراهی: مشارکت‏کردن، شرکت‏کردن، شرکت‏داشتن، شرکت‏جستن، شرکت‏پیداکردن، شراکت‏کردن، پیش‏رفتن، همراه‏شدن، مصادف‏شدن، مجاورت‏کردن، سفرکردن، قدم‏زدن، گشت‏و‏گذارکردن، گشت‏زنی‏کردن، گشت‏زدن، گردش‏کردن، تجمع‏کردن، قدکشیدن، دویدن.

افعال ترکیبی: درآمیختن.

افعال تعویضی: مبادله داشتن.

افعال برخوردی: تصادف‏کردن، تصادم‏کردن، برخوردن، برخوردکردن.

حرف اضافۀ «به»:

افعال پیوندی: پیچیدن، تنیدن، پیوستن، ملحق‏شدن، تابیدن، اتصال‏پیداکردن، اتصال‏یافتن، گره‏خوردن، چسبیدن.

افعال ترکیبی: آغشتن، آلودن

افعال سنجیدنی: (به هم) آمدن (جوریدن).

(46) الف. رنگ سبز به رنگ خردلی می‏آید.

        ب. رنگ سبز و خردلی به هم می‌آیند.

افعال  تعویضی:  تغییرکردن.

 

حرف‌اضافۀ «در»:

افعال پیوندی: پپیچیدن، آمیختن.

3ـ2ـ5. تناوب دوسویه ازهم: گذرا

این تناوب در انگلیسی بین دو ساخت   'NP l V NP2 [pp P NP3]' و 'NPl V [NP NP2 and NP3] apartو در فارسی بین دو ساخت زیر رخ می‌دهد:

«گروه اسمی1 +گروه اسمی2 + گروه حرف‌اضافه‌ای [حرف‌اضافه +گروه اسمی3 ]+ فعل»

«گروه اسمی 1+ گروه اسمی [گروه اسمی 2 وگروه اسمی 3] +  از هم +فعل»

همان‏طور که در دو بخش پیشین نیز عنوان شد، تفاوت این تناوب‌ها با تناوب دوسویۀ ساده، حضور متمم قیدی برای بیان نتیجه عمل فعل است. در این تناوب متمم قیدی مذکور، در انگلیسی «apart» و در فارسی «ازهم» است.

(47) a. I broke the twig off (of) the branch.

     b. I broke the twig and the branch apart.

به‏لحاظ مفهومی این افعال، بیانگر «ازدست‏رفتن انسجام، گسستن یا جابجایی» دو مفعولی است که در رویداد شرکت دارند (طبقه افعال گسستنی)،اما در افعالی از طبقه سنجیدنی هم مشاهده می‌شود که بیانگر «وجود تفاوت» بین دو مفعول است.

حروف اضافۀ «از»:

افعال گسستنی: شکافتن، فاصله‏دادن، گسستن،گسیختن، جداکردن.

(48) الف. امام حسین (ع) حق را از باطل جدا کرد.

        ب. امام حسین (ع) حق و باطل را از هم جدا کرد.

افعال سنجیدنی: فرق‏گذاردن، فرق‏گذاشتن، تشخیص‏دادن، نمونه‌برداری‏کردن، کپی‌برداری‏کردن، کپی‏کردن.

(49) الف. برخی اصرار دارند که زیبایی‌شناسی را باید از فلسفۀ هنر فرق گذاشت.

       ب. برخی اصرار دارند که زیبایی‌شناسی و فلسفۀ هنر را باید از هم فرق گذاشت.

3ـ2ـ6. تناوب دوسویه ازهم: ناگذرا

این تناوب در انگلیسی بین  این دو ساخت:

 'NP I V [pp P NP2]  

 'NP[ NP1 and NP2] V apart'

(50) a. The twig broke off (of) the branch.

    b. The twig and the branch broke apart.

و در فارسی بین دو ساخت زیر رخ می‌دهد:

«گروه اسمی1 + گروه حرف‌اضافه‌ای[حرف اضافه +گروه اسمی2 ]+ فعل»

« گروه اسمی[گروه اسمی1 و گروه اسمی2] +  از هم+فعل»

این تناوب در افعال زیر مشاهده می‌شود:

حرف اضافۀ «از»:

افعال گسستنی: شکافتن، شکاف‏خوردن، گسستن، گسیختن، کناره‏جستن، کناره‏گرفتن، کناره‌گیری‏کردن، دوری‏کردن، فاصله‏گرفتن.

(51) الف. تار از پود شکافت/گسست.

ب‌.     تار و پود از هم شکافت/گسست.

افعال ازدواجی: ، جداشدن (طلاق)، طلاق‏گرفتن.

3ـ2ـ7. تناوب دوسویۀ زنجیری: (گذرا)

تناوب دوسویۀ زنجیری از جمله تناوب‌هایی است که لوین در فهرست خود به آن اشاره‌ای نکرده است. این تناوب افعالی را شامل می‌شود که در تناوب‌های دوسویۀ مطرح‏شده، با وجود دارابودن مفهوم دوسویگی به علت عدم تقارن و همزمانی شرکت نمی‌کردند.

(52) الف. علی مریم را بغل کرد/مریم علی را بغل کرد.

   ب. علی و مریم همدیگر را بغل کردند.

همان‏طور که مشاهده می‌شود، ساخت تناوبی فوق، شباهت بسیاری به ساخت مفعول دوسویه قابل درکی دارد که در بخش 3-1 معرفی شد، اما این تناوب بدون تغییر در گذرایی فعل رخ می‌دهد و عدم حضور ضمیر «همدیگر» در گونۀ دوم تناوب در ساخت اول موجب غیردستوری شدن جمله می‌شود. علاوه بر این، تفاوت معنایی افعال شرکت‌کننده در این تناوب که همان غیرهمزمانی دوسویگی در فعل است، نگارندگان را بر این داشت تا این تناوب را در دستۀ تناوب‌های زنجیری قرار دهند. تناوب زنجیری را از مفهوم دوسویگی زنجیری که لیختن‌برک معرفی کرده است، گرفتیم. پیش از بیان ادعای لیختن‌برک لازم است بین موقعیت‌های دوسویه، ساختارهای دوسویه و تناوب‌های دوسویه تمایز قائل شویم. موقعیت‌ها، اشاره به مفاهیم معنایی واقعی در جهان خارج دارند که بنا بر انواع خاص روابط شرکت‌کننده‌ها با هم یا با دیگران تعریف می‌شوند. در این دیدگاه، یک موقعیت دوسویه که متشکل از یک رویداد واحد است، شامل دو رابطه است که در آن هر کدام از شرکت‌کنندگان دارای دو نقش[16]اند (شکل1). ساختارهای دوسویه اشاره به ابزارهای ساختاری زبان‏ویژه برای بیان موقعیت[17]‌هایی دارد که بیانگر رابطه‌ای دوسویه بین شرکت‌کنندگان است:

 

شکل(1): موقعیت دوسویه

تمایز بین ساختارها و موقعیت‌ها از این نظر حائز اهمیت است که در بسیاری از زبان‏ها رابطه بین این دو، متناظر و یک‏به‏یک نیست. موقعیت دوسویه لزوماً نیاز به ساختاری دوسویه ندارد و عکس این مسأله نیز صادق است؛ ساختاری دوسویه ممکن است موقعیت‌هایی غیر از موقعیت‌های دوسویه را نیز بیان کند و ممکن است در زبانی چندین نوع موقعیت جهان واقعی توسط ساختار دوسویه بیان شود و ساختار دوسویه کارکردهای چندگانه داشته باشد. یکی از این موقعیت‌ها یا به عبارتی یکی از کارکردهای چندگانۀ ساختار دوسویه، موقعیت زنجیری است. (Lichtenberk, 1985: 20-25) که بیانگر روابطی بین شرکت‌کنندگان است که به طور زنجیری رخ می‌دهد.

 

شکل(2): موقعیت زنجیری

تنها زمانی‌که این موقعیت به موقعیت دوسویه شبیه می‌شود، زمانی است که موقعیت مذکور دو شرکت‌کننده داشته باشد و این دو در یک رابطة زنجیری دایره‌وار بسته حضور داشته باشند (جمله53):

شکل(3): موقعیت زنجیری دوسویه

(53) این دو سرباز همدیگر را دنبال می‌کنند.

ازاین‏رو، در تناوب زنجیری، تنها افعالی شرکت‌ می‌کنند که علاوه بر مفهوم دوسویگی، بیانگر مفهوم غیرهمزمانی و زنجیری دوسویگی نیز هستند. افعالی که در گونه گذرای این تناوب شرکت دارند عبارتند از برخی از افعال «طبقه تعامل اجتماعی» (برای درک بهتر این مفهوم در رابطه با افعال تعامل اجتماعی ذکرشده در زیر ر.ک مبحث فعل «بغل‏کردن» در بخش3-1)؛ افعال شرکت‌کننده در این تناوب با ساخت‌های تناوبی زیر عبارتند از:

گروه اسمی (کنش‌گر)1+ گروه اسمی 2 همرا با را (کنش‏پذیر)+ فعل

[گروه اسمی1+ گروه اسمی2] (کنش‌گر)+ همدیگر همراه با را + فعل

افعال تعامل اجتماعی (برخی): بغل‏کردن، درآغوش‏گرفتن، بوسیدن، دیدن (ملاقات‏کردن)، همراهی‏کردن، گم‏کردن.

(54) الف. علی مریم را همراهی کرد.

         ب. علی و مریم همدیگر را همراهی کردند.

علاوه بر ساخت‌های تناوبی فوق، این تناوب بین دو ساخت زیر نیز رخ می‌دهد:

گروه اسمی1+گروه اسمی 2+گروه حرف‌اضافه‌ای[حرف اضافه+ گروه اسمی3 ]+ فعل

گروه اسمی1+ [گروه اسمی2+ گروه اسمی3]+ باهم + فعل

ساخت تناوبی فوق، همان ساخت تناوب دوسویۀ باهم گذرا است. همان‏طور که عنوان شد، تفاوت این تناوب با تناوب‌هایی که پیشتر معرفی کردیم، در غیرهمزمانی و یا به عبارتی رخداد متوالی و زنجیری عمل فعل است. افعالی در این تناوب شرکت می‌کنند که متضمن مفهوم دوسویگی‏اند، اما این دوسویگی به طور زنجیری و متوالی بین شرکت‌کنندگان در عمل فعل در جریان است. افعال شرکت‏کننده در ساختار تناوبی دوم این تناوب عبارتند از:

  • افعال تعامل اجتماعی (برخی): آشناکردن،  آشتی‏دادن.                                       

(55) الف. مادر دختر را با  پسر آشتی داد/ مادر پسر را با دختر آشتی داد.

         ب. مادر دختر و پسر را با هم آشتی داد.

3ـ2ـ8. تناوب دوسویه زنجیری: (ناگذرا)

ساخت تناوبی این تناوب نیز همانند ساخت ظرفیتی تناوب دوسویه باهم ناگذرا است:

گروه اسمی1+ گروه حرف‌اضافه‌ای[حرف اضافه+ گروه اسمی2 ]+فعل

[گروه اسمی1+ گروه اسمی2]+ باهم /به هم + فعل

(56) الف. علی با مریم مکاتبه کرد/مریم با علی مکاتبه کرد.

    ب. علی و مریم با هم مکاتبه کردند.

در مثال فوق، با این‏که از جمله (56 ب) مفهوم دوسویگی «مکاتبه‏کردن» استنباط می‌شود، اما مکاتبه‏کردن مریم با علی و مکاتبه کردن علی با مریم قطعاً همزمان صورت نگرفته است و فاصله زمانی بین آن‏ها وجود داشته است. بنابراین، در این تناوب نیز عمل دوسویگی همزمان بین دو شرکت‌کننده در کنش انجام نمی‌شود و این رابطه می‌تواند به طور متوالی یا با فاصله زمانی انجام پذیرد. افعالی که در این تناوب شرکت می‌کنند عبارتند از:

  •  افعال رقابتی:  رقابت‏داشتن، رقابت‏کردن.

(57) الف. سامان با ساسان رقابت کرد. ساسان با سامان رقابت کرد.

         ب. سامان و ساسان با هم رقابت کردند.

  • افعال مکاتبه‌ای: مکاتبه‏کردن.
  • افعال تعامل اجتماعی: آشنایی‏دادن، آشتی‏کردن.
  • افعال ازدواجی: عشق‌بازی‏کردن، معاشقه‏کردن.

3ـ2ـ9. تناوب دوسویۀ اشتراکی: (گذرا)

این تناوب همانند تناوب دوسویۀ باهم و تناوب دوسویۀ ازهم بین دو ساخت زیر رخ می‌دهد، با این تفاوت که درگونۀ دوم تناوب فقط متمم قیدی «باهم» و «ازهم» حضور دارد:

«گروه اسمی 1 +گروه اسمی 2+ گروه حرف‌اضافه‌ای[حرف اضافه +گروه اسمی3 ]+ فعل»

«گروه اسمی 1+ گروه اسمی[گروه اسمی 2 + گروه اسمی 3]+ باهم / از هم+  فعل»

در این تناوب ساختارهایی شرکت ‌می‌کنند که به علت دارابودن یک ویژگی خاص یا ازدست‏دادن ویژگی مذکور، در رابطه دوسویه با هم قرار می‌گیرند.

«طبقه‌بندی‏کردن»:

(58) الف. کتابدار کتاب‌های روان‏شناختی را با کتاب‌های انگیزشی طبقه‌بندی کرد.

   ب.کتابدار کتاب‌های روان‏شناختی وکتاب‌های انگیزشی را باهم طبقه‌بندی کرد.

«بسته‌بندی‏کردن»:

(59) الف. *مادر وسایل چینی و پیرکس را با هم بسته‌بندی کرد.

   ب. مادر وسایل چینی را با پیرکس بسته‏بندی کرد.

اگر شی x با شیy در یک طبقه قرار بگیرند، مسلماً  xوy دارای اشتراکاتی هستند که باعث شده فعل «طبقه‌بندی‏کردن» مفهوم دوسویگی را بیان کند. در رابطه با فعل بسته‌بندی‏کردن، این دو جمله با این‏که دو جمله کاملاً قابل قبول‏اند، اما به این علت که بیانگر مفهوم دوسویگی در معنای مدنظر پژوهش حاضر نیستند در تناوب شرکت نمی‌کنند، زیرا فعل «بسته‌بندی‏کردن» به وجود ویژگی مشترک بین دو شی اشاره ندارد، پس نمی‌تواند فعلی دوسویه در مفهوم تناوبی باشد. همان‏طور که مشاهده می‌شود، افعال شرکت‌کننده در این تناوب افعالی‏اند که در تناوب دوسویۀ باهم شرکت‌ داشتند. بنابراین، این تناوب را می‌توان زیرمجموعه‌ای از تناوب دوسویۀ باهم دانست که مفهوم دوسویگی، دربردارنده ویژگی مشترکی در اعضا نیز است. موقعیت اشتراکی را می‌توان به شکل زیر نمایش داد. از آنجا که در موقعیت اشتراکی شرکت‌کنندگان مشترکاً در موقعیت شرکت دارند، می‌توان ادعا کرد که هر شرکت‌کننده دو نقش دارد: یکی اجراکنندۀ فعالیت و دیگری همراهی با دیگر شرکت‌کنندگان. شرط همزمانی برای شرکت در این تناوب الزامی است. در واقع، مفهوم همزمانی در تناوب دوسویۀ اشتراکی مستتر است.

 

شکل(4): موقعیت اشتراکی

افعال شرکت‌کننده در این تناوب عبارتند از:

حروف‌اضافۀ «با»:

افعال طبقه‌بندی: طبقه‌بندی‏کردن، گروه‌بندی‏کردن، دسته‌بندی‏کردن، قاب‌بندی‏کردن، قالب‌بندی‏کردن، قالب‏زدن، قالب‌گیری‏کردن.

(60) الف. کتابدار کتاب‌های روان‏شناختی را با کتاب‌های انگیزشی طبقه‌بندی کرد.

   ب.کتابدار کتاب‌های روان‏شناختی وکتاب‌های انگیزشی را با هم طبقه‌بندی کرد.

افعال سنجیدنی: سنجش‏کردن، سنجیدن، فرق‏گذاشتن، اندازه‏کردن، ترازکردن، محک‏زدن، مشابه‌سازی‏کردن، مطابقت‏دادن، همانندسازی‏کردن، اندازه‏گرفتن، اندازه‌گیری‏کردن، خلط‏کردن، ارزش‏گذاری‏کردن، ارزش‏گذاشتن، ارزش‏نهادن، مطابقه‏کردن، مساوی‏کردن.

(61) الف. سـونوگرافیک ترانـس تیروئیـد را با سـوپراتیروئید مطابقت دادیم.

        ب. سـونوگرافیک ترانـس تیروئیـد و سـوپراتیروئید را با هم مطابقت دادیم.

افعال پیوندی: جفت‏کردن، چفت‏کردن، شبکه‏کردن، مشارکت‏دادن.

افعال همراهی: همراه‏کردن، شرکت‏دادن، شریک‏کردن.

افعال تعویضی: جابه‌جاکردن، جانشین‏کردن، عوض‏کردن، مبادله‏داشتن.

حروف اضافۀ «از»:

افعال سنجیدنی: کپی‏کردن، کپی‌برداری‏کردن، نمونه‌برداری‏کردن، فرق‏گذاشتن، فرق‏گذاردن.

(62) الف. برند x، طرح گوشی سری A را از طرح گوشی سری J کپی‏برداری می‌کند.

        ب. برند x، طرح گوشی سری A و گوشی سری J را از هم کپی‏برداری می‌کند.

3ـ2ـ10. تناوب دوسویۀ اشتراکی (ناگذرا)

ساخت‌های تناوبی در این تناوب همانند تناوب دوسویۀ باهم ناگذرا هستند، با این تفاوت که افعال شرکت‌کننده در این تناوب، به علت دارا بودن/ ازدست‏دادن یک ویژگی مشترک در این تناوب حضور می‌یابند. افعالی که در این تناوب حضور دارند از طبقۀ افعال همراهی و افعال سنجیدنی هستند که عبارتند از:

افعال همراهی: شراکت‏کردن، شرکت‏پیداکردن، شرکت‏جستن، شرکت‏داشتن، شرکت‏کردن، مشارکت‏کردن، مصادف‏شدن، همراه‏شدن، پیش‏رفتن، همدستی‏کردن، همگامی‏کردن، همفکری‏کردن.

(63) الف. رییس‏جمهور با معاون اول شرکت کرد تا از عملکرد دولت دفاع کنند.

        ب. رییس‏جمهور و معاون اول باهم شرکت کردند تا از عملکرد دولت دفاع کنند.

افعال سنجیدنی: مطابقت‏پیداکردن، مطابقت‏یافتن، هماهنگی‏کردن، مطابقت‏داشتن، مطابقت‏کردن، مطابقه‏کردن، فرق‏کردن، اشتراک‏پیداکردن، اشتراک‏یافتن، جوریدن.

(64) الف. آقای انصاری با وزارت کشور هماهنگی کردند.

ب. آقای انصاری و وزارت کشور باهم هماهنگی کردند.

افعال تعامل اجتماعی:  مشاعره‏کردن.

4. نتیجه­گیری

در این پژوهش با الگوگیری از رویکرد لوین در شناسایی و طبقه‌بندی تناوب‌ها سعی در بررسی رفتار تناوبی افعال فارسی در خصوص انواع تناوب دوسویه داشتیم. بر این اساس، در پیکره‌ای بالغ بر 3070 فعل فارسی به بررسی انواع تناوب‌های دوسویه در فارسی پرداختیم. تناوب‌های دوسویه در فارسی عبارتند از تناوب مفعول دوسویۀ قابل درک، تناوب دوسویۀ ساده، تناوب دوسویۀ باهم، تناوب دوسویۀ ازهم، تناوب دوسویۀ زنجیری و تناوب دوسویۀ اشتراکی. هر کدام از این تناوب‌ها، به‏استثنای تناوب مفعول دوسویۀ قابل‌درک که مختص افعال گذرا است، در افعال گذرا و ناگذرا به تفکیک بررسی شد. دو نوع تناوب خاص دوسویۀ زنجیری و اشتراکی که در کتاب لوین اشاره‌ای نشده بود نیز در این مقاله معرفی و بررسی شد. در نهایت، طبقات افعال شرکت‌کننده در هر تناوب نیز شناسایی شد.



[1]. argument alternation

[2]. verb alternation

[3]. variant   

[4]. transitive alternations

[5]. simple reciprocal alternation  

[6]. together reciprocal alternation

[7]. apart reciprocal alternation  

[8]. chaining

[9]. collective

[10]. اصطلاحات chaining  و collective را لیختن‌برک (1985) در معرفی برخی انواع ساخت‌های دوسویه در انگلیسی به‏کار برد. ما نیز در معرفی تناوب‌های حاصل از ساخت‌های مذکور از همین اصطلاحات بهره بردیم.

[11]. Lexical-Constructional Approach

[12]. non-symmetric predicates

[13]. این افعال را در بخش تناوب‌های زنجیری (7-2-3)  بررسی خواهیم کرد.

[14]. collective NP

[15]. resultative construction

[16]. منظور از نقش در توصیف رویداد دوسویه، نقش معنایی نیست، صرفاً مشارکت شرکت‌کننده در رابطه مدنظر است.

[17]. situation

شجاعی، راضیه و غلامحسین کریمی­دوستان. (1394). «عوامل مؤثر بر تناوب سببی». دو ماهنامه جستارهای زبانی. 6/5: 283-261.
صفری، علی و غلامحسین کریمی­دوستان. (1390). «اثر کلی/جزئی بر تناوب مکانی». پژوهش‏های زبان‏شناسی (مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی اصفهان). 3/1: 77-99.
صفری، علی و غلامحسین کریمی­دوستان. (1392). «تناوب سببی در فارسی». پژوهش­های زبانی. 4/1: 75-94.  
صفری، علی. (1395). «تناوب مکانی در زبان فارسی: رویکردی ساخت‏مند». پژوهش­های زبان­شناسی تطبیقی. سال، 6/11: 35-58.
طبیب­زاده، امید. (1393). «تناوب­های «آغازی/سببی» و «معلوم/مجهول» در زبان فارسی». ادب­پژوهی. 30: 9-28.
طبیب‌زاده، امید. (1395الف). «تناوب­های گذرایی در فارسی؛ تحقیقی براساس آراءِ بت لوین». جستارهای زبانی. 7/30:  165-185.
طبیب­زاده، امید. (1395ب). «درآمدی بر تناوب‌های موضوعی افعال در واژگان زبان فارسی؛ تحقیقی براساس آراءِ بت لوین». یادنامۀ استاد هرمز میلانیان، تهران: هرمس.
قیاسوند، مریم. (1394). «تناوب­های فاعل فرعی در فارسی». پژوهش­های زبان­شناسی تطبیقی. 5/9: 85-101.
Beck, S. (2001). Reciprocals are definites. Natural Language Semantics. 9/1: 69-138.
Levin, B. (1993). English Verb Classes and Alternations: A Preliminary Investigation. Chicago: University of Chicago Press.
Levin, B. (2015). Semantics and pragmatics of argument Alternations. Annual Review of Linguistics, 1/1: 63-83.
Lichtenberk, F. (1985). Multiple uses of reciprocal constructions. Australian Journal of Linguistics, 5/1: 19-41.
Mousser, J. (2013). A large coverage verb lexicon for Arabic. (Doctoral Dissertation). University of Konstanz.
Sung, L. M. (2006). Verbal reflexives/reciprocals in (some) Formosan languages. Paper presented at the Tenth International Conference on Austronesian Linguistics.
Winter, Y. (2018). Symmetric predicates and the semantics of reciprocal alternations. Semantics and Pragmatics, 11:1-47.