سپهر صدیقی نژاد؛ عباسعلی آهنگر؛ بهروز برجسته دلفروز؛ شهلا شریفی
چکیده
با تحلیل شیوۀ بازنماییِ نظامهای حالتنمایی و مطابقه در بَشاگَردی (شمالی و جنوبی) براساس نظریۀ ردهشناسیِ کلاسیک کامری (1978) و سپس، ارزیابی دقیق یافتهها براساس نظریۀ ردهشناسیِ نوین زوارْت و لینْدِنبِرگ (2021)، جستار حاضر میکوشد به تبیینی نظاممند از عملکرد ردهشناختیِ آن نظامها، و نیز از الگوی کلی انطباق در این ...
بیشتر
با تحلیل شیوۀ بازنماییِ نظامهای حالتنمایی و مطابقه در بَشاگَردی (شمالی و جنوبی) براساس نظریۀ ردهشناسیِ کلاسیک کامری (1978) و سپس، ارزیابی دقیق یافتهها براساس نظریۀ ردهشناسیِ نوین زوارْت و لینْدِنبِرگ (2021)، جستار حاضر میکوشد به تبیینی نظاممند از عملکرد ردهشناختیِ آن نظامها، و نیز از الگوی کلی انطباق در این گونهها دست یابد. در این راستا، دادههای پژوهش با تکمیل پرسشنامه و گفتگو با ده گویشور بومی گردآوری و تحلیل گردیده است. براساس یافتههای پژوهش، حالتنمایی و مطابقۀ این گونهها در زمان غیرگذشته، بهطور یکسان پیرو الگوی غالب (کاملِ) مفعولی است و الگوی کلی انطباقِ «وارونۀ مستقیمـغیرمستقیم» را نشان میدهد. در برابر آن، حالتنمایی و مطابقۀ آنها در زمان گذشته، بهطور یکسان تابع الگوی غالب (کاملِ) کُنایی است و الگوی کلی انطباقِ «همسان» را نشان میدهد. همچنین، ناشی از خصوصیت گذرایی فعل، این دو گونۀ زبانی در زمان غیرگذشته، بهطور یکسان الگوی تناوبیِ (کاملِ) کُنایی را برای بازنمایی نظامهای حالتنمایی و مطابقه، و در زمان گذشته نیز بهطور یکسان الگوی تناوبیِ (کاملِ) سهبخشی را برای بازنمایی نظام حالتنمایی بهکار میگیرند. با وجود این، الگوی مطابقۀ بَشاگَردی در زمان گذشته، فاقد هرگونه الگوی تناوبی و الگویی یکدست است.
حامد مولایی کوهبنانی؛ علی علی زاده؛ شهلا شریفی
چکیده
«دستور گفتمانینقشی»، که در بسیاری از فرضیات خود با دستور نقشگرای دایک (1970) مشترک است، در سال 2008، از جانب هنگولد و مکنزی معرفی شد. دایک عقیده داشت که هر الگوی دستوری، که قادر باشد به سطوح کفایت ردهشناختی، روانشناختی و کاربردشناختی دست یابد، دستوری کامل است. دستور گفتمانینقشی، بهمنظور دستیابی به کفایت روانشناختی، فرایند ...
بیشتر
«دستور گفتمانینقشی»، که در بسیاری از فرضیات خود با دستور نقشگرای دایک (1970) مشترک است، در سال 2008، از جانب هنگولد و مکنزی معرفی شد. دایک عقیده داشت که هر الگوی دستوری، که قادر باشد به سطوح کفایت ردهشناختی، روانشناختی و کاربردشناختی دست یابد، دستوری کامل است. دستور گفتمانینقشی، بهمنظور دستیابی به کفایت روانشناختی، فرایند تولید گفتار را بهصورت بالابهپایین سازماندهی میکند، بهمنظور دستیابی به کفایت کاربردشناختی، کنشگفتمان را واحد اصلی مطالعه معرفی میکند و ترتیب سطوح زبانی را به گونهای طراحی میکند که واحدهای کاربردی و معنایی (نقش) بر واحدهای صرفینحوی و واجی (صورت) حاکمیت دارند. بهمنظور دستیابی به کفایت ردهشناختی نیز، 84 الگوی ترتیب سازهای معرفی شده است. در این نظریه، واحدهای زبانی براساس نقش ویژۀ خود در سطح بینافردی و براساس طبقۀ معنایی در سطح بازنمودی تولید میشوند و سپس، وارد مرحلۀ رمزگذاری در دو سطح صرفینحوی و واجی میشوند. در این پژوهش، ضمن معرفی اصول کلی این نظریۀ دستوری، بهدنبال آن خواهیم بود تا نحوۀ تولید کنشگفتمان در این دستور را با مثالهای فارسی ارائه دهیم تا در خلال آن، کاراییهای این دستور در جهت تبیین تعدادی از پدیدههای گفتمانی و دستوری فارسی نمایان شود.