فاطمه نایب لوئی؛ سید مصطفی عاصی؛ آزیتا افراشی؛ مسعود قیومی
چکیده
تمایزات واژگانی میان زبانها، بیانگر تفاوت در فرهنگهای مرتبط با هر زبان است. واژههای چندمعنا در هر فرهنگ، میتواند نمودی از این قبیل تمایزات واژگانی در یک زبان باشد. در معناشناسی شناختی، رویکردهای مختلفی به پدیدۀ چندمعنایی در زبان وجود دارد؛ نظریۀ معناشناسی قالبی یکی از این رویکردها در معناشناسی شناختی است که به مسئلۀ چندمعنایی، ...
بیشتر
تمایزات واژگانی میان زبانها، بیانگر تفاوت در فرهنگهای مرتبط با هر زبان است. واژههای چندمعنا در هر فرهنگ، میتواند نمودی از این قبیل تمایزات واژگانی در یک زبان باشد. در معناشناسی شناختی، رویکردهای مختلفی به پدیدۀ چندمعنایی در زبان وجود دارد؛ نظریۀ معناشناسی قالبی یکی از این رویکردها در معناشناسی شناختی است که به مسئلۀ چندمعنایی، از منظر قالبهای معنایی نگریسته است. صورت تکاملیافتة این نظریه، در شبکۀ معنایی فریمنت، تحقق پیدا کرده است. قالبهای معنایی بستههایی معنایی هستند و هرکدام از قالبها از برخی مؤلفههای معنایی تشکیل شدهاند. روابط معنایی در این شبکه، بهصورت روابط میانقالبی ارائه شده است. در این مقاله، سعی بر آن است تا تحلیلی معنایی و پیکرهبنیاد از چندمعنایی افعال «شنیدن» و «گوشدادن» در زبان فارسی، بر مبنای اصول شبکۀ فریمنت در زبان انگلیسی، ارائه شود. برایناساس، دو کلیدواژۀ مذکور، در پیکرههای موجود در پایگاه دادۀ زبان فارسی، بررسی شدند و از میان مفاهیم موجود در جملات شاهد، هفت قالب معنایی «حس فعال»، «ادراک حسی»، «جستجو»، «آگاهی»، «فهمیدن»، «اطاعت» و «توجه» و سه رابطۀ میانقالبی «توارث» میان قالب والد «ادراک» و فرزند «حس فعال» و قالب والد «ادراک» و فرزند «ادراک حسی» و قالب والد «آگاهی» و فرزند «فهمیدن»، یک رابطۀ میانقالبی «کاربرد» میان قالب والد «توجه» و فرزند «حس فعال» و یک رابطۀ میانقالبی «بیشتر» میان قالبهای «حس فعال» و «ادراک حسی» استخراج شد. نتایج تحلیلهای انجامشده نشان میدهد که رویکرد حاضر به پدیدۀ چندمعنایی، رویکردی کارآمد برای بررسی چندمعنایی افعال «شنیدن» و «گوشدادن» در زبان فارسی است.
مسعود قیومی
چکیده
بیماری همهگیر کرونا موجب تغییراتی در سبک زندگی روزمره، مانند کاهش مراودات اجتماعی و ایجاد فاصلهگذاری اجتماعی، شده است. در این پژوهش، دو هدف را پیگیری کردهایم. هدف نخست تحلیل الگوریتمی نظرات و پیامهای مرتبط با کرونا به زبان فارسی است که توسط افراد مختلف، در دو رسانۀ اجتماعی توییتر و اینستاگرام، منتشر میشود. برای این هدف، ...
بیشتر
بیماری همهگیر کرونا موجب تغییراتی در سبک زندگی روزمره، مانند کاهش مراودات اجتماعی و ایجاد فاصلهگذاری اجتماعی، شده است. در این پژوهش، دو هدف را پیگیری کردهایم. هدف نخست تحلیل الگوریتمی نظرات و پیامهای مرتبط با کرونا به زبان فارسی است که توسط افراد مختلف، در دو رسانۀ اجتماعی توییتر و اینستاگرام، منتشر میشود. برای این هدف، با استفاده از مدلسازی موضوعی، بهعنوان یک شیوۀ تحلیل محتوایی داده، دادهها را به موضوعات انتزاعی خوشهبندی کردهایم. هدف دیگر، یافتن رابطۀ همبستگی بین موضوعات در نظرات و هشتگهای بهکاررفته در نظرات است. برای تحقق این هدف، با گردآوری نظرات و پیامهای خزششدۀ مربوط به کرونا از این دو رسانه، یک پیکرۀ زبانی تهیه شده است. از تحلیل محتوایی نظرات این پیکره، 24 موضوع انتزاعی به دست آمد که بهصورت دستی برچسبگذاری شد تا این موضوعها هویت پیدا کنند. با بررسی دادههای این پیکره و آمار بهدستآمده از پردازش موضوعی آنها، میتوان گمانهزنی کرد که حدود 25٪ از نظرات این پیکره بر دو موضوع «سیاسی» و «اجتماعی» متمرکز است. 10 موضوع دانهریز این پیکره، یعنی 35٪ از حجم نظرات، به خود ویروس کرونا و ماهیت همهگیری آن مربوط است که بیانگر اهمیت توجه به رسانههای اجتماعی برای آگاهسازی و نشر اطلاعات است. علاوهبرآن، فرضیۀ وجود رابطه بین هشتگها و موضوعها، با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، از نظر آماری مورد بررسی قرار گرفت. برای 20 موضوع، همبستگی بالا بین موضوع و تعدادی از هشتگها یافت شد؛ ولی برای 4 موضوع این همبستگی یافت نشد. از این پژوهش میتوان برای افزایش انسجام درونی متن و پیشبینیپذیری هشتگها استفاده کرد.