مژگان همایون فر
چکیده
پژوهشهای زبانی که در چارچوبهای نظری صورتگرا صورت میگیرند، بهلحاظ اتکای تحلیلهای دستوری این نظریهها بر مبانی ریاضیگونه و مشاهدات دقیق زبانی، غالباً از قدرت ابطالپذیری بالایی برخوردار هستند. اگر نتایج حاصل از تحلیلهای زبانی صورتگرایانه با توجه به اطلاعات زبانی حاصل از مطالعات ردهشناسی زبانِ ...
بیشتر
پژوهشهای زبانی که در چارچوبهای نظری صورتگرا صورت میگیرند، بهلحاظ اتکای تحلیلهای دستوری این نظریهها بر مبانی ریاضیگونه و مشاهدات دقیق زبانی، غالباً از قدرت ابطالپذیری بالایی برخوردار هستند. اگر نتایج حاصل از تحلیلهای زبانی صورتگرایانه با توجه به اطلاعات زبانی حاصل از مطالعات ردهشناسی زبانِ مورد نظر سنجیده شوند و همسو با ویژگیهای ردهشناختی آن زبان نظام یابند، این امر میتواند به غنای نظری پایههای مستحکم دادهبنیادی و واقعگرایی روانشناختی خود بیفزاید. این پژوهش با بررسی نمونههایی از مطالعات نحوی صورت گرفته در خصوص جایگاه هسته در فرافکنهای نقشی جمله و فرایند نحوی مبتداسازی بهعنوان دو نمونه از مطالعات نحوی در چارچوب صورتگرا (دستور زایشی به طور کلی و برنامه کمینهگرا بهطور اخص) نشان میدهد، توجه به ملاحظات ردهشناختی هر زبان (فارسی در اینجا) تا چه حد میتواند در رسیدن به نتیجه منطقی و کاربردی این دست از مطالعات، راهگشا باشد.