عباس صفردوست؛ عالیه کردزعفرانلو کامبوزیا
چکیده
بخش نخست این مقاله به بررسی توزیع خیشومیها در خوشههای دوهمخوانی پرداخته است. در این بخش قصد داریم الگوهای توزیعی واجهای خیشومی را در خوشههای همخوانی بشناسیم. فرض ما این است که خیشومیها در واژههایی که بهلحاظ ریشهشناختی فارسی هستند، در دو موضع C1 و C2 گرایشی قوی به توزیع تکمیلی دارند؛ بهاین معنی که حضور واج m و n، بهترتیب، ...
بیشتر
بخش نخست این مقاله به بررسی توزیع خیشومیها در خوشههای دوهمخوانی پرداخته است. در این بخش قصد داریم الگوهای توزیعی واجهای خیشومی را در خوشههای همخوانی بشناسیم. فرض ما این است که خیشومیها در واژههایی که بهلحاظ ریشهشناختی فارسی هستند، در دو موضع C1 و C2 گرایشی قوی به توزیع تکمیلی دارند؛ بهاین معنی که حضور واج m و n، بهترتیب، در دو جایگاه C1 و C2 از خوشة همخوانی با محدودیت همراه است. ازآنجا که چنین هدفی مستلزم تمایز میان واژههای فارسی (بهلحاظ ریشهشناختی) و وامواژههاست، بخش دوم این مقاله به بررسی توزیع مختصههای واجشناختی در واژههای (بهلحاظ ریشهشناختی فارسی) و وامواژهها پرداختهاست. فرض ما در این بخش این بود که توزیع مختصههای واجی در وامواژهها، نسبت به واژههای فارسی، از پراکندگی بیشتر و توزیع متوازنتری برخوردار است. با این حال، اگر وامواژهها به طبقة ساختواژی مشخصی از زبان مبداء تعلق داشته باشند، این موضوع موجب تجمع مختصههای واجی در وامواژهها و درنتیجه، پراکندگی کمتر و عدم توازن در پراکندگیشان خواهد شد. در ادامه مبادی مختلف ورود وامواژهها و تصادفیبودن فرایند وامگیری را دلیل چنین ویژگی توزیعیای عنوان کردیم. در انتها دلایلی را برای پربسامد بودن خوشه nC در زبان فارسی مطرح کردیم که تبیین ارائهشده بر اهمیت مختصه انسدادی در توصیف واجهای خیشومی تأکید دارد. دادههای این پژوهش از فهرست واژههای زایا که حاوی حدود ۵۵۰۰۰ واژه است، بهدستآمده است.
سپیده نوابزاده شفیعی
چکیده
در زبان فارسی، مانند هر زبان دیگر، واژههایی یافت میشوند که از زبانهای مختلف به امانت گرفته شدهاند. به این کلمات اصطلاحاً واژههای «قرضی»، «دخیل» یا «وامواژه» میگویند. در طول زمان و در پی رویدادهایی تاریخی، واژههایی از زبانهای یونانی، عربی، ترکی، فرانسه، انگلیسی، روسی و زبانهای دیگر به فارسی راه یافتهاند. ...
بیشتر
در زبان فارسی، مانند هر زبان دیگر، واژههایی یافت میشوند که از زبانهای مختلف به امانت گرفته شدهاند. به این کلمات اصطلاحاً واژههای «قرضی»، «دخیل» یا «وامواژه» میگویند. در طول زمان و در پی رویدادهایی تاریخی، واژههایی از زبانهای یونانی، عربی، ترکی، فرانسه، انگلیسی، روسی و زبانهای دیگر به فارسی راه یافتهاند. زبان فرانسه اولین زبان اروپایی علمی و آموزشی در ایران بوده است، بههمیندلیل، واژههای این زبان از لحاظ تعداد و کاربرد در فارسی جایگاه ویژهای دارند. برخی از واژههای بسیار متداول در فارسی، از زبان فرانسه وام گرفته شدهاند. گستردگی این واژهها به گونهای است که همۀ فارسیزبانان، از اقشار مختلف، بهطور روزمره و مداوم از واژههای فرانسه استفاده میکنند بیآنکه اطلاعی از ریشۀ آنها داشته باشند. دانشجویان و زبانآموزان زبان فرانسه، هنگام فراگیری این زبان بهمرور درمییابند که برخی از واژههای موجود در فارسی، در اصل از زبان فرانسه وام گرفته شدهاند. بدیهی است که وامواژهها از لحاظ آوایی دستخوش تغییر گشته و با سیستم آوایی فارسی هماهنگ شدهاند، اما در حوزۀ معنایی نیز تغییراتی صورت گرفته است: مثلاً، از چند معنی موجود در زبان مبدأ، تنها یک مورد وارد فارسی شده یا اینکه تغییراتی در معنی و کاربرد واژهها رخ داده است. در این پژوهش در نظر داریم تغییرات معنایی و کاربردی تعدادی از وامواژههای فرانسه را در زبان فارسی بررسی کنیم.