بنا بر یکی از فرضیههای الگوی نظارت کراشن (1982)، فراگیری ساختارهای دستوری زبان دوم نیز، همانند زبان اول، با ترتیب خاصی صورت میگیرد. تحقیقات متعدد انجام شده در این زمینه بیانگر وجود مراحل معینی طی فراگیری برخی ساختارهای دستوری زبان دوم است. در این پژوهش، به بررسی ترتیب فراگیری جهتهای زبان فارسی توسط غیرفارسیزبانان پرداخته ...
بیشتر
بنا بر یکی از فرضیههای الگوی نظارت کراشن (1982)، فراگیری ساختارهای دستوری زبان دوم نیز، همانند زبان اول، با ترتیب خاصی صورت میگیرد. تحقیقات متعدد انجام شده در این زمینه بیانگر وجود مراحل معینی طی فراگیری برخی ساختارهای دستوری زبان دوم است. در این پژوهش، به بررسی ترتیب فراگیری جهتهای زبان فارسی توسط غیرفارسیزبانان پرداخته شده است. یافتن ترتیب فراگیری این مقوله توسط غیرفارسیزبانان و مقایسۀ آن با الگوی ثبتشده از کودکان فارسیآموز، از جملۀ اهداف پژوهش حاضر است. بهعلاوه، قیاس عملکرد زنان و مردان فارسیآموز هم در دستور کار پژوهش قرار گرفته است. برای این کار، یک پرسشنامۀ حاوی پانزده جفت جملۀ هممعنی، طراحی و میان فارسیآموزان غیرفارسیزبان در سطوح زبانی مختلف توزیع شده، سپس از آنان درخواست شده است تا بدون توجه به ترتیب دروسِ کتب آموزشی خود، نمونه جملاتی را که زودتر یاد گرفته و از آنها استفاده کردهاند، تعیین نمایند. واکاوی دادهها نشان داد که تقریباً تمام غیرفارسیزبانان نیز همچون کودکان فارسیآموز، ابتدا جهت معلوم را میآموزند.