شایسته سادات موسوی
چکیده
برخی از مهمترین دستاوردهای نوین زبانشناسی شناختی با بازگشت به مفاهیمِ سنن ادبی و اتکا به اهمیت آنها در شکلگیری فرایند تفکر همراه بوده است. یکی از این دستاوردها، نقش داشتنِ سازوکارهایی همچون استعاره، مجاز، تمثیل و... در فرایندِ شناخت است. ازاینمیان، استعاره و مجاز همواره مقولههای مهمتری بودهاند. این دو مقوله تا مدتها در ...
بیشتر
برخی از مهمترین دستاوردهای نوین زبانشناسی شناختی با بازگشت به مفاهیمِ سنن ادبی و اتکا به اهمیت آنها در شکلگیری فرایند تفکر همراه بوده است. یکی از این دستاوردها، نقش داشتنِ سازوکارهایی همچون استعاره، مجاز، تمثیل و... در فرایندِ شناخت است. ازاینمیان، استعاره و مجاز همواره مقولههای مهمتری بودهاند. این دو مقوله تا مدتها در تاریخِ بلاغت غرب، از آرایههای تزئینیِ کلام به حساب میآمدند و نوعِ ارتباط و نسبتِ میان آن دو مطرح نبود. در ادوارِ بعدی، این دو حتی رابطهای تقابلی پیدا کردند. یافتههای اخیر زبانشناسیِ شناختی این دو مقوله را اندکی به هم نزدیکتر میکند. همانطور که در این تحقیق نشان دادهایم، زبانشناسانِ شناختی حضورِ عاملِ مجاورت را در شکلگیری بعضی از انواعِ استعارههای مفهومی تأیید میکنند، اما بعضی از دیگر انواع را فارغ از مجاز میدانند. ما کوشیدهایم نشان دهیم که عاملِ مجاورت (همنشینی) که در شکلگیریِ مجاز عاملِ اساسی است، در هر استعارهای موجود است. بحث و بررسی این تحقیق دربارۀ رابطۀ مجاز و استعاره در بلاغت اسلامی، گویای آن است که در شکلگیریِ استعاره، نخست بایست همردگی و مجاورت عناصر اتفاق بیفتد و بلاغیونِ اسلامی بههمیندلیل هر استعارهای را زاییدۀ مجاز میدانستند. ما از طریق نظریۀ «مقولهبندی» نشان دادهایم که زبانشناسیِ شناختی خود مجهز به سازوکارهایی است که ثابت میکنند در انواعِ استعارههای مفهومی، باید نخست همنشینی و همردگی عناصر اتفاق بیفتد (مجاز مفهومی)، سپس شکلگیری استعاره ممکن شود.