سید فرید خلیفه لو؛ حسین حلاج زاده بناب؛ سیدمجتبی حسینی
چکیده
نظر به اینکه هیچ نظام نشانهای از منظر ایدئولوژیک خنثی نیست، میتوان با شناخت زبان و کشف لایههای زیرین آن، به آشکارسازی روابط پنهان و بازنشر ایدئولوژیهای نهفته در ژرفساخت زبان دست یافت. ساختارهای گفتمانی نیز با سازماندهی نظامهای نشانهای مدنظر خود، به شیوههای درک ما از واقعیت شکل میدهند. در پژوهش حاضر به بررسی ساختهای ...
بیشتر
نظر به اینکه هیچ نظام نشانهای از منظر ایدئولوژیک خنثی نیست، میتوان با شناخت زبان و کشف لایههای زیرین آن، به آشکارسازی روابط پنهان و بازنشر ایدئولوژیهای نهفته در ژرفساخت زبان دست یافت. ساختارهای گفتمانی نیز با سازماندهی نظامهای نشانهای مدنظر خود، به شیوههای درک ما از واقعیت شکل میدهند. در پژوهش حاضر به بررسی ساختهای ایدئولوژیک در گفتمان مردانِ خواهانِ تمکین زوجه بر پایه تئوری وندایک (2006) پرداخته میشود. در این پویش، محققان با حضور در 20 جلسۀ دادگاه و جمعآوری داده از 20 مرد خواهان تمکینِ زوجه با میانگین سنی 25 تا 45 سال و با تحصیلات بین دیپلم تا لیسانس، از جامعه و طبقه شهری به مطالعه پرداختهاند. هدف تحقیقِ پیشرو بازنمایی ابزارهای زبانی و راهبردهای کلامی این مردان در راستای اقناع قاضی و تصمیمگیرنده است. همچنین، استراتژیهای ارجاعی این افراد از طریق الگوی «مربع ایدئولوژیک» وندایک (2006) تعیین و بسامد هریک از اضلاع مربع مشخص میگردد. نتایج پژوهش نشان میدهد که مردان در جلسات دادگاه از انواع راهبردهای زبانی همچون «توصیف کنشگر»، «قطببندی»، «تعمیم»، «اغراق» و «بیان هنجارها» در راستای پیشبرد اهداف خود استفاده میکنند. این راهبردها در 58% موارد در راستای بزرگنمایی رفتار منفی همسر (غیرخودیها) و در 27% موارد در جهت بزرگنمایی رفتار مثبت خود (خودیها) است. جامعه آماری مورد مطالعه، کمتر از دو ضلع دیگر مربع ایدئولوژیک (کوچکنمایی نکات مثبت و کوچکنمایی نکات منفی طرف مقابل) استفاده میکردند که این امر منطبق با نظریه وندایک (2006) است.
حسین حلاج زاده بناب؛ زهرا دلگیر
چکیده
ا انسان به خاطر ماهیتاش موجودی است معناساز که با نشانههای گفتمان مسلط به روالهای گفتمانی میاندیشد. زبان بهعنوان پدیدة اجتماعی، آیینة تمام نمای ایدئولوژی کنشگران زبان است. زبان همواره حاوی باورها، عقاید و افکار گویندگان آن است. ایدئولوژیها در بطن زبان پنهان میشوند و تبدیل به قراردادهای اجتماعی میشوند. زنان خواستار ...
بیشتر
ا انسان به خاطر ماهیتاش موجودی است معناساز که با نشانههای گفتمان مسلط به روالهای گفتمانی میاندیشد. زبان بهعنوان پدیدة اجتماعی، آیینة تمام نمای ایدئولوژی کنشگران زبان است. زبان همواره حاوی باورها، عقاید و افکار گویندگان آن است. ایدئولوژیها در بطن زبان پنهان میشوند و تبدیل به قراردادهای اجتماعی میشوند. زنان خواستار طلاق نیز بهعنوان کنشگران اجتماعی در عرصة دادگاههای خانواده، برای اقناع و القاء ایدئولوژیک مخاطب از انواع راهبردها و ابزارهای زبانی در این کنش اجتماعی استفاده میکنند. بنابراین، نوشتة حاضر به ساختهای منفی (نفی) در گفتمان زنان خواستار طلاق در دادگاههای خانواده بر پایة نظریةجامعه– شناخت - گفتمان وندایک (2006) پرداخته و حاصل 60 جلسه حضور در مرکز مشاورة خانواده دادگاه عمومی و انقلاب شهر زاهدان و ثبت اظهارات 45 زن خواستار طلاق 15 تا 40 ساله است. مقالة حاضر به شیوة استفادة زنان موردتحقیق از ساختهای منفی برای بیان ایدئولوژیک خواستههایشان و راههای اقناع قاضی میپردازد و نتایج پژوهش نشان میدهد که نمونههای مورد مطالعه، از ساختهای منفی، در راستای بزرگنمایی نکات مثبت خود 58 درصد، منفی طرف مقابل 80 درصد و کوچکنمایی نکات منفی خود 17/3 درصد استفاده میکنند. میتوان گفت بیشترین تلاش زنان خواستار طلاق، صرف برزگنمایی ویژگیهای منفی طرف مقابل میگردد.
ابراهیم رضاپور؛ شیوا احمدی
چکیده
هلیدی سه نوع استعارة دستوری را معرفی میکند. اسمسازی یکی از انواع استعارههای دستوری است که در فرانقش اندیشگانی مطرح است. در این پژوهش، سعی داریم که نقش استعارة دستوری اسمسازی را در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی از منظر تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به رویکرد وندایک بررسی کنیم و به این پرسشها پاسخ دهیم: 1. آیا استعارة اسمسازی ...
بیشتر
هلیدی سه نوع استعارة دستوری را معرفی میکند. اسمسازی یکی از انواع استعارههای دستوری است که در فرانقش اندیشگانی مطرح است. در این پژوهش، سعی داریم که نقش استعارة دستوری اسمسازی را در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی از منظر تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به رویکرد وندایک بررسی کنیم و به این پرسشها پاسخ دهیم: 1. آیا استعارة اسمسازی در ایجاد پیوستگی و انسجام در متن و نیز حاشیهرانی و برجستهسازی نقشی را ایفا میکند؟ 2. نقش ایدئولوژیک اسمسازی در گفتمان سیاسی فارسی و انگلیسی چیست؟ 3. تعداد استعارههای دستوری اسمسازی در متون سیاسی فارسی بیشتر است یا در متون سیاسی انگلیسی؟ شیوة جمعآوری دادهها به صورت کتابخانهای است و با بررسی 5/22 صفحه روزنامة انگلیسی (گاردین، یو اِس اِی تودی، تلگراف و نیویورک تایمز) و 5/22 صفحه روزنامة فارسی (کیهان، قدس و شرق) با موضوع مذاکرات هستهای ایران دریافتیم که استعارة اسمسازی با تغییر ساخت اطلاعی جمله (مبتدا و خبر [Theme and Rheme] و مبتداسازی [Topicalization])، ارجاع به پیشفرضها، استلزام معنایی [Entailment]، حذف عامل/ کنشگر و تغییر مدلهای ذهنی خواننده میتواند باعث حاشیهرانی و برجستهسازی شود. با استفاده از استعارة اسمسازی، بخشی از اطلاعات بیان نمیشوند و با تغییر ساختار مبتدا و خبر میتواند بار تأکیدی جمله را تغییر دهد. اسمسازی باعث میشود که نویسنده بدون اینکه نیاز باشد اطلاعات تکراری را مرور کند، به دانش پیشزمینهای خواننده ارجاع دهد (انسجام) و نیز از اسمهایی استفاده شود که معنای مفهومی مشابهی دارند (پیوستگی). همچنین، مشخص شد که بسامد این نوع استعاره در روزنامههای فارسی بیشتر از تعداد آن در روزنامههای انگلیسی است.
زهره سادات ناصری؛ جلیل اله فاروقی هندوالان؛ امین ناصری؛ ابراهیم محمدی
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی نوین در تحلیل گفتمان است که در دهههای اخیر، در طیف وسیعی از پژوهشها در رشتههای ادبیات و روانشناسی به کار گرفته شده است. اگرچه رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رابطۀ زبان، قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در اولویت قرار میدهد، اما ادبیات ملتها را نیز میتوان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبانشناختی ...
بیشتر
تحلیل گفتمان انتقادی رویکردی نوین در تحلیل گفتمان است که در دهههای اخیر، در طیف وسیعی از پژوهشها در رشتههای ادبیات و روانشناسی به کار گرفته شده است. اگرچه رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی رابطۀ زبان، قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در اولویت قرار میدهد، اما ادبیات ملتها را نیز میتوان در چارچوب گفتمان انتقادی و نقد زبانشناختی تحلیل و تفسیر کرد. تاریخ بیهقی از جمله آثاری است که بررسی آن در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی میسر است و به تحلیلگر امکان میبخشد تا رابطۀ قدرت، ایدئولوژی و گفتمان را در این اثر آشکار سازد. این پژوهش بر آن است تا با بررسی زبانشناختی داستان «مرگ بونصر مشکان» از تاریخ بیهقی، به لایههای زیرین و پنهان متن ـ یعنی وضعیت رابطۀ قدرت و ایدئولوژی در عصر غزنوی ـ برسد و با کنار هم گذاشتن ایدئولوژیهای مختلف در درون متن، به آشناییزدایی انتقادی دست پیدا کند. برای این کار، از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف استفاده میشود و متن در سه لایۀ توصیف، تفسیر و تبیین مورد تحلیل قرار میگیرد. در سطح توصیف، بیشتر بر انتخاب نوع واژگان، شخصیتها و جنبههای استعاری تأکید شده است که دیدگاه ایدئولوژیک نویسنده را بیان میکند. فضای سرد و بیروح حاکم بر داستان، اختناق اوضاع اجتماعی آن دوره و حس آزادیطلبی توأم با یأس شخصیت اصلی داستان که در کلمات و عبارات متن نهفته و نویسنده با هنرمندی تمام آنها را کنار هم آورده است، از ویژگیهای برجستۀ این بخش به شمار میآید. در سطح تفسیر، بحران عاطفی و روانی حاکم بر اجتماع آن دوران و گفتمان طیفهای مختلف با پیوندی بینامتنی تفسیر میشود. در سطح تبیین، تقابل آسایش روحی و پریشانی، تعهد و بیتعهدی، وفاداری و خیانت، دوستی و دشمنی، همگی، فضای داستان را در هیجان تقابلی فرومیبرد.