دانشگاه علامه طباطبائیعلم زبان2423-77284620160822Interchangeability of Ablative and Instrumental Cases in Avestan Languageجایگزینی حالت اَزی و بایی در زبان اوستایی267839410.22054/ls.2016.8394FAاحسانچنگیزیاستادیار زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0003-4670-0646Journal Article20180411In Avestan Language, ablative case is sometimes used for encoding functions of instrumental case and instrumental case is used for encoding functions of ablative case. These two cases encode semantic roles. Ablative case is a spatial case whose main function is to encode source, location, and path. Instrumental case is a non-spatial case whose main function is to encode accompaniment, instrument, manner as well as cause and agent in passive voice. Ablative and instrumental cases- in case hierarchy- are located in the last position and are not distinguished hierarchically. In the present study, Avestan data were explored and it was found that these two cases are polysemic and overlap functionally; hence, they are used interchangeably in Avestan language. The ablative case encodes the semantic roles of manner and cause in passive voice in addition to semantic roles of source, location, and path. Along the same vein, the instrumental case indicates source, path and location in addition to semantic roles of accompaniment, instrument, manner and cause and agent in passive voice. Semantic map of these two cases is drawn to demonstrate their semantic range and polysemy.در زبان اوستایی، گاه حالت ازی برای رمزگذاری کارکردهای حالت بایی و گاه حالت بایی برای رمزگذاری کارکردهای حالت ازی به کار رفته است. این دو حالت در شمار حالتهایی هستند که نقشهای معنایی را رمزگذاری میکنند. حالت ازی در شمار حالتهای مکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم خاستگاه، جایگاه و مسیر است. حالت بایی در شمار حالتهای غیرمکانی است و کارکرد اصلی آن رمزگذاری مفاهیم ابزار، همراهی، روش، سبب و عامل در ساخت مجهول است. ازی و بایی در سلسله مراتب حالت در آخرین جایگاه قرار گرفتهاند و از یکدیگر متمایز نیستند. در این مقاله، با بررسی شواهدی از زبان اوستایی مشخص شده است که این دو حالت چندمعنا هستند و از نظر کارکرد معنایی با یکدیگر همپوشانی دارند؛ به بیانی دیگر، میتوانند نقش یکدیگر را بر عهده گیرند و همانند یکدیگر رفتار کنند؛ به همین سبب، در زبان اوستایی جایگزین یکدیگر شدهاند. حالت ازی علاوه بر نقش معنایی خاستگاه، جایگاه و مسیر، نقشهای معنایی روش و سبب را رمزگذاری کرده است و حالت بایی نیز علاوه بر نقشهای معنایی همراهی، ابزار، سبب و عامل ساخت مجهول، نقشهای معنایی خاستگاه، مسیر و جایگاه را نشان داده است. برای شناخت گسترة معنایی و چندمعنایی این دو حالت، انگارة معنایی آنها ترسیم شده است.https://ls.atu.ac.ir/article_8394_1c1eccad90677c1b4de1a33bc70c94cd.pdfدانشگاه علامه طباطبائیعلم زبان2423-77284620160822Vocabulary Formation in Altafheem and Danishnamaساختار واژگانی التفهیم و دانشنامه5827839510.22054/ls.2016.8395FAراحلهحمیدزیاستاد گروه فارسی دری دانشگاه کابل، کابل، افغانستانJournal Article20180411Dari Persian language, due to the increased amalgamation with Arabic language and acceptance of a number of new scientific, literary, religious, political terminologies and applying them in various poetical works and concepts, developed considerably in the 4<sup>th</sup> and early 5<sup>th</sup> centuries (Hijri calendar) compared to 3<sup>rd</sup> century (Hijri calendar). As for the language used by poets and writers of this period compared with the subsequent literary period, fewer Arabic words and more original Dari Persian and Pahlavi language words can be observed. It should be stated that the poets and writers of this period were less influenced by Arabic grammatical rules and they were mostly observing Persian grammatical rules. Many scholars sought to write their works in Persian or use Persian equivalents to Arabic words. Avicina Balkhi and Abu-Rayhan Alberoni were two prominent scholars who strongly promoted the use of Dari Persian language.سدۀ چهارم هجری مصادف با دورۀ فرمانروایی خانوادة بلخیالاصل سامانی در خراسان و ماورأالنهر است. زبان فارسی دری در سدۀ چهارم و پنجم بر اثرآمیزش بیشتر با زبان عربی و قبول تعدادی از اصطلاحات جدید علمی، ادبی، دینی، سیاسی و به کار بردن آنها برای مضامین و مفاهیم مختلف شعری، نسبت به سدۀ سوم، تکامل و توسعۀ بیشتری یافت. اگر زبان شاعران و نویسندگان این عهد را با ادوار ادبی بعد بسنجیم، تعداد واژگان عربی را کمتر و واژگان اصیل فارسی دری و حتی نفوذ زبان پهلوی را در آن بیشتر میبینیم و شاعران و نویسندگان این عهد، قواعد زبان فارسی را بیشتر رعایت میکردند. سامانیان به نثر و نظم فارسی شایق بودند و به ایجاد منظومههایی مثل شاهنامه یا ترجمۀ کتابها، فرمانهایی مستقیم صادر میکردند یا همچون ابوالفضل بلعمی، مشوّق شاعران در نظم داستانها و کتابها میشدند یا وزیرانی چون ابوعلی بلعمی خود به تألیف کتاب به زبان فارسی همت میگماشتند. بسیاری از دانشمندان کوشیدند که آثار خود را به زبان فارسی نوشته و یا برای واژههای عربی معادلهایی فارسی به کار برند. از آن جمله ابوریحان البیرونی و ابن سینای بلخیاند که به آوردن واژههای فارسی دری در آثار خود روی آوردند.https://ls.atu.ac.ir/article_8395_1ffd1070140d07dfdf6773ad1b46c132.pdfدانشگاه علامه طباطبائیعلم زبان2423-77284620160822Critical Analysis of Grammatical Metaphor of Nominalization in English and Persian Political Discoursesکارکردهای استعارة دستوری اسمسازی در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی: رویکرد وندایک8259839610.22054/ls.2016.8396FAابراهیمرضاپوراستادیار گروه زبانشناسی همگانی دانشگاه سمنان، سمنان، ایرانشیوااحمدیکارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی دانشگاه سمنان، سمنان، ایرانJournal Article20180411Nominalization is one of the metaphors introduced by Halliday, which is a part of ideational meta-function. The present research study is an attempt to investigate the role of nominalization in political Persian and English discourses from Van Dijk’s Critical Discourse Analysis (CDA) perspective. In so doing, it attempts to answer the following research questions: (1) Does nominalizations have any role in cohesion and coherence as well as in marginalization and highlighting in the text? (2) What’s ideological role of nominalization in Persian and English political discourse? (3) In which discourse (Persian or English) more nominalizations are used? By studying 22/5 pages of English newspapers (Guardian, USA Today, Telegraph and New York Times) and 22/5 pages of Persian newspapers (Keyhan, Qods and Shargh) focused principally on Iran’s nuclear program negotiations, it was discovered that nominalization can cause marginalization and highlighting by changing information construction of the sentence (theme and rheme), referring to presuppositions, using entailment, omitting the agent and changing the mental models. Nominalization helps the author to make reference to the background knowledge of the reader without giving any repetitive information (coherence). It also helps the writer to use nouns (next to each other) which have the same conceptual meaning (cohesion). Furthermore, it can be concluded that this metaphor is used more frequently in Persian newspapers than in English ones.هلیدی سه نوع استعارة دستوری را معرفی میکند. اسمسازی یکی از انواع استعارههای دستوری است که در فرانقش اندیشگانی مطرح است. در این پژوهش، سعی داریم که نقش استعارة دستوری اسمسازی را در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی از منظر تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به رویکرد وندایک بررسی کنیم و به این پرسشها پاسخ دهیم: 1. آیا استعارة اسمسازی در ایجاد پیوستگی و انسجام در متن و نیز حاشیهرانی و برجستهسازی نقشی را ایفا میکند؟ 2. نقش ایدئولوژیک اسمسازی در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی چیست؟ 3. تعداد استعارههای دستوری اسمسازی در متون سیاسی فارسی بیشتر است یا در متون سیاسی انگلیسی؟ شیوة جمعآوری دادهها به صورت کتابخانهای است و با بررسی 5/22 صفحه روزنامة انگلیسی (گاردین، یو اِس اِی تودی، تلگراف و نیویورک تایمز) و 5/22 صفحه روزنامة فارسی (کیهان، قدس و شرق) با موضوع مذاکرات هستهای ایران دریافتیم که استعارة اسمسازی با تغییر ساخت اطلاعی جمله (مبتدا و خبر [Theme and Rheme] و مبتداسازی [Topicalization])، ارجاع به پیشفرضها، استلزام معنایی [Entailment]، حذف عامل/ کنشگر و تغییر مدلهای ذهنی خواننده میتواند باعث حاشیهرانی و برجستهسازی شود. با استفاده از استعارة اسمسازی، بخشی از اطلاعات بیان نمیشوند و با تغییر ساختار مبتدا و خبر میتواند بار تأکیدی جمله را تغییر دهد. اسمسازی باعث میشود که نویسنده بدون اینکه نیاز باشد اطلاعات تکراری را مرور کند، به دانش پیشزمینهای خواننده ارجاع دهد (انسجام) و نیز از اسمهایی استفاده شود که معنای مفهومی مشابهی دارند (پیوستگی). همچنین، مشخص شد که بسامد این نوع استعاره در روزنامههای فارسی بیشتر از تعداد آن در روزنامههای انگلیسی است.https://ls.atu.ac.ir/article_8396_2260022701674fd23988f2f4d48b1587.pdfدانشگاه علامه طباطبائیعلم زبان2423-77284620160822Vowel Reduction in Kermani Accentکاهش واکهای در لهجة کرمانی10083839710.22054/ls.2016.8397FAوحیدهابوالحسنی زادهاستادیار زبانشناسی دانشگاه شهیدباهنر کرمان، کرمان، ایرانانیسمعصومیدانشجوی دکتری زبانشناسی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران0000-0001-5931-4475Journal Article20180411The purpose of the present study is to explore the process of vowel reduction in Kermani accent. The process of vowel reduction occurs in unstressed syllables which shifts vowels toward other vowels. In this study, 5 male and 5 female native speakers of Kermani accent, pronounced 24 words in 3 repetitions containing six simple vowels in stressed and unstressed syllables. The participants’ productions were recorded using Shure microphone and were analyzed using Praat software (Ver. 5.2.24). A text grid was made for each word. Then, duration, F1, F2 and F0 of vowels were measured and compared in stressed and unstressed syllables. Overall, the obtained results confirmed that the duration and F0 of vowels decreases in unstressed syllables and the amount of F1 of all the vowels and the F2 of the vowels [ɑ, e, o, u] have a tendency towards the F1 and F2 of /ǝ/. Results also indicated that the process of vowel reduction is centripetal in Kermani accent.هدف از این مقاله، مطالعة کاهش واکهای در واکههای لهجة کرمانی است. کاهش واکهای فرایندی است که در هجای بیتکیه رخ میدهد و طی آن واکهها به سوی واکههایی دیگر گرایش مییابند. برای بررسی کاهش واکهای در این لهجه، از 10 گویشور لهجة کرمانی (5 زن و 5 مرد) خواسته شد که 24 واژه (که در 12 واژه، واکهها در هجای تکیهبر و در 12 واژة دیگر همان واکهها در هجای بیتکیه قراردارند) را سه مرتبه تکرار کنند. صدای این افراد توسط میکروفون شور ضبط شده و بهوسیلة نرمافزار پرت مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. برای هر واژه یک شبکة متنی ساخته شد. سپس، مقادیر دیرش، بسامد سازههای اوّل، بسامد سازههای دوم و بسامد پایة واکهها در هجاهای تکیهبر و بیتکیه اندازهگیری شد و تأثیر تکیه بر این متغیرها مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج نشان داد که بسامد پایه و دیرش واکهها در هجای بیتکیه کاهش مییابد. در مجموع میتوان نتیجه گرفت که بسامد سازة اوّل تمامی واکهها و بسامد سازة دوم واکههای [ɑ, e, o, u] در هجای بیتکیه به سوی بسامد سازة اوّل و بسامد سازة دوم واکة شوا گرایش دارند. همچنین نتایج گویای آن است که کاهش واکهای در لهجة کرمانی مرکزگرا است.https://ls.atu.ac.ir/article_8397_67706b280ae907ab29e5f13c799f249c.pdfدانشگاه علامه طباطبائیعلم زبان2423-77284620160822An Acoustic Study of the Manner of Articulation of Uvular Consonant /G/ in Standard Persianبررسی صوتشناختی شیوة تولید همخوان ملازی /G/در زبان فارسی معیار130101839810.22054/ls.2016.8398FAمریمرضاآساکارشناسی ارشد زبانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایرانJournal Article20180411In most Persian phonetics resources, there is no absolute unanimity regarding the manner of articulation of uvular consonant /G/. The present study sought to investigate the manner of articulation in standard conversational Persian through intervocalic, initial, final and clustered phonological environments on the basis of acoustic methods. In so doing, the speech samples of ten native speakers of standard Persian (five males and five females) all from educated class who were unfamiliar to linguistics and were within age range of 20-30 were recorded and analyzed through Praat software. According to the analyses, the following major allophones were recognized: voiced stop [G], approximant [ʁ], and voiced fricative [γ]- in free alternation with each other in most of phonological contexts. Furthermore, in conversational speech of some speakers, in some special words, voiceless fricative [x] was in free alternation with its other variants as an allophone. Statistics shows that voiced stop [G] in the above-mentioned contexts occurs more frequently than other variants. It can be concluded that the most frequent variant and representative of this phoneme in standard Persian must be known as /G/.در بسیاری از منابع آواشناسی زبان فارسی، بر سر شیوۀ تولید همخوان ملازی /G/ در فارسی معیار اتفاق نظر وجود ندارد. در این مقاله، به بررسی صوتشناختی شیوة تولید این همخوان در زبان فارسی محاورهای معیار، در بافتهای آوایی میانواکهای، آغازی، پایانی و در خوشة همخوانی پرداخته شد و نمونههای گفتاری ده گویشور بومی فارسی معیار (پنج زن و پنج مرد) از طبقهْ تحصیلکرده، بدون آشنایی با زبانشناسی و در محدودهْ سنی 20-30 سال، از طریق نرمافزار پرت ضبط و تحلیل شد. طبق نتایج تحلیلها، سه گونۀ انسدادی واکدار [G]، ناسوده [ʁ] و سایشی واکدار [γ] به عنوان واجگونههای اصلی شیوۀ تولید این واج شناسایی شدند که این واجگونهها در اکثر بافتها در تناوب آزاد با یکدیگر قرار میگیرند. از طرفی، آوای سایشی بیواک [x] نیز در گفتار محاورهای برخی گویشوران، در واژههای خاصی، به صورت گونهای از این واج در تناوب آزاد با گونههای دیگر قرار میگیرد. شواهد آماری نشان میدهد که گونۀ انسدادی واکدار [G] در بافتهای مذکور دارای تظاهر آوایی و تنوع بافتی بیشتری در مقایسه با سایر واجگونههای این همخوان بوده و لذا گونۀ غالب واجی و نمایندۀ این همخوان در فارسی معیار، گونۀ انسدادی واکدار /G/ میباشد.https://ls.atu.ac.ir/article_8398_3b22ad6502c043ab09742ed8ee16404b.pdfدانشگاه علامه طباطبائیعلم زبان2423-77284620160822A Critical Analysis of “Materials for Study of Bakhtiyâri Dialect”نقدی بر موادی برای مطالعة گویش بختیاری148131839910.22054/ls.2016.8399FAالههحسینی ماتککارشناس ارشد زبانشناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایرانJournal Article20180411<em>Materials for Study of Bakhtiyâri Dialect</em> is a translation of Zhukovski’s research study entitled <em>Materials for Study of Iranian Dialects</em>. He lived in Iran from 1883 to 1886 and collected samples from Iranian dialects including Bakhtiyâri. In this collection, he has transcribed 42 Bakhtiyâri poems and translated them into Russian. Zhukovski’s work has been used as the point of departure by “Maryam Shafaghi” and “Sayyed Mahdi Dâdras” one of whom is native Bakhtiyâri speaker and has attempted to correct phonemic transcription and stress placement of Zhukovski and translated it into Bakhtiyâri regardless of its translation. In the current study, the researcher has reviewed and criticized Shafaghi and Dâdras’ transcription, translation and stress placement. Studying Bakhtiyâri dialect over the past 130 years and comparing it to the contemporary Bakhtiyâri is diachronic in nature and one shouldn’t, therefore, change transcription and stress placement with reference to information from contemporary Bakhtiyâri.<em>موادی برای بررسی گویش بختیاری</em> ترجمة جلد سوم از پژوهش ژوکوفسکی است با عنوان <em>موادی برای بررسی گویشهای ایرانی</em>. ژوکوفسکی از سال 1883 تا 1886 م. در ایران اقامت داشته و نمونههایی از گویشهای ایرانی از جمله بختیاری را در این مجموعه گرد آورده است. در این کتاب، 42 شعر به گویش بختیاری واجنویسی و ترجمه شده است. این جلد از کار ژوکوفسکی، اساس کار مریم شفقی و سیدمهدی دادرس قرار گرفته و آنان خود را در بخشی از کتاب مؤلف نامیدهاند. یکی از این دو محقق، خود گویشور بختیاری است و بر اساس اطلاعات خود از گویش بختیاری امروز، واجنویسی و تکیهگذاری اشعار بختیاری را تصحیح کرده و اشعار را بدون توجه به ترجمة ژوکوفسکی به فارسی برگردانده است. در این مقاله، شیوة کار شفقی و دادرس در واجنویسی، تکیهگذاری و ترجمة این اشعار بررسی و نقد شده است. مطالعة گویش بختیاری در 131 سال پیش و مقایسة آن با بختیاری امروز، بررسی درزمانی محسوب میشود و نمیتوان واجنویسی و تکیهگذاری اشعار را بر اساس اطلاعات امروزی تغییر داد. ناآشنایی محققان با مسائل زبانشناختی و تحولات زبان موجب شده است که این کتاب «موادی برای بررسی گویش بختیاری» فراهم نکند.https://ls.atu.ac.ir/article_8399_f8a82dc4e0c83c47261e9b0344d0260c.pdf