Document Type : Research Paper

Authors

1 Master of General Linguistics, Al-Zahra University, Tehran, Iran

2 Associate professor of General Linguistic, Cultural Legacy And Tourism Institute,Tehran, Iran

Abstract

Khorramabad Lori language is one of the languages of southwest of Iran and like other languages it has its own grammatical and typological features. Today, because of the effect of Persian on Lori, as an endangered language, it goes to disappear and this requires linguistic analysis of this topic with the goal of formulating the grammatical rules governing that. Thus, this article addresses the components of word order in this language. The method includes preparing a questionnaire, interviewing with native speakers, transcribing the gathered data and typological analysis of this language. In order to analyze data, the order and sequence of words were tested in according to components of Dryer’s word order pattern by providing dialectic samples. The investigations reveal that for example adposition comes in the form of preposition; and relative clause, noun, attributive verb, verb and main verb come after nominal head, genitive, predicate, adverb of manner and auxiliary verb respectively. At result, tendency of this language is on strong verb initial. Also, this language acts like Persian in terms of the component of word order.


Keywords

  1. مقدمه

گرینبرگ[1]، در مقام برجسته‌ترین رده‌شناس قرن بیستم، در مقالۀ دوران‌ساز خود، باب نوینی در پژوهش‌های رده‌شناختی گشود و افق‌های تازه‌ای فرا روی رده‌شناسان نهاد. وی در این مقاله، موضوع رده‌شناسی ترتیب واژه را نیز به مبحثی بسیار حائز اهمیت در این نوع مطالعات تبدیل کرد و با بررسی 30 زبان، 45 همگانی تلویحی را به دست داد که 28 مورد از آنها مرتبط با «ترتیب واژه» و 17 همگانی دیگر مربوط به مقوله‌های تصریفی بوده است (دبیرمقدم، 1392: 23- 25). علاوه بر زبان‌شناسان پیروِ صورت‌گرایی که در صدد یافتن تبیین‌هایی برای رده‌های زبانی و به‌ویژه مبحث ترتیب واژه‌ها بوده‌اند، پایه‌گذاران نحلۀ زایشی از جمله چامسکی[2] نیز همگانی‌های گرینبرگ را مهم، آموزنده و مؤثر  وصف کرده و اظهار داشته‌اند که ترتیب واژه‌ها احتمالاً تعمیم‌های توصیفی‌ای هستند که باید تبیین‌هایی برگرفته از دستور همگانی داشته باشند. چامسکی همچنین ابراز عقیده کرده است که براساس نظریۀ اصول و پارامترها، وجود رده‌ها و تنوع‌های زبانی به‌خاطر وجودِ پارامترها است. به دیگر سخن، ازآنجاکه پارامترها همگانی‌هایی با ارزشِ مثبت یا منفی هستند، انتخاب یک ارزش در یک زبان و گزینش ارزشی دیگر در زبانی دیگر منجر به شکل‌گیری دو ردۀ زبان می‌شود (دبیرمقدم، 1392: 38).

ازآنجاکه زبان و گویش هر قوم آیینۀ تمام‌نمای فرهنگ و هویت آن قوم به شمار می‌رود و هر گویش و زبانی بخشی از میراث‌فرهنگی یک ملت است، حفظ، ثبت، ضبط و توصیف علمی آن امری ضروری است. در گسترۀ جغرافیایی ایران، زبان، گویش و لهجه‌های محلی بسیاری وجود دارند، اما تأثیر و نفوذ زبان رسمی (فارسی) روی آنها، به دلایل مختلف، موجب شده است که به‌تدریج، گویشوران این زبان‌ها و گویش‌های محلی آنها را به فراموشی بسپارند و روزبه‌روز نسبت به زبان خود بیگانه‌‌تر شوند. برخی از این دلایل عبارت‌اند از اینکه فارسی، زبان معیار (رسمی)، زبان آموزش و همچنین زبان رسانه‌ای است؛ بنابراین، مطالعۀ زبان‌شناختی روی این گونه‌‌های محلی و تلاش در جهت ثبت و تدوین قواعد دستوری حاکم بر آنها می‌تواند پس از نابودی احتمالی‌شان، منبعی مکتوب و موثق برای شناخت آنها باشد (رزمجو و رزمجو، 1386: 99). ازاین‌رو، با هدف ثبت گویش‌ها و زبان‌ها، بر آن شدیم یک بررسی زبان‌شناختی دربارۀ مؤلفه‌‌های ترتیب واژه در زبان لری خرم‌آبادی و همچنین مقایسۀ آن با زبان فارسی انجام دهیم.

  1. پیشینۀ پژوهش

مطالعات زبان‌شناختی متعددی در زمینۀ زبان لری و همچنین رده‌شناسی ترتیب واژه توسط پژوهشگران داخلی و خارجی صورت گرفته است که به‌اختصار، در زیربخش‌های پیشینۀ کاربردی و نظری، به تعدادی از آنها اشاره خواهد شد:

2ـ1. پیشینۀ کاربردی

 زبان لری یکی از زبان‌‌های ایرانی جنوب غربی است که نزدیک‌ترین رابطه را با زبان فارسی دارد؛ هر دوی آنها دنبالۀ زبان فارسی میانه‌اند و جدایی آن از فارسی نزدیک به هزار سال پیش است (امان‌اللهی بهاروند، 1370: 53-54). این زبان مشتق از زبان فارسی باستان است (راویلنسون[3]، 1362: 155). مینورسکی[4] (1363)، زبان لری را به دو گویش لر بزرگ، شامل لرهای ممسنی، کهگیلویه‌ای و بختیاری و گویش لر کوچک، شامل لرهای خرم‌آبادی، لرستانی و الیگودرزی، تقسیم می‌کند. وی همچنین خاطرنشان می‌کند که این زبان، به دلیل شکل و وضعیت زندگی قوم لر که بیشتر ایل‌‌نشین و صحرانشین بودند، بیشتر زبان محاوره‌ای بوده و کمتر آثار مکتوبی از آن برجای مانده است؛ همچنین، به دلیل آمیختگی آن با زبان فارسی، لرزبانان بیشتر از خط و زبان فارسی برای تدوین ادبیات خویش استفاده کرده‌اند (عبدی، 1388: 5-6). قلمروی گویش‌های لری و بختیاری، جنوب مناطق کردزبان است و گویشوران آن لرها و بختیاری‌ها قلمداد می‌شوند. همچنین این گویش‌ها خط ندارند و مطالعۀ آنها عمدتاً توسط ایران‌شناس مشهورِ روس، ژوکوفسکی[5] و ایران‌شناس آلمانی، اسکار مان[6]، صورت گرفته است (ارانسکی[7]، 1378: 131).

اشمیت[8] (1383: 567-570)، در کتاب خود با عنوان راهنمای زبان‌‌های ایرانی، برخی ویژگی‌های واجی، صرفی، نحوی، اشتقاقی و واژگان در گویش‌های لری فیلی، بختیاری و ممسنی را بررسی کرده است. در توصیف واجی این گویش‌ها، به وجود مصوت‌های کاهش‌یافتة /ē/، /ō/، مصوت /ü/  و همچنین صامت /δ/ اشاره کرده و در توصیف صرفی، به مقوله‌های اسم و صفت (نشانگرهای صرفی که به آنها اضافه می‌شوند)، ضمایر، اعداد و فعل (تصریف آن در شش صیغه بر پایة دو مادۀ مضارع و ماضی) پرداخته است. در توصیف ویژگی‌های اشتقاقی، مهم‌‌ترین نشانگرهای تصغیر، اسم‌ساز و صفت‌ساز در این گویش‌ها را معرفی و همچنین نحو این گویش‌ها را همان نحو فارسی محاوره‌ای قلمداد  و در آخر، تعدادی واژه از این گویش‌ها را فهرست کرده است. بهرامی (١٣٩٠) ساختارهای صرفی، نحوی و واژگان گویش لری دره‌شهر را، با استفاده از دو روش کتابخانه‌ای و میدانی، مورد بررسی قرار داده است. یافته‌های حاصل از تحقیق او نشان دادند که این گویش ارتباط نزدیکی با زبان فارسی دری دارد و امروزه، به‌دلیل پیشرفت صنعت و تکنولوژی، هجوم فرهنگ بیگانه و زندگی شهرنشینی، مورد بی‌توجهی قرار گرفته است. عباسی (١٣٩٠) به بررسی نظام واجی، ساختمان واژه و انواع جمله در گویش لری بختیاری چهارلنگ، با بهره‌گیری از شیوۀ میدانی، پرداخته و نتیجه گرفته است که این گویش، در تعداد واج‌ها، با فارسی معیار متفاوت است و از نظر دستوری، اختلاف جزئی‌ای میان آن و فارسی وجود دارد. بیشترین تفاوت این گویش با فارسی معیار در سطح ساخت‌واژی است. سلطانی (١٣٩١) مقولۀ فعل را، به‌لحاظ ساده و مرکب بودن و نیز ایستا و پویا بودن، در گویش لری بختیاری ده‌تیرانی تحلیل و توصیف کرده است. نتایج بررسی او بیانگر این بود که اغلب افعال در این گویش مرکب‌اند و از سویی، نمود پویایی افعالِ این گویش بیشتر از نمود ایستایی است. محمدابراهیمی و عبدی (١٣٩١) نیز به توصیف گروه اسمی و گروه‌‌های مرتبط با آن، شامل گروه حرف تعریف، گروه شمار و گروه اضافه، در گویش لری خرم‌آبادی پرداخته‌اند. آنها در این پژوهش، به تعدیل‌‌هایی که در نظریۀ حاکمیت و مرجع‌‌گزینی صورت گرفته توجه داشته‌اند و از دو روش میدانی و کتابخانه‌ای بهره گرفته‌اند. نتایج حاصل از این پژوهش گواه آن بود که در این گویش، حرف تعریف در سطح بالاتر از گروه شمار قرار می‌گیرد، گروه نقشیِ اضافه در سطح بالاتر از گروه حرف تعریف به‌کار می‌رود و از راه تکرارِ بازگشتی، این گروه به‌طور بالقوه، امکان گسترش مناسب گروه اسمی را به‌صورت نامحدود، فراهم می‌کند.

علاوه بر این پژوهش‌ها، افرادی چون احمری (1377)، رزمجو و رزمجو (1386)، حسینی (1389)، امیدواری (1390)، کامبوزیا کرد زعفرانلو و همکاران (1392)، ضیاءمجیدی و حق‌بین (1397) و همچنین آخوندی و صناعتی (1399) نیز پژوهش‌هایی را دربارۀ زبان لری انجام داده‌اند.

2ـ2. پیشینۀ رده‌شناختی

 درایر[9] (1992) با بررسی 625 زبان، عدم همبستگی[10] برخی عناصر با سازه‌های فعل و مفعول را ثابت کرد و از این طریق، نظریۀ هسته‌ـ‌وابسته[11] را زیر سؤال برد و نظریۀ سویِ انشعاب[12] را که بر پایۀ انسجامِ ترتیبِ عناصر گروهی و غیرگروهی بنیاد نهاده شده بود، پیشنهاد کرد. درایر (2002) با بررسی پایگاه داده‌های خود، ردۀ زبان‌های SVO را پربسامدترین زبان‌ها به لحاظ حضور نشانگرهای حالت فاعلی و مفعولی تلقی کرد و میزان تطابق فعلی را با منطقۀ زبانی، همبسته دانست. این نتیجۀ وی ادعای هاوکینز[13] را زیر سؤال برد که ردۀ زبان‌های SOV را به‌عنوان پربسامدترین زبان‌ها، به‌لحاظ حضور نشانگرهای حالت فاعلی و مفعولی، و همچنین، ردۀ زبان‌های فعل آغازی را به‌عنوان زبان‌هایی با تطابق فعلی قوی تلقی می‌کرد. همچنین، درایر (2007) در مقاله‌ای با عنوان «ترتیب واژه»، با بررسی زبان‌های مختلف، همبستگی مستقیم، غیرمستقیم، حد وسط و همچنین عدم همبستگی ترتیب واژۀ برخی مؤلفه‌ها[14] را با ترتیب سازه‌های «مفعول و فعل» نشان داد. درایر (2008) همچنین با بررسی تعدادی از همبستگی‌‌ها در چارچوب نظریۀ سویِ اِنشعاب، به این نتیجه رسید که برخی از آنها نسبت به ساختِ سازه‌ای حساسند و فقط با فرض ساخت سازه‌ایِ سلسله‌مراتبی، قابل‌توجیه هستند.

  1. مبانی نظری و شیوۀ پژوهش

الگوی پژوهش پیشِ رو برگرفته از کتاب رده‌شناسی زبان‌های ایرانی، تألیف دبیرمقدم (١٣٩٢)، است. در این کتاب، به بررسی و تحلیل ٢٤ مؤلفۀ ترتیب واژۀ درایر (1992) در 12 زبان محلی در گسترۀ جغرافیای ایران پرداخته شده و وضعیت رده‌شناختی[15] آنها، در مقایسه با زبان‌های اروپا‌ـ‌آسیا و نیز زبان‌های جهان توصیف شده است. در مقالۀ حاضر نیز بر اساس همان الگو، تحلیل این مؤلفه‌‌ها در زبان لری[16] مورد بررسی قرار گرفته، اما حجم محدود مقاله مانع از مقایسۀ این زبان با زبان‌‌های اروپا‌ـ‌آسیا و زبان‌های جهان شده است.

روش تحلیل در این مقاله به این شرح است: نخست یک پرسش‌نامۀ ١٢٢جمله‌‌ای تهیه شد. سپس با ٣ گویشور (یک مرد و دو زن) مصاحبه و داده‌های پژوهش استخراج شد. در مرحلۀ بعد، معادل لری همه داده‌های جمع‌‌آوری‌شده، آوانویسی شد و در نهایت، براساس الگوی پیش‌گفته، بررسی و تحلیل این زبان صورت گرفت.

  1. ویژگی‌های رده‌شناختی

طبق نظریۀ سوی انشعاب درایر، زبان‌ها تمایل به‌سوی یکی از این دو وضعیت آرمانی دارند: الف) زبان‌های راست‌‌انشعابی[17] که در آنها، مقوله‌های گروهی (مفعول) پس از مقوله‌های غیرگروهی (فعل) می‌آیند؛ ب) زبان‌های چپ‌‌اِنشعابی[18] که در آنها، مقوله‌های گروهی پیش از مقوله‌های غیرگروهی ظاهر می‌شوند (دبیرمقدم، 1392: ١٢٣).

در این بخش، به بررسی 24 مؤلفۀ ترتیب واژه در زبان لری پرداخته می‌شود که عبارت‌اند از: نوع حرف‌اضافه[19]، توالی‌های هستۀ اسمی[20] و بند موصولی[21]، مضاف و مضاف‌‌الیه[22]، صفت و مبنای مقایسه[23]، فعل و گروه حرف‌اضافه‌ای، فعل و قید حالت[24]، فعل اسنادی[25] و گزاره[26]، فعل «خواستن» و فعل بند پیرو[27]، موصوف و صفت، صفت اشاره[28] و اسم، قید مقدار[29] و صفت، فعل اصلی و فعل کمکی زمان- نمود[30]، ادات استفهام[31] و جمله، متمم‌نمای بند قیدی و بند، حرف تعریف[32] و اسم، فعل و فاعل، وند[33] زمان- نمود و ستاک فعل، اسم و تکواژ آزاد ملکی[34]، فعل اصلی و فعل(های) کمکی در مفهوم «توانستن»، متمم‌نما[35] و جملۀ متمم[36]، حرکت پرسش‌واژه[37]، توالی مفعول و فعل و همچنین وند منفی‌ساز و ستاک[38] فعل.

4ـ1. بررسی مؤلفه‌های ترتیب واژه در زبان لری

به‌منظور بررسی مؤلفه‌های ترتیب واژه در زبان لری خرم‌آبادی، ابتدا توضیحی دربارۀ هر مؤلفۀ ارائه شده و سپس، نمونه(ها)یی ذکر شده و دربارۀ نکات موجود در آن مؤلفه، توصیف و تحلیلی بیان شده است.

4ـ1ـ1. مؤلفۀ 1: نوع حرف اضافه

 حروف اضافه، در این زبان، پیش‌اضافه هستند. به‌عبارت‌دیگر، در لری، گرایش به این است که حروف اضافه پیش از گروه اسمی واقع شوند، مانند:

١) آنها کتاب را از مریم گرفتند.

es -  æn

mæryæm

ze

keto -   n

1(  o -  n  -  o

۳ش‌ج  - گرفتن

مریم

از

معرفه -   کتاب

ها  -  میانجی-   آن

در نمونۀ 1، حرف اضافه «از» در گروه حرف‌اضافه‌ای، پیش از اسم وابستۀ خود، یعنی «مریم»، واقع شده است. بررسی این حرف اضافه و حروف اضافۀ دیگر مانند «به»، «در»، «روی»، «زیر» و...، به‌ترتیب با معادل‌های لری «ve»، «mən»، «ri»، «zir» و... نیز کاربرد پیش‌اضافه‌ای بودن را در این زبان نشان داد.

4ـ1ـ2. مؤلفۀ ٢: توالی هستۀ اسمی و بند موصولی

در این زبان مانند فارسی، بند موصولی پس از هستۀ اسمی واقع می‌شود. منظور از بند موصولی، بندی است که دربارۀ هستۀ خود، یعنی همان اسمی که قبل از بند می‌‌آید، توضیح می‌‌دهد و آن را معرفی می‌‌کند، مانند:

2) آنها مردی را که آمد می‌‌شناسند.

omɑ-ø

mə- šnɑs -æ(n)

ke

piyɑ-y-i

2( o- n - o

3ش‌‌م ـ آمدن

3ش‌‌ج ـ شناختن ـ اخباری

که

هسته‌‌نما‌ـ‌ میانجی‌ـ مرد

جمع‌ـ‌میانجی‌ـ‌آن

4ـ1ـ3. مؤلفۀ ٣: توالی مضاف و مضاف‌‌الیه

در این زبان، مانند فارسی، مضاف قبل از مضاف‌‌الیه ظاهر می‌شود، مانند:

3) دستمال کشیدن را از دیوارِ اتاق شروع کن.

 3) dæsmɑl

kešiyæn - æ

ze

divɑre - e

otɑq

šoru

ko-  ø

دستمال  

معرفه (را) ـ کشیدن

از

معرفه ـ دیوار

اتاق

شروع

2ش‌م   - کن

4ـ1ـ4. مؤلفۀ ٤: توالی صفت و مبنای مقایسه

در این زبان، مانند فارسی، صفت می‌‌تواند هم پیش از مبنای مقایسه و هم بعد از آن واقع شود، مانند:

4) آن دختر بز­رگ‌تر از علی است.

4)  o    doxtær     gæf   -   tær   -  æ  ze   æli 

علی         از        است  -     تر   -    بزرگ               دختر       آن    

5) خواهرم از زهرا بزرگ‌تر است.

5) χuær    -    æm        ze  zærɑ    gæf  -  tær   -   æ

واژه­بست ٣ش­‌م -      تر   -     بزرگ       زهرا     از    واژه­بست١­ش‌م  -    خواهر       

در نمونه‌‌های بالا از لری، یک بار صفت «بزرگ‌تر» قبل از اسمِ مبنای مقایسه (علی) و یک بار پس از اسمِ مبنای مقایسه (زهرا) واقع شده است. همچنین، با توجه به نمونه‌‌های بالا و بررسی داده‌‌های دیگر، نشانگر تفضیلی در این زبان، مانند فارسی، پسوند «-tær» است.

4ـ1ـ5. مؤلفۀ ٥: توالی فعل و گروه حرف‌اضافه‌ای

در این زبان، مانند فارسی، گروه حرف‌اضافه‌ای را می‌توان هم قبل از فعل و هم بعد از فعل آورد، مانند:

6) گلدان از دستم افتاد.      

6) gol - do         ze        dæss     -      e   -    m                eftɑ  -   ø

            دان -      گل           از            واژه‌‌بست ۱ش‌م   - معرفه    -            دست         افتادن -  ۳ش‌م  

7) موقع بازی روی برادر کوچکش افتاد.   

7) moqeɂ -   e     bɑzi     eftɑ - ø        ri -    y    -  e        berɑr        

برادر         معرفه - میانجی - رو          ۳ش‌م - افتادن        بازی            معرفه    -         موقع    

košk   -     æ     -     š   

   واژه‌‌بست ۳ش‌م -      معرفه  -     کوچک

 در نمونۀ 6، گروه حرف‌اضافه‌ای «از دستم» قبل از فعل «افتاد» و در نمونۀ 7، گروه حرف‌اضافه‌ای «روی برادر کوچکش» بعد از فعل «افتاد» واقع شده است.

4ـ1ـ6. مؤلفۀ ٦: توالی فعل و قید حالت

در این زبان، مانند فارسی، قید حالت قبل از فعل می‌‌آید، مانند:

8)  با ترس کتاب را برداشت.

 8) vɑ     tærs   keto - n          vər - dɑšt - ø

۳ش‌م -   داشتن -   ور          معرفه(را)  -    کتاب     ترس         با   

4ـ1ـ7. مؤلفۀ ٧: توالی فعل اسنادی و گزاره (مسند)

در این زبان، مانند فارسی، مسند پیش از فعل اسنادی می‌‌آید، مانند:

9) آنها معلم‌اند.

9) o  -  n  -  o           moælem  -  æn

واژه‌‌بست٣ش‌ج   -     معلم       جمع-  میانجی-    آن

4ـ1ـ8. مؤلفۀ ٨: توالی فعل «خواستن» و فعل «بند پیرو» 

 در این زبان، مانند فارسی، فعل «خواستن» پیش از فعل بند پیرو می‌‌آید، مانند:

10) من می‌‌خواستم با برادرم بیرون بروم.

10) mæ     mə   -   hɑs  -  əm    və    berɑr  -  əm  

                                       واژه‌‌بست ١ش‌م -   برادر      با        ١ش‌م - خواستن -     اخباری        من

 ro   -   m    særɑ

    بیرون   ١ش‌م - رفتن  

4ـ1ـ9. مؤلفۀ ٩: توالی موصوف و صفت

در این زبان، مثل فارسی، موصوف قبل از صفت می‌‌آید، مانند:

11) همه آمدند خواستگاری به جز مادر پیرش.

11) hæmæ  omɑ  -   n    -   æ       χɑsegɑr  -  i    qeyr  æz  

از         غیر       [39]پ ص س-  خواستگار     ۳ ش ج -  میانجی -   آمدن           همه

dɑ  pir  -  e -  š

واژه‌‌بست 3ش‌م -   معرفه  -   پیر    مادر      

4ـ1ـ10. مؤلفۀ ١٠: توالی صفت اشاره و اسم

در این زبان، مانند فارسی، صفت اشاره قبل از اسم می‌‌آید، مانند:

 

 

12) از این دِه نرو!

12) ze   i       di -  y   -  æ      næ -  ro - ø 

2ش‌‌م (امر)-  رفتن -  نفی      معرفه - میانجی -   ده        این     از          

4ـ1ـ11. مؤلفۀ ١١: توالی قید مقدار و صفت

در این زبان، مانند فارسی، قید مقدار قبل از صفت می‌‌آید، مانند:

13) چشم‌‌هایش کمی ضعیفه.

13) čæš- ɑ- š                 kæm - i           zæif- æ

  واژه‌‌بست3ش‌‌م -ضعیف          قیدساز-    کم      واژه‌‌بست3ش‌‌م- جمع  -  چشم

 در نمونۀ  13، قید مقدار «کمی» قبل از صفت «ضعیف» واقع شده است. فعل ربطیِ «است»، مانند فارسی محاوره، به‌صورت واژه‌بست «-æ» ظاهر می‌شود.

4ـ1ـ12. مؤلفۀ ١٢: توالی فعل اصلی و فعل کمکی زمان‌ـ‌نمود

در این زبان، برای بیان زمان آینده، فعل کمکی ویژه‌‌ای وجود ندارد و از صورت مضارع فعل برای بیان این زمان استفاده می‌شود؛ اما برای بیان نمود ناقص، از تصریف فعل کمکی «داشتن» قبل از فعل اصلی استفاده می‌شود، مانند:

14) علی صبح از مسافرت خواهد آمد.

14) æli     soæ     ze   mosɑferæt       mi    -    ɑ     -   ø

٣ش‌‌م  -    آمدن    -  اخباری            مسافرت          از          صبح            علی   

15) صبح باید بروم مدرسه.

15) soæ   bɑyæd   ro-əm    mædresæ

مدرسه           1ش‌‌م- رفتن         باید          صبح   

16) باید می‌‌رفتم سرِ زمین.

16) bɑyæd   mə - ræt - əm       sər - e   zemi

زمین     معرفه- سر          1ش‌‌م-  رفتن -  استمراری            باید    

با توجه به نمونۀ 14، برای بیان زمان آینده، از فعل کمکی «خواستن» استفاده نمی‌‌شود، بلکه صورت مضارع فعل اصلی، با توجه به شرایط بافت غیرزبانی، تعیین‌کنندۀ زمان آینده است. با توجه به نمونه‌‌های (15) و (16)، برای بیان زمان آینده و گذشته، از فعل کمکی «باید» و همچنین برای بیان نمود ناقص، از فعل «داشتن» استفاده می‌شود. در جدول (1)، صرف صیغه‌های مفرد زمان مضارع و ماضی استمراری فعل «رفتن»، برای بیان نمود ناقص، ارائه شده است (به‌دلیل محدودیت حجم مقاله، از آوردن صیغه‌های جمع صرف‌نظر شده است):

جدول 1. صرف صیغه‌های مفرد مضارع و ماضی استمراری فعل «رفتن»

زمان

شخص

شمار

اول

دوم

سوم

فارسی

لری

فارسی

لری

فارسی

لری

مضارع استمراری

مفرد

دارم می‌روم

dɑr-æm mə - rr -æm

داری می‌روی

dɑr- i mə - rr -  i

دارد  می‌رود

dɑr - æ mə - rr -æ

ماضی استمراری

مفرد

داشتم می‌رفتم

dɑšt-æm  mi - ræt -æm

داشتی می‌رفتی

dɑšt- i   mi -ræt - i

داشت می‌رفت

dɑšt - ø mi-ræt-æ

4ـ1ـ13. مؤلفۀ ١٣: توالی ادات استفهام و جمله

در این زبان، مانند فارسی، ادات استفهام معادل «آیا»، به‌صورت پسوند، به دنبال فعل در انتهای جمله می‌‌آید یا به‌صورت واحد زبرزنجیری «تکیه»، در انتهای جمله، سؤالی بودن آن را مشخص می‌‌کند، مانند:

17) برای پرنده‌ها قفس خریدی؟ 

17)  si       miliče -   y   - ɑ    qæfæs -     χærid   -       i   -   yy æ

۲ش‌م    -       خریدن      -       قفس‌ها  -  میانجی-     پرنده        برای               -      سؤالی

 

18) مرا دیدی؟

18) mæ   -     n    -  e            did  -   i'

۲ش‌م  -   دید      معرفه (را) - میانجی    -          من  

 با توجه به نمونه‌‌های (17) و (18)، ادات استفهام معادل «آیا»، به‌صورت تکواژ وابسته (æ-) در انتهای فعل یا به‌صورت واحد زبرزنجیری تکیه (') در انتهای جملات سؤالی، ظاهر می‌شود.

4ـ1ـ14. مؤلفۀ ١٤: توالی حرف ربط قیدی و بند

در این زبان، مانند فارسی، حرف ربط قیدی قبل از بند جای دارد، مانند:

19) عروس را بردند بین مهمان‌‌ها تا ازش عکس بیندازند.

19) ærus - e      bord   -  æn         min   memon -  ɑ   tɑ      zæ -  š

واژه‌‌بست ۳ش‌م -   از           تا         جمع  -     مهمان          بین    ۳ش‌ج  -      بردن      معرفه(را) -    عروس

æks             bo    -   n    -    æn

۳ش‌ج    -     انداختن - التزامی             عکس

در نمونۀ (19)، حرف ربط قیدی «تا» پیش از بند «عکس بیندازند» واقع شده است.

4ـ1ـ15. مؤلفۀ ١٥: توالی حرف تعریف و اسم

در این زبان، مانند فارسی، حروف تعریف معرفه و نکره، به‌صورت تکواژ وابسته، پس از اسم می‌‌آیند، مانند:

20) دیوارِ اتاق را بشور.

20) divɑre -e    otɑq - e       bæ - šur - ø

2ش‌‌م  - شستن- امر   معرفه(را)-     اتاق     معرفه-    دیوار          

 

 

21) بسته‌‌ای را به فاطمه داد.

21) bæst-      e   -    i    dæ   - ø      fɑtmæ

فاطمه        3ش‌‌م-  دادن      نکره   -  صفت مفعولی-   بسته     

 در نمونه‌‌های (20) و (21)، تکواژ وابستۀ «-e»، در نقش نشانگر معرفگی و تکواژ وابستۀ «-i»، در نقش نشانگر نکرگی، پس از اسم واقع شده‌‌اند.

4ـ1ـ16. مؤلفۀ ١٦: توالی فعل و فاعل

در این زبان، مانند فارسی، فاعل پیش از فعل می‌‌آید، مانند:

22) او در را با کلید باز کرد.  

22) o     dær -     æ    vɑ    kilid    vɑ  -  kərd  -  ø

3ش‌‌م -     کردن  -     باز        کلید       با     معرفه(را)  -    در           او        

 در نمونۀ (22)، فاعل «او» پیش از فعل «باز کرد» واقع شده است.

4ـ1ـ17. مؤلفۀ ١٧: توالی عدد و اسم

در این زبان، مانند فارسی، عدد قبل از اسم می‌‌آید، مانند:

23) همسایه‌مان چهار پسر دارد.

23) hæmsɑyæ-mon       čɑr     kor  dɑr - æ

3ش‌م- داشتن    پسر      چهار        واژه‌‌بست‌‌1ش‌‌ج -    همسایه     

 در نمونۀ (23)، عددِ «چهار» پیش از اسمِ «پسر» واقع شده است.

4ـ1ـ18. مؤلفۀ ١٨: توالی وند زمان‌ـ‌‌نمود و ستاک فعل

در این زبان، در برخی موارد، ستاک حال و گذشته دو صورت جداگانه هستند و در برخی دیگر، وندی پس از ستاک فعل برای صورت‌‌بندی زمان‌ـ‌نمود به کار می‌‌رود.  همان‌طور که در جدول (2) مشاهده می‌شود، ستاک‌‌های مضارع و ماضی فعل «گفتن» دو صورت کاملاً جدا هستند:

جدول 2. صرف شش صیغۀ مضارع اخباری و ماضی سادۀ فعل «گفتن»

زمان

شخص

شمار

اول

دوم

سوم

فارسی

لری

فارسی

لری

فارسی

لری

مضارع اخباری

مفرد

می‌گویم

mo -ɂ-əm

می‌گویی

mo - y-  i

می‌گوید

mo - ɂ- æ

جمع

می‌گوییم

mo-y -im

می‌گویید

mo - y ‌‌‌‌-id

می‌گویند

mo - ɂ-æn

ماضی ساده

مفرد

گفتم

got- əm

گفتی

got - i

گفت

got - ø

جمع

گفتیم

got - im

گفتید

got -id

گفتند

got - æn

          در جدول (3) نیز وجود پسوند «i-» بعد از ستاک ماضی سادۀ فعل «پرسیدن» حاکی از زمان‌ـ‌‌نمود گذشته و نبودِ همین پسوند بعد از ستاک صیغه‌‌های مضارع حاکی از زمان‌ـ‌نمود غیر از گذشته است:

جدول 3. صرف شش صیغۀ مضارع استمراری و ماضی سادۀ فعل «پرسیدن»

زمان

شخص

شمار

اول

دوم

سوم

فارسی

لری

فارسی

لری

فارسی

لری

مضارع استمراری

مفرد

می‌پرسم

mə-pors-æm

می‌پرسی

mə-pors- i

می‌پرسد

mə-pors- æ

جمع

می‌پرسیم

mə- pors-im

می‌پرسید

mə-pors- in

می‌پرسند

mə- pors- æn

ماضی ساده

مفرد

پرسیدم

pors-i -m

پرسیدی

pors-i

پرسید

pors-i- n

جمع

پرسیدیم

pors-i- mæ

پرسیدید

pors-i- tæ

پرسیدند

pors-i- næ

4ـ1ـ19. مؤلفۀ ١٩: توالی اسم و تکواژ آزاد ملکی

در این زبان، مانند فارسی، تکواژ ملکی اغلب به‌صورت مقید و پی‌‌بست به اسم می‌‌آید، مانند:

24) دستم لای در گیر کرد.

24) dæss  -   e   -  m   lö  dær  gir- kərd-  ø

 3ش‌‌م - کردن- گیر     در     لا     واژه‌‌بست1ش‌‌م -   معرفه   - دست 

در نمونۀ (24)، تکواژ ملکی  «ـ‌م»، به‌صورت پی‌‌بست، بعد از اسم «دست» واقع شده است.

 

4ـ1ـ20. مؤلفۀ ٢٠: توالی فعل اصلی و فعل کمکی در مفهوم «توانستن»

در این زبان، مانند فارسی، فعل کمکی در مفهوم «توانستن» قبل از فعل اصلی قرار می‌‌گیرد، مانند:

25) آن کتاب را می‌‌توانم بخوانم.

25) o     keto   -   n      ton     -     om       bo      -  n      -   om

١ش‌‌م- خواندن  -  التزامی     واژه‌‌بست١ش‌‌م - توانستن      معرفه(را)  -  کتاب          آن

4ـ1ـ21. مؤلفۀ ٢١: توالی متمم‌‌نما و جملۀ متمم

در این زبان، مانند فارسی، متمم‌‌نما آغاز جملۀ متمم می‌‌آید، مانند:

26) درست نیست که از این ده به آن ده بروی.

26) doros      ni     -    y:    -  æ        kæ   ze  i   de    ve    

    درست      نیست        میانجی-      تاکید -       ده      این     از       که         به     

 o    de     be   -   r    -   i  

 ۲ش‌م -   رفتن- التزامی       ده        آن     

در نمونۀ (26)، متمم‌‌نمای «که» در آغاز جملۀ متمم «از این ده به آن ده بروی» واقع شده است.

با توجه به نمونۀ (26)، صفات اشارۀ «i-» و «o-» در این زبان، معادل «این» و «آن»  در فارسی است.                    

4ـ1ـ22. مؤلفۀ ٢٢: حرکت پرسش‌واژه

در این زبان، مانند فارسی، پرسش‌واژه در جای اصلی خود می‌‌ماند و حرکت نمی‌‌کند، مانند:

27) کتاب کجاست؟ چرا رویش نِشستی؟

 27) ketow    koǰɑ -   n - æ             čerɑ   ri   -   š           

واژه‌‌بست ۳ش‌م  -  رو      چرا      واژه‌‌بست ۳ش‌‌م  -   میانجی - کجا       کتاب

  nešest -     i  -  yy  -  æ

سؤالی- میانجی - ۲ش‌م -  نشستن       

4ـ1ـ23. مؤلفۀ ٢٣: توالی مفعول و فعل

در این زبان، مانند فارسی، مفعول صریح گروهی (مفعولی که به شکل گروه در جمله به کار می‌رود) قبل از فعل ظاهر می‌شود، ولی مفعول بندی (مفعولی که به شکل بند در جمله ظاهر می‌شود) پس از فعل می‌‌آید، مانند:

28) گوسفندش را به علی سپرد.

28)  gællæ  -     š          -  e     ve    æli  sepord  - ø

۳ش‌م  -   سپردن       علی     به  معرفه(را)  -    واژه‌‌بست ۳ش‌م   -   گوسفند        

29) می‌‌دانم که آدم مهربانی است.

29) dun-om      ke    ɑ: m  -  e   mehræbun

            مهربان                 معرفه  -     آدم         که     ١ش‌‌م -      دانستن

-i  -   y   -    æ                                                                                                                                                                                                         

واژه‌‌بست ١ش‌‌م  -     میانجی   -        نکره-     

در نمونۀ (28)، مفعول صریح گروهی «گوسفندش» قبل از فعل «سپردن» و در نمونۀ (29)، مفعولِ بندیِ «آدم مهربانی است» پس از فعل «دانستن» واقع شده است؛ بنابراین، این زبان هم تمایل به راست‌‌اِنشعابی و هم چپ‌‌اِنشعابی بودن دارد.

4ـ1ـ24. مؤلفۀ ٢٤: توالی وند منفی‌‌ساز و ستاک فعل

در این زبان، مانند فارسی، وند منفی‌‌ساز به‌صورت پیشوند در فعل بازنمایی می‌شود، مانند:

30) او پیش ما نمی‌‌ماند.

30) o tey   emɑ  næ- mi-mon-æ

3ش‌م-ماندن-اخباری-نفی       ما       پیش  او

یافته‌های حاصل از تحلیل و بررسی جایگاه مؤلفه‌های ترتیب واژه در زبان  لری خرم‌آبادی در جدول زیر به‌اختصار آورده شده است:

جدول 4. توالی مؤلفه‌‌های ترتیب واژه در لری خرم‌‌آبادی

مؤلفه

توالی

مؤلفه

توالی

جایگاه اول

جایگاه دوم

توضیحات

جایگاه اول

جایگاه دوم

توضیحات

مؤلفۀ 1

حرف اضافه

گروه اسمی

_

مؤلفۀ 13

جمله

ادات استفهام

_

مؤلفۀ 2

هسته اسمی

بند موصولی

_

مؤلفۀ 14

حرف ربط قیدی

بند

_

مؤلفۀ 3

مضاف

مضاف‌‌الیه

_

مؤلفۀ 15

اسم

حرف تعریف

_

مؤلفۀ 4

 

 

الف) صفت

ب) مبنای مقایسه

 

الف) مبنای مقایسه

ب) صفت

 

_

 

مؤلفۀ 16

 

فاعل

 

فعل

 

_

مؤلفۀ 5

الف) فعل

ب) گروه حرف‌اضافه‌ای

الف) گروه حرف‌اضافه‌ای

ب) فعل

 

_

 

مؤلفۀ 17

 

عدد

 

اسم

 

_

مؤلفۀ 6

قید حالت

فعل

_

مؤلفۀ 18

ستاک فعل

وند زمان‌ـ‌نمود

_

مؤلفۀ 7

گزاره (مسند)

فعل اسنادی

_

 

مؤلفۀ 19

اسم

تکواژ آزاد ملکی

_

مؤلفۀ 8

فعل «خواستن»

فعل بند پیرو

_

مؤلفۀ 20

فعل کمکی در مفهوم «توانستن»

فعل اصلی

_

مؤلفۀ 9

موصوف

صفت

_

مؤلفۀ 21

متمم‌‌نما

جمله متمم

_

مؤلفۀ 10

صفت اشاره

اسم

_

مؤلفۀ 22

_

_

عدم حرکت پرسش‌واژه

مؤلفۀ 11

قید مقدار

صفت

_

مؤلفۀ 23

الف) مفعول گروهی

ب) فعل

الف) فعل

ب) مفعول بندی

_

مؤلفۀ 12

فعل کمکی زمان‌ـ‌نمود

فعل اصلی

_

مؤلفۀ 24

وند منفی‌‌ساز

ستاک فعل

_

 

  1. بحث و نتیجه‌‌گیری

بررسی مؤلفه‌‌های ترتیب واژۀ زبان‌‌ها و گویش‌‌ها، در حوزۀ رده‌‌شناسی، از آن‌چنان اهمیتی برخوردار است که نظریه‌‌ها و بحث‌های فراوانی به این حوزه اختصاص یافته است. در کشور ما نیز، به دلیل وجود گویش‌‌ها و زبان‌‌های متنوع، تاکنون آثار و مقاله‌‌های بسیاری در حوزۀ گویش‌‌شناسی نگاشته شده است. لری، به‌عنوان یکی از زبان‌‌های جنوب غربی ایران، از این قاعده مستثنی نیست و می‌‌توان ویژگی‌‌های متفاوت آن را، به‌لحاظ مباحث زبان‌شناختی، مورد تحلیل قرار داد.

در این مقاله، بررسی رده‌‌شناختی 24 مؤلفۀ ترتیب واژه‌‌های درایر در زبان لری خرم‌آبادی نشان داد که در این زبان، مانند زبان فارسی، سازه‌های حرف‌اضافه، هستۀ اسمی، مضاف، قید حالت، گزاره، فعلِ «خواستن»، موصوف، صفت اشاره، قید مقدار، فعل کمکی زمان‌ـ‌نمود، جمله، حرف ربط قیدی، اسم، فاعل، عدد، ستاک فعل، اسم، فعل کمکی «توانستن»، متمم‌نما و وند منفی‌ساز در جایگاه اول و به‌‍ترتیب قبل از سازه‌های گروه اسمی، بند موصولی، مضاف‌الیه، فعل، فعل اسنادی، فعل بند پیرو، صفت، اسم، مبنای مقایسه، صفت، فعل اصلی، ادات استفهام، بند، حرف تعریف، فعل، اسم، وند زمان‌ـ‌‌نمود، تکواژ آزاد ملکی، فعل اصلی، جملۀ متمم و ستاک فعل می‌آیند. سازه‌های صفت و فعل نیز می‌توانند به‌ترتیب پیش یا پس از مبنای مقایسه و گروه حرف‌اضافه‌ای واقع شوند. مفعول گروهی معمولاً قبل از فعل واقع می‌شود و مفعول بندی بعد از فعل قرار می‌گیرد. همچنین در این زبان، پرسش‌واژه، در جملات سؤالی با واژۀ استفهام، در جای اصلی خود باقی می‌ماند و حرکت نمی‌کند.

علاوه بر نتایج به‌دست‌آمده از تحلیل 24 مؤلفۀ موردنظر، می‌‌توان به نتایج دیگری که از توصیف و تحلیلِ این زبان در این پژوهش حاصل شد اشاره کرد:

الف) در این زبان، فعل قبل از مفعول بندی (راست‌‌اِنشعابی) و بعد از مفعول گروهی (چپ‌‌اِنشعابی) می‌‌آید؛ بنابراین، هم در جایگاه میانی و هم در جایگاه پایانی واقع می‌شود. 

پ) بررسی لری در این مقاله، یافته‌‌های اشمیت (1383: 567-570) را تأیید می‌‌کند که بر وجود مصوت‌های /ə/ و /ü/ و نشانگرهای جمع «ɑ-»، نکرۀ «i-»، تفضیلی «tær-»، ضمایر و صفات اشارۀ نزدیک و دور «-i» و «o-» تأکید می‌کرد و همچنین نحو این زبان را مانند نحو فارسی محاوره‌‌ای تلقی می‌کرد.

از این شواهد، می‌توان به دو نتیجۀ کلی از این پژوهش دست یافت: نخست نزدیکی تنگاتنگ این دو زبان که بر ادعای امان‌‌اللهی (1370: 53-54) صحه می‌‌گذارد و همچنین تعیین ردۀ آنها به‌عنوان ردۀ زبان‌های «فعل‌میانی قوی» را اثبات می‌کند. ازاین‌رو، باید خاطرنشان کرد که تمایل لری به اینکه شبیه فارسی شود، در گذر زمان، نیاز به بررسی درزمانی و تاریخی دارد، اما درصورتی‌که لری، مانند بسیاری از زبان‌ها و گویش‌های دیگر، در حال شبیه‌شدن به فارسی باشد، نشان‌دهندة میزان درخطر بودن این گونه است.

در نهایت، بررسی علمی در این زبان نشان می‌دهد که زبان لری نیز مانند زبان فارسی (زبان معیار) و دیگر زبان‌ها، ویژگی‌های دستوری و رده‌شناختی خاص خود را دارد، ازاین‌رو ارزشی هم‌تراز با آنها دارد. درواقع، حداقل پیامدی که انجام پژوهش‌های این‌چنینی می‌تواند به همراه داشته باشد، ارتقای شأن اجتماعی زبان‌های محلی است؛ اما حجم محدود این مقاله تنها مجال مقایسۀ زبان لری با فارسی را به نویسندگان داد. امید است در پژوهش‌های آتی، شاهد مطالعات تطبیقی گسترده‌تری در حوزۀ رده‌شناسی ترتیب واژۀ زبان‌های ایرانی باشیم. 

تعارض منافع

 تعارض منافع ندارم.

سپاسگزاری

از آقای یدالله حسینی و خانم‌‌ها طیبه پیری و مریم بازگُلی، در مقام گویشوران زبان لری خرم‌‌آبادی، صمیمانه سپاسگزاریم.

 

[1]. Greenberg, J. H.

[2]. Chomsky, N.

[3]. Ravilenson, H.

[4]. Minoresky, V.

[5]. Žukovskij, V. A.

[6]. Mann, O.

[7]. Oranskij, I.

[8]. Schmitt, R.

[9]. Dryer, M.

[10]. correlation

[11]. Head-Dependent Theory

[12]. branching direction theory

[13]. Hawkins

[14]. components

[15]. typological

[16]. براساس تعریف دبیرمقدم (١٣٨٧) از اصطلاحات زبان، گویش، لهجه و گونه، لری که موضوع این پژوهش است زبان محسوب می‌‌شود.

[17]. right branching

[18]. left branching

[19]. adposition

[20]. nominal head

[21]. relative clause

[22]. genetive construction

[23]. base of comparison

[24]. adverb of manner

[25]. attrbutive verb

[26]. predicate

[27]. subordinative clause

[28]. demonstrative adjective

[29]. quantitive adverb

[30]. tense- aspect

[31]. question particle

[32]. article

[33]. affix

[34]. possesive free morpheme

[35]. complementizer

[36]. complement

[37]. wh-Q movement

[38]. stem

[39]. پسوند صفت‌‌ساز

استناد به این مقاله: آخوندی، فاطمه، صناعتی، مرضیه. (1400). بررسی مؤلفه‌‌های ترتیب واژه در زبان لری خرم‌‌آبادی. علم زبان، 8 (13)، 151-174. Doi: 10.22054/ls.2019.36877.1142

 Language Science  is licensed under a Creative Commons Attribution-Noncommercial 4.0 International License.

Dryer, M. (1992). The Greenbergian Word Order Correlations. Language, 68(1), 81- 138.
Dryer, M. (2002). Case Distinctions, Rich verb Agreement, and Word Order Type, Theoretical Linguistics, 28(2), 151- 157.               
Dryer, M. (2007).Word Order. In T. Shopen (ed.), Language Typology and Syntax Discription,  (2nd ed.) 61- 131, Vol. I: clause structure, Cambridge: Cambridge University Press.
Dryer, M. (2008). The branching Direction Theory Revisited. In S, Scalise, E, Magni & A, Bisetto (eds), Universals of language today, 1-21, Berlin.: Springer.
Akhoondi, F., & Sanaati, M. (2020). Clitics in Khorramabadi Lori. Western Iranian languagees and dialects, 8(4), 1-20. [In Persian].
Abbasie, N. (2012). Linguistic investigation of Charlang Bakhtiyarie dialect. The master degree thesis dissertation in the field of Persion language teaching, Tehran Payamenoor university. [In Persian].
Abdi, P. (2009). Investigating the nominal phrases in Khorramabadi Lori dialect. General linguistics master degree thesis dissertation, Shahid Beheshti university. [In Persian].
Ahmarie, P. (1999).Comparative and etymology glossary of four dialects including Baloochi, Kordi, Lori and Lari, The master degree thesis dissertation in the field of  old cultures and languages,Shiraz university. [In Persian].
Amanollahi Baharvand, S. (1991). Lors, Tehran: Agah. [In Persian].
Bahrami, A. (2011). Investigating the structure of Lori dialect in Darreh shahr county. The master degree thesis dissertation in the field of psychology & educational sciences, Allameh Tabatabaei university. [In Persian].
Dabir Moghaddam, M. (2008). The language, species and the accent of  local & universal applications. Research in Literature, 2(5), 91-128. [In Persian].
Dabir Moghaddam, M. (2013). Typology of Iranian Languages. Tehran: Samt. [In Persian].
Hoseinie, M. (2011). Investigating morphology in Lori dialect of Dorood county (Lorestan). The master degree thesis dissertation in the field of literature and human sciences, Hamedan Booɂalisina university.   [In Persian].
Kord Zaferanloo Kambuziya, A., Maleki Moghaddam, A., & Soleymanie, A. (2013). The comparison of the phonological processes of the consonants of Lori dialect of Balagerive with the standard Persian language. Linguistic Essays, 4(13), 151-180. [In Persian].
Minorsky, V. (1984). Lorestan and the Lores. Translators: Skandar, Amanollahi & Leili, Bakhtiyar. Tehran:  Babak. [In Persian].
Mohammad Ebrahimie, Z., & Abdi, P. (2012). Describing the nominal phrases in Lori Khorramabadi dialect. Linguistic Researches, 4(6), 81-96. [In Persian].
Omidvarie, A. (2012). Investigating usage of samples from native words of Lori dialect in Yasuj city according to age and sex variables. Iranian regional languages and literature, 1(2), 1-16.   [In Persian].
Oranskij, I. (1999). Irainian Languages. Translator:  Ali Ashraf Sadeghi,  Tehran: Sokhan. [In Persian].
Rawlinson, H. (1983). Rawlinson Travelogue. Translator: Skandar, Amanollahi, Tehran: Agah. [In Persian].
Razmju, H., & Razmju, A. (2008). Kohgilooyeh Lori dialect: investigation and description of phonetic system. Dialectology, 4(1 - 2), 97- 122. [In Persian].
Schmitt, Rüdiger. (2004). Compendium Linguarum Iranicarum: Novel Iranian Languages. 2nd volume, Translators: Arman, Bakhtiyari and others, Tehran: Ghoghnoos. [In Persian].
Soltanie, Leila. (2013). Verb investigation in Bakhtiyarie Lori dialect Deh tiranie Aligoodarz. The master degree thesis dissertation in the field of literature and human sciences, Tehran Payamenoor university. [In Persian].
Ziya Majidi, L., & Haghbin, F. (2018). Aspect of the verb in Lori language and its species. Studies of Iran West Languages and Dialects, 6(22), 93- 110. [In Persian].