فهیمه خداوردی؛ گلناز مدرسی قوامی؛ مجتبی منشی زاده
چکیده
همخوان/k/ در ساخت مضارع برخی فعلهای فارسی باستان و بعضی صورتهای غیرِفعلی آن، در بافت /V_[a, e]/ به آواهای[ʧ] و [z] تبدیل شدهاست و در ساخت ماضی همان افعال در بافت /V_[t]/، به آوای [x] تغییر کردهاست. مقالة حاضر به بررسی پایههای صوتشناختی این تضعیف درزمانی در قالب واجشناسی آزمایشگاهی میپردازد. به منظور بازسازی بافت آوایی این تغییرات ...
بیشتر
همخوان/k/ در ساخت مضارع برخی فعلهای فارسی باستان و بعضی صورتهای غیرِفعلی آن، در بافت /V_[a, e]/ به آواهای[ʧ] و [z] تبدیل شدهاست و در ساخت ماضی همان افعال در بافت /V_[t]/، به آوای [x] تغییر کردهاست. مقالة حاضر به بررسی پایههای صوتشناختی این تضعیف درزمانی در قالب واجشناسی آزمایشگاهی میپردازد. به منظور بازسازی بافت آوایی این تغییرات تاریخی، صورتهایی از فارسی امروز که دارای بافتهای فوق هستند، توسط دو گویشور مرد فارسی معیار دو بار تکرار شدند. تحلیل صوتشناختی نمونهها که بهوسیلة نرمافزار پرت نسخة ۵۳۶۳ ضبط شدند و نتایج آزمون تی نمونههای مستقل نشاندادند که پیشینبودن و تکیهبربودن واکههای [á, é] دلیل پیشینشدگی [k] و دمیدگی و قرارگیری آن در بافت میانواکهای، انگیزة انسایشی/ سایشیشدگی آن است. در این بافت، ویژگیهای صوتشناختی انسدادی پیشین [c] و انسایشی [ʧ] به یکدیگر و در مواردی، به سایشی [ʃ] و حتی [s] شبیهاند. [c] در بافت /V_t/ نیز، ویژگیهای آوایی سایشی را نشان میدهد و در برخی پارامترها، به [x] نزدیک است. بنابراین، [c] در این بافتها، مستعد تبدیل و تعبیر به آواهای انسایشی/ سایشی است.
عبداله عزت دوست سه ساری؛ مجتبی منشی زاده؛ حیات عامری
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی حالت کنایی درگویش تالشی میپردازد. این گویش در مناطقی از گیلان رایج است و به سه گونه عمده، یعنی مرکزی، شمالی و جنوبی تقسیم میشود. گونه مورد بررسی در این مقاله از نوع جنوبی است که در روستای سهسار رایج است. دادههای این پژوهش بهصورت میدانی و از طریق مصاحبه با سی گویشور جمعآوری شدهاند. موضوع حالت کنایی به تفاوت ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی حالت کنایی درگویش تالشی میپردازد. این گویش در مناطقی از گیلان رایج است و به سه گونه عمده، یعنی مرکزی، شمالی و جنوبی تقسیم میشود. گونه مورد بررسی در این مقاله از نوع جنوبی است که در روستای سهسار رایج است. دادههای این پژوهش بهصورت میدانی و از طریق مصاحبه با سی گویشور جمعآوری شدهاند. موضوع حالت کنایی به تفاوت و شباهت رفتاری فاعل بندهای لازم و متعدی و همچنین مفعول بند متعدی میپردازد. این گویش دارای حالت کنایی گسسته است. به این معنی که در بندهای زمان حال از الگوی فاعلی ـ مفعولی و در بندهای متعدی زمان گذشته (غیر استمراری) از الگوی کنایی ـ مطلق بهره میبرد. این پژوهش در پاسخ به این سؤالها انجام شده است: آیا تنها حالتنمای i- نشانگر حالت کنایی و ساخت کنایی در این گویش است؛ چه ساختهایی میتوانند در این گویش از نوع کنایی باشند و حالت کنایی در این گویش وابسته به چه عواملی است. پس از بررسی شواهد زبانی این نتایج به دست آمد: ساخت کنایی در این گویش تنها محدود به حالتنمای کنایی نیست، بلکه وجود ضمایر غیرفاعلی، صورتهای جمع مختوم به -unدر یک ساخت و زمان گذشته و نمود کامل جمله از نشانگرهای ساخت کنایی هستند. بهطور کلی میتوان چنین نتجهگیری کرد که حالت کنایی در این گویش وابسته به زمان گذشته و نمود کامل است.