Document Type : Research Paper

Authors

1 Assistant Professor of Linguistics, Farhangian University, Tehran, Iran

2 Master of Linguistics, Islamic Azad University, Sari Branch, Sari, Iran

Abstract

The present study examines the lexical and syntactic development of dissimilar Persian-speaking twins named Behzad and Behnam over a period of ten months (from the beginning of 21 months to the beginning of 31 months). This study seeks to find out what differences and similarities there are in the syntactic and lexical development of these twins, despite the fact that the two children grow up in the same language environment. The data of this study were collected through rapid observation and recording of data in a notebook, audio and video recording using a video camera and audio recorder, as well as the diary of the mother of the twins in which children's language products were recorded. The investigation of the collected data and their comparative analysis each month shows a significant difference between the lexical and syntactic development of the twins. Although in the early months of the study, Behzad had a much higher language ability compared to his twin brother, Behnam, from the fourth month of the study, a significant increase in Behnam's lexical and syntactic growth rate was observed. Considering that the language development environment of these two children, both in the family and in the kindergarten, has often been the same, the existence of differences in the lexical and syntactic developmental stages of these two children can be attributed to the difference in innate and inherited linguistic talent of these two children. Dizygotic twins do not have exactly the same chromosomal structure. The results of this study show creative mental activities in two children, which is evidenced by the existence of numerous cases of over-extension and overgeneralization.

Keywords

مقدمه

روان­شناسی زبان، با آنکه علمی نوخاسته است، سرعت رشد چشم­گیری داشته و مباحث متنوع و فراوانی را در حوزۀ  پژوهش­های خود قرار داده است که از جمله می­توان به رابطۀ زبان و تفکر، تفاوت­های فردی در زبان و  زبان و حافظه  اشاره کرد. فراگیری زبان مادری نیز یکی دیگر از مباحث مهم در این حوزه است.

موهبت زبان، تنها ویژگی انسان است که همۀ ما را به لحاظ وراثتی، مشخص و از سایر موجودات زنده متمایز می­نماید و فراگیری زبان نیز ویژگی پیچیده و منحصر به فرد بشری است ( لوئیس توماس[1]، 1384). با آن­که در این زمینه مطالعات فراوانی صورت گرفته است، اما هنوز هیچ نظریه­ای وجود ندارد که قادر باشد چگونگی روند یادگیری زبان را به طور جامع و کامل توضیح دهد. زبان­شناسان و محققان برجسته­ای نظیر اِسکینر[2]، چامسکی[3]، پیاژه[4] و دیگران، رویکردهای گوناگونی را در این مورد معرفی کرده­اند، اما هیچ یک از این رویکردها به لحاظ توصیف تمام جنبه­های پیچیدۀ این امر، جامع و مانع نیستند.

بررسی رشد زبانی کودک جزئی از رشد همه­جانبۀ او را تشکیل می­دهد و این مقوله­ای بسیار مهم  است. در حقیقت،  زبان کودکان طبیعی تقریباً در زمان یکسانی گسترش می­یابد و سرعت بالای زبان­آموزی در کودکان، صرف نظر از فرهنگ و عوامل محیطی، این نظر را تایید می­نماید که زبان فطری است. در عین حال، بدیهی است که توانش زبانی به خودی خود، کارساز نبوده و رشد زبان نیازمند محیط (تأثیر متقابل زبان و کاربران زبان) است (Yule, 2017: 184 , 191).

زبان­آموزی کودک و تحول و رشد آن از جنبه­های مختلف، مورد مطالعۀ علوم مختلف قرار گرفته و حاصل آن، نتایج بسیار جالب توجهی در خصوص مراحل رشد زبان و عوامل مؤثر بر آن و کاربرد نتایج حاصله در موارد مختلف بوده است. هر چند بررسی رشد زبان کودک، مسأله­ای بسیار مهم است، این بررسی به صورت درزمانی، مستلزم زمان طولانی و در دسترس بودن آزمودنی­های مناسب  برای تحقیق است و به همین دلیل، در مجموع تعداد پژوهش­ها در این زمینه اندک است و تحقیقات و داده­های موجود، گرچه بسیاری از ابهامات را بررسی کرده­اند، اما کافی نیستند. با توجه به این­که عوامل مختلفی مانند ژن، محیط و جنسیت می­توانند در روند رشد زبان مادری موثر باشند، پژوهش پیش رو  به بررسی روند رشد واژگانی و نحوی دو کودک دوقلوی ناهمسان در محیط کاملاً یکسان پرداخته است. در این پژوهش، محققان به مدت ده ماه با مشاهده و ضبط داده­ها، روند رشد زبان را در این دو کودک  از سن 21 ماهگی تا 31 ماهگی مورد بررسی قرار داده­اند تا مشخص شود تا چه اندازه سیر رشد زبانی آنها با همگانی­های زبان مطابقت دارد و سرعت رشد واژگانی و نحوی در این دو کودک جه تفاوت­ها و مشابهت­هایی با هم دارند.

  1. پیشینه پژوهش

زبان به عنوان فرایندی پیچیده و ممتاز، توجه محققان زیادی را در رشته­های مختلف علمی، چون زبان­شناسی، روان­شناسی، زیست­شناسی، جامعه­شناسی و ... به خود جلب کرده است و هر کدام از این حوزه­های علمی پیدایش و تحولات آن را از زاویه­ای خاص مورد بررسی قرار داده­اند (ناعمی، 1381: 55)، اما صرف نظر از تنوعات موجود در دیدگاه­ها نسبت به موضوع شناخت و یادگیری در انسان، به طور کلی می­توان دو رویکرد عمده را در این میان بازشناسی کرد: تجربه گرایی[5] و خردگرایی[6].

2ـ1. رویکرد تجربه­گرایی و خردگرایی در زبان­آموزی  

هستة مرکزی تجربه­گرایی این نظریه است که دانش بشری به تمامی، از جهان خارج بر­گرفته می­شود و در این ماجرا حواس ما از آن جهان برداشت­هایی فراهم می­آورد و آنگاه ذهن ما بر آن برداشت­ها فعل و انفعالاتی انجام می­دهد که به انتزاع و تعمیم منجر می­شود.
تجربه­گرایی در شکل افراطی­اش در نظرگاه هیوم[7] جلوه­گر می­شود که یکسره منکر هر نوع بخش پیشینی[8] در دانش بشری می­گردد (روبینز[9]، 1390: 245). در خصوص اکتساب زبان نیز تجربه­گرایان بر این اعتقادند که تجربه و عوامل محیطی، اصول و قواعد زبانی را شکل می­دهند و نتیجۀ این امر بروز نوعی رفتار اجتماعی را به نام زبان در انسان سبب می­شود و در واقع اعتقادی به ذاتی بودن زبان ندارند (فهیم، 1374: 237).

 در برابر تجربه­گرایی، پایگاه خردمداران قرار دارد که آن را دکارت[10] و پیروانش باب نهادند. آن­ها می­کوشیدند راز تحققی بودن دانش بشری را، نه در برداشت­های حواس، بلکه در حقایق ابطال­ناپذیر خرد آدمی بجویند. چامسکی از جمله پیروان مکتب خردگرایی است که از نیمۀ دهۀ پنجاه قرن بیستم میلادی به احیاء تفکر و فلسفۀ خردگرایی پرداخت (چامسکی، 1986: 1ـ2). در خصوص قوۀ نطق، خردگرایان بر خلاف تجربه­گرایان، بر این باورند که کودک در هنگام تولد به مادۀ خام ذاتی یا به عبارتی دیگر دانش زبانی ذاتی و زیستی مجهز است که وی را قادر می­کند تا زبان بیاموزد. این مادۀ خام ذاتی و زیستی از سنی مشخص و در مراحل مختلف و قابل پیش­بینی که در مورد تمام کودکان دنیا یکسان است، تجلی پیدا می­کند.

روا­ن­­شناسان رفتارگرا یادگیری انسان از جمله یادگیری زبان را امری اکتسابی می­دانند. به اعتقاد آ­ن­ها، ذهن انسان شبیه لوح سفید[11]  یا صفحه­ی خالی است و وقتی زبان مورد نظر بر این صفحۀ خالی ثبت شود، یادگیری تحقق یافته است (زندی، 1390: 63). یکی از اولین نظریه­های روا­­ن­شناسی در زمینه­ی فراگیری زبان کودکان توسط اسکینر  رفتارگرا (1957) مطرح شده است. اسکینر در کتاب خود «رفتار کلامی»[12] بحث می­کند که زبان صرفاً شکل دیگری از رفتار است که مثل هر رفتار دیگری می­توان آن را یاد گرفت. وی معتقد است که پایه و اساس تمامی رفتارها تقویت است.

چامسکی در رد نظریۀ اسکینر  دو ایراد عمده بر آن وارد می­کند: اول اینکه رفتار انسان به نحو قابل ملاحظه­ای پیچیده­تر از رفتار حیوانات است، و دوم آن است که رفتار زبانی «رفتار نوع ویژه»[13]  است که فقط خاص انسان است و نمی­توان آن را به کمک مطالعۀ رفتار حیوانات توجیه کرد (زندی، 1390: 64) .

نقش تقلید در یادگیری زبان نیز به دلایل مختلفی مورد سوال قرار گرفته است (Owens:2001). کودکان، علی­رغم این که با جمله­های ناقص و گفتار غیردستوری مواجه می­شوند، دستور زبان درست را یاد می­گیرند. مشاهدۀ نمونه­هایی از به کارگیری قواعد دستوری برای موارد بی­قاعده توسط  کودکان­، یعنی تعمیم افراطی[14]، گویای این واقعیت است که کودکان زبان را بیشتر قاعده­مدار و نه بر اساس تقلید می­آموزند.

2ـ2. مراحل رشد زبان  

به هر حال، صرف نظر از این­که به کدام یک ازدیدگاه­های فلسفی یا روان­شناختی در مورد ماهیت یادگیری زبان پایبند باشیم، همۀ کودکان در یادگیری زبان اول، سلسله مراحل و دوره­هایی را پشت سر می­گذارند.

معمولاً از ماه دوم تولد، کودک خندیدن را آغاز می­کند و در پاسخ به اطرافیان برخی از مصوت­ها را به کار می­برد. این مرحله را مرحلۀ «غان و غون»[15] می­نامند. کودک در نیمۀ دوم سال اول زندگی، کم­کم تمایل خود را به برقراری ارتباط با دیگران نشان می­دهد و با خیره شدن به اطرافیان، با حرکات، اشارات و صدا درآوردن نشان می­دهد که نیاز به کمک دارد.

کودک از حدود 10 تا 11 ماهگی  می­تواند با هجاسازی، حالات و توجه خاص خود را به برخی امور نشان دهد. این مرحله­ تا حد زیادی با «بازی با آواها» و تلاش برای تقلید همراه است. برخی روان­شناسان بر این عقیده­اند که ماه­های پایانی مرحلۀ پیش زبانی، کودک را برای پذیرش نقش اجتماعی زبان آماده می­کند، زیرا والدین در برابر هجاهایی که کودک می­سازد، هر چند بی­معنی باشد، طوری واکنش نشان می­دهند که گویی فرزند آن­ها در تبادل اجتماعی مشارکت واقعی دارد. کودک طبیعی تا حدود 12 ماهگی در مرحلۀ پیش­زبانی قرار دارد و آواهایی شبیه دَدَ، بابا، دادا، بَ بَ بَ و مَ مَ مَ را بر زبان می­آورد. این آواها را در واقع می­توان تلفظ زنجیره­ای از هجاهای زبانی تلقی کرد که اصطلاحاً از آن به عنوان مرحلۀ «ور ور کردن»[16] یاد می­شود (Yule: 2017).

کودک در حدود یک سالگی، نخستین کلمات قابل درک بزرگسالان را بر زبان جاری می­کند، کلماتی مانند ماما، هاپو، آخ، آبَّه (آّب)، بله، هان. این مرحله که تا سن 18 ماهگی طول می­کشد، مرحلة تک واژه­ای یا نوزبانی[17] نامیده می­شود؛ زیرا در این مرحله، کودک برای گفتن هر چیز که روزانه با آن سر و کار دارد، از تک واژه­ها استفاده می­کند. همچنین، کودک قبل از این که کلمه­ای بر زبان آورد با حرکات و اشارات به پرسش­ها و سخنان پدر و مادر پاسخ می­دهد. البته، این که سن 12 ماهگی را برای تولید اولین کلمه در نظر می­گیریم، امری نسبی است، اما به هر حال، معمولاً اولین کلمات کودک، واژۀ یک یا دو هجایی است (مانند زوج ماما یا بابا) که غالباً حاصل فرایند تکرار یک هجا یا همان «مضاعف سازی»[18] است (Steinberg & Sciarini: 2006).

به طور متوسط، کودک تا 18 ماهگی حدود 50 کلمه به کار می­برد. این کلمات عموماً به چیزهایی اطلاق می­شود که برای کودک اهمیت یا برجستگی دارند، مانند فعالیت­ها و افراد مهم، خوراکی، اعضای بدن، حیوانات، وسایل خانه، وسایل نقلیه و صدای حیوانات. در این مرحله کودک ممکن است گفتارهای تک واژه­ای خود را با حرکات اندام­ها یا آهنگ صدا همراه کند تا بتواند افکار و خواسته­های خود را به دیگران تفهیم کند یا حالات هیجانی خود مانند شادی و ناراحتی را نشان دهد.

در مرحلۀ تک واژه­ای برای این که بتوانیم منظور کودک را از به زبان آوردن هر واژه به خوبی درک کنیم، ضروری است موقعیت و شرایط بافتی سخن را در نظر بگیریم. مثلاَ وقتی کودک می­گوید «آب» ممکن است تشنه باشد؛ ممکن است بخواهد در وان حمام، آب بازی کند؛ امکان دارد بخواهد شعف خود را از دیدن فواره و حوض پُر از آب  به ما نشان دهد. باید به یاد داشته باشیم که از لحاظ نقشی هر کلمه­ای که کودک بر زبان می­آورد، در واقع در نقش یک جملۀ حاوی پیام محسوب می­شود و به همین خاطر به این مرحلۀ «مرحله واژه عبارت»[19] نیز می­گویند.

در حدود سن 16 تا 18 ماهگی، تعداد «تک کلمه­ها» به طور فزاینده­ای بیشتر و بیشتر می­شود و به تدریج کودک تلاش می­کند تا تک کلمه­ها را با هم ترکیب نموده، عبارت دو­کلمه­ای و حتی سه­کلمه­ای تولید کند. در این مرحله، تعداد این ترکیب­ها آن­قدر زیاد می­شود که رفته­رفته گفتار کودک شکل تلگرافی پیدا می­کند. در واقع، زمانی که کودک به سن 18 ماهگی می­رسد و می­تواند با زبانی که به خاطر خلاصه­کردن و حذف برخی عناصر مثل حروف اضافه و ربط، به «گفتار تلگرافی»[20] مشهور شده با دیگران ارتباط برقرار کند. جملات تلگرافی­ای که کودک می سازد، غالباَ شامل اسم، فعل و تعدادی صفت هستند و حروف ربط، اضافه، علامت صفت عالی و البته روابط نحوی پایه (دستوری) کمتر ظاهر می­شوند.

از 18 ماهگی تا 24 ماهگی(در عرض 6 ماه) کاربرد جمله­های تلگرافی به تدریج افزایش می­یابد و سپس، ناگهان در آن جهش چشمگیری دیده می­شود. جمله­های تلگرافی حتی پس از 2 سالگی هم در بیشتر کودکان دیده می­شود. در اواخر این دوره، کودک می­تواند جمله­های امری بسازد، هم­چنین از تکواز «نچ» برای پاسخ منفی به سوالات استفاده می­کند و نشانۀ جمع­ساز «ها» را برای جمع بستن صورت­های مفرد به کار می­برد. مثل نی­نی­آ (نی­نی­ها) ( زندی،1390: 44ـ55).

یکی از مشخصه­های جالب توجه مرحلة تلگرافی این است که در این مرحله، کودک واقعاً مرتکب هیچ خطایی در ترتیب کلمات نمی­شود و در این گفته­ها از الگوهای ترتیب کلمات بزرگسالان استفاده می­کند، اگرچه ممکن است واژه­ها به تنهایی فاقد پسوندهای مناسب باشند (اوگرادی و همکاران، 1384: 460).

از 2 سالگی تا 5/2 سالگی، خردسالان به بیان جمله­های طولانی­تر از جمله­های تلگرافی دست می­زنند. مثل «بابا اون چیه؟»، «مامان داری چی می­خوری؟»، «آخ! خوردم زمین» و ... . در این مرحله کودک کم­کم قادر می­شود جمله­های بلندتر و پیچیده­تر تولید کند و حروف اضافه و ربط که نقش پیونددهندۀ کلمات و جمله­ها را بر عهده دارند، در سخنان او ظاهر می­شوند.

2ـ3. پژوهش­های انجام شده در زمینه­ی زبان­آموزی  

مطالعه و بررسی رشد زبان کودک از دیرباز مورد توجه پژوهشگران بوده است و
پژوهشگران ایرانی نیز پژوهش­های موردی قابل توجهی  پیرامون رشد جنبه­های مختلف زبان کودک، نظیر صرف، نحو، واژگان و ... انجام داده­اند.

گرامی نژاد (1362) در پژوهشی به مطالعۀ روند یادگیری نظام­های دستوری و آوایی زبان فارسی در دو کودک در یک دورة معین رشد (از 18 تا 24 ماهگی)، پرداخت و نشان داد که بخش اصلی ( بیش از 50 درصد ) گفتار آن دو در سن 18 تا 24 ماهگی از ترکیب­های دو کلمه­ای تشکیل شده است.

پورقریب (1363) در پژوهشی رشد طبیعی گفتار و زبان را در یک کودک از تولد تا هفت سالگی مورد مطالعه قرار داده است. به بیان وی، کودک پس از درک آهنگ گفتار، حالت چهره، اشارات و درک گفتار، شروع به استفاده از گفتار می­نماید که در آغاز،
تک­کلمه­ای و بیشتر از نوع اسم است. واژگان عمومی از قبیل اسم، فعل و صفت، مقدم بر واژگان اختصاصی، نظیر ساعات معینی از روز و فصول ظاهر شده و در هر فردی، واژگان درونی و منفعل بیش از واژگان فعال و بیانی است.

روشن (1368) در پژوهشی به بررسی گفتار دو کلمه­ای سه کودک در روند فراگیری زبان فارسی در مراحل آغاز گفتار، گفتار یک کلمه­ای و گفتار دوکلمه­ای در چهارچوب دستور محوری، دستور زایشی­ـ­گشتاری و دستور حالت، در دوره­ای معین از رشد (از 18 تا 24 ماهگی) پرداخته است. این بررسی نشان می­دهد که ترکیب غالب در گفتار کودکان، ترکیب دو کلمه­ای بوده است. این کودکان به این واقعیت پی برده­اند که زبان تابع نظم است. لذا برای مقایسة گفتار خود با گفتار بزرگسالان، دستور زبانی خاصی را در ذهن خود شکل داده­اند.

اوبهی (1369) رشد آوایی و آرایش هجایی را در گفتار سه کودک ایرانی از 18 تا 24 ماهگی بررسی نموده است. نتایج به دست­آمده نشان می­دهند که کودک فارسی زبان نیز مانند همۀ کودکان جهان قبل از تولید هر واجی، به تولید واج­های لبی /p/، /b/ و/m/ و واج­های دندانی و یا دندانی­ـ­­­لثوی، نظیر /n/، /d/ و /t/ توانا هستند. تقریباً در اوایل 18 ماهگی، کاربرد هجاهای cv و cvc به مراتب بیشتر از هجاهای دیگر بوده و کودکان گرایش به کاهش واج پایانی در هجای cvc دارند.

فهیم (1374) پژوهشی را پیرامون مراحل رشد زبان یا «اکتساب زبان مادری» به انجام رسانده که در آن، مراحل رشد زبانی یک کودک را به مدت 27 ماه، از سن 7 ماهگی تا 34 ماهگی زیر نظر گرفت. وی، مراحل رشد زبانی 27 ماهه کودک را به پنج قسمت جداگانه تقسیم کرده که به شرح زیر است:

مرحلۀ اول از 7 تا 12 ماهگی (دورة پیش­زبانی) که شامل گریه­کردن، بلعیدن، آب دهان بیرون دادن، خندیدن، آقون­آقون­کردن است. مرحلۀ دوم از 12 تا 18 ماهگی (دورة تولید تک واژه) که در این مرحله هر تک واژه که تولید می­شود، می­تواند حامل ایده یا درخواست کاملی باشد که اصطلاحاً آن را «واژه عبارت» نام نهاده­اند. مرحلۀ سوم از 18 تا 24 ماهگی که در این مرحله، واژه­ها به تدریج ترکیب می­شوند تا جایی که گفتار کودک شکل تلگرافی پیدا می­کند. مرحلة چهارم از 24 تا 30 ماهگی که در آن، عبارات فعل و فاعل­دار و عبارات بدون فعل و فاعل و حتی جملات کامل تولید می­شود و این در حالی است که تولید واژه­های جدید کماکان و به سرعت ادامه دارد. مرحلة پنجم از 30 تا 34 ماهگی که  دورة تولید جملات و عبارات اولیة مشابه جملات بزرگسالان است و در آن جملات پیشرفته­تری تولید می­شود.

جبرائیلی (1376)  رشد واج­ـ­واژی­ـ­ نحوی کودکی فارسی­زبان توأم با رشد جسمانی و رشد شناختی­ـ­ادراکی وی را مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که با وجود پیچیدگی اکتساب زبان مادری، رشد ادراکی­ـ­زبانی کودک طبیعی، همسو با همگانی­های زبان است.

کشاورز (1378 و 1380) به بررسی رشد زبان اول در کودک دو­زبانه پرداخته و در صدد پاسخ­گویی به این سوال است که در چنین افرادی نظام زبانی واحد و آمیخته از دو زبان شکل می­گیرد و یا دو نظام زبانی مستقل. وی بر این باور است که  داده­های پژوهش در راستای تأیید فرضیة دو نظام زبانی مستقل است و توضیح می­دهد که مواردی از تولیدات زبانی کودک که آمیخته از واژگان دو زبان است، حاصل عدم توانایی کودک در ایجاد تمایز بین دو زبان است.

آقاباقری (1379) پژوهشی را در زمینه مراحل رشد آوایی کودک در دو دورۀ پیش زبانی و مرحلة تولید تک­واژ به انجام رسانده و نتیجه گرفته است که رشد آوایی در کودک فارسی­زبان، همچون سایر کودکان در دیگر زبان­های بررسی­شده، تابع نظام کلی یکسانی است.

طاهری اسکویی(1381) پژوهشی را تحت عنوان «بررسی رشد نحو زبان کودک فارسی زبان از 32 ماهگی تا 48 ماهگی» به انجام رسانده است که نتایج آن از این قرار است: 1ـ در فراگیری نحو و ساختارهای نحوی کودک فارسی زبان، سلسله مراتب رشدی مشخصی وجود دارد؛ 2ـ کودک در فراگیری ساخت­ها و صورت­های نحوی ابتدا ساخت­های ساده را تولید می­کند و سپس، به تولید ساخت­های پیچیده می­پردازد؛ 3ـ کودک در فراگیری صورت­ها و ساختارهای نحوی زبان، طبق قواعد و نظام خاصی عمل کرده و به طور تصادفی یا تنها به تقلید از اطرافیان، ساختاری را تولید نمی­کند؛ 4ـ زبان فارسی نیز مانند دیگر زبان­ها دارای اصول کلی مشابهی در رشد نحوی است و همسو با همگانی­های زبان حرکت می­کند.

ضیاء­حسینی و نوربخش (1386) به مطالعۀ رشد نحوی کودک فارسی­زبان از 36 تا 50 ماهگی پرداخته­اند و انواع مقولات و ساختارهای دستوری مانند زمان دستوری، مطابقه، وجه فعل، ساخت معلوم و مجهول، ساختار درونی گروه­های اسمی و روابط ضمایر و مراجع را بررسی نموده­اند. نتایج این بررسی نشان می­دهد که کودک فارسی­زبان در طول 14 ماه به نظام زبانی بسیار پیچیده و پیشرفته­ای دست می­یابد و از مرحلة بیان مفاهیم ساده در جملات ساده به مرحلۀ بیان مسائل پیچیده و انتزاعی در جملات پیچیده و طولانی می­رسد.

صحراگرد (1390) به مطالعه  رشد نحوی و واژگانی چهار کودک در فاصله زمانی 15 ماهه (ماهای نهم تا بیست و جهارم تولدشان) پرداخته و از آن­جا که آزمودنی­ها از دو جنس مخالف بوده­اند، به این نتیجه رسیده که جنسیت در سرعت و دامنه رشد زبانی مؤثر است.

وهاب و همکاران (1391) پژوهشی را پیرامون رابطه مهارت­های اجتماعی و رشد زبان دریافتی در کودکان  4 تا 6 ساله فارسی زبان انجام داده­اند که در آن از 123 کودک 4 تا 6 ساله آزمون رشد زبان و مقیاس نظام درجه­بندی مهارت­های اجتماعی گرفته شده است. یافته­های تحقیق، رابطه مثبت معنی­داری را بین تحول زبان دریافتی و ابعاد مهارت­های اجتماعی آشکار ساخته است.

صحرایی (1392) با مطالعه رشد نحوی کودک از آغاز تا دو سالگی، به مقایسه دو دیدگاه واژگان­گرا و درخت کامل در رابطه با ماهیت دستور جهان­شمول در بدو تولد پرداخته است. محقق در این پژوهش نتیجه­گیری می­کند که در فراگیری زبان فارسی، اولاً مقوله­های نقشی همزمان با مقوله­های واژگانی، و نه پس از آن فراگرفته می­شوند و ثانیاً گره­های نقشی به طور کامل در زبان کودک قابل مشاهده هستند و فعالیت مقوله­های نقشی به حدی گسترده است که شواهدی از دسترسی کودک به ساخت اطلاعی نیز قابل ارائه است. 

صادقی (1393) در پژوهشی  به بررسی روند رشد مفاهیم عام در کودکان
فارسی­زبان پرداخته است. یافته­های به دست­آمده نشان می­دهد که در هر دو آزمون صرفی و نحوی، کودکان گروه سنی 4ـ5 ساله عملکرد بهتری در درک و تولید اسم جنس نسبت به گروه سنی 3ـ4 ساله دارند.

ظریفیان و زارعی محمودآبادی (1396) نیز در گزارش موردی طولی به رشد خزانه واژگان کودک فارسی­زبان از 15 تا 34 ماهگی پرداختند. یافته­ها نشان داده نخستین واژة معنادار در 15 ماهگی بیان می­شود. در 22 ماهگی خزانۀ واژگانی این کودک حدود 55 کلمه بوده و بیان ساخت دستوری دوکلمه­ای آغاز شده و بیشترین درصد واژه­ها به ترتیب، مربوط به اسامی افراد، خوراکی­ها، اشیاء، اعضای بدن، پوشاک و حیوانات بوده است.

چنان که ملاحظه می­گردد هیچ یک از پژوهش­های پیشین به مطالعۀ رشد زبان در دوقلوها در شرایط محیطی یکسان نپرداخته­اند و به نظر می رسد که این پژوهش اولین تلاش در این راستاست.

  1. روش

پژوهش حاضر، مطالعه­ای موردی است که  به بررسی رشد واژگانی و نحوی دوقلوهای ناهمسان فارسی­زبان می­پردازد و برای این منظور، تولیدات زبانی دو کودک دوقلوی ناهمسان فارسی زبان به نام­های بهنام و بهزاد، در بازۀ زمانی 10 ماهه، یعنی از شروع 21 ماهگی تا  شروع 31 ماهگی گردآوری و بررسی شده­اند.

بخش اعظم  گردآوری داده­های این پژوهش بر اساس مشاهده و ثبت سریع داده­ها در دفترچة یادداشت صورت پذیرفته است. علاوه بر مشاهده، از دوربین فیلمبرداری و دستگاه ضبط صدا نیز جهت ضبط صدا و تصویر استفاده شده است. به علاوه، دفتر یادداشت­های روزانه مادر دوقلوها که تولیدات زبانی کودکان در آن تقریباً به صورت روزانه ثبت می­شده، کمک شایانی در پیش­برد اهداف  پژوهش نموده است. پژوهشگران تلاش نموده­اند در محیط طبیعی و بدون اطلاع دو قلوها به ثبت و ضبط تولیدات زبانی آنها بپردازند. از این رو، گردآوری بخش اعظم داده­ها بر مبنای مشاهدة طبیعی صورت گرفته است، به این ترتیب که یکی از پژوهشگران حداقل هفته­ای دو بار این دو کودک را ملاقات کرده و پس از صرف مدت زمان دو ساعت یا بیشتر در کنار دوقلوها، رفتار کلامی فی­البداهۀ آنها را بر اساس مشاهدات به عمل­آمده، ثبت نموده است. گاهی از روش تجربی، نظیر پرسش در مورد تصویر یا واقعه­ای به منظور انگیزش زبانی این دو کودک نیز استفاده شده است. پس از گردآوری داده­ها و تفکیک تولید زبانی هر کودک، نگارندگان تحلیلی مقایسه­ای را به صورت ماهانه صورت داده­اند تا مشخص گردد چه تفاوت­ها و مشابهت­هایی در سرعت و دامنة رشد واژگانی و نحوی دوقلوها مشاهده می­شود.

  1. یافته‌ها

به منظور بررسی و مقایسة رشد واژگانی و نحوی این دوقلوی ناهمسان، تولیدات زبانی این دو کودک به صورت ماهیانه ثبت گردیده است. بر اساس داده­های گردآوری­شده، در هر ماه، تحلیلی مقایسه­ای بین تولیدات زبانی این دو کودک صورت گرفته است و بخشی از این داده­ها در قالب جداول جداگانه در هر بخش ارائه می­گردد.

4ـ1. رشد واژگانی و نحوی بهزاد و بهنام در 21 ماهگی

مشاهده و گردآوری برونداد زبانی دوقلوها از ماه بیست و یکم تولد آن­ها آغاز شد. در این ماه تفاوت چشمگیری میان تولیدات زبانی آزمودنی­ها وجود داشت. دایرة واژگان پربسامد بهزاد به 16 واژه می­رسید، در حالی که بهنام دو الی سه واژه را بیان می­کرد.

از میان واژه­هایی که بهزاد تولید می­کرد، خاله، دایی، ماهی، گُل ، عادل ، انار و اَلو از واژه­های پربسامد بودندکه به نظر می­رسید بهزاد مفهوم آنها را به خوبی می­دانست، زیرا آن­ها را در موقعیت زبانی مناسب به کار می­برد.

ضمناً بهزاد در این ماه فعل «باشه» را کامل و به خوبی تلفظ می­کرد، اما به نظر می­رسید که مفهوم آن را به خوبی نمی­داند، چرا که وقتی می­گفت «باشه»، کاری را که از او خواسته شده بود، انجام نمی­داد. 

یکی از واژه­های پربسامد در میان تولیدات بهزاد واژة «انار» بود که آن را به صورت «اَنان» تلفظ می­کرد و این واژه را نه تنها برای انار، بلکه برای میوه­های دیگر، نظیر مرکبات نیز به کار می­برد که نمونه­ای از فرایند «بسط افراطی» را نشان می­دهد (جدول 1).

جدول 1. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهزاد در 21 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO.

aunt

/xâle/

/xoə/

1

Pomegranate (and other fruits)

/ænâr/

/ænân/

2

Adel (his father)

/âdel/

/âde/

3

flower; scoring a goal

/gol/

/go/

4

doggie

/hâpu/

/âpu/

5

Okay!

/bâše/

/bâše/

6

It’s cold.

/særde/

/sæde/

7

 

در مقایسه با بهزاد، بهنام در این ماه، تنها حدود سه واژه را تولید کرد که آن­ها نیز چندان مفهوم نبودند. پیش از آن، تنها یک واژه را به مدت دو سه ماه بیان می­کرد که آن واژه، «ژَد» بود. ابتدا تصور اطرافیان بر این بود که منظور بهنام، رنگ زرد است، ولی بعداً متوجه شدند علاوه بر رنگ زرد، برای اشاره به مفاهیم دیگر هم از آن استفاده می­کند. برای مثال، زمانی که صبح از خواب بیدار می­شد این کلمه را به کار می­برد که به تعبیر مادرش به معنی «سلام» بود!. «ژَد» واژه­ای بود که برای اشاره به تمامی اشیاء و چه بسا برای بیان احساس یا حالات عاطفی مختلف به کار می­برد و زمانی که هیجان­زده می­شد، چندین بار این واژه را پشت سر هم تکرار می­کرد «ژد! ژد! ژد!» (جدول 2).

جدول 2. تولیدات زبانی بهنام در 21 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behnam’s Production

NO.

Yellow

/zærd/

/žæd/

1

Ugly

/zešt/

/zes/

2

No!

/næ/

/næ/

3

هم­چنین بهنام واژة « نَه» را هم می­گفت که گاهی اوقات به صورت کشیده و با کشش افراطی  واکة/æ/   ادا می­کرد. زمانی که ناراحت بود یا نمی­خواست کاری را انجام دهد، واژه «نَه» را دو بار پشت سر هم تلفظ می­کرد و  به نظر می­رسید این واژه را در موقعیت درست به کار می­گیرد.

4ـ2. رشد واژگانی و نحوی بهزاد و بهنام در 22 ماهگی

 

در این ماه نیز سرعت رشد واژگانی بهزاد نسبت به بهنام بیشتر بود و تعداد واژه­های تولیدشده توسط بهنام بسیار محدود بود. تعداد واژگان تولید شده توسط بهزاد حدود 33 واژه بود. از واژه­هایی که بهزاد در 22 ماهگی بر زبان آورد، شربت بود که به صورت «شَربِه» تلفظ
می­کرد. وقتی که دردش می­گرفت، می­گفت «اوخ». برادر دوقلویش را «داداش»، «آقا» و «کُپُل» صدا می­زد. واژه «آقا» را به صورت «آگا» تلفظ می­کرد و به نظر می­رسید که دلیل استفاده از این واژه و «کُپُل»، الگوبرداری از گفتار مادرش بود که بهنام را «آقا بهنام» و «بهنام کُپُل» صدا می­کرد.

بهزاد بسیاری از اوقات واژه­های دایی، خاله، عمو و عمه را با خود تکرار می­کرد و هنگام تماشای تلویزیون و غذا خوردن صحبت می­کرد. واژه­های پربسامد در بین تولیدات بهزاد در این ماه، «گُل»، «موش»، «خرس» و «خَگوش» بود، علاوه بر این، بهزاد افعال «ترکید»  و «ترسید» را هم می­توانست بیان کند.

بهزاد در این ماه به مرحلۀ به کارگیری «واژه عبارت» رسید که گویای رشد نحوی او بود. واژه­ـ­عبارتی که بسیار بر زبان می­آورد، «پوست» بود که به صورت «پوش» تلفظ می­کرد و مثلاً زمانی که می­خواست میوه­ای مثل پرتقال را بخورد، آن را در دستش می­گرفت و با گفتن این واژه از مخاطبش می­خواست که میوه را برای او پوست بگیرد. ضمناً این فعل را به موقعیت­های دیگر نیز تعمیم می­داد و وقتی از کسی می­خواست لباسش را در بیاورد،
می­گفت: «پوش» یا حتی در موقعیتی دیگر که موفق به بازکردن در کیف خالۀ خود نشد، این واژه را به کار برد. همچنین، از این واژه زمانی که از مخاطبش می­خواست شکلات، بیسکوئیت وبقیه خوراکی­ها را برایش باز کند، نیز استفاده می­کرد.

بهزاد هم­چنین یک شبه­جمله و یک جمله امری در این ماه تولید کرد. شبه­جملۀ «اوخ» برای زمانی که در عضوی از بدنش درد احساس می­کرد و جملۀ «پاشو داداش» که معمولاً صبح­ها برای بیدارکردن برادر خود بیان می­کرد. «ترکید» و «ترسید» از جمله افعالی بودند که بهزاد در این ماه به کار می برد (جدول  3).

جدول3. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهزاد در 22 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO.

Open / Uncover it

/pust/

/puš/

1

Open it!

/bâz/

/bâž/

2

Sir/ Mr.

/âqâ/

/âgâ/

3

plump

/kopol/

/kopol/

4

exploded

/tærækid/

/tætid/

5

He / I was scared.

/tærsid/

/tæsid/

6

rabbit

/xærguš/

/xæguš/

7

rooster

/xorus/

/xus/

8

بهنام در مقایسه با بهزاد، دایرۀ واژگانش انگشت­شمار بود و به لحاظ نحوی نیز رشد چندانی نداشت. از واژه­های پربسامدی که بهنام در این ماه بر زبان می­آورد، «داوود» (اسم دایی­اش) بود. بهنام در این ماه تنها دو فعل تولید کرد که گاهی آن را در موقعیت­های زبانی مناسب به کار می­برد. او برخلاف بهزاد، علاقۀ زیادی به گفتگو با اطرافیان نداشت و بیشتر با خودش صحبت می­کرد (جدول 4).

جدول 4. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهنام در 22 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behnam’s Production

NO.

He / I was scared.

/tærsid/

/tæsid/

1

Exploded / broke

/e tærkid/

/e tætid/

2

Davood (his uncle)

/dâvud/

/dâvvud/

3

one, two, three

/yek do se/

/ik du se/

4

در مجموع در ماه بیست و دوم، واژگان تولیدی بهزاد حدود سه برابر تولیدات بهنام بود و در ضمن رشد نحوی بهزاد نیز در این ماه بسیار چشمگیرتر از برادر دوقلویش بود.

4ـ3. رشد واژگانی و نحوی بهزاد و بهنام در 23 ماهگی

در این ماه کماکان دایرۀ واژگانی بهنام نسبت به بهزاد بسیار کمتر بود. بهزاد به خوبی
می­دانست برخی واژه­ها معانی مختلفی دارند و آنها را در موقعیت­های زبانی مناسب به کار می­برد. واژگانی از قبیل گُل، ماهی و شربت از آن جمله بودند. به عنوان مثال، واژۀ «گُل» را هم برای اشاره به گُل و گیاه و هم زمانی که توپ را شوت می­کرد و گُل می­زد، به کار می­برد. همچنین، به خوبی می­دانست که واژۀ شربت را هم می­توان برای شربت پرتقال یا سایر میوه­ها به کار برد و هم برای شربت سُرفه و امثال آن.

بهزاد فرایند بسط افراطی را در مورد برخی واژگان در موقعیت­های زبانی جدیدی با معانی متفاوت اعمال می­کرد. برای مثال،  واژۀ کفش را علاوه بر کفش برای اشاره به جوراب به کار می­برد. از واژة گُل برای اشاره به درخت هم استفاده می­کرد. نمونه­ای دیگر از بسط افراطی که برای پژوهشگران بسیار جالب بود، کاربرد واژۀ ماهی برای اشاره به پوست تخمۀ شناور در جوی آب و یا تکه شیرینی شناور در استکان چای بود.

در این ماه در میان افعال تولید شده توسط بهزاد یک فعل مرکب و دو فعل امری مشاهده شدند. این افعال به ترتیب «درد گرفت»، «بِدِه» و «بُدو» بودند. بهزاد اکثر افعال را در این ماه به لحاظ شخص و شمار درست به کار می­بُرد (جدول 5).

جدول 5. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهزاد در 23 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO.

pants

/šælvâr/

/šæbâr/

1

shoe

/kæfš/

/kæpš/

3

Open it!

/bâz/

/bâž/

4

syrup; juice

/šærbæt/

/šæbæt/

5

mummy

/mâmâni/

/mâmâni/

6

sugar

/qænd/

/gænd/

7

key

/kilid/

/kiʔid/

8

The brother slept.

/xâbid dâdâš/

/xâbid dâdâš/

9

He tore it.

/pâre kærd/

/pâə kæd/

10

Uncle Saber ( the twins’ uncle)

/æmu sâber/

/æmu dâber/

11

Give it!

/bede/

/bede/

12

It hurts

/dærd gereft/

/dæd geft/

13

در این ماه، همانند ماه­های پیش سرعت رشد واژگانی بهنام در مقایسه با برادر دوقلویش بسیار کُند بود و به لحاظ نحوی پیشرفت قابل ملاحظه­ای نداشت. تقریباً از هفتۀ دوم این ماه، بهنام درک زبانی­اش بهبود یافت و گفته­های اطرافیان را تقریباً به خوبی متوجه می­شد و واکنش نشان می­داد. همچنین، بهنام کلمه­های نامفهومی را با خود تکرار می­کرد که اطرافیان متوجه منظورش نمی­شدند.

جدول 6. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهنام در 23 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behnam’s Production

NO.

Well-done!

/âfærin/

/âfæʔin/

1

He/ I was scared!

/tærsid/

/tæsid/

2

exploded

/tærkid/

/tætid/

3

sugar

/qænd/

/gænd/

4

uncle Davood

/ dâyi dâvud/

/duyi dâvud/

5

Fish

/mâhi/

/mâyi/

6

Shirin (the twins’ cousin)

/širin/

/šir/

7

بهنام کماکان افعال «ترسید» و «ترکید» را با خودش به ترتیب به صورت «تَسید» و «تَتید» تکرار می­کرد و فعل دوم را در موقعیت­های زبانی متنوعی به کار می­گرفت که با معنای اصلی این فعل همخوانی نداشت. برای نمونه، وقتی از روی مبل پایین پرید، ناگهان گفت «اِ تَتید». این که با بیان این جمله چه منظوری در ذهن داشت، کاملاً مشخص نبود، اما  احتمالاً این پرش ناگهانی باعث شد حسی را پیدا کند که هنگام بازی کامپیوتری با ترکاندن توپ‌های رنگی در وی ایجاد می­شد.

4ـ4. رشد واژگانی و نحوی بهزاد و بهنام در 24 ماهگی

رشد واژگانی بهنام در این ماه پیشرفت چشمگیری داشت و در کمال تعجب تعداد واژگان تولیدشده توسط بهنام در این ماه دقیقاً دو برابر تعداد واژگانی بود که بهزاد تولید می­کرد. تعداد واژگان فعال بهزاد 15 واژه بود، در حالی که بهنام 30 واژه را به طور فعال به کار می­برد.  در زمینة نحوی نیز بهنام رشد قابل ملاحظه­ای داشت. در مقایسه با بهزاد، وی افعال بیشتری را به کار می­برد و جملات بیشتری را بیان می­کرد.

به طور کلی بهزاد در کاربرد واژه­ها در مقایسه با بهنام از دقت بیشتری برخوردار بود و به محیط پیرامون خود بسیار توجه می­کرد. علاوه بر این ، بهزاد در این ماه متوجه ارتباط معنایی برخی واژه­ها شد و به نوعی «طرح­واره معنایی»[21] را در ذهنش شکل داد. مثلاً زمانی که ملاقه را می­دید، کلمات آش و سوپ را بر زبان می­آورد که نشان می­داد از ارتباط معنایی بین آنها آگاهی دارد. ضمناً در این ماه افعال جدیدی را تولید کرد، هر چند به هنگام استفاده از برخی از آنها، مطابقت شخص و شمار را رعایت نمی­کرد. برای نمونه فعل «ترسید» را به کار می­برد، در حالی که منظورش «ترسیدم» بود. همچنین، در این ماه برای اولین بار بهزاد موفق به تولید ساختار پرسشی شد و با استفاده از آهنگ پرسشی سوال می­پرسید (جدول شماره 7) .

 

 

جدول 7. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهزاد در 24 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO.

It is not working.

/xærâb šod/

/xæɁâb šo/

1

It is broken.

/šekæst/

/šekæs/

2

He bit me.

/gâz/

/gâž/

3

motorbike; motorcycle

/motor/

/mâtur/

4

Dress me!

/bepuš/ bepushun

/bepuš/

5

He was scared. I was scared

/tærsid/

/tæsid/

6

He is scared. I am scared.

/mitærse/

/mitæse/

7

It isn’t here?

/nist/

/nis/

8

He/it is stuck! / I am stuck!

/gir kærd/

/gi kæd/

9

همان­گونه که اشاره شد، تولیدات زبانی بهنام در این ماه به طرز حیرت­آوری افزایش پیدا کرد و حتی جمله­های تک­کلمه­ای یا دو کلمه­ای را در گفتار خود به کار می­برد. در هفتة چهارم این ماه، بهنام برای اولین بار پشت تلفن حرف زد. تنها واژه­ای هم که بی­وقفه تکرار می­کرد، «خاله جون» بود که به صورت «آجوو» بیان می­کرد. پیش از آن، بهنام فقط به صحبت­های طرف مقابل گوش می­داد و چیزی نمی­گفت.

بهنام در این ماه حدود 8  فعل تولید کرد که آن­ها را در جمله­های مختلف یا به تنهایی به کار می­بُرد. نمونه­ای از این افعال، «ترسید»، «نترسی»، «رفت»، «گیر کرد»، «گیر کردی»، «خاموش شد»، «روشن شد» و «افتاد» بود که البته شخص و شمار این افعال گاهی رعایت نمی­شد، به عنوان مثال، زمانی که از چیزی می­ترسید، به جای این که بگوید «ترسیدم»،
می­گفت «ترسید» و همین طور افعال «گیر کردی» و «گیر کرد» هر دو را به جای «گیر کردم» به کار می­برد.

اگر روند رشد زبانی بهنام در سه ماه قبل از آن را در نظر بگیریم، رشد زبانی وی در این ماه از جهش ناگهانی برخوردار بود، در حالی که بهزاد همان روند رشد یکنواخت قبلی را ادامه داده بود (جدول 8).

 

 

جدول 8. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهنام در 24 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behnam’s Production

NO.

Exploded

/tærækid/

/tætid/

1

He was scared. I was scared.

/tærsid/

/tæsid/

2

It is cold.

/særde/

/sæde/

3

Take it off.

/ dær biâyâr/

/dæyâr/

4

He got stuck / I got stuck.

/gir kærd/

/gi kæd/

5

You got stuck / I got stuck.

/ gir kærdi/

/gi kædi/

6

Adel went.

/âdel ræft/

/âde yæf/

7

It is switched off.

/xâmuš šod/

/âmuš šo/

8

It is switched on.

/rošæn šod/

/ošæn šo/

9

Egg

/toxme morq/

/toxi/

10

Don’t be afraid, uncle!

/nærtæsi dâyi/

/nætæsi dâyi/

11

a popular character in a Persian TV series

/ næqi/

/næyi/

12

Allah is the Great (prayer)

/ælâho ækbar/

/æloæppær/

13

I like you.

/dust/

/dus/

14

Open it!

/bâz /

/bož/

15

4ـ5. رشد واژگانی و نحوی بهنام و بهزاد در 25 ماهگی

در این ماه، تعداد واژگان تولیدشده توسط بهزاد در مقایسه با بهنام به نسبت بیشتر بود. بهنام و بهزاد نسبت به ماه­های قبل، واژه­های مشترک بیشتری را به کار می گرفتند، هرچند در برخی موارد در تلفظ واژه ها تفاوت داشتند.

تعداد واژه­های تولیدشده توسط بهزاد، مانند ماه قبل افزایشی نسبی داشت و نسبت به ماه­های پیش، این واژه­ها را بسیار نزدیک­تر به تلفظ بزرگسالان تلفظ می­کرد. بهزاد دیگر واژه­ی «خاله» را تنها برای نامیدن خاله­اش استفاده نمی­کرد، بلکه با بسط حوزة معنایی آن برای صداکردن دختر­دایی مادرش و بقیۀ خانم­ها نیز به کار می­برد.

بهزاد در این ماه وارد مرحلۀ گفتار تلگرافی شد. داییِ بهزاد، یک مرغ مینا به اسم «بهروز» داشت که بهزاد با دیدن آن پرنده در حال دانه خوردن ناگهان گفت : «بهوز! گَذا!» یعنی «بهروز دارد غذا می­خورد».

بهزاد کاربرد صفت به همراه اسم را نیز در این ماه آغاز کرد و برادرش را «داداش کُپُیو (کپلو)» صدا می­زد.

کاربرد دو فعل «می­شینه» و «افتاد» توسط بهزاد در این ماه بسیار متفاوت و جالب توجه بود که فعل اول را به معنای «نشاندن» /«قرار دادن» و فعل دوم را به معنی «ریختن» به کار می­برد. 

از دیگر تحولات نحوی در این ماه، به کارگیری جملۀ پرسشی توسط بهزاد بود. هنگامی که زنگ تلفن منزل به صدا در می­آمد، از والدین خود می­پرسید: «کی؟»، یعنی «کیه؟» (جدول 9).

جدول 9.  نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهزاد در 25 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO.

It fell down.

/oftâd/

/otâd/

1

Narges (his mother’s aunt)

/nærges/

/næges/

2

dirty

/kæsif/

/kæšif/

3

sparrow

/gonĵešk/

/goĵeš/

4

Sits down

/mišine/

/mišine/

5

bleating

/bæ bæ/

/bæ bæ/

6

plump

/kopolu/

/kopoyu/

7

water melon

/hendevâne/

/hendâbe/

8

Go!

/boro/

/boro/

9

رشد واژگانی بهنام در مقایسه با بهزاد و همچنین، نسبت به واژه­های تولیدشده توسط خودش در ماه پیش، نسبتاً کمتر بود. تغییراتی که در این ماه در گفتار بهنام مشاهده کردیم، نحوة صدا کردن مادر خود بود که به جای «مامان»،  از «مَیَم جو» (مریم جون) استفاده می­کرد که نوعی تقلید از نحوه صدا کردن پدرش بود. 

بهنام نیز مانند بهزاد، کاربرد صفت را در این ماه آغاز کرد، اما نه به همراه اسم بلکه به تنهایی به کار می­برد. این صفت «کوچولو» بود که آن را به صورت «چی چی یو» تلفظ می­کرد. بهنام باز هم همانند بهزاد، هنگامی که از مخاطب خود درخواست بازکردن پوست شکلات یا مثل آن را داشت، از واژه­ـ­عبارت «باز» با تلفظ « بُژ» استفاده می­کرد.

از دیگر تحولات نحوی در این ماه، به کاربردن جمله پرسشی توسط بهنام برای نخستین بار بود که این پرسش را هنگام بازی از خودش می­پرسید نه از مخاطب خود.

بهنام در این ماه یک جملة جدید نیز تولید کرد. این جمله «گُجِش گی کَده!» بود که با دیدن فنچ­ها در قفس بیان کرد. یعنی «گنجشک گیر کرده­». شایان ذکر است که بهنام واژۀ «گنجشک» را برای نامیدن گنجشک، فنچ و در واقع، انواع پرنده­های کوچک به کار
می­بُرد (جدول 10).

جدول 10. نمونه­هایی از تولیدات  زبانی بهنام در 25 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behnam’s Production

NO.

Little / small    

/kučulu/

/kučuɁu/

1

Open it!

/bâz/

/bož/

2

Let’s go!

/berim/

/beɁim/

3

What happened?

/či šode/

/či šode/

4

water melon

/hendevâne/

/hendâbe/

5

4ـ6. رشد واژگانی و نحوی بهزاد و بهنام در 26 ماهگی

واژگان فعال بهزاد در این ماه به حدود 89 واژه رسید. از دیگر تحولات چشمگیر در زمینة رشد زبانی بهزاد در این ماه این بود که او برای رساندن منظور خود، علاوه بر بیان واژه، از اشاره به مصداق­های خارجی نیز استفاده می­کرد. به عنوان مثال، هنگام توصیف ماهی
می­گفت : «چِش، کلّه»  و در همین حین، به چشم و سر خود اشاره می­کرد.

تحول قابل توجه دیگر در فرآیند رشد زبانی دوقلوها، ورود آنها به مرحلۀ "جابجایی"[22] بود و این دو دیگر نام اعضای خانواده و فامیل را که در محیط زبانی آن­ها حضور نداشتند به زبان می­آوردند. برای نمونه، واژه­ای که بسیار تکرار می­کردند، «داوود» ( دایی دوقلوها)، «عَئِضا» (علیرضا ، پسر عمّۀ دوقلوها )، «عمّه کُبا» (عمه کبری ) بود.

به کارگیری عنوان «خاله» به همراه اسم، نمونه­ای دیگر از رشد واژگانی بهزاد بود. در این ماه ترکیبات «خاله سمیه» و «خاله راضیه» را تولید کرد، در حالی که تا ماه پیش، واژۀ خاله را به تنهایی به کار می­برد.

یکی از موارد جالب و نادر که در گفتار بهزاد مشاهده شد، مورد خطاب قرار دادن بهنام با نام خودش بود، بدین معنی که بهنام را «بهزاد» صدا می­کرد و تصحیح والدین و اطرافیان تأثیر چندانی در این رویه نداشت.

بهزاد قادر بود اعداد را از یک تا پنج ادا کند، اما نمی­توانست آن­ها را برای تعیین تعداد اشیاء به درستی به کار ببرد.

همانند ماه­های پیش، در این ماه نیز شاهد به کارگیری فرایند بسط افراطی توسط بهزاد بودیم. برای نمونه واژه «کاهو» را برای نامیدن اسفناج و سایر سبزیجات نیز به کار می­برد یا همسر دایی خود را نیز با نام دایی­اش «دانیال» صدا می­کرد.

بهزاد در زمینۀ نحوی نیز رشد قابل­توجهی داشت. جمع بستن واژه، استفاده از صفت و موصوف، مخفف­سازی، تولید افعال امری جدید، به کارگیری واژگان بیشتر در گفتار تلگرافی، استفاده از ضمیر ملکی ــَ م و همین طور استفاده از جملات پرسشی در گفتار، نمونه­هایی از این تحول نحوی هستند که در این ماه ملاحظه گردید.

بهزاد مانند ماه قبل، در این ماه نیز اغلب برای رساندن مقصود خود به صورت تلگرافی صحبت می­کرد.  برای نمونه : ماهی، چِش، کلّه:  یعنی ماهی، چشم و کلّه دارد (هنگامی که مادر بهزاد مشغول تمیز کردن ماهی بود). 

یک روز مادر بهزاد روی بالشت­ها نشسته بود که بهزاد با دیدن این صحنه با اعتراض به مادرش گفت : «بچه میشینه!»؛ مقصودش از بچه، خودش بود. در واقع، با گفتن این جمله از مادرش خواست که بلند شود تا او بتواند روی بالشت ها بنشیند. نکتة جالب توجه در اینجا استفاده از کلمه «بچه» برای اشاره به خود است و این از ویژگی­های زبان کودکان است که معمولا «عبارات اشاری»[23] (مانند ضمایر شخصی و اشاره) را بسیار دیر فرا می­گیرند، چرا که این عبارات مرجع ثابتی ندارند (Steinberg & Sciarini: 2006). همچنین، بهزاد برای نخستین­بار در اواخر این ماه، واژۀ جمع «گنجشک­ها» را به صورت «گُجِشکا» بیان کرد و ضمیر ملکی را نیز در یکی از جملات خود به کار برد. این جمله «کمرم دَد میکنه» بود (جدول 11).

 

 

جدول 11. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهزاد در 26 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO

I’ll buy chewing gum and onion

/bexær, âdâms, piyâz /

/bexær, âdâs, piyâz /

1

Kid is going to sit. I’m going to sit!

/bæče mišine/

/bæče mišine/

2

That’s Soroosh. Tell him to come upstairs.

/suruše bâlâ/

/suɁuše bâlâ/

3

Alireza (his cousin)

/ælirezâ/

/æezâ/

4

I have a toothache. Let’s go to the dentist.

/dændun dærd doktor/

/dændun dæd doktor/

5

Mehrasa went by car.

/mehrâsâ mâšin/

/merošo mâšin/

6

(He) is going to play. I’m going to play.

/bâzi kone/

/bâzi kone/

7

I hit the cockroach on the wall

/susk divâr zæd bâlâ/

/šuš divâ zæd bâlâ/

8

He pulled my t-shirt and hit my nose. It hurts.

/dærd dæmâq lebâs zæd/

/dæd dæbâq lebâs zæd/

9

Go away! Go!

/gomšo boro/

/gošo boro/

10

The weather is cool.

/hævâ xonæke/

/hævâ xonæke/

11

grandma’s home, aunt Narges

/xune næne xæle nærges/

/xune næne xæle næges/

12

Mama! Do I pour water?

/mâmân âb berizæm?/

/mâmân âb beɁizæm?/

13

I’m kicking and playing with the ball.

/šut tup bâzi/

/šut tup bâzi/

14

No! tomorrow morning, they’ll say

/næ sobhe færdâ migæn/

/næ sob fædâ migæn/

15

Dear uncle, come in!

He said this when a neighbor was talking with his dad at the door.

/æmu jun biyâ dâxel/

/æmu ĵun biyâ dâxel/

16

 

ادامه جدول 11.

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO

Sparrows

/gonĵeškhâ/

/goĵeškâ/

17

Mummy! Give me a pen! I want to draw a picture!

/mâmâni xodkâr bede næqâši bokonam/

/mâmâni xokâr bede nægâši de/

18

one, two ,three ,four ,five

/yek do se čâr pænĵ/

/yek du: se čâr pænĵ/

19

I have a toothache. Let’s go to the dentist.

/dændun dærd mikone doktor/

/dændun dæd mikone doktor/

20

lettuce and

most kinds of vegetables

/kâhu/

/kâhu/

21

I’ll open it. It’s broken.

/bâz konæm xærâbe/

/bâz konæm xælâbe/

22

Mama! Give me the glasses.

/mâmân i:næk bedæm/

/mâmân i:næk dæm/

23

I swithch the TV to channel one.

/bezæn kânâle yek/

/bezæni kânâl yek/

24

aunt Razie, aunt Somaye

/xâle râziye xâle somæyye/

/xâle râziye xâle somæye/

25

Play the Happy song

/hæpi/

/hæpi/

26

بهنام نیز همانند بهزاد میزان تولید واژگانش در این ماه رشد چشمگیری داشت و در پایان ماه تعداد واژه­های تولیدشدة او به حدود 84 واژه رسید. او اکثر اوقات با برادرش، نام اعضای خانواده و فامیل را که در محیط زبانی آن­ها حضور نداشتند، نام می­برد و به نسبت ماه­های پیش، در این ماه در تولید زبانی بیشتر از بهزاد الگو می­گرفت. هم­چنین قادر بود اعداد را از یک تا پنج نام ببرد، اما نمی­توانست آن­ها را برای تعیین تعداد چیزی، به درستی به کار ببرد.

در این ماه بهنام در تولید زبانی خود، فرایند بسط افراطی را نیز به کار برد . «بَبَعی» نمونه­ای از این کاربردها بود که آن را علاوه بر گوسفند، برای نامیدن سگ­های پشمالو هم  استفاده می­کرد. نمونۀ دیگر، کاربرد واژة پنکه برای دستگاه هواکش دستشویی بود.

در این ماه، بهنام نیز مانند بهزاد در زمینة نحوی پیشرفت نمود و افعال و جملات بیشتری را نسبت به ماه پیش تولید کرد، ولی بر خلاف بهزاد، برای رساندن مقصود خود از گفتار تلگرافی استفاده نمی­نمود و در اغلب جمله­هایش، ترتیب اجزای جمله رعایت نمی­شد. برای مثال، هنگامی که بهنام با پدرش از نانوایی برمی­گشت، گفت: «نون خئیدم، تازه»؛ یعنی «نون تازه خریدم!» و یا زمانی که از مادرش می­خواست برایش تخم مرغ آب­پز درست کند، گفت: «مامایی تُخی بپزی، آب پز».

بهنام وقتی مکان تاریکی را می­دید یا هنگامی که مادرش سرفه می­کرد می­گفت: «می­ترسه»، یعنی «می­ترسم». جالب این جاست که در ماه­های پیش «تَسیدم» (ترسیدم) را به کار می­برد که به لحاظ شخص وشمار کاملاً درست بود، اما از لحاظ زمان نادرست بود. در این ماه، شکلی را به کار گرفت که از لحاظ زمان صحیح بود، اما شخص و شمار در آن رعایت نشده بود. به نظر می­رسد فراگیری مؤلفه­های سه­گانة شخص، شمار و زمان که از جمله عبارات اشاری هستند، فرایندی زمان­بر و نسبتاً پیچیده است که با طی روند آزمایش و خطا و دریافت بازخوردهای اصلاحی از اطرافیان به مرور در ذهن کودک تثبیت می­گردد.

بهنام در این ماه، صفت «کوچولو» را بسیار به کار می­برد و آن را به هر شخص یا چیزی نسبت می­داد، حتی اگر به واقع کوچک نبودند: «فُما چی­چی­یو» (خرما کوچولو)،  «ماشین چی­چی­یو»  (ماشین کوچولو)،  «عادِ چی­چی­یو» (عادل کوچولو). 

بهنام نیز همانند بهزاد، برای نخستین­بار در اواخر این ماه، اسم جمع «گنجشکا» را به صورت «گُجِشکا» بیان کرد (جدول  12).

جدول 12. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهنام در 26 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behnam’s Production

NO

Dear Maryam! (She) played on the swing!

/mæryæm jân  tâb bâzi kærd/

/mæyæm ja:  tâb bâzi kæd/

1

small date

/xormâ kučulu/

/ fomâ čičiyu/

2

Little Adel!

/ âdel kučulu/

/ âde čičiyu/

3

I ate food.

/gæzâ xodæm/

/gæzâ xodæm/

4

I bought fresh bread.

/nun xæridæm tâze/

/nun xæɁidæm tâze/

5

 lamb / dogs.

/bæbæɁi/

/bæbæɁi/

6

ادامه جدول 12.

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behnam’s Production

NO

Baby is cute. Well-done!

/nini nâze mâšâlâ nini mâšâlâ/

/nini nâze mâšâlâ nini mâšâlâ/

7

It is pouring (Rhyme)

/bârun miyâd šær šær/

/bârun miyâd šær šær/

8

A phrase to show dissatisfaction with sb

/eɪ bâbâ æz dæste to/

/eɪ bâbâ æz dæste to/

9

Kids, Swing! kids, slide

/bâčehâ tâb bâčehâ sorsore/

/bâčehâ tâb bâčehâ sosoɁe/

10

Lettuce

and other vegetables

/kâhu/

/kâhu/

11

No, tomorrow morning, they’ll say

/næ sob fædâ migæn/

/næ sob fædâ migæn/

12

aunt Kobra

/æme kubrâ/

/æme kubâ/

13

Come sit here!

/biyâ inǰâ bešin/

/biyâ iǰâ bešin/

14

Dear uncle! Come in.

/æmu ju:n biyâ dâxel/

/æmu ju: biyâ dâxel/

15

Let’s eat food.

/qæzâ boxorim/

/gæzâ boxoyim /

16

Fly! go away!

/mægæs boro/

/mæyæs boyo/

17

Bro hit me.

/dâdâši zæd/

/dâdâši zæd/

18

I’m / he is scared.

/mitærse/

/mitæse/

19

Car! Move!

/mâšin boro/

/mâši boyo/

20

Cook boiled eggs.

/toxme morq bepæzi âb pæz/

/toxi bepæzi âb pæz/

21

Swing! Bravo!

/bečærx mâšâlâ/

/bečæx mâšâlâ/

22

aunt Somaye

/xâle somæye/

/xâle sumæye/

23

Play “happy Song”

/hæpi/

/hæpi/

24

 

4ـ7. رشد واژگانی و نحوی بهزاد و بهنام در 27 ماهگی

در این ماه، نیز همانند ماه­های پیش، واژه­های جدیدی به دایرة واژگان بهزاد افزوده شد. او در این ماه، اشاره به دور و نزدیک را درست و بجا به کار می­گرفت، مثلاً اگر می­خواست به چیزی اشاره کند که در فاصلة دوری قرار داشت، می­گفت : «اونجا».

بهزاد در زمینۀ نحوی نیز رشد قابل توجهی داشت که از آن جمله می­توان به کاربرد جملات طولانی­تر با ساختاری پیچیده­تر، تبدیل واژه­ـ­عبارت به جمله، منفی­سازی افعال، کاربرد بیشتر صفت ملکی به همراه واژه­ها، استفاده از مفعول،  به کارگیری ضمیر «من» در جملات و ظهور فعل «است» در واژه­ها به صورت «ه چسبان» اشاره کرد. ضمناً در این ماه، بهزاد در زمینة نحو می­توانست فعل درست را به لحاظ شخص و شمار به کار برد. مثلا ًوقتی از او پرسیده شد: «دوسِش داری ؟». در جواب گفت : «دوسِش دارم» (جدول 13).

جدول 13. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهزاد در 27 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO.

I want to sit down.

/bešinæm/

/bešinæm/

1

It flew.

/pærvâz kærd/

/pæbâz kæd/

2

Don’t pull it!

/nækeš/

/nækeš/

3

I‘m scared.

/tærsidæm/

/tæsidæm/

4

She is Mehrasa.

/mehrâsâe/

/mehrosoe/

5

It escaped.

/færâr kærd/

/fæâ kæd/

6

Where is (it)?

/ku/

/ku/

7

Hug me!

/bæqæl kon/

/bægæl ko/

8

No!

/næ/

/næ/

9

I won’t do it.

/nemikonæm/

/nækonæm/

10

Take it.

/begireš/

/begireš/

11

I like. It

/dust dâræm/

/dus dâlæm/

12

I want to eat food

/qæzâ boxoræm/

/gæzâ boxolæm/

13

I ate food.

/qæzâ xordæm/

/gæzâ xodæm/

14

I don’t / didn’t eat food.

/qæzâ næxordæm/

/gæzâ næxodæm/

15

Behzad, don’t do that!

/bezâd nækon/

/bezâd nækon/

16

ادامه جدول 13.

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO.

I didn’t do that!

/nækærdæm/

/nækædæm/

17

Let’s buy toys.

/æsbâb bâzi bexærim/

/æsbâb bâzi bexærim/

18

Happy birthday to you.

/hæpi bers deɪ tu yu/

/hæpi bers deɪ tu yu/

19

It’s delicious.

/xošmæzæs/

/xomæzæs/

20

The aunt has made it.

/zændâyi dorost kærde/

/zændâyi dos kæde/

21

I like it

/dust dâræm/

/dus dâlæm/

22

Fateme Narges

Mixing Fateme (his great grandmother) and Narges(his mother’s aunt) to refer to his great grandmother

/fateme nærges/

/fateme næges/

23

Let’s go to Nodeh.

/berim node/

/beɁim node/

24

(he/she) switched (it) on.

/rošæn kærd/

/rošæn kæd/

25

Don’t touch (it)!

/dæst næzæn/

/dæs næzæn/

26

Peel (it).

/pust begir/

/pus begir/

27

بهنام نیز همچون بهزاد، دایرۀ واژگانش در این ماه افزایش یافت و در پایان ماه، به حدود 66 واژه رسید. به کاربردن «پسته» به جای «تخمة آفتاب­گردان» و کاربرد واژة «شکلات» به جای «خمیردندان» نمونه­هایی از فرایند بسط افراطی توسط بهنام بودند.

در این ماه، او برای اولین­بار برای رساندن مقصود خود از گفتار تلگرافی استفاده کرد، در حالی که بهزاد در 26 ماهگی گفتار تلگرافی را آغاز کرده بود. نمونه­ای از این گفتار تلگرافی: «سوئوش دشویی» (سروش رفته دستشویی).

نکتة دیگر در زمینة ویژگی نحوی تولیدات زبانی بهنام، این بود که او اکثر افعال را به صورت دوم شخص مفرد در جملات به کار می­برد، مانند: «بشینم، تاب بخویی» ( بشینم، تاب بخورم)، «گی کَدی» (گیر کردم).   

بهنام نیز همانند بهزاد، در این ماه، برای نخستین­بار با بیان عبارت «داداشی آب نخور» قاعدۀ منفی­سازی را روی افعال تولیدشده پیاده کرد. از دیگر تحولات نحوی در این ماه، کاربرد ضمیر «من» در برخی جملات، استفاده از ترکیب مضاف و مضاف­الیه، به کاربردن ضمیر شخصی متصل و ظهور فعل «است» به صورت «ه آخر چسبان» در انتهای واژه­ها بود.

جدول 14. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهنام در 27 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO.

Meaning / Intention

Real Pronunciatin

Behnam’s Production

NO.

I want water.

/âb mixâm/

/âb mixâd/

1

I am eating.

/mixoræm/

/miforæm/

2

I swear!

/xodâyiš/

/xodâyiš/

3

You swing!

/tâb boxori/

/tâb boxoyi/

4

Don’t drop it!

/nændâzi/

/nædâzi/

5

You got stuck / I got stuck.

/gir kærdi/

/gi kædi/

6

You pour it!

/berizi/

/beɁizi/

7

I like.

/dust dâræm/

/dus dâyæm/

8

The car slept! (doesn’t move)

/mâšin xâbid/

/mâši xâbid/

9

You like.

/dust dâri/

/dus dâyi/

10

It’s dangerous.

/xætærnâke/

/xætænâke/

11

slower

/ârumtær/

/âyumtær/

12

Take care (don’t collide)

/tæsâdof nækoni/

/tæsif nækoni/

13

Take care.

/movâzeb bâš/

/mobâzeb bâš/

14

It’s beautiful. I like it!

/xošgele duseš dâræm/

/xošgele duseš dâyæm/

15

Children! Park! Let’s play on the swing, slide!

/bæčehâ park berim tâb bâzi sorsore/

/bæčehâ park berim tâb bâzi sorsore/

16

Chocolate (toothpaste)

/šokolâti/

/šokolâti/

17

 

ادامه جدول 14.

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO.

Mummy! The car was turned over!

/mâmân mâšin čæp kærd/

/mâmân mâšin čæp kæd/

18

Mummy I’m jumping like this!

/ mâmâni inĵuri bepæræm/

/mâmâni inĵuri bepæræm/

19

Park the car!

/mâšino pârk kon/

/mâšiyo pâk kon/

20

Adel parked the car.

/pârk kærd âdel pârk kærd/

/pâk kæd âdel pâk kæd/

21

(he/she) switched (it) off.

/xâmuš kærd/

/xâmuš kæd/

22

Mummy! What happened? Nothing happened!

/mâmâni či šod hiči næšod/

/mâmâni či šod hiči næšod/

23

4ـ8. رشد واژگانی و نحوی بهنام و بهزاد در 28 ماهگی

در این ماه نیز، شاهد رشد روزافزون واژگان در این دو کودک بودیم. تفاوتی که در این ماه مشاهده شد، ظهور واژگان انگلیسی در دایرة واژگانی آنها بود که به سبب تماشای فیلم آموزشی زبان انگلیسی بود و جالب آن­ که آنها معادل فارسی برخی از این واژه ها را به هیچ وجه در گفتار خود به کار نمی­بردند.

بهزاد در این ماه، شعرخوانی را با خواندن شعر انگلیسی آغاز کرد، هرچند
نمی­توانست آن را به طور کامل بخواند. ضمناً به کاربرد فرایند بسط افراطی ادامه داد و در زمینة نحوی شاهد پیشرفت چشمگیر در تولیدات زبانی او بودیم. همچنین، بهزاد برای اولین­بار، زمان ماضی نقلی را در جملات خود به کار برد. جمله­های «عینک خراب شده، عادل خراب کرده» نمونه­هایی از این دست هستند. بهزاد در این ماه، جملات پرسشی بیشتری را تولید کرد و جالب این که بعضی مواقع، خود جواب سوال­های خود را می داد، مانند این نمونه: «دابود! گیدو چیکا کنیم؟ بشکنیم! ( داود! گردو رو چیکار کنیم؟ بشکنیم )» (جدول 15).

 

جدول 15. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهزاد در 28 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO.

I am blowing it!

/fut konæm

/fut konæm/

1

I didn’t eat it.

/næxordæm/

/næxorde šod/

2

Happy birthday!

/hæpi berѳ deɪ/

/hæpi bes deɪ/

3

A hole

/surâx/

/yuyâk/

4

Like this one!

/æzinâ/

/æzinâ/

5

walnut

/gerdu/

/gidu/

6

What shall we do?

/čikâr konim/

/čikâ konim/

7

Let it go!

/veleš kon/

/veleš ko/

8

Don’t touch it!

/dæst nækon/

/dæs næko/

9

His name but used for calling his brother!

/behzâd/

/bezâd/

10

Cut it into two halves!

/nesf kon/

/nes kon/

11

monkey

/mânki/

/mânki/

12

tiger

/taɪger/

/taɪger/

13

fish

/fiš/

/fiš/

14

I’m eating ice cream.

/bæstæni mixori/

/bæstæni mixori/

15

Mama! Where are the horses?

/mâmân æsbâš koĵâs/

/mâmân æsbâš koĵâs/

16

Brother tore it.

/dâdâš pare kærd/

/dâdâš pare kæd/

17

Hug me!

/bæqæl kon/

/bægæl kon/

18

The potato burnt.

/sib zæmini suxt/

/sib zæmini sux/

19

Give me a pen to draw a picture.

/xodkâr bede naqaši bekešæm/

/xokâr bede nagaši bekešæm/

20

میزان واژگان، افعال و جملات تولید شدة بهنام نیز همانند بهزاد در این ماه، رو به افزایش بود. بهنام نیز همان واژگان انگلیسی که بهزاد به کار می برد، در دایرة واژگانش به واسطة تماشای برنامه­های آموزشی انگلیسی مشاهده می­شد و از آنها در موقعیت زبانی مناسب استفاده می­کرد و معادل فارسی آن­ها را اصلاً به کار نمی­برد. برای نمونه، همیشه واژة «مانکی» را برای اشاره به «میمون» به کار می­برد. بهنام نیز در این ماه، خواندن شعر انگلیسی را شروع کرد.

یکی از جملات تأثیرگذاری که بهنام در این ماه تولید کرد، هنگامی بود که مشغول تماشای برنامۀ تلویزیونی مستندی بود که در آن کودکان مجروح در جنگ را نمایش می­داد. بهنام با دیدن یک کودک مجروح ناگهان گفت: «نی نی تی خُد، میتَسه، خسته شد»؛ یعنی «نی نی تیر خورد. می­ترسه. خسته شد». استدلال ذهنی که باعث شد تا مفهوم تیر خوردن، ترسیدن و خستگی را در کنار هم قرار دهد، هم جالب و هم نوآورانه بود.

بهنام نیز در این ماه زمان ماضی نقلی را در برخی جملات خود به کارمی برد، مثل جملة «مامانی! ماشی شکسته».

در این ماه، بهنام جملات بیشتری را با ساختار پیچیده­تر تولید کرد  و گاه برای رساندن مفهوم خود از چندین جمله پشت سر هم استفاده می­کرد. همچنین، قاعدۀ منفی­سازی را بیشتر در جملات خود به کار می­گرفت، مانند: «اصن گذا خیلی نَخُدم، آبگوش دوس دارم ( اصلاً زیاد غذا نخوردم! آبگوشت دوست دارم! ) (جدول 16).

جدول 16. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهنام در 28 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciatin

Behnam’s Production

NO.

Take care.

/morâqeb bâš/

/morâqeb bâš/

1

Do you bring me the toy car?

/mâšin bærâm miyâri/

/mâši bæyâm biyâyi/

2

I want this one.

/æz inâ mixastæm/

/æz inâ mixâdæm/

3

Train is good. I like it.

/qætâr xube dust dâræm/

/gætâr xube dus dâyæm/

4

You turned it off.

/xâmuš kædiâ/

/xâmuš kædiâ/

5

Oh! What did you do!

/æ čikâr kærd/

/æ čikâ kæd/

6

Oh! What did I do!

/æ čikâr kærdæm/

/æ čikâ kædæm/

7

Happy birth day!

/hæpi berѳ deɪ/

/hæpi bes deɪ/

8

Take me up!

/biyâ bâlâ/

/biyâ bâlâ/

9

Where’s davood?

/dâvud ku/

/dâvud ku/

10

Where are you dear aunt?

/xâle ĵun koĵâyi/

/xâle ĵu: koĵâyi:/

11

Mummy! The car is broken.

/mâmâni mâšin šekæste/

/mâmâni mâšin šekæste/

12

Dear aunt! The car broke down.

/xâle jun mâšin xærâbe/

/xâle ju: mâšin xærâbe/

13

He fell over.

/zæmin oftâd/ xord zamin

/zæmi utâd/

14

I’ll open the window.

/pænĵere bâz konæm/

/pæĵere bâz konæm/

15

Mummy! I’m eating hazelnut.

/mâmâni pesete mixori/

/mâmâni pesete mixoyi/

16

I ate.

/xordæm/

/xordæm/

17

I was eating.

/mixordæm/

/mixordæm/

18

Welcome! Come in.

/xoš umædi biyâ tu/

/xoš umædi biyâ tu/

19

How beautiful!

/če xošgele/

/če xošgeye/

20

I won’t eat!

/mæn nemixoræm/

/mæn neyexoyæm/

21

I don’t have shoes.

/kæfš nædâræm/

/kæš nædâyæm/

22

I am eating cream cheese.

/pænir xâme i: mixordæm/

/pænir xâme i: mixordæm/

23

4ـ9. رشد واژگانی و نحوی بهزاد و بهنام در 29 ماهگی

تعداد واژگان بهزاد در این ماه رشد چشمگیری نداشت، ولی جملات تولید شدۀ او به گفتار بزرگسالان شباهت بسیاری پیدا کرده بود. در این ماه، از مفعول در جملات خود بیشتر استفاده می­کرد و مهم­تر آن­که جایگاه آن را در جمله کاملاً صحیح به کار می­برد. به علاوه، اکثر افعال تولید شدۀ بهزاد به لحاظ شخص و شمار با فاعل جمله هماهنگی داشت. بهزاد در این ماه تا حدی یاد گرفت پرسش­های بله/خیر را به جای تکرار جمله با آره یا نه جواب دهد. هر چند واژگان «آره» و «نه» از چندی پیش در دایرۀ واژگان او مشاهده شده بود، اما این کاربرد تازگی داشت، حتی اگر این واژگان را به کار نمی­برد، برای گفتن «آره» سرش را تکان می­داد و برای گفتن «نه» از چشم و ابرو و دست­هایش استفاده می­کرد.

بهزاد حافظۀ تصویری بسیار خوبی داشت و خاطرات گذشته را به خوبی بازگو می­کرد  در حالی که بهنام چنین نبود و تنها در مورد مسائلی گفتگو می­کرد که به آن واقعاً علاقه داشت.

موردی که بهزاد در این ماه نیز تصحیح نکرد، نحوه­ی صدا کردن برادرش، بهنام بود. کماکان اصرار داشت که اسم برادرش "بِزاد" ("بهزاد")  است. شایان ذکر است که بهزاد و بهنام از هفتۀ آخر این ماه به مهد کودک رفتند و این امر در رشد نحوی و واژگانی آن­ها تاثیرگذار بود.

نکتۀ حائز اهمیت دیگر در زمینۀ دگرگونی­های نحوی در این ماه که بسیار عجیب به نظر می­رسید این بود که بهزاد برخی افعال را که تا ماه پیش در موقعیت زبانی مناسب به کار می برد، به صورت معکوس به کار می برد! برای مثال، وقتی می­گفت "خاموش کن!" مقصودش "روشن کن!" بود. نمونه­هایی از این قسم زیاد بود که دلیل آن برای پژوهشگران  روشن نبود (جدول 17).

جدول 17. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهزاد در 29 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behzad’s Production

NO.

Here it is.

/inĵâš/

/inĵâš/

1

eye

/češm/

/češ/

2

It was beautiful.

/xošgel bud/

/xošgel bud/

3

My pants falls down

/šælvar miyofte/

/šælvar miyofte/

4

The ice cream is melting!

/mirize/

/mirize/

5

It got dirty.

/kæsif šode/

/kæsif šode/

6

Look at me aunt!

/xâle mano negâh kon/

/xâle mano negâ kon/

7

Fly!

/pærvâz kon/

/pæbâz kon/

8

Where is it?

/koĵâst/

/koĵâs/

9

It got dirty

/kæsif šod/

/kæsif šod/

10

It was good.

/xub bud/

/xub bud/

11

بهنام در این ماه، میزان تولید واژگانی­اش به اندازۀ ماه­های پیش نبود، ولی به لحاظ نحوی شاهد رشد و پیشرفت او بودیم. در این ماه، بهنام حرف «ح/  ه» را در اکثر واژه­ها به صورت "خ" تلفظ می­کرد. نمونه­های این کاربرد را می توان در «خَمَشو خودم!»، «خاپو»، «خمام»  و «خیاط» مشاهده کرد که منظورش به ترتیب، «همشو خوردم»، «هاپو»، «حمام» و «حیاط» بود. شایان ذکر است که بهنام تا ماه پیش این واژه­ها را به درستی تلفظ می­کرد.

بهنام نیز مانند بهزاد، برخی افعال را که تا ماه پیش در موقعیت زبانی مناسب به کار می­برد، در این ماه به صورت معکوس به کار می برد، برای مثال، وقتی می­گفت «خاموش کن» مقصودش «روشن کن!» بود (جدول 18).

جدول 18. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهنام در 29 ماهگی

Meaning / Intention

Real Pronunciation

Behnam’s Production

NO.

I’m playing with water

/âb bâzi mikonæm/

/âb bâzi konæm/

1

cold water

/âb xonæk/

/âb xoyæk/

2

God damn it!

/xodâ lænænet kone/

/xodâ yænænet kone/

3

Good job!

/xæste næbâši/

/xæste næbâši/

4

Come if you like.

/age dus dâri biyâ/

/age dus dâri biyâ/

5

Come on!

/biyâ dige/

/biyâ dige/

6

Azin has broken (it) down.

/âzin xærâb kæde/

/âzin xærâb kæde/

7

Punish Azin!

/âzin dævâ kon/

/âzin dævâ kon/

8

It’s dangerous.

/xætærnâke/

/xætærnâke/

9

You’ll fall down/

/miyofti pâyin/

/miyofti pâyin/

10

I want cream cheese.

/pænir xâme Ɂi mixâm/

/pænir xâme Ɂi mixâm/

11

4ـ10. رشد واژگانی و نحوی بهنام و بهزاد در 30 ماهگی

بهزاد با رفتن به مهد کودک رشد واژگانی و نحوی چشمگیری داشت و در این ماه، قادر بود شعر فارسی بخواند، هر چند نه به طور کامل. علاوه بر این، دیگر اصرار نداشت که اسم برادرش بهزاد است و بالاخره پس از چهار ماه پذیرفت که برادرش را «بهنام» صدا کند. او در این ماه، رنگ­ها را نام می­برد، اما نمی­توانست آن­ها را تشخیص دهد و رنگ همه چیز از دید او «آبی» بود. بهزاد در این ماه برای رساندن منظور خود جملات طولانی­تر و با ساختار دستوری پیچیده­تر را تولید می­کرد و مفهوم مالکیت را بهتر از پیش درک می­کرد. علاوه بر موارد یاد شده،  بهزاد در این ماه فعل­ها را به درستی به کار می­برد و از زمان­های مختلف،  خواه به صورت مثبت، خواه منفی،  به خوبی استفاده می­کرد. برای مثال، گذشته ساده (درد گرفت، نشد)، حال ساده (نمیشه)، مضارع استمراری (می­سوزه)، مضارع اخباری (بخورم، تاب بازی کنم). ظهور حرف اضافه­ی «به» از دیگر تحولات نحوی بهزاد بود.

بهزاد که از اواخر ماه پیش، یعنی 29 ماهگی، اکثر افعال را به صورت معکوس به کار می برد، در این ماه نیز، این روند را ادامه داد. و برای مثال، هنگامی که می­خواست در نمکدان را ببندد، می­گفت : «باز کنم!» که علت آن همچنان مبهم بود (جدول 19).

جدول 19. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهزاد در 30 ماهگی

NO.

Behzad’s Production

Real Pronunciation

Meaning / Intention

1

/in mašin râ nemire âdel xærâbeš kæde âdel bexære/

/in mašin râh nemire âdel xærâbeš kæde âdel bexære/

This car doesn’t move. Adel has broken it down! Adel (should) buy (one)

2

/misuse âdel zæde

/misuse âdel zæde

(My hand) is burning. Adel has hit (me)!

3

/âzin xošgele xærâb kâri kæd/

/âzin xošgele xærâb kâri kærd/

Beautiful Azin, made a mess

4

/bæstæni tæmum šode bâbâyi bexære/

/bæstæni tæmum šode bâbâyi bexære/

Ice cream was run out. Daddy (should) buy.

5

/in mâle mæne mixâm boxoræm/

/in mâle mæne mixâm boxoræm/

This is mine! I want to eat it.

6

/mæn nægâši bælædæm bælædæm mâšin polis bekešæm/

/mæn næqqâši bælædæm bælædæm mâšin polis bekešæm/

I can draw. I can draw a police car.

 

 

ادامه جدول 19.

NO.

Behzad’s Production

Real Pronunciation

Meaning / Intention

7

/âbi gæšænge âbi mixâm/

/âbi qæšænge âbi mixâm/

Blue is beautiful. I want the blue one.

8

/mizæni zæmi hæbâ mire nemiduni tâ koǰa mire/

/mizæni zæmi hævâ mire nemiduni tâ koǰa mire/

When you bounce (a ball), it goes up ( a Persian rhyme)

9

/tæbælod tæbælod doɁos kædæm/

/tævælod tævælod doros kærdæm/

I made birthday (cake!)

10

/gâve fægæt gâve/

/gâve fæqæt gâve/

It’s a cow! Just a cow!

11

/bæstæni sæde gælu dæd migire/

/bæstæni særde gælu dærd migire/

Ice cream is cold. I am getting a sore throat.

12

/mænæm gæmeš šodæm/

/mænæm gærmæm šode/

I am hot.

13

/âbo bâz kon mixâm dæstâmo bešuræm/

/âbo bâz kon mixâm dæstâmo bešuræm/

Turn on the faucet. I want to wash my hands.

14

/behnâm bæčehâ zæd sepehro næzæd/

/behnâm bæčehâro zæd sepehro næzæd/

Behnam hit the kids. He didn’t hit Sepehr.

رفتن به مهد کودک در رشد زبانی بهنام نیز تأثیر بسزایی داشت، به ویژه که بهنام بر خلاف بهزاد، کودکی کم حرف بود و با اطرافیان خود دیرتر ارتباط برقرار می­کرد. بهنام نیز در این ماه می­توانست شعر فارسی بخواند یا این که ادامۀ شعر را بگوید. او در این ماه برای رساندن مقصود خود از جملات بیشتری کمک می­گرفت و واژگان انتزاعی بیشتری در جملات او ظهور پیدا کردند. در ضمن، جملاتش به لحاظ دستوری به جملات بزرگسالان شباهت بیشتری پیدا کرد. یکی از تحولات در زمینۀ نحوی ، کاربرد عبارات تعجبی بود. بهنام نیز مانند بهزاد، رنگ­ها را نام می­برد، اما قادر نبود رنگ­ها را از هم بازشناسد و بر خلاف بهزاد که رنگ «آبی» را برای اشاره به تمام رنگ­ها به کار می برد، بهنام از رنگ «زرد» در گفتارش استفاده می­کرد (جدول 20).

جدول 20. نمونه­هایی از تولیدات زبانی بهنام در 30 ماهگی

NO.

Behnam’s Production

Real Pronunciation

Meaning / Intention

1

/koǰâ beyi pesæræm/

/koǰâ beri pesæræm/

Where do you go my son?

2

/bâše æzizæm/

/bâše æzizæm/

Okay my dear!

3

/ye âyæme/

/ye âlæme/

a lot

4

/bægæleš kon/

/bæqæleš kon/

Hug him (Hug me!)

5

/mæn sâɁæt kešidæm/

/mæn sâɁæt kešidæm/

I drew a watch.

6

/kæpš pušidæm/

/kæpš pušidæm/

I put on (my) shoes.

7

/tâb bâzi pušidæm/

/tâb bâzi pušidæm/

I put on swinging! (I played on the swing.)

8

/âb mixâm/

/âb mixâm/

I want water.

9

/âdel âyâbi mobâzebe bæče bâš/

/âdel ârâbi movâzebe bæče bâš/

Adel Arabi, take care of the kid!

10

/æ če âtiši/

/æ če âtiši/

Wow! What a fire!

11

/mâmâni mâšinâ dud mikonæn/

/mâmâni mâšinâ dud mikonæn/

Mummy, the cars are smoking.

12

/če mâšine gæšængi mæn mixâm mâšin bexæræm/

/če mâšine qæšængi mæn mixâm mâšin bexæræm/

What a beautiful car! I want to buy a car.

13

/vâstâ vâstâ kâret dâræm mæn xærgušæm bi âzâræm/

/vâysâ vâysâ kâret dâræm mæn xærgušæm bi âzâræm/

part of a traditional Persian rhyme

14

/mâmân čæxešo begir/

/mâmân čærxešo begir/

Mum, take its cycle (Mum, see its cycle).

15

/to dige nini nisti pes næxor to dige bozog šodi pes næxor/

/to dige nini nisti pestunæk næxor to dige bozorg šodi pestunæk næxor/

You’re not a baby any more. Don’t suck pacifier. You’ve grown up. Don’t suck pacifier.

ادامه جدول 20.

NO.

Behnam’s Production

Real Pronunciation

Meaning / Intention

16

/æmu miræqse/

/æmu miræqse/

Uncle is dancing.

17

/šokolât tæmum šode âdel bexære/

/šokolât tæmum šode âdel bexære/

Chocolate has been run out. Adel (should) buy.

18

/in suzæne mâhi nis færdâ begir mâhi/

/in suzæne mâhi nis færdâ begir mâhi/

This is a needle. It’s not a fish! Buy fish tomorrow.

19

/bâzi koni/

/bâzi koni/

You play! (I play!)

20

/bâz kon/

/bâz kon/

Open (it).

21

/gætâr hu hu či či/

/qætâr hu hu či či/

The sound of a train! Pooh pooh chi chi!

22

/če dočæxe ?i/

/če dočæxe ?i/

What a bicycle!

24

/xodâ mærgæm lebâseš kæsif šode/

/xodâ mærgæm lebâseš kæsif šode/

God damn me! His clothes have got dirty! (My clothes have got dirty.)

بررسی برونداد زبانی دو قلوها در مدت ده ماه  نشان­دهندۀ تفاوت­های بارز و قابل مشاهده در میزان رشد واژگانی و نحوی این دو است. برای مقایسۀ بهتر رشد زبانی این دو در مدت ده ماه، نمودار 1 بر اساس رشد واژگانی ماهانۀ آنها تهیه گردیده است.

نمودار 1. رشد واژگانی بهنام و بهزاد از 21 تا 31 ماهگی

 

  1. بحث و نتیجه‌گیری

در این پژوهش، رشد واژگانی و نحوی دو کودک دوقلوی ناهمسان فارسی­زبان به نام­های بهزاد و بهنام، از آغاز 21 ماهگی تا آغاز 31 ماهگی و به مدت 10 ماه مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس داده­های گردآوری­شده و تحلیل مقایسه­ای که در هر ماه به صورت جداگانه صورت پذیرفت، تفاوت چشمگیری میان رشد واژگانی و نحوی دوقلوهای ناهمسان پژوهش مشاهده شده و این تفاوت در ماه­های اول پژوهش بسیار بارز و برجسته بوده است.  بر اساس تعداد واژگان تولیدشدۀ این دو کودک در هر ماه،  نمودار 2  ترسیم شده است که تفاوت در سرعت رشد واژگانی آن­ها را به وضوح نشان می­دهد.

نمودار 2. تولیدات زبانی بهزاد و بهنام از 21 تا 31 ماهگی

 

ملاحظه می­شود که رشد واژگانی بهزاد و بهنام در ماه­های اول تا سوم پژوهش با هم تفاوت فاحش دارند و تعداد واژه­های تولید شده بهزاد در این سه ماه بیش از دو برابر همین تعداد در بهنام است، اما به یک­باره در ماه چهارم رشد چشمگیری در تولید واژه­ها از خود نشان می­دهد. در ماه­های بعد نیز همچنان بهزاد نسبت به بهنام در تولید واژه­ها از برتری نسبی برخوردار است، ولی در ماه پایانی این پژوهش، تقریباً به برابری نسبی می­رسند.

بررسی داده­های این پژوهش نشان داد که دوقلوها اگرچه در سرعت و دامنۀ رشد واژگانی با هم برابر نبودند، اما هر دوی آنها مراحل مختلف رشد زبانی را از مرحله تک کلمه­ای به دوکلمه­ای و سپس، گفتار تلگرافی پشت سر گذاشته­اند و این یافته هم­راستا با یافته­های گرامی نژاد (1362)،  روشن(1368) ، فهیم(1374)  و سایرین است. همچنین، بروز موارد متعدد بسط افراطی، طرحواره­های معنایی و تولیدات نوآورانه حاکی از وجود خلاقیت زبانی است و تأییدکنندة خلاق­بودن ذهن کودک در حوزة نحوی و معناشناختی است و در راستای نظریة مؤکد همگانی­های زبانی در دستور گشتاری و مبتنی بر روان­شناسی­شناختی است.

 در زمینة تأثیر یادگیری زبان انگلیسی بر تولیدات زبان فارسی دو­قلوها نیز یافته­های پژوهش موافق با یافته­های کشاورز (1378) است که معتقد است دو زبان به صورت دو نظام مستقل در ذهن کودک تکوین می­یابند. این دوقلوها هر چند مواردی از کاربرد واژه­های انگلیسی در گفتار فارسی داشتند، اما هیچ وقت از نحو انگلیسی تبعیت نمی­کردند.

کودکان دوقلو، از هر نظر زوجی ویژه‌ محسوب می­شوند و به عقیدۀ پژوهشگران، برای ارزیابی سهم عوامل وراثتی در یادگیری، بروز ویژگی­های رفتاری و شخصیتی و همچنین پیدایش بیماری‌ها، دوقلوها ابزار ژنتیکی استثنایی هستند و فرصت مغتنمی را در اختیار متخصصین علوم رفتاری و پزشکان  قرار می­دهند.

 

[1]. Lewis Thomas

[2]. Skinner, B. F

[3]. Chomsky, N.

[4]. Piaget, J.

[5]. empiricism

[6]. rationalism

[7]. Hume, D.

[8]. a priori

[9]. Robins, R.H.

[10]. De Cartes, R.

[11] . tabula rasa

[12]. verbal behavior

[13]. species specific

[14]. overgeneralization

[15]. cooing stage

[16].  babbling stage

[17]. one-word or protospeech stage

[18] . reduplication

[19] . holophrastic speech stage

[20] . telegraphic speech

[21]. schemata

[22]. dislocation / displacement

[23]. deictic expressions

استناد به این مقاله: بشیرنژاد، حسن، محمدی، سمیه. (1400). رشد واژگانی و نحوی دوقلوهای ناهمسان فارسی زبان از 21 تا 31 ماهگی . علم زبان، 8 (14)، 281-326.  Doi: 10.22054/ls.2021.47172.1276

 Language Science  is licensed under a Creative Commons Attribution-Noncommercial 4.0 International License.

Keshavarz, M. H. (1999). Bilingual first language acquisition: One system or two. Journal of Language and literature, 4(7-8), 13-36.
Skinner, B.F. (1957). Verbal Behavior. Copley Publishing Group.
Steinberg, D. D & Sciarini, N. (2006). An Introduction to Psycholinguistics. Longman.
Yule, G. (2017). The Study of Language (sixth edition). Cambridge University Press.
Aghabagheri, F. (2000). Stages of phonetic development of Persian-speaking children from birth to sixteen months. Master Thesis in General Linguistics, Islamic Azad University, Central Tehran Branch. [in Persian]
Dabir- Moghaddam, M. (2011). Theoretical Linguistics: The Origin and Development of the Generative Grammar (Second Edition). SAMT Publications. [in Persian]
Fahim, M. (1995). Child language development. Proceedings of the Third Linguistics Conference, Allameh Tabataba’i University [in Persian].
Gholami, M. (2000). Study of lexical and syntactic development in a healthy Persian-speaking child, from 22 months to 32 months. Master Thesis in General Linguistics, Islamic Azad University, Tehran Research Sciences Branch. [in Persian]
Geraminezhad, F. (1983). A study of central structures in the Persian language learning process. Master Thesis in General Linguistics, University of Tehran. [in Persian]
Jebraili, M. (1997). A study of Persian-language child language development from birth to twenty-four months. Master Thesis in Linguistics, Islamic Azad University, Central Tehran Branch. [in Persian]
Keshavarz, M. H. (2001). Learning English and Persian sounds by a bilingual child in the stage of producing meaningful single words. International Journal of Humanities, 8(4), 1-11 [in Persian].
Kakavand, A. & Mossaddegh Firoozabadi, B. (2009). Language and thought. Sarafraz Publications [in Persian].
Naemi, M. A. (2002). Psychology of language learning. Azhand Publications [in Persian].
Obehi, G. (1990). Phonetic and syllabic arrangement of child speech in the process of learning Persian language. Master Thesis in General Linguistics, University of Tehran. [in Persian]
O’ Grady, W. Dobrovolsky, M. & Aronoff, M. (2005). An Introduction to Contemporary Linguistics (Second Edition). Translated by Ali Darzi. Tehran: Samat [in Persian].
 Pourqarib, J. (1984). Natural development of language and speech in children from birth to seven years old. Master Thesis in General Linguistics, University of Tehran. [in Persian]
Robbins, R. H. (2011). A Brief History of Linguistics. Translated by Ali Mohammad Haghshenas. Kitab-e Mad. [in Persian]
Roshan, B. (1988). A study of children's two-word speech in the process of learning Persian language. Master Thesis in General Linguistics. University of Tehran. [in Persian]
Sadeghi, Sh. (2014). A study of the development of general concepts in Persian-speaking children. Journal of Linguistic Research, 5(2), 1-16. [in Persian]
Sahraei, R-. M. (2013). Baby syntax; Complete syntax, evidence from the process of learning the category section and the construction of Persian language information. Journal of Language Science, 1(1), 57-81. [in Persian]
Sahragard, H. (2011). Study of Persian-speaking child's vocabulary growth from 9 to 24 months. Master Thesis in Linguistics, Faculty of Literature and Humanities, Shahid Beheshti University. [in Persian]
Taheri Oskooi, M. (2002). A study of the syntax growth in Persian speaking child from 32 months to 48 months. Master Thesis in General Linguistics, Allameh Tabataba’i University. [in Persian]
Wahab, M, et al. (2012). A Study of the Relationship between Social Skills and Language Development in Persian-speaking 4- to 6-Year-Old Children. Journal of Research in Rehabilitation Sciences, 8(3), 453-465. [in Persian].  
Zandi, B. (2011). Language Learning (Eleventh Edition). SAMT Publications [in Persian].
Zia-Hosseini, S. M, & Nourbakhsh, M. (2007). Learning Persian grammar (a case study: 36 to 50 months). Journal of Language and Linguistics, 3(5): 103-113. [in Persian]
Zarifian, T. & Zarei Mahmoudabadi, M. (2014). Growth of Persian-speaking child's vocabulary from 15 to 34 months: a longitudinal case report. Journal of Rehabilitation Medicine, 7(3), 308-317. [in Persian]