شایسته سادات موسوی
چکیده
برخی از مهمترین دستاوردهای نوین زبانشناسی شناختی با بازگشت به مفاهیمِ سنن ادبی و اتکا به اهمیت آنها در شکلگیری فرایند تفکر همراه بوده است. یکی از این دستاوردها، نقش داشتنِ سازوکارهایی همچون استعاره، مجاز، تمثیل و... در فرایندِ شناخت است. ازاینمیان، استعاره و مجاز همواره مقولههای مهمتری بودهاند. این دو مقوله تا مدتها در ...
بیشتر
برخی از مهمترین دستاوردهای نوین زبانشناسی شناختی با بازگشت به مفاهیمِ سنن ادبی و اتکا به اهمیت آنها در شکلگیری فرایند تفکر همراه بوده است. یکی از این دستاوردها، نقش داشتنِ سازوکارهایی همچون استعاره، مجاز، تمثیل و... در فرایندِ شناخت است. ازاینمیان، استعاره و مجاز همواره مقولههای مهمتری بودهاند. این دو مقوله تا مدتها در تاریخِ بلاغت غرب، از آرایههای تزئینیِ کلام به حساب میآمدند و نوعِ ارتباط و نسبتِ میان آن دو مطرح نبود. در ادوارِ بعدی، این دو حتی رابطهای تقابلی پیدا کردند. یافتههای اخیر زبانشناسیِ شناختی این دو مقوله را اندکی به هم نزدیکتر میکند. همانطور که در این تحقیق نشان دادهایم، زبانشناسانِ شناختی حضورِ عاملِ مجاورت را در شکلگیری بعضی از انواعِ استعارههای مفهومی تأیید میکنند، اما بعضی از دیگر انواع را فارغ از مجاز میدانند. ما کوشیدهایم نشان دهیم که عاملِ مجاورت (همنشینی) که در شکلگیریِ مجاز عاملِ اساسی است، در هر استعارهای موجود است. بحث و بررسی این تحقیق دربارۀ رابطۀ مجاز و استعاره در بلاغت اسلامی، گویای آن است که در شکلگیریِ استعاره، نخست بایست همردگی و مجاورت عناصر اتفاق بیفتد و بلاغیونِ اسلامی بههمیندلیل هر استعارهای را زاییدۀ مجاز میدانستند. ما از طریق نظریۀ «مقولهبندی» نشان دادهایم که زبانشناسیِ شناختی خود مجهز به سازوکارهایی است که ثابت میکنند در انواعِ استعارههای مفهومی، باید نخست همنشینی و همردگی عناصر اتفاق بیفتد (مجاز مفهومی)، سپس شکلگیری استعاره ممکن شود.
غزل باغبانی؛ فاطمه کرمپور
چکیده
اصطلاحها، بخش جدانشدنی از زبان را تشکیل میدهند و در گفتار روزمرۀ افراد بهوفور یافت میشوند. اصطلاحها دارای ساخت معنایی پیچیدهای هستند و درک معنا، مفهوم و پیام اصلی آنها، مستلزم درنظرگرفتن کاربرد معنای مجازی باتوجهبه حوزههای معنایی متفاوتشان است. در پژوهش حاضر، نگارندگان با کمک نظریۀ آمیختگی مفهومی فوکونیه و ترنر ...
بیشتر
اصطلاحها، بخش جدانشدنی از زبان را تشکیل میدهند و در گفتار روزمرۀ افراد بهوفور یافت میشوند. اصطلاحها دارای ساخت معنایی پیچیدهای هستند و درک معنا، مفهوم و پیام اصلی آنها، مستلزم درنظرگرفتن کاربرد معنای مجازی باتوجهبه حوزههای معنایی متفاوتشان است. در پژوهش حاضر، نگارندگان با کمک نظریۀ آمیختگی مفهومی فوکونیه و ترنر (2002)، به تبیین معنایی اصطلاحهای فارسی پرداختهاند. روش پژوهش حاضر، از نوع کیفی است. نگارندگان به بررسی بیشمار اصطلاح در زبان فارسی پرداختهاند؛ اما بهدلیل کمبود فضا، برای تحلیل دادههای خود در این پژوهش به 15 نمونه از اصطلاحهای رایج زبان فارسی اکتفا کردهاند. نتیجه حاکی از آن بود که نظریۀ آمیختگی مفهومی، به تبیین و توصیف اصطلاحها کمک میکند، بدین صورت که از تلفیق مفهومی عناصر تصویرسازی و فضای تصویری موجود در اصطلاحها، میتوان به معنا و مفهوم آنها پی برد.
الهام ثباتی
چکیده
حس بینایی یکی از مهمترین حواس انسان در درک و دریافت دادههای محیطی است و نقشی اساسی در شناخت و پردازش بسیاری از رفتارها دارد. ازاینرو، انتظار میرود که عملکرد افراد نابینا در فرایند فراگیری زبان و اکتساب مهارتهای شناختی از جنبههای گوناگون با عملکرد افراد بینا متفاوت باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسۀ مفاهیم استعاری ...
بیشتر
حس بینایی یکی از مهمترین حواس انسان در درک و دریافت دادههای محیطی است و نقشی اساسی در شناخت و پردازش بسیاری از رفتارها دارد. ازاینرو، انتظار میرود که عملکرد افراد نابینا در فرایند فراگیری زبان و اکتساب مهارتهای شناختی از جنبههای گوناگون با عملکرد افراد بینا متفاوت باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسۀ مفاهیم استعاری عشق در گفتار روزمرۀ بزرگسالان بینا و نابینای دوزبانه کردی ـ فارسی انجام شد. بهاینمنظور، دادههای پژوهش از طریق مصاحبه با 50 گویشور بزرگسال بینا و نابینای دوزبانۀ کردی ـ فارسیزبان در ردۀ سنی 18 تا70 سال در استان ایلام گردآوری شد. تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و آمار استنباطی در نرمافزار SPSS نسخه 22 صورت گرفت. بر اساس یافتههای پژوهش، از نظر فراوانیِ تعداد استعارهها، تفاوت معنیداری بین بزرگسالان بینا و نابینا وجود نداشت، اما فراوانی منشأهای حسی بهکاررفته برای قلمروهای مبدأ عشق در گفتار این دو گروه با یکدیگر متفاوت بود، بهطوریکه افراد نابینا برای بیان عشق بهطور معنیداری حس شنوایی را بیشتر از افراد بینا به کار بردند. در برخی استعارات نیز، آزمودنیها از قلمروهای مبدأ خاصی برای بیان عشق استفاده کرده بودند که به نظر میرسید بازتابی از تأثیرات فرهنگی باشد. افزونبراین، دستاوردهای این پژوهش میتواند با کمک به برطرفکردن مشکلات زبانی افراد نابینا، منجر به تعامل بیشتر این افراد با اجتماع شود.
سیده مهدیس میرزاده؛ ارسلان گلفام؛ مهناز کربلایی صادق
چکیده
درک چگونگی تجلی یک اطلاعِ ذهنی در سطح زبان، همواره از مهمترین دغدغههای زبانشناسان شناختی بوده است. اصطلاحات، بهعنوان سازههای نمایانگر فرهنگ و هویت ملی هر اهل زبانی، میتوانند نقش مؤثری در شناخت مفاهیم و مطالعات زبانی ایفا کنند. این پژوهش طرحی است در حوزۀ مقایسۀ الگوی رفتارشناختی دو زبان از شاخۀ هندواروپایی که در آن، به ...
بیشتر
درک چگونگی تجلی یک اطلاعِ ذهنی در سطح زبان، همواره از مهمترین دغدغههای زبانشناسان شناختی بوده است. اصطلاحات، بهعنوان سازههای نمایانگر فرهنگ و هویت ملی هر اهل زبانی، میتوانند نقش مؤثری در شناخت مفاهیم و مطالعات زبانی ایفا کنند. این پژوهش طرحی است در حوزۀ مقایسۀ الگوی رفتارشناختی دو زبان از شاخۀ هندواروپایی که در آن، به شیوۀ کتابخانهای و با نمونهگیری هدفمند، پیکرهای مشتمل بر صد اصطلاح فارسی و معادل انگلیسی آنها، از کتاب عبارات و اصطلاحات رایج فارسی باطنی (1392)، انتخاب شده و به روش توصیفیـتحلیلی، موردبررسی قرار گرفته است. سپس، دادهها براساس طرحوارههای تصوری جانسون (1987)، تحلیل شدهاند. نتایج بهدستآمده نشان میدهند که فرایند قالبریزی طرحوارهای اصطلاحات در این دو زبان، به شش صورت کلی امکانپذیر است و در بیشتر موارد، قالبریزی طرحوارهای اصطلاحات در این دو زبان مشابه است. اصطلاحات زبان انگلیسی، بهلحاظ طرحوارهای، بیشترین شباهت را با اطلاعِ ذهنی گویشوران خود نشان میدهند و طرحوارههای قدرتی و حرکتی نیز، بهترتیب، بیشترین سهم را در قالبریزی اصطلاحات دو زبان فارسی و انگلیسی دارند.
محمدمهدی اسماعیلی
چکیده
جنس دستوری یکی از مقولههای دستوری اسم بـه شـمار مـیآیـد کـه در بسیاری از زبانهای ایرانی نو مشاهده میشود، گرچه نحـوة متجلـیشـدن آن در این زبـانهـا متفاوت است. ازآنجاکه جنس دستوری ابیانهای (از مجموعه گویشهای مرکزی ایران) ارتباط منسجمی با صورتِ واژهها ندارد و نشانگرهای صوری مشخصی (بهجز برخی اسمهای مختوم به واکه) برای ...
بیشتر
جنس دستوری یکی از مقولههای دستوری اسم بـه شـمار مـیآیـد کـه در بسیاری از زبانهای ایرانی نو مشاهده میشود، گرچه نحـوة متجلـیشـدن آن در این زبـانهـا متفاوت است. ازآنجاکه جنس دستوری ابیانهای (از مجموعه گویشهای مرکزی ایران) ارتباط منسجمی با صورتِ واژهها ندارد و نشانگرهای صوری مشخصی (بهجز برخی اسمهای مختوم به واکه) برای جنس مذکر و مؤنث موجود نیست، برایناساس برای تعیین وضعیت جنس در این گویش، طبق چارچوب نظری ارائهشده توسط کوربِت، از مطابقه بهعنوان مهمترین معیار تشخیص جنس استفاده شده است. مقالة حاضر با ارائة شواهد و نمونههایی از گویش ابیانهای که به روش میدانی و از طریق مصاحبه با چهار گویشور ابیانهای گردآوری شده، به دنبال آن است که گسترة مطابقة جنس دستوری را مشخص سازد. این بررسی نشانگر آن بوده است که مطابقه در دو سطح گروه اسمی و بند رخ میدهد. جنس دستوریِ اسم بهعنوان هستة گروه اسمی، صورت صرفی برخی از اصلیترین وابستههای خود، مانند عددِ «یک»، صفت بیانی، صفت اشاره، مسندِ مختومبه واکة /ɑ-/، عدد ترتیبی، نشانة معرفه، صفت تفضیلی و حتی کمینمایِ «بیشتر» را تعیین میکند و از طرفی، در سطحِ بند نیز بر ویژگی مطابقة فعل با فاعل (صورت سوم شخص مفردِ ماضی) و مفعول (فقط در ساختهای ماضی) تأثیر میگذارد. همچنین، چون تمایز دو جنس مذکر و مؤنث فقط در شمار مفرد دیده میشود و در شمار جمع این تمایز منتفی است، مطابقه در ابیانهای را باید از نوع همگرا محسوب کرد.
هادی آرزومندی؛ داود مدنی
چکیده
مقاله حاضر به بررسی نشانگرهای معرفتشناسی در میزگردهای سیاسی- اجتماعی در شبکههای سیمای جمهوری اسلامی ایران از منظر گفتمان انتقادی بر اساس دیدگاه هایلند (2005) و فرکلاف (2001) پرداخته است. در این پژوهش 20 برنامه گزینششده میزگردهای سیاسی- اجتماعی شبکههای 1، 2، 3 و 4 انتخاب شده اند که به روش کیفی و کمی بهصورت تمام شماری با استفاده از نمونهگیری ...
بیشتر
مقاله حاضر به بررسی نشانگرهای معرفتشناسی در میزگردهای سیاسی- اجتماعی در شبکههای سیمای جمهوری اسلامی ایران از منظر گفتمان انتقادی بر اساس دیدگاه هایلند (2005) و فرکلاف (2001) پرداخته است. در این پژوهش 20 برنامه گزینششده میزگردهای سیاسی- اجتماعی شبکههای 1، 2، 3 و 4 انتخاب شده اند که به روش کیفی و کمی بهصورت تمام شماری با استفاده از نمونهگیری هدفمند، موردبررسی و تحلیل قرارگرفته اند. متغیرهای موردبررسی در این پژوهش شامل، جنسیت کارشناسان، زنده و یا ضبطشده بودن برنامهها، تعداد کارشناسان موجود در برنامه، دانشگاهی بودن و یا غیردانشگاهی بودن کارشناسان میباشند تا مشخص گردد آیا توزیع عناصر معرفتشناسی در میزگردهای سیاسی- اجتماعی زنده و ضبطشده با حضور منتقدان زن و مرد و همچنین عوامل دانشگاهی و غیردانشگاهی متفاوت است؟ همچنین آیا توزیع عناصر معرفتشناسی در میزگردهای سیاسی - اجتماعی ضبطشده با حضور یک یا چند منتقد متفاوت است؟ تفاوت توزیع عناصر معرفتشناسی ازنظر تحلیل کلام با الگوی فرکلاف چگونه توجیه میشود؟ نتایج نشان داد که توزیع عناصر معرفتشناسی، یقین نما، تردید نما و نگرش نما در برنامههای میزگردهای سیاسی- اجتماعی در صدا و سیمای جهوری اسلامی ایران بر اساس جنسیت کارشناسان، زندهبودن و یا ضبطشده بودن برنامه، دانشگاهی بودن و یا غیردانشگاهی بودن کارشناسان و یا حضور یک یا چند کارشناس در برنامه متفاوت میباشد، همچنین ازنظر الگوهای تحلیل کلام، نوع کاربرد ابزارهای معرفتشناسی در گفتمان کارشناسان قابل توجیه میباشد
حسین میهمی؛ رجب اسفندیاری
چکیده
فرهنگ به عنوان جزء اصلی و جدانشدنی در کنار آموزش قرار میگیرد. یکی از حوزه هایی که این رابطه در آن نمایان است، آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم یا خارجی می باشد. به دلیل گستردگی زبان انگلیسی در جهان و استفاده از این زبان به عنوان زبان نشر علم و تکنولوژی های جدید، حوزه آموزش زبان انگلیسی با اهداف ویژه ایجاد شده است که فراگیران را در ...
بیشتر
فرهنگ به عنوان جزء اصلی و جدانشدنی در کنار آموزش قرار میگیرد. یکی از حوزه هایی که این رابطه در آن نمایان است، آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم یا خارجی می باشد. به دلیل گستردگی زبان انگلیسی در جهان و استفاده از این زبان به عنوان زبان نشر علم و تکنولوژی های جدید، حوزه آموزش زبان انگلیسی با اهداف ویژه ایجاد شده است که فراگیران را در جهت توانش زبانی و ارتباطی در رشته های مختلف با استفاده از زبان انگلیسی تحت آموزش قرار می دهد. از این رو، هدف از انجام این پژوهش، بررسی محتوا و عناصر فرهنگی کتابهای آموزش زبان انگلیسی با اهداف عمومی و ویژه که در رشتههای اقتصاد و مدیریت، حسابداری و روانشناسی در دانشگاههای ایران تدریس میشود میباشد. با توجه به این هدف، با اساتید 10 دانشگاه در رشتههای یادشده مصاحبهای صورت گرفت تا کتابهایی که بیشترین استفاده را در آموزش زبان انگلیسی عمومی و ویژه از آنها میشود به دست بیاید. این کتابها با توجه به چارچوب محتوای فرهنگی (Cortazzi and Jin (1999 و عناصر فرهنگی Adaskou, Britten, and Fahsi (1990) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که اختلاف معناداری در دربرگیرندگی محتوا و عناصر فرهنگی کتابهای آموزش زبان انگلیسی با اهداف ویژه و عمومی وجود دارد. این نتایج نشان داد که کتابهای آموزش زبان انگلیسی با اهداف ویژه دربرگیرنده محتوا و عناصر فرهنگی لازم برای تقویت ارتباطات علمی زبانآموزان نیستند. در پایان پیشنهاداتی جهت بهبود وضعیت آموزش فرهنگ در آموزش زبان انگلیسی با اهداف ویژه ارائه شده است.
مریم دانشگر
چکیده
تنوع قومی در ایران که تنوع زبانی را در پی دارد، از نخستین سال تحصیل در مدرسه، آموزش را تحت تأثیر قرار میدهد و لازم است در برنامهریزیهای آموزشی موردتوجه قرار گیرد. در چنین صورتی، ضعف تسلط بر زبان فارسی در پیشرفت تحصیلی کودکان دوزبانه اختلال ایجاد نمیکند. پژوهش حاضر باتوجهبه این مسأله و با هدف بررسی وضعیت مهارتهای زبانی دانشآموختگان ...
بیشتر
تنوع قومی در ایران که تنوع زبانی را در پی دارد، از نخستین سال تحصیل در مدرسه، آموزش را تحت تأثیر قرار میدهد و لازم است در برنامهریزیهای آموزشی موردتوجه قرار گیرد. در چنین صورتی، ضعف تسلط بر زبان فارسی در پیشرفت تحصیلی کودکان دوزبانه اختلال ایجاد نمیکند. پژوهش حاضر باتوجهبه این مسأله و با هدف بررسی وضعیت مهارتهای زبانی دانشآموختگان دوزبانه و فارسیزبان ایرانی انجام شد. جامعة آماری پژوهش تمامی دانشآموزان سال دوازدهم بودند و نمونۀ آماری از شهرهای اراک، تبریز، ساری، سنندج، شیراز، یاسوج و یزد ـ با روش نمونهگیری خوشهای و چندمرحلهای تصادفی ـ دریافت شد. روش تحقیق پیمایشی بود. علاوهبر شاخصهای آمار توصیفی، در بخش آمار استنباطی از آزمونهای ناپارامتری منویتنییو و کروسکالوالیس و آزمون پارامتری تیتست و تحلیل واریانس استفاده شد. تحلیل دادههای کمی و کیفی تحقیق نشان داد که فاصله میان نتایج دانشآموختگان فارسیزبان و دوزبانه در مهارتهای خواندن، نوشتن، شنیدن و سخنگفتن معنادار و در همة مهارتها عملکرد فارسیزبانها، بهتر از دوزبانهها است. این نتایج حتی با افزودن متغیرهای جنسیت و رشتۀ تحصیلی و مقایسۀ میانگین بهترین امتیاز دوزبانهها با ضعیفترین امتیاز فارسیزبانان نیز صادق بود. تفاوت معنادار میان تسلط دانشآموختگان فارسیزبان و دوزبانۀ ایرانی در تمامی مهارتها نشان داد که تلاشهای صورتگرفته در دورة دوازدهسالۀ آموزش رسمی کافی نبوده و یا از کفایت لازم برخوردار نبوده است. باتوجهبه تنوع زبانی کشور ایران، پیشنهادهایی در مقالۀ حاضر مبتنی بر ضرورت تجدیدنظر در برنامههای کنونی آموزشوپرورش با نگاه ویژه به دورههای پیش از دبستان و سهسالة اول ابتدایی ارائه شد.
حامد مولایی کوهبنانی؛ علی علی زاده؛ شهلا شریفی
چکیده
«دستور گفتمانینقشی»، که در بسیاری از فرضیات خود با دستور نقشگرای دایک (1970) مشترک است، در سال 2008، از جانب هنگولد و مکنزی معرفی شد. دایک عقیده داشت که هر الگوی دستوری، که قادر باشد به سطوح کفایت ردهشناختی، روانشناختی و کاربردشناختی دست یابد، دستوری کامل است. دستور گفتمانینقشی، بهمنظور دستیابی به کفایت روانشناختی، فرایند ...
بیشتر
«دستور گفتمانینقشی»، که در بسیاری از فرضیات خود با دستور نقشگرای دایک (1970) مشترک است، در سال 2008، از جانب هنگولد و مکنزی معرفی شد. دایک عقیده داشت که هر الگوی دستوری، که قادر باشد به سطوح کفایت ردهشناختی، روانشناختی و کاربردشناختی دست یابد، دستوری کامل است. دستور گفتمانینقشی، بهمنظور دستیابی به کفایت روانشناختی، فرایند تولید گفتار را بهصورت بالابهپایین سازماندهی میکند، بهمنظور دستیابی به کفایت کاربردشناختی، کنشگفتمان را واحد اصلی مطالعه معرفی میکند و ترتیب سطوح زبانی را به گونهای طراحی میکند که واحدهای کاربردی و معنایی (نقش) بر واحدهای صرفینحوی و واجی (صورت) حاکمیت دارند. بهمنظور دستیابی به کفایت ردهشناختی نیز، 84 الگوی ترتیب سازهای معرفی شده است. در این نظریه، واحدهای زبانی براساس نقش ویژۀ خود در سطح بینافردی و براساس طبقۀ معنایی در سطح بازنمودی تولید میشوند و سپس، وارد مرحلۀ رمزگذاری در دو سطح صرفینحوی و واجی میشوند. در این پژوهش، ضمن معرفی اصول کلی این نظریۀ دستوری، بهدنبال آن خواهیم بود تا نحوۀ تولید کنشگفتمان در این دستور را با مثالهای فارسی ارائه دهیم تا در خلال آن، کاراییهای این دستور در جهت تبیین تعدادی از پدیدههای گفتمانی و دستوری فارسی نمایان شود.
سیمین میکده؛ ورنر زومر؛ سید امیر حسین بتولی
چکیده
مخچه با تمام نواحی کلیدی شبکه کنترل زبان در ارتباط است. در حال حاضر، نقش مخچه بهعنوان بخشی از شبکههای مسئول پردازش ویژگیهای دستوری تشخیص داده شده است. مطالعات بالینی و تصویربرداری نیز مشارکت مخچه را در پردازش دستور تأیید کردهاند. پژوهش حاضر در صدد است تا فعالیت مخچه را در پردازش همزمان زبان اول و دوم در افراد دوزبانه ...
بیشتر
مخچه با تمام نواحی کلیدی شبکه کنترل زبان در ارتباط است. در حال حاضر، نقش مخچه بهعنوان بخشی از شبکههای مسئول پردازش ویژگیهای دستوری تشخیص داده شده است. مطالعات بالینی و تصویربرداری نیز مشارکت مخچه را در پردازش دستور تأیید کردهاند. پژوهش حاضر در صدد است تا فعالیت مخچه را در پردازش همزمان زبان اول و دوم در افراد دوزبانه متوازن بررسی کند. بهاینمنظور، 36 دوزبانۀ ترکی ـ فارسی (21 زن) انتخاب شدند که زبان دومشان را بهطور رسمی از سن 7 سالگی آموخته بودند. بر اساس شاخص تسلط دوزبان، در شرکتکنندگان هیچ تفاوتی بین سطوح بالای بسندگی به زبان اول (ترکی) و زبان دوم (فارسی) مشاهده نشد. شرکتکنندگان یک آزمون قضاوت دستوریبودگی شنیداری با الگوی زبانگردانی جایگزین را اجرا کردند و تصاویر fMRI با استفاده از یک پروتکل استاندارد اخذ میشد. با دو رویکرد کل ـ مغز و ناحیۀ موردنظر fMRI وابستهبهرویداد در حین پردازش نحوی بررسی شد. بهدنبال شناسایی فعالیت دوجانبۀ مخچه در رویکرد کل ـ مغز، درصد تغییر سیگنال بهعنوان معیار «شدت» برای هر شرکتکننده در ناحیۀ مخچه مطابق با اطلس هاروارد ـ آکسفورد در FSL استخراج و تجزیهوتحلیل آماری آن با استفاده از نرمافزار SPSS انجام شد. نتایج حاضر نشان از برتری نیمکرۀ راست در پردازش زبان دوزبانهها داشت که این مسأله مؤید آن است که مخچۀ راست در کنترل زبان دخالت بیشتری دارد. افزونبراین، دوزبانهها فعالیت بیشتری را برای زبان اول در مقایسه با زبان دوم در ناحیۀ مخچه نشان دادند که این نتیجه بر تأثیرات تسلط زبان معکوس در دوزبانههای ترکی ـ فارسی صحه میگذارد.
زهرا رجبی فرد؛ بهرام مدرسی؛ فروغ کاظمی
چکیده
پژوهش حاضر در چارچوب نظری ساخت اطلاع لمبرکت به مطالعه موردی مبتدا در تبلیغات بازرگانی پرداخته است. بهاینمنظور، 282 تبلیغ بازرگانی از تلویزیون، اینترنت، رادیو، بیلبورد و پوسترهای تجاری انتخاب شدهاند. پرسش پژوهش حاضر این بود که بر اساس چارچوب ساخت اطلاع لمبرکت، مبتدا در تبلیغات بازرگانی به چه صورت بازنمایی میشود. پژوهش حاضر به ...
بیشتر
پژوهش حاضر در چارچوب نظری ساخت اطلاع لمبرکت به مطالعه موردی مبتدا در تبلیغات بازرگانی پرداخته است. بهاینمنظور، 282 تبلیغ بازرگانی از تلویزیون، اینترنت، رادیو، بیلبورد و پوسترهای تجاری انتخاب شدهاند. پرسش پژوهش حاضر این بود که بر اساس چارچوب ساخت اطلاع لمبرکت، مبتدا در تبلیغات بازرگانی به چه صورت بازنمایی میشود. پژوهش حاضر به روش توصیفی ـ تحلیلی صورت گرفته است. برای پاسخگویی به این پرسش، ابتدا آگهیها از منظر نوع و محتوا مشخص شده و سپس، مبتدا بر اساس چارچوب ساخت اطلاع تحلیل شد. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که از 282 آگهی تبلیغاتی، مبتدا در 155 نمونه بهصورت اسم یا ضمیر، در 86 نمونه بهصورت صفر و در 41 نمونه بهصورت ضدمبتدا ظاهر شد. نتایج نشان داد که از لحاظ نوع کار و محتوا و همچنین، از نظر آماری بین آگهیهای تلویزیونی و اینترنتی شباهت زیادی وجود دارد. همچنین، بررسیهای آماری تأییدکردند که در آگهی بهصورت پوستر تبلیغاتی و بیلبوردهای شهری مشابهت در نوع و محتوا وجود دارد، چون نه گفتار و نه شنیدار در این نوع آگهی نقشی در اقناع شنونده ندارند و این تنها تصویر است که نظر مصرفکننده را جلب میکند.
بابک شریف
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شکلگیری زنجیرههای موسوم به «فعل مرکب» در زبانهای ایرانی است. بهاینمنظور، متونی از سه دورة تاریخی زبانهای ایرانی انتخاب و (پیش)نمونههای انواع محمول مرکب در آنها تحلیل شد. برایناساس، در دورة باستان، اغلب محمولهای غیربسیط را افعال پیشوندی تشکیل میدهند. بااینحال، الگوهای «فعل مرکب» ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر، بررسی شکلگیری زنجیرههای موسوم به «فعل مرکب» در زبانهای ایرانی است. بهاینمنظور، متونی از سه دورة تاریخی زبانهای ایرانی انتخاب و (پیش)نمونههای انواع محمول مرکب در آنها تحلیل شد. برایناساس، در دورة باستان، اغلب محمولهای غیربسیط را افعال پیشوندی تشکیل میدهند. بااینحال، الگوهای «فعل مرکب» از همین دوره وجود داشته است. با تثبیت جایگاه پیشوندهای فعلی در فارسی باستان که حرکتی در خلاف جهت تحلیلیشدن زبان بود، الگوهای موجود برای تشکیل انواع «فعل مرکب» فعال شدند. در دورة میانه و با غیرفعالشدن برخی از پیشوندهای فعلی، روند تولید «افعال مرکب» شدت یافت. در دورة ایرانی نو، با تداوم کاهش افعال پیشوندی و افزایش «افعال مرکب»، دو عامل دیگر در شکلگیری افعال مرکب نقش داشتند: نخست، نیاز به ساختن فعل با عناصر قرضی و دیگری، گرایش به همترازسازی افعال بسیط بیقاعده از طریق تبدیل آنها به «فعل مرکب».
مرضیه مرادی؛ محمدرضا اروجی؛ سکینه جعفری
چکیده
مبنای این پژوهش، بررسی تأثیر یادگیری ترکیبی یا تلفیقی بر میزان یادگیری دستور زبان و واژگان فارسیآموزان سطح متوسط است. هدف از یادگیری تلفیقی یا همان بهرهگیری از مواد آزمایشی گوناگون، درهمآمیختن مناسب مواد آموزشی معمولی و سنتی کلاسهای حضوری با فناوری نوین است. جامعۀ آماری این پژوهش زبانآموزان خارجی حاضر در ایران بود که به ...
بیشتر
مبنای این پژوهش، بررسی تأثیر یادگیری ترکیبی یا تلفیقی بر میزان یادگیری دستور زبان و واژگان فارسیآموزان سطح متوسط است. هدف از یادگیری تلفیقی یا همان بهرهگیری از مواد آزمایشی گوناگون، درهمآمیختن مناسب مواد آموزشی معمولی و سنتی کلاسهای حضوری با فناوری نوین است. جامعۀ آماری این پژوهش زبانآموزان خارجی حاضر در ایران بود که به یادگیری زبان فارسی مشغولاند. شرکتکنندگان در این پژوهش 60 زبانآموز خارجی سطح متوسط بودند که در مؤسسههای ایرانی واقع در شهر تهران زبان فارسی میخواندند. آنها بهصورت تصادفی به دو گروه سی نفری، شامل گروه گواه (گروه از راه دور) و گروه آزمایش (گروه تلفیقی) تقسیم شدند. نمونهگیری بهصورت غیرتصادفی انجام گرفت. در این پژوهش، از طرحی نیمهآزمایشی پیروی شده و همسانسازی شرکتکنندگان آن بهلحاظ مهارت زبانی، دستور زبان و دانش زبانی پیش از بررسی انجام شد. بعد از اجرای روند، پسآزمون دستور زبان و واژگان به شرکتکنندگان داده شد. یافتههای پژوهش حاضر نشان میدهد که محیط یادگیری تلفیقی تأثیر چشمگیری بر گسترش دانش دستوری و لغوی زبانآموزان دارد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که زبانآموزان گروه تلفیقی، نسبت به گروه از راه دور در آزمونهای دانش واژگان و دستور زبان بهمراتب عملکرد بهتری داشتند. تحلیل پاسخهای شرکتکنندگان به پرسشنامۀ رویکرد نشان داد که بیشتر آنها نسبت به آموزش تلفیقی دیدگاه مثبتی دارند و دیدگاه شرکتکنندگان گروه آموزش تلفیقی مثبتتر است. نتایج این پژوهش میتواند برای محققان، معلمان و زبانشناسان مفید باشد.
عنایت الرحمن مایار؛ محمد دبیرمقدم
چکیده
در این مقاله ساخت مجهول زبان پشتو به بررسی گرفته شده است، زبان پشتو دارای ساخت مجهول بوده، که از لحاظ ساختاری در بسیاری موارد با ساخت مجهول زبان فارسی مشابهت های دارند. در این مقاله ابتدا به شناخت و توضیحات ساخت مجهول از سوی دستور نویسان زبان پشتو و زبان شناسان پرداخته شده است. از آنجائیکه زبانهای جهان به گونه های مختلف ساخت مجهول را ...
بیشتر
در این مقاله ساخت مجهول زبان پشتو به بررسی گرفته شده است، زبان پشتو دارای ساخت مجهول بوده، که از لحاظ ساختاری در بسیاری موارد با ساخت مجهول زبان فارسی مشابهت های دارند. در این مقاله ابتدا به شناخت و توضیحات ساخت مجهول از سوی دستور نویسان زبان پشتو و زبان شناسان پرداخته شده است. از آنجائیکه زبانهای جهان به گونه های مختلف ساخت مجهول را می سازند که میتوان آن را به "مجهول تحلیلی" و "مجهول صرفی" تقسیم نمود. در زبان پشتو ساخت مجهول را با فعل کمکی مجهول ساز می سازند، که در نتیجه ساخت مجهول آن از نوع "مجهول تحلیلی" است. آلگوی رایج فعل کمکی مجهول ساز در زبان پشتو از کتگوری فعل های کمکی (بودن یا شدن) است. و همچنان فعل اصلی در فرایند تغییر از معلوم به مجهول به صورت صفت یا صفت مفعولی ظاهر می شود. فاعل جملۀ معلوم در گذر از معلوم به مجهول در بیشترین موارد حذف می شود، ولی میتوان آن را به عنوان یک (ترکیب اداتی) ذکر کرد، که دارای حالت نقش باخته خواهد بود. مفعول جملۀ معلوم در ساخت مجهول به جایگاه فاعل دستوری ارتقاء پیدا می کند، و فعل هم در روساخت به گونۀ لازم ظاهر می شود، که در مجهول غیرمبهم دارای صورت صفت مفعولی بوده، و در مجهول مبهم برای تخفیف و کوتاه سازی حذف می شود.
عصمت الله میاخیل؛ محمد دبیرمقدم
چکیده
زبان پشتو از لحاظ ردهشناسی در زبانهای (فاعل _ مفعول_ فعل) یا (SOV) است. اینزبان از جمله زبانهای پساضافهای میباشد. اینزبان به ترتیب واژهبنیادی در بندهایمستقل، همپایه و وابسته(فاعل_ مفعول_ فعل) است. این زبان در کشورهای افغانستان و پاکستان حتی در هندوستان صحبت میشود. زبان رسمی و ملی افغانستان میباشد. اکثریت گویشوراناصلی ...
بیشتر
زبان پشتو از لحاظ ردهشناسی در زبانهای (فاعل _ مفعول_ فعل) یا (SOV) است. اینزبان از جمله زبانهای پساضافهای میباشد. اینزبان به ترتیب واژهبنیادی در بندهایمستقل، همپایه و وابسته(فاعل_ مفعول_ فعل) است. این زبان در کشورهای افغانستان و پاکستان حتی در هندوستان صحبت میشود. زبان رسمی و ملی افغانستان میباشد. اکثریت گویشوراناصلی کشورافغانستان پشتوزبان میباشد. زبان -پشتو از جمله زبانهای ایرانیشرقی است که در جملههای شرطی مثل دیگر زبانهایجهان، بندشرط در آن پیشاز جوابشرط ظاهر میشود. گاهی اوقات در صورتهای خاص و تاکیدی بندشرط میتواند بعد از جوابشرط هم بیاید. در زبان پشتو، آداتشرطی(kӘ) در اول جملۀ نخست و در جایگاه دوم جملۀ نخست و یا هم در اول جملۀ دوم میتواند بیاید. ساختِ جملههای شرطی که جملۀ مرکب است، در زبان پشتو جملهفرعی(بندشرط) معمولاً قبل از جمله یا بند اصلی میآید. طوریکه از نام آن معلوم می-شود هردوجمله توسط آداتِ شرطیه (kӘ) یکجا میشود. (kӘ) در اول جملهی فرعی میآید. همچنان گاهیاوقات همراه با (kӘ) در جملۀ شرطی آداتِ (no) و یا هم آدات(xo) میآید، ولی بیشتر در اول جملات برای شرط ظاهر میشود. در جملاتشرطی آدات(eČ) هم معنی (kӘ) را میتواند بدهد.
زبانشناسی
ایرج ظفری؛ بهزاد رهبر؛ محمدرضا اروجی
چکیده
بر اساس دیدگاه شناختی لیکاف و جانسون، استعارۀ مفهومی یکی از مجاری اصلی درک انسان از مفاهیم عالم هستی میباشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر اسامی حیوانات بر گفتار گویشوران زبان ترکی و ارزیابی معانی ضمنی این واژگان میباشد. گویشوران زبان ترکی با تشبیه انسان و رفتارهای او و نیز رویدادهای پیرامونی به حیوانات، معانی استعاری از آنها ...
بیشتر
بر اساس دیدگاه شناختی لیکاف و جانسون، استعارۀ مفهومی یکی از مجاری اصلی درک انسان از مفاهیم عالم هستی میباشد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر اسامی حیوانات بر گفتار گویشوران زبان ترکی و ارزیابی معانی ضمنی این واژگان میباشد. گویشوران زبان ترکی با تشبیه انسان و رفتارهای او و نیز رویدادهای پیرامونی به حیوانات، معانی استعاری از آنها را ارائه میکنند. در این پژوهش که به صورت میدانی و انجام مصاحبه با 30 گویشور زبان ترکی گویش شهر زنجان انجام گرفت، تعداد 33 واژه گردآوری شد که 22 واژه و معانی استعاری آن بین کاربران زبان ترکی مشترک بود. ابتدا معانی ضمنی هر کدام از این 22 واژه را که دیدگاه فرهنگی گویشوران زبان ترکی را نشان میدهند، استخراج و در جدولی مقابل هر کدام از اسامی حیوانات نوشته شدند؛ سپس برای هر لغت با ذکر اشعار یا امثال و حکم از کتابها و منابع معتبر زبان ترکی توضیحاتی ارائه گردید. همچنین موضوع جنسیت، فراوانی و درصد آن در این واژهها بررسی شد. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که نامهای این حیوانات بر گفتار گویشوران زبان ترکی تأثیر میگذارد و آنان متناسب با موقعیتهای مختلف بافتی، از این نامها به صورت استعاری بهره میگیرند.
زبانشناسی
رضامراد صحرایی؛ حسین بازوبندی؛ حامد مولایی کوهبنانی
چکیده
در راستای تقویت گونۀ علمی زبان فارسی، واژهگزینی در برابر اصطلاحات علمی زبانهای خارجی و شناخت دقیق سازوکارهای واژهسازی در این گونۀ علمی و ظرفیتهای آن از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار است. در مورد فرایندهای واژهسازی واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی پژوهشهای آماری و پیکرهبنیاد اندکی انجام شده است. در این میان، ...
بیشتر
در راستای تقویت گونۀ علمی زبان فارسی، واژهگزینی در برابر اصطلاحات علمی زبانهای خارجی و شناخت دقیق سازوکارهای واژهسازی در این گونۀ علمی و ظرفیتهای آن از اهمیت قابل ملاحظهای برخوردار است. در مورد فرایندهای واژهسازی واژههای مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی پژوهشهای آماری و پیکرهبنیاد اندکی انجام شده است. در این میان، یکی از حوزههایی که تاکنون به طور جامع به آن پرداخته نشده، حوزه حمل و نقل در سطح چهار حوزۀ اصلی آن است. از این رو، پژوهش حاضر، با روش توصیفیتحلیلی به بررسی مقابلهای فرایندهای واژهسازی واژههای مصوب فرهنگستان و معادل انگلیسی آنها در حوزههای حمل و نقل درونشهری-جادهای، دریایی، ریلی و هوایی در هشت دفتر اول، شامل 2929 واژه فارسی و 2929 واژه انگلیسی (جمعاً 5858 واژه) میپردازد. نتایج نشان میدهد فرایندهای واژهسازی غالب در واژههای فرهنگستان به ترتیب درصد عبارتند از ترکیب (77/11%)، ترکیب-اشتقاق (69/6%) و اشتقاق (06/4%). همچنین، کمتر از یک درصد از کل پیکره با استفاده از دیگر فرایندهای واژهسازی یعنی کوتهنویسی، ترخیم (و کوتاهسازی)، آمیزهسازی و تکرار ساخته شدهاند. علاوه بر این، 36/73% از دادهها حاصل ساخت نحوی و14/3% نیز حاصل هیچگونه فرایند واژهسازی نیستند و به صورت واژههایی بسیط به کار رفتهاند. در مقابل، فرایندهای واژهسازی غالب معادلهای انگلیسی به ترتیب عبارتند از ترکیب-اشتقاق (56/39%)، ترکیب (57/32%) و اشتقاق (87/5%)؛ کمتر از 5 درصد از واژههای انگلیسی نیز به ترتیب بسامد با استفاده از فرایندهای کوتهنویسی، ترخیم و آمیزهسازی ساخته شدهاند. بعلاوه، در زبان انگلیسی 03/10% از دادهها به صورت ساخت نحوی تولید شده و 2/7% از واژهها، بسیط هستند.